اختصاصی از
فی فوو دانلودمقاله دکتر مصدق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
زندگینامه دکتر مصدق
دکتر محمد مصدق در روز 29 اردیبهشت ماه سال 1261 هجری شمسی در تهران متولد شد . پدرش میرزا هدایت آشتیانی وزیر دفتر استیفا در دوران ناصری و از رجال تجدد طلب و پیروان میرزا تقی خان امیرکبیر و مادرش ملک تاج خانم نجم السلطنه بنیانگذار بیمارستان نجمیه تهران و از نوادگان عباس میرزا ولیعهد قاجار بود .
پس از انجام تحصیلات معمول در آن زمان ، چند سال پس از مرگ پدرش که به سال 1271 هجری شمسی اتفاق افتاد در عنفوان جوانی تصدی استیفای خراسان به وی محول گردید . ( متصدیان استیفا یا مستوفیان ایالات و یا ولایات که بنام محل کارشان نامیده میشد . )
مصدق در کنار مشروطه خواهان
هنگام انقلاب مشروطیت در جرگه آزادیخواهان قرار گرفت و چندی بعد از افتتاح مجلس اول به نمایندگی اصفهان انتخاب شد . اما چون سنش کمتر از سی سال بود – با وجودی که برخی کمتر از سی سال داشتند و به مجلس داخل شده بودند – نخواست کرسی وکالت را اشغال نماید .
مصدق روز دهم تیر ماه 1286 در سن 25 سالگی هنگامی که کمی کمتر از یک سال از صدور فرمان مشروطیت و اولین پیروزی انقلاب می گذشت با امضای سوگندنامه عضویت در « جامع آدمیت » در واقع زندگی سیاسی خود را در عصر آزادی شروع نمود و عهد کرد تا شأن و حقوق و شرافت آدمی را در هر مقام ، مادام الحیات حفظ نماید.
پس از شکست آزادی و خاتمه مشروطه اول قهرمان ما ، مدتی متواری و مخفی بود و با وجودی که هر لحظه امکان توقیف و نابودی وی می رفت ، حاضر به شرکت در تحصن سفارت انگلیس نشد. در اولین فرصت برای تحصیلات عالیه رهسپار اروپا شد و نزدیک به دو سال در مدرسه علوم سیاسی پاریس مشغول به تحصیل گردید . بعد به علت بیماری و احتیاج به استراحت به ایران برگشت و پس از مراجعت به اروپا در یکی از شهرهای سوئیس به نام نوشاتل به تحصیل علم حقوق پرداخت و قبل از جنگ بین الملل اول در علم حقوق دکتری گرفت و پس از طی دوران کارآموزی موفق به اخذ گواهینامه وکالت دادگستری از کانون وکلای نوشاتل گردید و عازم ایران شد . پس از مراجعت به ایران بنا به دعوت دکتر ولی الله خان نصر رئیس مدرسه علوم سیاسی با سمت استادی در آن مدرسه به تدریس پرداخت و در همین دوران کتاب دستور در محاکم حقوقی را به منظور کمک به تحول و توسعه قوه قضائیه نوبنیاد ایران که به همت روشنفکران مشروطه خواه بنیان گذاری شده بود ، برای تدریس در آن مدرسه نوشت . تازه خبر الغای کاپیتولاسیون در ترکیه به ایران رسیده بود و با وجود آنکه این سیستم استعماری در ایران نیز اجرا می شد ، اکثر مردم از شکل و معنای آن باخبر نبودند . مصدق برای روشن شدن اذهان و آماده کردن زمینه برای الغای کاپیتولاسیون در ایران در مهر ماه 1293 رساله ای به نام کاپیتولاسیون و ایران نوشت و منتشر کرد و خواهان الغای این رژیم استعماری گردید . سپس در جهت توسعه اقتصاد ملی که یکی از اهداف انقلاب مشروطیت بود به تقاضای عده ای از تجار که مایل به فعالیتهای اقتصادی جمعی از طریق تشکیل شرکتهای تجارتی بودند و راهنمایی برای تشکیل شرکت در دسترس نداشتند ، رساله دیگری به نام شرکت سهامی در اروپا منتشر کرد . اکثر اوقات وی به تحقیقات و مطالعات علمی می گذشت و می کوشید تا ثمره تحصیلات خود را به هموطنان عرضه کند و در همین زمینه همراه با شادروان حاج میرزا یحیی دولت آبادی و عده دیگری که در خارج تحصیلاتی کرده بودند به انتشار مجله ای به نام مجله علمی مبادرت کرد که بیش از 15 شماره آن منتشر نشد .
