فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله هویت ملی و راهکارهای آن

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله هویت ملی و راهکارهای آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده
هویت به معنای سیاسی واجتماعی آن با منافع ملی مردم یک کشور پیوند تنگاتنگی دارد ،چنانکه توجه به وضعیت جغرافیایی ،دین ،مذهب ،اخلاقیات وتاریخ وزبان ،لهجه ها و فرهنگ وادبیات همه وهمه از مسائلی است که درتعریف هویت ایرانی درهر دوره ومقطع تاریخی تاثیر دارند . ایران ما امروزه با توجه به نفوذ شدید فرهنگ غربی بیش از هرزمان دیگری نیازمند تقویت مبانی ملی و عقیدتی دارد واین ممکن نیست مگراینکه اندیشمندان و فرهیختگان کشورمان با دست یابی به رهیافتهای نظری وعملی درآشنایی نسل جوان با هویت وشخصیت واقعی (خودواقعی )درتقویت باورهای ملی ومذهبی آنها تلاش کنند تا نسل امروز ما با آشنایی با افتخارات و هویت تاریخی خود از دیگر شیفتگی به خود شیفتگی برسند دراین مقاله سعی شده با توجه به هویت ملی وعناصروآثارآن وارائه برخی راهکارها گامهایی برداشته شود .
واژه های کلیدی عبارتنداز: هویت، فرهنگ ملی، ناسیونالسیم، هویت دینی، بازگشت به خویش، خودشیفتگی ،وزیراسیون و... است.

 


