پروژه آمار بررسی علل افت تحصیلی دانش آموزان در مقطع تحصیلی متوسطه
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله64 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه
معلم در مکتب مقدس اسلام از پایگاه و موقعیت والایی برخوردار است به طوری که حضرت رسول اکرم (ص) فرموده است انما بعثت معلماً به همین سبب توجه به معلمان یک جامعه، یعنی توجه به مقام بشری و توجه به سرچشمه خوبیها , اگر عزت نفس معلمان حفظ شود عزت نفس جامعه حفظ و تأمین میشود.
بیشک نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی و تداوم آن ناگزیر است که به نظام آموزش و پرورش توجه کند و نظام آموزش و پرورش برای تحقق اهداف خود باید به تأمین و تربیت نیروی انسانی لایق و شایسته برای عصر حاضر و آتی بیندیشد. در این راه مهمترین نیروی انسانی همان معلم است.
در فرآیند یاد دهی و یادگیری مهمترین و موثرترین کسی که نقشهای متعدد و سازنده بر عهده دارد معلم است. جایگاه و نقش معلمان به حدی است که صاحب نظران تعلیم و تربیت بدون وجود معلمان شایسته بازسازی و اصلاح نظام آموزش و پرورش را موفقیتآمیز نمیدانند.
امروزه کارگزاران اصلی تعلیم و تربیت معلماناند زیرا آن چه دانشآموزان کسب میکنند متأثر از خصوصیات، کیفیات و شایستگیهای علمی، فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی و معنوی معلمان است و تعامل مستمر و چهره به چهره معلم با دانشآموزان وی را در موقعیت ممتاز و منحصر به فردی قرار میدهد که هیچ انسان دیگری از چنین موهبتی برخوردار نیست که پژوهشهای گوناگون نیز موید این امر است.
بنابراین با توجه به رسالت و نقش معلمان در رشد ابعاد وجودی کودکان، نوجوانان و جوانان و تربیت نیروی انسانی هر جامعه باید بگوییم که معلمان، نقطه آغاز هر تحول آموزشیاند آموزش و پرورش کلید و فاتح آینده است و معلمان فاتح عرصه تعلیم و تربیت و تمدناند.
لذا توجه جدی و همه جانبه به جذب، انتخاب و تربیت معلمان شایسته، ارتقای علمی، نگهداری و تکریم شخصیت آنان وظیفه مسئولان بالای کشو ر، مدیران عالی و اجرایی وزارت آموزش و پرورش و اولیای دانشآموزان است.
1-1 بیان مسأله
در نظام آموزش و پرورش نقش عامل نیروی انسانی بسیار مهم است و معلم از مهمترین عوامل موثر در رشد و توسعه کیفی و محتوی تعلیم و تربیت به شمار میآید. با توجه به افزایش روز افزون تعداد دانشآموزان مدرسه رو به طبع نیاز به جذب و نگهداری آموزگاران دوره ابتدایی بیشتر محسوس است.
بنابراین در نظام آموزشی ایران نیز باید به امر نگهداری و استفاده بهینه از معلمان توجه بیشتری مبذول گردد چرا که کم توجهی نسبت به این امر مهم مسائل و مشکلات عدیدهای را در امر آموزش به وجود میآورد.از این رو سرمایهگذاری در مورد نیروی انسانی آموزش و پرورش به ویژه معلمان در ابعاد کمی و کیفی به مساعد ساختن محیطی تربیتی و ایجاد شرایطی که معلم را به کار خود دلگرم کند امری اساسی است لذا نظام آموزش و پرورش باید با استفاده صحیح از سیستم نگهداری و ایجاد انگیزه و رغبت در معلمان و اجرای طرحهای مناسب جهت حل مشکلات مرتبط با آن از بروز مسائل و مشکلات آموزگاران جلوگیری نماید.
علل و عوامل متعددی هستند که باعث گردیده است معلمان ابتدایی به مقاطع بالاتر انتقال یابند که این عوامل با آموزش و پرورش و بعضاً با جامعه در ارتباط هستند بدین جهت این تحقیق به دنبال پاسخ به سئوال و مسأله زیر است:
دلایل تمایل معلمان دوره ابتدایی به انتقال به مقاطع تحصیلی بالاتر چیست ؟
1-2 اهداف تحقیق
هدف اصلی:
بررسی علل تمایل معلمان دوره ابتدایی به تغییر مقطع و انتقال به مقطع بالاتر
اهداف فرعی:
1- بررسی تأثیر سطح درآمد در افزایش تمایل معلمان ابتدایی به تغییر مقطع
2- بررسی تأثیر جایگاه و منزلت اجتماعی در افزایش تمایل معلمان ابتدایی به تغییر مقطع
3- بررسی تأثیر میزان سختی کار در افزایش تمایل معلمان ابتدایی به تغییر مقطع
4- بررسی تأثیر مشکلات ناشی از تعیین محل خدمت در افزایش تمایل معلمان ابتدایی به تغییر مقطع
1-3 ضرورت و اهمیت تحقیق
تعلیمات دوره ابتدایی، مهمترین دوره نظام آموزش و پرورش رسمی کشور را تحت پوشش قرار داده و به این سبب از اولویت خاصی برخوردار است تعلیمات این دوره نخستین گامی است که در جهت آموزش افراد برای زندگی کردن برداشته میشود با توجه به همین نقش تعیین کنندة آموزش ابتدایی در شکل دادن به زندگی است که تقریباً کلیه کشورهای جهان آموزش ابتدایی را به مثابه یک اصل مهم و همگانی پذیرفتهاند و آن را به عنوان زیربنا و رکن اصلی نظام آموزش و پرورش تلقی میکنند.
پیاژه معتقداست که بهترین طرحهای اصلاح و بازسازی آموزش و پرورش در صورتی که معلم به تعداد کافی و با کیفیت مطلوب در اختیار نباشد با شکست مواجه خواهد شد
حتی نتایج حاصل از تحقیقات روانشناسی تربیتی نیز تنها از طریق آموزگاران با تجربه و علاقهمند به مدرسه راه مییابد و بار ترقی جوامع و پیشرفت و تحول روشهای آموزشی هم به دوش معلمان سنگینی میکند.
از طرف دیگر میدانیم ساختهای ذهنی تشکیل شده در دوره ابتدایی شرط اصلی حیات تحصیلی آینده کودک است و تشکیل ساختهای ذهنی دوره بالاتر (نوجوانی) در گرو تشکیل ساخت ذهنی دوره پائینتر (کودکی) است و شخصیت کودک در این دوره تشکیل میگیرد و بسیاری از قوانین اجتماعی را فرا میگیرد.
از آنجا که شرط ورود به دوره های تحصیلی بالاتر گذراندن دوره ابتدایی است سرمایه گذاری برای این دوره و توجه به بهبود کمی و کیفی آن زمینه را برای توفیق دانش آموزان در دوره های تحصیلی بعد فراهم کرده و افت تحصیلی و تربیتی آنان را در این دوره کاهش می دهد .
1-4 سئوالات پژوهش
علل و عواملی متعددی هستند که باعث انتقال معلمان ابتدایی به مقاطع بالاتر میگردد که این عوامل از جامعه و نظام آموزش و پرورش نشأت میگیرند سئوالاتی که در رابطه با این پژوهش به ذهن میرسد به صورت زیر مطرح میگردند.
سئوال اصلی:
علل تمایل معلمان دوره ابتدایی به تغییر مقطع و انتقال به مقاطع بالاتر چیست؟
سئوالات فرعی:
1- آیا سطح درآمد پائین مقطع ابتدایی منجر به تمایل ترک مقطع در معلمان ابتدایی گردیده است؟
2- آیا کم اهمیت بودن جایگاه و منزلت اجتماعی مقطع ابتدایی منجر به تمایل ترک مقطع در معلمان گردیده است؟
3- آیا سختی کار بالای مقطع ابتدایی منجر به تمایل ترک مقطع ابتدایی در معلمان گردیده است؟
4- آیا مشکلات ناشی از تعیین محل خدمت مقطع ابتدایی منجر به تمایل ترک مقطع ابتدایی در معلمان گردیده است؟
1 -5 مدل تحقیق :
تحقیق حاضر از جمله تحقیقات توصیفی پیمایشی علـّی است که محقق در این پژوهش قصد دارد به تبیین علت های تمایل به تغییر مقطع معلمان ابتدایی بپردازد .
1-6 تعاریف نظری و عملیاتی واژهها
تعریف دوره ابتدایی
نظری :
نخستین مرحله از مراحل تعلیم و تربیت رسمی است که همه کودکان اعم از پسر و دختر از سن 6 تا 11 سالگی را در بر میگیرد ( صافی ، 1378 ص79 ).
