فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله ابوریحان بیرونی

اختصاصی از فی فوو دانلودمقاله ابوریحان بیرونی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 ابوریحان محمد بن احمد بیرونی
ابو ریحان بیرونی در خوارزم ،منطقه ای که در مجاورت دریا ی آرال قرار دارد و امروزه همه آن را به نام کارا کلپاکسکایا می شناسند ، به دنیا آمد . کاث و جورجانیه دو شهر بزرگ این منطقه به شمار می رفتند . بیرونی در نزدیکی کاث به دنیا آمد و نام شهری که در آن متولد شد را به افتخار او ، بیرونی نام نهادند .او در هر دو شهر کاث و جورجانیه زندگی کرد و پرورش یافت ومطالعه و تحصیل علم را درحالی که خیلی جوان بود تحت نظر ریاضی دان و ستاره شناس مشهوری به نام ابو نصر منصور آغاز نمود .بی تردید بیرونی از سن 17 سالگی به انجام فعالیتهای علمی مهم و ویژه ای پرداخت .وی در سال 379 با مشاهده بیشترین ارتفاع خورشید ،عرض جغرافیایی شهر کاث را محاسبه کرد .
فعالیتهای دیگری که بیرونی به عنوان یک مرد جوان و کم تجربه انجام داد ،بیشتر نظری بود .قبل از سال 384 ( وقتی که22ساله بود) چندین اثرکوتاه ازخود برجای گذاشت .یکی ازآثارموجوداوتحت عنوان" نقشه کشی"( Cartography ) اثری است که در آن به بررسی نقشه های جغرافیایی پرداخته است .در این اثر , او علاوه بر این که نقشه نیم کره را روی صفحه سطح ترسیم کرده است ،نشان داده که تا سن 22 سالگی بسیار مطالعه داشته ,چرا که او مجموعه کاملی از نقشه هایی که دیگران رسم کرده اند را مورد مطالعه و بررسی قرار داده و موارد مربوط به آنها را دراین رساله مورد بحث قرار داده است . زندگی نسبتا ْ آرام بیرونی تا این مرحله ، پایان غیرمنتظره ای به همراه داشت .
در اواخر قرن چهاردهم و اوایل قرن پنجم در عالم اسلام شورش عظیمی بر پا شد و در منطقه ای که بیرونی در آن زندگی می کرد ،جنگ های داخلی در حال وقوع بود .در این زمان خوارزم بخشی از فرمانروایی سامانیان و بخارا مرکز آن به شمار می رفت .حکومت زیار با پایتختش در گرگان در کنار دریای خزر از دیگر حکومت های این منطقه بود .از طرف غرب ،خاندان آل بویه بر سراسر ناحیه بین دریای خزر و خلیج فارس و همچنین بین ا لنهرین حکومت می کرد .سلسله پادشاهی دیگری که به سرعت طلوع کرد ، سلسله غزنویان بود که پایتختشان را شهر غزنه در افغانستان اختیار کردند .این حکومت نقش مهمی را در زندگی بیرونی ایفا کرد .
بنو عراق از جمله فرمانروایان منطقه خوارزم بود و ابو نصر منصور ـ استاد بیرونی ـ یکی از امیران آن خاندان به شمار می رفت . در سال 384 حکومت بنو عراق با یک قیام سرنگون شد . بیرونی به هنگام شروع جنگ داخلی از آن منطقه گریخت اما اینکه برای ستاد بیرونی ـ ابو نصر منصور ـ چه اتفاقی افتاد ، معلوم نیست . بعد ها ، بیرونی در مورد این وقایع نوشت :
بعد از اینکه چند سال در آن منطقه به سختی زندگی کردم ،با اجازه حاکم وقت به زادگاه خودبازگشتم اما مرا وادار به انجام امور مادی و دنیوی کردند که موجب حسادت ورزیدن ابلهان گردید اما خردمندان از این امر متاسف شدند .
دقیقا معلوم نیست که بیرونی به هنگام گریختن از خوارزم به کجا رفت . او باید به شهر ری رفته باشد و بدون تردید مدتی را در شهر ری زندگی کرده است . بر اساس نوشته هایش ،او هیچ پشتیبانی نداشت و با فقر و تنگدستی در شهر ری زندگی می کرد . خجندی ستاره شناسی بود که با دستگاه بسیار بزرگی کار می کرد او خودش این دستگاه را ساخته و آن را روی کوهی بالا تر از شهر ری قرار داده بود تا بدینوسیله عبور نصف النهاری خورشید را نزدیک انقلابین مشاهده کند . او در روزهای4 و 5 جمادی الاول سال 384 انقلاب تابستانی را مشاهده کرد و در روزهای 8 و 9 ذیقعده سال 384 شاهد انقلاب زمستانی بود و بدین ترتیب او توانست مایل بودن دایرهْ البروج و همچنین عرض جغرافیایی شهر ری را محاسبه کند اما هیچ یک از این دو محاسبه دقیق نبود .
خجندی در مورد مشاهداتش و همچنین دستگاه ذات السُدس ( sextantدستگاه سنجش ارتفاع خورشید و ستارگان ) با بیرونی به بحث و بررسی می پرداخته . پس از آن بیرونی در مورد مشاهدات خجندی در کتاب " تحدید النهایات الاماکن " Tahdid)) خود گزارشی نوشت و ادعا کرد که در طول مشاهدات خجندی ، دیافراگم دستگاه ذات السُدس بدلیل وزن دستگاه 9 اینچ تنظیم شده است . بیرونی تقریبا علت خطاهای خجندی را دقیق و درست تشخیص می داد . از آنجایی که خجندی در سال 389 از دنیا رفت می توان به این نتیجه رسید که بیرونی سالهای بین 384 تا 386 را در شهر ری سپری کرده است .او همچنین باید مدتی از این زمان را در گیلان که دریای خزر آن را از شمال احاطه کرده است ، زندگی کرده باشد چرا که حدودا در همین زمان کتابی را به حاکم گیلان , ابن رستم تقدیم کرده . ابن رستم با حکومت زیار در ارتباط بود .
تاریخهای معینی را در زندگی بیرونی با اطمینان می دانیم چرا که او در آثارش وقایع نجومی را شرح داده است و بدین ترتیب این امکان را به ما می دهد تا زمانها و مکانهای دقیق را تعیین کنیم .شرح و توصیف او از ماه گرفتگی روز 13 جمادی الاول سال 387 که او در کاث شاهد آن بوده است نشان می دهد که او تا آن زمان به کشور خود باز گشته بوده است . این ماه گرفتگی در بغداد نیز قابل رویت بود و بیرونی ترتیبی داد که به همراه ابووفا بوزجانی در بغداد شاهد این رویداد گردند . مقایسه زمانها آنها را قادر کرد تا تفاوت طول جغرافیایی بین دو شهر را محاسبه کنند . بر این امر نیز واقفیم که در طول این مدت بیرونی بسیار زیاد نقل مکان می کرده است چرا که تا سال 389 او در گرگان بوده و قابوس ـ حاکم حکومت زیار ـ از او حمایت می کرد . او تقریبا در سال 389 کتاب " آثارالباقیهِ "(Chronology) خود را به قابوس تقدیم کرد و در روزهای 13 ربیع الثانی سال 393 و همچنین 12 شوال سال 393 به هنگام ماه گرفتگی در گرگان بوده . شایان ذکر است که بیرونی در کتاب " آثارالباقیهِ " خود به هفت اثر قبلی اش اشاره کرده است : یک کتاب در مورد دستگاه اعشاری ،کتابی در مورد اسطرلاب ،یک کتاب در مورد مشاهدات نجومی ،سه کتاب در مورد اخترگویی و نهایتا دو کتاب در مورد تاریخ .
تا 12 شعبان سال 394 بیرونی به وطن خود باز گشته , چرا که در آن روز شاهد ماه گرفتگی دیگری در جورجانیه بوده .علی بن مامون فرمانروای خوارزم به شمار می رفت و تا زمانی بر این مقام بود که برادرش ابوعباس مامون به عنوان حاکم ،جانشین وی شد .این دو برادر با دو خواهر محمود که فرمانروای حکومت قدرتمند غزنه بود ، ازدواج کردند . بدین ترتیب ،عاقبت سلسله پادشاهی ابو عباس مامون تحت کنترل فرمانروایان حکومت غزنه قرار گرفت .
علی بن مامون و ابو عباس مامون هر دو حامی علم بودند و از تعدادی از دانشمندان عالی رتبه و نخبه در دستگاه حکومتی خود حمایت می کردند . ابو عباس مامون تا سال 394 فرمانروایی می کرد و از آثار علمی بیرونی بسیار حمایت می نمود . نه تنها بیرونی ،بلکه ابو نصر منصور ـ استاد سابق بیرونی ـ نیز در این دستگاه حکومتی کار می کرد . بدین ترتیب به هر دو این امکان داده شد تا دوباره با یکدیگر همکاری کنند . بیرونی توانست با حمایت ابو عباس مامون در جورجانیه دستگاهی بسازد که بوسیله آن عبور نصف النهاری خورشیدی را مشاهده کند . او از 28 ذالحجه سال 406 تا 4 رجب سال 407 با این دستگاه 15 مشاهده به انجام رساند .
جنگهای آن منطقه در فعالیتهای علمی بیرونی و ابو نصر منصور وقفه ایجاد کرد و باعث شد عاقبت آن دو خوارزم را تقریبا در سال 407 ترک کنند . محمود نفوذ خود را درغزنه بیشتر می کرد و در سال 404 از ابو عباس مامون خواست تا خطبه نماز جمعه را به نام او بخوانند .این خواسته او نشان می داد که خواستار پایان بخشیدن به حکومت مامون است و تلاش می کرد تا کنترل آن منطقه را بدست آورد . بعد از اینکه مامون تقریبا با درخواست محمود موافقت کرد ، توسط سپاه خود به قتل رسید چرا که آنها این عمل او را خیانت تلقی کردند . پس از آن ، محمود سپاه خود را به آن منطقه برد و در روز 5 صفر سال 408کنترل کاث را بدست گرفت . به این ترتیب ، بیرونی و ابو نصر منصور به عنوان اسیرهای محمود فاتح وظایف را به وی واگذار کردند .
نوشته های بیرونی مدرکی است که نشان می دهد او یک دوره غیر عادی و عجیبی را در زندگی پشت سر گذاشته و درد و رنج زیادی را متحمل شده است . اما ظاهراً محمود نیز بخاطر برخی از فعالیتهای علمی اش از او حمایت کرده است . گزارشات مربوط به ظلم کردن محمود به بیرونی علی رغم حمایتی که بیرونی از طرف وی دریافت می کرد ، مستند می باشد . از شرح و توصیف وقایع نجومی که بیرونی به ثبت رسانده است می توان برخی از زمانها و مکانها را در این دوره تعیین کرد . در روز 30 جمادی الاول سال 409 او در کابل بوده و علی رغم نداشتن هیچ ابزاری برای مشاهداتش ، قادر بود باز هم مشاهداتی به انجام برساند به این ترتیب که او با ابزاری که در اختیار داشت ، خلاقیت به خرج داد و دستگاهی ساخت که به وسیله آن بتواند مشاهدات خود را دنبال نماید . در روز 29 ذیقعده سال 409 او در لامقان که در شمال کابل واقع شده است ، شاهد یک خورشید گرفتگی بود . وی اینگونه نوشته است :
به هنگام طلوع خورشید دیدیم که تقریبا بر یک سوم خورشید سایه انداخته شد تا اینکه خورشیدگرفتگی کامل شد . در طول سالهای 408 تا 410 در حالی که بیرونی تحت حمایت محمود به سر می برد ،در شهر غزنه مشاهداتی به انجام رسانید و بدین ترتیب توانست به طور دقیق عرض جغرافیایی آنجا را تعیین کند . در روز 14 جمادی الاول سال 410 بیرونی در شهر غزنه شاهد یک ماه گرفتگی بود .