مقدمه
هویت واژه ای فلسفی وبه معنای عینیت و تشخیص یک شی ء یا یک شخص است .اصولا"هویت یا ماهیت یکی شیء چیستی آن است که آنرا از هستی (وجود )متمایز می سازد ،واینکه کدامیک اصیل است و حقیقت دارد کدامیک اعتباری است و اصالت ندارد یک پرسش اساسی است که از قدیم ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته است . بیش از این بشر ماهیت را اصیل می دانست ولی فیلسوف بزرگ اسلامی ملا صدرا به اثبات اصالت وجود پرداخت . مفهوم هویت در اندیشه بشر امروزی ودر علوم انسانی جدید و دانش های اجتماعی چگونگی فرهنگ جامعه است .از این روهویت تاریخی و اجتماعی یک ملت همسو با هویت فرهنگی است و متفکران مسلمان زیر عنوان حمل شیءبرنفس ازآن یاد کرده اند .درزبان های اروپایی identitas(فرانسه)یا identity (انگلیسی )که از واژه لاتین identitas اشتقاق یافته و بیش وکم همان معنا را می دهد. مستفاد می گردد. چیستی هویت درکیستی و چگونگی عناصر تشکیل دهنده آن است و فرهنگ ودیانت وباورمندی مردمی و تمدن تاروپود هویت جامعه را پدید می آورند به عبارتی هویت حالتی فردى است و هویت فردی نیز ملهم از هویت جامعه است . درواقع جامعه یعنی مجموعه ای از باورها ،کردارها ،نهادها و منش ها و خصوصیات دیگر است که در جمع هویت جامعه را تشکیل می دهند . هویت دررابطه با جامعه معنی پیدا می کند گویا دراینجا هویت را با شخصیت فرددرجامعه می توان مترادف گرفت . تکیه بر هویت جامعه از هرنوع امری عینی است و انتزاعی نیست و نمی توان موجودیت آنرا انکار کرد . چنانکه قرآن کریم نیز درآیه 13 سوره حجرات می فرماید «یاایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوبا"وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم »اشاره به کلماتی همچون مرد وزن وشعوب و قبائل نشانگر هویتهای متفاوتی است که ضمن اینکه گروهها و افراد از همدیگر تمیز داده شوند درعین حال با وجود اختلاف ماهوی بین انسانها بحث شناخت و وحدت آنها به میان آمده است .
بنابراین تفکیک گروه های انسانی اختصاصی به اندیشه مدرن ندارد تا از نفی آن غیر دینی بودن مبحث ملیت را نتیجه بگیریم بنابراین در آیه مذکور از یک سو به تکثر ملل و اقوام بشری اشاره می کند از سوی دیگر بیان ملاک برتری انسانها بریکدیگر را منوط به تقوی آنها معرفی می کند بنابراین طبق همین آیه ما مجاز هستیم درباره هویت ملی تحقیق کنیم تابا کرامت تریم ملت هارا بشناسیم .
متفکر شهید مرتضی مطهری درکتاب خدمات متقابل اسلام و ایران درباب هویت ملی وهویت غیر ملی (بیگانه گرایی )چنین می گوید :«درابتدا چنین به نظر می رسد که لازمه ناسیونالیسم و احساسات ملی این است که هرچیزی که محصول یک سرزمین معین یا نتیجه ابداع فکر مردم آن سرزمین است ،آن چیز از نظر آن مردم باید ملی به حساب آید و احساسات ملی و ناسیونالیستی آن را دربر می گیرد و هرچیزی که از مرزوبوم دیگرآمده است باید برای مردم این سرزمین بیگانه و اجنبی به شمارآید . البته مرحوم مطهری با ذکر دلایلی این نوع مقیاس برای تعریف هویت را با ذکر دلایلی رد کرده و دوشرط برای آن ذکر می کند :
1- ارکان و عناصر ی که رنگ وبوی ملت خاصی را نداشته باشد
2- یک ملت آن ارکان و عناصر را با رغبت ،آزادی و اختیار پذیرفته باشد .
دراندیشه مطهری اگر این دوشرط در هر رکنی از ارکان زندگی اجتماعی انسان ها در محدوده یک جغرافیای سیاسی وجود داشته باشد آن ارکان رنگ وبوی ملی به خود می گیرند واگر یکی از این دو شرط ساقط شود آن چیز بیگانه شمرده می شود گروهی بین هویت ملی و هویت دینی تفکیک کرده و این دو را رودروی یکدیگر قرار می دهند وبا تکیه بریکی آن دیگری را نفی می کنند یا سعی می کنند بین ایران قبل از اسلام و ایران دوره اسلامی فاصله انداخته و هویت ایرانی را به افتخارات قبل از اسلام بر می گردانند یا بالعکس . درصورتیکه با نگاهی بدور از هرگونه تعصب ملی یا مذهبی مشخص می گردد. ایرانیان چه قبل از اسلام چه بعد ار پذیرش اسلامی مردمانی میهن دوست و پابندبه علائق مذهبی بوده اند و حتی در ادواره از تاریخ ایران چنان تفکرات ملی و مذهبی عجین شده است که تفکیک این دو یا برتری یکی بردیگری بسى مشکل می نماید . چنانکه ابوالکلام آزاد می نویسد :
«مهمترین چیزی که دردین ایرانیان قدیم جلب نظر می کند قانون اخلاقی آن است دراین دین اخلاق از دین جدا نیست بلکه جزودین است ،همچنانکه دریونان نیز چنین بود ،از این جهت در نزد ایرانیان دین در حکم شعائر ملی نبود که فقط برای مراسم و تشریفات ظاهری صورت پذیرد بلکه در حکم قانون ورژیم زندگانی فردی محسوب می شد . پاکی نفس و نیکی کردار محوری بود که تعالیم عالیه برگرد آن می چرخید ومی بایست پندار و گفتار همه جا با این قانون مذهبی توافق کامل داشته باشد5 .
درکتاب تربیت کوروش گزنفون مورخ یونانی ،عادات وآدابی که به ایرانیان نسبت می دهد سراسر حاکی از اعتلای اخلاقی جامعه دست کم در روزگار زندگی قهرمان اصلی اوست(6) .
روح مذهبی مردم وجامعه ایران آن چنان قوی است که می توان گفت تاکنون در فضای تاریخی ایران انسان غیر مذهبی زندگی نکرده است به همین دلیل قهرمانان ملی ایران حتی در دوره های افسانه ای و اساطیری آن نیز مردمی مذهبی و اخلاقی اند، به عبارت دیگر ملیت ایران ویکپارچگی و تمامیت آن با مذهب چنان عجین است که تقویت هرکدام باعث نیرومندی دیگری است واستوارى نهاد دینی به توانمندی نهادهای دیگر اجتماعی قانونگذاری ودادگری وفرهنگی وخانواده کمک بسیار می کند . ایرانیان غیراز وجهه مذهبی ملتی بوده اند شدیدا"معتقد وپایبند به اخلاق و صفات عالیه انسانی . چنانکه اخلاقی زیستن و چهارچوبه نظام اخلاقی را پذیرفتن وبه اصول اساسی تقوا وشرف پایبند بوده وبه تبع آنها خیر رساندن و خوشبختی بخش و سعادت آفرین بودن از ویژگیهای تمامی ادوار ملت ایران است . هرودت دربیان عادات و اخلاق پارسیان می نویسد :
«ساختن قربانگاه و معبد درنزد آنها رسم نیست و اعتقاد به این قبیل چیزها را ناشی از حماقت می شمارند زیر بر خلاف یونانیان ایشان معتقد نیستند که خدایان (مغ ها –بگ ها- باگها.م)ازجنس وذات بشرمی باشند»(7) .
ودر جای دیگر می نویسد :
«قوانین فراوانی وجود دارد که دال بر بلندی نظری ایرانیان بوده است»(8) .
آنچه از تلاشها و کوششهای ایرانیان از گذشته های بسیار دور تاکنون هویداست این است که آنان ازآغاز ظهور خود در آسیای غربی و مناطق مختلف ایران کنونی همواره اخلاقی و دینی زیسته اند و حتی در دوره های بسیار دشوار عمر ملی نیز اصرار داشته اند تا نمونه های خوبی از فضیلت و تقوا و شرف و مردانگی و مروت و انسانیت ارائه دهند . اتکابه مبانی قدرت منزه و قدسی بسیار زود آنان را به سوی شناخت نیروی لایزال الهی سوق داد ویکی از کهن ترین مکاتب یکتاپرستی رابه جهان تمدن و فرهنگ بشری عرضه کرد .درمبانی اعتقادی انسان ایرانی آن قدر از فضیلت راستی سخن رفته است که نشان می دهد تاچه پایه از کژی ودروغ حذرمی کرده واز دروغ و عدم صداقت گریزان بوده ودر دوره های تاریخی به جز در مواقع بحرانی میل به درستی و پاکی همیشه در وجود او بوده است . ودر نتیجه دوست ودشمن به اتفاق ایرانی را به لحاظ همین صفات پسندیده ستایش کرده است واین است هویت ملی ودینی ملتی که در طول تاریخ کهن خود علیرغم تمامی ناملایمات و رنج ها و مصائب با سرافرازی زندگی کرده و سنتهای دینی وملی خودرا حفظ نموده است .
عناصر هویت ملی درایران .
هویت اجتماعی و فردی یا به صورت انتسابی است که فرد به موقع تولد به ارث می برد یا اکتسابی است که درطول زندگی اختیار می شوند و عمدتا"گرچه نه لزوما"پیامد درجه ای از اختیار شخصی هستند(9) .اینکه عناصر تشکیل دهنده هویت چیست ،چه شاخصه هایی راباید برای بازشناسی هویت ایرانی درنظر گرفت که با جمع شدن این ویژگیها درکنار یکدیگر پدیده ای به نام ملیت یا هویت ایرانی شکل می گیرد واز بین این شاخصه ها کدامیک بردیگری اولویت دارد جای بحث است .
درحال حاضر بنیادهای شخصیت هر ملتی دارای عناصر اساسی و متفاوتی هست . ازیک سو عنصر مکانی ، انزواى ،تاریخی ،خط وزبان واز سوی دیگر عناصر فرهنگی و عقیدتی تعیین کننده این شخصیت اند . اینک به اختصار عناصر مهم تشکیل دهنده و اهمیت هریک را بررسی می کنیم .
1- عنصر نژادی ،جغرافیایی و تاریخی که ریشه پیدایش ملتی را شکل می دهد و امروز در دنیا به نام ملت ایران معروف است . از دیدگاه نژادی و قومی ملت ایران صرف نظر از ترکیبات نژادى و جمعیتی خود که در گذرتاریخ بخود دیده ریشه در نژاد آریایی دارد، که امروزه در بیشترین گستره جغرافیایی جهان پراکنده شده است . اهل تحقیق براین باورند که اقوام آریایی مردمی سختکوش ،با انضباط ،درست کار ،خلاق وشریف ونجیب وبا اراده بوده اند. آثار مادی فرهنگی و مدنی به جامانده ازآنان نیز دلالت دارد که به حیات بالایی از کمال طلبی و قانون شناسی وآداب پذیری اجتماعی نایل شده بودند . دلاوری و شجاعت درمیان آنها ستوده شده وروح قهرمانی ودشمن شکنی و مقاومت دربرابر حوادث غیر مترقب درنزد آنان نضبح گرفته بود . وجود ریشه نژادی مشترک از عوامل مهم ارتباط ایرانیان در طول تاریخ بوده است گرچه به مرور به دلیل تغییرات نژادی که در نتیجه تهاجم اقوام غیرایرانی بوجود آمد بستگی نژادى تاحدی در ارتباط با هویت ایرانیان روبه ضعف گذاشت . از نظر جغرافیایی سرزمین ایران علیرغم کمبودها مخصوصا"کم آبی" همواره محبوب ساکنین آن بود بطوریکه ملت ایران به قبل وچه بعد از اسلام همواره با چنگ ودندان در حفظ وحراست از مرزهای این سرزمین جان کوشیده اند چراکه این سرزمین و ملتی که درآن می زیسته اند به دلیل موقعیت ژئوپولتیکی آن که به عنوان پل ارتباط شرق و غرب نام گرفته پیوسته در معرض تهاجم دولتهای همسایه یا بیابانگردان شرق و غرب قرار گرفته ولی ملت ایران برای دفاع از هویت وعزت وسربلندی خود با شمشیر از مرز وبوم خود دفاع نموده و هرگاه که شمشیر ش شکسته یا کنده شده دست به قلم برده و دشمن متجاوز را مقهور خود نموده است واین هویت تاریخی ملتی است که خون داده ولی تسلیم نشده وبه همین جهت مورد تحسین شرق وغرب قرار گرفته است . مردم این سرزمین درکنار مبارزه با دشمنان مهاجم مبارزه دیگری نیز داشته است و آن غلبه برسرزمین و طبیعت خشن وکم آب وبهره برداری بهینه از امکانات معدود این سرزمین است بطوریکه طبق نظر مورخین واندیشمندان مردم ایران مخترع قنات بوده اند واین هویت ملتی است که برمحیط جغرافیایی ایران زندگی کرده وبه نحومطلوبی ازآن استفاده نموده است .