در سال 1296 مصدق معاون وزارت مالیه و رئیس اداره کل محاسبات شد تا سال 1297 به عنوان معاونت وزارت مالیه باقی ماند .
دکتر مصدق که بود ؟
همان مردی بود که وقتی به مقام نخست وزیری رسید و بر سریر قدرت جا گرفت ، تصمیم گرفت که آرزوی دیرین ملت ایران را در طرد استعمار حیله گر و کهنه کار انگلیس جامه عمل بپوشاند . این فرد بغایت میهن پرست و فرزند شجاع و شایسته و وفادار ملت ایران که مزاج و بنیه ای ضعیف و رنجور ولی اراده ای قوی و پولادین داشت ، انسانی بود در عین قدرت ، متواضع و آزادمنش و به قول خود ، هیچ لذتی را نمی توانست با خط آزادی و عقیده و بیان برابر کند .
او پس از منصوب شدن به نخست وزیری دستور زیر را به شهربانی کل کشور صادر کرد :
« شهربانی کل کشور ! در جراید ایران آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته می شود و هر چه نوشته باشند و هر که نوشته به هیچ وجه نباید مورد اعتراض و تعرض قرار گیرد ! »
این عمل دکتر مصدق در عین اقتدار در ذهن خواننده اهل مطالعه و تامل ، عمل بزرگ منشانه و دموکرات مآبانه مقتدرترین امپراتوران پروس یعنی فردریک کبیر تداعی می شود .
مردی به نام مصدق
سالها آمدند و رفتند ، دوره چهاردهم با نمایندگی دکتر مصدق ( نماینده اول تهران ) و آغاز مبارزه با سیدضیاء آن سیاستمدار سرسپرده انگلیسیها به تصویب رسانیدن طرح عدم سپردن امتیاز نفت شمال به روسها و مخالفت با دادن هر نوع امتیازی به بیگانگان ، جلوگیری از لایحه قیمومیت ایران بوسیله کشورهای انگلیس – روسیه – آمریکا ، یا پیمان سه جانبه ، مبارزه قاطع با انتخابات تقلبی دوباره پانزدهم و شانزدهم و پیروزی در این دو امر مهم و در مرحله آخر به تصویب رسانیدن قانون ملی شدن صنعت نفت ایران ، اینها همه از پیروزیها و موفقیتهای درخشان دکتر مصدق و یاران نزدیک وی حکایت می کرد تا آنکه در روز هفتم اردیبهشت سال 1330 مجلس شورای ملی متعاقب یک ترفند و زدوبند سیاسی پشت پرده به مصدق تکلیف نخست وزیری میکند و مصدق هم علیرغم انتظارات اکثریت مجلس برای اجرای قانون ملی شدن نفت این تکلیف مهم و عظیم و پرمخاطره را می پذیرد ، هرچند که دربار ، محرمانه سیدضیاءالدین طباطبائی را برای عقیم گذاشتن این قانون به اصطلاح در آب نمک خوابانده بود .