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ابوریحان بیرونی

دانلود مقاله مدیریت اجراء کار

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله مدیریت اجراء کار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

اجراء
بسیارى از دورکارى‌ها به‌صورت موردى یا تلویحى انجام مى‌گیرد مثل زمانى که افرادى در خارج از اداره براى یک گزارش کار مى‌کنند، یا شرکت‌هائى که به بعضى از کارکنان اجازه مى‌دهند با اختیار و هزینهٔ خود، در خانه کار کنند. با این وجود، سازمان‌هاى بزرگى که با برنامه‌ریزى به دورکارى مى‌پردازند، رویکردى رسمى را در پیش مى‌گیرند که شامل یک امکان‌سنجی، یک طرح هادى و نیز نظارت و ارزیابى طرح هادى است. مراحل اولیه مشتمل بر شناسائى مشاغل مناسب براى دورکارى و انتخاب کارکنان طرح هادى مى‌باشد.
تحلیل این که آیا شغلى براى دورکارى مناسب است یا خیر مستلزم توجه به عملکردى است که شغل دارد: این که آیا کار با تلفن، به‌طور حضورى یا از طریق رایانه انجام مى‌گیرد، و همین‌طور مقدار زمانى که کارمند براى تماس مستقیم با همکاران و استفاده‌کنندگان سپرى مى‌کند.
دورکاران باید خودانگیخته، خوددار، سازمان‌یافته باشند، از خود ابتکار نشان دهند، خوب ارتباط برقرار کنند، در مدیریت زمان توانمند باشند، بتوانند با فقدان تماس‌هاى اجتماعى کنار بیایند، داراى سواد رایانه‌اى باشند، تصمیم بگیرند و مشکل‌گشاى کارآمدى باشند. میتلند (۱۹۹۸) توصیه مى‌کند که دورکاران هم‌چنین باید سازگارى‌پذیر، از لحاظ فنى خودکفا، در رابطه با شیوهٔ عملکرد سازمان کاملاً آگاه، نتیجه‌گرا، و قادر به ادامهٔ بدون گپ‌زدن‌هاى متوالى با همکاران باشند. اگر سازمان از دورکاران خویش‌فرما بهره مى‌گیرد، معیارهائى از قبیل اعتمادپذیرى و برخورد حرفه‌اى نسبت به کار نیز اهمیت مى‌یابند.(کورت و وین - ۱۹۹۷)
در صورتى‌که فضاى خانهٔ یک دورکار بالقوه، داراى ارزش بالائى باشد، دورکارى در خانه ممکن است امکانپذیر و مقرون به‌ صرفه نباشد. در برخى از شیوه‌هاى دورکارى مدیران محل را بررسى و نظارت مى‌کنند تا فضاى کارى کافى همراه با فضاى لازم براى نگهدارى کارها و تجهیزات کارى وجود داشته باشد. خانه را باید در برابر آتش‌سوزى و دزدى ایمن ساخت و همه الزامات قانونى بهداشت و ایمنى‌کارى را برآورده کرد. در صورت لزوم، باید ترتیبات و تمهیدات لازم براى نگهدارى از کودکان نیز اندیشیده شود. با اجراء روش گروه‌هاى تمرکز (Focus Groups) براى دورکاران بالقوه، مى‌توان به برخى از این موضوعات پرداخت.

 

علاوه ‌بر شرایطى که در بالا ذکر شد، پیش‌نیازهاى اجراء دورکارى شامل موارد زیر هستند:
حمایت مدیریت ارشد، گشاده‌روئى در برابر نوآوری، شناسائى نیازهائى که از طریق دورکارى مى‌توان برآورده کرد، منابع مالى کافى براى شروع و ادامه کار، و وجود تجهیزات اطلاع‌رسانى و ذخیره‌سازی. مدیران باید توانائى تعیین اهداف مشخص را داشته و آماده باشند که برونداد را نه براساس ساعات کار، بلکه براساس کیفیت کار و این که آیا در مهلت مقرر انجام شده‌اند، بسنجد. بعضى از شرکت‌ها ترجیح مى‌دهند که کارکنان جدید تا زمانى که به‌خوبى به چگونگى عملکرد شرکت واقف نشده‌اند دورکارى نکنند.
دورکارى باید داوطلبانه باشد، یعنى باید با افراد ذیربط به توافق رسید. میتلند (۱۹۹۸) تأکید مى‌کند که اطمینان از این که دورکاران بالقوه دقیقاً مى‌دانند که چه چیزى گیر آنها مى‌آید اهمیت دارد.
پروژهٔ هادى، فرصتى را براى آزمودن و تنظیم کردن خط‌مشى‌ها و رویه‌ها، و نیز ارزیابى اثرات بر سازمان فراهم مى‌کند. پروژهٔ هادى به یک مدیر پروژه، مسؤولیت‌هاى مشخص و ترتیبات گزارش‌گیرى نیاز دارد. براى محک زدن میزان توفیق پروژهٔ هادی، لازم است پارامترهائى تدوین شوند.

 

