فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله کامل درباره مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم


دانلود مقاله کامل درباره مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :35

 

بخشی از متن مقاله

  • اسلام اصل مساوات را دربارة زن و مرد نیز رعایت کرده است.
  • اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه به حقوق آنها مخالف است.
  • اسلام نظریات تحقیر آمیزی که نسبت به زن وجود داشته منسوخ کرده است.
  • قرآن در داستانهای خود توازن را حفظ کرده، قهرمانان داستانها را منحصر به مردان نکرده است.
  • زن اگر بخواهد از حقوقی مساوی با مرد بهره مند شود باید مشابهت حقوقی با مرد را از میان بردارد.
  • علمای اسلام با تبیین اصل« عدل» پایة فلسفة حقوق را بنا نهادند.
  • شرقی انسانیت را درگذشت و نیکی می بیند و غربی در به دستآوردن حقوق.
  • اعلامیة حقوق بشر فلسفه است نه قانون، باید به تصدیق فیلسوفان برسد نه تصویب نمایندگان.
  • احترام به انسان که اساس اعلامیة حقوق بشر است، از دیر زمان مورد تأیید شرق و اسلام است.
  • دنیای غرب از طرفی تا آخرین حد ممکن مقام انسانی را پایین می آورد و از طرف دیگر به نام حقوق بشر اعلامیة بالا بلند صادر می کند.
  • بیچارگیهای بشر امروز از آن است که «خود» را از یاد برده است.
  • احترام به انسان با فلسفة شرق سازگار است نه با فلسفة غرب.

مقام انسانی زن از نظر قرآن

اسلام زن را چگونه موجودی می داند؟ آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانی او را برابر با مرد می داند و یا او را از جنس پست تر می شمارد؟ این پرسشی است که اکنون می خواهیم به پاسخ آن بپردازیم.

فلسفة خاص اسلام دربارة حقوق خانوادگی

اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد فلسفة خاصی دارد که با آنچه در چهارده قرن پیش می گذشته و با آنچه در جهان امروز می گذرد مغایرت دارد. اسلام برای زن و مرد در همة موارد یک نوع حقوق و یک نوع وظیفه و یک نوع مجازات قائل نشده است، پاره ای از حقوق و تکالیف و مجازاتها را برای مرد مناسبتر دانسته و پاره ای از آنها را برای زن، و در نتیجه در مواردی برای زن و مرد وضع مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفت است.

چرا؟ روی چه حسابی؟ آیا بدان جهت است که اسلام نیز مانند بسیاری از مکتبهای دیگر نظریات تحقیر آمیزی نسبت به زن داشته و زن را جنس پست تر می شمرده است و یا علت و فلسفة دیگری دارد؟

مکرر در نطقها و سخنرانیها و نوشته های پیروان سیستمهای غربی شنیده و خوانده اید که مقررات اسلامی را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثال اینها به عنوان تحقیر و توهینی نسبت به جنس زن یاد کرده اند؛ چنین وانمود می کنند که این امور هیچ دلیلی ندارد جز اینکه فقط جانب مرد رعایت شده است. میگویند تمام مقررات و قوانین جهان قبل از قرن بیستم بر این پایه است که مرد جنساً شریفتر از زن است و زن برای استفاده و استمتاع مرد آفریده شده است، حقوق اسلامی نیز بر محور مصالح و منافع مرد دور می زند.

می گویند اسلام دین مردان است و زن را انسان تمام عیار نشناخته و برای او حقوقی که برای یک انسان لازم است وضع نکرده است. اگر اسلام زن را انسان تمام عیار میدانست تعدد زوجات را تجویز نمی کرد، ریاست خانواده را به شوهر نمی داد، ارث زن را مساوی با نصف ارث مرد نمیکرد، برای زن قیمت به نام مهر قائل نمی شد، به زن استقلال اقتصادی و اجتماعی می داد و او را جیره خوار و واجب النفقة مرد قرار نمی داد. اینها می رساند که اسلام نسبت به زن نظریات تحقیر آمیزی داشته است و او را وسیله و مقدمه برای مرد می دانسته است. می گویند اسلام با اینکه دین مساوات است و اصل مساوات را در جاهای دیگر رعایت کرده است، در مورد زن و مرد رعایت نکرده است.

می گویند اسلام برای مردان امتیاز حقوقی و ترجیح حقوقی قائل شده است و اگر امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان قائل نبود مقررات بالا را وضع نمی کرد.

اگر بخواهیم به استدلال این آقایان شکل منطقی ارسطویی بدهیم به این صورت برای او وضع می کرد، لکن حقوق مشابه و مساوی برای او قائل نیست، پس زن را یک انسان واقعی نمی شمارد.

تساوی یا تشابه؟

اصلی که در این استدلال به کار رفته این است که لازمة اشتراک زن و مرد در حیثیت و شرافت انسانی، یکسانی و تشابه آنها در حقوق است. مطلبی هم که از نظر فلسفی باید انگشت روی آن گذاشت این است که لازمة اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی چیست؟ آیا لازمه اش این است که حقوقی مساوی یکدیگر داشته باشند به طوری که ترجیح و امتیاز حقوقی در کار نباشند؟یا لازمه اش این است که حقوق زن  و مرد علاوه بر تساوی و برابری، متشابه و یکنواخت هم بوده باشند و هیچ گونه تقسیم کار و تقسیم وظیفه در کار نباشد؟ شک نیست که لازمة اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی و برابری آنها از لحاظ انسانیت، برابری آنها در حقوق انسانی است اما تشابه آنها در حقوق چطور؟

