فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله ولایت فقیه

اختصاصی از فی فوو دانلودمقاله ولایت فقیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

 

(مشروعیت ) یکی از قدیمی ترین و اساسی ترین مباحث نظام سیاسی است که از یونان باستان ، توسط افلاطون و ارسطو و سپس از سوی متفکرانی همچون سیسرو ، آگوستین قدیس ، توماس آکویناس ، فارابی ، ابن رشد ، غزالی ، ماوردی ، ابن سینا و سایر شخصیت های مشرق و مغرب زمین مورد توجه قرارگرفته و با تقسیم حکومت به آریستوکراسی ، دموکراسی ، مونارکی ، جمهوری و مانند این ها به بحث ازمصادیق حکومت های مشروع و نامشروع پرداخته شده است . هر حکومت ، دولت و یا نظام سیاسی برای حدوث و بقای خود ناچار به بازشناسی مبانی مشروعیت نظام سیاسی خویش است تا با پشتیبانی از مبانی بتواند در امور عمومی و اجتماعی مردم تصرف کند و حق فرمانروایی را از آن خود قرار دهد ؛ زیرا در زمینه ی مشروعیت سیاسی ، مهمترین پرسش های ذیل پاسخ داده می شود و حق حاکمیت از آن حاکم و لزوم اطاعت از سوی مردم را توجیه می نماید . این که مشروعیت به چه معناست و در کدام یک ازحوزه های علوم سیاسی مورد بحث قرار می گیرد ؟و نیز منبع و منشا مشروعیت در نظام های سیاسی چیست و چه رابطه ای میان مشروعیت با مقبولیت و کارآمدی برقرار است ؟ آیا قدرت ، اقتدار ، زور و غصب حکومت ، منشا مشروعیت و مقبولیت آن می‌گردد و در تثبیت حق حاکمیت توان مند است ؟ آیا مشروعیت مبتنی بر سنت ، مقبولیت آفرین است و آیا توافقات عقلایی و قراردادهای اجتماعی مشروعیت سازند و آیا ویژگی های رهبران فرزانه می تواند منشا مشروعیت قرار گیرد ؟ و ده ها پرسش دیگر .
مشروعیت با دو رکن مهم از نظام های حکومتی سروکار دارد ، نخست با رکن حاکم و این که چرا و به چه دلیل توده ی مردم باید از فرمان ها و دستورهای حاکم اطاعت کنند و بر چه اساسی باید فلان حاکم ، حکمرانی نماید و دوم ، رکن نظام حکومتی و این که چرا برای نمونه حکومت دموکراسی ، لیبرالیستی ، نخبه گرایی ، اشراف سالاری و مانند این ها باید تحقق یابند و اصلاً ملاک مشروعیت حکومت ها چیست ؟ ایا حکومت زورمدارانه و استبدادی ، مشروعیت دارد یا تنها مشروعیت نوع حکومت از طریق رضایت و اراده ی عموم مردم و یا از ناحیه ی انطباق آن با اراده و فرامین حق تعالی تحقق پذیر است ؟
مشروعیت در حوزه ی اندیشه ی سیاسی ، از بحران مفهومی و کاربردی ایمن نیست و بر این اساس پاره ای از نویسندگان با نیافتن خاست گاه آن ، به برداشت های متفاوتی دست یافتند و با خلط میان معنای لغوی و اصطلاحی و نیز آمیختگی میان مشروعیت هنجاری و غیر هنجاری و همچنین مشروعیت ایدئولوژیکی و ساختاری و شخصی ، به تذبذب و اعوجاج فکری گرفتار شدند.
قانونی بودن ، انطباق با سنت ها ، قانونیت همراه با رضایت مردم ، برخورداری از ویژگی های اخلاقی ، توجیه عقلی اعمال قدرت حاکم ، حقانیت تام ، مقبولیت و اراده ی عمومی یا اکثریت توده ی مردم ، مطابقت با آموزه‌های دینی و.. نمونه هایی از تعاریف ارائه شده از این واژه می باشد .

 

1-تعاریف مشروعیت
اینک به پاره ای از تعاریف در زمینه ی مشروعیت اشاره می شود :
1 ـ مشروعیت عبارت است از توجیه عقلانی ( اعمال سلطه و اطاعت ) . اگر اطاعت ، غیر عقلانی باشد ، مستند به سنت جاری (Traditional) یا محبوبیت حاکم ( فره ایزدی یا (Charisma خواهد بود .1
2 ـ مشروعیت یعنی توجیه عقلی ( اعمال قدرت حاکم ) و این که حاکم برای اعمال قدرت خود چه مجوزی دارد و مردم چه توجیه عقلی را برای اطاعت از حاکم ارایه می کنند . مشروعیت ، متضمن توانایی نظام سیاسی در ایجاد و حفظ این اعتقادات است که نهادهای سیاسی موجود ، مناسب ترین نهادها برای جامعه هستد . مشروعیت ارتباط نزدیکی با مفهوم تعهد و التزام به فرمان برداری دارد .
3 ـ مشروعیت به معنی قانونی بودن یا طبق قانون بودن است . این کلمه دراروپای سده ی میانه هم به همین معنا به کار می رفت . سیسرو (Cicero) این واژه را برای بیان قانونی بودن قدرت به کار برد . بعدها واژه ی مشروعیت در اشاره به روش های سنتی ، اصول قانون اساسی و انطباق با سنت ها به کار رفته است . بعد از آن هم مرحله ای فرا رسید که در آن ، عنصر رضایت به معنی آن افزوده شد و ( رضایت ) ، پایه و اساس فرمانروایی مشروع دانسته شد .
4 ـ وقتی حکومت ، مشروعیت دارد که مردم تحت فمان ، اعتقاد راستین داشته باشند بر این که ساختار ، عملکردها ، اقدامات ، تصمیمات ، سیاست ها ، مقامات ، رهبران یا حکومت از شایستگی ، درست کاری یا خیر اخلاقی از حق صدور قواعد الزام آور برخوردار باشند .
5 ـ ژان بیندال ، مشروعیت را چنین تعریف می کند که مردم به طور طبیعی و بدون تردید ، سازمانی را که به آن تعلق دارند ، می پذیرند .
6 ـ ج ـ ک . رابرت می گوید : ( مشروعیت همان اصلی است که دلالت می کند بر پذیرش همگانی دست یافتن شخص یا گروه معینی به مقامی سیاسی ، به طور کل از راه اعمال قدرت یا در برخی موارد ویژه بر این اساس که اعمال قدرت برای دست یابی به آن مقام با برخی اصول و رویه های عمومی اجرای اقتدار هماهنگ است ) .
7 ـ نظریه ی مختار : مشروعیت (Legitimacy) که از صفت (Legitimate) اشتقاق یافته ، در لغت به معنای ( قانونی ) ترجمه شده است . این اصطلاح از روزگاران قدیم در فلسفه و کلام سیاسی ، مورد توجه قرار گرفته و از قرن نوزدهم در جامعه شناسی سیاسی که یکی از شاخه های علوم سیاسی می باشد مطرح گردید . فلسفه ، کلام و یا فقه سیاسی به مسائل هنجاری و باید و نباید های حقوقی و ارزشی درحوزه ی سیاست می پردازند . بر این اساس ، مشروعیتی که در این شاخه های علوم سیاسی مورد بحث قرار می گیرد ، ( مشروعیت هنجاری ) نام دارد .و جامعه شناسی سیاسی ، تلاش فکری در جهت توضیح و تبیین پدیده ها و رفتارها و ساخت های سیاسی به وسیله ی عوامل اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی است . موضوع این رشته ی سیاسی ، روابط دولت و جامعه و تاثیرات جامعه بر روی دولت است. این علم به بررسی محیط اجتماعی ـ سیاسی می پردازد .
به همین دلیل ، مباحث مربوط به جامعه شناسی سیاسی از جمله مسله ی مشروعیت و منابع آن ، کاملاً غیر هنجاری است . یعنی از هست ونیست های روابط میان دولت و ملت سخن به میان می آورد و به بایستی ونبایستی های حقوقی و ارزشی نظر ندارد .
( مشروعیت به مفهوم مقبولیت ) و مورد رضایت مردم در حوزه ی جامعه شناسی سیاسی و ( مشروعیت به مفهوم حقانیت ) در برابر غصب (Usurpation) یعنی ناحق بودن حکومت در حوزه ی فلسفه ، کلام و حقوق سیاسی مورد بحث قرار می گیرد . در فلسفه ی سیاسی ، پرسش اصلی آن است که حق حاکمیت از آن کیست و چه کسی باید حکومت کند و آیا نوع حکومت و یا شخص حاکم ، حق است یا ناحق ؟ مشروعیت دارد یا ندارد ؟ حقانیت دارد و یا غاصب است ؟
در جامعه شناسی سیاسی ، پرسش بدین گونه است که چگونه یک حکومت ، کارآمد خواهد بود و دوام و مقبولیت و رضایت مردمی پیدا می کند ؟ یک حاکم معین در جامعه ی دینی یا غیر دینی ، با چه فاکتورها و شرایط و عواملی ، محبوبیت می یابد ؟ آیا زور و غلبه و فشار سیاسی ، منشا استقرار و استمرار نظام سیاسی می شود ؟ آیا وراثت ، شیخوخیت ، نژاد پرستی ، ملی گرایی ، اشراف سالاری ، نخبه گرایی ، ویژگی های اخلاقی و شخصی و وارستگی و فرهمندی عرفانی ، منابع مشروعیت جامعه شناسانه به شمار می روند ؟مشروعیت در جامعه شناسی سیاسی ، و به حق و ناحق بودن حکومت و حاکم کار ندارد و به مقبولیت مردمی و پایگاه اجتماعی حکومت نظر دارد که آن هم مقوله ای تشکیکی بوده و دارای مراتبی است ؛ یعنی هیچ دولتی صد در صد مقبول یا نامقبول نیست . آیا مشروعیت هنجاری و یا ناهنجاری یا فلسفی و جامعه شناختی ، ارتباط مستقیم با قدرت دارد ؟ حکومت و حاکمی که مشروعیت فلسفی ، کلامی و حقوقی را به دست آورد ، قدرت و اقتدار او مشروع است ودر غیر این صورت ، نامشروع و ناحق می باشد ؛ حتی اگر نفوذ اجتماعی فراوانی داشته باشد ونیز حاکم و حکومتی که به دلایل و عوامل معرفتی ، اجتماعی ، روان شناختی مقبولیت مردمی و رضایت اجتماعی پیدا کند ، قدرت بالفعل سیاسی نیز به دست می آورد ؛ گرچه با نگاه فلسفی و کلامی ن مشروع و حق نباشد ؟