عملیاتی :
منظور کودکان 6 تا 11 ساله هستند که دوره ابتدایی در قوچان تحصیل می کنند که طول مدت دوره تحصیل آن 5 سال است .
تمایل:
نظری :
تمایل توجه مستمر فعالیت انسان به سوی جنبهای از جنبههای زندگی است یعنی هر وقت فرصت ظهور پیدا کنند آثار خارجی خود را نشان میدهند.( سیف ، 1375 ، ص98 )
عملیاتی
منظور میل و رغبتی است که یک معلم دوره ابتدایی تمایل دارد دوره ابتدایی را ترک نماید و به مقطع تحصیلی متوسطه رغبت پیدا کند .
تغییر مقطع:
نظری
منظور حرکت و انتقال از یک دوره تحصیلی پائین (ابتدایی) و ارتقاء به یک دوره تحصیلی بالاتر (متوسطه) است که طول دورهای تحصیلی در ابتدایی در کشور ما 5 سال و در دوره متوسطه با احتساب پیش دانشگاهی 4 سال است.
عملیاتی
در این تحقیق درصدی از معلمان ابتدایی هستند که به دلیل اخذ مدرک تحصیلی و دیگر عوامل متقاضی انتقال به مقطع تحصیلی بالاتر هستند .
سطح در آمد
نظری
میزان حقوق و مزایایی است که یک معلم در دوره ابتدایی در طول یک ماه خدمت دریافت میکند که میانگین آن به طور متوسط کمتر از چهارصد هزار تومان است.
عملیاتی
منظور درآمد ماهیانه ای است که فرد در مقابل انجام کار موظفی دریافت می کند.
سختی کار
نظری :
یعنی مقدار رنج و ناراحتی که فرد در حین انجام وظیفه متحمل می شود .
عملیاتی:
منظور کارکردن با قشری از کودکانی است که از محیط خانواده بدون زمینه قبلی تحصیلی و آموزشی پا به دبستان میگذارند که معلمان مجبورند وقت و انرژی بیشتری را به منظور دریافت مطالب درسی صرف کنند و در نهایت تحت فشارهای جسمانی و روحی قرار میگیرند.
محل خدمت
نظری
محلی است که معلم آنجا را برای تدریس برای مدت یکسال انتخاب میکند
عملیاتی : منظور محلی است که یک معلم آنجا را برحسب امتیاز و شرایط به مدت یک سال تحصیلی برای تدریس انتخاب می کند .
فصل دوم
مطالعات نظری
2- 1 ادبیات تحقیق
مقدمه
در جوامع کنونی معلم به عنوان یکی از عناصر اصلی نظام آموزش و پرورش که تعلیم و تربیت کودکان را به عهده دارد، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. امروزه اکثر کشورهای پیشرفته دنیا بیشترین سرمایهگذاری را در نظام آموزش و پرورش انجام میدهند در این راستا سعی و اهتمام رؤسای نظام آموزش و پرورش کشورهای توسعه یافته در این است که معلمان مجرب، متخصص، لایق و شایسته را بکار گیرند با توجه به اهمیت حرفه معلمی در اکثر کشورهای دنیا بخصوص کشورهای اروپایی و چین و ژاپن معلمان از احترام کافی برخوردارند و عموم مردم این کشورها به معلمان بسیار ارج مینهند. هم چنین با توجه به این که در این کشورها معلمان از حقوق و مزایای عالی بهرهمندند لذا بیشتر نیروهای متخصص تمایل دارند تا در این نهاد به کار اشتغال یابند و همین امر باعث گردیده است که امروزه این کشورها از نظر علمی پیشرفت شایانی داشته باشند.
ژان پیازه میگوید: زیباترین طرح اصلاح و بازسازی آموزش و پرورش در صورتی که معلم به تعداد کافی و با کیفیت مطلوب در اختیار نباشد با شکست رو به رو خواهد شد.
در آموزش و پرورش به هیچ تحول علمی یا نوآوری مطلوب نمیتوان دست یافت مگر این که پیشاپیش در شیوههای کاری معلمان به عنوان کارگزاران واقعی، تغییرات مناسب بوجود آید رمز سعادت و بالندگی نظامهای تعلیم و تربیت را باید در سلامت، رشد و بالندگی معلم جستجو کرد.
امروزه کارگزاران اصلی تعلیم و تربیت معلماناند زیرا آن چه دانشآموزان کسب میکنند متأثر از خصوصیات ـ کیفیات و شایستگیهای علمی، فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی معلمان است و تعامل مستمر و چهره به چهره معلم با دانشآموزان وی را در موقعیت ممتازی قرار میدهد که هیچ انسان دیگری از چنین موهبتی برخوردار نیست (صافی ، 1378، ص 28).
تعریف آموزش و پرورش
در فرهنگ کشور ما از زمانهای بسیار قدیم اصطلاح تعلیم و تربیت را به کار میبردهاند که بعدها آن را به آموزش و پرورش ترجمه کردهاند. در گذشته تصور بر این بود که یک معلم دو نوع وظیفه در قبال دانشآموز خود دارد. یکی آموزش مفاهیم علمی و دستاوردهای تکنولوژی و دیگری پرورش اجتماعی و مذهبی یعنی تقویت نیروهای اخلاقی و ویژگیهای نیک انسانی (شریعتمداری، ، 1369، ص 25).
اما مطالعه دقیق انسان و رفتار و کردار او مؤید این است که تجزبه انسان به دو جنبه متفاوت بدن و روان درست نیست، بلکه هر رفتاری از کل وجود او سر میزند به طور کلی تربیت به معنای وسیعش یعنی کمک به پیدایش تغییرات مطلوب در افراد (نقیبزاده، ، 1368، ص 12).
تربیت در لغت به معنی نشو و نما دادن، زیاد کردن، بر کشیدن و مرغوب یا قیمتی ساختن است. در این معنی تربیت از حد افراط و تفریط بیرون آوردن و به حد اعتدال سوق دادن است. تعلیم نیز چنانچه صحیح صورت پذیرد نوعی تربیت است. زیرا به پرورش استعدادهای بالقوه آدمی کمک میکند و آدمی از لحاظ فرهنگی ، اجتماعی و اعتقادی محصول تعلیم یا نفوذ بزرگسالان است (شکوهی ،1369 ، ص2 )
آموزش و پرورش فرایندی است که به وسیله آن جامعه میکوشد تا دستاوردها و آرمانهای خود را برای زندگی بهتر به کودکان خود منتقل کند، فرآیند آموزش و پرورش از لحظه تولد آغاز میشود زیرا از همان روزهاست که پدران و مادران میخواهند رفتارهایی مطابق با فرهنگ خود را به کودکان یاد دهند و میکوشند تا آن گونه نگرشها، ارزشها، مهارتها و معرفتی را در کودکان بوجود آورند که تعیین کننده روند عملیات حاکم در رفتار آنان در تمامی دوران زندگی باشد
(تقیپور ظهیر، 1368، ص 25).
ساختار آموزش و پرورش
در نظامهای آموزشی معمولاً سه سطح آموزش ابتدایی، آموزش متوسطه و آموزش عالی طراحی شده است در سطح آموزش ابتدایی، در اهداف برنامهها، عمدتاً انتقال اطلاعات عمومی به دانشآموزان و پرورش قوای روحی و جسمی آنان مورد نظر است.
در سطح آموزشهای متوسطه در حقیقت بعنوان مرحله بینایی تکمیل و گسترش آموزشهای مقدماتی و ایجاد پایههای لازم برای آموزشهای تخصصی در نظر گرفته میشود و در مرحله سوم یعنی سطح آموزش عالی عموماً جنبههای تخصصی در رشتههای مختلف علمی و فنی، به مثابه آماج نهایی مورد توجه میباشد.
رژیم گذشته از اوایل دهه 1340 درصدد ایجاد تغییراتی در نظام آموزش و پرورش کشور بر میآید و طرحها و برنامهریزیهای جدیدی در عرصه آموزشی تدوین و به مورد اجرا میگذارد در اوایل دهه 1340 نظام آموزش و پرورش کشور به مدت 12 سال و به شرح زیر تقسیمبندی شده بود.
1- آموزش ابتدایی (تعلیمات عمومی) 6 سال.
2- آموزش متوسطه نظری و آموزش فنی و حرفهای (سیکل اول) 3 سال.
3- آموزش متوسطه نظری و آموزش فنی و حرفهای (سیکل دوم) 3 سال.
اما از سال 1347 ساختار نظام آموزش و پرورش کشور به شرح زیر تغییر یافت ..
1- آموزش ابتدایی 5 سال
2- آموزش راهنمایی تحصیلی 3 سال
3- آموزش متوسطه نظری و آموزش فنی و حرفهای 4 سال
و از سال 1371 دوره متوسطه نظام آموزش و پرورش به صورت نظام ترمی و واحدی به سه سال تبدیل شد که سال آخر بنام پیش دانشگاهی مشغول تحصیل میشوند. (صافی، 1378، ص 69).
