برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
دانلود پاورپوینت چرا به حکومت نیاز داریم - 6 اسلاید
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
مشخصات این فایل
عنوان: نگاهی به حکومت امام علی بن ابی طالب (ع)
فرمت فایل: word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 16
این مقاله درمورد نگاهی به حکومت امام علی بن ابی طالب (ع) می باشد.
روش برقراری عدالت در اداره حکومت از دیدگاه حضرت علی:
اگر عدالت اجتماعی نباشد و نیازمندان اکثریت جامعه را تشکیل دهند روانیست که با نیازمندان به گونه ای برخورد شود، که آنان همچنان فقیر و نیازمند باقی بمانند و بقیه افرادی که ثروتمند هستند همچنان به ثروت اندوزی و جمع آوری مال بپردازند. در اداره حکومت یک حاکم نباید فقط برای طبقات بالای جامعه سودمند باشد و در یک جامعه اگر بخواهد عدالت برقرار شود باید میزان سود و زیان برای همه یکسان و مساوی باشد.
قضاوت در عدالت و عدالت در قضاوت
یکی از مسائلی که در حکومت عدالت محور از نظر امام علی(ع) وجود دارد مسأله قضاوت و داوری است. امام علی(ع) برای قضاوت و داوری عادلانه در جامعه اسلامی برنامه ریزی می کرد که عدالت در آن حاکم باشد و عدالت قضایی باید هدفش حمایت انسان باشد، و در چهارچوب رحمت عفو و احسان اجرا شود.
سخنرانی دانشمند محترم جناب آقای مطهری درباره عدالت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب( علیه السلام) که در شب 19 ماه رمضان 1381 بیان فرموده است:
« ان الله یأمر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشا و المنکر و البغی یعظکم لعلکم تذکرون» (نحل آیه 90)
( خدا امر می کند به عدالت و نیکی و کمک و صله ارحام و نهی می کند از کارهای زشت و بد و ظلم خداوند پند می دهد تا شما متذکر شوید .)
عدل و امامت اختصاصاً در شیعه از اصول دین شمرده شده و گاهی این دور را به نام دو اصل مذهب می نامند. امام علی(ع) مجسمه عدل و نمونه رحمت و محبت و احسان بوده. امشب شب ضربت خورد این شهید عدالت و دفاع از حقوق انسان خورد. ضربتی که در راه تصلب و انعطاف پذیری از حق و عدالت و دفاع از حقوق انسان خورد.
سخنان حضرت علی در مورد عدالت
« بالعدل تصلح الرعیه کار رعیت با عدالت اصلاح می شود.» (غ م ص 331 ش 37)
« لاریاسه کالعدل فی السیاسه در کار سیاستمداری هیچ ریاستی بهتر از عدل و دادگری نیست.»
نمونه ای از نامه امام علی(ع) در مورد اجرای عدالت به اسوه بن قطبه فرمانده لشکر حلوان:
بخشی از ترجمه نامه 59 چنین است: پس از یاد خدا و درود اگر رأی و اندیشه زمامدار دچار دگرگونی شود او را از جزای عدالت بسیار باز می دارد. پس باید که کار مردم در آنچه حق است نزد تو یکسان باشد. زیرا در ستمکاری بهایی برای عدالت یافت نمی شود.
موانع و مشکلات حکومت علی (ع)
1.عدالت اقتصادی
خلیفة دوم، دیوان را براساس سوابق اسلامی افراد و ترکیب قبیلهای قرار داده بود. قریش بر غیر قریش، مهاجر بر انصار، عرب بر غیرعرب و موالی ترجیح داشتند؛ در حالی که در زمان پیامبر چنین نبود. این وضعیت در کنار بخششهای عثمان، فاصلة غنی و فقیر را غیرقابل تحمل کرد. خمس غنایم، مالیات و جزیة سرزمینهای فتح شده، که به همة مردم تعلق داشت، تنها در اختیار افراد و گروههای خاص قرار میگرفت.
امام علی (ع) در سخنرانی نخست خود، سیاست مالی برگرفته از سیرة پیامبر (ص) را مطرح کرد؛ برتری مهاجر و انصار بر دیگران را معنوی خواند و فرمود: هرگونه دعوت خدا و رسول (ص) را بپذیرد و به قبلة مسلمانان نماز گزارد، از تمامی حقوق بهرهمند می شود و حدود اسلام دربارة همه اجرا خواهد شد.
