فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد اهل بیت

اختصاصی از فی فوو تحقیق در مورد اهل بیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اهل بیت


تحقیق در مورد اهل بیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:5

 

  

 فهرست مطالب

 

 

مقدمه

 

اهل بیت همچون کشتی نوح

 

اهل بیت (عترت) پیامبر چه کسانی هستند؟

 

آل محمد در تفسیر فخر رازی

 

قربی در تفسیر بیضاوی

 

عترت پیامبر

 

 

 

مقدمه

در سخنان رسول خدا و ائمه اطهار علیهم السلام، کلمات اهل بیت، عترت، آل محمد و قربی، آل رسول زیاد به چشم می‌خورد. اکنون باید دید اینان کیستند و چه خصوصیاتی دارند.


اهل بیت همچون کشتی نوح

رسول خدا بارها سخن از اهل بیت و عترت خود به میان آورده و راجع به آنها فضائلی را بیان فرموده است، از آن جمله:

ابوذر می‌گوید روزی پیامبر فرمود:«. . . مَثَل اهل بیت من در میان شما مَثَل کشتی نوح است. هر کس به این کشتی سوار شود، نجات می‌یابد و هر کس نپذیرد، غرق می‌شود.»
و نیز فرمود:«اهل بیت مرا مانند سر بدانید نسبت به بدن، و مانند دو چشم نسبت به سر؛ چون بدن بدون سر راه نجات نمی‌یابد و سر بدون چشم هدایت نمی‌گردد.»


 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اهل بیت

تحقیق در مورد پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت

اختصاصی از فی فوو تحقیق در مورد پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت


تحقیق در مورد پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:36

 

  

 فهرست مطالب

 

 

پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت

 

پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن

 

. آیاتی که ولایت پیامبر(ص) و اولویت ایشان نسبت به مؤمنان را مطرح می‏کنند

3.آیاتی که درباره حکم پیامبر(ص) سخن می‏گوین

  1. آیاتی که پیامبر(ص) را محور در امور اجتماعی معرفی می‏کند

 

 

محور بودن انبیا در ایجاد قسط در جامعه

 

 

اجازه گرفتن از پیامبر(ص) هنگام شرکت در امور اجتماعی

 

محور بودن پیامبر(ص) در امور مالی جامعه

 

  1. آیاتی که مؤمنان را به ایمان به پیامبر(ص) فرا می‏خواند

 

 

 

 

 

 

 

 

کتاب پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت (ع) در هفت فصل به بررسی دلایل پیامبری، حکمت پیامبری، پایان پیامبری، رسالت جهانی محمد (ص)، ویژگی‌های پیامبر (ص)، محمد از زبان محمد (ص) و محمد (ص) از زبان علی (ع) می‌پردازد.

مولف در بخشی از کتاب آورده است: بی‌تردید، شناخت چهره نورانی پیامبر خدا و آشنایی با سیره علمی و عملی او می‌تواند زندگی مادی و معنوی بشر را دگرگون کند و زمینه جهانی‌شدن ارزش‌های اسلامی را فراهم سازد. از این رو دشمنان اسلام با همه توان می‌کوشند این چهره‌های نورانی را تاریک جلوه دهند و خدشه‌دار کنند.

در بخشی دیگر مولف با اشاره به لزوم مقابله با توطئه و تهاجم فرهنگی در کشور می‌افزاید: بر همه کسانی که توان لازم را در خود احساس می‌کنند فرض است که از فرصت ارزنده سال پیامبر اعظم (ص) برای معرفی صحیح ابعاد مختلف شخصیت پیامبر خدا نهایت بهره‌برداری را ببرند.

 

پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن

 

 

 

 

. آیاتی که ولایت پیامبر(ص) و اولویت ایشان نسبت به مؤمنان را مطرح می‏کنند

قبلاً(در فصول پیشین تحقیق) درباره معنای ولایت سخن گفتیم و نتیجه گرفتیم که این
کلمه، همواره مقارن با نوعی تسلط بر امور فردی یا اجتماعی است. از این رو، در این‏جا در
محدوده آیاتی که ولایت پیامبر(ص) را مطرح می‏کنند، به بررسی محدوده ولایت
پیامبراکرم(ص) می‏پردازیم.

از گذشته، کسانی که درباره ولایت پیامبر(ص) با نگرش حاکمیت ایشان بر امور، بحث
کرده‏اند، وجوه گوناگونی را برای محدوده آن مطرح کرده‏اند که محدودترین آن‏ها اختصاص
آن به امور اجتماعی و امور شخصی است؛ ولی اخیراً با برداشتی خاص از معنای ولایت و
نگرشی منفی درباره دخالت انبیا(ع) در امور اجتماعی، بحث‏هایی درباره اختصاص ولایت
پیامبر(ص) به افرادی که خود توانایی اداره امور خویش را ندارند، مانند کودکان و دیوانگان،
مطرح شده است و آن‏گاه که بر طبق آیه:

(النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم) [146]

بحث از اولویت پیامبر(ص)نسبت به امور مؤمنان از خود آنان، پیش می‏آید، آن را به
موردی اختصاص می‏دهند که در این امور، بین ولایت مؤمنان و پیامبر(ص)تعارض حاصل
شود. [147] آقای حائری یزدی در این‏جا صریحاً ولایت را به مورد حَجْر اختصاص می‏دهد و از این رو، بر تعبیر "ولایت فرزانگان"، که از سوی آیةاللّه جوادی آملی مطرح گردیده، ایراد می‏گیرد که بین فرزانه بودن و ولایت، تناقض وجود دارد.

به نظر می‏رسد نقدکننده محترم به اصل مقاله‏ [148] توجه نکرده است؛ زیرا در مقاله به
تفصیل در باره تفاوت بین ولایت بر محجوران و ولایت بر جامعه، که مقتضی آیه (انما
ولیکم اللّه و رسوله و...) است، سخن گفته و احکام هر یک رإ؛(( جداگانه بیان کرده است و در پاسخ به نقد نیز این مطلب، دوباره توضیح داده شده است.

