فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله سردار سرلشکر پاسدار شهید مهدی باکری فرمانده لشکر 31 عاشورا

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله سردار سرلشکر پاسدار شهید مهدی باکری فرمانده لشکر 31 عاشورا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

تولد و کودکی
به سال 1333 ه.ش در شهرستان میاندوآب در یک خانواده مذهبی و باایمان متولد شد. در دوران کودکی، مادرش را – که بانویی باایمان بود – از دست داد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه به پایان رسانید و در دوره دبیرستان (همزمان با شهادت برادرش علی باکری به دست دژخیمان ساواک) وارد جریانات سیاسی شد.
فعالیت های سیاسی – مذهبی
پس از اخذ دیپلم با وجود آنکه از شهادت برادرش بسیار متاثر بود، به دانشگاه راه یافت و در رشته مهندسی مکانیک مشغول تحصیل شد. از ابتدای ورود به دانشگاه تبریز یکی از افراد مبارز این دانشگاه بود. او برادرش حمید را نیز به همراه خود به این شهر آورد.
شهید باکری در طول فعالیت های سیاسی خود (طبق اسناد محرمانه بدست آمده) از طرف سازمان امنیت آذربایجان شرقی (ساواک) تحت کنترل و مراقبت بود.
پس از مدتی حمید را برای برقراری ارتباط با سایر مبارزان، به خارج از کشور فرستاد تا در ارسال سلاح گرم برای مبارزین داخل کشور فعال شود.
شهید مهدی باکری در دوره سربازی با تبعیت از اعلامیه حضرت امام خمینی(ره) – در حالی که در تهران افسر وظیفه بود – از پادگان فرار و به صورت مخفیانه زندگی کرد و فعالیت های گوناگونی را در جهت پیروزی انقلاب اسلامی نیز انجام داد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی
بعد از پیروزی انقلاب و به دنبال تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت این نهاد در آمد و در سازماندهی و استحکام سپاه ارومیه نقش فعالی را ایفا کرد. پس از آن بنا به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به مدت 9 ماه با عنوان شهردار ارومیه نیز خدمات ارزنده‌ای را از خود به یادگار گذاشت.
ازدواج شهید مهدی باکری مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود. مهریه همسرش اسلحه کلت او بود. دو روز بعد از عقد به جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئولیت جهاد سازندگی استان، خدمات ارزنده‌ای برای مردم انجام داد.
شهید باکری در مدت مسئولیتش به عنوان فرمانده عملیات سپاه ارومیه تلاش های گسترده‌ای را در برقراری امنیت و پاکسازی منطقه از لوث وجود وابستگان و مزدوران شرق و غرب انجام داد و به‌رغم فعالیت های شبانه‌روزی در مسئولیت های مختلف، پس از شروع جنگ تحمیلی، تکلیف خویش را در جهاد با کفار بعثی و متجاوزین به میهن اسلامی دید و راهی جبهه‌ها شد.


نقش شهید در دفاع مقدس
شهید باکری با استعداد و دلسوزی فراوان خود توانست در عملیات فتح‌المبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف در کسب پیروزی ها موثر باشد. در این عملیات یکی از گردان ها در محاصره قرار گرفته بود، که ایشان به همراه تعدادی نیرو، با شجاعت و تدبیر بی‌نظیر آنان را از محاصره بیرون آورد. در همین عملیات در منطقه رقابیه از ناحیه چشم مجروح شد و به فاصله کمتر از یک ماه در عملیات بیت‌المقدس (با همان عنوان) شرکت کرد و شاهد پیروزی لشکریان اسلام بر متجاوزین بعثی بود.
در مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس از ناحیه کمر زخمی شد و با وجود جراحت هایی که داشت در مرحله سوم عملیات، به قرارگاه فرماندهی رفت تا برادران بسیجی را از پشت بی‌سیم هدایت کند.
در عملیات رمضان با سمت فرماندهی تیپ عاشورا به نبرد بی‌امان در داخل خاک عراق پرداخت و این بار نیز مجروح شد، اما با هر نوبت مجروحیت، وی مصمم تر از پیش در جبهه‌ها حضور می‌یافت و بدون احساس خستگی برای تجهیز، سازماندهی،‌ هدایت نیروها و طراحی عملیات، شبانه‌روز تلاش می‌کرد.
در عملیات مسلم بن عقیل با فرماندهی او بر لشکر عاشورا و ایثار رزمندگان سلحشور، بخش عظیمی از خاک گلگون ایران اسلامی و چند منطقه استراتژیک آزاد شد.
شهید باکری در عملیات والفجرمقدماتی و والفجر یک، دو، سه و چهار با عنوان فرمانده لشکر عاشورا، به همراه بسیجیان غیور و فداکار، در انجام تکلیف و نبرد با متجاوزین، آمادگی و ایثار همه‌جانبه‌ای را از خود نشان داد.
در عملیات خیبر زمانی که برادرش حمید، به درجه رفیع شهات نایل آمد، با وجود علاقه خاصی که به او داشت، بدون ابراز اندوه با خانواده‌اش تماس گرفت و چنین گفت: شهادت حمید یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانواده ما شده است. و در نامه‌ای خطاب به خانواده‌اش نوشت: « من به وصیت و آرزوی حمید که باز کردن راه کربلا می‌باشد همچنان در جبهه‌ها می‌مانم و به خواست و راه شهید ادامه می‌دهم تا اسلام پیروز شود.»
تلاش فراوان در میادین نبرد و شرایط حساس جبهه‌ها، او را از حضور در تشییع پیکر پاک برادر و همرزمش که سال ها در کنارش بود بازداشت. برادری که در روزهای سراسر خطر قبل از انقلاب، در مبارزات سیاسی و در جبهه‌ها، پا به پای مهدی، جانفشانی کرد.
نقش شهید باکری و لشکر عاشورا در حماسه قهرمانانه خیبر و تصرف جزایر مجنون و مقاومتی که آنان در دفاع پاتک های توانفرسای دشمن از خود نشان دادند بر کسی پوشیده نیست.
در مرحله آماده ‌سازی مقدمات عملیات بدر، اگرچه روزها به کندی می‌گذشت اما مهدی با جدیت، همه نیروها را برای نبردی مردانه و عارفانه تهییج و ترغیب کرد و چونان مرشدی کامل و عارفی واصل، آنچه را که مجاهدان راه خدا و دلباختگان شهادت باید بدانند و در مرحله نبرد بکار بندند، با نیروهایش درمیان گذاشت.