ارتباطات
از آنجا که انزوا یک نقصان بالقوه براى دورکارى شمرده مى‌شود، وجود ارتباطات مؤثر، ضرورى است. هوز (۱۹۹۶) ارتباطات خوب را چه بسا مهم‌ترین کلید موفقیت در دورکاری مى‌شمارد. شیهى و کالاگر (۱۹۹۶) مى‌گویند که: ارتباطات چیزى بیشتر از یک رسانه براى کار یا از یک محصول جنبى زندگى سازمانى است. گفتگو، همان چسب روانشناختى است که کار کردن را امکان‌پذیر مى‌کند. سازمان‌ها با گفتگوى اعضاى خود به‌وجود آمده و استمرار مى‌یابند.
دورکارى لاجرم با کاهش ملاقات‌هاى رودررو نسبت به کار در داخل سازمان همراه است. نیلز (۱۹۹۴) اشاره مى‌کند که دورمدیران (Telemanagers)، تازه‌کار، نگران آن هستند که محرومیت از غناى ارتباطی، حالات چهره، اشارات بدن و صدا- آنچنان زیاد باشد که آنان در انتقال نظرات خویش به کارکنان خود دچار اشکال شوند.
هنر در این است که براى هر نوع ارتباط، فن‌آورى مناسب انتخاب کنیم. در حالى‌که تلفن براى ارتباطات ضرورى سیار مفید است، خدماتى از قبیل پست الکترونیکی، نمابر و پست عادى براى پیام‌هاى روزانه یا مطالب مفصل بسیار مناسب مى‌باشند. اگر ارتباط تعاملى باشد، ملاقات‌هاى رودررو، تلفن و کنفرانس ویدیوئى (Videoconferencing)، فن‌آورى‌هاى بسیار مناسبى هستند. هیتلند (۱۹۹۸) در قبال تکیهٔ بیش از اندازه بر پست الکترونیکى یک‌طرفه هشدار مى‌دهد و مى‌گوید که بهتر است که از ترکیبى از تلفن، کنفرانس ویدیوئى و ملاقات‌هاى رودررو بهره جست.
گرى و دیگران (۱۹۹۳) به هم‌زمانى ارتباط توجه کرده‌اند. براى برقرارى ارتباط همزمان در مکان‌هاى متفاوت ملاقات‌هاى از راه دور، کنفرانس‌هاى شنیداری، دیدارى و تسهیم صفحهٔ نمایش (Screen Sharing) را پیشنهاد مى‌کنند. آنان پیام‌رسانى صوتى و الکترونیکی، کنفرانس رایانه‌ای، تقویم مشترک، نگارش گروهى و پایگاه‌هاى اطلاعاتى اشتراکى را به‌عنوان فن‌آورى مناسب براى پیام‌رسانى (در زمان‌هاى متفاوت و در مکان‌هاى مختلف) را پیشنهاد مى‌کنند.
اگر از کنفرانس ویدیوئى استفاده شود، ممکن است براى بهترین نتیجه‌گیری، به آموزش نیاز باشد. بسیارى از سیستم‌ها کمى پرش دارند، که در این صورت باید در اشارات و حرکات بدنى تعدیل نمود. غالباً در هر زمان امکان صحبت کردن فقط یک نفر وجود دارد، از این رو شرکت‌کنندگان باید اشاراتى را به نمایش در آورند که نشان دهد در چه زمانى بیان یک نکته را تمام مى‌کنند.
مدیران دورکاران براى حفظ تماس دورکاران با تحولات سازمان، راهبردهائى را تدوین کرده‌اند. مثلاً ممکن است توجه دورکاران را به رویدادهاى اجتماعى جلب کنند یا نشریات به آنان امانت دهند. ممکن است آنان را به استفاده از تسهیلات شبکهٔ داخلى شرکت تشویق کنند. در طرح‌هاى بزرگ دورکاری، شاید تولید خبرنامه‌ها و کاست‌هاى صوتى یا ویدیوئى مخصوص دورکاران سازمان نیز مناسب باشد.
مهارت‌آموزى
در یک محیط کارى همواره متغیر، مهارت‌آموزى یک امر حیاتى است. این موضوع براى دورکاران چه بسا از اهمیت بارزترى برخوردار باشد. دورکاران لازم است که علاوه ‌بر خبرگى در کار خویش، تعدادى از مهارت‌هاى زیر را نیز داشته باشند. علاوه بر سواد رایانه‌اى و مدیریت زمانى خوب، دورکاران نیاز به مهارت‌هاى بین فردى براى برقرارى روابط مؤثر کارى بدون نیاز به ملاقات رودررو دارند.
دورکاران خویش‌فرما باید قادر به بازاریابى و عرضهٔ یک خدمت به یک خدمتگیر دوردست، و مدیریت خدمتگیران راه دور باشند. آنها باید بتوانند با توجه به اقتضائات از امکانات مخابراتى استفاده کنند و آن امکانات مخابراتى را انتخاب نمایند که با خدماتى که ارائه مى‌دهند تناسب داشته باشد. دانستن چارچوب حقوقى و قانونى مربوط به دورکارى نیز مفید است.
دورکاران استخدام شده براى آمادگى به‌منظور کار در خانه به مهارت‌آموزی، از جمله آموزش مهارت‌هاى بهداشتى و ایمنی، احتیاج دارند. هوز (۱۹۹۷) توصیه مى‌کند که مهارت‌آموزى شخصاً انجام شود. وى تأکید مى‌کند در جائى که کارکنان مستقر در محل سازمان آموزش حضورى مى‌بینند، نباید از دورکاران انتظار داشت تا با استفاده از دست‌نامه‌ها خود‌آموزى کنند. همهٔ دورکاران براى ارتقاء مهارت‌هاى کنونى خود در حوزهٔ فن‌آورى اطلاعات و کسب مهارت‌هاى جدید به آموزش نیاز دارند. مدیران و دورکاران باید در مورد روش‌هاى کارآمد برقرارى ارتباط آموزش ببینند.
افرادى که چند سالى به دورکارى اشتغال داشته‌اند از نیاز به مهارت‌آموزى در امر مدیریت سازمان‌هاى مجازى واقف هستند (بوتین و دنبیگ - ۱۹۹۸). موضوعاتى که لازم است مطرح شوند مدیریت پروژه، استفاده مؤثر از پست الکترونیکی، کنفرانس ویدیوئی، ابزارهاى گروه‌افزارى (Groupware)، انتقال فایل، به‌کارگیرى و مدیریت کارکنان در محل‌هاى دوردست و رهبرى ملاقات‌هاى رودررو بین تیم‌هاى دورکار را شامل مى‌شوند. آپگار (۱۹۹۸) بر این باور است که مدیران باید افراد را در رابطه با آنچه که معمولاً از جنبه‌هاى شهودى زندگى شغلى شمرده مى‌شود دوباره آموزش دهند. این جنبه‌ها عبارت هستند از اینکه چه موقع کار کنند، هر چند وقتى ارتباط برقرار کنند، کى حرف بزنند و کى تایپ کنند و اینکه در هنگام حرف زدن چه بگویند. وى مى‌گوید از سنین اولیه، یاد مى‌گیریم که چگونه در سازمان‌هائى در جاهاى مشخص زندگى کنیم. در محل کار جایگزین و جدید ، باید یاد بگیریم که در سازمان متعلق به آن باشیم بدون اینکه حضور فیزیکى داشته باشیم.
برخى دوره‌ها مخصوصاً براى دورکاران ایجاد شده‌اند. یک دوره احراز صلاحیت حرفه‌اى در دورکارى که در اواخر سال ۱۹۹۸ رتبهٔ ان‌وى‌کیو/اس‌ان‌وى‌کیو (NVQ/SNVQ)، گرفت. هم توسط مؤسسه اهالى و انجمن‌هاى لندن و نیز توسط مراکز تائید صلاحیت اسکاتلند گواهى شده است. این دوره زیر عنوان پروژهٔ دورکارى براى اروپا با مشارکت مهارت‌آموزى و کارآفرینى (Training and Enterprise Council)، استافور شایر، کالج لیک و شوراء بخشدارى استافورد شایر تهیه شد، بخشى از هزینهٔ این طرح توسط اتحادیهٔ اروپائی در چارچوب برنامهٔ یوروفرم (Euroform)، تأمین و در دور دهکدهٔ مورلندز (Moorlands Telecottage)، ایجاد شده است.
هدف از تائید صلاحیت آن است که نامزد احراز صلاحیت را به سطحى از شایستگى مجهز کند که بتوان خدمت و مهارتى را بر مبناى آن ایجاد یا گسترش داد. واحدهاى این دوره عبارت هستند از راه‌اندازى و پیکربندى یک سیستم رایانه، ارتباطات راه دور انتقال داده‌ها، پردازش اطلاعات، پردازش متن و خودمدیریتی.
دوره‌هاى زیادى براى طى کردن در منزل وجود دارند، اما دوره‌هاى خارج از منزل فرصت خوبى را براى دورکاران به‌منظور بیرون آمدن از خانه و ملاقات با افراد دیگر فراهم مى‌کنند. مهارت‌ها را هم مى‌توان به‌صورت ضمن خدمت، توسط یک مربى متخصص یا خود مدیر آموزش داد. هم ممکن است شکل آموزش عملى به خود بگیرد.
ممکن است دورکاران دریابند که نیاز به یادگیرى شیوهٔ استفاده از بسته‌هاى نرم‌افزارى جدید یا کسب مهارت شغلى خاصى دارند. شوراهاى مهارت‌آموزى و کارآفرینی دوره‌هاى بسیارى از این دست ارائه مى‌دهند که هدف برخى از آنها مشخصاً افراد بى‌کار هستند. از جمله امکانات دیگر، دانش‌سراهاى تحصیلات تکمیلی، دورکلبه‌ها، مؤسسات کارآفرینى یا فراهم‌آورندگان خصوصى مى‌باشند. تعدادى از سازمان‌ها با استفاده از پست الکترونیکى و اینترنت آموزش مى‌دهند. براى آن دسته از افرادى که خواستار تجربه‌اندوزى با اینترنت و استفاده از امکانات پشتیبانى‌کنندهٔ آن هستند، در بریتانیا تعدادى قهوه‌خانه و پاتوق‌هاى اینترنتى (Cybercafes and Cyberbubs) وجود دارد و همین‌طور شمار زیادى از کتابخانه‌ها هستند که فرصت‌هائى را براى آشنائى با بسته‌هاى نرم‌افزارى یا یادگیرى اینترنت ارائه مى‌دهند. سازمان‌هائى از قبیل اسلیب، انجمن کتابداری، خدمات مشاغل آگاه (Informed Business Services) و تى‌اف‌پى‌ال (TFPL)، علاوه‌بر دوره‌هاى اینترنت، دوره‌هائى را در طیفى از موضوعات مربوط به ارتقاء حرفه‌اى کارکنان خدمات کتابدارى و اطلاع‌رسانى ارائه مى‌دهند.
قرار داد بین مدیریت و کارکنان راه دور باید به تعیین این امر که چه کسى براى چه چیزى پول مى‌پرازد کمک کند. اگر به‌کارگیرى آموزش به نفع هر دو طرف باشد؛ در این صورت مذاکره براى تقسیم هزینه‌ها منطقى خواهد بود. اگر آموزش از جانب مدیریت به‌عنوان وسیله‌اى براى جذب دورکاران بالقوه ارائه مى‌شود، در این صورت مدیریت مى‌تواند تصمیم بگیرد که این آموزش، بخشى از هزینه‌هاى جذب نیرو باشد یا نه.
کوران و ویلیامز (۱۹۹۷) اشاره مى‌کنند که تشویق دورکاران به ادامهٔ یادگیرى و پیشرفت منافع مدیریت را به بهترین شکل تأمین مى‌کند، و توصیه مى‌کنند که مدیریت با در پیش‌ گرفتن شیوهٔ آموزش عملى مى‌تواند این کار را به بهترین نحو انجام دهد.
مدیریت به‌خصوص باید به‌دنبال فرصت‌هائى براى تأمین بازخورد، و نیز به‌دنبال کارهائى بگردد که دورکار را به‌خود جلب کنند و در آنها، کارهاى روزمره با کارهاى رشددهنده با هم در آمیخته باشند. مدیریت باید سعى کند که در کار، روشى را در پیش بگیرد که دورکار را به بیان چگونگى انجام بهتر کار، شناسائى مشکلات بالقوه، ارائه طرح‌هاى احتمالى تشویق کند.
نیلز (۱۹۹۴) بر این باور است که آموزش نه تنها براى کارکنان دورکار و مدیران آنها، بلکه براى غیردورکارانى مثل همکاران غیر دورکار و خانوادهٔ دورکاران مستقر در منزل که منظماً با آنان در تماس هستند نیز ضرورى است. براى دورکاران مستقر در خانه، نیلز انواع آموزش‌هاى زیر را توصیه مى‌کند، زمان‌بندى دوره‌هاى کاری، پذیرش جابه‌جائى در مسؤولیت‌هاى مربوط به خانه‌داری، کنترل وقفه‌ها، مقاومت در برابر وسوسه‌ها.
مدیران باید چگونگى مدیریت دورکاران را یاد بگیرند. این امر ممکن است اتخاذ اسلوب مدیریتى نظارت بر نتایج، به‌جاى نظارت بر فرآیند، برقرارى استانداردها و رهنمودهاى براى دورکاری، و مشکل‌گشائى را شامل مى‌شود. ارتباطات، یک موضوع حیاتى است. راهنماها را وقتى نمى‌توان پیوسته اصلاحشان کرد، باید کامل‌تر باشند. مدیران باید مراقب باشند که نتایج دلخواه، به‌طور روشن و کامل بیان شوند.
مهارت‌آموزى دورکارى در زمینهٔ خدمات کتابدارى و اطلاع‌رسانى توسط داونپوت و ورمل (۱۹۹۷) که در یک دورهٔ مشترک بین دانش‌سراى ملکه مارگارت در اسکاتلند و مدرسهٔ سلطنتى کتابداری دانمارک با یکدیگر همکارى داشته‌اند، تشریح شده است. این پروژه بلندپروازانه، دانشجویان مقطع کارشناسى را با ابزارها و مسائل مربوط به دورکارى آشنا مى‌کرد. طراحان دوره، فهرستى از وظائف را به‌عنوان معیارهاى شایستگى براى دورکارى مشخص کردند. از دانشجویان خواسته شده بود که:
- سرصفحه‌هائى (Homepage) را تهیه کنند که هم پروفایل شخص و هم شغلى را نمایش دهد.
- با یک همکار دورکار تماس برقرار کنند و دربارهٔ مسؤولیت‌ها مذاکره نمایند.
- با این شریک، یک برنامهٔ پیشه‌گانى براى یک دورهٔ چند هفته‌اى طراحى کنند.
- منابع درون‌خطى را براى پروژهٔ کارى شناسائى کنند.
- منابع اطلاعاتى دربارهٔ گرایش‌هاى سطح کلان در جامعه و آینده کار را شناسائى کنند.
- منابع مشاوره را براى تجهیز خود به‌عنوان دورکار شناسائى کنند.
شایستگى در انجام این وظائف، نشانهٔ تجربه در حوزه‌هاى مدیریتى زیر تلقى مى‌شد:
امور هماهنگی، مدیریت چارچوب‌هاى زمانى در پروژه‌هاى گروهی، حل مسائل مربوط به مسؤولیت، پاسخگوئى و مالکیت، مدیریت اطلاعات براى پشتیبانى از کار پروژه‌ای، مسائل مربوط به پیشنهاد قرارداد و هزینه‌یابى براى کار گروهى که در قالب شبکه‌اى از دورکاران انجام مى‌شود و بازاریابی.
موارد زیر نشانهٔ شایستگى فنى بود؛ معرفى خویش (مثلاً پروفایل خود دانشجو و نحوهٔ ارائه آن) در اینترنت، داشتن دانش کارى از برنامه‌هاى کاربردى گروه‌افزار، مهارت‌هاى کاوش درون‌خطی، سازماندهى و مدیریت فایل‌هاى دوردست و محلى قابل دسترسى مشترک و بایگانى و ذخیره‌سازى کار پروژه.
مدیریت کسب و کار
موفقیت هر کسب و کار رابطه نزدیکی با چگونگی صحیح کنترل کردن آن امور آن دارد: در واقع مدیریت صحیح کسب و کار موجب رشد آن میشود.
موفقیت هر کسب و کار رابطه نزدیکی با چگونگی صحیح کنترل کردن آن امور آن دارد: در واقع مدیریت صحیح کسب و کار موجب رشد آن میشود.
مدیریت کسب و کار را نباید صرفا یک عمل آکادمیک محسوب کرد. مدیریت واقعی در بر گیرنده هدایت قوی، رفتار مثبت، دانش کسب و کار و مهارتهای مناسب فردی است. مدیرت در حقیقت هدایت افراد، تاثیر گذاری بر کار و تصمیم گیری تموقع و صحیح است و مهارتهای مدیریتی را به مرور زمان میبایست کسب کرد و به بیان دیگر کسب مهارتهای مدیریتی در واقع همانند سپرده گذاری در بانک می باشد.
●هدایت و راهبری کسب و کار
هیچ زن و یا مردی در دنیای کسب و کار تنها نیست. در این حیطه شما نیازمند کمک افراد دیگر هستید و باید بتوانید از آنها کمک بگیرید تابتوانیدکسب و کارتان را هدایت کنید.
▪راهنمائی گرفتن(Mentoring)
کارآفرینان موفق و با تجربه اغلب سئوالات مشابهی را میپرسند:
چگونه کارآفرینان جدید میتوانند از تجربیات دیگران استفاده کنند؟ با راهنمائی گرفتن
واژه Mentoring میان معلمان و دانش اموزان مصطلح است و زمانی به کار می رود که افراد حرفه ای و با تجربه اطلاعاتی را به افراد کم تجربه ارئه می دهند.
▪شبکه ارتباطی
شبکه ارتباطی یک وسیله ساده است که هرکس در دنیای کسب و کار میتواند با آن سرو کار داشته باشد. شبکه ارتباطی میتواند کارآمدترین وجه بازاریابی شما محسوب شود و در نتیجه آن علاوه بر ایجاد بازار برای شما، اطلاعات مناسبی در ارتباط با کسب و کارتان در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
▪میزگرد
میز گرد یک بحث رسمی غیر گروه میان افراد حرفه ای است که داوطلبانه اطلاعات و منابع را در اختیار سایرین قرار میدهند. در طول زمان روابط افراد حرفه ای و ماهر با یکدیگر توسعه میابد و شرکت کنندگان با کسب و کارهای یکدیگر آشنا می شوند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 21   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مدیریت اجراء کار