در مورد ولایت تشریعی پیامبراکرم(ص) و برای روشن شدن معنای آن توجه به این نکته
ضروری است که وقتی درباره ولایت تشریعی پیامبر(ص) سخن می‏گوییم، مقصود
قانون‏گذاری و اداره امور اجتماع است و این همان بحث از امارت و ضرورت وجود امیر
برای اجتماع است (لابد للناس من امیر...) که ممکن است به انتخاب مردم تحقق یابد یا
هم‏چون حکومت‏های دیکتاتوری، با زور و یا به انتصاب از سوی خداوند باشد که در هم

موارد، حاکمیت و ولایت بر مردم، از سوی شخص حاکم وجود دارد؛ زیرا حتی در آن‏جا که
مردم شخصی را برای اداره امور خویش بر می‏گزینند و رتق و فتق امور خویش را به او
می‏سپارند، او برای اداره اجتماع، مجبور به وضع قوانین، اجرای آن‏ها و مجازات تجاوزگران
است و حتی در بسیاری امور شخصی افراد نیز دخالت می‏کند که آنان شاید راضی به آن
نباشند. بنابراین قبول ضرورت حکومت برای جامعه با قبول نحوه‏ای از ولایت برای حاکم
نسبت به امور جامعه ملازم است
.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت

مقاله تلقیح مصنوعی از دیدگاه اهل سنت

اختصاصی از فی فوو مقاله تلقیح مصنوعی از دیدگاه اهل سنت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله تلقیح مصنوعی از دیدگاه اهل سنت


مقاله تلقیح مصنوعی از دیدگاه اهل سنت

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات159

 

 