بیانات شهید قبل از شروع عملیات بدر
همه برادران تصمیم خود را گرفته‌اند، ولی من به خاطر سختی عملیات تاکید می‌کنم. شما باید مثل حضرت ابراهیم(ع) باشید که رحمت خدا شامل حالش شد، مثل او در آتش بروید. خداوند اگر مصلحت بداند به صفوف دشمن رخنه خواهید کرد. باید در حد نهایی از سلاح مقاومت استفاده کنیم.
هرگاه خداوند مقاومت ما را دید رحمت خود را شامل حال ما می‌گرداند. اگر از یک دسته بیست و دو نفری، یک نفر بماند باید همان یک نفر مقاومت کند و اگر فرمانده شما شهید شد نگویید فرمانده نداریم و نجنگیم که این وسوسه شیطان است. فرمانده اصلی ما، خدا و امام زمان(عج) است. اصل، آنها هستند و ما موقت هستیم، ما وسیله هستیم برای بردن شما به میدان جنگ. وظیفه ما مقاومت تا آخرین نفس و اطاعت از فرماندهی است.
تا موقعی که دستور حمله داده نشده کسی تیراندازی نکند. حتی اگر مجروح شد سکوت را رعایت کند، دندان ها را به هم بفشارد و فریاد نکند.

 

با هر رگبار سبحان‌الله بگویید. در عملیات خسته نشوید. بعد از هر درگیری و عملیات، شهدا و مجروحین را تخلیه کرده و با سازماندهی مجدد کار را ادامه دهید.
حداکثر استفاده از وسایل را بکنید. اگر این پارو بشکند، به جای آن پاروی دیگری وجود ندارد. با همین قایق ها باید عملیات بکنیم. مهدی در شب عملیات وضو می‌گیرد و همه گردان ها را یک یک از زیر قرآن عبور می‌دهد. مداوم توصیه می‌کند:
برادران! خدا را از یاد نبرید نام امام زمان(عج) را زمزمه کنید. دعا کنید که کار ما برای خدا باشد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   13 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سردار سرلشکر پاسدار شهید مهدی باکری فرمانده لشکر 31 عاشورا

مقاله در مورد ولادت حضرت مهدی

اختصاصی از فی فوو مقاله در مورد ولادت حضرت مهدی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد ولادت حضرت مهدی


مقاله در مورد ولادت حضرت مهدی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:36

 

  

 فهرست مطالب

 

 

ولادت

 

غیبت کوتاه مدت یا غیبت صغری

 

غیبت دراز مدت یا غیبت کبری و نیابت عامه

 

ضرورت غیبت آخرین امام

 

طول عمر امام زمان (عج)

 

انتظار ظهور قائم ( عج

 

(اعتقاد به مهدویت در ایین های مختلف )

 

 

 


ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه، نیمه شعبان سال 255یا 256 هجری بوده است .
پس از اینکه دو قرن و اندی از هجرت پیامبر ( ص ) گذشت  و امامت به امام دهم حضرت هادی ( ع ) و امام یازدهم حضرت عسکری ( ع ) رسید، کم کم در بین فرمانروایان و دستگاه حکومت جبار، نگرانی هایی پدید آمد . علت آن اخبار و احادیثی بود که در آنها نقل شده بود  از امام حسن عسکری ( ع ) فرزندی  تولد خواهد یافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشین ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . 