اگر بنا بشود تقلید و تبعیت کورکورانه از فلسفة غرب ر اکنار بگذاریم و در افکار و آراء فلسفی که از ناحیة آنها می رسد به خود اجازة فکر و اندیشه بدهیم، اول باید ببینیم آیا لازمة تساوی حقوق تشابه حقوق هم هست یا نه؟ تساوی غیر از تشابه است؛ تساوی برابری است و تشابه یکنواختی. ممکن است پدری ثروت خود را به طور متساوی میان فرزندان خود تقسیم کند اما به طور متشابه تقسیم نکند، مثلاً ممکن است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد: هم تجارتخانه داشته باشد و هم ملک مزروعی و هم مستغلات اجاری. ولی نظر به اینکه قبلاً فرزندان خود را استعدادیابی کرده است، در یکی ذوق و سلیقة تجارت دیده است و در دیگری علاقه به کشاورزی و در سومی مستغل داری، هنگامی که می خواهد ثروت خود را در حیات خود میان فرزندان تقسیم کند، با در نظر گرفتن اینکه آنچه به همة فرزندان کار نباشد، به هر کدام از فرزندان خود همان سرمایه را می دهد که قبلاً در آزمایش استعدادیابی آن را مناسب یافته است.

کمیت غیر از کیفیت است، برابری غیر از یکنواختی است. آنچه مسلم است این است که اسلام حقوق یکجور و یکنواختی برای زن و مرد قائل نشده است، ولی اسلام هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست. اسلام اصل مساوات انسانها را دربارة زن و مرد نیز رعایت کرده است. اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه حقوق آنها مخالف است.

کلمة «تساوی» و «مساوات» چون مفهوم برابری و عدم امتیاز در آنها گنجانیده شده است  جنبة «تقدس» پیدا کرده اند، جاذبه دارند، احترام شنونده را جلب می کنند، خصوصاً اگر با کلمة « حقوق» توأم گردند.

تساوی حقوق! چه ترکیب قشنگ و مقدسی! چه کسی است که وجدانی و فطرت پاکی داشته باشد و در مقابل این دو کلمه خاضع نشود؟!

اما نمی دانم چرا کار ما- که روزی پرچمدار علم و فلسفه و منطق در جهان بوده ایم- باید به آنجا بکشد که دیگران بخواهند نظریات خود را در باب « تشابه حقوق زن و مرد» با نام مقدس « تساوی حقوق» به ما تحمیل کنند؟! این درست مثل این است ک یک نفر لبو فروش بخواهد لبو بفروشد اما به نام گلابی تبلیغ کند.

آنچه مسلم است این است که اسلام در همه جا برای زن و مرد حقوق مشابهی وضع نکرده است،‌ همچنانکه در همة موارد برای آنها تکالیف و مجازاتهای مشابهی نیز وضع نکرده است. اما آیا مجموع حقوقی که برای زن قرار داده ارزش کمتری دارد از آنچه برای مردان قرار داده؟ البته خیر، چنانکه ثابت خواهیم کرد .

در اینجا سؤال دومی پیدا می شود و آن اینکه علت اینکه اسلام حقوق زن و مرد را در بعضی موارد، نامشابه قرار داد چیست؟ چرا آنها را مشابه یکدیگر یا اینکه فقط مساوی باشد و مشابه نباشد. برای بررسی کامل این مطلب لازم است که در سه قسمت بحث کنیم:

1- نظر اسلام دربارة مقام انسانی از نظر خلقت و آفرینش

2- تفاوتهایی که در خلقت زن و مرد هست برای چه هدفهایی است؟ آیا این تفاوتها سبب می شود که زن و مرد از لحاظ حقوق طبیعی و  فطری وضع نامشابهی داشته باشند یا نه؟

3- تفاوتهای که در مقررات اسلامی میان زن و مرد هست که آنها را در بعضی قسمتها در وضع نامشابهی قرار می دهد براساس چه فلسفه ای است؟ آیا آن فلسفه ها هنوز هم به استحکام خود باقی است یا نه؟

مقام زن در جهان بینی اسلامی

اما قسمت اول. قرآن تنها مجموعة قوانین نیست. محتویات قرآن صرفاً یک سلسله مقررات و قوانین خشک بدون تفسیر نیست. در قرآن هم قانون است و هم تاریخ و هم موعظه و هم تفسیر خلقت و هم هزاران مطلب دیگر قرآن همان طوری ک در مواردی به شکل بیان قانون دستورالعمل معین می کند در جای دیگر وجود و هستی را تفسیر می کند، راز خلقت زمین و آسمان و گیاه و حیوان و انسان و راز موتها و حیاتها، عزتها و ذلتها، ترقیها و انحطاطها، ثروتها و فقرها را بیان می کند.

قرآن کتاب فلسفه نیست، اما نظر خود را دربارة جهان و انسان و اجتماع- که سه موضوع اساسی فلسفه است- به طور قاطع بیان کرده است. قرآن به پیروان خود تنها قانون تعلیم نمی دهد و صرفاً به موعظه و پند و اندرز نمی پردازد بلکه با تفسیر خلقت به پیروان خود طرز تفکر و جهان بینی مخصوص می دهد. زیر بنای مقررات اسلامی دربارة امور اجتماعی از قبیل مالکیت، حکومت، حقوق خانوادگی و غیره همانا تفسیری است که از خلقت و اشیاء می کند.

از جمله مسائلی که در قرآن کریم تفسیر شده موضوع خلقت زن و مرد است. قرآن دراین زمینه سکوت نکرده و به یاوه گویان مجال نداده است که از پیش خود برای مقررات مربوط به زن معرفی کنند. اسلام، پیشاپیش نظر خود را دربارة زن بیان کرده است.