تاریخچه آموزش ابتدایی در ایران
در نظام آموزش و پرورش، آموزش ابتدایی به عنوان زیر بنا و رکن اصلی آموزش و پرورش کشور محسوب میشود. دوره ابتدایی یکی از دورههای مهم تحصیلی است که در رشد تربیت و تکوین آن تأثیر به سزایی دارد. این دوره را دورة تأدیب خلاقیت و بروز استعدادهای عمومی و کودکی سوم نامیدهاند که گروه سنی 10-6 سالگی را شامل میشود. این سطح از آموزش به نامهای تعلیمات ابتدایی , تعلمیات اجباری، آموزش همگانی و عمومی خوانده میشود. آموزش ابتدایی در ایران قبل از تأسیس مدارس به سبک جدید معمولاً در مکتب خانهها صورت میگرفت در قانون اساسی معارف مصوب آبان ماه 1290 شمسی آموزش ابتدایی به عنوان اولین دوره تحصیلی ذکر گردیده و مدت آن نیز 6 سال تعیین شده است در قانون تعلیمات اجباری مصوب مرداد ماه 1322 شمسی توجه به دوره ابتدایی از نظر برنامهریزی آموزشی و درسی، تربیت و تأمین معلمان مورد نیاز و... مورد تأکید قرار گرفته و تعلیمات ابتدایی، دورههای عمومی، اجباری و مجانی اعلام شده است در سال 1345 شمسی با تغییر ساختار آموزش و پرورش، دوره ابتدایی از 6 سال به 5 سال تقلیل یافته و به عنوان مرحله اول تعلیمات عمومی مطرح شده است هم اکنون کودکانی که 6 سال تمام دارند طبق مقررات مصوب دوره ابتدایی ثبت نام نموده و به مدت 5 سال این دوره را میگذرانند که تا سال 1376 در پایه پنجم امتحانات بصورت نهایی برگزار میشد و به قبول شدگان گواهینامه پایان تحصیلات ابتدایی اعطا میگردید ولی از سال 1376 به بعد امتحانات نهایی در مقطع ابتدایی حذف گردید و در حال حاضر امتحانات بصورت داخلی برگزار می گردد و به قبول شدگان به جای گواهی نامه پایان تحصیلات ابتدایی ، کارنامه عکس دار اعطا می گردد . (صافی، همان منبع، ص 78).
اهمیت و ضرورت دورة ابتدایی
دوره ابتدایی، در رشد مفاهیم و معانی اموری که کودک در زندگی روزمره با آنها مواجه است، نقش مهمی بر عهده دارد. این دوره تداوم بخش تکوین شناختی، زیستی و اجتماعی کودک است که درخانواده پیریزی شده است. همچنین دورهای است که در آن فرصت و موقعیت مناسبی برای تحصیل، تربیت و یادگیری شیوه ارتباط صحیح با دیگران برای کودک فراهم میگردد و استعدادهای هر کودک بتدریج شکوفا میشود.
با توسعه فرهنگ و تمدن بشرو نیاز انسان به خواندن، نوشتن و حساب کردن و غیره بتدریج بر تعمیم آموزش همگانی و بهرهگیری از تعلیمات اجباری تأکید شده است. به گونهای که در اعلامیه حقوق بشر آمده است:
هر کس حق دارد از آموزش و پرورش بهرهمند شود. آموزش و پرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است باید رایگان باشد. همچنین آموزش و پرورش اجباری است. آموزش حرفهای باید عمومیت پیدا کند و آموزش عالی باید با شرایط مساوی و کامل در دسترس قرار گیرد تا همه بنا بر استعداد خود از آن بهرهمند شوند.
در ایران تصمیم ایجاد آموزش همگانی و توجه به آموزش ابتدایی ضرورت دارد؛ زیرا:
در قانون اساسی معارف، قانون تعلیمات اجباری و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر عمومی بودن، اجباری و رایگان شدن این دوره تأکید شده است و فراهم کردن شرایط تحصیل در این دوره از وظایف دولت بر شمرده شده است.
از آنجا که گسترش دوره پیش دبستانی (آمادگی) به دلایلی هم اکنون مقدور نیست و اکثر کودکان قبل از دوره دبستان تحت تعلیم و تربیت والدین قرار دارند؛ باید کودکان سنین شش تا ده سال نه تنها از آموزش و پرورش ابتدایی برخوردار شوند بلکه ضعفها و نارساییهای تربیتی ناشی از شرایط نامساعد خانوده، نیز باید در این دوره جبران شود.
از آنجا که شرط ورود به دورههای تحصیلی بعدی گذراندن دوره ابتدایی است، سرمایهگذاری برای این دوره و توجه به بهبود کمی و کیفی، آن زمینه را برای توفیق دانشآموزان در دوره های تحصیلی بعد فراهم کرده و افت تحصیلی و تربیتی آنان را در این دوره کاهش میدهد.
گسترش دوره ابتدایی در شهر و روستا موجب میشود که همه کودکان واجبالتعلیم بتوانند در این دوره تحصیل کنند تا بدین وسیله به تدریج بیسوادی در ایران ریشه کن شود دورة ابتدایی امکان میدهد تا اغلب ناتواییهای یادگیری به شکل مشکلاتی در خواندن، نوشتن و حساب کردن ظاهر شود. این نوع مشکلات معمولاً قبل از ورود به مدرسه شناخته نمیشود.(صافی،همان منبع،ص49 )
در بحث از مفهوم تربیت یا آموزش و پرورش طبعاً مسئله انسان مطرح میشود زیرا در هر جایی که افراد بشر زندگی کردهاند مسئله تربیت مطرح شده است به عبارت دیگر زندگی و تربیت برای انسان در مفهوم لازم و ملزوم بودهاند که بدون یکی دیگری امکان ندارد انسان تا وقتی زنده است به ترتیب نیاز دارد و او را تربیت میکنند یا بتواند زندگی کند.
کانت میگوید: «آدمی موجودی اخلاقی نیست، فقط وقتی تحت تعلیم قرار میگیرد موجودی اخلاقی میشود» (نقیبزاده، 1368، ص 36).
دکتر هوشیار مینویسد: «تأثیر عمیق تربیت در سرنوشت افراد و اقوام و در دگرگون ساختن چهره بشریت ملی قرون و اعصار همواره آشکار بوده است». (هوشیار، 1370، ص 61).
نوزاد آدمی موجودی بسیار ناتوان است زیرا نمیداند برای رفع نیازهای خویش از اندامهای خود استفاده کند و تقریباً همه استعدادهای بیشمارش بالقوه است نه بالفعل، به طوری که تربیتش از جهات مختلف جسمی عقلی و عاطفی نه فقط ممکن، بلکه ضروری است. براستی، آدمی نه تنها تربیت پذیر است، بلکه تنها مخلوقی است که به تعلیم و تربیت نیازمند است تا آنجا که اگر از برکات آن محروم بماند فرصتی قیمتی و چیزی ارزنده را برای همیشه از دست داده است کار این انسان در تمام دوران زندگیش بستگی به نوع و کیفیت تعلیم و تربیتی دارد که در دوران کودکی و نوجوانی دریافت داشته است.
فیوضات میگوید: «بین رشد اقتصادی و توسعه آموزش و پرورش رابطه مستقیمی وجود دارد همچنین آموزش و پرورش برای تحرک و ارتقای اجتماعی و بهرهبرداری از امتیازات اجتماعی و اقتصادی لازم است کسانی که از آموزش کافی بهرهمند شدهاند نسبت به کسانی که از چنین آموزشی بیبهرهاند، جلوترند» (فیوضات، ، 1374، ص 22).
با توجه به آنچه در مورد اهمیت و ضرورت تعلیم و تربیت بیان شد میتوان گفت آموزش و پرورش نوعی سرمایهگذاری است و تخصیص منابع بیشتر به این بخش موجب تسریع رشد اقتصادی میگردد که می توان از عوامل مؤثر در رشد اقتصادی از استفاده بهینه از نیروی کار، سرمایه و تجهیزات فیزیکی و مادی نام برد .