 


2- عنصر فرهنگی ،اعتقادی :
هویت دینی و فرهنگی در مقایسه با عنصر نژادی و تاریخی و سرزمینی از استحکام بیشتری برخوردار است .نوع اندیشیدن ودین و اخلاقیات نقش اساسی در هویت بخشی مردم ایران داشته است .ایرانیان به گفته اغلب مورخین مردمی مذهبی بوده اند ومذهبی زیسته اند چه قبل ازاسلام وچه بعد از اسلام . دین درمیان مردم ایران واسطه یا محرک جهانگیری و کشور گشایی نبود و وسعت نظر ایرانیان در ادوار مختلف حیات سیاسی آنان غالبا"به نحوی ارائه می شد که به ملل و مردم تابع اجازه می دادند تادر چهارچوب اعتقادات مقبول خود زندگی کنند ولی در همان حال مبانی دینی چنان استواری داشت که از ارکان مهم ملیت ایرانی ودر نهایت ایرانی بودن تلقی می شد . نقش مذهب به خصوص درحیات مردم ایران گذشته از جنبه های اخلاقی نقش قانونگذار،تنظیم کننده امور ،حمایتگر ،تمشیت بخش ،تربیتی و ترقیخواهانه بوده است . عنصر فرهنگی و زبانی نیز از محور های عمد هویت ایرانیان از گذشته های دور تاکنون به حساب می آمده است .با توجه به اینکه زبان ،خط ،سنن ،وآداب محصول سیر تحول تاریخی انسان هایی هستند که با رنگ وبوی مشخص تحت یک سلسله آرمان ها و انگیزه های مشترک در طول تاریخ دریک محدود جغرافیایی شناخته شده دور هم گرد می آیند و دراین سیر تاریخی مفهومی را می سازند که ماامروز به این مفهوم ملیت یا هویت ملی می گوییم بدین قرار جوامع تاریخی ایران همیشه هم فرهنگ خاص خود را دارا بوده اند و هم تمدن خودرا . زیباییهای چشمگیر فرهنگ ایرانی در صنایع و هنرهای ملی این کشور همانند ساختمان ،کاشی کاری ،قالی بافی ،منبت کاری ،خاتم کاری ،قلمزنی ،خط ونقاشی و موسیقی مخصوصا"شعر وادب موج می زند . نیروی جاذبه جوامع ایرانی که با الطبیعه از قدرت لایزال مردم این سرزمین برای پذیرش چیزهای بدیع نشات می گیرد .مهمترین ممیزه فرهنگ و تمدن ایرانی است وهمین قدرت و غنای فرهنگی است که اسکندر مقدونی را مجذوب خود می کند ودر صدر اسلام نیز زمانیکه بسیاری از ملل اسلامی از عراق و سوریه گرفته تا کشورهای شمال آفریقا فرهنگ و زبان بوی خود را رها کرده و زبان و ادب عربی راپذیرا شدند ولی قوت زبان فارسی و فرهنگ ایرانی باعث بقای آن شد و علیرغم اجبار بنی امیه و علیرغم پذیرش دین اسلام ایرانیان هرگز مقهور زبان عربی نشدند وحتی ترکانی نظیر محمد غزنوی و ملکشاه سلجوقی کاملا"تحت نفوذ فرهنگ فارسی شدند و مغولها و تاتارها نیز با وجود غلبه نظامی مغلوب فرهنگ ایرانی گردیدند .
ایرانیان چه قبل ازاسلام و مخصوصا"بعداز اسلام از مشعلداران و پیشروان علمی و فرهنگی جهان بودند وبزرگانی نظیر حافظ و سعدی و مولوی و فردوسی برتارک زرین شعر وادب ایرانی درخشیدند و دانشمندان و فلاسفه عالیقدری نظیر فارابی ،ابوریحان ،ابن سینا ورازی و خوارزمی و دیگران برفراز قله های علم و معرفت دنیا قرار گرفتند آرى این است هویت ایرانی – ملتی که در گذشته همیشه بیشتر وبودهوقافله سالار علم و تمدن وفرهنگ بشمار می رفته است واگرامروزه جوانان این مرز وبوم با غفلت از گذشته پرافتخار خود به هویت متعالی خویش پشت پا زده و مجذوب فرهنگ غربی و وارداتی شده اند بیشتر به جهت عدم آشنایی با افتخارات گذشته خویش است .حتی «به علت تفوق نظام ماشینی غرب و توسعه اقتصادی فضلا وسیاستمداران وآزادیخواهان ما شیفته غرب شدند و حتی جنبه های منفی زندگی غرب که با سوابق و سنن و کیفیات معنوی و خلق ما تباین داشت از نظرشان دور ماند »13 امروز دیگر دوره اقتباس از فرهنگ غربی سپری شده وبر ماست که هویت فرهنگی و تاریخی خود را دریابیم وبه فرهنگ خود باز گردیم و از مرحله دیگر شیفتگی به خود شیفتگی برسیم .
راهکارهای رسیدن به هویت ملی
بحران هویت درجهان کنونی یک مشکل جهانی است چنانکه حتی غربیها نیز در اندیشه برون رفت ازاین بحران برآمده اند وراه حل مختلفی را پیشنهاد کرده اند من جمله بازگشت به مذهب و باورهای معنوی است .آنچه دراین روزگار آشفته و نابسامان می تواند مارابه ساحل نجات رهنمون شود همانا توجه جدی و صمیمانه به حیات فرهنگی و روح ملی و مواریث و دستاوردهای تاریخی خود ماست .چراکه قدرت تمدن غرب از غرقه شدن آن در واقعیت سرچشمه می گیرد اما شکوه تاریخ شرق از درخشش لایزال حقیقت است . بنابراین تنها راه نجات نسل امروز در جامعه مادرگرداب هویتی که درتاریخ معاصر بدان گرفتارشده بازگشت به هویت خویش است ولی راهکارهای رسیدن به آن عبارتنداز :

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 20   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله هویت ملی و راهکارهای آن

تحقیق در مورد اختلالات هویت جنسی

اختصاصی از فی فوو تحقیق در مورد اختلالات هویت جنسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اختلالات هویت جنسی


تحقیق در مورد اختلالات هویت جنسی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه5

 

طبقه بندی به عنوان مبتلا به اختلال هویت جنسی با ویژگی های فوق الذکر نمی باشند(جدول 2-22). سه نمونه در DSM-IV-TR ذکر شده است: افراد مبتلا به اختلالات دو جنسیتی و ملال جنسیتی؛ بالغین مبتلا به رفتار مدل پوشی موقتی وابسته به استرس؛ افرادی که اشتغال ذهنی دائم با اختگی یا قطع احلیل بدون میل به کسب خصوصیات جنسی جنس مقابل دارند.