دانلودمقاله بیل گیتس

اختصاصی از فی فوو دانلودمقاله بیل گیتس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
پدیده گیتس
بیل گیتس در سن 43 سالگی ثروتمندترین مرد جهان بود. او از سن 20 سالگی تاکنون رئیس شرکت مایکروسافت بوده است که ارزش آن چیزی در حدود 50 بیلیون دلار است (گرچه خود گیتس تاکید دارد که بیشتر پول وی در سهام مایکروسافت صرف شده) و ثروت او به اندازه‌ای است که خارج از درک مردم است. به این دلیل ثروت وی هم مایه رشک ما است و هم کنجکاوی ما را برمی‌انگیزاند.
گیتس پدیده قرن بیستم یعنی بزرگترین غول کامپیوتری می‌باشد. دوستان و آشنایان از قدرت پول وی شگفت‌زده شده‌اند و این شگفت‌زدگی موجب سرگرمی متداول دربارها و رستوران‌ها گردیده است. این باور که هرگز رهبر تجاری دیگری آنقدر پول نداشته جالب و وسوسه‌انگیز است. درواقع، افراد بازرگان خیلی ثروتمندی از قبیل هنری فورد و جان دی راکفلر وجود دارند ولی ثروت گیتس فقط بخشی از جذابیت اوست. طلوع برق‌آسای گیتس همراه با شهرت و اقبال وی موید ظهور یک نظم تجاری جهانی جدید است نظمی که تحت تسلط رده دیگری از رهبران تجاری قرار دارد. می‌توان آنها را آدم‌های غیرحرفه‌ای در امور کامپیوتر یا Nerds نامید ولی آنها چیزهایی را می‌دانند که بیشتر ما از آنها آگاهی نداریم. آنها نیروی بالقوه فن‌آوری جدید را به گونه‌ای درک می‌کنند که مدیران همه فن حریف سنتی فکرش را هم نمی‌توانند بکنند. آنها در مورد چیزهایی که ما واقعا درک نمی‌کنیم خیلی خیلی زیرک‌اند و این زیرکی همه ما را ناراحت می‌کند.
وقتی که نوبت به آینده می‌رسد آنها آن را به دست می‌آورند ولی ما به دست نمی‌آوریم. گیتس که از نظر فنی باسواد و از لحاظ روشنفکری نخبه‌گراست نشانه‌ای از رهبران آتی می‌باشد. گرچه او در رد موند واشنگتن مستقر است احتمالا می‌توان وی را از بزرگترین بازرگانان ناحیه سلیکون ولی (Silicon Valley) نامید. از نظر برخی‌ها در شرکت مایکروسافت او یک چهره صوفیانه و تقریبا مذهبی است در حالی که از نظر دیگران در صنعت او ضدمسیح است. هر دو نظر غیرمتعارف به نظر می‌رسد ولی جای تردید نیست که نفوذ او تا چه اندازه قدرتمند می‌باشد. (با این همه سروصدا که درباره سوءاستفاده ادعایی از قدرت انحصار شده فراموش کردن آنچه در گذشته در دهه 1970 بر سر شرکت آی‌بی‌ام آمد و هدف تحقیقات ضد تراست بود، آسان می‌باشد). با همه این احوال، حافظه ضعیف می‌شود. امروزه ما شرکت آی- بی- ام را در مقایسه با شرکت مایکروسافت مقدس‌تر تلقی می‌کنیم. ماهیت قدرت چنین است. یعنی ما از آنچه کمتر درک می‌کنیم ترس بیشتری داریم.
شما در شیوه مدیریت گیتس سرنخی از سبک رهبری در دانشکده‌های بازرگانی نخواهید یافت. درواقع، استادان و کارشناسان مدیریت در مورد آنچه رئیس هیئت مدیره مایکروسافت و مدیر اجرایی آن را اینقدر موفق ساخته به طور عجیبی ساکت هستند. شاید هم احساس حقارت و بی‌اعتنایی می‌کنند. گیتس سرانجام هاروارد را که در آن تحصیل حقوق می‌کرد رها نمود. دانشگاهیان بیشتر رهبران تجاری سنتی یعنی مدیران اجرایی سنتی را ترجیح می‌دهند.
پس ما برای شناخت آنچه این امر را قابل توجه و مهم می‌سازد به کجا باید مراجعه کنیم؟ کجا بهتر از خود دانشنامه مایکروسافت یعنی Encarta است؟ در این دانشنامه تحت مدخل گیتس، ویلیام، هنری سوم آمده که «بیشتر موفقیت گیتس در توانایی وی نسبت به برگردان دیدهای فنی به استراتژی بازار و آمیختن خلاقیت با بینش فنی بستگی دارد.» سرانجام آنچه بیل گیتس را متمایز از هر رهبر تجاری دیگر در تاریخ می‌کند احتمالا نفوذی است که او بر زندگی‌های ما دارد. در حالی که قدرت غول‌های پیشین معمولا در یک بخش یا صنعت متمرکز بود، قدرت نرم‌افزاری مایکروسافت چنگ‌های خود را در هر حوزه‌ای از زندگی ما گسترانده است.
سلطان‌های رسانه‌ای مانند روبرت مرداک ما را ناراحت می‌کنند زیرا آنها قدرتی دارند که آنچه را که در روزنامه‌ها و تلویزیون‌هایمان ظاهر می‌شود کنترل می‌کنند. ولی نفوذ افرادی که نرم‌افزار را می‌نویسند غیرقابل پیش‌بینی است. دانشنامه Encarta که مایکروسافت تولید نموده فقط نمونه‌ای است از چند مورد که چگونه بیل گیتس و شرکتش در هر جنبه از زندگی ما نفوذ می‌کند. از این‌که ما از تسلط بازار نرم‌افزاری‌اش احساس ناراحتی کنیم تعجبی ندارد. این‌که از او بدگویی شود و مورد حمله قرار گیرد شگفت‌آور نیست. روی هم رفته، چندتا از رهبران تجاری فرصت بازنویسی تاریخ را پیدا می‌کنند؟
ولی در شرایط هوچی‌گری و ضدهوچی‌گری، بیل گیتس چه نوع فردی است؟ آیا او فردی تیزهوش است که اصولا فقط در کامپیوتر تیز و باهوش بوده و در زمان و مکان مناسب قرار گرفته، یا اینکه چیزی بدیمن‌تردرباره مردی وجود دارد که می‌توانست به راحتی در دهه بیست زندگی خود کناره‌گیری نماید یا بازنشسته شود ولی ترجیح می‌دهد که بیشتر روزها 16 ساعت در روز کار کند.
داستان‌ها در مورد گیتس ریاضی‌دان نابغه و برنامه‌نویس کامپیوتر و درباره سایر گیتسها، بازرگان بی‌رحمی که برای شکست یا سرکوب رقابت با تمام توان بیرون می‌رود، به طور فراوان وجود دارد. تنها با جدا کردن واقعیت از خیال می‌توان شروع به کشف گیتس واقعی نمود. آنچه از این تحلیل به جا می‌ماند یک تصویر به مراتب پیچیده‌تر است.
این تنها یک داستان استعداد فنی و ثروت زیاد نیست، بلکه یک بینش قابل توجه تجاری و شور و شوق وسوسه‌انگیز برای بردن و پیروز شدن است. همچنین سرگذشتی است پیرامون یک سبک رهبری کاملا متفاوت از آنچه دنیای تجاری و کسب و کار قبلا به خود دیده است.
آنچه که بیل گیتس به رهبران تجاری آینده پیشنهاد می‌کند الگوی جدید است الگویی که ویژگی‌ها و مهارت‌هایی را که خیلی مناسب برای چالش‌های قرن بیست و یکم است گردهم می‌آورد. بیل گیتس با وجود همه خطاهایش مطالب زیادی برای یاد دادن نسل بعدی بازرگانان و مدیران دارد.
از زمان تشکیل مایکروسافت، گیتس این تصور خود را که روزی که روی هر میز و در هر خانه یک کامپیوتر باشد دنبال نموده است. (جالب اینکه شعار اصلی او عبارت بود از «روزی روی هر میز و در هر خانه یک کامپیوتر باشد که از نرم‌افزار مایکروسافت استفاده کند» ولی بخش آخر شعار این روزها از قلم افتاده چون که برخی افراد را ناراحت می‌کند)
اکنون با نگاهی به گذشته پی می‌بریم که گسترش کامپیوترهای شخصی از اداره به خانه تقریبا اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد.
بازاندیشی و بازنگری موضوع خیلی خوبی است ولی همانطور که گیتس نشان داده آینده‌نگری و دوراندیشی خیلی سودآورتر می‌باشد.
همچنین مهم است یادآور شویم که صفحات نمایش و صفحات کلید همه جا حاضر و فراگیرند که همه ما امروزه وجود آنها را بدیهی می‌پنداریم چند دهه قبل جزء داستان‌های علمی تخیلی بود. در دهه 1960 هنگامی که آینده‌گراها در آمریکا سعی کردند که روند شکل‌گیری اجتماع را در باقیمانده قرن پیش‌بینی کنند آنها طلوع و ظهور کامپیوتر شخصی (PC) را کاملا نادیده گرفتند. بنابراین این امر تصادفی نیست که گیتس جوان کتاب‌های علمی و تخیلی را به خود اختصاص دهد.
این‌که بیل گیتس به تنهایی مسبب بردن کامپیوتر شخصی به خانه‌ها و ادارات در سراسر دنیا باشد و یا اینکه هنری فورد بانی ظهور و پیدایش اتومبیل بوده، نادرست است. ولی وجه اشتراک آنها در این است که آنها نقش اصلی و محوری در تبدیل تصورات به واقعیت بازی کرده‌اند.
گیتس با دگرگونی مایکروسافت و تبدیل آن به یک بازیگر مهم در صنعت کامپیوتر و استفاده از جایگاه برتر جدید برای ایجاد بستری جهت رشد خیلی زیاد در برنامه‌های کاربردی فکر خود را به منصه ظهور گذاشت. گیتس از همان ابتدا و خیلی زود دریافت که اگر بخواهد فکرش را به نتیجه برساند، لازم و ضروری است که یک استاندارد صنعتی ایجاد شود. او همچنین می‌دانست که اگر هرکسی زودتر و قبل از همه‌ به آنجا برسد فرصت و شانس مهم‌تری برای داشتن قدرت در صنعت کامپیوتر خواهد داشت.
چند سال قبل از این که شرکت آی- بی- ام برای یافتن یک سیستم عامل در کامپیوتر شخصی جدیدش به گیتس نزدیک شود گیتس تاسف عدم وجود یک سیستم عامل مشترک را می‌خورد و پیش‌بینی می‌کرد که بدون یک سیستم عامل نیروی بالقوه کامپیوترهای شخصی شناخته نخواهد شد. مقاله‌هایی که در آن زمان نوشت خبر از آن می‌داد که این فکر را بیش از هرکس دیگری در ذهن داشته است. با وجود آن، حقیقت این است که هنگامی که این فرصت دست داد گیتس آنچه را که می‌خواست به خوبی دید و آن را با هر دو دست گرفت. از آن موقع تاکنون او به همین نحو عمل کرده است.
در اوایل دهه 1980، گیتس طراح اصلی حرکت مایکروسافت از تولیدکننده زبان‌های برنامه‌نویسی به یک شرکت نرم‌افزاری متنوع تبدیل گردید که همه‌چیز از سیستم عامل نظیر ویندوز گرفته تا کاربردهایی مانند Excel, Word همچنین ابزارهای برنامه‌نویسی را تولید می‌کرد. در این فرآیند او صنعت کامپیوتر را دگرگون کرد.
آنهایی که از او انتقاد می‌کنند و او را متهم به گرایش‌های انحصارطلبانه می‌کنند ممکن است هر از چند گاهی درنگ نمایند و این‌که جایگاه انقلاب کامپیوتر شخصی در حال حاضر بدون دخالت به موقع و مصلحت‌جویانه بیل گیتس در کجا بود، فکر و اندیشه کنند. سرانجام، با تمام خطاهایش، جر و بحث کردن در مورد این ادعا که بیل گیتس نقش مهمی در هدایت دوران تکنولوژیکی جدید داشته سخت و دشوار است. همچنین یادآوری این نکته ارزشمند است که برخلاف بسیاری از افراد خیلی ثروتمند جهان، او هنوز به دنبال تلاش برای معاش است.
متخصصان کامپیوتر وارث زمین خواهند بود
گیتس یکی از معدود مدیران موسس، اجرایی و فنی در صنعت کامپیوتر شخصی است که باقی مانده و از نظر تجاری موفق بوده است. او براستی یک کارشناس حقیقی و متخصص کامپیوتر است.
ویلیام هنری گیتس سوم در 28 اکتبر 1955 در شهر سیاتل از ایالت واشنگتن به دنیا آمد. والدینش به خاطر وجود کلمه سوم در نامش او را «تری» نامیدند و اعضای خانواده هرگز او را با نام دیگری صدا نکردند. گیتس متفکری استثنایی بود به طوری که در سن 8 یا 9 سالگی دانشنامه خانوادگی را از اول تا آخر می‌خواند. (شرکتش یعنی مایکروسافت بعدا اولین دانشنامه روی دیسک فشرده را در دنیا به نام انکارتا (Encarta) منتشر کرد.) ولی اولین هدیه واقعی او درباره ریاضیات بود که در آن ماهر بود.
بیل جوان همراه با شریک همیشگی و دوستش پل آلن قبلا و در سن 12 سالگی شیفته کامپیوتر و درگیر پروژه‌های مختلف برنامه‌نویسی بود و برنامه‌نویسی را در سراسر دوره دبیرستان انجام می‌داد. او و آلن بعدا شرکت مایکروسافت را بنیان گذاشتند.
گیتس که دانش‌آموزی برجسته و باهوش بود برخلاف بیشتر کودکان باهوش، به نظر می‌رسید که در هر کاری که انجام می‌دهد بی‌نظیر است. شور و شوق وی برای بردن و برنده شدن از همان سنین اولیه معلوم و آشکار بود. در لیک ساید، در مدرسه خصوصی و نخبه‌گرای سیاتل که برخی از تیزهوش‌ترین دانش‌آموزان را در وست کوست آمریکا جذب می‌کند عشق وی به ریاضیات سبب دلبستگی و اشتغال ذهن او به کامپیوتر گردید. حتی در لیک ساید، بیل گیتس برجسته و ممتاز بود. از این‌رو بچه‌ها سربه‌سر او می‌گذاشتند زیرا او آشکارا خیلی باهوش‌تر از بقیه دانش‌آموزان بود.
به طوری که جیمز والاس و جیم اریکسون در کتابشان به نام هارد درایو خاطرنشان می‌کنند: «حتی در محیطی مثل لیک ساید که بچه‌های باهوش در خور احترامند، دانش‌آموزی به تیزهوشی گیتس از سوی تعدادی دیگر از دانش‌آموزان مورد تمسخر قرار می‌گیرد.»