مخالفتها از همین جا آغاز شد و امام (ع) در برابر اصحاب معترض به این روش، که به سنت عمر استناد میکردند فرمود: آیا روش و سنت پیامبر خدا (ص) شایسته پیروی است یا روش عمر! بسیاری از مورخان نوشتهاند: علت جدا شدن برخی اعراب از امام علی (ع) و پیوستن به صف مخالفان این بود که میگفتند: علی (ع) در تقسیم اموال ملاحظه اشراف را نمیکند و عرب را بر عجم و موالی آنها برتری نمیدهد.
2.عدالت اجتماعی
یکی از آثار فتوحات، اختلاط نژادهای مختلف بود. موالی یا اسیران آزاد شده در قیاس با عرب ها از حرمت اجتماعی و حقوق مدنی کمتر برخوردار بودند. جامعه، برتری عرب بر موالی را اصلی مسلم میپنداشت. این امر برای روحیة عدالتخواهانة امام (ع) مشکلی مهم بود. او از نظر دینی، هیچ دلیلی بر درستی این تبعیض نمیدید. در حالی که عمر فرمان داده بود بردگان عرب را از بیتالمال آزاد کنند، امام (ع) هیچ تفاوتی میان بردگان عرب و عجم نمیگذاشت و هنگام تقسیم اموال، میفرمود: حضرت آدم نه غلام به دنیا آورد، نه کنیز، بندگان خدا همه آزادند... . اکنون مالی نزد من است و من میان سفید و سیاه فرقی نخواهم گذاشت. او در پاسخ به اعتراض گروهی از عربها، فرمود: من در قرآن، برتری عرب بر عجم را ندیدهام.
3. انحرافها و بدعتها
انحرافات دینی و بدعتها مهمترین مشکل حکومت امام علی (ع) بود. ناآگاهی جامعه از دین و نبودن برنامة منسجم در جهت روشنگری مردم، ابعاد این دشواری را پیچیده تر میساخت. بسیاری از سخنان پیامبر (ص) متروک شده بود. بنیان این انحرافها در کنار بستر بیماری پیامبر خدا (ص)، با شعار «حسبنا کتاب الله» گذاشته شد و با سخن خلیفة اول در توجیه اشتباهاتش (پیامبر (ص) با وحی یاری میشد، ولی دست من از وحی کوتاه است و به مصلحتاندیشی و اجتهادم عمل میکنم) به طور ضمنی مورد تأیید قرار گرفت. این روند نادرست در مرحلهای، به طور رسمی با بخشنامهها و قوانین ویژة جلوگیری از نقل و نگارش حدیث، به اوج رسید. نتیجه طبیعی این کژروی گشایش راه نفوذ شبههها و انحراف آموزههای اسلام از مسیر اصلی بود.
4. رفاهگرایی و تضعیف ارزشهای دینی
اشاره شد که پیدایش شکافهای اجتماعی از دوران خلیفه دوم آغاز شد. هم او بود که تبعیض در توزیع بیتالمال را بدعت نهاد و گرایشهای قومی را، که پیامبر اکرم (ص) شدیداً مخالف آن بود و با آن مبارزه میکرد، احیا کرد و برتریجویی قومی به صورت فراگیر و جدی دوباره پدیدار گشت. در این میان، به ویژه ملتهای غیرعرب مثل ایرانیان و رومیان بیش از سایر گروهها و ملتها تحقیر شدند؛ تا آنجا که شخص خلیفه از ورود آنان به مدینه جلوگیری کرد و ابنعباس و پدر و فامیلش را مقصر این کار معرفی مینمود.
سیره و سخنان حضرت علی(علیه السلام) نشان می دهد کسب حکومت و حفظ آن هدف اصلی وی نبود. حضرت علی (علیه السلام) قبل و بعد از رسیدن به حکومت، رفتار سیاسی اش را در چارچوبی مشخص منضبط کرده بود و خود را به فراتر رفتن از آن مجاز نمی دانست. کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) چارچوب رفتار سیاسی و اجتماعی و فردی امام (علیه السلام) به شمار می آمد. حضرت (علیه السلام) آن قدر به این امر اهمیت می داد که در شورای عمر پیشنهاد عبدالرحمن بن عوف را نپذیرفت و راه برای خلافت عثمان گشوده شد.