حال با توجه به این که میدانیم دوره ابتدایی پایه و اساس آموزش و پرورش است و شخصیت کودک در این دوره شکل میگیرد و به زعم صاحبنظران علم اقتصاد، سرمایهگذاری در این دوره را بهترین سرمایهگذاری میدانند میطلبد معلمانی زبده و با تجربه و کارآمد در این دوره بکار گرفته شوند و نیازهای مادی و معنوی آنها را در حد زندگی مطلوب تأمین کنند تا به جز آموزش و پرورش بچهها به چیز دیگری فکر نکنند و با استفاده از تکنولوژی پیشرفته و تجهیزات آموزشی ـ آموزشی اثربخش و مفید ارائه دهند در غیر این صورت اگر توجه کافی به این دوره نشود و نتوانند نیروی انسانی ماهر و با تجربه در این حوزه جذب و نگهداری نمایند اهداف مورد نظر محقق نخواهد شد چرا که نیروهای با تجربه و سوابق بالا از این مقطع به دلیل عدم تأمین نیازهای معیشتی، منزلت اجتماعی، فقدان اضافه کاری ، سختی کار و عدم رشد و توسعه در رشته شغلی خود ناگزیرند از این مقطع به مقطع متوسطه کوچ کنند تا شاید بتوانند موجبات نیازهای معشیتی و منزلتی خویش را فراهم نمایند و کسب اعتبار و ارزش نمایند.
ویژگیهای دوره ابتدایی
دوره سوم کودکی از حدود شش سالگی تا یازده سالگی است. دراین دوره شخصیت کودک سازمان یافتهتر و پیچیدهتر میشود و از نظر جسمی و تواناییهای ذهنی و اجتماعی تغییرات مهمی در او به وجود میآید، از این رو شناخت کودکان دبستانی برای برنامهریزان و مدیران و معلمان دوره ابتدایی ضرورت دارد.
در گزارش اهداف، ویژگیها و اصول آموزش و پرورش پیش دبستانی و دبستانی اهم ویژگی بدنی و ذهنی کودکان هفت تا ده ساله به شرح ذیل آمده است:
الف) ویژگیهای بدنی
- هماهنگی چشم و دست کامل میشود.
- یادگیری مهارتهای حرکتی، دقیقتر، سریعتر و پیچیدهتر میشود.
- ماهیچههای کوچک، کاملاً رشد میکنند.
- سرعت رشد دختران در این دوره از پسران بیشتر میشود.
- در پایان این دوره، علائم بلوغ (صفات ثانویه) در دختران بتدریج ظاهر میشود.
- در کاربرد صحیح و سریع اندامهای حسی و حرکتی مهارت کافی کسب کرده است.
- رشد جسمی کودک بخصوص از نظر تکامل مراکز عصبی، به جایی رسیده است که میتواند به تحریکات رسیده از خارج، پاسخهای کاملاً اختصاصی بدهد.
ب) ویژگیهای ذهنی و تحول روانی
- تقلید در این دوره آگاهانه انجام میگیرد.
- خودمیان بینی یا خودمداری کودک تعدیل میشود.
- بزرگسالانی را که از نظر او ارزشمند و مورد احترامند الگو قرار میدهد.
- احساس مالکیت در او قوی میشود.
- از تخیل به واقعیت نزدیک میشود.
- قدرت تشخیص میان خوب و بد در اوظاهر میشود.
- کم کم آرامش و ثبات عاطفی پیدا میکند.
- دارای ابتکار عمل و سلیقه شخصی میشود.
- قواعد را درک میکند و رعایت قاعده در کارها را لازم میداند.
- به مرحله تفکر محسوس میرسد.
- قدرت درک علت امور طبیعی را بتدریج پیدا میکند.
- در این دوره کودک دارای حافظه نیرومندی است.
- به حرف زدن علاقه فراوان دارد.
- به رفاقت با کودکان دیگر و همسالان علاقهمند است.
- قبل از اجرای هر کار قادر است طرح و نقشه آن را بریزد.
- به یادگیری علاقه زیاد دارد.
- قدرت درک مشکلات پیرامون خود را پیدا میکند.
- کنجکاوی کودک جهت دار و هدفمند میشود.
با توجه به ویژگیهای کودکان در دوره دبستان تعلیم مفاهیم اساسی، تربیت اخلاقی و اجتماعی و جسمانی او ضرورت دارد.(صافی، همان منبع ، ص 42)
مسائل و مشکلات دوره ابتدایی
مسائل دوره ابتدایی را کجا و چگونه میتوان یافت؟ برای پاسخ گفتن به این پرسش این واقعیت عینی را باید در نظر گرفت که مسائل تربیتی اغلب به مرور زمان پدید میآیند و به تدریج شکل میگیرند بنابراین ارزشیابی مداوم و مستمر بهترین و مؤثرترین وسیله شناخت این دشواریهاست نظارت و ارزشیابی مستمر این امکان را فراهم میآورد که مسائل بنیادی و اجرایی کار مدرسه از اولین مراحل تکوینی از لحاظ محتوی و علت، شناخته شوند و با دور اندیشی قبل از آن که درمان ناپذیر شوند برای چاره جویی آنها برنامه و تدابیر خاصی فراهم شود در مرحله شناخت مسائل تربیتی این دوره از منابعی باید سود گرفت که با دشواریها برخورد مستقیم دارند وضعیت و کمبودها را عملاً لمس میکنند تجارب کارگزاران آموزش و پرورش از اهم این منابع است. آنچه معلمان، مدیران، راهنمایان آموزشی ـ مربیان تربیتی و دیگر کارشناسان به صورت پیگیر و روزمره درباره ضعف و قوت کار یک مدرسه ابتدایی استنباط میکنند ممکن است به عنوان موجهترین داوری درباره متحوی و روشهای اجرایی کار مدرسه آموزنده و سودبخش باشد معلمان در کلاس درس و در محیط مدرسه با برنامهها , روشهای اجرایی , دستورالعملهای مدیریت و اولیاء مدرسه در ارتباط هستند و مشکلات را درک و احساس میکنند بدین جهت اهم مسائل و مشکلات دوره ابتدایی عبارتند از:
1) با توجه به این واقعیت که شهر و روستا مناطق کوچک و بزرگ جامعه صنعتی و کشاورزی قشرها و طبقات مختلف جامعه و بالاخره ملتها طبیعت متفاوت دارند زندگی آرمانی و مطلوب انسانها از بعضی جهات مشترک و عمومی میتواند بر معیارهای واحد بنیاد شود در بسیاری از ابعاد نیز باید هماهنگ با شرایط محلی و منطقهای و به صورت متناسب با وضع خاص و نیازهای اقشار و طبقات مختلف جامعه پیشبینی شود اما در عمل اغلب به این ضرورت کمتر از آنچه مقتضی است میتوان توجه داشت این عدم توجه خود منشاء بروز بسیاری از مسائل بنیادین و اجرایی در کار مدرسه است. بعنوان مثال محتوای یکسان کتابها برای همه کودکان دبستانی با توجه به اختلاف طبقاتی، اجتماعی آنها مشکلاتی را برای معلمان ابتدایی فراهم کرده است. در روستایی که بچهها از محرکهای محیطی کمتری برخوردارند و دامنه لغات و اطلاعات آنها ضعیفتر است، چگونه میتوان از معلم ابتدایی انتظار داشت آنها را هم پای، دانشآموزان شهری پیشرفت دهند این مشکل زمانی حادتر میشود که همه معلمان ابتدایی در هر شرایطی با هر امکانات و دانشآموزانی که کار میکنند بر اساس یک مدرک با مهمترین ملاک (درصد قبولی) ارزش یابی میشوند، که این امر باعث میشود معلمان پایههای اول تا چهارم در ارزشیابی صحیح و منطقی از دانشآموزان سهلانگاری کرده و بخاطر بالا رفتن درصد قبولی نمرات غیر واقعی به آنها بدهند که خود نوعی افت تحصیلی به حساب میآید و در سالهای آتی تحصیلی خود را بروز میدهد.
شکل تصویرهای کتابهای درسی اغلب به وسیله تربیت شدگان شهر تهیه میشود و عموماً نمونههای فرهنگ شهری است. کودکان روستایی یا کودکان طبقات و مناطق عقب مانده تصاویر کتابها را میبینند بدون آنکه ارتباط آنها را دریابند یا یکی را به کمک دیگری درک کنند از طرف دیگر معلم شاغل در روستا نیز اغلب دارای فرهنگ و تربیت شهری است نحوه بیان مثالهای مورد استفاده طرز فکر معلم با آنچه لازمه رشد تدریجی کودک برخاسته از جامعه کوچک است اغلب سازگار نیست. در شهرها هم این تضاد هست. مثلاً در منطقه صنعتی قسمت زیادی از وقت نو آموزان برای درک مفاهیم خاص کشاورزی مصرف میشود و برعکس، لذا آثار این گونه آموزش از خاطر کودکان بزودی محو میشود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 125 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
علل بدخطی دانش آموزان در مقطع ابتدایی
مقدمه :
در بررسی علل بدخطی دانش آموزان دورۀ ابتدایی، علاوه بر عوامل آموزشی و تربیتی مؤثر بر دست خط آنان، باید عوامل مربوط به وضعیت جسمی و روانی کودکان نیز مورد توجه قرار گیرد. چه بسا بدخطی دانش آموزان به دلیل ضایعات استخوانی، عصبی یا حالات عاطفی و روانی نامطلوب باشد. در این صورت آموزش های معلم در زمینۀ خوشنوسی کافی نخواهد بود و ارجاع به یک متخصص، امری الزامی است.