 

2-منابع مشروعیت
اندیشمندان علوم سیاسی از دو زاویه ی فلسفی و جامعه شناختی به بحث منابع مشروعیت پرداخته اند .
ماکس وبر سه نوع مشروعیت سنتی ، کاریزمایی و قانونی را به عنوان منابع مشروعیت بر می شمارد .
1) مشروعیت سنتی (Traditional)
که مبتنی بر اعتقاد متداول میان سنت ها و فرهنگ های مختلف است واز قدیم الایام اعتبار داشته و حکومت های وراثتی ،شیخوخیت ، پدر سالاری ، نژاد پرستی ، اشراف گرایی و غیره را به خود اختصاص داده است .
2) مشروعیت فره مندانه و کاریزمایی (Charismatic)
که مبتنی بر فرمان برداری غیر عادی و استثنایی از یک فرد به جهت تقدس ، قهرمانی و یا سرمشق بودن وی و از نظامی که او ایجاد کرده و به او الهام شده است .
3) مشروعیت قانونی که مبتنی بر اعتقاد به قانونی بودن مقرارت موجود و حق اعمال سیادت فراخوانده است . البته مراد ماکس از قوانین در این جا توافقات عقلایی است .
دیوید ایستون ، بر اساس سه نوع منبع به توصیف سه قسم ازمشروعیت می پردازد :
1 ـ مشروعیت ایدئولوژیک : وقتی که منبع مشروعیت ایدئولوژی ، حاکم بر جامعه باشد ، آن را مشروعیت ایدئولوژیک می نامند . نظام سیاسی در واقع تجسم کمال مطلوب ها ، هدف ها و مقصدهایی است که اعضای جامعه را در تفسیر راه و توضیح حال کمک می کند و تصوری از آینده در ذهن می آفریند . ایدئولوژی ،هدف های نظام سیاسی را تصویر و اعلام می کند .
2 ـ مشروعیت ساختاری : هر نظام سیاسی ، اصولی در مورد واگذاری قدرت سیاسی و اعمال اقتدار دارد و بر پایه ی این اصول از مردم می خواهد که اعتبار ساختارها و هنجارهای رژیم را بپذیرند . اگر اعتبار ساختارها و هنجارهای رژیم پذیرفته شود ، مشروعیت ساختاری به وجود می آید .
3 ـ مشروعیت شخصی : اگر رهبران ، شخصیت و رفتار برجسته ای داشته باشند و اگر مردم آن ها را قابل اعتماد و علاقه مند و متوجه به مسائل خود بدانند یا از آن ها بخواهند جامعه را به طرز دیگری اداره کنند و آن ها هم بپذیرند ، واقعیت غیر قابل انکاری پدیدار می شود که آن را مشروعیت شخصی می نامند .
گریس جونز منابع مشروعیت نظام سیاسی انگلستان را بدین شرح گفته است :
1 ـ تداوم نهادهای سیاسی و اجتماعی
2 ـ سنت عدم خشونت
3 ـ باورهای دینی
4 ـ باور به ارزش ها
5 ـ روند آزادی و یک دلی انتخاباتی
6 ـ جامعه ی هماهنگ و یک پارچه و تداوم سنت های آن
7 ـ فرهنگ سیاسی انطباق پذیر
به عقیده ی فردریک منابع مشروعیت عبارت اند از :
1 ـ دینی ، 2 ـ فلسفی ، 3 ـ حقوقی ، 4 ـ روشی ، 5 ـ تجربی ،
مکاتبی مانند داروینسیم اجتماعی که اندیشه های سیاسی و اجتماعی خود را بر تنازع بقا و بقای اصلح مبتنی می سازند ، مشروعیت نظام حکومتی و انواع تصمیم گیریهای اجتماعی و بین المللی را بر اساس قهر و غلبه و زور و نزاع و مانند اینها قلمداد می کنند . متاسفانه این ره یافت سیاسی علاوه بر اندیشه ی سیاسی غرب و ظهور آن در افکار کسانی همچون ماکیاولی ، هابز ، و نیچه در اندیشه ی سیاسی پاره ای از متفکران نظیر غزالی و ماوردی نیز به چشم می خورد . این تئوری درواقع مبنای مشروعیت حکومت های استبدادی و دیکتاتوری می باشد .
مشروعیت الهی ، یکی دیگر از منابع مشروعیت است که در بستر تاریخی در کشورهای شرق و غرب مورد تایید قرار گرفته ، البته با این روی کرد که حاکمان و پادشاهان با بسط ید تام و حتی خارج از فرمان ها و دستورهای الهی ، خلیفه ی خداوند می شدند و تمام فسق و فجور آن ها با تفکر جبرگرایی یا تئوری مشروعیت الهی اصلاح می گردیدند و حکومت های سنتی و وراثتی را نیز از مصادیق مشروعیت الهی قلمداد می کردند . این نوع از مشروعیت در دوران قرون وسطی در مغرب زمین و نظام سیاسی بنی امیه و بنی عباس و حکومت های عثمانی ظاهر بوده است . اسلام اصیل و ناب محمدی (ص) و آیات الهی و روایات پیشوایان دین با تفسیر دیگری ازمشروعیت الهی که مبتنی بر جهان بینی ، انسان شناسی و معرفت شناسی معینی است ، نظام سیاسی خود را تثبیت می کند که توضیح آن در بخش بعدی خواهد آمد .

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  31  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ولایت فقیه

دانلود مقاله زندگی امام جعفر صادق (ع)

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله زندگی امام جعفر صادق (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

خصوصیات فردی

 

تولد، کنیه ، القاب

 

ششمین پیشوای مسلمین درسپیده دم روز جمعه ، هفدهم ربیالاول،سال83 قمری درمدینه چشم به جهان گشود.نام مبارکش جعفر، کنیه اش ابوعبدالله والقابش هجری صابر ، فاضل ، طاهر ، قاهر ، باقی ، کامل ،
منجی ، فاطر ، صادق است .
ملقب شدن امام به هریک ازلقبهای یادشده بیانگرتجلی ظهوربیشترآن صفت در وجود مبارک ایشان است وگرنه امام صادق ودیگرامامان معصوم مظهرهمه ی ارزش ها وملقب به صفات نیک هستند.

 

پدر، مادر، فرزندان

 

پدربزرگوارپیشوای ششم،امام باقر(ع) ومادرارجمندش«ام فروه» دخترقاسم بن محمد بن ابی بکراست.پدرام فروه ازچهره های برجسته ومحدثان زنده ی احادیث اهل بیت و درزمان خودجزء فقیهان هفتگانه ی مدینه بشمارمی رفت. وموردوثوق واعتماد امام سجاد (ع) بود.مادرش «اسماء» دخترعبدالرحمن بن ابوبکراست.
تعداد فرزندان امام درمنابع تاریخی مختلف نوشته شده است.بعضی هفت نفرذکر کرده اند:شش پسرویک دختر؛موسی ( پیشوای هفتم ) ،اسماعیل ،محمد،علی،عبدالله و ام فروه. ولی مشهورده نفرذکرکرده اندویک پسربه نام عباس ودودختربه نام های اسماء وفاطمه برآن افزودند.اسماعیل،عبدالله وام فروه،مادرشان فاطمه،دخترحسین بن علی بن حسین ،وبنا به گفته ی حافظ عبدالعزیز،فاطمه دخترحسین اثرم،فرزندامام حسن مجتبی است ومادرموسی،محمد،اسحاق وفاطمه ی کبری،ام ولدی به نام «حمیده ی

 


بربریه»وعباس,علی وفاطمه ی صغری ازمادران دیگری هستند.(1)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


(1) از کتاب زندگانی امام صادق (ع) ، نوشته ی آقای علی رفیعی .صفحه ی :15- 16 – 17 .