اگر بخواهیم ببینیم نظر قرآن دربارة خلقت زن و مرد چیست، لازم است به مسألة سرشت زن و مرد- که در سایر کتب مذهبی نیز مطرح است- توجه کنیم. قرآن نیز در این موضوع سکوت نکرده است. باید ببینیم قرآن زن و مرد را یک سرشتی می داند یا دو سرشتی؛ یعنی آیا زن و مرد دارای یک طینت و سرشت می باشند و یا دارای دو طینت و سرشت؟ قرآن با کمال صراحت در آیات متعددی می فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریده ایم. قرآن دربارة آدم اول می گوید: « همه شما را از یک پدر آفریدم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم» ( سورة نساء آیة 1) دربارة همة آدمیان می گویند: « خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید» ( سورة نساء و سورة نحل و سورة روم).

در قرآن از آنچه در بعضی از کتب مذهبی هست که زن از مایه ای پست تر از مایة مرد آفریده شده و یا اینکه به زن جنبة طفیلی و چپی داده اند و گفته اند که همسر آدم اول از عضوی  از اعضای طرف چپ او آفریده شده، اثر و خبری نیست. علیهذا در اسلام نظریة تحقیر آمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.

یکی دیگر از نظریات تحقیر آمیزی که در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان آثار نامطلوبی بجا گذاشه است این است که زن عصر گناه است،‌ از وجود زن شر و وسوسه بر می خیزد، زن شیطان کوچک است. می گویند که در هر گناه و جنایتی که مردان مرتکب شده اند زنی در آن دخالت داشته است. می گویند مرد در ذات خود از گناه مبراست و این زن است که مرد را به گناه می کشاند. می گویند شیطان مستقیماً در وجود مرد راه نمی یابد و فقط از طریق زن است که مردان را می فریبند؛ شیطان زن را وسوسه می کند و زن مرد را می گویند آدم اول که فریب شیطان را خورد و از بهشت سعادت بیرون رانده شد، از طریق زن بود؟ شیطان حوا را فریفت و حوا آدم را.

قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده ولی هرگز نگفته که شیطان یا مار حوا را فریفت و حوا آدم را. قرآن نه حوا را به عنوان مسؤول اصلی معرفی می کند و نه او را از حساب خارج میکند قرآن می گوید: به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت سکنی گزینید و از میوه های آن بخورید، می گوید « فوسوس لهما الشیطان» شیطان آندو را وسوسه کرد « وفدلیها بغرور» شیطان آندو را فریب راهنمایی کرد « وقاسمهما انی لکما لمن الناصحین» یعنی شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیر آنها را نمی خواهد

به این ترتیب قرآن با یک فکر رایج آن عصر و زمان که هنوز در گوشه و کنار جهان باقایایی دارد، سخت به مبارزه پرداخت و جنس زن را از این اتهام که عنصر وسوسه و گناه و شیطان کوچک است مبرا کرد.

یکی دیگر از نظریات تحقیر آمیزی که نسبت به زن وجود داشته است در ناحیة استعدادهای روحانی و معنوی زن است؛ می گفتند زن به بهشت نمی رود، زن مقامات معنوی و الهی را نمی تواند طی کند، زن نمی تواند به مقام قرب الهی آنطور که مردان می رسند برسد. قرآن در آیان فراوانی تصریح کرده است که پاداش اخروی و قرب الهی به جنسیت مربوط نیست، به ایمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد و یا از طرف مرد قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدیسی از یک زن بزرگ و تجلیل یاد کرده است. اگر همسران نوح و لوط را به عنوان پاکی زنانی ناشایسته برای شوهرانشان ذکر می کند، از زن فرعون به عنوان زن بزرگی که گرفتار مرد پلیدی بوده است غفلت نکرده است. گویی قرآن خواسته است در داستانهای خود توازن را حفظ کند و قهرمانان داستانها را منحصر به مردان ننماید.

قرآن دربارة مادر موسی می گوید: ما به مادر موسی وحی فرستادیم که کودک را شیر بده و هنگامی که برجان او بیمناک شدی او را به دریا بیفکن و نگران نباش که ما او را به وسی تو باز پس خواهیم گردانید.

قرآن دربارة مریم، مادر عیسی، می گوید: کار او به آنجا کشیده شده بود که درمحراب عبادت همواره ملائکه با او سخن می گفتند و گفت و شنود می کردند، از غیب برای او روزی می رسید، کارش از لحاظ مقامات معنوی آنقدر بالا گرفته بود که پیغمبر زمانش را در حیرت فرو برده، او را پشت سرگذاشته بود، زکریا در مقابل مریم مات و مبهوت مانده بود.

در تاریخ خود اسلام زنان قدیسیه و عالیقدر فراوانند. کمتر مردی است به پایة خدیجه برسد، و هیچ مردی جز پیغمبر و علی به پایة حضرت زهرا نمی رسد. حضرت زهرا بر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران غیر از خاتم الانبیاء برتری دارد. اسلام در سیر من الخلق الی الحق یعنی در حرکت و مسافرت به سوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست. تفاوتی که اسلام قائل است در سیر من الحق الی الخلق است، در بازگشت از حق به سوی مردم و تحلم مسؤولیت پیغامبری است ک مرد را برای این کار مناسبتر دانسته است.

یکی دیگر از نظریات تحقیر آمیزی که نسبت به زن وجود داشت است، مربوط است به ریاضت جنسی و تقد تجرد و عزوبت. چنانکه می دانیم در برخی آیینها رابطة جنسی ذاتاً پلید است. به عقیدة پیروان آن آیینها تنها کسانی به مقامات معنوی نایل می گردند که همة عمر مجرد زیست کرده باشند. یکی از پیشوایان معروف مذهبی جهان می گوید: « با تیشة بکارت درخت ازدواج را از بن برکند» همان پیشوایان ازدواج را فقط از جنبة دفع افسد به فاسد اجازه می دهند؛ یعنی مدعی هستند که چون غالب افراد قادر نیستند با تجرد صبر کنند و  اختیار از کفشان ربوده می شود و گرفتار فحشا می شوند و با زنان متعددی تماس پیدا می کنند، پس بهتر است ازدواج کنند تا با بیش از یک زن در تماس نباشند. ریشة افکار ریاضت طلبی و طرفداری از تجرد و عزوبت، بدبینی به جنس زن است؛ محبت زن را جزء مفاسد بزرگ اخلاقی به حساب می آورند.