جدول 2-22:

ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR برای اختلال هویت جنسی که به گونه ای دیگر مشخص نشده است

این طبقه برای گروهی از اختلالات هویت جنسی است که واجد ملاک های اختلالات هویت جنسی نمی باشند. نمونه های آن عبارتند از:

1) اختلالات دو جنسیتی(مثل سندرم عدم حساسیت آندروژنی یا هیپرپلازی مادرزادی آدرئال) همراه با ملال جنسیتی(gender dysphoria)

2) رفتار مبدل پوشی وابسته به استرس موقتی.

3) اشتغال ذهنی دائم با اختگی یا قطع احلیل بدون میل به کسب خصوصیات جنسی جنس مقابل.

اختلالات دو جنسی: اختلالات دو جنسی شامل انواعی از سندرم ها هستند که افرادی با جنبه های تشریحی و فیزیولوژیکی بارز جنس مقابل به وجود می آورند.

سندرم تورنر: در سندرم تورنر(Turner's syndrome)(شکل 1-21) یکی از کروموزوم های جنسی افتاده است(XO). نتیجه فقدان(آژنزی) یا رشد جزئی(دیس ژنری) گونادها است، هورمون جنسی مهمی، زنانه یا مردانه، در زندگی جنینی و پس از تولد تولید نمی شود. بنابراین نسوج جنسی در حالت سکون نسجی زنانه باقی می مانند. چون کروموزوم X دوم، که به نظر می رسد مسئول زنانگی کامل است وجود ندارد، این دخترها ساختمان تشریحی جنسی ناقص دارند، فاقد استروژن کافی هستند، و بدون درمان خصوصیات جنسی ثانوی پیدا نمی کنند، غالبا نشانه های دیگری نیز وجود دارد، مثل گردن پرده دار، پایین بودن خط رویش مو، قامت کوتاه و کوبیتوس و الگوس. نوزاد با آلت تناسلی خارجی به ظاهر طبیعی متولد می شود و به همین جهت بدون تردید به جنس ماده منسوب و به همین نقش پرورش می یابد. تمام این کودکان به دختران ناهمجنس گرای معمولی تبدیل می گردند. معهذا،

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اختلالات هویت جنسی

دانلود مقاله رشد اجتماعی و هویت نوجوان

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله رشد اجتماعی و هویت نوجوان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

تعریف بلوغ و نوجوانی:
منظور از بلوغ یا نوجوانی رشد درکلیه جنبه ها اعم از فیزیکی- عقلی و اجتماعی است به همین جهت این واژه نسبت به واژه های بلوغ جنسی که مفهوم بسته تری دارد وسیع تر است . نوجوانی دوره ای است است حد فاصل میان کودکی و بزرگسالی و بسته به افراد و جوامع گوناگون و متغیر است شروع آن با بلوغ جنسی است . طول مدت نوجوانی در جوامع گوناگون متفاوت است از دوازده تا هجده الی بیست و یک سالگی طول می کشد برخی بلوغ را از واژه (crise) و به معنی بحران مشتق کرده اند و تغییرات قاطعی است که درجریان یک تحول پیش می آید و دارای ویژگی ها و شرایط زیر است :
1. تغیرات ناگهانی و مهم در ارگانسیم- ذوق و علایق- نگرش و احساس و داوری ارتباط با دیگران.
2. بروز مشکلات جدی که موجب عدم سازگاری نوجوان با محیط می شود.
نوجوانی مثل یک طوفان است و ژانژاک روسو آن را به یک انقلاب زایش دوباره تعبیرمی کند.در نوجوانی تغییرات شامل رشد طولی و وزنی- پیدایش صفات ثانویه جنسی- رشد غده های جنسی و توانایی تولید مثل است.
دگرگونی های رشد نوجوانی:
_بلوغ جنسی: بلوغ جنسی با پیدایش صفات ثانویه جنسی همراه است که تا پیش از آن وجود نداشته است و طی سه مرحله می باشد :
1. مرحله بیش از بلوغ که در هر دو جنس به وسیله صفاتی مانند: ازیاد سرعت رشد- آغاز پیدایش صفات جنسی یعنی رشد پستانها- رشد غدد تناسلی- روئیدن مو در اعضای تناسلی و زیر بغل آشکارمی باشد
2. مرحله بلوغ که طی آن سرعت رشد کمتر می شود و صفات جنسی رشد خود را ادامه می دهد
3. مرحله پس از بلوغ که کمال رشد جنسی است و طی آن اعضای تناسلی به رشد خود ادامه می دهد

 

_تاثیر تغییرات بلوغ جنسی بر شخصیت نوجوان:
از نقطه نظر روانی رشد شخصیت نوجوان در سه زمینه اصلی می باشد:
1. رشد وبیداری علایق و احساسات جنسی
2. رشد سریع قوای عقلانی
3. ازدیاد دانش و پیدایش شکل های جدید فعالیت
بیش از هر چیز میبایست نوع مقیاسی را که برای تعیین تاثیر نمودهای بلوغ جنسی در روانشاسی نوجوان به کار می رود مشخص ساخت که یکی از آسان ترین این مقیاس ها سن تقویمی است. به طور کلی می توان گفت تغییرات فیزیولوژیک و جسمانی خبر ار آغاز بلوغ می گردد و ورود نوجوان به اجتماع و پذیرش مسئولیت اجتماعی نیز نشان دهنده حد نهایی و پایان است. در میان این دو حد یک دگرگونی ژرف در شخصیت به وجود می آید که هم در رابطه شخص با خودش و هم در رابطه او با دیگری باز تاب میابدتعبیراجتماعی نوجوانی و رشد آن:دوران بلوغ به علت های درونی مانند تغییرات هورمونی و یا تغییرات ناشی از فشارهای غریزی نسبت داده نمی شود بلکه تاکید بر علت بیرونی و محیطی است. در عامل اجتماعی دو جهت یا دو سو را می توان ازیکدیگر تمیز داد. یکی بر تعامل های میان افراد نظر دارد و تاثیر آنان را از لحاظ رفتار و شخصیت نوجوان بررسی می کند و دیگر به ساخت جامعه و فرهنگ می نگرد که به شیوه تاثیر گذاری جامعه برای تغییر موقعیت غیر مسئول کودک به موقعیت مسئول و مستقل بزرگسال توجه دارد.
عوامل اجتماعی تعامل میان افراد:
تعبیر نوجوانی ازاین دیدگاه بر دو بعد اساسی تاکید دارد. بعد اول تجزیه و تحلیل نوجوانی اززاویه تندیس و نقش است. از این زاویه نوجوان که آنان را نه کودک و نه بزرگسال می پندارند باید با موقعیت های اجتماعی دست و پنجه نرم کند- بعد دیگر بیشتر از زاویه تحولی و تکوینی است و تاکید آن به عنوان یک عامل رشد می باشد که در قالب مکان ها و محیط هایی است که اجتماعی شدن درآن ها صورت می پذیرد. به طور کلی می توان افراد را بر حسب این که پدر- پسر- زن- مرد- دانشجو وغیره باشند در طبقاتی قرار داد که هر یک نقش هایی دارند که می توان از آن ها در موقعیت های خاص اجتماعی رفتار های خاصی را توقع داشت. دو نوع تغییر در نقش ها و انتظاراتی را که از این رفتار می توان داشت عبارتند از: تغییراتی که در داخل خود نقش ها به وقوع می پیوندد مثلا از دانش آموز نوجوان انتظار می رود دارای استقلال فکری بیشتر در کار و تحصیل باشد تغییر دوم اینکه نوجوان در برابر لزوم سازگار شدن با نقش های جدیدی مانند نقش شغلی قرار می گیرد. تغییرات در نقش ها و رفتارهایی که مورد انتظار است چه به صورت کلی و چه به صورت جزئی می توانند مشکلات روانی برای فرد ایجاد کنند.
این مشکلات عبارتند از:
مشکل اول: تعارضات است که در نقش ها و رفتارهایی که انتظارات به وجود می آید یعنی نوجوان باید بر اساس موقعیت های اجتماعی نقش های متعارفی را بازی کند و رفتارهای متناقضی داشته باشد و مسلما نوجوان نمی تواند از این تعارضات صددرصد در امان باشد.
مشکل دوم: در داخل خود یک نقش یا رفتار مورد انتظار نیز تعارض می تواند به وجود آید مثلا در برخی از زمینه ها نوجوان درپی استقلال بیشتر است در عین حال در برخی از موارد هنوز وابسته به خانواده است.
مشکل سوم:هنگامی است که نوجوان مجبوراست که درنفش های ایفایی رفتار نماید که نه مطابق ذوق سلیقه اوست ونه انگیزه ای برای پرداختن به آن دارد مثلا: بسیاری ازشرکت کنندگان درکنکورکه تنهاهدف آن ها پذیرفته شدن در آزمون می باشد و پس از آن در می یابند که رشته تحصیلی آنان چقدر از خواسته های آن ها فاصله دارد و یا به عنوان مثال دیگر اینکه یک نوجوان توسط خانواده به فعالیتی وادار می شود که هیچ گونه انگیزه و شوقی به ایفای آن نقش ندارد.
مکان های رشداجتماعی نوجوان:‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‌‌پدیده اجتماعی شدن از سه جنبه رشد اجتماعی ناشی می شود:
ارتباط های بین فردی قراردادها و هنجارهایی که جنبه ایدولوژیکی دارند فعالیت ها یا رفتارهایی اجتماعی شده که شامل رفتارهای اجتماعی و فعالیت های شغلی هستند این موارد در محیط خانوادگی و مدرسه و گروهای هم سن تحقق می یابد.