عبدالرحمن به امام(علیه السلام) گفت: چنانچه در کنار کتاب و سنت نبوی به سنت شیخین (ابوبکر و عمر) وفادار بمانی، باتو بیعت خواهم کرد. حضرت واپسین شرط وی را نپذیرفت و از حکومت بازماند.(الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج 2، ص 223 )
آن حضرت(علیه السلام) در طول حکومتش اصول حاکم بر رفتار سیاسی خویش را بیان فرموده است. بررسی این اصول نشان می دهد همگی بخش ها یا جلوه هایی از کتاب و سنت اند برای نمونه می توان از تقوا سخن گفت. حضرت تقوا را ملاک همه اعمال خود و سرور و رئیس همه امور اخلاقی می داند(نهج البلاغه، حکمت 410) و حاضر نیست به هیچ بهایی و در برابر هیچ مصحلتی آن را زیر پانهد.
در نقطه مقابل امام (علیه السلام) معاویه قرار دارد که حاضر است برای حفظ قدرت به نیرنگ دست یازد و همه ارزش های مادی و معنوی را قربانی کند.
موفقیت های او که رهاورد عدم پایبندی به ارزش های اسلامی و انسانی است، در چشم برخی از سیاستمداران ظاهر بین بزرگ جلوه کرد به گونهای که وی را باهوشتر و سیاستمدارتر از امام علی(علیه السلام) خواندند. حضرت(علیهالسلام) در پاسخ این ظاهربینان فرمود: «سوگند به خدا، معاویه از من سیاستمدارتر نیست اما او حیله گر و جنایتکار است. اگر نیرنگ ناپسند نبود، من زیرک ترین افراد بودم ولی هر نیرنگی گناه و هر گناهی نوعی کفر و انکار است....»(نهج البلاغه، خطبه 200 )
جلوه دیگر ارزش مداری حضرت در حق گرایی و باطل ستیزی وی متبلور است. او حق را چندان مهم می داند که حتی حکومت و قدرت را بدون امید به برپاداشتن آن بی ارزش می خواند.
امام (علیه السلام) کتاب و سنت و اصول مستفاد از آن را «امرالله » و «دینی » (دینم) می خواند و حاضر نمی شد در هیچ موقعیتی از آن ست بردارد: لا یقم امرالله الا من لا یصانع و لا یضارع و لا یتبع المطامع;فرمان خدا را بر پا ندارد جز آن کس که در اجرای حق مدارا نکند، سازشکار نباشد و پیرو آرزوها نگردد
روزی ابن عباس خدمت حضرتش رسید. امام که به وصله زدن کفش اشتغال داشت، فرمود: «این کفش پاره که مشغول وصله زدنش هستم از حکومت بر شما برایم دوست داشتنی تر است مگر آن که به وسیله حکومت، بتوانم حقی را اقامه کرده و باطلی را از میان بردارم.» (همان، خطبه 33) این سخن و گفتارهای همانندش که نهج البلاغه از آن آکنده می نماید، نشان می دهد احیای دین، اجرای شعائر و احکام و حدود الهی،(همان، خطبه 131) استقرار صلاح و درستی و حمایت از ستمدیدگان جلوه های گوناگون حضور کتاب و سنت در جامعه اند.
