فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حسابداری دولتی 1 و 2 دکتر باباجانی همراه با حسابداری دولتی دکتر پیری

اختصاصی از فی فوو حسابداری دولتی 1 و 2 دکتر باباجانی همراه با حسابداری دولتی دکتر پیری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود حسابداری دولتی 1 و 2 دکتر باباجانی(176 صحفه) همراه با حسابداری دولتی دکتر پیری (54 صفحه)
در قالب پی دی اف
مفید برای دانشجویان رشته ای حسابداری ،مدیریت و اقتصاد
بهترین منبع برای آزمونهای استخدامی ،کاردانی ،کارشناسی و ارشد
 


دانلود با لینک مستقیم


حسابداری دولتی 1 و 2 دکتر باباجانی همراه با حسابداری دولتی دکتر پیری

دانلود مقاله سیره،اندیشه و شخصیت دکتر بهشتی

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله سیره،اندیشه و شخصیت دکتر بهشتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

تشریح ابعاد شخصیتی و سیاسی،سیره و اندیشه شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی در گفتگو با اسدالله بادامچیان

خبرگزاری شبستان: هفتم تیر یادآور یاد و خاطره سید شهیدان انقلاب، شهید مظلوم آیت‌الله دکتر محمد حسین بهشتی (ره) و هفتادو دو تن از بهترین یاران انقلاب اسلامی و یاوران حضرت امام (ره) است که در آتش کینه‌ی دشمنان انقلاب و اسلام در سال 60 در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند.
شهیدان فاجعه هفتم تیر جمعی از مقامات قضایی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضاء کابینه دولت و فعالان سیاسی و مذهبی بودند که در راس آنان شهید آیت‌الله دکتر بهشتی قرار دارد.
دکتر بهشتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در نقش طراح اصلی کشور در کنار امام خمینی(ره) در افکار مردم جامعه شناخته شد در این میان قدرت استدلال و منطق، بیان نافذ و شیوا، اجتهاد پویا و بهره‌گیری از دانش روز از بهشتی شخصیتی جامع‌نگر و جامع‌الاطراف ساخته بود.
دکتر بهشتی معتقد بود میدان عمل با تمامی گفتارها و شعارها متفاوت است، تنها تلاش را می‌طلبد و دیگر هیچ، در نهایت هم به این اعتقاد درونی‌اش دست یافت که بهشت را به بها دهند و نه به بهانه.
دکتر اسدالله بادامچیان، دکترای روابط بین‌الملل و فوق‌لیسانس علوم سیاسی است، از دوران نوجوانی در حوادث سیاسی 50 سال گذشته حضور فعال داشته و تاریخ زنده رویدادهای سیاسی 5 دهه گذشته است، وی از عناصر کلیدی مبارزه در راه استقلال، آزادی و حکومت اسلامی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیتهایی مانند دبیر اجرایی حزب جمهوری اسلامی، معاون سیاسی و مشاوره امور اجتماعی رئیس قوه قضاییه، عضو موسس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی را بر عهده گرفته است.
او که در جوانی همراه دکتر بهشتی بود و با ابعاد شخصیتی و مدیریت سیاسی شهید دکتر بهشتی آشنایی شهودی دارد معتقد است شهید بهشتی عالمی آگاه، آینده‌نگر و برنامه‌ریز است که برای شکل‌گیری پایه‌های نظام وتقویت آن تربیت نیروهایی متخصص و کارآمد را سرلوحه‌ی کارهای خویش قرار داده بود.
مطالبی که می‌خوانید گفتگوی شبستان با دکتر بادامچیان جهت تشریح ابعاد شخصیتی و مدیریت سیاسی دکتر بهشتی است.
جناب آقای بادامچیان به نظر شما تشریح ابعاد شخصیتی و مدیریت سیاسی افرادی چون دکتر بهشتی برای نسل سوم انقلاب که مدیران آینده‌ی نظام هستند باید به چه صورت انجام شود تا به عنوان الگویی تمام عیار برای جوانان قرار گیرند؟
با امید به اینکه بتوانیم شکرگزار عملی این انسانهای وارسته باشیم که با همه وجود در مسیر سازندگی یک جامعه نمونه ‌اسلامی برنامه‌ریزی کردند و در این راه جان خود را فدا کردند تا نسل آینده و فعلی ما زندگی سعادتمند دنیوی و اخروی اسلامی را داشته باشد باید عرض کنم، نسل جدید با نام دکتر بهشتی و عنوان انقلاب اسلامی آشنایی دارند اما آشنایی آنها حضوری و عمیق نیست، چراکه در دوران کنونی نسل جوان تنها خاطرات و تاریخ گذشته را مطالعه می‌کند و این طبیعی است که خاطره و تاریخ جای درک علمی و حضوری و شهودی را نگیرد. در حال حاضر باید ذکر شخصیت و ابعاد زندگی اشخاصی همچون دکتر بهشتی به گونه‌ای باشد که نسل جوان ما بتواند از آنها الگوبرداری و اسوه‌سازی کند تا راه آنهایی را که قصد بنای یک جامعه‌ی نمونه‌ی اسلامی را داشتند، ادامه دهند. بنابراین هدف و منظور از طرح این مسائل که در سالروز این بزرگواران این است که ما چراغی فراراه کارهایمان داشته باشیم.