اسلام با این خرافه سخت نبرد کرد؛ ازدواج را مقدس و تجرد را پلید شمرد. اسلام دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبیا معرفی کرد و گفت « من اخلاق الانبیاء حب النساء» پیغمیر اکرم می فرمود: من به سه چیز علاقه دارم: بوی خوش، زن، نماز، برتراند راسل می گوید: در همة آیینها نوعی بدبینی به علاقة جنسی یافت می شود مرگ در اسلام؛ اسلام ازنظر مصالح اجتماعی حدود و مقرراتی برای این علاقه وضع کرده اما هرگز آن را پلید نشمرده است.

یکی دیگر از نظریات تحقیر آمیزی که دربارة زن وجود داشته این است که می گفته اند زن مقدمة وجود مرد است و برای مرد آفریده شده است.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم

مقاله در مورد مقایسه زبان های برنامه نویسی جاوا و C++ از نظر شئ گرایی

اختصاصی از فی فوو مقاله در مورد مقایسه زبان های برنامه نویسی جاوا و C++ از نظر شئ گرایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد مقایسه زبان های برنامه نویسی جاوا و C++ از نظر شئ گرایی


مقاله در مورد مقایسه زبان های برنامه نویسی جاوا و C++ از نظر شئ گرایی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه80

 

 

 

مقدمه...................................................................................................1

  ++C ..................................................................................................1

       تاریخچه...........................................................................................1

 

       ساختار برنامه ها...............................................................................1

 

 جاوا .....................................................................................................1 

 

       تاریخچه...........................................................................................1

 

       تکامل جاوا ......................................................................................2

 

      ویژگیهای زبان جاوا .............................................................................3

 

 ....................................................................4C++  مقایسه اجمالی جاوا و

 

شی ئ گرایی ........................................................................................6

 

دلایل استفاده از شی ئ گرایی..................................................................7

 

شیئ گرایی و طبیعت ..............................................................................7

 

تاریخچه زبان های شیئ گرا.......................................................................7

 

بدون شیئ گرا .......................................................................................7

 

Abstraction چیست؟...............................................................................8

 

سه اصل oop .........................................................................................9

 

کپسول سازی encapsulation ...................................................................9

 

آبجکت‌ها (Objects) ................................................................................10

 

وراثت  Inheritance..............................................................................11

 

چند شکلی( polymorphism).................................................................15

 

مقایسه اصل شی گرایی در ++C و جاوا..................................................17

 

مقایسه کپسول سازی در جاوا و  C++ ....................................................19

 

مقایسه چند شکلی در جاوا و C++ ......................................................20

 

مقایسه وراثت (inheritance)  در C++ و جاوا ...........................................21

 

وراثت در جاوا ......................................................................................21

 

دسترسی به اعضائ و وراثت .................................................................23

 

استفاده از Final با وراثت ......................................................................29

 

وراثت در C++  ...................................................................................32

 

مقایسه جاوا و C++                                                                     

 

از نظر وراثت منفرد و چندگانه ................................................................33

 

مقایسه کلاس ها در C++ و جاوا ..........................................................34

 

کلاسها در جاوا ..................................................................................34

 

تعریف یک کلاس در جاوا ......................................................................38

 

سازندگان Constructors ......................................................................39

 

سازندگان Constructorsدر جاوا .............................................................39

 

سازندگان پارامتردار شده (parameterized) .............................................41

 

وقتی که سازندگان فراخوانی می شوند..................................................43

 

استفاده از کلاسهای مجرد (abstract)....................................................44

 

انباشتن روشها …...........................................................................48

 

انباشتن سازندگان Overloading constructors.....................................52

 

جمع آوری زباله Garbage collection..................................................55

 

کلاس ها در C ++..........................................................................55

 

تخصص حافظه به صورت پویا با

 

 اشاره گرهای new  و delete در ++ c..............................................57

 

ایجاد یک زیرکلاس در جاوا ...............................................................58

 

ایجاد سلسله مراتب کلاس .............................................................59

 

وراثت چگونه عمل میکند؟............................................................61

 

واسط ها (Interface) و

 

 بسته­ها (Package) در جاوا .........................................................62

 

ایجاد یک سلسله مراتب

 

 چند سطحی (Multilevel)............................................................63

 

استثنائات توکار جاوا ....................................................................67

 

کتابخانه های کلاس جاوا …...........................................................69

 

مدل نخ در جاوا ...........................................................................69

 

کشف کلاس رشته ای (string)......................................................73

 

جمع بندی(مزایای شیئ گرایی

 

 در حوزه مهندسی نرم افزار).........................................................77

 

 

 

مقدمه:

++C

++C یک زبان برنامه نویسی همه منظوره و سطح بالا است. ++C یک زبان چندرگه است که از برنامه نویسی رویه‌ای، تجرید داده‌ها و برنامه نویسی شئ گرا پشتیبانی می‌‌کند. ++C به همراه جد خود C از پرطرفدارترین زبانهای برنامه نویسی تجاری هستند.

 

زبان برنامه‌نویسی ++C یک زبان برنامه‌نویسی کامپیوتری سطح بالا و عمومی (با کاربرد های متنوع) می باشد. این زبان از تمام روش های مرسوم برنامه نویسی از قبیل برنامه‌نویسی شی‌گرا، برنامه نویسی ساخت یافته و برنامه نویسی پایه پشتیبانی می کند.