 

فضائل و مکارم اخلاقی

 

 

 

امامان علیهم السّلام , بندگان برگزیده ی خداوند هستند و اراده بر عصمت و طهارت آنان از هر گونه کژی و پلیدی تعلق گرفته است ؛ از این رو , وجود مبارکشان مظهر تمامی ارزشها و کمالات نفسانی و فضائل اخلاقی است.

 

الف) اخلاق فردی

 

1-عبادت و بندگی خدا
شناخت عمیق امام صادق (ع) از مقام ربوبی حق تعالی , او را در میدان عمل به عبادتی گسترده و خالصانه وا می داشت ؛ چرا که خداوند می فرماید:
«انَّما یَخشَی اللهَ مِن عَبادِهِ العُلَماءُ »
از میان بندگان خدا , تنها دانشمندان از خدا می ترسند.
آن حضرت , مصداق کامل این آیه شریفه در عصر خود , و چهره ی بی نظیر عارفان مقام ربوبی و عابدان ساحت مقدسش بود.اعتراف دانشمندان و شخصیتهای معاصر امام (ع) درباره ی مقام عبادت و بندگی آن حضرت و مشاهدات آنان در این زمینه - با آنکه به یقین می توان گفت هیچکدام از آنان به مقام عبودیت آن گرامی پی نبردند- ما را تا حدی به شناخت این ویژگی امام (ع) رهنمون می سازد.

 

2- زهد و بی علاقگی نسبت به دنیا
آن آگاهی و شناختی که امام صادق (ع) را به عبادت الهی و ایجاد انس و ارتباط تنگا تنگ با معبود و لقای او وامی داشت , او را نسبت به جلوه ها و مظاهر فریبنده ی دنیا و مناصب آن نیز بی علاقه و بی رغبت می کرد.از آنجا که امامان ,از جمله امام صادق (ع) بالاترین و عمیقترین شناخت را از ماهیت دنیا و آخرت و نعمت ها و لذت های مادی و معنوی دنیوی و اخروی دارند , بالاترین مرتبه ی زهد را نیز دارا می باشند ؛ از این رو , تنها در حدّ ضرورت و کمک گرفتن از آن برای دستیابی به مقام قرب و رضوان الهی از دنیا بهره می جستند.

 

3- رضا و تسلیم در برابر حق
تسلیم در برابر حق تعالی , نشانه ی کمال عبودیت است. از این رو از امام صادق (ع) چنین نقل شده است :
« رَاسُ طاعَهِ اللهِ الصّبرُ و الرِّضا عَنِ اللهِ فیما اَحَبَّ العبدُ , اَو کَرِهَ. »
بالاترین درجه ی طاعت و بندگی خدا , پایداری و خشنودی از خداست , در آنچه که مورد تمایل و علاقه ی بنده است , یا آنچه که مورد کراهت و ناخشنودی اوست.
انسان وقتی به قضای الهی راضی و در برابر مشیّت و فرمان او تسلیم باشد , تهیدستی و بی نیازی , خوشی و گرفتاری , زندگی و مرگ , عزّت و ذلّت , سلامتی و بیماری و ... همه را از خدا می داند و هیچ گاه لب به اعتراض و شکوه نمی گشاید.

 

ب) اخلاق اجتماعی

 

1- جود و بخشش
بخششهای امام صادق (ع) به نیاز مندان را به دو بخش می توان تقسیم کرد:بخششهای آشکار و بخششهای پنهانی .امام (ع) در موضوع بخشش , همواره عالیترین مرحله ی آن – که بخشش تا حدّ بی نیازی طرف باشد – را برمی گزید.
بخش عمده ای ازبخشش های امام (ع) را بخشش های شبانه و پنهانی تشکیل می داد.«هشام بن سالم » می گوید :
روش امام صادق (ع) این بود که چون پاسی از شب می گذشت , مقداری پول بر می داشت و کیسه ای نان و گوشت بر دوش می گرفت و برای نیازمندان مدینه می برد و میان آنان تقسیم می کرد ؛ بدون آنکه او را بشناسند. چون امام (ع) در گذشت و این کمک ها قطع شد , مردم دانستند که آنکه به آنان کمک می کرد , امام صادق (ع) بود.

 

2- برد باری و گذشت
امام صادق (ع) میوه شجره طیبه ی رسالت و از سلاله ی پاک پیامبر «رحمه للعالمین » است. از این رو , همچون جدّ بزرگوارش , رسول خدا (ص) نسبت به امت بسیار مهربان و دلسوز بود و سعی می کرد در سختیها و تنگدستیها در کنار مردم و از نظر زندگی همسان با آنان باشد.(1)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

(1) از کتاب زندگانی امام صادق (ع) ، نوشته ی آقای علی رفیعی . صفحه ی :-28 – 29-30-31-32-33-

 


امامت امام صادق

 

 

 


دوران سی ویک ساله ی زندگی امام صادق (ع)همراه جدوپدربزرگوارش،دوران آمادگی آن حضرت برای پذیرش رسالت سنگین امامت درشرایط سخت برخوردعقاید واصطکاک افرادبود؛هم ازنظراندوختن تجربه های علمی وعملی دربرخوردباجریانت مختلف سیاسی،فکری وفرهنگی که دردوران امامت امام سجاد وامام باقربه شکل
های گوناگون نمود پیداکرده بود،وهم ازنظریافته های نفسانی وتهذیب نفس وکمالات معنوی. حضرت امام صادق(ع)پس ازرحلت پدربزرگوارش،امام باقر(ع)،درذیحجه سال 144هجری قمری درحالی که سی ویک سال واندی ازسنش می گذشت ،امامت منصب امامت شد.
آن حضرت درآن شرایط حساس،بارسنگین رسالت علوی ومسئولیت بازسازی ساختارفرهنگی نظام توحیدی رابردوش گرفت. اوضاع نابسامان اواخردوران حکومت امویان وشرایط ویژه ی فرهنگی دوران امامت امام صادق(ع)ونیززمینه های فراهم آمده توسط امام باقروامام سجاد موجب شد تا پیشوای ششم به یک برنامه ی اصلاحی بنیادین همت گمارد ومنشاءامید صادقی آن حضرت درآن شرایط حساس،بارسنگین رسالت علوی ومسئولیت بازسازی ساختارفرهنگی نظام توحیدی رابردوش گرفت.اوضاع نابسامان اواخردوران حکومت امویان وشرایط ویژه ی فرهنگی دوران امامت امام صادق(ع)ونیززمینه های فراهم آمده توسط امام باقروامام سجاد موجب شد تا پیشوای ششم به یک برنامه ی اصلاحی بنیادین همت گمارد ومنشاءامید صادقی باشد که شیعه سال ها انتظار آن رامی کشید. امام (ع) برای تحقق بخشیدن این رسالت مهم دواصل اساسی رامدنظرقرارداد:
نخست خود راازجریانات وکشمکش های سیاسی بین امویان وعباسیان کنارکشید،امام دراین کشمکش ها به گونه ای موضع گرفت که هیچ یک ازاطراف درگیری نتوانستند ازوجودامام به نفع خودسود ببرندویا آن گرامی رامتهم به مخالفت باخود نمایند. دوم ، کلیه ی فعالیت های معترضانه نسبت به دستگاه خلافت درپوشش«تقیه» انجام داد وآن رابه عنوان ابزاروتاکتیکی مؤثربرای اجرای سیاست های اصولی خود به کارگرفت وعمل در چاچوب آن رابه یاران خویش توصیه کرد.(1)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

(1) از کتاب زندگانی امام صادق (ع) ، نوشته ی آقای علی رفیعی . صفحه ی :66-67-69-140.