 

به طور کلی می توان از دو محیط عمده جهت رشد اجتماعی نوجوان یاد کرد:
1. محیط خانواده والدین و نوجوان
2. گروههای هم سن و محیط مدرسه
_محیط خانواده:
طی یک پژوهش توصیف سه گونه نفوذ والدین مشخص شده است:
یک نفوذ- نفوذ مستبدانه والدین است که درآن والدین به جای نوجوان تصمیم می گیرند و اومجبوراست مطابق با اوامر والدین عمل نماید.
دوم نفوذ والدین که به صورت دموکراتیک و آزاد منشانه روی نوجوان تاثیر دارد که درآن نوجوان در تصمیم گیری و اعاده روش با والدین مشارکت دارد ولی حرف آخر را والدین می زنند.
سوم نفوذ مجاز یعنی کنترل خود مختارانه نوجوان که خود نوجوان تصمیم می گیرد و خود عمل می کند.
درنتیجه گیری ازاین سه نوع برخورد چنین آمده است که فراوانی اعتماد به نفس نزد دختران و پسران در خانواده هایی که به صورت آزاد منشانه و دموکراتیک برخورد می کنند بیشتراست اما این فراوانی نزد خانواده های مجاز کمتر است ولی به طور کلی با توجه به تفاوت های بین نوجوانان و مراحل رشد اجتماعی آنان باید به این نکته توجه داشت که هر رفتاراز سوی والدین باید با توجه به واکنش ها و بازتاب های نوجوان سنجیده شود تا بتوان ازآن نتایج مطلوبی گرفت بنابراین چنین به نظر می رسد که وجود برخی قوانین و مقررات نه تنها لزوم دارند بلکه مثبت نیز می باشند اما باید دانست زمانی این محدودیت ها تاثیر مثبت دارند که او بتواند آزادانه نظر دهد و انتقاد کند.
_گروههای هم سن و محیط مدرسه:
در این قسمت می توان جنبه تکوینی محیط آموزش و محیطی که متشکل از هم سن ها و هم کلاسی ها است را به عنوان یک محیط رشد در نظر گرفت.

 