 

تاریخچه: زبان ++C در سال ۱۹۸۳ میلادی در آزمایشگاه های Bel (Bell Labs) توسط Bjarne Stroustrup و بر مبنای زبان سی و برای بهبود C، با افزودن امکانات برنامه نویسی شی گرا ساخته شد.در آن زمان نام ++C ,'سی با کلاسها`(c with classes) بود.این زبان در سال 1998 توسط موسسه ANSI استاندارد شد. این زبان از حوالی سال ۱۹۹۰ میلادی یکی از پرکاربردترین زبان‌های برنامه نویسی به شمار می رود که برای برنامه نویسی سیستمی و برنامه نویسی ویژوال (بر مبنای GUI) در محیط های مختلف از قبیل ویندوز و لینوکس به صورت وسیع به کار می رود.

ساختار برنامه ها: ساختار برنامه ها در این زبان بدین صورت است که همانند زبان سی، هر برنامه بایستی یک تابع اصلی (main) به عنوان بدنه برنامه داشته باشد. هر برنامه معمولا از تعداد زیادی فایل تشکیل می شود که به هم الحاق می گردند (با دستور include) و به این فایل های الحاقی سرآیند (Header) می‌گوییم. فایل های الحاقی حاوی کد ها یا نسخه های اجرایی کلاس ها (مجموعه متغیر ها و توابع) می باشند که در بدنه اصلی برنامه از آنها استفاده می شود. معمولاً هر کلاس (که تعریف یک نوع داده ای با متد های مربوط به آن است) را در یک سرآیند می‌نویسند. هر سرآیند که معمولا تنها تعاریف (معرفی) کلاس را در خود دارد به همراه فایل های پیاده سازی به زبان ++C یا پیاده سازی های کامپایل شده (به صورت فایل اشیا مانند dll یا so یا ... ) می تواند به کار برده شود. به مجموعه های یکپارچه ای از کلاس های پیاده سازی شده (به صورت فایل های سرآیند با پیاده سازی های کد یا اشیای زبان ماشین) که برای برنامه نویسی به کار می روند، یک کتابخانه ++C گفته می شود و قدرت اصلی این زبان در امکان به کارگیری کتابخانه های آماده می باشد. کتابخانه های بزرگ ++C مانند STL، MFC، QT و ... مجموعه قدرتمندی برای تولید برنامه در این زبان ایجاد کرده اند.

جاوا

 

تاریخچه: زبان برنامه نویسی جاوا در اوایل دهه 1990 در شرکت سان میکرو سیستم طراحی شد. جاوا یک زبان برنامه نویسی شیء گرا است که هم برای نوشتن برنامه های کاربردی و هم برای نوشتن برنامه های محاوره ای در اینترنت به کار می رود.

 

زبان B منجر به ظهور زبان C و Cزمینه پیدایش C++ شد و در نهایت زبان جاوا متولد شد . درک زبان جاوا مستلزم : درک زمینه های لازم برای ایجاد جاوا ، نیروهایی که این زبان را شکل داده اند و مشخصاتی است که این زبان از اسلاف خود به ارث برده است . نظیر سایر زبانهای برنامه نویسی موفق ، جاوا نیز عناصر بارث برده از اسلاف خود را با ایده های ابتکاری که ناشی از محیط منحصر بفرد این زبان بوده درهم آمیخته است .

 

تکامل جاوا

 

 جاوا هم مانند اکثر اختراعات مهم حاصل تلاش گروهی دانشمند پیشتاز است. اما نکته جالب درباره جاوا آن است که جاوا از ویرانه­های یک پروژه شکست­خورده سربرآورد. اگر پروژه Green که شرکت سان در سال 1991 آن را شروع کرد به موفقیت می­انجامید امروز نه سان دیگر یک شرکت کامپیوتری می­بود و نه جاوا تولید می­شد.

 

در سال 1991 ، شرکت سان میکروسیستمز در آغاز راه تبدیل شدن به بزرگترین تولید­کننده ایستگاههای کاری یونیکس بود و در طول فقط 5 سال درآمدش را از 210  میلیون دلار به 5/2 میلیارد دلار رسانده بود و بنظر می­رسد هیچ چیز نمی­تواند جلودار آن باشد. عامل عمده موفقیت سان کارهای پیشتازانه­اش در ایجاد شبکه­های باز بود و در این زمینه هیچ­کس به پای آن نمی­رسید.

 

مدیران سان به این فکر افتادند تا کاری کنند که این رشد برای مدتی طولانی ادامه یابد. یکی از زمینه­های موردعلاقه سان بازار و لوازم الکترونیکی بود، پروژه گرین بوجود آمد تا برای این بازار نرم­افزاری پیشرفته خلق کند. مهندسان سان توجه خود را به میکروپروسسورهایی معطوف کردند که دارای قابلیت استفاده در اینگونه سیستمها باشند. اگر پروژه گرین می­خواست موفق باشد باید کاری می­کرد تا سیستم مزبور بتواند به راحتی به بسترهای سخت افزاری مختلف منتقل شود. برای این منظور ابتدا از کامپایلر C++ استفاده شد ولی به زودی نارسایی­های C++ در این زمینه خود را نشان دادند. مهندسان سان خیلی سریع دریافتند که برای ادامه کار باید چیزی جدید و قوی خلق کنند. در همین زمان بود که James Gosling کار بر روی زبان جدید Oak را شروع کرد. تقدیر آن بود که این زبان جاوا نامیده شود، چون اداره ثبت نامهای تجاری نام Oak را ردکرده بود. 

 

به تدریج مهندسین یک دستگاه شبه PDA (Personal Digital Assistant) ساختند که در آن از سیستم عامل، زبان برنامه­نویسی و واسط کاربر جاوا استفاده شده بود و با وجود ابتدایی بودن توانست توجه مدیران سان را به خود جلب کند. بعدها گروهی که در پروژه گرین کار کرده بودند شرکت Java Soft را بنیان نهادند.