1) جواز یا عدم جواز تلقیح مصنوعی
در اینکه مداوای عقیم مثل سایر امراض، نزد مسلمین مستب است، اختلافی نیست و دلیل آن احادیثی از پیامبر (ص) است.
عربی نزد پیامبر آمد و گفت: «یا رسول الله الا نتداوی؟ قال نعم یا عبادالله به تداوا فان الله لم یضع داء الا وضع له شفاء او قال دواء الا داء واحداً، قالو یا رسول الله و ما هو؟ قال الهرم»
«هیچ مرضی خدا قرار نداد، مگر اینکه شفاء یا دوای آن را نازل کرد».
در مورد لقاح اسپرم مرد در رحم همسرش به غیر جماع، شافعیه و حنفیه قائل به اباحه هستند و آن را حلال می دانند و شاغفعیه احکام فقهیه مختلفی را مثل وجوب عده در بعضی از صور ثبوت نسب، بر آن مترتب می کنند.
بسیاری از فقهای محدثین استفاده از طریقه تلقیح مصنوعی را اعم از داخلی (وارد کردن اسپرم مرد در فرج زن) و خارجی (انجام عمل لقاح خارج از رحم زن و منتقل کردن نطقه در رحم زن تا محل تکوین جنین) با اشکال مختلف آن، در صورتی که منجر به علاج عقیم بودن زوجین شود مباح می دانند، به شرطی که احتیاطات لازم در رابطه با مقدمات آن مراعات شود و این عمل توسط مرد اجنبی انجام نشود. مگر ضرورت اقتضا کند که در این صورت کسانی که شایستگی مداخله در این امر را دارند به ترتیب اولویت زن پزشک مسلمان، زن پزشک غیرمسلمان، مرد پزشک مسلمان و مرد پزشک غیرمسلمان که در علم طبابت مورد اطمینان باشند، هستند.
در بین مسلمانان، هیئت مشاوره ی اسلامی مصر، شاید اولین مجمع افتایی باشد که در پی فتاوای صریح « علامه شیخ محمود شلتوت» (رض) – فوت 1963 م- در کتاب «الفتاوِِی» دربارهی تلقیح اظهار نظر نمود. این هیت در 23 مارس 198 م، در اولین نظریه ی رسمی در باره ی تکنیک های مختلف تلقیح(یعنی GIFT,ZIFT-AID-AIH) اظهار داشت«تلقیح اسپرم غیرشوهر به رحم زن، به هر صورتی که باشد حرام است و اگر این کار با علم و آگاهی انجام شود، رابطه ی نامشروع و زنای محصنه است». پنج سال پس از این اظهار نظر، شورای اتحاد اسلامی مصر، در ژانویه 1985م، به مناسبت زمینه سازی عده ای از متخصصان تحصیل کرده در اروپا، که به منظور مشروعیت دادن به اینگونه کارها، قصد داشتند قانونگذاران را تحت تأثیر قرار داده و زمینه ی تصویب برخی قوانین را در این مورد فراهم نمایند، اظهار نامه ای صاد رو در آن حکم شرعی روش های مختلف تلقیح را به تفکیک بیان کرده و مجدداً بر نظریه ی هیئت مشاوره ی اسلامی مصر تأکید نمودند.
در کویت، سازمان اسلامی علوم پزشکی ، در سال 182 م، به اتفاق آرا چنین اظهار نظر نمود: «تلقیح اسپرم غیرشوهر در رحم زن بیگانه، چه شوهر داشته باشد یا نداشته باشد و چه شوهر به این امر راضی باشد یا نباشد مطلقاً حرام است».
در عربستان مجمع فقه اسلامی مکه، در سال 1983م، پس از برگزاری یک سمینار تخصصی، نظریه ای مشابه نظریه ی سازمان اسلامی علوم پزشکی کویت صادر نمود و تلقیح اسپرم غیرشوهر را مطلقاً حرام و نامشروع دانست.
شورای مجمع فقه اسلامی سازمان کنفرانس اسلامی، به دنبال سؤال های مکرر درباره ی انتقال اسپرم اجنبی، بالاخره در اجلاسیه ی ماه اکتبر 1986 م در عمان پایتخت اردن، مصوبه ای به شماره ی 16/4د3 صادر نمود. این مصوبه که به اتفاق آرای نمایندگان فقهی تمام کشورهای اسلامی به تصویب رسید، حکم شرعی و اسالمی تمام روش های تلقیح بیان شده و تلقیح اسپرم غیرشوهر را به هر صورت که باشد، حرام اعلام کرد پس از صدور این مصوبه، در محافل علمی و تخصصی جهان، نظریه ی مذکور به عنوان نظر اسلامی پذیرفته و مورد توجه بوده است.
در کشور اردن هم کمیته علوم پزشکی فقهی اسلامی تشکیل شده و در جلساتی بحث در تلقیح مصنوعی، اعم از داخلی و خارجی مطرح شد، لذا پیرامون این مباحث نظراتی مطرح و جواز شرعی تلقیح مصنوعی داخلی به وسیله طبیب با شروط تالیه صادر گردید، این نظرات عبارتند از:
1- زوجیت بین زن و مرد باقی باشد، اسپرم مرد به رحم زن داخل و تلقیح شود.
2- اجرای عمل تلقیح بعد از ظن طبیت به بروز نتایج مثبت انجام شود و بیشتر ازیک بار می تواند اجرای تلقیح را تکرار کند.
3- پزشکانی که مساعدت به این کار می کنند، مورد اطمینان باشند.
4- ایجاد بانک های اسپرم چنانچه در غرب رایج است، جایز نیست و همچنین جایز نیست که اسپرم زوج بعد از وفاتش برای اجرای تلقیح حفظ شود.
5- اجرای تلقیح داخلی صحیح است در صورتی که اسپرم زوج به رحم زوجه اش در مقابل زوج داخل شود تا تلقیح صورت گیرد.
6- اسپرم مرد گرفته شود و در لوله آزمایشگاه و ظروف طبی خاص قرار داده شودو برروی آن اسم نوشته شود، آن گاه توسط خود آن مرد یا فرد مورد اطمینان او به آزمایشگاه فرستاده شود تا یک سری آزمایشات برری آن انجام شود و چون این امر مدتی طول می کشدکه ممکن نیست این عملیات در مقابل زوج صورت گیرد. لذا باید در مراکز مورد اطمینان انجام شود، بعد مرد آن اسپرم را از آزمایشگاه بگیرد و به مطب پزشک مراجعه کرده و در مقابل زوج آن اسپرم داخل رحم زوجه شود.
زمانی که تلقیح تخمک زوجه با اسپرم زوج در لوله آزمایشگاهی باشد، بعد نطفه به رحم زوجه برگردانده شود(تلقیح مصنوعی خارجی)، شروطی در آن لازم است که عبارتند از:
1- رابطه ی زوجیت بین آنها برقرار باشد.
2- با رضایت دو طرف باشد.
3- به واسطه ضمانات برای نقل و استعمال نکردن اسپرم غیر زوج و تخمک زوجه یا رحم غیرزوجه در جمیع مرال عمل تلقیح، از مخلوط شدن انسان در امان باشد.
4- کمیته پزشکی مورد اطمینان از نظر علمی و دینی در مرکز حکومت باشد یا مؤسسه رسمی غیرتجاری وجود داشته باشد که اقدام به اجرای این عمل کنند.
• در مورد تلقیح با اسپرم شوهر اکثریت فقهای اهل سنت این نوع تلقیح را در صورت رعایت ضوابط و شرایط معینی جایز می دانند و در مقابل عده کمی چون شیخ احمد الحجی این عمل را جایز ندانسته اند.
مهمترین دلیل موافقین آن است که این کار سبب می شود زوجین صاحب فرزند شوند ودر میان آنها مودت بوجود آید و زندگی آنها استمرار یابد و در مقابل مخالفین می گویند دارا شدن فرزند فقط از طریق مقاربت امکان پذیر است و بچه دار نشدن مشیت الهی است که تلقیح مصنوعی با آن مخالف است.