طی یک تحقیق گروههایی از دانش آموزانی که ازهوش طبیعی با لاتر از حد طبیعی اما در خانواده ها و محیط های فقیر زندگی می کردند انتخاب کرده و دریک محیط با دانش آموزانی از خانواده های با فرهنگ رشت یافته تر و مرفه بودند قرار دادند
پس ازمدتی این مقایسه نشان داد که دانش آموزان مورد بررسی هم از جهت وضع تحصیل و هم از جهت نظام ارزشی تغییر یافته اند و برداشت های آنان از مسائل مختلف نیز دگزگون شده بود و به تعبیری شخصیت آن ها نیزدچار نوعی دگرگونی شدن را نشان می داد. در مجموع می توان گفت که رشد اجتماعی دوران نوجوانی
تنها نمی تواند ناشی از یک تحول فردی باشد بلکه تاثیر پذیری آن ها ازتعامل های اجتماعی تردید ناپذیراست.
رشد اجتماعی نوجوان ازدیدگاه جامعه شناسی:
در گذشته طول دوره نوجوانی کوتاه تر بوده است اما در قرن معاصر با پیچیده تر شدن ساختار جوامع این گرایش رو به طولانی ترشدن می باشد. براساس یک بررسی مشخص شد انواع شکل های نوجوانی در جوامع مختلف متاثر از ساختارهای آن جوامع می باشد. می توان به چهار نوع نوجوانی اشاره کرد:
بدوی- انتقالی- نوجوانی ساده- نوجوانی طولانی
هر یک از شکل های فوق متاثر از برخوردها و دیدگاه ها و نحوه رفتار اعضای آن جامعه با نوجوان و نوجوان با آن جامعه را دارد.
دربعضی از جوامع نیز ساخت های اجتماعی را به انواع مختلف تقسیم کرده اند مانند:
بدوی روستایی و شهری که در هر یک از موارد ذکر شده نحوه برخورد هر یک از بخش های اجتماعی با نوجوان و با لعکس متفاوت می باشد و بر گرفته از ماهیت آن اجتماع ما باشد.
رشد اجتماعی نوجوان و گسترش مناسبات اجتماعی:
رشد اجتماعی را به عناوین مختلف مانند تعلق طفرلیت- رشد شناخت اجتماعی یا فهمیدن فرد و دیگران- روابط با همسالان- شخصیت جنسی و غیره ... می خوانند در این دوره تغییرات آشکار و گسترده ای در شیوه های ارتباطی با والدین و همسالان به چشم می خورد.تحقیقات به عمل آمده نشان داده است که رشداجتماعی باعث تجدید روابط آنان باخانواده می شود. نوجوانی و بلوغ باعث ایجاد فاصله عاطفی با والدین می شود که این امر باعث استقلال بیشتر نوجوان می شود ککه البته این تحول در دختران و پسران متفاوت است. فاصله گرفتن اواز والدین نشانه ای از خود مرکز بینی نوجوان می باشد که این خود مرکز بینی علت های مختلف می تواند داشته باشد:
بروز توانایی های جدید مغزی و خودآگاهی نوجوان از علت های عمده این مسئله- اشتغالات ذهنی نوجوان به خود مثلا توجه به بدن‌، عضلات، رشد قد، وزن و پاها و توجه به تغییرات ناگهانی جنسی از دیگر دلایل این خود مرکز بینی می باشد ولی رفته رفته این خود مرکز بینی به تدریجکم می شود و جایش را به تجدید روابط اجتماعی میدهد. نوجوان در ابتدا گرفتار تغییرات رشد جسمی، عاطفی و فکری خویش می شود و پس از
درونی کردن این تغییرات مجددا به عنوان یک فرد مستقل دست به گسترش روابط اجتماعی خود با دیگران می زند و در پایان این دوره و شکل گیری هویت نوجوان صمیمیت و نزدیک شدن به دیگران در وی گسترش می یابد و مقدمات لازم برای تقسیم زندگی و خواسته های خود با همسر و روابط فامیلی به همکاری در رشد اجتماعی مطرح می شود.
روابط اجتماعی نوجوان در مسیر تحول رشد اجتماعی:
ارتباط خود با دیگران در آغاز نوجوانی به طور عمده متمرکز به گروه همسالان و دوستان می باشد در این مقطع از زندگی نوجوانی احساس فرد این است که دیگران به ویژه همسالان همانند مخاطبین خیالی شاهد رفتار و احساسات و اندیشه های او هستند دو نیمه دوم دوران نوجوانی فرد مایل است بداند دیگران درباره او چه می اندیشند و بدین صورت نوجوان خود را در آئینه دیگران نظارت می کند تا هویت اجتماعی خویش را تثبیت کند.
ارزشیابی دیگران خاص همسالان و دوستان از نوجوان آغاز حرکت او به سوی روابط متقابل پیشرفته اجتماعی نوجوان است و در همین دوره است که نوجوان خود را متفاوت از خود عمومی خانواده به حساب می آورد و اهمیتی که نوجوان به گروه دوستان می دهد، نشان می دهد که در نوجوان رشد وابستگی اجتماعی چقدر مهم است. نوع ارتباطات اوایل نوجوانی با گروه دوستان معمولا در اواسط نوجوانی تعدیل می شود اما نوجوان در تدارک تجدید مناسبات با خانواده همیشه چنین نیست به خصوص نوجوانان با مشکلات خانواده در این دوران نیز همان ارتباطات قبلی را با گروه همسالان گسترش می دهند و ممکن است گرفتاربرخی از اغرافات و ناسازگاری نیزبشوند و به این طریق در شکل گیری هویت آنان نیز دشواری های جدی پدید آید با ورود به دوره جوانی بیشتر نوجوانان روابط شدید قبلی خود با گروه دوستان کاهش می دهند.عضویت در یک کلاس مدرسه راهنماییبا عضویت در یک تیم ورزشی مستلزم توانایی های افزایش یابند معین در ارتباط گیری با دیگران و در موقعیت های اجتماعی ساختار یافته است. چگونگی رشد شخصیت و خلق و خوی نوجوان عامل مهمی در چگونگی یادگیری اجتماعی و شرکت او در فعالیت های مختلف اجتماعی است.
رشد سالم اجتماعی نوجوان مستلزم رشد طبیعی شخصیت و فراگیری مهارت های اجتماعی شدن است و در نوجوان متفاوت است و به برون گرایی یا درون گرایی نوجوان بر می گردد.
رفتارهاِِی مرضی اجتماعی نوجوان:
یکی ازآشکارترین نمونه های مرضی دررفتاراجتماعی نوجوان عضویت آنان دردارودسته های ضد اجتماعی مانند: هیپی، پانکی، گروه های ارتجاعی، باندهای دزدی و خراب کاری و منحرفین جنسی می باشند که مقدمات آن در اوایل نوجوانی و دوره فاصله گرفتن از خانواده فراهم می آیدو بقیه سال های نوجوانی را ادامه می یابد. این دارودسته ها در شهر های بزرگ و در میان گروه های اجتماعی، فرهنگی محروم جامعه بیشتر دیده می شود.ویژگی اصلی این دارودسته ها همانند سازی بی قید و شرط آنان با گروه خود به فراموشی سپردن الگوها و مناسبات اجتماعی می باشد در این گروه ها دارودسته خلاف کار حکم خانواده را برای نوجوان دارد، نوجوانی را که احساس تنهایی می کند باید کمک کنیم تا بر حسب نوع علایقی که دارند با یک گروه سالم از همسالان مدرسه ارتباط برقرار کند، فعالیت های سالماین گروه باعث کاهش تهدیدهایی می شود که فرد تنها احساس می کند.

 