کدام بعد شخصیتی شهید بهشتی مغول مانده است؟
بهشتی در بعد علمی مجتهد حوزوی بود به طوری که اگر در حوزه علمیه می‌ماند به حتم جزء مراجع بزرگ تقلید می‌شد. از طرفی شهید بهشتی یک عالم روشن و آگاه و آینده‌نگر بود که برای آینده برنامه داشت؛ بسیاری از انسانها برای زندگی خود برنامه‌ای ندارند این در حالی است که آنها عالم یا استاد دانشگاه هستند اما بهشتی انسانی بود با برنامه. دکتر بهشتی آینده‌شناس، برنامه‌ریز و طراح بود و به سادگی برنامه‌ای تنظیم می‌کرد که در آن نقطه‌ی مطلوب موقعیت کنونی کجاست، وضعیت موجود چگونه است و چگونه باید از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب رسید و برای اینکه به آن وضعیت مطلوب برسیم چه موانعی بر سر ما وجود دارد و ما با چه امکاناتی به حل این موانع می‌رویم. این ویژگیهای بارز شخصیتی شهید مظلوم دکتر بهشتی بود.
با توجه به این خصیصه آیت‌الله دکتر بهشتی، ایشان از چه زمانی بر لزوم تربیت کادر متخصص برای نظام تاکید کرد و چگونه به این هدف رسید؟
بعد از کودتای 28 مرداد دکتر بهشتی وشهید مطهری و عده‌ای دیگر از علما و بزرگان به بررسی این مسئله پرداختند که چرا حکومت اسلامی گرفتار دکتر مصدق و امثال او شده است؟ چرا که افرادی مانند مصدق عناصر مذهبی نبودند که بخواهند با رسیدن به مسئولیت حکومتی، اسلام را در جامعه پیاده کنند و دلیل این امر عدم زمینه‌سازی برای تربیت کادر مدیریتی آینده نظام ارزیابی کردند که معلول مخالفت رژیم شاه و خط استعماری انگلیس و آمریکا و عدم توجه و آگاهی توده‌ی مردم بود. دکتر بهشتی بعد از این حادثه نیاز به برنامه‌ریزی آموزشی جهت تربیت کادر متخصص را حس کرد و برای استحکام پایه‌های انقلاب برنامه‌ریزی دقیقی را انجام داد، ایشان در زمان رژیم طاغوت مدارس اسلامی غیرانتفاعی در سطح مبتدی و پیشرفته تاسیس کردند مثل مدارس علوی، رفاه، روشنگر، دوشیزگان برای اینکه از میان این مدارس بهترین‌ها آموزش داده شوند و عناصری با استعداد برای آینده‌ی نظام تربیت شوند. رژیم پهلوی مخالف این کار بود برای جلوگیری از شکل‌گیری این اهداف، فردی را از سوی خود در راس این حرکت گذاشت که جزء انجمن حجتیه بود و در عین حالی که انسانی پرکار و مذهبی بشمار می رفت، رژیم شاه از وجود او احساس خطر نمی‌کرد، دکتر بهشتی و یارانشان هم در این مجموعه سعی کردند از این خصوصیت او استفاده کرده و بینش مذهبی افراد را در داخل مدرسه و بینش سیاسی آنها را بیرون از مدرسه تامین کنند و این، کار بسیار مشکلی بود که تنها می توانست توسط یک عالم حوزوی چون دکتر بهشتی صورت بگیرد. دکتر بهشتی بدون شتاب‌زدگی و با برنامه برای تربیت نیروهای مستعد نظام در زمان رژیم پهلوی تلاش کرد که نشان‌دهنده‌ی آینده‌نگر این عالم حوزوی است. او کسی بود که ضمن نگرش به آینده، آینده‌شناس هم بود و 20 سال آینده کشور را پیش‌بینی می‌کرد. او براساس یک برنامه‌ریزی حساب شده و منظم بدون هرگونه اصطکاک غیرضروری با استکبار و رژیم شاه با یک برنامه‌ اساسی و زیرزمینی، پایه‌های ارکان نظام اسلامی را بنا نهاد.
فعالیت سیاسی دکتر بهشتی به شکل رسمی از چه زمانی آغاز شد؟
وقتی حزب موتلفه اسلامی تشکیل ‌شد دکتر بهشتی با عضویت در شورای روحانیت این حزب که بنابر اساس‌نامه‌ی آن که در سال 42 نوشته شد، فعالیت اصلی‌اش را شناساندن اسلام و عمل به دستورات آن وایجاد یک جامعه‌ی نمونه اسلامی معرفی می‌کند. فعالیت سیاسی حزب موتلفه با این اساسنامه از سوی رژیم بدون مشکل بود. چرا که در این اساس‌نامه سخنی از فعالیت سیاسی به چشم نمی‌خورد لذا عاملان شاه نمی‌توانستند دکتر بهشتی را محکوم کنند و این امر نشان از آینده‌نگری، آینده‌شناسی، مدیریت و تدبیر این عالم حوزوی بود.