از میان همۀ مهارت های تحصیلی، نوشتن، ملموس ترین آن هاست، زیرا فرد با استفاده از این مهارت، سندی از خود بر جای می گذارد. به همین دلیل مهارت در خوشنویسی اهمیت بسزایی دارد.
شناخت علل و عوامل مؤثر بر بدخطی از آن جهت اهمیت دارد کــه بـــا ریشه یابی و رفع آنها می توان تا حد زیادی به مهارت در خوشنویسی کمک کرد. در این مقاله، ضمن بررسی علل بدخطی کودکان به ارائۀ راه کارهای مناسب برای رفع این مشکل می پردازیم.
عوامل مؤثر بر بدخطی دانش آموزان
به طــور کلی عوامل مؤثر بر بــدخطی نویسی را می تــوان در سه گروه عمده جای داد که عبارت اند از:
1. عوامل مربوط به خانواده
2. عوامل مربوط به معلم و شیوه های آموزشی و تربیتی مدرسه
3. عوامل مربوط به دانش آموزان
1- عوامل مربوط به خانواده
نقش خانواده را در یادگیری مطلوب دانش آموزان نباید نادیده گرفت. از آن جا که خوشنویسی مهارتی است که مانند سایر مهارت ها باید آموخته شود، «چنانچه کودک در خانواده ای زندگی کند که اعضای آن از ذوق و استعداد هنری بیشتری برخوردار باشند و به فرزندان خود توجه کافی مبذول دارند، کودک کمتر گرفتار معضل بدخطی می شود. نقطۀ مقابل چنین خانواده ای، خانواده هایی اند که نسبت به فرزندان خود بی تفاوت اند و از تشویق و تنبیه به موقع برای انجام تکالیف فرزندانشان استفاده نمی کنند و در واقع انگیزۀ لازم را برای اجرای بهتر تکالیف در فرزندان خود به وجود نمی آورند. چنین کودکانی اغلــب با اکـــراه و بی میلی اقدام به نوشتن می کنند که طبیعتاٌ نتیجۀ عملکرد آنها نیز رضایت بخش نخواهد بود.»
کودکانی که در خانواده های به هم ریخته یــا خانواده هایی زندگی می کنند که محرومیت فرهنگی و اجتماعی دارند، از لحاظ عاطفی آسیب شدیدتری می بینند در زمینــه خط ضعیف هستند .
2. عوامل مربوط به معلم و شیوه های آموزشی و تربیتی مدرسه
«انگشتان کوچک ما را آرام آرام و با حوصله و با حوصله با خامه و قلم و نوشتار صحیح آشنا کنید»
از بین عوامل مربوط به معلم، مهمترین آنها شیوه های آموزشی معلم است. اگر معلم خود دست خط بــدی داشته باشد، بنا به مثل معروف «رطب خورده منع رطب کی کند»؟ قادر به تربیت دانش آموزان خوش خط نخواهد بود.
نکتۀ دیگر، «طرز برخورد معلم با دانش آموزانی است که شخصیت اضطرابی دارند. این گونه افراد، بیش از سایرین از شکست می ترسند. اضطراب این دسته از دانش آموزان، گذشته از عواملی که مربوط به محیط خانواده می باشد، ممکن است ناشی از شکست، ناکامی، تجربه های ناموفق، تنبیه و فشار معلمان برای موفقیت باشد. لذا معلمان باید به شرایط خاص روحی آنها توجه کنند و اساس کار خود را بر کاهش تنش قرار دهند.»
همچنین معلمانی کـــه بیش از حد تکالیف نوشتنی به شاگردان خود می دهند، سبب خستگی دانش آموزان و در نتیجه بدخطی آنها می شوند.
از نکات دیگری که معلم باید به آنها توجه کند، طرز صحیح قرار گرفتن کاغذ بدن دانش آموزان و نیز طرز صحیح به دست گرفتن قلم در هنگام انجام تکالیف است.
شماری از دانش آموزان در هنگام نوشتن سرشان را به کاغذ می چسبانند یا کاغذ را بیش از حد کج می گذارند. عده ای از آنها قلم را طوری در دست می گیرند که نوشته های خود را نمی بینند. بعضی از آنها نیز آن قدر قلم را بالا می گیرند که قادر به کنترل حرکات دست در هنگام نوشتن نیستند. با این توضیحات، معلم به کودکان نحوۀ صحیح قرار گرفتن کاغذ و بدون و شیوۀ صحیح گرفتن قلم را بیاموزد. هم چنین باید به کودک بیاموزد که در هنگام نوشتن به آن چه می نویسد، یعنی جهت حرکت دست خود بر روی کاغذ، نگاه کند. در غیر این صورت، حروف را در هم نوشته یا به سمت بالا یا پایین خط زمینه منحرف می شود .
3. عوامل مربوط به دانش آموزان
بررسی مسئله و موضوع خط در جمعیت دانش آموزان ما، در بردارندۀ نکات قابل تأملی است. بعضی از دانش آموزان در مورد علت هــای بدخطی از تنـــدنویسی نام می برند. بعصی دیگر می گویند: «نمی توانیم بنویسیم یا بلد نیستم و ...» .
برای این که کودک بتواند نوشتن را به نحو احسن انجام دهد، لازم است از سلامت کافی در زمینه های جسمی و روانی برخوردار باشد. در این جا عواملی که به نوعی در بدخطی کودکان مؤثرند، مورد بررسی قرار می گیرند.
الف) اختلال در عملکرد دست و انگشتان، به علت ضایعات ارتوپدیک (استخوانی)
«یک کودک سالم و طبیعی باید بتواند قلم را با سه انگشت شست، اشاره و وسط بگیرد. اگر به هر دلیلی، اختلالی در عملکرد انگشتان وجود داشته باشد، کودک نه تنها نوشتن را به نحو مطلوب انجام نمی دهد، بلکه برای انجام آن به وقت بیشتری نیز، نسبت به سایر دانش آموزان، نیاز دارد. به عنوان مثال، دانش آموزان راست دستی را در نظر بگیرید که عصب میانی دست راست او آسیب دیده است. از آن که این عصب مسئول حرکت مقابل انگشت شست می باشد، زمانی که آسیب می بیند، شست قادر به حرکت مقابل نخواهد بود و به جای این که در مقابل سایر انگشتان حرکت کند، در کنار آنها قرار می گیرد و دست کودک حالتی پیدا می کند که اصطلاحاً به آن «دست میمون» گفته می شود. به این ترتیب کودک نمی تواند قلم را به نحو صحیح در دست بگیرد و این نکتۀ مهمی است که بــــر روی دست نوشته های او تأثیر می گذارد و او را بدخط می سازد» (والاس و لافلین، ترجمۀ طوسی، 1370، ص 75).
علاوه بر این، وجود هر گونه زخم یا عاملی که باعث درد در انگشتان شود، بر روی دست خط دانش آموزان تأثیر می گذارد. همچنین کودک برای این که بتواند خوب بنویسد، لازم است که هیچ گونه ضایعه ای در قسمت های فوقانی دست، مثل آرنج، ساعد و بازو نداشته باشد. وجود سوختگی، شکستگی، کوفتگی و زخم در هر یک از این قسمت ها، موجب بدخطی می شود، محدودیت حرکتی در مفاصل مچ، انگشتان، آرنج و بازو نیز از جمله عوامل بدخطی اند.
ب) اختلال در عملکرد دست و انگشتان، به دلیل ضایعات عصبی
در همۀ اختلالات مربوط به عملکرد دست و انگشتان، به دلیل آسیب دست و چشم و توان عضلات، خط دانش آموزان خیلی بد و بعضاً ناخواناست.
از میان اختلالات می توان به انواع فلج مغزی، آسیب مغزی، صرع و میوپاتی (بیماری عضلاتی) اشاره کرد.
بچه های فلج مغزی را می توان به چند دسته تقسیم کرد:
1. اسپاستیک: این دسته از کودکان فلج مغزی به دلیل سفتی موجود در عضلاتشان بدخط می نویسند و آن هم در صورتی است که این سفتی در حدی نباشد که به طور کلی مانع نوشتنشان شود. ممکن است این سفتی، محدودیت حرکتی در مفاصل دست، نظیر: مچ، آرنج و بازو و ایجاد کند که در هنگام نوشتن اجازۀ مانور به فرد نمی دهد.
2. هیپوتانیا: کودکان مبتلا به هیپوتانیا به سبب پایین بودن توان عضلاتشان قادر به استفادۀ صحیح از قلم نیستند. این کودکان قدرت کافی برای گرفتن قلم را ندارند و معمولاً نوشته های آنها بسیار کمرنگ و عاری از هرگونه ظرافتی است.