 

متاسفانه بخت با پروژه گرین یار نبود و بعد از چند شکست متوالی، سان آن را کنار گذاشت. در همین زمان بود که عده­ای از محققان  NCSA شرکت نت اسکیپ را تاسیس کردند و این اتفاقات با آتشی که به سرعت دنیا را درمی­نوردید و WWW نام داشت همزمان شد. بنابراین اتفاقی نبود که مهندسان پروژه گرین به سمت اینترنت و وب به عنوان بستر پروژه سان جلب شوند. چهار سال بعد پروژه گرین به بار نشست و جاوا تبدیل به داغترین موضوع اینترنت شد. همه، از برنامه­نویسان و طراحان صفحات وب گرفته تا کاربران اینترنت می­خواهند از جاوا استفاده کنند.

 

سان بلافاصله برای جاوا یک کاوشگر هم تولید کرد. این اولین کاوشگری بود که می­توانست اپلت­های جاوا را اجرا کند و نام آن هم Hot Java بود.

 

ویژگیهای زبان جاوا

 

جاوا ویژگیهای متعددی دارد که آن را منحصربفرد کرده است. جاوا هم کامپایلر دارد و هم اینترپرتر. کامپایلر برنامه­ای است که متن برنامه را گرفته و در پایان یک فایل exe تولید می­کند. بعد از کامپایل شدن یک برنامه، دیگر به وجود کامپایلر نیازی نیست و می­توان برنامه exe را روی هر کامپیوتر سازگاری اجرا کرد. اما اینترپرتر هیچ برنامه exeای تولید نمی­کند و برنامه را خط به خط اجرا می­کند. برای اجرای برنامه حتما باید اینترپرتر هم روی کامپیوتر موردنظر موجود باشد. هر کامپایلر فقط برای یک سیستم خاص(مانند اینتل، اپل یا آلفا) می­تواند کد اجرایی تولید کند. اما کامپایلر جاوا کد اجرایی تولید نمی­کند و در عوض یک فایل بینابینی می­سازد که byte code نام دارد. byte code چیزی شبیه زبان اسمبلی است اما این زبان مختص هیچ پروسسور خاصی نیست بلکه زبان اسمبلی یک ماشین ویژه به نام ماشین مجازی جاوا (Java Virtual Machine) است. در هنگام اجرای چنین برنامه­ای، اینترپرتر زمان اجرای جاوا (Java Runtime Interpreter) که روی ماشین مجازی جاوا اجرا می­شود، دستورات فایل بایت­کد را به دستورات قابل فهم برای پروسسوری که روی آن اجرا می­شود تبدیل خواهد کرد. در شکل زیر این فرآیند نشان داده شده است:

 

برنامه­های کاربردی جاوا

اشیاء جاوا

ماشین مجازی جاوا

مکینتاش

ویندوز یا OS2

یونیکس

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد مقایسه زبان های برنامه نویسی جاوا و C++ از نظر شئ گرایی

تحقیق در مورد روح چیست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آیا روح توضیح علمی هم دارد؟

اختصاصی از فی فوو تحقیق در مورد روح چیست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آیا روح توضیح علمی هم دارد؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد روح چیست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آیا روح توضیح علمی هم دارد؟


تحقیق در مورد روح چیست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آیا روح توضیح علمی هم دارد؟

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه23

 

بخشی از فهرست مطالب

-روح انسان

 

- انسان از روح و بدن مرکب است .

 

بحث در حقیقت روح از نظر دیگر

 

چکیده ی مطالب

 

پرسش: روح چیست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آیا روح توضیح علمی هم دارد؟

 

پاسخ: روح البته به آن شکل که ما آنرا می شناسیم و با آن عادت کرده ایم در قرآن وجود ندارد. در قرآن گفته نشده که ما از روح زنده ایم و وقتی بمیریم روح از بدن ما خارج می شود، یا وقتی روح از بدن ما خارج شد ما می میریم. در قرآن از عالم ارواح صحبت نشده است. در قرآن از بازگشت روح به بدن در روز رستاخیز صحبت نشده است. و قرآن از ما نیز نخواسته که به وجود روح ایمان داشته باشیم یا آنرا بشناسیم. در آیه 85 سوره اسری می خوانیم: « وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلاً = از تو راجع به روح می پرسند. به آنها بگو: روح از امر خدا است و دانشی که به شما داده شده کم است. (یعنی دانشی که به آن می رسید ناچیز است و روح در قلمرو دانش شما نیست).

 

کلید واژه

 

در این آیات می بینیم که آفرینش انسان در گِل آغاز شده (یعنی حیاتی در گِـل پیدا شده که به پیدایش انسان راه می برده)،

 

مقدمه

 

مدت درازی بعد (چنانکه حرف ثـُمّ که برای بیان فاصله زمانی بلند مدت است بر آن دلالت دارد) انسان از طریق نطفه تولید مثل می کرده است، و مدت درازی بعد انسان راست قامت شده و بعد روح خدا در وی دمیده شده است. یعنی پیش از دمیدن روح در انسان، انسان در قید حیات بوده و زندگی و تولید مثل داشته است. دمیدن روح در انسان بمعنی: دادن کارکرد و عملکرد خدائی به وی است. یعنی اندیشمند نمودن وی. (واژه روح از جمله به معنی: حرکت و کارکرد و عملکرد است). در قرآن روح به خدا نسبت داه می شود و نـَفـس به صاحب خود (یعنی به انسان).