برپایی عدالت اجتماعی نیز از جلوه های اصولگرایی حضرت علی(علیه السلام) است. چنان که در آغاز حکومتش، درباره سبب پذیرش فرمانروایی، فرمود: «سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید... اگر خداوند از علما پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می ساختم.» (همان، خطبه 3)
مقدمه
نگاهی کوتاه به زندگی حضرت علی(ع):
مفهوم دولت و حکومت از دیدگاه حضرت علی(ع)
اهداف دولت اسلامی:
اصل عدالت:
عدالت امام علی(ع):
3- اصل میانه روی در اداره امور:
4- جایگاه و اهمیت انصاف در اداره امور از دیدگاه حضرت علی(ع):
فرمایش امام حسین(ع) در مورد عدالت
ویژگی های حکومت عدالت محور از دیدگاه امام علی(ع)
ویژ گی های زمامدار و حاکم عادل
روش برقراری عدالت در اداره حکومت از دیدگاه حضرت علی:
موانع و مشکلات حکومت علی (ع)
3. انحرافها و بدعتها
4. رفاهگرایی و تضعیف ارزشهای دینی
نتیجه گیری:
از این نوشته های نتیجه
مهمترین عرصه های عدالت در مدیریت اداره و حکومت از دیدگاه حضرت علی»
منابع
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه27
بخشی از فهرست مطالب
دورههای حکومت عباسی
عباسیان/سالهای حکومت
خلیفگان دوران دوم عباسی خلفای عصر ترکی و بویهی
جدول ذیل پیوستگی نسب خلیفگان دوران دوم را نمودار میکند
خلفای عباسی/سالهای خلافت
تعداد صفحات : 29 صفحه -
قالب بندی : word
مقدمه
گـفـتـیـم کـه فـقـیـه براى استنباط حکم شرعى به منابع چهارگانه رجوع مى کند. فقیه گـاهـى در رجـوع خـود موفق و کامیاب مى گردد و گاه نه . یعنى گاهى (و البته غالبا) بـه صـورت یـقـینى و یا ظنى معتبر (یعنى ظنى که شارع اعتبار آن را تاءیید کرده است ) بـه حـکم واقعى شرعى نائل میگردد، پس تکلیفش روشن است ، یعنى مى داند و یا ظن قوى مـعـتـبـر دارد کـه شـرع اسـلام از او چـه مى خواهد. ولى گاهى ماءیوس و ناکام میشود یعنى تکلیف و حکم الله را کشف نمى کند و بلا تکلیف و مردد میماند. در اینجا چه باید بکند؟ آیا شـارع و یـا عـقـل و یـا هـر دو وظیفه و تکلیفى در زمینه دست نارسى به تکلیف حقیقى معین کرده است یا نه ؟ و اگر معین کرده است چیست ؟.
جـواب این است که آرى ، شارع وظیفه معین کرده است ، یعنى یک سلسله ضوابط و قواعدى بـراى چـنین شرایطى معین کرده است . عقل نیز در برخى موارد مؤ ید حکم شرع است ، یعنى حـکـم اسـتـقـلالى عـقـل نـیـز عـیـن حـکـم شـرع اسـت ، و در بـرخـى مـوارد دیـگـر لااقل ساکت است یعنى حکم استقلالى ندارد و تابع شرع است .
عـلم اصـول ، در بخش ((اصول استنباطیّه )) دستور صحیح استنباط احکام واقعى را به ما مـى آمـوزد، و در بـخـش ((اصـول عـمـلیـّه )) دسـتور صحیح اجراء و استفاده از ضوابط و قواعدى که براى چنین شرایطى در نظر گرفته شده به ما مى آموزد.
چهار اصل عملى : 1- اصل برائت
اصـول عـمـلیـه کـلیـه کـه در هـمـه ابـواب فـقـه مـورد استعمال دارد چهار تا است :
1. اصل برائت .
2. اصل احتیاط.
3. اصل تخییر.
4. اصل استصحاب .
هـر یـک از ایـن اصـول چـهـارگـانـه مـورد خـاص دارد کـه لازم اسـت بـشـنـاسـیـم . اول این چهار اصل را تعریف میکنیم .
((اصل برائت )) یعنى اصل ، این است که ذمه ما برى است و ما تکلیفى نداریم .
چـهـار اصـل عـمـلى : 2- اصـل احتیاط
((اصـل احـتـیـاط )) یـعـنـى اصـل ، ایـن اسـت کـه بـر مـا لازم اسـت عمل به احتیاط کنیم و طورى عمل کنیم که اگر تکلیفى در واقع و نفس الامر وجود دارد انجام داده باشیم .
چهار اصل عملى : 3- اصل تخییر
((اصـل تـخـیـیـر )) یـعـنـى اصـل ایـن اسـت کـه مـا مـخـیـریـم کـه یـکـى از دو تـا را بـه میل خود انتخاب کنیم .
چهار اصل عملى : 4- اصل استصحاب
((اصـل اسـتـصـحـاب )) یـعـنـى اصـل ، این است که آنچه بوده است بر حالت اولیه خود باقى است و خلافش نیامده است حـالا بـبـینیم در چه موردى باید بگوییم اصل ، برائت است ، و در چه مورد باید بگوییم اصـل ، احـتـیـاط یـا تـخـیـیـر یـا اسـتـصـحـاب اسـت . هـر یـک از ایـنها مورد خاص دارد و علم اصول این موارد را به ما مى آموزد.