3. آتتوئید: بچه های آتئوئید به علت حرکات زایدی که در اندام های خود، خصوصاً دستهایشان دارند، بسیار بدخط می نویسند. این کودکان قادر به کنترل قلم نیستند و در هنگام نوشتن به بالا و پایین خط زمینه منحرف می شوند.
4. آتاکسی: این کودکان به دلیل لرزش موجود در دست هایشان بدخط می نویسند.
افراد مبتلا به صدمات مغزی نیز، بسته به نوع ضایعه ای که دچار آن شده اند، شبیه کودکان فلج مغزی عمل می کنند.
کودکان مبتلا به ضایعات مخچه ای دچار ماکروگرافی اند، یعنی کلمات را بزرگتر از آن چه باید، می نویسند. در بعضی از افراد مبتلا به میوپاتی نیز ممکن است عملکرد دست ها دچار اختلال شود که این معضل بر روی دست نوشته های آنان مؤثر است. کودکان مصروع زمانی که دچار حملات تشنجی می شوند (به مدت چند روز)، قـــادر به استفادۀ درست از قلم نیستند؛ یعنی دست هایشان قدرت گرفتن را ندارند و آن دسته از کودکانی که دچـــار حملات تشنجی مکرر می شوند، حتی اگر این تشنج تحت کنترل هم باشد، به دلیل لرزش ظریفی که در دست هایشان دارند، بـدخط می نویسند. در واقـــع لرزش ظریف انگشتان را بر روی دست نوشته های آنان می توان دید» (والاس و لافلین، ترجمۀ منشی طوسی، 1370، ص 82).
ج) عدم غلبۀ طرفی مغز
«کودک پیش از نوشتن باید غلبۀ طرفی را به دست آورد. در کودکانی که این اتفاق نیفتاده است، نوشتن به سختی انجام می شود. کودکانی که غلبۀ طرفی تثبیت نشده دارند، از هر دو دست خود به طور متناوب در نوشتن استفاده می کنند، حال آن که در هیچ یک به اندازۀ کافی مهارت ندارند» (سیف، 1385، ص 70).
د) عوامل روحی و روانی و تأثیر آن بر روی نوشتن
«ممکن است بدخطی با عوامل نظیر: اضطراب و اختلالات نوروتیک (عصبی) همراه باشد و در بعضی از اوقات حالات عصبی موجب گرفتگی عضله در کودکان می شود. یعنی ماهیچه های دست کودک متعاقب نوشتن چند سطر دچار انقباض شده، کودک دیگر قادر به نوشتن نیست. در این صورت علائمی نظیر بی مهارتی و پاراتونی (انقباض یک عضله و سپس شل نشدن آن) و واکنش های اضطرابی در ارتباط با نوشتن ممکن است مشاهده شود. بی قراری، بیش فعالی و کوتاهی دامنۀ توجه و تمرکــــز نیز از جمله عــــواملی اند که بــر روی خط دانش آموز تأثیر می گذارند» (هر گنهان و اولسون، ترجمۀ سیف، 85).
هـ) چپ دستی
«در مــورد کودکان چپ دست این سؤال مطرح می شود که چرا این کودکان در شروع نوشتن بد خط اند؟ پاسخ این است که این کودکان نمی توانند آن چه را که می نویسند، به خوبی ببینند، زیرا دست آنها روی نوشته هایشان را می پوشاند و همیــن عامل سبب بدخطی کودکان چپ دست می شود.
بسیاری از کودکان چپ دست نیز برای پرهیز از کثیف شدن نوشته ها، دست خود را به صورت قلاب کج می گیرند. این شکل در واقع به کج گذاشتن کاغذ مربوط می شود. اگر چپ دست ها کاغذ را برخلاف جهتی که راست دست ها می گذارند، قرار دهند، برای نوشتن در وضعیت طبیعی و راحت قرار می گیرند» (بیابانگرد، 1385، ص 25).
و) نبود دید کافی
بسیاری از کودکان به دلیل نداشتن دید کافی، چشم های خود را به کاغذ بسیار نزدیک می کنند. دست نوشته های این کودکان معمولاً خط خوردگی ها و پاک کردن های فراوان دارد.
اشکال مختلف بدخطی نویسی
«با بررسی دست نوشته های دانش آموزان به این نتیجه می رسیم که بدخطی در آنان به اشکال و انواع مختلف مشاهده می شود که بعضی از آن ها عبارت اند از:
1. درشت نویسی و ریزنویسی.
2. فاصله گذاری نامناسب بین حروف و کلمات.
3. نامرتب نوشتن.
4. کج نوشتن حروف و کلمات.
5. خارج شدن از خط زمینه (مجلۀ کودکان استثنایی، اردیبهشت 1385).
شیوه های ترمیمی
روش های ترمیمی زیر می تواند توسط معلمان و والدین مورد استفاده قرار گیرد:
1) پس از ارزیابی کودک، چنان چه متوجه شدید که کودک الگوی صحیح گرفتن قلم را نمی داند، به عنوان مثال از حرکت شست برای گرفتن قلم استفاده نمی کند، او را به یک پزشک متخصص ارتوپدی ارجاع دهید. مشکل نوشتن چنین کودکی ممکن است با استفاده از آتل دست حل شود. با این وسیله کمکی، کودک قادر خواهد بود قلم را به نحو صحیح بگیرد و خوش خط تر بنویسد.
2) اگر کودک قلم را با فاصلۀ زیادی از نوک آن می گیرد یا بیش از حد پایین می گیرد، با گره زدن یک نخ بر روی قلم، محل مناسب برای گرفتن قلم را مشخص کنید.
3) چنان چه کودک از اختلال عاطفی و روانی رنج می برد، او را به یک روان شناس ارجاع دهید.
4) «اگر کودک در هنگام نوشتن دچار تنش و اضطراب می شود، برای کاهش تنش در کودک به شیوه های زیر عمل کنید:
الف) سعی کنید در ذهن کودک تصویری مثبت از خودش ایجاد کنید.
ب) از سرزنش کردن کوچک به خاطر بدخطی او خودداری کنید.
ج) از ایجاد تنش و اضطراب در کودک جلوگیری کنید. به طور مثال، تعیین وقت محدود برای انجام یک تکلیف، در دانش آموز مضطرب، باعث ایجاد تنش و اضطراب و در نهایت بدخطی بیشتر می شود» (بیابانگرد، 1385، ص 40).
5) اگر کودک در دست های خود دچار ضعف یا محدودیت حرکتی باشد، می توانید از تمرینات زیر بهره بگیرید:
الف) تمرینات روی تابلو:
از کودک بخواهید با استفاده از حرکات آزاد و گستردۀ دست و به کارگیری عضلات شانه، بازو و انگشتان، بر روی تابلو طراحی کند.
ب) پرورش حرکات نوشتن با دیگر وسایل:
از کودک بخواهید به جای استفاده از قلم، از انگشت خود و رنگ گواش استفاده کند یا عمل نوشتن را بر روی یک سینی خاکستر انجام دهد. هم چنین با استفاده از یک تکه گچ یا ذغال، حروف و کلمات درشتی بر روی آسفالت کوچه بنویسد.
چنان چه مشکل کودک در زمینۀ حرکات دست با این تمرینات بر طرف نشد، او را به یک کارشناس توانبخشی (فیزیوتراپی ـ کاردرمانی) ارجاع دهید.
6) اگر لرزش ضعیفی در انگشتان کودک مشاهده می کنید یا سابقۀ کودک گویای حملات تشنجی است، با مشورت کمی کنید یا سابقۀ کودک گویای حملات تشنجی است، با مشورت با خانوادۀ دانش آموزان، وی را به یک متخصص مغز و اعصاب ارجاع دهید.
7) اگر کودک سر خود را خیلی به کاغذ می چسباند یا مشکوک به ضعف بینایی است، او را به چشم پزشک ارجاع دهید.
8) اگر متوجه شدید که در نیمکره های مغزی کودک، غلبۀ طرفی ایجاد نشده است، می توانید به ترتیب زیر عمل کنید:
الف) از کودک بخواهید با پای راستش به یک توپ لگد بزند.
ب) لوله ای را به دست کودک بدهید و از او بخواهید که با یک دستش روی چشم چپش را بگیرد و با چشم راستش درون لوله را نگاه کند.
ج) رادیوی کوچکی را به دست کودک بدهید و از او بخواهید آن را نزدیک گوش راستش بگیرد و به آن گوش کند.
د) اگر عملکرد کودک نشان می دهد که تمایل او برای استفاده از سمت چپ بیشتر است، از او بخــواهید همین اعمال را با سمت چپش انجـــام دهد. به این ترتیب، یک سمت بدن کودک غالب می شود (سیف، 1385، ص 136).