 

آنجا که قرآن می گوید "خدا روح خود را در انسان دمیده" بمعنی دمیدن جان و حیات در انسان نیست، چون بنابر آنچه در قرآن مطرح شده پیش از اینکه روح در انسان دمیده شود

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد روح چیست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آیا روح توضیح علمی هم دارد؟

دانلود تحقیق کامل درمورد حد پوشش زن و تنوع پذیری آن از نظر اسلام

اختصاصی از فی فوو دانلود تحقیق کامل درمورد حد پوشش زن و تنوع پذیری آن از نظر اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد حد پوشش زن و تنوع پذیری آن از نظر اسلام


دانلود تحقیق کامل درمورد حد پوشش زن و تنوع پذیری آن از نظر اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 11

 

حد پوشش زن و تنوع پذیری آن از نظر اسلام

گفته می‌شود محصور کردن زنان در چادر و چاقچور، با رنگ‌های تیره و مشکی نشاط و شور حیات را از زنان سلب می‌کند. غریزه خودآرایی و زینت‌طلبی زنان را که عاملی برای رونق بخشیدن به زندگی است، از میان می‌برد.

در مجله زنان شماره 22 که گفتگویی پیرامون رنگ لباس به انجام رسیده، در آغاز گفتگو این قضاوت از سوی نشریه به چشم می‌خورد:

اینک به گرد خویش نظر کنیم، چرا در محیط ما، شهر ما و پوشش ما از رنگ‌های روشن، خبر و اثری نیست؟ و چون نیست؛ حال ما چون است؟ چرا مردم بیش‌تر به سیاهی گراییده‌اند و بسیاری خود نمی‌دانند چرا؟[1]

و نیز نوشته است:

ما با انتخاب رنگ‌های تیره، محیطی غمبار و تیره آفریدیم و این محیط غبار و تیره ما را وا می‌دارد که رنگ‌های تیره انتخاب کنیم. ما محیط می‌‌آفرینیم و محیط ما را دوباره تکرار می‌کنند.گر چه در این گفتگو رنگ عامل دلمردگی تلقی شده ولی از لابه‌لای گفتگو و طرح زیرکانه پرسش‌ها می‌توان فهمید که تنها رنگ نیست که محیط را غمباره می‌کند، بلکه پیش از رنگ امور دیگری نیز نقش دارد.

به نظر می رسد یکی از زمینه‌های شبهه تراشی، حاکمیت سلیقه‌ها به جای آرا و نظرات دینی است. بسیاری از متدینان، باورها و سلیقه‌های خود را به نام دین عرضه می‌کنند که با زمینة نفرت و تندی علیه دین را فراهم می‌سازد. به گمان ما این تلقی از حجاب پیش زمینه‌ای از این اعمال سلیقه‌ها را دارد. در مثل این اظهار نظر را ببینید:اسلام از ن، متانت و پوشیده بودن و شاخص نشدن در جامعه را خواسته است. باید دنبال این باشیم که چه چیزی نظر اسلام را تأمین می کند. به نظر من اگر زن چادر سفید و یا رنگ‌های دیگر به سر کند در جامعه شاخص می‌شود. همین چادر مشکی پوششی است که زن را واقعاً متین جلوه می‌دهد و پوشش خوبی است.[2]

در متون اسلامی و دینی رنگ خاصی برای پوشش زنان توصیه نشده است همان گونه که به مدل خاصی از پوشش سفارش نشده است.

به جز آن، توصیه‌هایی در تفاوت ظاهری زن و مرد به چشم می‌خورد:

اولاً قرآن زینت ظاهر را استثا کرده و پوشیدن آن را لازم نمی‌داند.[3]

ثانیاً در حدیثی پیامبر(ص) می‌فرماید زن‌ها قدری ناخن خود را بلند بگذارند که برای آنان زیبنده‌تر است.

«عن ابی عبدالله(ص) قال: رسول الله(ص) للرجال: قصوا اظافیرکم و للنساء: اتر کن من اظفار کن فانه ازین لکن»[4]

امام صادق(ص) فرمود: رسول خدا(ص) به مردان فرمود: ناخن‌ها را کوتاه کنند و به زنان فرمود: قدری از ناخن خود را باقی بگذارید زیرا برای شما زیباتر است.

امام باقر(ع‌) خطاب به زنان فرموده است:

«لا ینبغی للمرأة ان تعطل نفسها و لو ان تعلق فی عنقها قلادة»[5]

سزاوار نیست، زنی خود را بدون زیور واگذارد، لااقل گردنبندی به گردن آویزد.

پیامبر به زنان دستور می‌دهد دستان (ناخن)‌ خود را رنگ کنند، زنان شوهردار با این عمل برای شوهر آرایش کرده و زنان بی‌شوهر نیز از شباهت به مردان خارج شده‌اند. از این گونه توصیه‌ها در متون دینی فراوان است. این‌ها نشان می‌دهد، میان زن و مرد تفاوتی است که باید آن را منظور داشت. اما نباید این‌ها به هرزگی جنسی بیانجامد و محیط اجتماعی را آلوده کند.

به نظر نمی‌رسد با رعایت مجموع آنچه در شریعت اسلامی در باب زنان صادر شده، دلمردگی بر آنان عارض گردد. البته باید سلیقه‌ها را کنار گذاشت و به مجموعة توصیه‌ها توجه کرد و باید بر آن بیفزاییم که زن انسان است، قبل از آن که زن باشد، باید خواسته‌های انسانی خود را از قبیل، دانش و معرفت، حقیقت‌جویی، عدالت‌خواهی و...را نیز اشباع کند و در کنار آن به ارضای خواسته‌های زنانه که اقتضای طبیعت اوست، بپردازد

یکی از قاعده‌های رفتاری نامطلوب متداول در جامعه که به گونه‌ای تهدیدگر مقوله حجاب محسوب می‌شود مسئله رواج «مد» در بین جوانان است. مد اگرچه اصطلاحی برگرفته از علم آمار و در معنای یک عامل مشخص کننده است اما در علوم اجتماعی و به ویژه جامعه‌شناسی مد به نحوه پوشش و لباس پوشیدن و همچنین نوع آرایش اطلاق می‌شود و در عین حال متوجه چیزی است که در مقطعی از زمان بیشترین استفاده را دارد.