 


شرایط سیاسی – اجتماعی دوران امامت

 

 

 

پیشوای ششم (ع) در حساس ترین شرایط سیاسی , اجتماعی و فرهنگی , کشتی امامت را با موفقیت فزون از حدّ انتظار به ساحل نجات رهنمون ساخت.برای نقش امام صادق (ع) در پاسداری و گسترش فرهنگ امامت , لزم است نسبت به اواع و شرایط سیاسی , اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه ی اسلامی در دوران امامت آن حضرت ناخت اجمالی پیدا کنیم.
جامعه ی اسلامی در دوران امامت امام صادق (ع) با فراز و نشیب ها و تحولات سیاسی – اجتماعی مهمی روبه رو بود.این دوره از تاریخ اسلام که در بر گیرنده ی بخش پایانی قرن نخست و اغاز قرن دوم هجری بشمار می رود ,از نظر مورخان , دوره ی بروز فتنه ها , آشوب ها و بی ثباتی سیاسی در جامعه ی اسلامی است.اداره ی سیاسی کشور اسلامی در نیمه ی دوم قرن نخست و اوایل قرن دوم هجری به دست غاصبانه و بی کفایت بنی امیه و خاندان نالایق مروان بود.موضعگیری صریح و آشکار زمامداران اموی و کار گزاران آنان در برابر اسلام ناب و جبهه ی امامت , جنایات هولناک و کم نظیر آنان در حق مصلحان , حق جویان و آزادیخواهان , بویژه خویشان و خاندان پیامبر (ص) , ایجاد جوّ وحشت و اختناق در سطح جامعه , وارد آمدن فشار اقتصادی توانفرسا بر توده های مردم , بی کفایتی , خودکامگی و قدرت طلبی زمامداران اموی و ...همه از عواملی بود که در دامن زدن به فتنه ها , شورش ها , قیام های آزادیخواهانه ی مردمی و بی ثباتی ها و تحولات پی درپی در درون دستگاه خلافت موثّر بود که در نهایت به سرنگونی و اضمحلال آن منتهی شد .
با در هم پیچیده شدن طومار حکومت امویان در بخش پایانی نیمه ی اول از قرن دوم که مقارن با هیجدهمین سال امامت امام صادق (ع) بود , عباسیان که در حقیقت روی دیگر سکّه امویان بودند , بر مسند خلافت تکیه زدند.آنان به لحاظ آنکه در اغاز راه بودند ,شرایط سیاسی ایجاب نمی کرد که حرف آخر را همان روزهای نخست مبارزه و هنگام بدست گرفتن قدرت بزنند ؛ لیکن پس از استوار ساختن پایه های حکومت غاصبانه ی خود , در قبال اسلام ناب , امامان شیعه , حق طلبان و مردم , همان سیاستی را در پیش گرفتند که بنی امیه داشتند و بلکه در بعضی جهات , بدتر و ستمگرانه تر از آنان ؛ چندانکه بعضی از افرادی که هر دو دوره را درک کرده بودند , آزرو می کردند:
«ای کاش , ستم مروانیان برای ما باز می گشت و ای کاش عدالت عباسیان در آتش می افتاد.»
جوّ ناامنی و اختناق ,برخورد با مخالفان حکومت با شدیدترین وجه , بروز و گسترش عصیان ها , مخالفتها و موضعگیری ها علیه دستگاه خلافت , در هر دو دولت امویان و عباسیان , به چشم می خورد.
بعضی از شورشها و حرکت هایی که علیه حکمرانان اموی در این دوره از تاریخ اسلام روی داد عبارت است از : شورش حارث بن سریج , قیام مردم آفریقا , قیام زید بن علی و فرزندش یحیی , نهضت عبدالله معاویه و حرکت سازمان یافته عباسیان.
در حکومت عباسیان نیز , شورش ها و قیام های مردمی از علویان و غیر علویان ادامه داشت که از آن جمله می توان از شورش مردم جزیره , شورش مردم موصل , قیام محمد بن عبد الله بن حسن و برادرش ابراهیم نام برد.(1)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


(1) از کتاب زندگانی امام صادق (ع) ، نوشته ی آقای علی رفیعی . صفحه ی:71-72-73

 

زمامداران آن دوران

 



امام صادق(ع)دردوران امامت خود با پنج تن ازخلفای اموی به نام های هشام، ولید،یزید،ابراهیم ومروان حمارمعاصربود.خط مشی کلی خلفای یادشده درارتباط با مسائل سیاسی ودربرخوردباامامان،علویان ومردم،همان خط مشیی بودکه نیاکان آنان برای ایشان ترسیم کرده بودند.حفظ قدرت وحکومت ومبارزه باهرکس وهرجریانی که حکومت وسلطنت آنان را به خطراندازد،اساسی ترین هدف آنان بود.وتمام برخوردها و موضع گیری هایشان درهمین راستا صورت می گرفت.
هشام مردی سیاستمداروخشن بودوبا مخالفان حکومتش،بویژه شیعیان به
تندی و خشونت رفتار می کرد .کارگزاران او افرادی خونریز بودند و عرصه را بر مردم تنگ کرده بودند .
هشام بازیدبن علی برخوردی خصمانه داشت،قیام اوراسرکوب کردو اورا
به شهادت رسانید. ولید دومین خلیفه ی معاصرامام(ع)مردی غوطه وردرفساد وعیاشی ومیگساری بود. توهین او به قرآن کریم وپاره پاره کردن آن ونیزسوزاندن پیکرمطهرزید و به شهادت رساندن یحیی ، نشانه های بی دینی وضدیت اوبا خاندان پیامبراست. پس ازولید،یزید،ابراهیم ومروان حماربرتخت سلطنت نشستند.دوران حکومت آنان دوران بحران آشوب وهرج ومرج حکومت امویان بشمار می رفت.سرانجام با قتل مروان حماردرسال132،حکومت امویان سرنگون شد. نخستین خلیفه ی عباسی معاصر امام صادق(ع)ابوالعباس سفاح است که درسال 132هجری با وی بیعت شد. سفاح درآغازخلافتش با دومشکل اساسی روبرو بود:
نخست،وجود باقیمانده ی امویان که درنقاط مختلف پراکنده بودند ودوم،علویانی که به عنوان محوراساسی ومورداعتمادمبارزه علیه امویان مطرح ودرمیان توده های مردم از نفوذ ومحبوبیت ویژه ای برخوردا بودند. سفاح برای تثبیت پایه های لرزان حکومت خودو برداشتن این دو خطر اساسی از سرراه،دست به کارشد.فرماندهان وکارگزاران وی درشهرها مأموریت یافتند به جست وجوی خانه به خانه ی بنی امیه بپردازندوآنان را درهرکوی و برزخی که یافتند به فجیع ترین شکل به قتل برسانند.مورخان نوشته اند:سفاح هشتاد نفر ازامویان رابه بهانه ی مهمانی ودادن جایزه دعوت کرد،سپس فرمان قتل همه ی آنان راصادرکرد و آنان درزیرفرش ،آخرین نفس های خود را می کشیدند وفریاد می زدند.سفاح پس ازآن فرشی برروی اجساد نیمه جان آنان انداخت ومشغول خوردن غذا شد. سفاح باایجادوتشدیدجوناامنی برای امویان وکشتارگروه زیادی ازآنان وحتی نقش قبرمرده هاوسوزاندن پیکرهاشان،مانع نخست راتا حدزیادی ازسرراه حکومت خود برداشت وشهرهارا ازلوث وجودامویان پاک کرد. کشتارمردم توسط سفاح به بنی امیه محدودنمی شد.وی به حدی دراین سیاست افراط کرد که لقب «سفاح»(بسیارخونریز)رابه خودگرفت. منصوردومین وآخرین خلیفه ی عباسی معاصرامام صادق(ع)است که پس ازبرادر خود سفاح به خلافت رسیدو22سال حکومت کرد.وی درشرایطی به حکومت رسید که
ارکان حکومت عباسیان استوارنشده بود؛زیرامخالفان بویژه علویان ودررأس آنان امام صادق(ع)همچنان به عنوان یک کانون خطربرای وی مطرح بودند.منصوربرای برداشتن موانع وخطرات ازسرراه حکومت خودواستوارساختن پایه های آن ، ازسیاست زوروتزویراستفاده کرد.وی این دوابزارراچنان درهم آمیخت ودرخدمت اهداف خویش قرار داد که مورخان وجود اوراآمیزه ای ازخیروشردانسته اند؛درصورتی که عملکرد
وی نشان داد که سراسروجوداوشراست. وی آنجاکه لازم می نمود،چهره ی فرعون گونه ی خودراباپوشش نفاق وتزویرمی
پوشانیدوازخودچهره ای مقدس،دانش دوست،پرهیزگاروزاهد ارائه می کرد.داستانها و بعضی افسانه هایی که دراین ارتباط برای اونقل یاساخته شده درهمین راستاوبمنظور پوشش نهادن به جنایات وکشتارهای فراوانی است که وی دربرنامه ی کارخود داشت.(1)

 

 

 

 

 


از کتاب زندگانی امام صادق (ع) ، نوشته ی آقای علی رفیعی . صفحه ی :99-103-106.