رفتار اجتماعی نوجوان و نقش فرهنگ دراین دوره:
بخش مهمی از فرآیند درک هویت فردی ایجاد روابط جدید با اشخاص گوناگون است یکی از این اشخاص که می توانند در نوجوان ایجاد فرهنگ نمایند والدین می باشند نوجوانی فرزندان، اغلب در دورانی نه 15 جذاب برای والدین فراهم می سازد که بسته به به سن پدر و مادر در زمان ازدواج معمولا هنگامی که به سن نوجوانی می رسند والدین در حدود 40 تا50 ساله هستند و این مهم ترین مانع و مشکل برسر راه نوجوان می باشد که در فرهنگ یابی نوجوان بسیار مؤثر است اصولا فرهنگ نظام ارزشی است که مشتمل بر عقاید، باورها و تجارب یکسان یک نسل می باشد. راه های زندگی مردم یک جامعه، آداب و رسوم، افکار وعقاید، مذهب، زبان و غیره ... ابزاری هستند که مردم یک به عنوان فرهنگ به کار می گیرند این فرهنگ از پدر و مادر و همسالان به نوجوان می رسد و از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد.
هدایت اجتماعی و مقابله با تهاجم فرهنگی درنوجوان:
اجتماع مسلما یکی از ارکانی است که در شخصیت نوجوان و در شکل گیری آن بسیار حایز اهمیت می باشد، زندگی اجتماعی مورد تاکید و سفارش همه انبیاء و دانشمندان می باشد انسان اجازه ندارد که به دوراز جامعه و بی تفاوت در برابر غم و درد مردم در گوشه ای سر گرم خود و زندگی خود باشد، آموزش حیات اجتماعی و تاثیرات دو جانبه آن بارها در روایات مختلف و توسط بزرگان اجتماعی و دینی یادآوری شده است که باید نوجوان را با آن آشنا ساخت یک نوجوان باید آشنا به اصول حلژیات اجتماعی باشد تا این آشنایی مبنایی جهت رشد اجتماعی وی فراهم آورد.
برخی از این اصول عبارتند از:
اصل کرامی انسانی، اصل نظارت اجتماعی، اصل وفای به عهد، اصل یکرنگی و صداقت و غیره ....
عوامل اجتماعی مؤثر در تکوین شخصیت اجتماعی نوجوان:
تعریف شخصیت: شخصیت مجموعه رفتار ها و ویژگی هایی است که انسان خاص را مشخص می کند عموما مردم شخصیت فرد را عبارت از جلوه او در نزد دیگران فرض می کنند مثلا: زمانی که گفته می شود فلانی فردی با شخصیت است یا بی شخصیت می باشد، منظور مطلوب یا نامطلوب بودن فرد است. بسیاری از فلاسفه عناصر باطنی و درونی افراد را که مبانی رفتار ایشان را فراهم می آورد به عنوان پایه و اساس شخصیت می دانند اما در روان شناسی ابعاد فرد عمدتا در حوزه برخورد و رفتار او با دیگران مورد توجه است. غالب روان شناسان شخصیت را نتیجه تاثیر متقابل فرد ومحیط زندگی اس می دانند و ویژگی های اشخصیت هر شخص رفتار اجتماعی او را هدایت می کند، پس می توان گفت شخصیت دارای دو بعد ظاهری و باطنی است که می توان شخصیت را به صورت طبیعی و روش های دیگر مانند: مصاحبه- پرسشنامه و
گروهی مورد ارزیابی قرارداد به طور کلی می توان گفت عونملی که در تکوین شخصیت نوجوان مؤثر است به قرار زیر است:
1. عوامل ژنتیکی
2. دوران بارداری
3. زمان تولد
4. عوامل بعد ازتولد یاعوامل محیطی ثانوی
نحوه شکل گیری شخصیت نوجوان و به ویژه شخصیت اجتماعی او و رشد ابعاد مختلف آن تحت تاثیرهر یک از عوامل بالا قرار بگیرد، ژن ها و عوامل وراثتی که از پدر و مادر به فرزند منتقل می شود می تواند به عنوان یک فاکتور مهم در چشم انداز اجتماعی آینده یک نوجوان مؤثر باشد و همچنبن است، عوامل دیگری که ازآن یاد شد. رشد اجتماعی نوجوان با توجه به اینکه انسان اصالتا موجودی است اجتماعی، جنبه اجتماعی
رشد یابد و اساس زندگی یک نوجوان را تشکیل می دهد آمادگی روانی- برخورداری از مهارت های اجتماعی- اعتماد به نفس وسازگاری اجتماعی از مهم ترین لازمه های یک زندگی اجتماعی است. یکی از مهم ترین زمینه های شکل گیری شخصیت اجتماعی نوجوان اصل همانند سازی یا الگوپذیری از دیگران می باشد به ویژه از پدر و مادرو گروه همسالان.

 

 

 

قرآن و تربیت شخصیت اجتماعی انسان:
رشد وکمال وشکوفایی ابعاد وجود انسان تنها در سایه زندگی اجتماعی و پذیرش مسئولیت اجتماعی میسر می شود، هدف های کلی تعلیم وتربیت بر جنبه های اجتماعی آن تاکید کرده است خودشناسی- برقراری روابط مؤثر،مفیدو متعالی با دیگران- پذیرش مسئولیت اجتماعی و میل به کفایت های اقتصادی از مهم ترین هدف های تعلیم و تربیت فردی و اجتماعی است درواقع بزرگ ترین اصالت پیامبر(ص) تربیت اخلاقی واجتماعی انسان هامی باشد و می توان گفت اسلام دین کمالات اخلاقی و فردی و اجتماعی می باشد مبنی پذیرش هرفردی توسط فرد دیگر رفتار پسندیده اجتماعی می باشد، قرآن توجه به مسایل اخلاقی و روابط اجتماعی انسان ها را بر اساس رشد مطلوب شخصیت و بهداشت روانی او و جلوگیری از فساد و بزهکاری اجتماعی می داند.
اهمیت توجه به نیازهای نوجوانی :
نوجوانی مرحله تغییرات اساسی است. تغییراتی که در ابعاد مختلف جسمی ، روانی و اجتماعی نمود پیدا می‌کنند. وجود این تغییرات نیازهای جدیدی را برای وی بوجود می‌آورد. برآورده شدن مناسب این نیازها به نوبه خود سازگاری سریع تر و بهتر او را با آنها میسر می‌سازد. در کنار بحران و تحولی که نوجوان در این دوره سنی تجربه می‌کند، عدم برآورده شدن این نیازها به شیوه مناسب مشکلات افزون‌تر را موجب می‌شوند. از این لحاظ توجه به شناخت این نیازها قدم اساسی در کمک به نوجوان در گذر از این دوران است. خانواده و در سطح گسترده‌ تر اجتماع با کاربست شیوه‌ها و برنامه ریزیهای مناسب ، بهداشت دوران نوجوانی را فراهم آورده و زندگی وشخصیت
سالم‌تری را برای وی رقم می‌زند.
نیازهای زیستی دوره نوجوانی :
رشد جسمی ویژگی بارز تغییرات دوران بلوغ است. به دنبال رشد قد ، وزن ، رشد عضلات و حجم قلب و تغییرات متابولیکی ، نیازهای تغذیه‌ای وی تحت‌ الشعاع قرار می‌گیرد. در دوران نوجوانی نیازهای غذایی نوجوان هم از لحاظ کمیت (به علت ازدیاد سرعت رشد) و هم از لحاظ کیفیت قابل اهمیت است. رشد بافتهای عضلانی احتیاج به رژیم غذایی سرشار از مواد پروتئینی دارد. پس از دوازده سالگی احتیاجات غذایی دختر و پسر متفاوت می‌شود. بنابراین دستورالعمل درست تغذیه آن ها نیز دیگر نمی‌تواند یکسان باشد. دختران نوجوان به 2500 کالری و 80 تا 100 گرم پروتئین نیاز دارند که تقریبا 15% کالریهای لازم باید از طریق پروتئین ها ، 25 درصد از طریق چربی ها و 60 درصد از طریق گلوسیدها و مواد قندی تامین شوند. تغذیه
درست دختر نوجوان آماده ساختن او برای توانایی مادر شدن است. در حدود بلوغ ، افزایش وزن پسران با پراشتهایی و سیری ناپذیری آنها نمود پیدا می‌کند. حتی با یک فعالیت طبیعی مصرف کالری نوجوان پسر به اندازه احتیاجات یک بزرگسال که کارهای سنگین انجام می‌دهد، خواهد بود. احتیاجات غذایی ، نیاز به کلسیم و پروتئین و مواد معدنی به علت بالا رفتن سرعت رشد نسبت به دیگر دوران افزایش چشمگیر پیدا می‌کند. عدم ارضا نیازهای تغذیه‌ای نوجوان صدمات و آسیبهای جدی می‌تواند به بار آورد. مقاومت این نوجوان در برابر بیماریهای عفونی معمولا کمتر است. توان انجام کارهای سنگین را ندارد و دختران به هنگامی که زن جوانی شده و باردار می‌شوند، شرائط بارداری را به سختی تحمل می‌کنند.
نیازهای عاطفی مرحله نوجوانی :
رشد احساسات و عواطف بخش اصلی ویژگی دوران نوجوانی را تشکیل می‌دهد. شناخت ویژگی های این تحولات عاطفی کلید اصلی حل مشکلات عاطفی این دوره است. با توجه به این که در این دوران بیداری هیجانات زندگی عاطفی نوجوان را در بر می‌گیرد، وی با نیاز شدید به دوست داشتن و دوست داشته شدن مواجه است. گاه این نیاز به صورت برقراری پیوندهای دوستی و گاه در خیالپردازی ها و رویاهای نوجوان نمود پیدا می‌کند. بر این اساس و با توجه به نیاز مبرم نوجوان به تامل و تفکر و درونی شدن احساسات وی ، لازم است فرصت های کافی برای اینکه پاره ‌ای از ساعات با خود خلوت کند و به اندیشه فرو رود، در اختیار وی قرار گیرد ووالدین و مربیان آگاهانه و ناآگاهانه خلوت مورد نیاز او را بر هم نزنند و با این عمل علاوه