گرایش به مقوله مد را جامعه‌شناسان در میان جمعیت جوان بیشتر از افراد سالخورده گزارش کرده‌اند و دلایل این امر را در اموری چون برخورداری جوانان از روحیه تنوع‌طلبی و ثبات‌کاری کمتر در مقابل سالخوردگان (با افزایش سن، ثبات در منش جای تنوع‌طلبی را می‌گیرد)، خودرأیی در جوانان، عدم حصول ناصحیح و برخورد نامعقول با پدیده‌هایی چون ماهواره، اینترنت و محصولات فرهنگی دنیای غرب، عدم جامعه‌پذیری اصولی و صحیح جوانان در خانواده، مدرسه، وسایل ارتباط جمعی و... معرفی می‌کند و نتایج آن را در اموری چون خروج از حالت طبیعی اعتدال، احساس خلاء‌ در زندگی،  آلت دست شدن، کم شناختی نسبت به ارزش و شخصیت خود و غوطه‌وری در فرهنگ مصرفی و گرفتار آمدن در دایره نامطلوب انفعال و از دست دادن هوشیاری سیاسی و اجتماعی می‌دانند.

اگرچه و در واقع مدگرایی با اهدافی سیاسی تبلیغ می‌گردد و حاصل آن گسترش روحیه مصرف‌گرایی از یک سو و گرم شدن بازارهای تولیدی جوامع غربی از دیگر سو است اما این پدیده در عمل از یک سو هویت ملی و از طرف دیگر هویت دینی جوامع را هدف قرار داده و در خصوص مسئله حجاب تهدیدی اساسی فرا روی این مقوله محسوب می‌شود. چه آنکه این مسئله در ابتدا به شکل پدیده‌ای ارزشی در میان قشرهای بالای جامعه و به تقلید از غرب و فرهنگ غیربومی ترویج می‌گردد و سپس در میان سایر اقشار جامعه رواج پیدا می‌کند و پس از آنکه در میان قشر فرودست عمومیت یافت، متوجه نوخواهی و تنوع‌طلبی جدید گردیده و این سیر تسلسل‌وار ادامه می‌یابد. به نظر می‌رسد سیر حرکت ارزش‌ها در جامعه در این خصوص معنای خود را بازنمایی کند. «نکته قابل توجه در این تغییر آن است که اولاً پدیده‌های ارزشی قشر بالا مانند موج به مرور زمان قشرهای دیگر جامعه را فرا می‌گیرد و ثانیاً به مجرد اینکه این پدیده به قشر متوسط سرایت کرد و آنها خود را به مقیاس‌های ظاهری آراستند قشر بالا مجدداً برای متمایز ساختن خود یک موج دیگری تولید می‌کند.»

توجه به گونه‌‌های مختلف مد که در قالب بیتل، رپ‌وسپ، هیپی، متالیک، هوی، هوی‌‌متال و... هرازگاهی در جامعه ایران رشد می‌یابد ضرورت تأمل جدی به این مسئله را فراروی متولیان فرهنگی جامعه قرار می‌دهد و به نظر می‌رسد تلاش برای ارائه الگویی مناسب در پوشش در کنار ضرورت توجه به فرآیند جامعه‌پذیری جوانان از کودکی تا جوانی امری شایسته دقت در این باب باشد.

در ادبیات اسلامی آنچه را می‌توان به عنوان معادلی برای «مد» معرفی کرد مسئله تقبیح شده تشبه زن به مرد و بالعکس است و در راستای همین امر است که تنها رنگ مکروه لباس در اسلام رنگ سیاه معرفی شده و در باب لباس دایره انتخاب با خط قرمز پرهیز از لباسی که موجب شهرت گردد معین گردیده است و افزون بر آن عفت در پوشش در قالب گزینش جامه‌ای معرفی گردیده که با هویت دینی، هنجارهای اخلاقی، شخصیت والای انسانی و ارزش‌های متعالی اجتماعی سازگار باشد.در باب تشبه و ضرورت پرهیز از آن در اسلام احادیث و روایات متعددی آمده است که از آن جمله است: «عن ابی عبدالله (ع) عن ابائه علیهم السلام قال،‌کان رسول الله (ص) یزجر الرجل آن یتشبه بالنساء و ینهی المراه ان تشبه بالرجال فی لباسها... : رسول خدا (ص) از مردی که در لباس پوشیدن مانند زنان عمل کند و زنی که مانند مردان عمل نماید بیزار است.» و یا در عروه الوثقی آمده است: «لباس شهرت یعنی پوشیدن لباسی که در شأن کسی نباشد و موجب شهرت و انگشت‌نما شدن وی شود.» و یا از امام حسین(ع) نقل شده است: «من لبس ثوباً یشهره کساه الله یوم القیامه توماً ثوباً من النار: کسی که لباس شهرت بپوشد در روز قیامت خداوند او را لباسی از آتش خواهد پوشاند.»نظر به آنچه گذشت از سوی مطلوبیت حجاب اسلامی برای زن و مقصود بودن آن در آیین مقدس اسلام روشن می‌گردد و از دیگر سو آنچه برخلاف این پوشش مورد استفاده قرار گیرد و یا آنکه این امر را مخدوش ساخته و مورد تهدید قرار دهد ناپسند و خارج از آموزه‌های دینی حجاب محسوب می‌گرددلزوم پوشیدگی زن در مقابل مردان بیگانه و داشتن حجاب، برای بانوان از سن تکلیف ، از مسایل مهم دینی است. فلذا تعیین حدود حجاب برای زنان، با استناد به قرآن و روایات، به منظور ارائه طرحی که براساس آن پوشش شرعی بانوان تأمین گردد، از اهمیتی خاص برخوردار است. در این مقاله با رجوع به کتاب و سنت، حدود حجاب بانوان و مواضعی که پوشاندن آن برای زن مسلمان واجب می باشد، مشخص گردیده است.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد حد پوشش زن و تنوع پذیری آن از نظر اسلام