 


*رابطه دکتر بهشتی با روشنفکران دانشگاهی در کنار مردم عادی چگونه بود؟
دکتر بهشتی احساس می‌کرد یک بخش عمده جامعه‌ی ما دانشگاهی و تحصیلکرده هستند پس عالمی که در آینده باید در این کشور مدیریت کند باید دانشگاهی و دانشجو و تحصیلکرده این جامعه را کاملاً بشناسد، فرهنگ او را بفهمد و درک کند تا بتواند وارد جمع آنها شود. وی معتقد بود همانطور که توده‌ی مردم مسلمان ایران او را از خود می‌دانند قشر دانشگاهی و تحصیلکرده نیز باید چنین حسی نسبت به او داشته باشد، لذا شهید بهشتی تحصیلات دانشگاهی خود را ادامه داد تا هم عالم حوزوی و هم عالم دانشگاهی باشد به طوری که امروز هم اساتید و تحصیلکرده‌های دانشگاه او را از جامعه‌ی دانشگاهی می‌شمارند و هم حوزویان او را جزء علمای برجسته می‌دانند و این هنر دکتر بهشتی بود که توانست، هر دو مجموعه را در مسیر هدایت الهی پیش ببرد و البته برای اینکه این موضوع در حد نظری و تئوری باقی نماند و در کنار استادی دانشگاه و عالم حوزوی بودن وارد عرصه‌های حکومتی نظام ‌شد. رابطه شهید بهشتی با سایر اقشار چگونه بود؟
دکتر بهشتی در قم مدرسه دین و دانش را تاسیس می‌کند تا نسبت به نسل جوان دانش‌آموز و آموزش و پرورش جدید آشنایی عملی و درک شهودی پیدا کند. از طرف دیگر در دانشگاه تدریس می‌کند در مجامع دانشگاهی مشغول بحث می‌شود و ارتباط نزدیک با دانشجویان و قشر روشنفکر جامعه برقرار می‌کند،ْ در کنار آشنایی با این گروه از جامعه، ارتباط خود را با توده‌ی مردم حفظ می‌کند و در بین هیاتهای دینی، اصناف، کشاورزان و کارگران حاضر نیز می‌شود. دکتر بهشتی با سفر به کشورهای خارجی و شناخت فضای جهان خارج از ایران و ایرانیان شاغل در آنجا توانست در زمان بازگشت ایرانیان در حال تحصیل در خارج از کشور از آنها در رسیدن به اهداف نظام استفاده کند. او بحثهای مربوط به آموزش و پرورش را با کسبه و بازاریان مطرح می‌کرد چرا که اعتقاد داشت انجام کار فرهنگی برای جامعه نیازمند آگاهی از نیازهای مردم جامعه است. دکتر بهشتی فردی بود که در درون توده‌های مردم خود را از مردم و مردم را از خود می‌دانست و لذا فاصله‌ای باقی نمی‌گذاشت پس می‌توانست در این شرایط امامت کند.

 