9) چنان چه کودک چپ دست است، از او بخواهید هنگام نوشتن، سمت چپ کاغذ را به سمت بالا کج کند. اگر کودک راست دست است، از او بخواهید سمت راست کاغذ را به طرف بالا کج کند.
10) اگر کودک کلمات را بیش از حد بزرگ یا کوچک می نویسد، می توانید اندازۀ متوسطی برای کلمات در نظر بگیرید و با گذاشتن خط فاصله بین کلمات از کودک بخواهید فاصله تعیین شده را فقط با یک کلمه پر کند.
11) اگر کودک بیش از حد پر رنگ یا کمرنگ می نویسد، به ترتیب زیر عمل کنید:
کاغذ سفیدی را زیر برگه کاربن و کاغذ سفید دیگری را بر روی آن قرار دهید. از کودکی که با فشار زیاد می نویسد بخواهید آن قدر ضعیف مداد را فشار دهد که اثر زیادی از کلمه بر روی کاغذ زیرین باقی نماند. از کودکی که فشار کمتر از حد معمول به مداد وارد می کند، بخواهید آن قدر به مداد فشار آورد که اثر آن بر روی کاغذ زیر کپی پر رنگ باشد.
12) اگر کودکی از خط راست خارج می شود، از او بخواهید خط کشی را بالای خط زمینه قرار دهد، به گونه ای که هنگام نوشتن نوک مدادش مرتباً با لبۀ خط کش تماس پیدا کند. هم چنین می توانید بالا و پایین خط زمینه، دو خط کمرنگ بکشید و از کودک بخواهید کلمات را طوری بنویسد که از این دو خط خارج نشود.
13) کج نوشن کلمات، از کج گذاشتن بیش از حد کاغذ ناشی می شود. اگر با دانش آموزی برخورد کردید که دست نوشته های کجی داشت، از او بخواهید کاغذ را در وضعیت بهتری قرار دهد.
14) نامرتب نوشتن تکالیف توسط دانش آموز، ممکن است به علت محدودیت حرکتی در دست باشد با این که مداد را بیش از حد محکم در دست می گیرد یا وضعیت درستی در هنگام نوشتن به خود نداده است. بنابراین با بر طرف کردن هر یک از یک از این علل، دانش آموز می تواند دست خط بهتری داشته باشد.
علل بد خطی دانش آموزان
می گویند خط هر کس نشانه ای از روح او در خود دارد و هر که را می توان از خط او شناخت . ناهنجاری در نوشتار ، با قبول فرض های فوق ، نا هنجاری در روح و روان است . اما این پرسش اساسی است که ناهنجاری روح در دست خط اثر می گذارد یا ناهنجاری دست خط ، روح و روان را دستخوش تأثیر قرار میدهد و آیا اصلاح هر یک دراصلاح ساختار دیگری مؤثر است ؟
می توان اهم تنگناها و عوامل بد خطی دانش آموزان را معلول موارد ذیل دانست
:
1- کتاب ، مجله ، روزنامه و دیگر رسانه های نوشتاری که جنبه ی نوشتاری – دیداری دارند و معمولاً از خط های گرافیک شده ی نا مناسب به نام های خط فانتزی ، تزئینی و غیره استفاده می نماید و آن ها را به عنوان نوآوری و ابداع در دسترس همگان قرار می دهند .
2- ماشینی شدن وسایل نگارش
3- عدم آگاهی دانش آموزان از نحوه ی درست گرفتن مداد .
4- عدم آگاهی دانش آموزان از نحوه ی درست نشستن هنگام نوشتن
5-هماهنگ نبودن عضله چشم و دست و عدم توانایی کافی آن دو
6- عدم توجه به خط زمینه ی دفتر و تخته ی کلاس
7-نداشتن آمادگی جسمانی ، روحی و روانی هنگام نوشتن
8- نداشتن اعتماد به نفس هنگام نوشتن
9- نداشتن هدف برای زیبا نوشتن
10- حجم زیاد تکالیف درسی
11- تند نویسی در هنگام انجام تکالیف
12- استفاده از خودکار ، روان نویس و... خصوصاً در مقطع ابتدایی
13- آشنایی دانش آموزان در اول ابتدایی با خط ماشینی و مشکل شدن یادگیری خط نستعلیق در کلاس های بالاتر
14- استفاده از مدادهای کوتاه در مقطع ابتدایی
15- تراکم بیش از حد در کلاس ها و نداشتن فضای لازم برای نوشتن
16- عدم دقت و تمیزی در نوشتن و عدم توجه معلمان به این امر
17-عدم آشنایی معلمان ابتدایی به خط نستعلیق
18- واکنش های منفی و نامناسب در خورد با نوشته های دانش آموزان
19- عدم توجه خانواده های به درس هنر و خط
20- نبود انگیزه ، تخصص و حوصله در معلمان ابتدایی به لحاظ توجه به نوشته های دانش آموزان
21- بدخطی معلمان و اولیاء به عنوان سرمشق نامناسب برای الگوپذیری در کودکان
22- عدم توجه به زیبایی هنری که باعث تقویت روح لطیف و شادابی کودکان دارد .
پیشنهادات :
این راه کارها می تواند در جهت رفع بد خطی دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد :
1- در کلاس اول ابتدایی اولاًً از خوش خط ترین ثانیاً مجرب ترین ، علاقمندترین و با ذوق ترین معلم استفاده شود .
2- معلمان خود با اصول صحیح نوشتن آشنا و خط خوش داشته باشند .
3- دوره های ضمن خدمت آموزش خط نستعلیق برای معلمان فراهم شود .
4- معلمان در ارتباط با خط ، بچه ها را سرزنش و توبیخ قرار ندهند .
5- انگیزه های هنری در بچه ها تقویت شود خصوصاً خوش و تمیز نوشتن .
6- تکالیف متناسب با توانایی بچه ها باشد .
7- تکالیف ساده ، کم و هدفدار به گونه ای که باعث تثبیت یادگیری شود .
8- از کلمات زیبا مانند: بسیارخوب ، عالی ، آفرین ( پسریا دختر خوب ) در زیر نوشته های بچه ها استفاده شود .
9- تکالیف بچه ها را با بی توجهی خط نزنید .
10- نحوه درست به دست گرفتن مداد یا قلم را بیاموزید .
11- نحوه درست نشستن را به دانش آموزان بیاموزید .
12-زیاد درشت و زیاد ریز ننویسید .
13- کتب درسی ابتدایی با شیوه ی نستعلیق چاپ شود .
14- معلمان در زیبانویسی و خوشنویسی اهتمام ورزند چرا که نگاه به خوش نویسی تأثیر زیادی در جریان یادگیری و تقویت انگیزه خوشنویسی دارد .
15- به ساعات هنر خصوصاً در مقطع ابتدایی توجه وافر شود .
16- از نستعلیق تحریری در تکالیف بچه ها بیشتر استفاده شود .
علل بد خطی کودکان (گزینشی از کتاب خانواده و مسائل مدرسه ای کودکان –دکتر علی قائمی )
1-مسئله خط و شکل نوشتاری از پیچیده ترین شکل ارتباطی است در سلسله مراتب مهارتها نوشتن آخرین مرحله ای است که آموخته می شود .
2-اهمیت درست نویسی و خوانا نویسی امری مهم و قابل ذکر است مسئله هایی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که همه افراد ضوابط را در نوشتن رعایت نمی کنند . ین گونه افراد را بد خط و نارسا نویس می خوانند
3-اهم صورت های بد خطی
- عدم تناسب در حروف (واو را در یک کلمه درشت و یا بسیار ریز می نویسند )
- اشکال در جهت حروف مثل اینکه حروفی را چپ یا راست یا در جهت مخالف بنویسند
- بی نظمی در ابعاد حروف مثل دندانه ای را با فاصله رسم کنند و با بین دو حرف نسبت را رعایت نکنند .