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   12 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بیل گیتس

دانلود مقاله تعریف انسان (انسان چیست)

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله تعریف انسان (انسان چیست) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

پرآوازه است که تعریف انسان ازتعریف سایرموضوعات به مراتب پیچیده تراست زیراتمام موضوعات دیگر حول مدار انسان می چرخد ونهایتا در خدمت او در می آید.
اگر بخواهیم نظر شیخ نجم الدین وحتی اغلب عرفا را درباره انسان در یک جمله خلاصه کنیم باید گفت که انسان «یک موجود عشق ورز است.هم عاشق خالق است وهم معشوق او در عین حال حامل امانت عشق.»
اهمیت شناخت خود:
امیرالمومنین علی (ع)در موارد زیادی به اهمیت خود شناسی اشاره کرده است وهمگان را به آن می خواند وفردی را زیان کار می داند که در شناخت خود کوتاهی کرده است و از خود غفلت می کند:«والمغبون من غبن نفسه»«زیان کار واقعی کسی است که خویشتن را زیان رساند.»
وی در جای دیگر فرموده است :«بی تردید در برابر خداوند منفورترین مردمان بنده ای است که خدایش به حال خود او را نهاده است وبدین سبب از حفظ تعادل بیرون افتاده است وبی راهنما حرکت می کند.»
عالم واهمیت خود شناسی:
یکی از اساسی ترین وحساس ترین ساحت های وجودی انسان قلب است .انسان عالم وخود یافته باید شناخت ویژه به این عضو حساس داشته باشد والا نه به شناخت خود دست خواهد یافت ونه با دیگران رابطه ایجاد خواهد کرد.
انسان وروابط
انسان موجودی است که در نهاد او انگیزه وغریزه ایجاد رابطه با دیگران نهاده شده است. اساسا ایجاد رابطه با دیگران پایه ومایه اسقرار بشری است.
شناخت ساحت های سه گانه
امیر المومنین شناخت ساحت های سه گانه انسان را جزو وظایف کسی می داند که در راه خود شناسی گام برداشته است.نتیجه ی این رابطه متقابل ایجاد تعادل در زندگی است که شخص خود شناس می تواند از آن برخوردار شود.
رابطه انسان با خود
نزدیکترین رابطه ی انسان با خود او است ودراین رابطه باید گفت که فاعل شناس موجود شناخته شده دراین حوزه هر دو یکی است یعنی انسان وقتی به خود می نگرد شناختی از خود به دست می آورد.
بنابراین در این رابطه تمام ساخته های موجود انسان مورد توجه قرار می گیرد وانسان تصویری مناسب از تمام آنها حاصل می کند.
رابطه با خدا وخود :
کسی که موفق می شود با خود رابطه ای درست ایجاد کند زمینه را برای رشد وتعالی خود فراهم کرده .امید پیمایش مسیرهای دیگر را پیدا می کند .چنین شخصی می تواند از این رابطه به نحو شایسته استفاده کند وخود را لغزیدن در دامن کارهای خلاف درامان نگه دارد.بلکه ازاین طریق می تواند به پیوستگی با خدا دست یابد .این امر در صورتی محقق می شود که از نظر تئوریک با تناقض مواجه نشود وخدا را موجودی شخصی بداند والا با یک مفهوم کلی نمی توان رابطه برقرار کرد.
مقدمه خود شناسی
مادرباره انسان از آن نظر که موجودی کمال پذیر است بحث می کنیم ودرباره ی کمال نهایی وراه رسیدن به آن گفتگو می کنیم .نباید از نظر دور داشت که شیوه ها وروشهای گوناگونی برای اثبات مد عیات برگزیده می شود:اگر چیزی قابل تجربه ی حسی وعلمی باشد برای اثبات آن از روش تجربی بهره گرفته می شود اما اگر چیزی قابل تجربه ی حسی نباشد در مواردی از طریق متد واستدلالات عقلی وعقلانی به اثبات می رسد وپاره ای از امور نیز تنها از طریق تعبد اثبات پذیرند.البته دسته ی اخیر (تعبدیات )در چهار چوب مباحث وگزاره های دینی قرار می گیرد.اما از آن جهت که هر یک از سه طریق مذکور با مشکلاتی مواجه هستند چون ارائه برخی از آنها در سطح عموم مخاطبان ما ممکن نیست ویا برای همه قابل پذیرش نمی باشد یا اصلابحث مورد نظر ما با برخی از آن متدها وشیوه ها قابل اثبات نمی باشد.ناگزیر ما طریقی را بر می گزینیم که کاربرد عمومی وفراگیر داشته باشد.
توضیح اینکه:متد تجربی مربوط به اشیاءخارجی است که در شعاع حس وآزمایش تجربی قرار می گیرند اما بحث ما در باره نفس انسان وانگیزه وگرایش های آن است که در شعاع تجربی حسی واقع نمی شود ومتعلق علم شهودی وحضوری ماست.متد عقلی وفلسفی نیز جهت ساز وکارهای دقیق وعلمی ومقدمات برهانی گرچه شیوه ای ارزنده است ومنجر به قطع ویقین می شود.اما طریقی است طولانی و دشوار که فهم آن برای همه میسر نیست وتنها اندکی در شعاع درک ودریافت آن قرار می گیرند.هم چنین متد وروش تعبدی را نیز محور مباحث خود قرار نمی دهیم وبنا نداریم که تنها ازطریقی گزاره های دینی وسخنان معصومان بحث خود را پی گیریم چون در آن صورت بحث ما محدود به تعبدیات می گرددکه مخاطبان خاصی را می طلبد.در نتیجه ما درپی آنیم که عمومی ترین وساده ترین شیوه وروش را برگزینیم تا برای همه قابل پذیرش باشد.
ما می کوشیم که از راه تامل در وجود خویش ویافتن عواملی که در فطرت ما برای سیر و وصول به هدف اصلی نهاده شده است ونیز شناختن جاذبه ها وکشش های باطنی وروحی که خداوند برای رسیدن به آرمان های بلند آسمانی در وجود ما به ودیعت نهاده است وهم چنین روابطی که وجود ما را با دیگران پیوند می دهد وبه ما این امکان را می بخشد که با استفاده از آنها وکوشش در راه تحکیم وتقویت آنها خود را نیرومند تر وبرای ترقی آماده تر سازیم راه بهره برداری بهتر وفزون تر از نیروهای درونی وامکانات بیرونی را برای رسیدن به کمال ومقصد اصلی وسعادت حقیقی بشناسیم.
باشد که به یاری خدای متعال قدمی در راه تکامل خود ودیگران برداریم.
بنابراین موضوعات بحث عبارت است ازشناخت کمال حقیقی وراه رسیدن به آن. اسلوب بحث عبارت است از بررسی بینش های درونی خویش برای باز شناختن خواستها وکنشهایی که دروجودما برای کمال نهاده شده است وهمچنین بررسی شرایطی که میتوان ازآنها برای این منظور بهره برداری کرد.
برای اثبات مطالب می کوشیم به دریافت های وجدانی وبراهین ساده عقلی اکتفا کنیم وبا استفاده از روشن ترین وقطعی ترین معلومات به کشف مجهولات نایل آییم.
مفهوم خود شناسی:
در بین برداشتهایی که از خود شناسی ارائه شده منظور ما از خود شناسی دراین بحث شناخت انسان از آن نظر است که دارای استعدادها ونیروهایی برای تکامل انسانی است.بنابراین منظور از خود شناسی مرتبه ای از علم حضوری که هر کس به خود دارد نیست.هم چنین منظور ما از خود شناسی آن معرفت حضوری کامل وآگاهانه ای که انسان پس از طی مراحل تهذیب نفس وپیمودن راه های کمال ودرنتیجه سیر معنوی بدان واصل می گردد ودر پرتو آن حقیقت خویش را بی پرده مشاهده می کند نیست زیرا در اینجا خود شناسی از مقدمات خود سازی به شمار می رود ومعرفت مورد اشاره از نتایج خود سازی است وپس از سیر وحرکت تکاملی آگاهانه انسان حاصل می گردد.البته این معرفت بسیار عالی ومطلوب است.
رسیدن به این مقام ومعرفت در پرتو تلاش ها وریاضت های طاقت فرسا واطاعت صادقانه خداوند حاصل می گردد وبه تدبیر عرفا دراین مرحله انسان برخوردار از علم حضوری کامل به نفس خویش می گردد.
وحقیقت خویش را کاملا می شناسدوپس ازاین مرحله ودرنهایت حرکت تکاملی انسان به معرفت مقام توحید نایل می گردد.
از علم حضوری کامل به نفس خویش می گردد وحقیقت خویش را کاملا می شناسدوپس ازاین مرحله ودرنهایت حرکت تکاملی انسان به معرفت مقام توحید نایل می گردد.
توجه وپرداختن به انسان وخود شناسی پیشینه ای دیر پای دارد ودر طول تاریخ بشریت همواره انسانها اهتمام وافری به انسان شناسی ومسائل اجتماعی انسانی داشته اند.از جمله تارخ یونان باستان مملوازآثار شکوفایی زندگی انسانها وشناخت نفس وروح بوده است تا آنجا که بر سر در معبد آپولو در یکی از شهر های قدیمی یونان به نام دلفی بانیان معبد برای تشویق وتحریض دیگران به پی بردن به رموز خلقت وپیچیدگی های وجود انسان نوشته بودند«خود را بشناس» که این کلام بعدا مبنای فلسفه فلاسفه یونان مانند سقراط وفیثاغورث گردید. خود شناسی از جمله اساسیترین ومحوریترین مسائلی است که ادیان ومکاتب گوناگون بدان نظر داشته اند وبر این نکته اذعان داشتند که انسان اگر خود را بشناسد به حقایق طبیعت واسرار خلقت آگاهی خواهد یافت.
این به جهت هماهنگی وارتباطی است که بین جهان شناسی وانسان شناسی است واگر چه هر یک از آنها مسایل مخصوص به خود را دارند امااز آن رو که انسان را به شمار نیاوردیم وبالعکس اگر انسان را قطع نظر از جهان مورد مطالعه قرار دهیم واز هر یک معرفتی مستقل داشته باشیم به شناختی صحیح نسبت به هیچ یک از آن دودست نخواهیم یافت.
چون انسان وجهان جلوه های گوناگونی هستنداز مبدا هستی وبا تفاوتهای ظاهری شان آیه ونشانه واحد خداوند احد ویگانه هستند که درجات وتجلی او را نمودار می سازند وانبیا در برنامه رسالت الهی خود انسان را از ابزار بودن وتوجه صرف به لذات جسمانی رهایی دادند واو را از مختار بودن قوه ابتکار وخلاقیت وبرخورداری از حق انتخاب ودیگر استعدادها وتواناییهایش آگاه ساختند وهدف بی انتهای تکامل را به او نمودند ویار آور شدند که ابعاد جوهر هر آدمی بی حدومرز است بنا براین چنین انسانی هیچگاه نباید درحد ابزار تنزل یابد.
اسلام عنایت خاصی داردکه انسان خویشتن را در جهان آفرینش تشخیص دهد.این همه تاکید در قرآن در مورد انسان خویشتن راآن چنانکه هست بشناسند ومقام وموقع خود را در عالم وجود درک کند وهدف ازاین شناختن ودرک کردن این است که خود را به مقام بالای که شایسته ی آن است برساند .قرآن کتاب انسان سازی است یک فلسفه نظری نیست که علاقه اش تنها به بحث ونظر وچشم انداز باشد هر چشمی اندازه ای را که ارائه می دهد برای عمل وگام برداشتن .قرآن کوشاست که انسان خود را کشف کند این خود.خود شناسنامه ای نیست؟که اسمت چیست؟اسم پدرت چیست ودر چه سالی متولد شده ای؟تابع چه کشوری هستی؟از کدام آب وخاک هستی؟وبا چه کسی ازدواج برقرار کرده ای؟وچند فرزند داری؟
آن خود همان چیزی است که روح الهی نامیده می شود وبا شناختن آن خود است که احساس شرافت وکرامت وتعالی میکند وخویشتن را از تن دادن به پستی ها برتر می شمارد وبه مقدس بودن خویش پی می برد.مقدسات اخلاقی واجتماعی معنی وارزش پیدا می کند.قرآن از برگزیدگی انسان سخن می گوید چرا؟ می خواهد بگوید:تویک موجود «تصادفی»نیستی که جریانات کور وکر مثلا اجتماع تصادفی اتمها تورا به وجود آورده باشد تو یک موجود انتخاب شده وبرگزیده ای وبه همین دلیل رسالت ومسئولیت داری.
بدون شک انسان در جهان خاکی قویترین ونیرومندترین موجودات است اگر زمین وموجودات زمینی را در حکم یک (قریه) فرض کنیم انسان کدخدای این قریه است .ولی باید ببینیم انسان یک کدخدای انتخاب شده وبرگزیده است ویا یک کدخدای که به زور وقلدری خود را تحمیل کرده است.فلسفه های مادی که قدرت حاکمه انسان را صرفا ناشی از زور وقدرت می دانند مدعی هستند که انسان به علل تصادفی دارای زور وقدرت شده است .بدیهی است که با این فرض«رسالت » و«مسئولیت »برای انسان بی معنی است.چه رسالتی،وچه مسئولیتی؟ودر مقابل چه کسی؟