در مورد تلقیح با اسپرم غیرشوهر (اجنبی) فقهای اهل سنت عمدتاً این نوع از تلقیح را حرام می دانند که در ادامه به دو مورد از مهمترین ادله آنها اشاره می شود:
الف) بدون شک این عمل انسان را به سوی دایره ی حیوانات و نباتات سوق می دهد از انسانیت و جامعه مدنی خار می سازد این عمل جرمی زشت و گناهی بزرگ است که با زنا دارای یک ماهیت می باشد و نتیجه شان یکی است (هر دو قراردادن عمدی منی مرد در رحم زن نامحرم است) و در ثانی این عمل از فرزند خواندگی پست تر است چرا که در آنجا معلوم است که این طفل فرزند دیگری است ولی در اینجا معلوم نیست و یک عنصر بیگانه وارد == می شود.
ب) استناد به آیه شریفه «وادعوهم لآبائهم هواقسط عندالله» خداوند در این آیه بیان می کند فرزندان را به پدران خود نسبت دهید ولی در این نوع تلقیح اختلاط نسب پیش می آید و فرزند در حالی به زوج نسبت داده می شود که از نطفه او تشکیل نشده و وی به طور قطع می داند که این طفل فرزندش نیست و در نتیجه باید او را نفی کند نه این که فرزند خود به حساب آورد.
چنین به دست می آید که جواز تلقیح مصنوعی داخلی بین زوجین اجماعی است، اما نسبت به مسئله تلقیح مصنوعی خاری اختلاف نظر وجود دارد، بعضی از علما اجازه داده اند و بعضی دیگر جایز ندانسته اند.
2) نسبت
از جمله معاصرینی که این موضوع را مورد بحث قرار داده اند، شیخ عبدالباسط است. ایشان می گوید: «اگر تخمک زن با اسپرم مرد اجنبی تلقیح شود وزن غیر متزوجه باشد، فرزند منسوب به آن زن است مثل ولدالزنا و به صاحب اسپرم منسوب نمی شود، چون نطفه او هدر رفته است، اماا اگر زن متزوجه باشد، فرزند منسوب به زوج است به واسطه قول پیامبر(ص) که فرموده اند: «الولد للفراش و للعاهر الحجز، فرزند منسوب به زوج او است». همچنین اگر زوج یقین داشته باشد که فرزند از او نیست، می تواند با لعان کردن، فرزند را از خودش نفی کند و نکاح بین آن دو فسخ شود که در این صورت نسب ولد از زوج منتفی می شود و فقط به مادرش ملحق می شود. اما اگر علم داشته باشد که از او نیست، ولی راضی به او باشد، نسب ولد به زوح ثابت می شود ولی زوج گناهکار است و چنانچه آن فرزند پسر باشد، بر دختران این مرد واجب است که خود را از اوبپوشانند و حجاب خود را رعایت کنند و اگر دختر است به خاطر احتیاط پسران این مرد با او ازدواج نکنند.
«شیخ عطیه صفر» در بحث خود پیرامون این مسئله، این نظریه را قبول کرده است.
بنابر این، در هر دو نوع تلقیح، فرزند منسوب به همسر(زوج)مادر است که حامل این حمل بوده این حکم از اصلش تغییر نمی کند، چون احکام مبنی بر ظاهر است. در مثل این قضیه پیامبر(ص) به همین حکم ، یعنی «الولد للفراش و للعاهر الحجر» قضاوت کرد و حکمی برای احدی بعد از پیامبر نیست.
نتیجه ای که از این بحث حاصل می شود این است که طبق نظر فقهای اهل تسنن، نسب مولود از تلقیح مصنوعی به زوج حامل ملحق می شود، حتی اگر از اسپرم اجنبی باشد. اما اگر زن حامل غیر متزوحه باشد، فرزند پدر ندارد و فقط منسوب به امل است و مادر دارد، برخلاف نظر فقهای امامیه که در هر صورت نسب فرزند را به صاحب اسپرم ملحق می کنند.
3) موارد حرمت تلقیح مصنوعی
طرفی که در تلقیح مصنوعی، اعم از داخلی و خارجی استخدام آن حرام است عبارتند از:
1- تلقیح بین نطفه زوج و تخمک زن اجنبی باشد ، بعد نطفه در رحم زوجه قرار داده شود.
2- تلقیح بین نطفه اجنبی و تخمک زوجه باشد، بعد به رحم زوجه منتقل شود.
3- تلقیح خارجی بین اسپرم و تخمک زوجین باشد، بعد در رحم استیجاری قرار داده شود، یا در رحم زنی که تبرعاً جمل آن جنین را به عهده گرفته، قرار گیرد.
4- تلقیح خارجی بین اسپرم و تخمک مرد اجنبی و زن اجنبیه باشد، بعد نطفه در رحم زوجه قرار گیرد.
5- تلقیح خارجی بین اسپرم و تخمک زوجین باشد، بعد در رحم زوجهدیگر مرد که چند همسر دارد قرار گیرد.
در بین صورت های مختلف تلقیح حرام که ذکر گردید، یکی از صورت هایی که بسیار محل بحث و اختلاف نظر می باشد، صورت سوم است(رحم استجاری) که در ادامه حکم این مسئله را از دیدگاه اهل تسنن مورد بررسی قرار می دهیم.
4) حکم رحم استیجاری
اکثر علمای که در این قضیه بحث کرده اند اعتبار را در مادر حمل و ولادت می دانند و استدلالشان بر این مطلب به آیات قرآن می باشد که عبارتند از:
1- «ان امهاتهم الا اللائی و لدنهم...»
2- حملته امه کرهاً وضعته کرهاً...»
3- «لا تضار والده بولدها...»
4- «والله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئاً...»
«شیخ عبدالباسط» در مقاله ای تحت عنوان «طفل آزمایشگاهی» بیان می دارد: «فرزند منسوب به مادرش است که او را حمل کرده، اما صاحب تخمک مثل مرغی است که تخم می گذارد و جوجه اش منسوب به او نیست ، بلکه منسوب به کسی است که حضانت آن را داشته، همچنین مادری که تخمک را حمل می کند و جنین در رحم او رشد کرده و تغذیه می کند ومتحمل دردها و سختی هایی می شود، فرزند منسوب به او است و از آن مادر ارث می برد و زن هم از آن فرزند ارث می برد و آن زن همه احکام فرزند را نسبت به نفقه و حضانت بدست می آورد، اما صاحب تخمک نقشی ندارد و احامی بر او مترتب نمی شود».
اما دکتر «محمدعباس» در جواب شیخ عبدالباسط می گوید:«اصل جنین تخمک است که همه صفات مادر و پدر را بعد تلقیح حمل می کند و اساس حنین می باشد، مثل بذر برای گیاه و رحمی که آن تخمک را حمل کرده مثل زمنی است که بذر در آن قرار داده می شود، چگونه علاقه صاحب تخمک به آن جنین هدر می رود؟ وی در نهایت می گوید: هر کدام از صاحب تخمک و رحم، مادر هستند، یکی از آن دو از جهت نسب و آن صاحب تخمک است و دیگری مثل مادر است از جهت رضاع»
وقتی بین علما در این قضیه اختلاف باشد، پس احتیاط در انساب این است که از کاشتن جنین در غیر رحم مادر منع شود، اگر چه زن صاحب رحم، همسر دیگر صاحب اسپرم باشد، پس سزاوار است عمل تلقیح مصنوعی بین زوج و زوجه، یعنی صاحب تخمک و صاحب اسپرم اکتفا شود. این نظر «شیخ علی الطنطاوی» است که قلمرو این عمل را به همین مقدار، به سبب احتمال بروز مشکلاتی که بر این امر مترتب می شود، محدود نموده است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله تلقیح مصنوعی از دیدگاه اهل سنت