در این زمان یعنی هنگام تولد حضرت مهدی ( ع )، معتصم عباسی، هشتمین خلیفه عباسی، که حکومتش از سال 218هجری آغاز شد ، سامرا، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی  قرار داد.
 
این اندیشه، که ظهور مصلحی پایه های حکومت ستمکاران را متزلزل می کند، باید از تولد نوزادان جلوگیری کردو حتی مادران بیگناه را کشت و یا قابله هایی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند، در تاریخ نظایری دارد در زمان حضرت ابراهیم ( ع ) نمرود چنین کرد . در زمان حضرت موسی ( ع ) فرعون نیز به همین روش عمل نمود . ولی خدا نخواست . همواره ستمگران می خواهند مشعل حق را خاموش کنند، غافل ازاینکه، خداوند نور خود را تمام و کامل می کند، اگر چه کافران و
ستمگران نخواهند .
در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری ( ع ) نیز داستان تاریخ به
گونه ای  شگفت انگیز و معجزه آسا تکرار شد .

امام دهم بیست سال در شهر سامرا تحت نظر و مراقبت بود و سپس امام یازدهم ( ع ) نیز در آنجا زیر نظر و نگهبانی حکومت به سر می برد . 
به هنگامی که ولادت این اختر تابناک، حضرت مهدی ( ع ) نزدیک شد و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پدید آمدن این نوزاد جلوگیری کنند و اگر پدید آمد و بدین جهان پای  نهاد، او را از میان بردارند .

بدین علت بود که چگونگی احوال مهدی، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم مخفی نگه داشته شد ، جز چند تن معدود از نزدیکان، یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری ( ع ) کسی او را نمی دید . آنان نیز مهدی  را گاهی می دیدند ، نه همیشه و به صورت عادی .

غیبت کوتاه مدت یا غیبت صغری


مدت غیبت صغری بیش از هفتاد سال بطول نینجامید ( از سال 260ه. تا سال 329ه. ) که در این مدت نایبان خاص ، به محضر حضرت مهدی ( عج ) می رسیدند و پاسخ نامه ها و سؤالات را به مردم می رساندند . نایبان خاص که افتخار رسیدن به محضر امام  را داشته اند ، چهار تن بودند که به " نواب خاص " یا " نایبان ویژه " معروفند . 
نخستین نایب خاص مهدی ( ع ) عثمان بن سعید اسدی است . که ظاهرا بعد از سال 260هجری وفات کرد ، و در بغداد به خاک سپرده شد . عثمان بن سعید از یاران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام یازدهم بود و خود در زیر سایه امامت پرورش
یافته بود . 

دومین سفیر و نایب امام ( ع ) محمد بن عثمان بن سعید فرزند عثمان بن سعید است که در سال 305هجری وفات کرد و در بغداد بخاک سپرده شد . نیابت و سفارت محمد بن سعید نزدیک چهل سال بطول انجامید . 
سومین سفیر ، حسین بن روح نوبختی بود که در سال 326 هجری فوت کرد .
چهارمین سفیر و نایب امام حجه بن الحسن ( ع ) است که در سال 329هجری قمری در گذشت و در بغداد دفن شد . مدفن وی نزدیک آرامگاه عالم و محدث بزرگ ثقه الاسلام محمد بن یعقوب کلینی است .
همین بزرگان و عالمان و روحانیون برجسته و پرهیزگار و زاهد و آگاه در دوره غیبت صغری واسطه ارتباط مردم با امام غایب و حل مشکلات آنها بوسیله حضرت مهدی ( ع ج) بودند .

 

غیبت دراز مدت یا غیبت کبری و نیابت عامه

این دوره بعد از زمان غیبت صغری آغاز شد و تاکنون ادامه دارد . این مدت دوران امتحان و سنجش ایمان و عمل مردم است .
در زمان نیابت عامه ، امام  ضابطه و قاعده ای  به دست داده است تا در هر عصر، فرد شاخصی که آن ضابطه و قاعده در همه ابعاد بر او صدق کند، نایب عام امام ( ع ) باشد و به نیابت از سوی امام ، ولی  جامعه باشد در امر دین و دنیا . 

در هیچ دوره ای پیوند امام ( ع ) با مردم گسیخته نشده و نبوده است . اکنون نیزکه دوران نیابت عامه است ، عالم بزرگی  که دارای همه شرایط فقیه و دانای دین بوده است و نیز شرایط رهبری را دارد ، در رأس جامعه قرار می گیرد و
مردم به او مراجعه می کنند و او صاحب " ولایت شرعیه " است به نیابت از حضرت مهدی ( ع ) . 