 

 

 

معجزات امام صادق

 

1- زنده کردن چهار پرنده .
حضرت ابراهیم (ع) به خداوند گفت : پروردگارا به من نشان ده که چگونه مرده ها را زنده می کنی.
خداوند فرمود: چهار پرنده را بگیر و گوشت آنها را در هم آمیز.آنگاه هر بخشی را بر سر کوهی قرار ده سپس آن پرندگان را بخوان تا شتابان به سوی تو آیند.
یونس بن ظبیان گوید : همراه جماعتی نزد امام صادق (ع) بودم.از او درباره ی قول خداوند به ابراهیم سوال کردم که به او فرمود:«خذ اربعه من الطیرفصر هن » (چهار پرنده بگیر و گوشت آنها را در هم آمیز ).سوال این است که آیا این پرنده ها از یک نوع بودند یا انواع مختلفی را تشکیل می دادند ؟
امام (ع) فرمود : آیا می خواهید همانند زنده شدن آن چهار مرغ را به شما نشان دهم؟
گفتیم :آری.
و صدا زد : ای طاووس ! ای کلاغ ! ای باز ! ای کبوتر ! و همه ی آنها در نزد او حاضر شدند و آنگاه دستور داد , که همه ی آنان را سربریدند و بال های آنان را کندند و قطعه قطعه کردند و گوشت آنها را مخلوط کردند.سپس امام سر طاووس را گرفت و ما دیدیم که گوشت و استخوان و بال او از سایر پرندگان جدا گردید و به سر او ملحق گردید و طاووس در جلوی روی حضرت ایستاد. بعد از آن به کلاغ و باز و کبوتر ندا داد و آنها نیز نزد او ایستادند و به این صورت همه ی پرندگان نزد او زنده شدند.

 

2- مشاهده از راه دور.
ابو بصیر گوید : نزد امام صادق (ع) رفتم تا بعضی از حوائجم را برآورده سازم. امام (ع) فرمود.چرا تو را گرفته و غمگین می بینم ؟
عرض کردم : از خبر آمدن و با در عراق و یاد خانواده ام که در آنجا به سر می بردند غمگینم.
حضرت فرمود : چهره ات را برگردان ! چهره ام را برگرداندم . سپس فرمود : داخل منزل خود شو ! داخل شدم و دیدم همه ی خانواده ام از کوچک و بزرگ در منزلم سالم به سر می بردند و از منزل بیرون آمدم . آنگاه امام (ع) فرمود : چهره ات را برگردان ! برگرداندم و دیگر چیزی را مشاهده نکردم.
3- مشاهده ی یاران مهدی (ع).
ابوبصیر گوید : نزد امام صادق (ع) بودم و مردی از خراسان نیز وجود داشت و با زبانی صحبت می کرد که من نمی فهمیدم . سپس چیزی گفت که من فهمیدم و شنیدم که حضرت می فرماید : پای خود را بر روی زمین حرکت ده ناگهان خود را در سرزمینی دیدیم که اسب سوارانی در آن بودند که سرهای خود را بر کوهه ی زین اسب گذارده بودند. امام (ع) فرمود:اینها از اصحاب قائم (ع) هستند.
4- آگاهی از زبان حیوانات.
سالم گوید: ما در حیاط متزل امام صادق (ع) بودیم که گنجشکها فریاد می زدند. حضرت فرمود :می فهمید چه می گویند ؟
عرض کردیم : فدایت شویم ما از زبان آنها آگاهی نداریم که چه می گویند.
فرمود : می گویند , خداوندا ما مخلوقی از مخلوقات تو هستیم و نیاز مند رزق تومی باشیم . ما را غذا بده وسیراب کن .(1)

 

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زندگی امام جعفر صادق (ع)