تلقیح مصنوعی از دیدگاه اهل سنت

اختصاصی از فی فوو تلقیح مصنوعی از دیدگاه اهل سنت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تلقیح مصنوعی از دیدگاه اهل سنت


مقاله تلقیح مصنوعی از دیدگاه اهل سنت

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات159

 

 

1) جواز یا عدم جواز تلقیح مصنوعی
در اینکه مداوای عقیم مثل سایر امراض، نزد مسلمین مستب است، اختلافی نیست و دلیل آن احادیثی از پیامبر (ص) است.
عربی نزد پیامبر آمد و گفت: «یا رسول الله الا نتداوی؟ قال نعم یا عبادالله به تداوا فان الله لم یضع داء الا وضع له شفاء او قال دواء الا داء واحداً، قالو یا رسول الله و ما هو؟ قال الهرم»
«هیچ مرضی خدا قرار نداد، مگر اینکه شفاء یا دوای آن را نازل کرد».
در مورد لقاح اسپرم مرد در رحم همسرش به غیر جماع، شافعیه و حنفیه قائل به اباحه هستند و آن را حلال می دانند و شاغفعیه احکام فقهیه مختلفی را مثل وجوب عده در بعضی از صور ثبوت نسب، بر آن مترتب می کنند.
بسیاری از فقهای محدثین استفاده از طریقه تلقیح مصنوعی را اعم از داخلی (وارد کردن اسپرم مرد در فرج زن) و خارجی (انجام عمل لقاح خارج از رحم زن و منتقل کردن نطقه در رحم زن تا محل تکوین جنین) با اشکال مختلف آن، در صورتی که منجر به علاج عقیم بودن زوجین شود مباح می دانند، به شرطی که احتیاطات لازم در رابطه با مقدمات آن مراعات شود و این عمل توسط مرد اجنبی انجام نشود. مگر ضرورت اقتضا کند که در این صورت کسانی که شایستگی مداخله در این امر را دارند به ترتیب اولویت زن پزشک مسلمان، زن پزشک غیرمسلمان، مرد پزشک مسلمان و مرد پزشک غیرمسلمان که در علم طبابت مورد اطمینان باشند، هستند.
در بین مسلمانان، هیئت مشاوره ی اسلامی مصر، شاید اولین مجمع افتایی باشد که در پی فتاوای صریح « علامه شیخ محمود شلتوت» (رض) – فوت 1963 م- در کتاب «الفتاوِِی» دربارهی تلقیح اظهار نظر نمود. این هیت در 23 مارس 198 م، در اولین نظریه ی رسمی در باره ی تکنیک های مختلف تلقیح(یعنی GIFT,ZIFT-AID-AIH) اظهار داشت«تلقیح اسپرم غیرشوهر به رحم زن، به هر صورتی که باشد حرام است و اگر این کار با علم و آگاهی انجام شود، رابطه ی نامشروع و زنای محصنه است». پنج سال پس از این اظهار نظر، شورای اتحاد اسلامی مصر، در ژانویه 1985م، به مناسبت زمینه سازی عده ای از متخصصان تحصیل کرده در اروپا، که به منظور مشروعیت دادن به اینگونه کارها، قصد داشتند قانونگذاران را تحت تأثیر قرار داده و زمینه ی تصویب برخی قوانین را در این مورد فراهم نمایند، اظهار نامه ای صاد رو در آن حکم شرعی روش های مختلف تلقیح را به تفکیک بیان کرده و مجدداً بر نظریه ی هیئت مشاوره ی اسلامی مصر تأکید نمودند.
در کویت، سازمان اسلامی علوم پزشکی ، در سال 182 م، به اتفاق آرا چنین اظهار نظر نمود: «تلقیح اسپرم غیرشوهر در رحم زن بیگانه، چه شوهر داشته باشد یا نداشته باشد و چه شوهر به این امر راضی باشد یا نباشد مطلقاً حرام است».
در عربستان مجمع فقه اسلامی مکه، در سال 1983م، پس از برگزاری یک سمینار تخصصی، نظریه ای مشابه نظریه ی سازمان اسلامی علوم پزشکی کویت صادر نمود و تلقیح اسپرم غیرشوهر را مطلقاً حرام و نامشروع دانست.
شورای مجمع فقه اسلامی سازمان کنفرانس اسلامی، به دنبال سؤال های مکرر درباره ی انتقال اسپرم اجنبی، بالاخره در اجلاسیه ی ماه اکتبر 1986 م در عمان پایتخت اردن، مصوبه ای به شماره ی 16/4د3 صادر نمود. این مصوبه که به اتفاق آرای نمایندگان فقهی تمام کشورهای اسلامی به تصویب رسید، حکم شرعی و اسالمی تمام روش های تلقیح بیان شده و تلقیح اسپرم غیرشوهر را به هر صورت که باشد، حرام اعلام کرد پس از صدور این مصوبه، در محافل علمی و تخصصی جهان، نظریه ی مذکور به عنوان نظر اسلامی پذیرفته و مورد توجه بوده است.
در کشور اردن هم کمیته علوم پزشکی فقهی اسلامی تشکیل شده و در جلساتی بحث در تلقیح مصنوعی، اعم از داخلی و خارجی مطرح شد، لذا پیرامون این مباحث نظراتی مطرح و جواز شرعی تلقیح مصنوعی داخلی به وسیله طبیب با شروط تالیه صادر گردید، این نظرات عبارتند از:
1- زوجیت بین زن و مرد باقی باشد، اسپرم مرد به رحم زن داخل و تلقیح شود.
2- اجرای عمل تلقیح بعد از ظن طبیت به بروز نتایج مثبت انجام شود و بیشتر ازیک بار می تواند اجرای تلقیح را تکرار کند.
3- پزشکانی که مساعدت به این کار می کنند، مورد اطمینان باشند.
4- ایجاد بانک های اسپرم چنانچه در غرب رایج است، جایز نیست و همچنین جایز نیست که اسپرم زوج بعد از وفاتش برای اجرای تلقیح حفظ شود.
5- اجرای تلقیح داخلی صحیح است در صورتی که اسپرم زوج به رحم زوجه اش در مقابل زوج داخل شود تا تلقیح صورت گیرد.
6- اسپرم مرد گرفته شود و در لوله آزمایشگاه و ظروف طبی خاص قرار داده شودو برروی آن اسم نوشته شود، آن گاه توسط خود آن مرد یا فرد مورد اطمینان او به آزمایشگاه فرستاده شود تا یک سری آزمایشات برری آن انجام شود و چون این امر مدتی طول می کشدکه ممکن نیست این عملیات در مقابل زوج صورت گیرد. لذا باید در مراکز مورد اطمینان انجام شود، بعد مرد آن اسپرم را از آزمایشگاه بگیرد و به مطب پزشک مراجعه کرده و در مقابل زوج آن اسپرم داخل رحم زوجه شود.
زمانی که تلقیح تخمک زوجه با اسپرم زوج در لوله آزمایشگاهی باشد، بعد نطفه به رحم زوجه برگردانده شود(تلقیح مصنوعی خارجی)، شروطی در آن لازم است که عبارتند از:
1- رابطه ی زوجیت بین آنها برقرار باشد.
2- با رضایت دو طرف باشد.
3- به واسطه ضمانات برای نقل و استعمال نکردن اسپرم غیر زوج و تخمک زوجه یا رحم غیرزوجه در جمیع مرال عمل تلقیح، از مخلوط شدن انسان در امان باشد.
4- کمیته پزشکی مورد اطمینان از نظر علمی و دینی در مرکز حکومت باشد یا مؤسسه رسمی غیرتجاری وجود داشته باشد که اقدام به اجرای این عمل کنند.
• در مورد تلقیح با اسپرم شوهر اکثریت فقهای اهل سنت این نوع تلقیح را در صورت رعایت ضوابط و شرایط معینی جایز می دانند و در مقابل عده کمی چون شیخ احمد الحجی این عمل را جایز ندانسته اند.
مهمترین دلیل موافقین آن است که این کار سبب می شود زوجین صاحب فرزند شوند ودر میان آنها مودت بوجود آید و زندگی آنها استمرار یابد و در مقابل مخالفین می گویند دارا شدن فرزند فقط از طریق مقاربت امکان پذیر است و بچه دار نشدن مشیت الهی است که تلقیح مصنوعی با آن مخالف است.