گر چه دوری ما از پناهگاه مظلومان و محرومان و مشتاقان، حضرت مهدی ( عج ) بسیار درد آور است، ولی بهر حال در این دوره آزمایش اعتقاد ما اینست که حضرت مهدی ( عج ) به قدرت خدا و حفظ او زنده است و نهان از مردم جهان زندگی می کند،
روزی  که " اقتضای تام " حاصل شود، ظاهر خواهد شد و ضمن انقلابی پر شور و حرکتی خونین و پردامنه ، بشریت مظلوم را از چنگ ظالمان نجات خواهد داد و رسم توحید و آیین اسلامی را عزت دوباره خواهد بخشید .

ضرورت غیبت آخرین امام


بیرون آمدن حضرت مهدی ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد . کارگزاران و مأموران معتمد عباسی به خانه امام حسن عسکری (ع ) هجوم بردند، اما هر چه بیشتر جستند کمتر یافتند و در چنین شرایطی بود که برای بقای حجت حق تعالی، امر غیبت امام دوازدهم پیش آمد و جز این راهی برای حفظ جان آن " خلیفه خدا در زمین " نبود ، زیرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بین مردم همان بود و قتلش همان .

پس مشیت و حکمت الهی  بر این تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد، تا دست دشمنان از وی  کوتاه گردد و واسطه فیوضات ربانی ، بر اهل زمین سالم ماند . بدین صورت حجت خدا هر چند آشکار نیست ، اما انوار هدایتش از پس پرده غیبت راهنمای موالیان و دوستانش است.

ضمنا این کیفر کردار امت اسلامی است که نه تنها از مسیر ولایت و اطاعت امیر المؤمنین علی ( ع ) و فرزندان معصومش روی بر تافت ، بلکه به آزار و قتل آنان نیز اقدام کرد و لزوم نهان زیستی آخرین امام را برای حفظ جانش سبب شد . 

پروفسور هانری کربن ، مستشرق فرانسوی در ملاقاتی با علامه طباطبایی آورده است: به عقیده من مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهیه را میان خدا و خلق، برای همیشه، نگهداشته و بطور استمرار و پیوستگی  ولایت را زنده و پابرجا
می دارد ... تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمد (ص) ختم شده می داند، ولی ولایت را که همان رابطه هدایت و تکمیل است، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می داند . رابطه ای  که از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی کشف نماید ، بواسطه دعوتهای دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمد (ص) و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولایت جانشینان وی ( به عقیده شیعه ) زنده بوده و هست و خواهد بود ، او حقیقتی است زنده که هرگز نظر علمی نمی تواند او را از خرافات شمرده از لیست حقایق حذف نماید ... آری تنها مذهب تشیع است که به زندگی این حقیقت ، لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این حقیقت میان عالم انسانی و الوهی  ، برای همیشه ، باقی و پا برجاست " یعنی  با اعتقاد به امام حی غایب . 

طول عمر امام زمان (عج)


درازی عمر امام ( ع ) با در نظر گرفتن عمرهای درازی که قرآن بدانها گواهی می دهد و در کتابهای تاریخی نیز افراد معمر ( دارای عمر دراز ) زیاد بوده اند  و در گذشته و حال نیز چنین کسانی بوده و هستند ، عمر زیاد حضرت مهدی  ( ع ) به هیچ دلیلی محال نیست ، بلکه از نظر عقلی و دید وسیع علمی و امکان واقع شدن بهیچ صورت بعید نیست . 

و البته  اگر از نظر قدرت الهی ، بدان نظر کنیم ، امری ناممکن نیست . در برابر قدرت خدا، که بر هر چیز تواناست ، عمرهایی  مانند عمر حضرت نوح ( ع ) و عمر بیشتر از آن حضرت و یا کمتر از آن کاملا امکان دارد. برای خدای قدیر و حکیم ،
کوچک و بزرگ ، کم و بسیار، همه و همه مساوی است . بنابراین حکمت کامل و بالغ او ، تا هر موقع اقتضا کند بنده خود را در نهایت سلامت زنده نگاه می دارد .

پس طبق حکمت الهی ، امام دوازدهم ، مهدی موعود ( عج ) باید از انظار غایب باشد و سالها زنده بماند و رازدار جهان و واسطه فیض
برای جهانیان باشد تا هر وقت خدا اراده کند ظاهر گردد و عالم را پس از آنکه از ظلم و جور پر شده ، از قسط و عدل پر کند . برای جهانیان باشد تا هر وقت خدا اراده کند ظاهر گردد و عالم را پس از آنکه از ظلم و جور پر شده ، از قسط و عدل پر کند . 

انتظار ظهور قائم ( عج )


بر خلاف آنان که تصور می کنند انتظار ظهور یعنی دست روی دست گذاشتن و از حرکتهای اصلاحی جامعه کنار رفتن و فقط " گلیم " خود را از آب بیرون بردن و به جریانات اسلام دینی و اجتماعی بی تفاوت ماندن ، هرگز چنین پنداری درست نیست ، بلکه بر عکس، انتظار یعنی در طلب عدالت و آزادگی و آزادی فعالیت کردن و در نپذیرفتن ظلم و باطل و بردگی و ذلت و خواری ، مقاومت کردن و در برابر هر ناحقی و ستمی و ستمگری  ایستادن است . 