 

بر ارضا نیاز طبیعی او ، اعتماد او را نسبت به خود سلب ننمایند. با این حال با توجه به سرکش بودن عواطف نوجوان و نیاز به کنترل و نظارت بزرگترها ، این نظارت نباید به صورت سختگیرانه و بی‌توجه به نیازها و شرائط نوجوان صورت گرفته و از حد اعتدلال خارج شود. با توجه به بی ‌ثباتی عاطفی این دوران و زود رنجی ، نوجوان نیاز دارد که همواره تکیه گاه مطمئنی برای خویش داشته باشد، به بزرگترها اعتماد کند و در مواقع ناامیدی و گرانی به این پناهگاه مطمئن پناه ببرد. نوجوانان شدیدا نوجو و تازه طلب هستند. نیاز به تجارب جدید و متنوع دارند. این نیازها نیز با توجه به شرائط فرهنگی و اعتقادی باید به شیوه مناسب مورد توجه قرار گیرند. از نمودهای این ویژگی تمایل به مدلهای جدید لباس ، آرایش و ... است. ماجراجوئی ویژگی مهم دیگر این دوران است که باید مورد توجه قرار گرفته و نیازهای نوجوان و شرائط و امکانات سالم برای ارضا این نیاز وی فراهم گردد. فراهم کردن امکانات مناسب از قبیل رمانهای سالم و مهیج ، فیلمها ، ورزش های خاص می‌تواند بطور سالم نیاز وی را برآورده کند. برخلاف تصوری که خود نوجوان از رشد فکری خود دارد، آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، این است که هنوز تفکرات او رشد کامل و پخته‌ای نیافته

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   51 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رشد اجتماعی و هویت نوجوان

پاورپوینت هویت در معماری + عکس

اختصاصی از فی فوو پاورپوینت هویت در معماری + عکس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
پاورپوینت هویت در معماری + عکس

هویت در معماری=23 اسلاید=

چگونه معماری هویت ساز می شود؟

آیا باید بی هویتی را به عنوان بحران معرفی کرد؟

بحران

بحران در لغت به معنای تغییر عظیم است که دفعتا در مرض واقع شود. پس از آن بیمار یا رو به بهبود می نهد و یا بیماریش سخت تر می شود.

 

در فلسفه غربی دو نگاه به مسئله بحران در وجه مثبت و منفی مطرح است:

1- وجه مثبت بحران بیشتر با تغییر ، تحول و دگرگونی تعبیر می شود. بدان معنا که وجود بحران محرکی است تا زمینه تحولی رو به رشد فراهم گردد .

این دیدگاه بر این باور است که بحران بنیاد فلسفه هنر و زیبایی شناسی را شکل می دهد.

2- رویارویی این نگرش، برداشتی دیگر بحران را حامل گونه ایی بیماری می انگارد، که پیامد آن زوال تمدن است .

به طور خلاصه این دو دیدگاه را در هنر، هنر بحران و بحران هنر می دانند.

امروزه معماران در برابر بحران هویت و ناهماهنگی ها و ناسازگاری های موجود رویکردهای گوناگونی را پیش گرفته اند.

در حقیقت بحران در هویت معماری و به ویژه هویت اسلامی در معماری چه در سطح جهان و چه در سطح ایران از دغدغه ها محسوب می شود.

 عوامل بحران : اصالت نقد و اصالت تحول


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت هویت در معماری + عکس

تحقیق کودکان بی هویت و آینده

اختصاصی از فی فوو تحقیق کودکان بی هویت و آینده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق کودکان بی هویت و آینده


تحقیق کودکان بی هویت و آینده

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:20

فهرست:

کودکان بی هویت و آینده

عوامل دینی

عوامل حقوقی

عوامل اجتماعی

عوامل سیاسی

فقر فرهنگی وتعصب

راهیابی مسائل کودکانش

ایران امروز که قر یب نیمی ا ز جمعیت آن بر اساس سن نما زیر ۱۹ سالگی قرار دارد بدون تردید بخش بزرگی از راه نا پیموده خود را در گرو حرکت وکنش های کودکان ونوجوانان امروز به عنوان نسل آتی این مرزوبوم وا نهاده است . هویت یابی وانتقال تاریخچه جنبش ها وخواسته ها وانتظارات پاسخ داده نشده مردم ما در طول حداقل سده اخیر تاکنون به این نسل آینده ساز، تنها راه نیل به جامعه مدنی است که بتواند نسخه های درونزا برای مسائل وتمنیات مردم این کشور تجویز کند . متاسفانه علیرغم اهمیت این نسل ، به دلایل متعدد از جمله غفلت رهبران در طول چند دهه اخیر،بخش بزرگی از این جمعیت در وضعیت بحران هویت بسر میبرد. بطوریکه نمیداند از کدام بستر تاریخی وفرهنگی برامده است ، چگونه به چنین وضعیت رقت باری از نظر اقتصادی ، سیاسی ،اجتماعی وفرهنگی افتاده است وبا تاریخ ونسل دیروز وامروز خود بسیار بیگانه است. این وضعیت که میتوان از آن به عنوان شکاف بین نسلی یاد کرد،منجر به ایجاد حلقه مفقوده ای شده است که میان گذشته وآینده پیوند ارگانیکی برقرار نمی کند. این مهم با همه اهمیت خود ،در یادداشت کنونی محور بحث ما نیست ودر جای دیگر بطور مبسوط بدان خواهم پرداخت. در این میان نشانه هایی از یک بی هویتی به مفهوم دقیق کلمه نیز پدیدار شده است که اصطلاحا به آن کودکان بی هویت اطلاق می شود. کودکان بی هویت شامل آن دسته از کودکانی است که از نظر تبار شناسی وموقعیت اجتماعی و فرهنگی با یک بحرا ن هویت روبرو هستند . کودکان بی هویت یا بی شناسنامه وناشناس به دلیل نامشخص بودن پدر و رهاشدن طومار زندگی آنان در دستان مادر بی پناه وبی سرپرست و یا مراکز نگهداری این سنخ از کودکان ودر بد ترین وشاید شایع ترین وجه آن در کنترل وسوء استفاده افرادوگروه های نابهنجار وبزهکار از هیچ هویت وشناسنامه رسمی بر خوردار نیستند . در اینجا به بررسی اجمالی برخی از زمینه ها وتبعا ت ظهور وتوسعه این پدیده از ابعاد مختلف اهتمام می شود : زمینه ها: زمینه های عینی وذهنی ظهور وبروز این پدیده از ابعاد متعددی قابل بررسی است:

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق کودکان بی هویت و آینده