قبول نخست وزیری در آن روزهای بحرانی که هر چند گاه یک نخست وزیر و یا یک دولتمرد مورد نفرت مردم به ضرب طپانچه ای از پای در می آمد ، کار خطیر و فوق العاده مشکلی بود ، ولی مصدق آن خطرات را برای منافع ایران به جان خرید . مرحوم دکتر غلامحسین مصدق ، فرزند مصدق در کتاب « در کنار پدرم ، مصدق » می نویسد :
« در این موقع پدرم ، که از نتیجه امتناع از قبول پست نخست وزیری که منجر به زمامداری سیدضیاءالدین می شد ، آگاه بود و میدانست که این امر کوششهای مردم ایران را در راه ملی کردن صنعت نفت بر باد خواهد داد ، پیشنهاد نخست وزیری را می پذیرد و اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان ، به او رای تمایل می دهند ... »
دکتر غلامحسین مصدق ادامه می دهد :
« من ، پس از شنیدن داستان نخست وزیری پدرم ، نگران شدم و با آشنایی که به وضع مزاجی او داشتم گفتم : پدرجان ! چرا این کار سنگین و طاقت فرسا را قبول کردید ؟ گفت : ناچارم ، والا ، مبارزه ملت ایران برای ملی کردن صنعت نفت از میان می رفت . اگر سیدضیاء نخست وزیر می شد ، دیگر مجلس نمی ماند تا من بتوانم موضوع را تعقیب کنم ، همه ما را توقیف می کرد ، مملکت را قرق می کرد ، تا کار خودش را به انجام برساند . جمال امامی بلوفی زد و نگرفت ، شاه وقتی قضیه را شنیده بود گفته بود ، قرارمان این نبود ... !
« قبول زمامداری از سوی پدر ، موجب نگرانی خانواده ما گردید و مسئولیت مرا در مراقبتهای پزشکی از او ، افزون ساخت . زندگی پرتلاطم سیاسی وی ، در دوران جوانی ، آسایش و امنیت او و مادرم را مختل ساخته بود . در این رهگذر ، من و برادرم احمد و دیگر کسانمان نیز با دشواریهایی دست به گریبان بوده ایم . »
قسمتی از نامه دکتر مصدق به ماکسیموف سفیر دولت اتحاد شوروی در مورد تحریم امتیاز به بیگانگان :
« ... همینقدر می توانم عرض می کنم که در تمام دوران زندگی خود ، مصلحت ایران را با هیچ چیز نتوانستم عوض کنم و هیچ عاملی نتوانسته است مرا از صراط مستقیم منحرف کند ...
از هر چیز صرف نظر کردم که با بیدادگری مبارزه کنم ، حبس و تبعید شده و حتی مواجه با مرگ گردیده ام و تمام مشقات ، به عقاید راسخم نتوانسته است خللی وارد کند ، من ، ایران را دوست دارم ، همانطور که شما کشورتان شوروی را دوست دارید . »
نخستین سخنرانی مصدق در حزب میهن
حزب میهن که از ائتلاف احزاب میهن پرستان ، استقلال و پیکار با ایدئولوژی و خط مشی سیاسی نوین اقدام به عرصه فعالیتهای سیاسی نهاده بود از دکتر مصدق دعوت کرد تا در آن حزب ملی به ایراد سخنرانی بپردازد . دکتر مصدق ، که قول داده بود از انزوا بیرون آمده و برای اعضای حزب ما و مردم نطق نماید به حزب آوردیم .
همین که دکتر مصدق در برابر حزب که در خیابان شاه آباد قرار داشت از ماشین پیاده شد ، ناگهان با احساسات پرشور جوانان حزب و مردمی که در مقابل حزب اجتماع کرده بودند ، مواجه گردید .
دقایقی بعد دکتر مصدق که پس از بیست سال به میان مردم آمده بود ، شروع به ایراد سخنرانی کرد و با خشوع و فروتنی خاصی ، خود را فردی خدمتگزار و خادم ملت ایران دانسته و بر این نکته تاکید کرد که در هر زمان و موقع که ملت ایران وجودش را در راه خدمت به مملکت و فداکاری در راه آرمانهای ملی ضروری تشخیص دهد ، آماده این کار خواهد بود . آنگاه مصدق تمایل و اشتیاق قلبی خود را به جوانانی که در مسیر منافع ملی و مصالح مملکت قدم برمی دارند ، ابراز داشت و از خداوند مسئلت نمود به افرادی که به خدمت ایران کمر بسته اند توفیق عنایت فرماید .