شیعه در حوزه " انتظار " یعنی ، انتظار غلبه حق بر باطل ، غلبه داد بر بیداد، غلبه علم بر جهل و غلبه تقوا بر گناه ، این گروه همواره آمادگی خود را برای مشارکت در نهضتهای پاک و مقدس تجدید می کنند و با یاد تاریخ سراسر خون و حماسه سربازان فداکار تشیع ، مشعل خونین مبارزات عظیم را بر سر دست حمل می کند .

اینکه به شیعه دستور داده اند که به عنوان " منتظر " همیشه سلاح خود را آماده داشته باشد ، و با یاد کردن نام " قائم آل محمد ( ص ) " قیام کند ناشی از همین آمادگی  است .

رای جهانیان باشد تا هر وقت خدا اراده کند ظاهر گردد و عالم را پس از آنکه از ظلم و جور پر شده ، از قسط و عدل پر کند .

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد ولادت حضرت مهدی

تحقیق در مورد امام مهدی در قرآن

اختصاصی از فی فوو تحقیق در مورد امام مهدی در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد امام مهدی در قرآن


تحقیق در مورد امام مهدی در قرآن

 


لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:17

 

بیش از یکصد آیه از قرآن کریم به مصلح کل حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) تفسیر و تأویل شده است. علامه بزرگوار، ملا محمد باقر مجلسى در دائرةالمعارف بزرگ شیعه، بحارالانوار هفتاد آیه را به استناد احادیث اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، درباره ظهور یکتا بازمانده از حجت‏هاى حضرت احدیت نقل کرده است.

هم‏چنین برخى از بزرگان، کتاب هایى را در این زمینه به رشته تحریر در آورده‏اند که از آن جمله کتاب المحجة فیما نزل فى القائم(عج) تألیف محدث بزرگ سید هاشم بحرانى است که شامل 120 آیه است که به استناد احادیث معصومان(ع)، به ظهور مهدى(عج) تفسیر شده است. کتاب‏هاى نفیس دیگرى نیز وجود دارند، که در این‏جا به نقل پاره‏اى از آنها بسنده مى‏کنیم:

در قرآن کریم درباره مسائل آینده دوران، حوادث آخرالزمان، استیلاى خوبى و خوبان بر جهان و حکومت یافتن صالحان، گاه به اشاره و گاهى به تصریح سخن گفته شده است.

نصر خدا:

 

روشنایى روز:

 

طلوع فجر:

 

یاران خدا

 

1. موقعیت آیه:

 

حاکمیت مى‏بخشند.

 

الف) بر پاداشتن نماز:

 

ب) پرداختن زکات:

 

ج) امر به معروف و نهى از منکر:

 

3. مصداق آیه:

 

انقلاب مستضعفان

 

محبت به امام زمان(عج)

 

مصداق آیه:

 

چشمه همیشه جوشان الهى

 

یک نکته ارزشمند

 

خواص خورشید پنهان

 

پی نوشتها

 

 

از ی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد امام مهدی در قرآن

مهدی اخوان ثالث

اختصاصی از فی فوو مهدی اخوان ثالث دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مهدی اخوان ثالث


مهدی اخوان ثالث

نخستین مجموعه‌شعرِ مهدی اخوان‌ثالث بعد از کودتای 28 مرداد ماه سال 1332 ، مجموعه شعر زمستان است . بگذشته از اشعاری که پیش‌ از روزهای کودتا سروده شده‌اند، فضای حاکم بر این مجموعه، آمیخته‌ای است از حس‌ تنهایی و حسرتِ روزگاران شیرین بر باد. زمستان فریادکننده‌ی زخم‌های تازه است. رنج مهدی اخوان ثالث در این مجموعه اما، نه برخاسته از تقدیر نوع انسان، که برخاسته از سرگذشت انسانی است که راه به خطایی معصومانه برگزیده و چون چشم گشوده، جز ره‌زنانی که به تاخت دور می شوند، هیچ ندیده است: ”هر که آمد بار خود را بست و رفت،\ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب”. زمستان روایت تقدیر انسان عصری ویژه در سرزمینی ویژه است؛ روایتِ تقدیرِ انسانی که گذشته‌ی به‌یغما‌رفته‌ی خود را هنوز پرمعنا می­یابد. ‍ ویأس‌ مهدی اخوان‌ثالث در زمستان با حیرت آمیخته است؛ یأس‌ مردی که سوزِ زخم‌هایش‌ فرصت اندیشیدن به چرایی‌ها را از او گرفته است: ”هر چه بود و هر چه هست و هر چه خواهد بود،\من نخواهم برد این از یاد :\کآتشی بودیم که بر ما آب پاشیدند”.