اما از نظر قرآن انسان یک کدخدای انتخاب شده ی زمین است وبه حکم شایستگی وصلاحیت نه صرفا زور وچنگال تنازع از طرف ذی صلاحیت ترین مقام هستی یعنی ذات خداوند «برگزیده»وانتخاب وبه تعبیر قرآن «اصطفا»شده است وبه همین دلیل مانند هر برگزیده رسالت ومسئولیت دارد رسالت از طرف خدا ومسئولیت در پیشگاه او.اعتقاد به اینکه انسان موجودی انتخاب شده است وهدفی از انتخاب در کار است نوعی آثار روانی وتربیتی در افراد به وجود می آورد.واعتقاد به اینکه انسان نتیجه ی یک سلسله تصادفات بی هدف است نوعی دیگر آثار روانی تربیتی درانسان به وجود می آورد.
خود شناسی به معنی این است که انسان مقام واقعی خویش را در عالم وجود درک کند .بداند خاکی محض نیست پرتوی از روح الهی در اوست وبداند که در معرفت می تواند بر فرشتگان پیشی بگیرد وبداند که او آزاد ومختار ومسئول خویشتن ومسئول افراد دیگر ومسئول آباد کردن جهان وبهتر کردن جهان است.
خود شناسی:
می گویند خود شناسی مقدم بر خداشناسی است.تا انسان خود را نشناسد نمی تواند خدا را بشناسد . این سخن از جهات متعدد در ست است :یک جهتش این است که باید وضع دستگاه گیرنده ی فکری خود رابشناسد .باید خود را به ضعف ونقص وقصور بشناسد تا خدا را به کمال قوت ولاتناهی بشناسد.باید قصور فهم وادراک خود را بشناسد که تا موجودی محدود وناقص نباشد واو را ضدی ونقطه ی مقابلی نباشد .نمی تواند او را بشناسد.
من باید خداوند را با حسی از حواس خود درک کنم باید بداند که محسوساتش هم اگر یکنواخت بود اگر همیشه یک شیء را فقط یک رنگ میدید او را دیگر نمی شناخت واز وجودش هیچ گاه آگاه نمی شد.اگر همیشه یک بو فقط ازیک طرز به مشام او می رسید هیچ وقت متوجه آن نمی شد.بشر خیال نکند مخفی شده بلکه باید بفهمد که تنها ظهور یک حقیقت کافی نیست برای فهم وادراک بشر وجود نقطه ای مقابل هم می تواندن به او کمک کند.نور ذات خدا ازلی وابدی است غروب نداردواز همین جهت ادراک ضعیف بشرعاجز ترازآن است که اورا درک کند.
«درخود فرو روتا خدا یابی هرکه بخواهد خدا را بشناسد ابتدا باید خود را بشناسد»
خداشناسی:آن حسی ویژه که درانسان حقیقت رامی شناسدوورای ظواهر هرچیز رادرک می کنداکتسابی است یعنی هرکسی خود باید آنرا ازقوه به فعل برساند.این حس ویژه درنتیجه پختگی روح ملکوتی حاصل می شود وشامل درجات مختلفی است از یک حس ساده تا مشاهده ی علنی حقیقت و… سپس به حقیقت پیوستن.کسی که حتی درمراحل اولیه بیداری این حس باشد چون رایحه ی حقیقت شناسی به مشامش رسیده است فریب راهها وراهنمایان کاذب ومنحرف رانمی خورد واصول کاذبی راکه به خدا نسبت می دهند به دلش نمی نشیند حتی اگر درتعلیمات ادیان الهی هم مخلوط شده باشند.سپس درمرتبه ی مشاهده ی عینی اوخدا رادر خود می بیند ومی شناسد.آنگاه است که به خداشناسی رسیده است.شناختن خدا تنها به وسیله ی هوش متعارف ظاهری (بشری)وکسب دانش نظری ممکن نیست مرتبه ای برای آن است.ممکن است کسی تمام علوم نظری ومتعارف رابداند وبه مرتبه ی استادی هم رسیده باشد.امادر علم خداشناسی درمراحل ابتدایی مانده باشد.مانند دانشمندان بزرگی که حس شناخت خدا رادر خود پرورش نداده اند.لذا هر گونه کیفیت الهی را نفی می کنند ویا ممکن است پیرو یک راه معنوی کاذب شوند.
خداشناسی یک حس ویژه است که فقط از راه عمل به معنویت الهی حاصل می شود ودرطول فرآیند درخود فرورفتن وخود شناسی است که حس ویژه ی خداشناسی پرورش می یابد. راهی که به خداشناسی می انجامد ضرورتا ازوادی خود شناسی می گذرد.به عبارت دیگربرای پرورش حس ویژه ی شناخت خدا باید ابتدا درخودفرو رفت تا خود راشناخت به تدریج که شخص درخود شناسی پیشرفت می کند پرتوهای اولیه ی خداشناسی (مرحله ی احساس )درذهن آگاهش ظاهر می شود.
برای شناختن خود ابتدا باید بدانیم خود چیست واز چه مبدائی است.
خود ارگانیزمی است روحی وروانی که از ترکیب روح بشری وروح ملکوتی به وجود می آیدوارگانیزمی است زنده پویا وتکامل پذیر.
دراین مورد می توان یک مثال زد:خود یا ارگانیزم روحی وروانی مان رابه حجمی ازآب زلال تشبیه کرد که می خواهیم آن را تا حد اشباع شیرین کنیم.
هربار که یک اصل اخلاقی رادرخود تحلیل کنیم مثل این است که مقداری شکر به آن افزوده ایم. طبیعتا این شکر به تمامی حجم آب سرایت کرده وآن را شیرین می کند به این ترتیب هر بار که یکی از اصول اخلاقی یا الهی رادر خود تحلیل ببریم به تمامی خود سرایت می یابد وخود را به خویشتن خویش وبه خدا آگاه تر می کند.ازآن سو برای کامل شدن عمل اشباع علاوه برافزودن شکر لازم است به محلول حرارت داد.برای انجام کامل عمل تحلیل کردن اصول اخلاقی والهی تا جایی که به خداشناسی برسیم باید خود را با نور مبدا گرم کرد.بدون این نور خودشناسی نخواهد شد وبدون خودشناسی به آن حالت از خود آگاهی لازم برای شناخت خدا نخواهیم رسید.طریقه ی دریافت نور الهی این است که توجه خود رابه سوی او معطوف داریم .بدین ترتیب نهایت شناخت
زمانی است که محلول وجود ازاصول اخلاقی والهی اشباع شده باشدویکایک آن اصول را درخود تحلیل برده باشد.دراین حالت است که انسان به شناخت خدا می رسد واشباع از سعادت .
ضرورت خودشناسی:
انسان چون حیوانات درآغاز زندگی توجه چندانی به خود ندارد.وقتی مارفتار وحالات کودکی راکه مراحل آغازین زندگی خویش راسپری می کند مورد بررسی قرار می دهیم درمی یابیم که عمده توجه اوبه بیرون از خویش است گویی که به خود توجهی نداردبه تدریج که کودک رشد می کند به مرحله ای می رسد که خود آگاهی وتوجه به خویشتن دراونمایان می شود.البته انسان ازهمان آغاز زندگی خواهان لذت خویش است ولی آن لذت برای اواصالت ندارد توضیح اینکه وقتی مابه حالات خود توجه می کنیم درمی یابیم که احساس گرسنگی مارا به سمت غذا وتهیه ی مقدمات آن متوجه می سازد ودرآن حالت توجه ما بیشتر به آن غذا است که به ما لذت می بخشد.پس عموم مردم بیشتر به بیرون خود می اندیشندوتوجه آنها بیشتر معطوف چیزهای است که در پیرامون آنها وجوددارد.
این خود فراموشی وعدم توجه به خویشتن انسان را تاسر حدحیوانات تنزل می دهد وچون حیوان که فقط به دنبال علفی است تاشکم خود راسیر کند اونیز تنها به شکم وتامین لذتهای مادی می اندیشد. طبیعی است که هرچند ازتوجه انسان به خویشتن کاسته شود وبیشتر به بیرون ازخود توجه کند ازخود آگاهی اوکاسته می شود.در حالی که رشد وتعالی انسان درگسترش خود آگاهی است باید بکوشد که بیشتر به خود توجه داشته باشدواز توجه به امور مادی پیرامون خود بکاهد عاقلانه نیست که انسان به جای توجه به مصالح واقعی ونگرش پایبند به خویشتن وعوامل تامین کننده سعادت ابدی دراندیشه ی لذایذ مادی واطاعت کورکورانه خویش باشد.
انسان برای رسیدن به کمال وتعالی ناگزیر است که ابتدا ویژگیها وتواناییها واستعدادهای خدادادی خویش رابشناسد چه اینکه فساد اخلاقی وجهالت ودیگر گرفتاری های بشر امروز ناشی از این است که توجه ندارد مرکب ازجسم وروح است وبرای رسیدن به کمال وسعادت شناخت خویشتن وپرورش تن وروان هر دو لازم است درغیر این صورت از اعمال ومقاصد انسانی دور می شویم وبه هدف زندگی وخلقت نمی رسیم . فقط با خود شناسی نیروهای شگرف واستعدادهای انسان کشف می گرددوبه کار بردن آنها هر انسانی که بالقوه کامل است به کمال وتعالی دست می یابد.برای شناسایی انسان لازم است که کالبد مادی ونفس وروح به موازات هم شناسایی شوند ونیز به موازات هم پرورش یابند.تربیت جداگانه ی هرکدام هرچند درحد خود مهم است ولی اگر هماهنگی بارشد دیگر ابعاد انسان نداشته باشد به کمال انسان نمی انجامد.
برای موجودی که برخوردار ازادراک وشعور است وفطرتا دارای «حب ذات» می باشد وازاین نظر آثار متعلق به خود رادوست دارد.کاملا طبیعی است که به خود بپردازدوتوجه به خویشتن برای او اصالت داشته باشد ودرصدد شناخت کمالات خویش وشناسایی طریق وصول به آن براید.
پس درک ضرورت خودشناسی نیازی به دلیل های پیچیده ی عقلی ندارد براین اساس عدم توجه به خویشتن وپرداختن به اشیای پیرامون خود وسرگرم شدن به اموری که تاثیری درکمال وسعادت انسان ندارد غیر طبیعی وانحراف آمیز وناسازگار با مقتضای فطرت انسانی است واین بزرگترین ناهنجاری وبیماری معنوی است که انسان به آن مبتلا می گردد.
«ارتباط انسان شناسی با خداشناسی »
یکی ازبهترین راه های خداشناسی شناخت انسان هویت با ویژگی هایی که دارد وآثاری که از خود نشان می دهد بیان کننده ی میزانی از علم وقدرت پدیدآورنده ی خویش است گویی وجود هرپدیده آیینه ای است که سیمای آفریننده خود را تاحد توان منعکس می کند بدیهی است که هر قدر موجودی کمالات بیشتری داشته باشد بهتر می تواند عظمت آفریدگار خود را آشکارسازد.
قرآن کریم پیوسته انسان را به تامل دروجود خویش فرا می خواند تا بتواند نشانه هاوآثار الهی را آشکار کند.
«خودشناسی مقدمه ی خداشناسی واخلاق»
حال برای چه گفته اند ،خود را بشناس؟ازخود شناسی به کجا می رسی؟خود شناسی مقدمه چیست؟
این سخن را برای دو منظور گفته اند:یک منظور همین است که اگر خود رابشناسی ،به مهمترین مسئله ای که برای بشر مطرح است وراز اصلی جهان می باشد ،یعنی به خدا پی می بری.دوم اینکه خودرا بشناس تابدانی درزندگی ودرجهان چه باید بکنی وچگونه رفتار کنی،یعنی اگر اخلاق وعمل خود را نشناسی ،نخواهد دانست که رفتار واخلاقت درجهان چگونه باید باشد،یعنی خودت چگونه باید باشی،چون اخلاق،ازآن نظر که یک سلسله ملکات است برمی گرددبه چگونه بودن واین که خودت چگونه باشی وچگونه رفتار کنی پس برای پی بردن به بزرگ ترین رازهای جهان ومهمترین مسئله ای که درفکر بشر مطرح است یعنی خدا،خود را بشناس وبرای مهمترین مسئله از نظر ابتلای عملی بشر که من چگونه باید باشم وچگونه باید رفتار کنم یعنی اخلاق نیز خودت را بشناس. درقسمت اول می خواهیم کمی توضیح بدهیم که چگونه انسان اگرخودرا بشناسد خدارا می شناسد؟
قرآن برای «خود شناسی»حساب جداگانه ای باز کرده است،به این معنی که درقران سراسر عالم خلقت،آیت ودرس است برای خداشناسی ،یعنی اختصاص به انسان ندارد که انسان فقط خودش را باید بشناسدتا خدا را بشناسد از نظر قرآن ،تمام جریان های خلقت،تمام واحدهای آفرینش اعم از آسمانی وزمینی،هر چه که درعالم است،علامت ها ونشانه های وجود مقدس پروردگارند یعنی از نظر قرآن این فصل ازفصول کتاب آفرینش که نامش انسان است،برای انسان آموز ندگی هایی دارد بالاتر وبیشتر از آن چه که مثلا درختان دارند.
برگ درختان ســـــبز در نظر هوشیار
هرورقش دفتری است معرفت کردگار