در مورد تلقیح با اسپرم غیرشوهر (اجنبی) فقهای اهل سنت عمدتاً این نوع از تلقیح را حرام می دانند که در ادامه به دو مورد از مهمترین ادله آنها اشاره می شود:
الف) بدون شک این عمل انسان را به سوی دایره ی حیوانات و نباتات سوق می دهد از انسانیت و جامعه مدنی خار می سازد این عمل جرمی زشت و گناهی بزرگ است که با زنا دارای یک ماهیت می باشد و نتیجه شان یکی است (هر دو قراردادن عمدی منی مرد در رحم زن نامحرم است) و در ثانی این عمل از فرزند خواندگی پست تر است چرا که در آنجا معلوم است که این طفل فرزند دیگری است ولی در اینجا معلوم نیست و یک عنصر بیگانه وارد == می شود.
ب) استناد به آیه شریفه «وادعوهم لآبائهم هواقسط عندالله» خداوند در این آیه بیان می کند فرزندان را به پدران خود نسبت دهید ولی در این نوع تلقیح اختلاط نسب پیش می آید و فرزند در حالی به زوج نسبت داده می شود که از نطفه او تشکیل نشده و وی به طور قطع می داند که این طفل فرزندش نیست و در نتیجه باید او را نفی کند نه این که فرزند خود به حساب آورد.
چنین به دست می آید که جواز تلقیح مصنوعی داخلی بین زوجین اجماعی است، اما نسبت به مسئله تلقیح مصنوعی خاری اختلاف نظر وجود دارد، بعضی از علما اجازه داده اند و بعضی دیگر جایز ندانسته اند.
2) نسبت
از جمله معاصرینی که این موضوع را مورد بحث قرار داده اند، شیخ عبدالباسط است. ایشان می گوید: «اگر تخمک زن با اسپرم مرد اجنبی تلقیح شود وزن غیر متزوجه باشد، فرزند منسوب به آن زن است مثل ولدالزنا و به صاحب اسپرم منسوب نمی شود، چون نطفه او هدر رفته است، اماا اگر زن متزوجه باشد، فرزند منسوب به زوج است به واسطه قول پیامبر(ص) که فرموده اند: «الولد للفراش و للعاهر الحجز، فرزند منسوب به زوج او است». همچنین اگر زوج یقین داشته باشد که فرزند از او نیست، می تواند با لعان کردن، فرزند را از خودش نفی کند و نکاح بین آن دو فسخ شود که در این صورت نسب ولد از زوج منتفی می شود و فقط به مادرش ملحق می شود. اما اگر علم داشته باشد که از او نیست، ولی راضی به او باشد، نسب ولد به زوح ثابت می شود ولی زوج گناهکار است و چنانچه آن فرزند پسر باشد، بر دختران این مرد واجب است که خود را از اوبپوشانند و حجاب خود را رعایت کنند و اگر دختر است به خاطر احتیاط پسران این مرد با او ازدواج نکنند.
«شیخ عطیه صفر» در بحث خود پیرامون این مسئله، این نظریه را قبول کرده است.
بنابر این، در هر دو نوع تلقیح، فرزند منسوب به همسر(زوج)مادر است که حامل این حمل بوده این حکم از اصلش تغییر نمی کند، چون احکام مبنی بر ظاهر است. در مثل این قضیه پیامبر(ص) به همین حکم ، یعنی «الولد للفراش و للعاهر الحجر» قضاوت کرد و حکمی برای احدی بعد از پیامبر نیست.
نتیجه ای که از این بحث حاصل می شود این است که طبق نظر فقهای اهل تسنن، نسب مولود از تلقیح مصنوعی به زوج حامل ملحق می شود، حتی اگر از اسپرم اجنبی باشد. اما اگر زن حامل غیر متزوحه باشد، فرزند پدر ندارد و فقط منسوب به امل است و مادر دارد، برخلاف نظر فقهای امامیه که در هر صورت نسب فرزند را به صاحب اسپرم ملحق می کنند.
3) موارد حرمت تلقیح مصنوعی
طرفی که در تلقیح مصنوعی، اعم از داخلی و خارجی استخدام آن حرام است عبارتند از:
1- تلقیح بین نطفه زوج و تخمک زن اجنبی باشد ، بعد نطفه در رحم زوجه قرار داده شود.
2- تلقیح بین نطفه اجنبی و تخمک زوجه باشد، بعد به رحم زوجه منتقل شود.
3- تلقیح خارجی بین اسپرم و تخمک زوجین باشد، بعد در رحم استیجاری قرار داده شود، یا در رحم زنی که تبرعاً جمل آن جنین را به عهده گرفته، قرار گیرد.
4- تلقیح خارجی بین اسپرم و تخمک مرد اجنبی و زن اجنبیه باشد، بعد نطفه در رحم زوجه قرار گیرد.
5- تلقیح خارجی بین اسپرم و تخمک زوجین باشد، بعد در رحم زوجهدیگر مرد که چند همسر دارد قرار گیرد.
در بین صورت های مختلف تلقیح حرام که ذکر گردید، یکی از صورت هایی که بسیار محل بحث و اختلاف نظر می باشد، صورت سوم است(رحم استجاری) که در ادامه حکم این مسئله را از دیدگاه اهل تسنن مورد بررسی قرار می دهیم.
4) حکم رحم استیجاری
اکثر علمای که در این قضیه بحث کرده اند اعتبار را در مادر حمل و ولادت می دانند و استدلالشان بر این مطلب به آیات قرآن می باشد که عبارتند از:
1- «ان امهاتهم الا اللائی و لدنهم...»
2- حملته امه کرهاً وضعته کرهاً...»
3- «لا تضار والده بولدها...»
4- «والله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئاً...»
«شیخ عبدالباسط» در مقاله ای تحت عنوان «طفل آزمایشگاهی» بیان می دارد: «فرزند منسوب به مادرش است که او را حمل کرده، اما صاحب تخمک مثل مرغی است که تخم می گذارد و جوجه اش منسوب به او نیست ، بلکه منسوب به کسی است که حضانت آن را داشته، همچنین مادری که تخمک را حمل می کند و جنین در رحم او رشد کرده و تغذیه می کند ومتحمل دردها و سختی هایی می شود، فرزند منسوب به او است و از آن مادر ارث می برد و زن هم از آن فرزند ارث می برد و آن زن همه احکام فرزند را نسبت به نفقه و حضانت بدست می آورد، اما صاحب تخمک نقشی ندارد و احامی بر او مترتب نمی شود».
اما دکتر «محمدعباس» در جواب شیخ عبدالباسط می گوید:«اصل جنین تخمک است که همه صفات مادر و پدر را بعد تلقیح حمل می کند و اساس حنین می باشد، مثل بذر برای گیاه و رحمی که آن تخمک را حمل کرده مثل زمنی است که بذر در آن قرار داده می شود، چگونه علاقه صاحب تخمک به آن جنین هدر می رود؟ وی در نهایت می گوید: هر کدام از صاحب تخمک و رحم، مادر هستند، یکی از آن دو از جهت نسب و آن صاحب تخمک است و دیگری مثل مادر است از جهت رضاع»
وقتی بین علما در این قضیه اختلاف باشد، پس احتیاط در انساب این است که از کاشتن جنین در غیر رحم مادر منع شود، اگر چه زن صاحب رحم، همسر دیگر صاحب اسپرم باشد، پس سزاوار است عمل تلقیح مصنوعی بین زوج و زوجه، یعنی صاحب تخمک و صاحب اسپرم اکتفا شود. این نظر «شیخ علی الطنطاوی» است که قلمرو این عمل را به همین مقدار، به سبب احتمال بروز مشکلاتی که بر این امر مترتب می شود، محدود نموده است.