 

این فایل دارای 11 صفحه می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


مهدی اخوان ثالث

دانلودمقاله زندگی وسیمای حضرت امام مهدی القائم (عج)

اختصاصی از فی فوو دانلودمقاله زندگی وسیمای حضرت امام مهدی القائم (عج) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

بخش اول
1) معرفی امام مهدی:
پدرش امام حسن بن علی بن محمد بن موسئ بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب(درود خداوند بر تمامی انان باد) بودئمادرش کنیزی ترک و از سلاله پاکی بود که با اوصیای عیسئ بن مریم (ع) پیوند می یافت. نام این کنیز نر جس یا صیقل بود. او پیش از ازدواج با امام حسن (ع) در کشور خود، به خاطر خوابی که دیده بود، اسلام آورد وهنگامی که طلایه داران سپاه اسلام به دیارش هجوم بردند خود را تسلیم انان کرد تا تقدیر او را به خانه امام عسگری (ع) بیاورد و مام حجت خدا گردد.
2) میلاد امام مهدی‹‹عج››:
در شب نیمه شعبان سال 255 هجری ودر شهر سامراء پایتخت خلافت در روزگار معتصم عباسی، امام حجت (ع) چشم به جهان گشود.
ولادت او را شواهدی بود که نشان می داد خداوند برای این نوزاد با سعادت چه اثری بر زندگی بشری تقدیر کرده است.
با هم به سخنان حکیمه دختر امام محمد بن علی (ع) وعمه امام حسن (ع) گوش فرا داریم وماجرای ولادت ان حضرت را از زبان او بشنویم:
ابومحمد حسن بن علی (ع) مرا خواست وگفت : حکیمه! امشب نزد ما افطار کن. امشب نیمه شعبان است و خداوند تبارک و تعالئ حجت را دراین شب اشکار فرماید. او حجت خدا بر زمین است.
حکیمه گوید: پرسیدم مادراین نوزاد کیست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فدایت گردم! نشانی ازحمل در نرجس نمی بینم. فرمود: همین است که با تو گفتم.
حکیمه گوید: به خامه آن حضرت آمده سلام دادم و نشستم. نرجس آمد کفش ازپای من دراورد وگفت :ای بانوی من وبانوی خانواده ام امشب چگونه ای؟ به او گفتم: تو بانوی من وبانوی خانواده منی گفت: چنین نیست. سپس کفت: عمه چه شده است ؟ به او گفتم: خداوند متعال امشب تو را فرزندی عطا خواهد کرد که در دنیا و آخرت سرور است... حکیمه گوید: نرجس از شنیدن این سخن خجل شد وشرم کرد. چون نمازرا گزاردم، افطار کردم به بستر رفته خوابیدم. شب برای خواندن نمازازجا برخاستم. نرجس خفته بود ونشانی ازوضع حمل نداشت. نمازگزاردم وبه تعقیبات نمازپرداختم وآنگاه دوباره خوابیدم. پس از لحظه ای مضطرب برخاستم واو را دیدم که خوابیده. سپس بر خاست و نماز گزارد و خوابید. حکیمه گوید؛ برای اینکه ببینم سپیده دمیده یا نه بیرون آمدم. دیدم که هنوز فجر اول است. نرجس خفته بود. درباره سخن ابومحمد(ع) دچار تردید شدم که ناگاه حضرت از جائی که نشسته بود با صدای بلند به من بانگ زد:‹‹عمه شتاب مکن! هنگام وعده نزدیک است››. حکیمه گوید: نشستم سورههای الم سجده ویاسین را قرائت کردم.

 


(3)

 