 

«آموزش های نفس انسان در خداشناسی»
آن درسها وآموزش های خاص چیست؟هزاران سال است که بشر به دنبال شناخت این موجود دوپا است وهر چه بیشتر می گردد کمتر پیدا می کند.از صبح که از خواب بر می خیزید تا انتهای شب به هر دری می زند تااین خود را پیدا کند.مشکل این جاست که به دنبال خود دربیرون می گردیم وسعی داریم با هر راه وهر وسیله این خلا را پر کنیم،اما از وجود خود غافلیم.
اگر خود را درخود جست وجو کنیم آن را راحت می یابیم وآن وقت راحتر می توان با این خود کنار آمد.یکی از علما می گوید:سالها پیش درکتاب دینی دبیرستان مطلبی را خواندم«لازمه ی خداشناسی خودشناسی است» .
آن موقع این مطلب روبه خاطرگرفتن نمره ازدرس دینی حفظ کردم اما الان به معنای این جمله پی می بریم.اینکه می گویند خدا،همیشه با توست وخدا ازرگ گردن به تو نزدیکتراست این خدا همان وجود انسان است که از انسان جدانشدنی است.وجودی که اگر دریابیم وبه عظمتش پی ببریم،آن وقت دنیا را باتمام عظمتش دربرابرخود کوچک می بیند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   34 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تعریف انسان (انسان چیست)