دانلودمقاله نهضت عاشورا

اختصاصی از فی فوو دانلودمقاله نهضت عاشورا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 مقدمه
حادثه عاشورا , از مهمترین حوادث تاریخ اسلام , بلکه تاریخ آدم و عالم است. چه بسیار حوادث تلخ و شیرینی که تنها نام آنها در کتاب‌های تاریخ برده شده و آن چنان که شایسته است ,‌به جزئیات آنها پرداخته نشده است ؛ اما نهضت عاشورا , با گذشت حدود چهارده قرن – افزون بر این که تمام وقایع آن در منابع تاریخی ثبت شده است – دریادها و خاطره‌ها جاودان و ماندگار گشته و مراسم آن هر سال در ماه محرم با سوز و گداز بیشتر برگزار می‌شود و سر ماندگاری نهضت امام حسین (ع) این است که درخت اسلام با این نهضت سیراب شد و دین خاتم با خون حضرت سید الشهدا (ع) پایدار ماند.
امام حسین (ع) در زمانی قیام کرد که حقیقت اسلام تغییر یافته , تعریف معارف و محتوای شریعت نبوی (ص) به اوج خود رسیده , خلافت رسول خدا (ص) به سلطنت موروثی بنی امیه تبدیل گردیده و اسلام در بسیاری از کشورها و مناطق تازه مسلمان شده به تحریف گراییده شد ! و آن چه از این تحریف‌ها نتیجه شد , انشعاب و ظهور فرقه‌های منحرفی بود که در زمان بنی امیه و بنی عباسی بوجود آمده , رواج پیدا کرد و پی آمد آن , معرفی اسلام وارونه به مردم و گوشه نشینی پیشوایان اصیل اسلام بود ؛ اما قیام امام حسین (ع) نه تنها بنی امیه را از مشروعیت انداخت , که مقدمه پیدایش و گسترش قیام های دیگری چون قیام توابین , قیام مختار , قیام حره و 000 گردید.
این واقعه – به جهت اهمیت و گستردگی – گرفتار چالش‌ها و شبهه‌هایی شده است. عمده این پرسش‌ها به اهمیت و پیشینه عزاداری امام حسین (ع) , ابعاد و فلسفه قیام عاشورا , بررسی شهادت امام حسین (ع) فرزندان و اهل بیت امام حسین (ع) , بانوان کربلا و بررسی شهادت سایر شهدا اختصاص دارد.
پیشینه و فلسفه عزاداری امام حسین
آیا این مطلب صحت دارد که امام سجاد (ع) در عزای پدرش امام حسین (ع) خون گریه می‌کرد ؟
منظور از « خون گریه کردن » این است که عمص مصیبت و عزاداری امام سجاد (ع) بیان شود و در هر صورت , به چنین لفظی در منابع برخورد نکردیم. اگر چه یکی از القاب آن حضرت «بکاء» بود ؛ البته خون دل خوردن حضرت از فراق پدرش امام حسین می‌تواند توجیه گر این اصطلاح باشد.
در زیارت ناحیه مقدسه منسوب به امام عصر (ع) نیز نزدیک به این معنا دیده می‌شود که حضرت فرموده باشد : « به قدری برتو گریه می‌کنم که اگر اشکم تمام شد. به جای اشک از چشمانم خون جاری شود.»
امام سجاد (ع)- فرزند امام حسین (ع) – یکی از حاضران و ناظران صحنه خونین کربلا در سال 61 هجری بودند. از نزدیک شهادت پدر بزرگوارش , عموی عزیزش حضرت عباس و برادرش علی اکبر و علی اصغر (ع) و شهادت تمام یاران امام و برخی از صحابه رسول خدا و بنی هاشم را در کربلا مشاهده نمود و عمق فاجعه دردناک این حادثه و هتک حرمت اهل البیت (ع) و اسارت آنها را به خوبی درک کرد , و هر انسانی به جای او بود از شدت غم و اندوه , قالب تهی می‌کرد. امام سجاد (ع) ندای « هل من ناصرینصونی» پدرش را می‌شنید و با آن که از شدت بیماری , در بستر افتاده بود , می خواست به سوی میدان برود که امام حسین (ع) به خواهرش ام کلثوم فرمود : « او را نگاه دار , که از نسل پیامبر در زمین باقی بماند ».
امام زین العابدین (ع) به همراه عمه‌های خود و خواهران و سایر اسیران بنی هاشم و غیر آنها , به اسارت برده شد و فشارهای روحی و روانی سختی را متحمل گردید و در عین حال برای ابلاغ پیام سید الشهدا (ع) خطبه‌ها ایراد فرمود و در این کار , با موفقیت کامل و پیروزمندانه بر دشمنان و بنی امیه فائق آمد و همراه عمه اش زینب , انقلاب دیگری در اجتماع آن روز و جامعه غفلت زده اسلامی به پا کردند.
امام (ع) با به یادآوردن حادثه عاشورا و خاطرات پدر و یاران و برادرانش گریه می‌کرد و اساساً , چنان که اخبار صحیح گزارش می‌دهند , آسمانها و زمین و حیوانات وحشی و جمادات و نباتات و مجردات , اعم از جنیان و پریان ( ملائکه ) , در عزای سالار شهیدان (ع) گریستند و مدت‌ها ماتم آنها ادامه داشت , این اخبار از طریق علمای عامه نیز نقل شده است و از لحاظ تکوینی صحیح می‌باشد و هیچ خدشه‌ای بر آنها وارد نیست ؛ چرا که بر اساس احادیث فراوانی ,‌امام حجت خدا است و تمام موجودات , در تکوین وجودشان به وجود او وابسته است و در حقیقت برقراری آسمانها و زمین و حیات موجودات و استمرار آن , از وجود امام و حجت الهی سرچشمه می‌گیرد و سلسله حیات در هستی , متعلق و مشروط به وجود آنها است. پس در این اندیشه اصیل , جای هیچ تردید نیست که مخلوقات هستی در فقدان حجت الهی یک صدا ناله سر دهند. چه رسد به این که حجت خدا به دست جمعی ظالم و سفاک با این وضع فجیح و درد آور به شهادت رسد و فرزندانش و اهل حرمش اسیر و غارت زده شوند ؛ اما فقدان ولایت اگر برای انسان قابل تحمل باشد – که برای انسان واقعی نیست – برای موجودات دیگر تحمل ناپذیر است و آنها بر اساس آن ودیعه الهی بهترین اظهار تأسف را برای این مصیبت ابراز و اظهار می‌کنند که خون گریستن یکی از مصادیق آن است.
در زیارت ناحیه مقدسه می‌خوانیم : « برای گریه در عزای تو اگر اشک تمام شود خون گریه می‌کنم » ؛
لئن اخرتنی الدهور و عاقنی عن نصرک المقدور لایکینک صباحاً و مساء فلا ندنبک صباحاً و مساء و لابکین علیک بدل الدموع دما.
بنابراین , ( خون گریستن ) ممکن است کنایه از شدت حزن و اندوه و عظمت مصیبت باشد که به امام سجاد (ع) نسبت می‌دهند , همان گونه که در این زیارت – که به امام زمان (ع) ---- است – حضرت چنین فرموده است. طبق نقل منابع معتبر امام زین العابدین بسیار می‌گریست : « ولقد کان بکی علی ابیه الحسین عشرین سنه 000 » ؛ یعنی برای پدرش حسین (ع) بیست سال گریه کرد. یک روز غلامش عرض کرد : ای پسر رسول خدا , حزن و اندوه شما کی تمام می‌شود ؟ امام فرمود : وای برتو ! یعقوب بنی با این که دوازده پسر داشت , در فراق یوسف به قدری گریست که چشمانش نابینا شد , و اینک من که شاهد شهادت پدرم و عمویم و هفده نفر از اهل بیتم بودم , چگونه حزن من تمام شدنی است ؟
امام سجاد (ع) با این حالت گریه‌ها و عزاداری خویش , از ارزش‌ها دفاع می‌کرد و میراث عاشورا را زنده نگه می‌داشت و درس توحید , اخلاق و آداب اجتماعی می‌داد و می‌فرمود : « قتل ابن رسول الله جائماً , قتل ابن رسول الله عطشاناً » ؛ پس گریه‌های امام زین العابدین (ع) , خون دل بود که جاری می‌شد.
آیا در دوره معصومین (ع) عزاداری امام حسین (ع) در ایام محرم برگزار می‌شده و اگر چنین است , به چه صورت بوده است ؟
اقامه عزا و گریه بر عزیزان از دست رفته , از جانب معصومین (ع) رایج بوده است ؛ چنان که حضرت فاطمه زهرا (س) به خاطر گریه شبانه روزی برای پدر بزرگوارش , مورد اعتراض قرار گرفت و به ناچار بیت الاخوان را به وجود آورده , دست حسن و حسین (ع) را می‌گرفت , وبرای عزاداری و گریه به آن جا می‌رفت. ائمه اطهار (ع) نیز برای امام حسین (ع) سوگواری می‌کردند.
اما درباره چگونگی عزاداری آنها و این که آیا این عزاداری در ایام محرم بوده است یا خیر , لازم است در سیره ائمه معصومین (ع) و چگونگی سوگواری آنها تحقیق و بررسی لازم انجام شود , در این زمینه سیروی امام سجاد (ع) و امامان پس از او را به اجمال بررسی خواهیم کرد :
1. عزاداری امام سجاد (ع) :
از آنجائی که حضرت امام زین العابدین (ع) هنگام شهادت پدر بزرگوارش , در کربلا حضور داشت و از عمق فاجعه آگاه و چگونگی شهادت آن عزیزان را مشاهده کرده بود ؛ بنابراین , بر اساس روایات معتبر , آن حضرت تمام عمر باقی مانده خویش را عزادار بود و بر شهدای کربلا گریه می‌کرد , چنان که اگر غذایی را خدمت حضرت سجاد (ع) قرار می‌دادند , اشک از چشمان مبارک‌شان جاری می‌شد , تا جائی که گاه غلامی از او می‌پرسد , آیا حزن و اندوه شما تمام نمی‌شود ؟ حضرت می‌فرماید : وای بر تو ! همانا یعقوب (ع) دوازده فرزند داشت , یکی از آنها ناپدید شد و یعقوب از شدت اندوه چشمانش سفید ( و نابینا ) گردید , در حالی که فرزندش یوسف زنده بود ! ولی من پدر و برادر و عمو و هفده نفر از اهل بیتم و تعدادی از یاران پدرم را دیدم که ذبح شده و به خون آغشته بودند ؛ پس چگونه حزن و اندوهم تمام شود ؟
در « المجالس السنیه » آمده است که امام صادق (ع) درباره جدش امام سجاد (ع) فرمود : او چهل سال بر پدرش گریه کرد , در حالی که روزها روزه می‌گرفت و شبها شب زنده داری می‌کرد و هنگامی که زمان افطار فرا می‌رسید و یکی از غلامانش برای او غذا می‌آورد و عرض می‌کرد : ای مولای من ! میل کنید ؛ حضرت می‌فرمود : فرزند رسول خدا گرسنه شهید شد , و همین طور این کلام را تکرار و گریه می‌کرد تا این که غذا و آب با اشک چشمش مخلوط می‌شد و این وضعیت همچنان ادامه داشت تا این که خدای خویش را ملاقات کرد و به دیدار حق شتافت.
2. عزاداری امام باقر (ع) :
در کتاب « نهضه الحسین » (ص 152) آمده است : با آمدن ماه محرم , حزن و اندوه در اهل بیت نبوی (ع) ظاهر می‌گشت و آنان از شعرا می‌خواستند تا برای جدشان امام حسین (ع) مرثیه سرایی کنند. همچنین در کامل الزیارات امن قولویه آمده است که امام باقر (ع) در روز عاشورا به سوگواری برای امام حسین (ع) امر فرموده , و در خانه خویش مجلس عزا اقامه می‌کرد و 000
3. عزاداری امام صادق (ع) :
درباره عزاداری امام صادق (ع) نیز روایات زیادی وارد شده است که از شاعران درخواست می‌نمود برای جدش مرثیه سرایی کنند و آنان را بر این امر مقدس تشویق می‌کرد و اهل بیت او از پس پرده به مرثیه سرایی شاعران گوش می‌دادند و گریه و ناله می‌کردند.
4. عزاداری امام موسی کاظم (ع) :
در این باره , امام رضا (ع) می‌فرماید : هنگامی که محرم فرا می‌رسید , پدرم هرگز با حالت خنده و تبسم دیده نمی‌شد و ده روز اول محرم به همین شکل بود تا این که روز دهم و روز عاشورا فرا می‌رسید و این روز , روز مصیبت و حزن و گریه او بود و می‌فرمود : عاشورا روزی است که جدم حسین (ع) را شهید کردند.
5. عزاداری امام رضا (ع) :
دعبل خزاعی می‌گوید : در ایام دهه محرم به محضر آقا و مولای خود , علی بن موسی (ع) , در مرو شرفیاب شدم و آن حضرت را در حالی که اصحابش دور او نشسته بودند. محزون یافتم , وقتی حضرت مرا دید فرمود : مرحبا برتو دعبل ! مرحبا بر کسی که با دست و زبانش ما را یاری می‌کند ؛ سپس حضرت مرا در کنار خودش جای داد و فرمود : ای دعبل ! دوست داری شعر بخوانی ؛ زیرا این روزها ایام غم و اندوه بر ما اهل بیت و روز شادی دشمنان ما , به ویژه بنی امیه , است ؛ سپس برخواست و پرده‌ای بین ما و اهر بیتش زد و آنان را پشت پرده نشاند تا بر مصیبت جدش حسین (ع) گریه کنند ؛ آن گاه رو به من کرد و فرمود : ای دعبل ! مرثیه بخوان ! تو یاور ما و مرثیه سرای ما هستی , تا زمانی که زنده‌ای ,‌در این هنگام دعبل مرثیه سرایی را ‎آغاز کرد.
6. عزاداری در زمان چهار امام دیگر :
در آن زمانها , عزاداری گاه سیر صعودی و گاه نزولی داشته است ؛ مثلاً در زمان امام جواد (ع) تا حدی امکان عزاداری برای شیعیان فراهم بود و این حالت تا زمان معتصم ادامه داشت ؛ اما پس از آن , سیر نزولی یافت و شیعه برای عزاداری و احیای شعائر حسینی در فشار بود. در این دوران نیز عزاداری در ایام محرم نسبت به ماه‌ها و ایام دیگر بیشتر بود.
با توجه به بررسی سیره امامان معصوم (ع) , عزاداری سید الشهدا در طول سال در مناسب‌های ویژه برپا بود , ولی در ایام محرم , مجالس سوگواری هر روز برپا می شد و برخی از آنها , مانند امام سجاد (ع) , در ایام محرم سیاه پوش نیز بودند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   105 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نهضت عاشورا