دراین حال بودم که ناگهان نرجس مضطرب از خواب بیدار شد. به طرف او جستم ونام خدا را بر او بردم وانگاه پرسیدم: ایا چیزی احساس می کنی؟ گفت :اری عمه. گفتم:روح و دل خویش را فراهم آر(دل قوی کن واستوار باش). این همان چیزی است که با تو گفته بودم. مرا سستی فرا گرفت واو را زایمان. ناگهان متوجه سرورم (امام زمان ‹‹عج››) شدم. از نرجس پرده بر گرفتم. دیدم نوزاد به دنیا آمده وسجده گاه های خویش اندامهایی که به هنگام سجده بر زمین می نهند را بر زمین نهاده ودرحال سجده است. اورا در اغوش گرفتم. دیدم (برخلاف سایر نوزادان)تمیز وپاکیزه است.
دراین هنگام ابومحمد(ع) مرا بانگ زد :عمه! پسرم را نزد من بیاور. اورا خدمت امام (ع) بروم. امام دست زیررا نها و پشت بچه گرفت و پاهای او را روی سینه خود گذارد وسپسزبان در دهانش گرد انید و دست بر چشمان و مفصلهای بدن نوزاد کشید.
ازابراهیم صحابی امام حسن عسکری (ع) نقل است که گفت:
‹‹مولایم ابومحمد (ع) چهارقوچ برایم فرستاد ونامه ای نیزبه من نوشت :
بسم اﷲ الرحمن الرحیم. این قوچ ها به خاطر(ولادت) فرزندم محمدالمهدی است. ازآنها با لذت بخورو هرکه ازشیعیان ما را دیدی بدو نیز بخوران››.
3) پنهان بودن میلاد حجت (ع):
ولادت امام زمان (ع) بدین گونه انچام پذیرفت و به خاطرشرایط سیایسی دوران درزیرپرده ضخیمی از کتمان پوشیده ماند . امام حسن عسکری (ع) تولد فرزند خوش را جزخواص اضحاب خود درمیان ننهاد. در روایتی از کتاب غیبت ازعده ای از اصحاب امام عسکری نقل شده است که گفتند:
‹‹نزد ابو محمد حسن بن علی (ع) گرد امده بودیم و ازوی درباره حجت و پیشواب پس ازاو پرسش می کردیم. درمجلس او چهل مرد حضورداشتند. عثمان بن سعید بن عمرعمری دربرابرآن حضرت برپا خاست وگفت: فرزند رسول خدا (ص)! می خواهم درباره مطلبی ازشما سوال کنم که خود بدان داناتر ازمنی. امام به اوفرمود: کسی بیرون نرود. هیچ کدام ازما بیرون نرفتیم. تا پس ازساعتی که امام، عثمان را با صدای رسا آوازداد: عثمان روی پاهایش برخاست. امام فرمود: آیا شما را به خاطر مطلبی که آمده اید، آگاهی دهم؟ همه گفتند:آری ای فرزند رسول خدا ! فرمود: شما امده اید تا درباره حجت پس ازمن پرسش کنید:همه کفتند: آری. ناگهان پسری را دیدم مثل پاره ماه، شبیه ترکسی به ابومحمد!
فرمود: این پس ازمن پیشوای شماست و جانشین من برشما. اورا فرمان برید وپس ازمن به تفرقه دچار نشوید که دردین خویش به هلاکت افتید. بدانید که شما پس ازاین روزاورا نخواهید دید تا عمرش تمام گردد وکامل شود. ازعثمان بن سعید آنچه را می گوید بپذیرید و فرمان اورا اطاعت کنید که او جانشین امام شماست وکاربه دست اوست.
(4)

 

4) روزگار امامت حجت (ع) چگونه آغازشد؟
خلفای عباسی بنابرعادت معمول خویش، هرگاه فرصتی برای کشتن اولیاء الله میافتند، فوراً آنها را به زهرازپای درمی آوردند. معتصم نیز امام حسن عسکری (ع) را به زهر شهید کرد وسپس درصدد یافتن فرزند آن حضرت برآمد تا اورا نیز ازمیان بردارد وبه خیال خویش دنباله امامت را نیست ونابود گرداند.
معتصم عده ای را به خانه امام فرستاد تا هر که وهرچه درآنجاست توقیف کنند.
ماجرا را اززبان احمد بن عبدالله بن یحیی بن خاقان پسروزیرمعتصم دنبال می کنیم چون امام حسن عسکری (ع) بیمارشد، پدرم به من پیغام داد که ابن الرضا (ع) بیمار شده. آنگاه خود همان لحظه سوارشود و به دارالخلافه رفت وسپس با پنج نفر ازخدام امیرالمؤمنین شتابان باز گشت. همه آنان ازافراد مورد وثوق و خواص خلیفه بودند. یکی ازآنها هم نحریربود. پدرم به آنها دستورداده بود درخانه حسن بن علی باشند واوضاع واحوال اورا زیرنظربگیرند. همچنین درپی عده ای ازپزشگان فرستاده بود و به آنان دستور داده بود که درخانه حسن بن علی رفت وامد کنند وهربام وشام از او پرستاری و مراقبت کنند.
چون دو روزازاین ماجرا گذشت کسی نزد پدرم آمد وبه وی خبرداد که آحضرت (بیماریش شدت یافته) ضعیف شده است. پدرم سوارشد وبه خانه آن حضرت رفت و به پزشگان دستورداد بخوبی آن حضرت را تحت نظر بگیرند. هم چنین درپی قاضی القضات فرستاد وبه دستورداد که پیش او بیایند وده تن ازکسانی را که به دین وامانتداری و پرهیزگاری آنان مطمئن است، انتخاب کند وباخود بیاورد. آنگاه تمام آنها را به خانه حسن (ع) فرستاد وبدیشان تکلیف کرد که شبانه روزهمانجا بمانند. آنها درآنجا بودند تا آنکه حسن (ع) درکذشت.(مرگ او) چند روزگذشته ازماه ربیع الاول سال 260 واقع شد. با مرگ اوسامراء یکصدا ناله برمی آورد که ابن الرضا مرد.
خلیفه عده ای را به خانه آن حضرت فرستاد تا خانه واتاقها را بازرسی کنند وهرآنچه در حانه است مُهر نمایند ونشان فرزند آن حضرت را بجویند. همچنین زنانی آوردند که ازحمل وآثارآن آگاه بودند. زنان پیش کنیزان امام رفته، یکایک آنها را معاینه کردند یکی ازاین زنان ازاعا کرد که در میان این کنیزها، کنیزی است که نشانه حمل با خود دارد. از این رو دستور دادند آن کنیزرا دراتاقی نگه دارند. نحریرو یارانش ونیز زنانی که با اوبودند مأمورمراقبت ازاین اتاق شدند.
سپس احمد بن عبداﷲ در ادامه گفتارخویش گوید:
آنان که مأمورمراقبت ازآن کنیزکه گمان می کردند بارداراست، بودند، دوسال واندی وی را زیرنظرگرفتند تا آنکه به تشخیص اشتباه خود پی بردند. سپس میراث حسن (ع) میان مادر و برادرش، جعفر، تقسیم شد ومادرش وصیت او را ادعا کرد واین امرنزد قاضی ثابت شد.
سپس وی ماجرای مخالفت جعفربا وصایا را نقل کرده تا آنجا که گوید:
(5)