دانلودمقاله نادرشاه افشار

اختصاصی از فی فوو دانلودمقاله نادرشاه افشار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
تولد
چشمهای خود را به نور چراغ برقی که از سقف آویزان شده است دوخته ام مجذوب به نوری که از چراغ ساطع است خیال و فکر خود را در طول زمان به حرکت در می آورم ,چشمهایش در برابر نور خیره کننده ی چراغ برق ثابت و بی حرکت است اما فکرم در عرصه ی پهناور تاریکی به جولان در آمده به سوی شمال شرق ایران در پرواز است .
چشمهای خود را می بندم . در پشت پلکهای بسته , در همان جا که چراغ قرار گرفته بود رشته های سیم داخل چراغ به طور مجازی کماکان می درخشند در وسط دریای ظلمتی که در آن فرو رفته ام فروغی برجای مانده است .
از اختلاط و امتزاج مجاز و حقیقت , فکر و تخیل, فروغ بر جای مانده جان میگیرد : رقص شعله های آتش که از سوختن تکه های چوب و خس و خاشاک ایجاد می گردد تخیل مرا به سوی خود جلب می نماید .
در برابر آتش پیرمردی نشسته شعله های آتش و پرش جرقه ها را تماشا میکند در قیا فه اش آثار ناراحتی و اضطراب نمایان است . هم اینکه قطعه ی آتش گداخته و یا نیم سوخته ای به خارج از اجاق می پرد با دست آن را برداشته به وسط آتشها بر می گرداند . جرقه هایی که بر روی پوست گسترده شده در برابر اجاق میافتد با انگشتانش خاموش میکند . این حرکات را بدون اراده انجام میدهد زیرا تمام حوا سش متوجه ناله هایی است که گاه گاه از حلقوم زنش خارج می شود .
بعضی از زنهای قبیله پیر و دنیا دیده بودند به سراغ حاجر رفتند .
امام قلی شوهر حاجر خاطرش جمع است هنگام عصر که از چراگاه بر میگردد زنش حاجر فارغ شده یک پسر کاکل زری برایش آورده است زیرا قبلاً به او پیشگویی کرده بودند.
آغاز زندگی جنگی نادر1131_1127 ه ق
هنگامی که راهزنان اوزبک و یموت برای دست برد به ابیورد رو آوردند باباعلی گروهی از بهترین جوانان افشار را به فرماندهی نادر قلی به جنگ آنها فرستاد . جوانان کرد وافشار به دور نادرگردآمده با تفنگ , شمشیر , دشنه ونیزه به جنگ شتافتند وبا جانفشانی بسیار راهزنان را پس نشانده پراکنده نمودند . راهزنان چون ایستادگی سخت ایل را دیدند بی آنکه بتوانند چیزی بدست آورند ناامید برگشتند .
نخستین پیروزی کوچک وناچیزنادرتیره های دوست ودشمن افشار را بدو امیدوارنموده گروهی از دشمنانش چشم ازکینه ی درونی پوشیده بدوگرویدند .پس از یکسال باز هم راهزنان با نیروی مسلح بیش تری به ابیورد یورش آوردند فرمانده جوان افشار با یارانش ازآبادی بیرون شتافت وپس ازیک جنگ خونین که یک دسته ازبهترین دوستانش را از دست داد نیروی مهاجم رادر هم شکسته گروهی را نیزاسیر واسلحه ی بسیاری به چنگ آورد رفته رفته کار نادر بالا گرفت ودسته سوار مسلحی فراهم نموده بر غارتگران تاخت آورد .
نادرچندین باردردشت ترکستان بادشمن روبه رو شد ودربیشترنبردهاکامیاب گردید گروهی از راهزنان را دستگیرودست بسته به مشهد فرستاد.
بدین گونه نادر چهارسال درجنگ وستیزبا غارتگران مرزی بسر برد ودر این مدت آوازه ی نامش در همه جا پیچیده بود.غارتگران ترکستان با بودن چنین جوان نیرومندی هوای یورش به ایل افشار را از سر به در کردند.ییلاق وقشلاق نشین ایل ازتاخت وتاز رهزنان ایمنی یافت. ‌‌‌‌‌‌‌
نادر,فرمانده ی نیروی کلات 1134-1132ه ق.
‍‍‍‍‍‍‌عموی نادر که بخش دارکلا ت بود از پیشرفتهای برادرزاده ی خود بیمناک شده چندبار به او پیغام داد که به کلات آمده با سواران همراهش بدو پیوندند تا از شاه تهماسب برای او منصبی بگیرد . ولی اندیشه ی او این بود که پس از آمدنش او را دستگیر نموده از میان بردارد . چون این پیغامهای بی سروته بگوش فرمانده جوان افشار فرو نرفت عمویش چاره ی دیگری اندیشید و خواست با نیرنگ او را به چنگ آورده کارش را بسازد .
پس برادرزاده ی خود را به نام مهمانی به کلات خواست .نادر که از اندیشه ی عمویش کم و بیش بویی برده بود باسواران خود به کلات رفت و دسته ی کوچکی را همراه برداشته به دژ درآمد وبقیه ی آنها را در بیرون دژ به کمین گذاشت .همینکه نزد عمویش رسید پیش از اینکه مجالی بدو بدهد دستگیرش نموده وبکشت .سپس به کمک سوارانش که در بیرون دژ کمین نموده بودند بر سر نیروی پادگان دژ تاخته آنها را دستگیر وبر کلات دست یافت بدین گونه نادر برای خود شالوده ی فرماندهی کوچکی را ریخته سر از فرمان گماشتگان شاه تهماسب دوم برتافت.
رفته رفته آوازه ی سر کشی نادر در همه جای خراسان و ترکستان پیچید. 400 خانواراز تیره ی جلایر به فرماندهی سه تن از سر دسته های خود به نام تهماسبقلی بیک وکیل جلایر , محمد علی بیک و ترخان بیک به او گرویدند . دسته های دیگری از افشاریان نیز مانند امیرلو و کوندوز لو به دور او گرد آمده فرمانش را گردن نهادند.نادر پس از فراهم آوردن نیروی برازنده ای کلات را که برای او پناهگاه خوبی بود مرکز فرماندهی خود ساخته سپس بر همه ی آبادیهای دامنه ی شمالی کوه های هزار مسجد دست یافت.
‌‌‌نادر در مشهد 1136-1134ه ق.
پس از اینکه ملک محمود سیستانی بر خراسان دست یافت گروهی از سردسته های افشار وکرد به مشهد رفته برای اینکه گزندی به نادر برسانند به محمود پیوستند.از جمله قلیچ خان پاپالو و امامقلی امیر لوی افشار بودند . ملک محمود برای افزودن نیروی خود و باغوای افشاریان نماینده ای نزد نادر فرستاده وی را به مشهد خواست . نادر شیر دل بدون اینکه بیمی در وی راه یابد با سپاهیانش آهنگ مشهد نمود و به اردوی ملک محمود پیوست . سران ایل افشار که خود را برتر از نادر می دانستند ملک محمود را از او ترسانیده و همواره در صدد بودند که ملک رااز او بیش تر بد بین نموده ناگهان کارش را بسازند واز شرش آسوده شوند . ولی چون محمود نادر را افسری رزمجو و با پشتکار دید به گفتار دشمنانش ارجی ننهاد .
نادر از بد خواهی و دشمنی قلیچ خان وامامقلی به خوبی آگاه بود و میدانست که چه اندیشه ی بدی در باره ی او دارند.ولیی بهرگونه بود نمیگذاشت دشمنان نیش زهرآگین خود را فرو برده وآبی به آتش رشک درونی خود بپاشند.
با این همه فتنه انگیزی بد خواهان, کار خود را کرد و نادر از محمود رنجشی یافته , اندیشه ی بازگشت به کلات نمود . پس بدون اینکه این راز را با کسی در میان نهد با دشمنانش از در سازش در آمد. تا اینکه روزی در شکارگاه یامخانه نزدیک مشهد با سواران همراهش نیرنگی بکار برده بر سر قلیچ خان و امامقلی تاخته آنها را بکشت واز همان جا به ابیورد بازگشت .
نبردهای نادر با ملک محمود 1138ه ق.
ملک محمود چون نیروی رضا قلی خان را در هم شکست و نادر را هم دور دید ملک اسحق برادرزاده ی خود را برای گرفتن شهر نیشابور فرستاد. کردهای بیات چون نیروی ملک اسحق را نزدیک دیدند از نادر کمک خواستند . نادر با سواران افشار وکردهای کلات وابیورد به قوچان آمده , گروهی از کردهای میان راه را نیز با خود همدست نموده و با خود به سوی نیشابور راند . پس از اینکه به ملک اسحق رسید سپاهیان او را در نخستین برخورد در هم شکسته خود او را در باغی محصور نمود . در این میان ملارفیعا گیلانی که از مجتهیدین نامی و در مشهد می بود به نمایندگی ملک محمود سیستانی نزد نادر آمده درخواست رهایی ملک اسحق را کرد ولی کردها از تسلیم ملک اسحق سر باز زدند و ملک محمود ناچار شد با سپاهیانش به نیشابور بیاید . در قدمگاه نیروی ملک محمود با نادر برخورد نمود و جنگ در گرفت .
در این جنگ ابراهیم خان برادر نادر زخمدار شد وگروهی انبوه از هر دو سپاه به خاک افتادند . سرانجام ملک محمود پیروز شد ونادر با یک دسته از سوارانش به ابیورد بازگشت .ملک محمود به پیشنهاد مردم شهر فتحعلیخان بیات را به فرمانداری نیشابور گماشته به مشهد بازگشت و تاج کیانی را بر سر خود گذاشته تاجگذاری نمود.
در این میان مردم بوغمچ سر از فرمان محمود برتافته به خودسری برخواستند . ملک محمود ملک اسحق را برای سرکوبی آنها فرستاد. بوغمچیها چون از آمدن نیروی ملک آگاه شدند از نادر کمک خواستند ولی تا آمدن نادر ملک اسحق آنها را سرکوبی نموده به مشهد بازگشت. نادر از بوغمچ به سوی دشت رادکان سرازیر و به مشهد حمله ور شد. ملک محمود از شهر بیرون آمده در اشتر پی نیروی نادر را برای دومین بار شکست داد و بیش از 200 تن از سواران او را به خاک خون انداخت.
نادر به سختی توانست جانی از میدان به در ببرد. وبا دو تن از سواران همراهش به کلات بر گشت. ملک محمود هم پس از این پیروزی به قوچان رو آورد. نادر پس از اینکه به کلات رسید دوباره با پشتکار بیمانندی به گرد آوردن سپاهی پرداخت.چون در این هنگام ترکمنها به ابیورد تاخت آورده بودند نائر با دسته ی کوچکی از سپاهیان به سرکوبی آنها رفت و در بیرون آبادی , ترکمن ها را شکست داده پراکنده نمود پس از انجام کار ترکمنان , نادر برای نبرد سوم به ملک محمود به قوچان بازگشت ولی ملک محمود کردها را سخت گوشمالی داده به مشهد بازگشته بود. در این گیر دار سردار محمد خان ترکمان به خراسان رسید. فتحعلیخان بیات فرماندار نیشابور به هواخواهی محمد خان ترکمان سر از فرمان ملک محمود پیچید ومحمود برای سرکوبی او به نیشابور رو آورد .
فتحعلیخان در نخستین یورش سپاه محمود , دستگیر و کشته شد و ملک محمود ملک اسحق را به فرمانداری شهر بر گماشته , به مشهد بازگشت. بدین گونه اقدامات محمد خان هم بی نتیجه ماند.
نادر که به سختی توانسته بود نیئویی برای خود گرد آورد , بدون اینکه بیمی از ملک محمود به دل راه دهد به مشهد رو آورد. ملک محمود چون از آمدن نادر آگاه شد برای یکسره کردن کار این دشمن سرسخت که پس از شکست های پی در پی هنوز دست بردار نبود به ملک اسحق پیغام داد که با شتاب بسیار به سوی مشهد رهسپار شود و خود برای نبرد با نادر از شهر بیرون تاخت . پس از رسیدن ملک اسحق جنگی بی اندازه هولناک میان نیروی نادر و ملک محمود در گرفت. دلاوران افشار در این نبرد فداکاری شگفت آوری از خود نشان دادند. بسیاری از سپاهیان ملک محمود را ازدم شمشیر گذرانده گروهی را نیز اسیر نمودند.
توپخانه ی محمود به چنگ نادر افتاد و ملک محمود با ملک اسحق از میدان جنگ گریخته به شهر پناهنده شدند. نادر پس از این پیروزی ناگهانی که هرگز امیدوار نبود, به سوی کلات رهسپار شد و ملک محمود چون دید که چیرگی بر این مرد هنگامه جو کار آسانی نیست نمایندگانی به ترکستان و قوچان فرستاده ترکمنهای نسا وابیورد و کرد های قوچان را به دشمنی و ستیزه جویی با نادر بر انگیخت و با آنها همه گونه وعد و وعید داد.نادر چون از سرکشی کردها و ترکمنها آگاه شد 150 کیلو متر راه را در یک شبانه روز پیمود خود را به نسا رسانید. ترکمنها چون مرگ را برابر چشم دیدند از نادر به جان زینهار خواستند و نادر آنها را به خود رام نموده از راه میاب , کوپگان, مرو و سرخس در سر مای زمستان به سوی مشهد سرازیر شد. چون به نزدیکی مشهد رسید دو دسته از سواران شمشیر زن خود را در کناره های جاده به کمین گذاشته , خود با یک دسته از چابکسواران به سوی شهر پیش رفت. اندیشه ی نادر این بود که ملک محمود را دنبال خود کشانیده , پس از اینکه او را به کمینگاه سواران رسانید, ناگهان بر او تاخته کارش رابسازد .ولی محمود از نیرنگ جنگی نادر آگاه شده پیش نیامد و پس از یک جنگ سخت که گروهی از هر دو سپاه کشته شدند هیچ کاری از پیش نرفت. چون سرمای هوا بی اندازه بود, ملک محمود دست ازجنگ برداشته به شهر بازگشت و نادر برای اینکه با نداشتن خوار بار , سپاهیانش دچار زحمت نشوند از محاصره ی شهر چشم پوشیده به سوی سرخس رهسپار شد و همینکه شنید شاه تهماسب نیز به سوی خراسان پیش میآید ملا علی اکبر خراسانی را نزد شاه فرستاده اجازه خواست که با همه ی سپاهیانش به اردوی شاهی بپیوندد .
پیوستن نادر به نیروی شاه تهماسب 1139-1138 ه ق.
اردوی شاه تهماسب دوم به حسین آباد رسید نجفعلی بیک شادلو سردسته ی کردهای جمشکزک نزد شاه آمده پیشنهاد نمود که با دادن 10000 تومان پول برای هزینه ی اردو, آنها را از دادن سرباز معاف دارند .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  62  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نادرشاه افشار