دانلودمقاله موعود ادیان

اختصاصی از فی فوو دانلودمقاله موعود ادیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
دغدغه های زندگی مادی از یک سو ودلهره های روحی از طرف دیگر جهان را دگرگون کرده است . روزانه شاهد کشتارهای دسته جمعی مظلومان جهان درفلسطین، افغانستان و...هستیم . تنها بارقه ای که دلهای مستضعفان را مجذوب خود میکند وامید را در چشم های غمدیده شان زنده میگرداند نوید ظهور منجی انسان است .این امید منحصر به شیعیان و مسلمانان نیست بلکه در همه ادیان زنده جهان اعتقاد به ظهور منجی وجود دارد . در این میان ادیان بزرگ جهان، اسلام زرتشت، مسیحیت ویهودیت گوی سبقت را از دیگران ربوده وبیشتر در این باره سخن گفته اند . از آنجا که در باره موعود در اوستا سخن بسیار گفته شده و محققان کتابهای زیادی نوشته اند بر آنیم تا بصورت اجمالی وگذرا تنها به بررسی این موضوع در تورات وانجیل بپردازیم وبررسی های تفصیلی را به آینده موکول کنیم .
ولقد کتبنا فی الزبور بعدالذکران الارض یرثها عبادی الصالحون (انبیاء/105)

در تورات از علائم ظهور، وظائف منتظرین ، دوران پس از ظهور، شخص مسیحا ومدینه فاضله ای که پس از آن به وجود می آید سخن گفته شده است . وسعی نموده مخاطبان خود را به آینده امیدوار کرده واز این طریق تحمل مشکلات وسختی ها را آسان نماید. اگر چه تاخیر نماید برایش منتظر باش زیرا که البته خواهد آمد ودرنگ نخواهد کرد؛ بلکه جمیع امتها را نزد خود جمع می کند وتمامی قومها را برای خویشتن فراهم می آورد .1 همان طور که در متن تورات آمده است موعود جهانی تمام امتها را نزد خود جمع میکند وتمامی قوم ها را برای خویشتن فراهم می آورد واین همان تشکیل حکومت جهانی مهدی عجل الله تعالی فرجه در اسلام است .هنگامه ظهور برای زمان ظهور علائم ونشانه هایی در تورات ذکر شده است که با دقت در آنها میتوان رابطه بین آنها و پیشگویی های اسلام پیدا کرد . به عنوان مثال (صیحه آسمانی) را یاد آور میشود واینکه نوای عدالت وبشارت ظهور او از آسمانها اعلام میشود. آسمانها عدالت اورا اعلام کنند وجمیع قومها جلال اورا می بینند و پرستندگان بتها ی تراشیده خجل میشوند. 2

حتی در بخشی از تورات به قائم اشاره شده است واینکه همه انسانهایی که در آن عصر زندگی میکنند رستگاری خواهند دید. در آن زمان امیر عظیمی که برای قوم تو قائم است بر خواهد خواست و چنان زمان ننگی خواهد شد که از حینی که بین امت بوجود آمده است تا امروز نبوده است ودر آن زمان هر یک از قوم تو که دردفتر مکتوب یافت شود رستگار خواهد شد. 3

در بررسی آنچه درباره موعود در تورات آمده است می بینیم که به زنده شدن مردگان وبر خواستن ایشان از قبور نیز اشاره شده است. بسیاری از آنانکه در خاک زمین خوابیده اند بیدار خواهد شد اما اینان به جهت حیات جاودانی وحکیمان مثل روشنایی افلاک خواهند درخشید وآنانی که بسیاری را به راه عدالت رهبری مینماید مانند ستارگان خواهند بود تاابدالاباد. 4 همان طور که از متن تورات برمی آید انسانهای سعید ودرستکاری که قبل از ظهور از دنیا رفته اند هنگامه ظهوراز خاک بر می خیزند و چون ستار گانی می درخشند، دراسلام نیز به این موضوع تصریح شده است . به عنوان نمونه امام صادق (علیه السلام)میفرمایند : هرکس چهل صباح دعای عهد را بخواند از یاران قائم خواهد بود واگر پیش از قیام او بمیرد از خاک برمی خیزد وبه یاری او می شتابد .5


شخص مسیحا:
مسیحا در نگاه تورات روی هم رفته انسانی نهالی از نسل سلطنتی داوود است وقداست او تنها به سبب موهبتها ی طبیعی او خواهد بود زیرا امتهای مشترک بدست اونابود خواهند شد وبنی اسرائیل بنا به نظریه تلمود قدرت جهانی خواهد داشت . نظر تورات پیرامون تاریخ ظهور عدم اطمینان به اختلاف شدیدی در دیدگاه ربانیون پیرامون تاریخ آمدن مسیحا وجود داشت . تعداد زیادی از عقاید افراط آمیز که کاملا قاطعانه در این باب سخن گفته وبر تعدادی از سنتها ومحاسبات عرفانی استوار شده که در آن زمان از احترام خاصی برخوردار بوده اند یک عقیده قدیمی وجود داشت که جهان شش هزار سال ادامه خواهد داشت ودر هزاره هفتم نابود خواهد شد این هزاره ها به تعداد روزها آفرینش تناسب دارد . نخستین هزاره را (بایر) می دانستند. زیرا هیچ وحیی در آن نبود ، در هزاره دوم دوران (شریعت) یا وحی بود و هزاره سوم را روزگاری می دانستند که آمدن مسیحا در آن انتظار می رود . ربی حنینا می گوید : هنگامی که چهارصد سال از ویرانی اورشلیم بگذرد اگر کسی مزرعه ای را که هزار دینار ارزش دارد به یک دینار بفروشد آن را خریداری نکن زیرا آمدن مسیحا نزدیک است چیزی دست تورا نخواهد گرفت . 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  30  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله موعود ادیان

دانلودمقاله نشانه های پیدایش رستاخیز عمومی

اختصاصی از فی فوو دانلودمقاله نشانه های پیدایش رستاخیز عمومی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 


این نشانه ها که از آنها تعبیر به الشراط الساعه یعنی : شرایط تحقق قیامت می شود ، دو جور است : یک قسم ، حوادثی است که حتما بایستی پیش از پیدایش قیامت و به عنوان پیش آهنگ رستاخیز ، تحقق پیدا کند .
و قسم دیگر اتفاقاتی است که ضرورت ندارد ، حتماً پیش از وقوع رستاخیز تحقق پذیرد ، هرگاه مقارن پیدایش قیامت نیز ، صورت پذیرد ، مانعی نخواهد داشت .
و ما ذیلاً به مهمترین آن نشانه ها اشاره می نمائیم :

 

نظام این عالم ، عوض می شود :

 

همان طوری که دانشمندان علم هیئت و فیزیک می گویند نظام کرات سماوی ، وابسته به یک نیروی قوی و نیرومندی است که تمام کرات را در چنبره قدرت خود گرفته ، نمی گذارد این نظام بدیع از هم پاشیده و یا اصطکاک و تصادمی در آن ، پدید آید .
دانشمندان مذبور این نیروی قوی و به تعبیر قرآن ستون های نامرئی را که همچون رشته ای کرات آسمانی را به هم پیوند داده بنام قوه ی جاذبه می خوانند .
هنگامی که بنا شود رستاخیز عمومی پدید آید ، مثل اینکه خداوند آن نخ پیوند دهنده و برقرار سازنده نظام بدیع را از میان کرات برداشته ، آنها را به حال خود وامی گذارد .
بدیهی است در آن صورت نظم و پیوستگی کرات از هم گسسته ، سر و صدا و انقلاب عجیبی در عالم پدید خواهد آمد .
آیات زیر اشاره به همین حقیقت و بیان کننده اوضاع و احوال چنین روزی است :

 

1- القارعة مالقارعة و ما ادریک ماالقارعة ، یوم یکون الناس کالفراش المبثوث و تکون الجبال کالعهن المنفوش...
یعنی : حادثه ی کوبنده ای؟ و تو چه می دانی که حادثه ی کوبنده چیست؟ روزی که مردم ، چون پروانه های پراکنده باشند و کوه ها چون پشم حلاجی شده باشد.(سوره ی قارعه آیه های 1- 5 )
2- یوم نطوی السماء کطی السجل للکتب ، کما بدانا اول خلق نعیده .
یعنی : روزی که آسمانها را در هم پیچیم مانند در هم پیچیدن طومار برای نوشتن ، چنانکه در ابتدا مخلوقات را آفریده ایم همان طور هم اعاده شان خواهیم داد. (انبیاء آیه 104)

 

3- یوم تبدل الارض غیرالارض و السموات ، و برزو لله الواحد القهار.
یعنی : روزی که زمین به زمینی جز این تبدیل شود و هم چنین آسمانها بغیر وضع فعلی درآیند و مردم در پیشگاه خدای یکتای مقتدر حاضر شوند . (ابراهیم آیه 48 )

 

4- والسماء منفطر به کان وعده مفعولا.
یعنی : در آن روز ،آسمان شکافته شود ، وعده خدا واقع شدنی است . (مزمل آیه 18)

 

5- یوم تکون السماء کالمهل.
یعنی : روزی که آسمان ، مانند روغن جوشان گردد.(معارج آیه 8)

 

و همچنین است آیات:
اذا السماء انشقت (انشقاق آیه1)
و اذا السماء و انفطرت و اذا الکواکب انتثرت (سوره انفطار آیه 1-2)
و نظائر اینها .