 

‹‹ بیرون آمدیم، وضع برهمین منوال بود، وخلیفه تا امروزدر پی جُستن نشانی از فرزند حسن بن علی (ع) است››.
بدین گونه قدرت جاهلی واستکباری می کوشید، ریشه های امامت را ازبیخ برکند وحرکت اصیل مکتبی را دستخوش نابودی سازد اما به مقصود خود نایل نیامد که دست خداوند بر فرازدستان آنها بود.
5) خدا دانا تراست بر اینکه رسالت خویش را کجا قرار دهد؟
امام حجت را عمویی بود که جعفرنام داشت. این جعفرادعا می کرد که امامت پس ازبرادرش امام حسن عسکری (ع) حق اوست. بنابراین همین ادعای باطل وی مردم را به خود می خواند و حتی دررسیدن به مقصود خویش به قدرتهای ستمگرا متوسل می شد تا ازآنها کمک بگیرد بدون آنکه بداند آنچه موجب استمرار خط امامت است، مقاومت دربرابرهمین قدرتها و رهبری تودهای مومن برضد فساد و انحراف آنهاست.
جعفرکه خود می دانست ازشایستگیهای کافی برای امامت بی بهره است و نیک آگاهی داشت که امت،پیشوایی او را به رسمیت نمی شناسد نزد عبدالله بن یحیی بن خاقان، وزیرخلیفه وقت عباسی، رفت و کوشید ازکمکهای اوبرخوردارشود. پسراین وزیرماجرای این برخورد را چنین بازگو می کند :
پسرازتقسیم میراث،جعفرنزد پدرم آمد و بدو گفت: رابطه پدرم را برای من نیز مقرردارو هرسال 20 هزاردیناربه من صله بده.
پدرم او را ازاین خواسته نهی کرد و بدو گفت: احمق! خلیفه که خدایش عزت رهاد، درمورد کسانی که ادعا می کنند پدروبرادرت امامند،شمشیرخویش را آخته و تازیانه اش را بالا برده تا آنان را از این باوربازگرداند اما این امکان برایش فراهم نشد آنان را ازاین اعتقاد درباره آنان منصرف سازد. پس اگرتو پیش پیروان پدرو برادرت امام بودی چه نیازی به خلیفه دیگرداشتی که راتبه آنها را برای تو قرار دهد؟ و اگرپیش اینان چنین جایگاهی نداری،درنزد ما هم بدان دست نیابی.
دیری نپایید که جعفر ازاین ادعای دروغ خود دست برداشت و به راه صواب بازگشت و امامت حضرت حجت (ع) را پذیرفت. ازاین رو پیش شیعیان که او را جعفر کذاب نامیده بودند، ملقب به ‹‹جعفر تواب›› شد.
6) غیبت صغری:
خداوند برای ولی الله اعظم حضرت حجت بن حسن (ع) غیبت صغری را مقدر فرمود. این غیبت از سال 260 ه تا سال 329 ه به طول انجامید. در طی این مدت عده ای به نام وکیل پل ارتباطی میان امام و شیعیان بودند. اینان عبارتند از:
(1)ابوعمر و عثمان بن سعید. وی وکیل امام حسن عسکری (ع) بود و پس ار درگذشت آن بزرگوار نایب امام حجت (ع) گردید.
(6)

 

(2) پس از وفات عثمان در سال 266 ه ، امام حجت(ع) فرزند وی ابوجعفرمحمد بن عثمان را نایب خویش قرار داد. مدت نیابت محمد 50 سال بود.
(3) پس از محمد بن عثمان، فردی بنام حسین بن روح به نیابت رسید. او که از سال 304 ه بدین سمت منصوب شد برای مدت 22 سال ازجانب امام به عنوان مرجع شیعیان عمل می کرد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  15  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله زندگی وسیمای حضرت امام مهدی القائم (عج)