- بد سازمان دهی متن،بالا و پایین نوشتن ،بی جهت علامتگذاری کردن ،جاهای فعل و فاعل را جابجا نوشتن
- اشکال در نوشتن ناشی از تلفظ (خواهر که خاهر یا علی را الی )
- علل حرکتی – (ضعف کار کردها و واکنش های حرکتی ، عدم هماهنگی دست و چشم ، وجود اشکال در چگونگی حرکت دادن قلم که مربوط است به انقباض مفرط دست و خشکی حرکت آن فقدان تحریک انگشتان)
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 46صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
بررسی تأثیر نگرشهای صمیمانه والدین بر تأیید و عزت نفس فرزندان مقطع سوم دبیرستان شهرستان رشت
71 صفحه در قالب word
فهرست
فصل اول
مقدمه 6
بیان مسئله 8
اهداف تحقیق 9
فصل دوم
انگیزه هاى فیزیولوژیائی در سطح تحقق نفس 14
تفاوت عز نفس با خود پنداره 21
ریشه ها و ابعاد عزت نفس 22
عزت نفس بالا و پایین 26
شیوه پرورش 28
بدرفتاری جسمانی یا جنسی 29
ظاهر جسمانی 30
تغییرات در خود پنداره 33
تغییرات در عزت نفس 35
راههایی بسوی هویت 37
عواملی که بر رشد هویت تأثیر می گذارند 40
فصل سوم
جامعه تحقیق 44
روش نمونه گیرى 45
اعتبار و روانی ابزار تحقیق 46
روش آمارى 47
فصل چهارم
جداول پرسشنامه 50
یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها 51
یافته ها و تجزیه و تحلیل آنها 55
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیرى 58
پیشنهادات 60
پرسشنامه عزت نفس 61
مقیاس تأیید خویشتن راتوس 65
منابع 71
مقدمه :
شخصیت و اخلاق کودک تنها در ارتباط با والدین رنگ نمی گیرد بلکه افراد دیگری هم وجود دارند که در برخی موارد نه تنها تاثیر فوق العاده ای در کودک می گذارند بلکه بسیار از یافته های والدین را در طریق تربیت نابود و زحمات و تلاشی آنها را خنثی می سازند بدین نظر ضروری است که نقش آنها و میزان اهمیت شان را در تربیت شناخت و تاثیر مثبت یا منفی که آنان در ساختن یا ویران کردن بتای اخلاقی و دیگر ابعاد وجود و شخصیت کودک دارند بدانیم بتدریج که طفل رشد می کند و پرورش می یابد با کسان و بستگان ووالدین نزدیک خویش و دستی با آنها و فرزندانشان در سنین بالاتر با دوستان و همسالان کوچه و محله خویش و همینطور بعد ما با افراد دیگر همه می تواند در تایید خویشتن تاثیر بسزایی داشته باشد به حقیقت باید اعتراف کرد که افراد محیط زندگی کودک یعنی همان ها که بر شمرده شدند در زندگی او نقش مثبت یا منفی می تواند داشته باشد کودک با فطرت پاک و با اندک مسامحه ای می توان گفت بی رنگ و بی تفاوت به دنیامی آید این خانواده است که او صالح و با اعتقاد ببار می آورد و حتی روابط دوستانه و سنجیده شده والدین هم می تواند موثر باشد ما اهمیت نقش وراثت و صفاتی را که از اجداد به کودک منتقل می شود را نادیده نمی گیریم ولی قائلیم که تربیت مخصوصا در خانواده این خصایص و صفات را تحت الشعاع قرار می دهد و حتی در برخی موارد اثرآن را خنشی می کند کودک مانند دفتری است که چیزی روی آن نوشته نشده و این خانواده است که در آن دفتر جملات افتخار آمیز یا ذلت آفرین می نویسد و چیزهای نا خوانا را خوانا می کند خانواده شخصیت کودک را رنگ می دهد حال بارفتار مناسب خود که آن را در درک از خویشتن به حد خود شکوفایی می رساند و اعتقاد را در آن بالا می برد و خواء با رفتار نا مناسب خود باعث یک کودک بدون عزت نفس و اعتماد به نفس بالا می شود براساس روش تربیتی والدین است که طفل در آینده آرام و متعادل می شود و یابی قرار آزاد بار می آید با چاکر ، غلام و بالاخره خوش فکر و خوش مرام ، عقیده کودک عقیده والدین است زیرا فکر و اندیشه اش هنوز آنچنان رشد و کمال نیافته که شخصا به تحلیل مسائل بپردازد در حقایق ماوراء ماده را کشف واز منابع استخراج نماید روی این نظر در سخنی از پیامبر آمده که هر مولودی بر منبای اساس فطرت به دنیا می آید واین والدین او هستند که او را یهودی ، نصرانی و.... بار می آورند ( علی قائمی امیری – 1382)
بیان مسئله :
خانواده نخستین محلی است که در آن طفل خاطره ای مطبوع یا نا مطبوع پیدا می کند احساسات و عواطف قوی یا ضعیف بدست می آورد محلی ایده آل برای تمرین مهر و عاطفه وانس و الفت و صمیمانه بودن و مهرورزی است که محبت های صادقانه مادر ، بوسه های پرمهر و بی ریای پدر ، دستگیرهای بدون چشمداشت و خالصانه والدین در آغوش گرفتن ، نوازش کردن ها و دلسوزی ها و غم خوری ها برای او همه و همه زمینه هائی جهت عاطفی بار آوردن کودک است خانواده از سوی دیگر وسیله ایی است برای انتقال آداب و اخلاق رسوم و سنت صحیح یا غلط است کودک در خانه اخلاق . اعتماد به نفس ، پاکدلی و مقررات را می آموزد واین همه مسائل از طریق والدین صورت می گیرد که می تواند تاثیر مثبت برروی درک از خود داشته باشد یا نه و بدین سان نقش خانواده در این جنبه ها نیز دارای اهمیت فوق العاده است و والدین هستند که به کودکان محبت فکری و عملی می دهند پس براین اساس زندگی خانوادگی و رابطه والدین باید مقدمه حیات اجتماعی باشد ( ستوده 0 هدایت الله – 1383 )
سوال مسئله :
1- آیا بین نگرشهای صمیمانه والدین و عزت نفس رابطه معنی داری وجود دارد ؟
2- آیا بین نگرشهای صمیمانه والدین و تایید خویشتن رابطه معنی داری وجود دارد ؟
اهداف تحقیق :
هدف از تحقیق حاضر بررسی رفتار والدین و نگرش آنها نسبت به رفتار صمیمانه والدین و اینکه آیا نوع رفتار و عزت نفس ودرک از خویشتن می تواند نقش بسزایی داشته باشد یا نه و اینکه هر چقدر رابطه والدین و فرزندان سنجیده و برنامه ریزی شده باشد کودک به اعتماد به نفس بالا دست می یابد.
اهمیت و ضرورت تحقیق :
خانواده باید از یک سو مرکز تندرستی . بهداشت جسمی . عقلی واز سوی دیگر مرکز پرورش ، پرورش تن ، رشد روان واز سوی سوم محلی برای آماده کردن فرد جهت زنگی اجتماعی باشد نتیجه دیگری که از این بحث عاید می شود این است خانواده اولین و مهمترین کانون پرورش صحیح ، احیا ء و شکوفائی استعداد هاست هر گونه تحول و تغییر اجتماعی باید از آغاز شود وهر اقدام اصلاحی نخست باید خانواده راشامل گردد و حتی که در خانواده های کودکی به دنیامی آید چهر ه زندگی عوض می شود و هدف زندگی از پدر و مادر بسوی سومی جهت می گیرد والدین نه تنها برای خود بلکه برای کودک هم که شده باید الگوی مهر و صفا باشند سعادت و آسایش خود را برای سعادت و آسایش دیگری مخصوصا کودک خویش بخواهد
( شعاری نژاد . حسین 1380 )
فرضیه تحقیق :
1- بین نگرش صمیمانه والدین و عزت نفس رابطه معنی داری وجود دارد
2- بین نگرش صمیمانه والدین و تایید از خویشتن رابطه معنی داری وجود دارد .
تعاریف واژه و مفاهیم :
عزت نفس . عبارت است اعتماد و اعتقادی که فرد نسبت به خوددارد وادراک و برداشتی که توام با نیاز به احساس ارزش به نحو سالم و متعادل آن واین حس باعث سلامت و تعادل روانی بالا و حتی تکامل وجودی در او می شود و بالاخره عبارتند از نمره ای است که از آزمون عزت نفس بدست آورده است . تایید خویشتن . عبارتند از احساس ارزش ، درجه تصویب ، تایید و پذیرش وارزشمندی است که شخص نسبت به خویشتن احساس می کند این احساس ممکن است به فرد نزدیک بوده واحساس ارزش فرد را بیشتر و متعادل تر می کند و مهمترین تصویر خود و ارزش درک خویشتن از دادن که دیگران نسبت به فرد و بویژه کودک است و بالخره نمره ای است که آزمودنی از آزمون درک از خویشتن را جرز بدست آورده است
رفتار صمیمانه : عبارت است رفتار و کردار سنجیده و مهربان در عین حال برنامه ریزى شده والدین محبت تربیت و شکوفایی فرزندان
تعاریف عملیاتی واژه ها و مفاهیم :
عزت نفسی . نمره ای که در آن آزمون عزت نفس بدست می آید.
تایید خویشتن : نمره ای که از آزمون تایید خویشتن بر می آید .
رابطه صمیمانه : عبارت از نمره ای است که آزمودنی از آزمون رابطه صمیمانه والدین بدست می آورد.
ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است
متن کامل را می توانید در ادامه دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن برای نمونه در این صفحه درج شده است ولی در فایل دانلودی متن کامل همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند موجود است