دانلود با لینک مستقیم


تلقیح مصنوعی از دیدگاه اهل سنت

مقاله در مورد اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

اختصاصی از فی فوو مقاله در مورد اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان


مقاله در مورد اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:43

 

  

 فهرست مطالب

 

 

اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان

 

۱-۱ اهل بیت چه کسانی هستند؟

 

اعتراف ائمه مذاهب به برتری فقهی اهل بیت «ع»

 

۱. کتاب علی «ع»

 

۱-۳ دوم: صحیفه سجادیه

 

۱-۴ سوم: رساله حقوق

 

چهارم: رساله امام رضا «ع» در خصوص فرائض و سنتها

 

پنجم: رساله امام هادی «ع»

 

ششم: نهج‌البلاغه

 

هفتم: ۴۰۰ تألیف از ۴۰۰ مؤلف

 

امامان علیهم السلام و نزول وحی

 

واژه هبوط

 

واژه وحی

 

وحی در خانه اهل بیت (ع)

 

وحی بر امامان در عرصه غیر تشریع

 

وحی بر امامان در عرصه‌های گوناگون

 

شب قدر و امام زمان (عج)

 

آیات قرآن و احادیث، امام را تعیین کرده است

 

مدارک این سند تاریخی

 

حدیث منزلت

 

 

 

 

۱. رسول اکرم «ص» در اداره امور حکومت، ریاست دینی تام داشت. آن حضرت از یک‌سو به اداره امور ارتش و حفظ و حراست سرحدات و مرزها می‌پرداخت، مالیات و غنائم را در بین مسلمانان تقسیم می‌کرد، در میانشان به داوری می‌نشست و کارهائی از این قبیل را که به امور دنیوی مربوط می‌شد انجام می‌داد و از سوی دیگر به اقداماتی که صبقه معنوی داشت دست می‌زد از جمله اینکه:

۱. احکام شرعی را به صورت کلی و جزئی تبیین می‌کرد و به مسائل و رویدادهای جدید که حکم آنها در قرآن و سنت وجود نداشت پاسخ می‌داد.