اصولیون میگویند: اگر از استنباط حکم شرعى ناتوان ماندیم و نتوانستیم تکلیف خود را کـشف کنیم و در حال شک باقى ماندیم ، یا این است که شک ما تواءم با یک علم اجمالى هست و یـا نـیـسـت ، مـثـل اینکه شک میکنیم در اینکه آیا در عصر غیبت امام ، در روز جمعه نماز جمعه واجـب اسـت یـا نـمـاز ظـهر؟ پس هم در وجوب نماز جمعه شک داریم و هم در وجوب نماز ظهر. ولى عـلم اجـمالى داریم که یکى از این دو قطعا واجب . ولى یک وقت شک میکنیم که در عصر غیبت امام نماز عید فطر واجب است یا نه ؟ در اینجا به اصطلاح شک ما ((شک بدوى )) است نه شک در اطراف علم اجمالى .
پـس شـک در تـکلیف یا تواءم با علم اجمالى است و یا شک بدوى است . اگر تواءم با علم اجمالى باشد یا این است که ممکن الاحتیاط است یعنى میشود هر دو را انجام داد یا احتیاط ممکن نـیـسـت . اگـر احـتـیاط ممکن باشد باید احتیاط کنیم و هر دو را انجام دهیم ، یعنى اینجا جاى اصـل احتیاط است ، و اگر احتیاط ممکن نیست زیرا امر ما دائراست میان محذورین ، یعنى وجوب و حرمت ، یک امر معین را نمى دانیم واجب است یا حرام ، مثلا نمى دانیم در عصر غیبت امام اجراء بـعـضـى از وظـایـف از مختصات امام است و بر ما حرام است یا از مختصات امام نیست و بر ما واجـب اسـت ، بـدیـهـى اسـت کـه در ایـنـگـونـه مـوارد راه احـتـیـاط بسته است پس اینجا جاى اصل تخییر است .
و امـا اگـر شک ما شک بدوى باشد و با علم اجمالى تواءم نباشد. در اینجا یا این است که حـالت سـابـقـه اش مـعـلوم اسـت و شـک مـا در بـقـاء حکم سابق است و یا این است که حالت سـابـقـه مـحـرز نـیـسـت . اگـر حـالت سـابـقـه مـحـرز اسـت جـاى اصـل اسـتـصـحـاب اسـت و اگـر حـالت سـابـقـه مـحـرز نـیـسـت جـاى اصل برائت است .
یـک نـفـر مـجـتـهـد بـایـد در اثـر مـمـارسـت زیـاد، قـدرت تـشـخـیـصـش در اجـراء اصـول چـهـارگانه که گاهى تشخیص مورد نیازمند به موشکافى هاى بسیار است ، زیاد باشد و اگر نه دچار اشتباه مى شود.از ایـن چـهـار اصـل ، اصـل اسـتـصـحـاب ، شـرعـى مـحـض اسـت ، یـعـنـى عـقـل حـکـم اسـتـقـلالى در مـورد آن نـدارد بـلکـه تـابـع شـرع اسـت ، ولى سـه اصل دیگر عقلى است که مورد تاءیید شرع نیز واقع شده است .
اهداف حکومت در نهجالبلاغه
28 صفحه
حکومت در دیدگاه مکتب اسلام و فرهنگ حکومت علوی از مهمترین ابزارهای نیل جامعه به کمال و تعالی است. از آن جا که حیات بشری در این دنیا، از منظر فرهنگ اسلامی، ابزاری برای رسیدن به کمال است و آن چه برای انسان اصالت دارد، کمال جاویدان است. لذا حکومت نیز میتواند وسیله مناسبی برای نیل به این هدف باشد؛ زیرا حکومت هم امکانات این رشد و تعالی را به گونهای جامع در اختیار دارد و هم میتواند زمینة استفاده از هر نوع امکانی را فراهم سازد.
از تعابیر حضرت اینگونه استفاده میشود که حکومت وقتی میتواند راهنمای رسیدن به کمال باشد که خود در میسر عدالت، تحقق امنیت، تأمین رفاه و زمینهسازی تربیت انسانی، گام بردارد والا اگر حکومت به سوی بیعدالتی و خودکامگی گام بردارد و در آن از امنیتهای مختلف که زمینهساز آرامش درونی و بیرونی انسانها است، خبری نباشد و توان رفاه و آسایش مردم را با تدبیر درست در زمینههای مختلف اقتصادی نداشته باشد و هم چنین در جهت خودسازی و انسانسازی گام برندارد.