 

خورشیدو ماه و ستارگان ،خاموش می شوند :

 

دانشمندان فلک شناس ،اظهار عقیده می کنند که : این خورشید فروزانی که ریاست منظومه ما را به عهده دار،1300،000 برابر حجم زمین ما حجم دارد ، و جرم آن 332000 مرتبه از جرم زمین بیشتر است و هرگاه بخواهیم وزن آن را به حسب تن بیان کنیم ، باید عدد 2 را بنویسیم و 27 صفر پهلوی آن بگذاریم در حالیکه زمین ما 082،841،310 ،0001،1کیلومتر مکعب ، حجم و 5977 تریلیون تن وزن دارد.
همین کره ی آتشین که گرمای ، سطح آن 11000 درجه فارنهایت و حرارت مرکزی آن 70 میلیون درجه است و شعله های آن تا 160000 کیلومتر زبانه می کشد و با سرعتی برابر 6000 کیلومتر در ساعت به بیرون پرتاب می شود بر اثر اینکه در هر ثانیه بالغ بر 4 ملیون تن از حجم آن : تبدیل به انرژی و حرارت می شود بالاخره روزی به خاطر این سخاوت بی مانند ، نیرویش تمام شده و به یک جرم کاملاً تاریک و بی فروغ تبدیل خواهد شد.
نه تنها خورشید ما دارای چنین سرنوشتی است ، بلکه ستارگان دیگر ، چه آنهائی که از خورشید کسب نور می کنند و چه آنهائی که خود ، دارای نور نبوده و از دیگران کسب نور می نمایند ، به چنین سرنوشتی دچار خواهند شد .
قرآن شریف ، چنین روزی را که دانشمندان فلک شناس ، پیش بینی می کنند به عنوان پیش آهنگ قیامت و رستاخیز عمومی می شناسد . که ذیلاً به بعضی از آن آیات اشاره می شود :

 

1- اذا الشمس کورت و اذا النجوم انکدرت و اذا الجبال سیرت ...
یعنی : وقتی که خورشید ، پیچیده و خاموش شد ، و وقتی ستارگان تیره شوند و هنگامی که کوهها سیر داده شوند ... هر کسی آنچه احضار کرده اند بداند .( سوره تکویر آیات 1- 3 )

 

2- یسئل ایان یوم القیامه ، فاذا برق البصر و خسف القمر ، و جمع الشمس و القمر ، یقول الانسان ، یومئذ این المفر ؟
یعنی : می پرسد روز رستاخیز کی می رسد ؟ و چون دیده خیره شود و ماه بگیرد و خورشید و ماه در یکجا جمع شوند ، آنروز انسان گوید : گریز گاه کجاست ؟ ( سوره قیامت آیات 6- 10)

 

3- اذا السماء و انفطرت و اذا الکواکب انتثرت و اذا البحار فجرت و اذا القبور بعثرت علمت نفس ما قدمت و اخرت .
یعنی : هنگامی که آسمان بشکافد ، و ستارگان پراکنده شود و دریاها به هم پیوندد ، و گورها زیر و رو شود ، هر کسی خواهد دانست که چه کرده و چه نکرده . (سوره انفطار آیه 1- 5 )

 


4- فاذا النجوم طمست و اذا السماء فرجت ، و اذا الجبال نسفت و اذا الرسل اقتت لای یوم اجلت لیوم الفصل و ما ادریک ما یوم الفصل .
یعنی : هنگامی که ستارگان ، تار شوند و آسمان شکافته شود و کوه ها برافکنده شوند ، و فرستادگان وقت داده شوند ، برای چه روزی پس انداخته شوند ؟ برای روز جدا شدن ، و نمی دانی روز جدائی چیست ؟ (سوره مرسلات آیه 8 - 14)

 

زمین لرزه عمومی :

 

اذا زلزلت الارض زلزالها ، و اخرجت الارض اثقالها و قال الانسان مالها یومئذ تحدث اخبارها .
یعنی : هنگامی که زمین به لرزشی هراس انگیز بلرزد ، و محتویات گران قیمت خود را از خود خارج کند و انسان از روی شگفت گوید : چرا زمین چنین می کند ؟ ! آنگاه زمین اخبار گفتنی را به او می گوید . ( سوره زلزال آیه 1- 4 )

 

فاذا نفخ فی الصور نفخه واحده و حملت الارض و الجبال فدکتاد دکه واحده فیومئذ وقعت الواقعه .
یعنی : هنگامی که نفخه ی صور یک دفعه دمیده شود و زمین و کوه ها برداشته شوند و به یک مرتبه درهم بشکنند آنوقت ، قیامت تحقق پیدا خواهد کرد . ( الحاقه آیه 14)

 

و یسئولونک عن الجبال فقل ینسفها ربی نسفافیذرها قاعا صفصفا لاتری فیها عوجا و لا امتا یومئذ یتبعون الداعی لاعوج له و خشعت الاصوات للرحمن فلا تسمع الا همسا.
یعنی : از سزنوشت کوه ها می پرسند بگو خدای من آنها را پاره پاره می کند ، آنگاه آنها را به شکل زمینی هموار در می آورد که نه کجی و نه پستی و بلندی در آن نمی بینی ، در آن روز مردم از خواننده ای که از ناحیه ی خدا مردم را ندا می دهد ، بدون تخلف ، پیروی می کنند و تمام صداها برای خداوند پست شده ، جز صدای آرام نمی شنوی . ( طه آیه 108)

 

و تکون الجبال کالعهن المنفوش .
یعنی : کوه ها چون پشم رنگارنگ حلاجی شده گردد . ( قارعه آیه 5)

 

اذا رجت الارض رجا و بست الجبال بسا فکانت هباءً منبثا .
یعنی : هنگامی که زمین لرزه شدیدی پدید آید و کوه ها بنحو عجیبی پاره پاره شود و غباری پراکنده گردد . (واقعه آیه 605)

 

یوم ترجف الارض و الجبال و کانت الجبال کثیبا مهیلا
یعنی : روزی که زمین با کوه هائی که روی آن قرار دارد ، بلرزد و کوهها چون ریگها پراکنده گردد . ( مزمل آیه 14)

 

یا ایها الناس اتقو ربکم ان زلزله الساعه شی ء عظیم یوم ترونها تذهل کل مرضعه عما ارضعت و تضع کل ذات حمل حملها و تری الناس سکاری و ما هم بسکاری و لکن عذاب الله شدید .
یعنی : ای مردم ! از پروردگارتان بترسید که زلزله روز قیامت چیز بزرگی است . روزی که زلزله ی رستاخیز را به بینید ، زنان شیرده از شیرخوار خویش غافل شوند و زنان باردار ، بار خویش بگذارند و مردم را مانند افراد مست بینی اما مست نیستند بلکه عذاب خدا سخت است . ( سوره انبیاء آیه 2)

 

شاید پیش از رستاخیز در اثر همین زمین لرزه و آتشفشانها است که آب دریاها به مواد مذاب زمین که در حال غلیان و جوشش است ارتباط پیدا می کند و یا بواسطه ی سقوط پاره های ستارگان آسمانی که هنوز خاموش نشده اند ، و به دریاها می ریزند ، آب دریاها به حال غلیان و جوشش در می آید و فاصله ی بین آنها از بین می رود .
و قرآن شریف درباره ی آن می گوید : و اذا البحار سجرت یعنی : هنگامی که دریاها آتشین شود . ( سوره تکویر آیه 6)

 

و اذا البحار فجرت .
یعنی هنگامی که دریاها به هم پیوندد.( سوره ی انفطار آیه 3)
و نیز شاید برای خاطر همین عوامل است که معدنها و گنج هائی که در دل زمین و کوهها پنهان است آشکار شده بی مشتری روی زمین معطل می مانند .

 

و اخرجت الارض اثقالها .
یعنی : زمین متاعهای نفیس خود را بیرون اندازد ( سوره زلزال آیه 2)

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   14 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نشانه های پیدایش رستاخیز عمومی