دولت حسین علاء ، دولت محلل دولت دکتر محمد مصدق
پس از ترور رزم آرا ، شاه ، حسین علاء را به نخست وزیری برگزید که برخلاف معمول برای انتخاب ایشان رای تمایل مجلسین خواسته نشد ، بلکه در جلسه خصوصی مجلس شورای ملی رای مخالف یا موافق نسبت به نظر شاه استفسار شد . به همین علت ، مرحوم « محمود نریمان » نماینده مجلس و عضو جبهه ملی در مخالفت با کیفیت روی کار آمدن علاء اظهار داشت : « بزرگترین و مهمترین مخالفت من با دولت جناب آقای علاء با آنکه اشخاص خوشنام در این کابینه زیاد شرکت دارند ، این است که ایشان برخلاف روح و مفاد و اصول قانون اساسی و مشروطیت ، بدون رعایت سابقه دیرینه و سنت تاریخی رای تمایل مجلس شورای ملی ، سرکار آمده اند و من از اینرو ایشان را نخست وزیر مملکت مشروطه نمی توانم بشناسم » علاء از تاریخ 4/10/1330 در خوزستان حکومت نظامی برقرار کرد .
دولت علاء در نخستین روزهای زمامداری خویش با اعتصاب کارگران شرکت نفت جنوب مواجه شد .
دولت انگلیس که در انتظار چنین فرصتی بود ، کشتیهای جنگی خود را به آبهای اروندرود فرستاده و تهدید به مداخله نظامی کرد . اما ، این اعتصاب پس از چند روز با پیروزی کارگران و استادکاران خاتمه یافت .
در روز 26/1/1330 کمیسیون مخصوص نفت به ریاست دکتر مصدق یک کمیسیون هفت نفری انتخاب کرد که طرح اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت را تنظیم و به مجلس شورای ملی پیشنهاد کند .
دولتهای انگلیس و آمریکا امیدوار بودند ، پیش از آنکه کار به مرحله اجرای قانون ملی شدن برسد ، راه حل مناسبی برای مساله نفت پیدا کنند و به همین لحاظ روزنامه آمریکایی تایم نوشت : تصمیم مجلس ایران ، یک روزنه امید باقی می گذارد ، ملی شدن به موقع به گذاشته نمی شود ، مگر بعد از دو ماه ( منظور دو ماه مهلتی است که مجلس شورای ملی در 24 اسفند ماه 1329 به کمیسیون نفت داده بود ) .
اما ، برخلاف انتظار ، روز 5 اردیبهشت ماه ، کمیسیون نفت طرح نه ماده ای مربوط به اجرای قانون ملی کردن صنعت نفت را مبنی بر خلع ید از شرکت نفت جنوب یا اکثریت آرا تصویب کرد . عصر همان روز « شپرد » سفیر انگلیس به ملاقات علاء نخست وزیر شتافت و علاء نیز دست به دامان دکتر مصدق شد . لکن ، دکتر مصدق در تصمیم کمیسیون نفت پافشاری کرد و حاضر به عدول از آن نشد .
علاء جریان را به اطلاع شاه رسانید و این ملاقاتها ، طی 24 ساعت بعد از تصمیم کمیسیون ادامه داشت و چون نتیجه ای حاصل نشد ، دولت علاء بر اثر فشار سیاسی انگلستان روز 6/2/1330 مستعفی گردید . شاه اصرار داشت که علاء از استعفا منصرف شود ، اما علاء به بهانه این که کمیسیون نفت بدون مشورت با دولت تصمیم به خلع ید گرفته است و در حقیقت ، شکست در انجام خدمت به ولینعمت خود در واگذاری مجدد منافع نفتی کشور به انگلستان استعفای خود را پس نگرفت .
آغاز مجاهدت برای اجرای قانون ملی شدن نفت
پس از انتخاب دکتر مصدق به مقام نخست وزیری ایران ، مصدق برنامه ی دو ماده ای خود را به مجلس شورای ملی اعلام داشت و در روز 22 اردیبهشت ، مجلس شورای ملی و سنا ، طبق قانون اجرای ملی شدن صنعت نفت ، نمایندگان خود را برای تشکیل ( هیات مختلط ) انتخاب کردند .
در روز 24 اردیبهشت ماه ، نخست وزیر ، طی بخشنامه ای انحلال شرکت نفت انگلیس و ایران را به کلیه ادارات و سازمانهای دولتی اعلام کرد .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 41 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود با لینک مستقیم
دانلودمقاله دکتر مصدق