۲. با تفسیر قرآن کریم به تبیین و توضیح آیات می‌پرداخت و ابهامهای این کتاب مقدس را برطرف می‌کرد.

۳. به شبهات و تشکیکهائی که دشمنان اسلام یعنی مشرکان مکه و یهودیان و مسیحیان پس از هجرت مطرح می‌کردند پاسخ می‌داد.

۴. به حفظ و صیانت دین از هرگونه تحریف و خدشه در آموزه‌های مقدس آن می‌پرداخت.

بدون تردید کسی که چنین مسئولیت‌های خطیری داشته باشد فقدان او خلأ بزرگی در حیات اجتماعی به وجود می‌آورد و شکاف عمیقی را در رهبری موجب می‌شود که پر کردن آن منوط به وجود کسی است که دارای همان شایستگی‌های فکری و علمی پیامبر اکرم به جز ویژگی نبوت و دریافت وحی باشد.

اشتباه است که ما پیامبر «ص» را العیاذ بالله متهم کنیم به اینکه پیش از رحلت خود در فکر پر کردن خلأهای معنوی بعد از خود نبوده است.

این موضوع ما را وا می‌دارد که در سخنان پیامبر دقت کنیم تا بدانیم آن حضرت چه کسی را برای پر کردن خلأهای پس از خود معین کرد.

با مراجعه به احادیث آن حضرت به روشنی در می‌یابیم که رسول خدا این خلأها و کاستی‌ها را توسط ائمه که آنها را همسنگ و برابر با قرآن معرفی نموده بود، پر کرده و هدایت شدن است را بسته به پیروی از آنها و از قرآن دانست.

در اینجا به چند نمونه از احادیث و سخنان بسیار آن حضرت در این خصوص اشاره می‌کنیم:

۱. ابن اثیر جزری در جامع‌الاصول از جابربن عبدالله نقل می‌کند که گفت:

رسول خدا در حجه‌الوداع در روز عرفه دیدم که سوار بر شتر بود و برای مردم سخنرانی می‌کرد، آن حضرت فرمود: «من در میان شما دو چیزی را به جای گذاشته‌آم که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید و آن کتاب خدا و عترت و خاندان من است».

۲. مسلم در صحیح خود از زیدبن ارقم نقل کرده که گفت:

روزی رسول خدا در کنار بر که آبی به نام خم ما بین مکه و مدینه برای ما سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی و دادن پند و اندرز فرمود: ای مردم! من انسانی هستم که نزدیک است فرشته خدا (جبرئیل) بیاید و من دعوت او را اجابت کنم در حالی که در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم که یکی از آنها کتاب خداست با هدایت و نور، آن را برگیرید و به آن چنگ زنید. رسول خدا به کتاب خدا تشویق و ترغیب کرد، آنگاه فرمود: دیگری اهل بیت من است و سه بار تکرار کرد: درباره اهل بیتم خداپسندانه عمل کنید. [۱]

۳. ترمذی در صحیح خود از جابربن عبدالله انصاری نقل کرده که گفت:

رسول خدا را در مراسم حج در روز عرفه بر روی شتری دیدم که می‌فرمود: «ای مردم من در میان شما چیزی به یادگار گذاشته‌ام که اگر آن را برگیرید هرگز گمراه نمی‌شوید: و آن کتاب خدا و عترتم است.[۲]

۴. امام احمد بن حنبل از ابوسعید خدری نقل می‌کند که گفت: رسول خدا فرمود: من دو امانت سنگین در میان شما می‌گذاریم که یکی از آنها بزرگتر از دیگری است. آن دو: کتاب خدا، آن ریسمان کشیده شده میان آسمان و زمین و دیگری عترت و خاندان من است و آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا آنکه در کنار حوض، بر من وارد شوند.[۳]

این حدیث معروف به حدیث ثقلین را بیش از ۳۰ صحابی از پیامبر نقل کرده و بیش از ۳۰۰ دانشمند آن را در کتابهای خود در علوم و متون مختلف و در تمام دوره‌ها و قرنها نگاشته‌اند.

این حدیث، حدیثی صحیح و در میان مسلمانان متواتر است و پیامبر «ص» به برکت این حدیث، کسانی را تعیین کرده که ضمن پر کردن خلأها، مرجع علمی مسلمانان پس از ایشان به شمار می‌روند و آنها جز اهل بیت آن حضرت نیستند.

۱-۱ اهل بیت چه کسانی هستند؟

سؤال این است که اهل بیتی را که پیامبر در حدیث ثقلین مورد اشاره قرار داده و خداوند متعال در قرآن آیه: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»[۴] را در حقشان نازل کرده، چه کسانی هستند؟

در پاسخ این سؤال باید گفت: پیامبر اکرم «ص» در مواضع متعدد، آنان را معرفی کرده و حتی عنایت و توجه فراوان و کم‌نظیری نسبت به معرفی آنان مبذول داشته است.

اولا: اسامی کسانی را که آیه فوق در شأن آنان نازل شده بیان فرموده است.

دوم: آن حضرت آنهایی را که آیه درباره‌شان نازل شده بود، در زیر عبای خود قرار داد و دیگران را از ورود به آن منع کرد.

سوم: هنگام عزیمت به نماز چندین ماه به خانه فاطمه گذر می‌کرد و می‌فرمود: وقت نماز است ای اهل البیت و آیه فوق را قرائت می‌کرد.

در خصوص مورد اول باید گفت:

۱. طبری در تفسیر آیه فوق از ابوسعید خدری نقل می‌کند که رسول خدا فرمود: این آیه درباره ۵ نفر نازل شده؛ من، علی، حسن، حسین و فاطمه در این زمینه روایاتی ذکر شده که علاقمندان می‌توانند به تفسیر طبری والدار المنشور سیوطی مراجعه کنند.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد اهل بیت (ع) و مرجعیت فکری و علمی مسلمانان