منظور شما از امامت چیست؟
امامت یک رهبری ویژه است که از درون توده های مردم، همپای مردم، در جهت رشد و رسیدن به اهداف بلند شکل می‌گیرد. به عنوان مثال امام خمینی (ره) از درون مردم، با مردم، همراه مردم، همپای مردم و بدون هیچگونه فاصله‌ای برخاست و انقلاب را به پیروزی رساند.
این جمله بنیاگذار انقلاب که "بهشتی یک ملت بود برای ملت ما" به چه معناست؟
مجموعه عواملی که ذکر شد، از بهشتی انسانی جامع‌الاطراف ساخت که امام در تعریف و توصیف خود از دکتر بهشتی فرمودند: "بهشتی یک ملت بود برای ملت ما"، یعنی روحانی آینده باید دارای همین ویژگیها باشد. اگر گفتیم در ابتدای انقلاب فریاد برآوریم، ایران پر از بهشتی است این بدین معناست هر که می‌خواهد بهشتی‌گونه پیش برود، این ویژگیهای شخصیتی را لازم دارد و اکنون نیز می‌توان از همین ویژگی‌های این شهید مظلوم در جهت سازندگی نظام در زمینه‌های مختلف بهره‌برداری کرد. برای تربیت کادر متخصص جهت مدیریت نظام از تعداد زیادی از افراد، تنها افراد معدودی انتخاب می‌شوند و این هم در همه جای دنیا به همین صورت است همانطور که افراد بسیاری به دانشگاه‌ها می‌روند ولی تعداد انگشت‌شماری دانشمند می‌شوند و تعداد بسیار اندکی از آنها دانشمند، اندیشمند، نظریه پرداز می‌شوند و حال از بین این دانشمنداناندیشمند نظریه‌پرداز تعداد بسیار کمی مردمی می‌مانند.
به نظر شما آیا شهید بهشتی همه این مراحل را گذراند و توانست یک عالم اندیشمند نظریه‌پرداز مردمی باشد یا نه؟
خب زمانی که انسان سطوح علمی را طی می‌کند یک فضایی بین او و مردم پدید می‌آید و این امر کاملاً طبیعی است چون مردم عادی زمانی که با یک فرد عادی برخورد می‌کنند از خود رفتاری متفاوت‌ با آنچه که هنگام برخورد با یک دکتر و مهندس نشان می‌دهند، بروز می‌دهند و این نشان از ایجاد فاصله بین مردم و تحصیلکرده‌های دانشگاهی است، اما اگر کسی این فاصله‌ی ایجاد شده را بهشتی‌وار پر کند موفق می‌شود. به عنوان مثال امام خمینی (ره) هیچ فاصله‌ای با مردم نداشت، مگر نه اینکه او رهبر و حاکم کشور بود، ولی می‌بینیم که چه در قبل از پیروزی انقلاب که اداره‌ی سیاسی کشور را بر عهده داشت و چه بعد از آن هیچ فاصله‌ای با مردم نداشت و همه‌ی توده‌های مردم اعم از دانشجو، دانش‌آموز، معلم، کشاورز و ... به امام عشق می‌ورزیدند چراکه امام به گونه‌ای در جامعه حرکت کرد که جامعه امام را از خود و در قلبش می‌دانست؛ البته نباید فراموش کنیم که این یک رابطه دوطرفه است و نمی‌شود در قلب مردم جای گرفت ولی به آنها عشق نورزید و شهید بهشتی شاگرد این مکتب بود.
با توجه به شاگردی آیت الله بهشتی در محضر امام راحل(ره) مدیریت سیاسی در یک نظام مکتبی چگونه بود؟
دکتر بهشتی در مدیریت سیاسی به مانند امام خمینی (ره) یک آیت‌الله و مرجع تقلید است اما با مردم یکی است و مردم فاصله‌ای را بین او و خود حس نمی‌کنند. این سیاست همان سیاستی است که حضرت ابراهیم (ع) در دعوت ستاره‌پرستان به اسلام اجرا کرد. حضرت ابراهیم برای دعوت آنها به اسلام در درون ستاره‌پرستان قرار می‌گیرد و به مانند آنها می‌گوید این ستاره خدای من است همه‌ی ستاره‌پرستان گرد او جمع می‌شوند و به صحبتهای او گوش فرا می‌دهند آن حضرت با ایجاد محبوبیت در میان ستاره‌پرستان، زمانی که ستاره غروب می‌کند به ایشان می‌‌فرمایند: من این افول‌کنندگان را دوست ندارم. سپس در مرحله‌ی بعد یعنی زمانی که ماه مشاهده می شود، می‌فرماید: این ماه خدای ماست چرا که هم نورانی‌تر است و هم بزرگتر، بعد از این مرحله نیز زمانی که ماه غروب می‌کند و خورشید سر بر می‌آورد، این مخلوق خدا را آفریدگار خود می‌نامد. به همین ترتیب حضرت ابراهیم بااستدلال و با توجه به فهم جامعه برنامه‌ریزی می‌کند و خدای واقعی را به جامعه ستاره‌پرستان معرفی می‌نماید این همان مدیریت امامت‌گونه سیاسی که از آیات قرآن استفاده می‌شود و شهید بهشتی و البته در‌ اعلا امام خمینی (ره) از آن درس گرفته و بدان عمل می‌کردند. مدیریت سیاسی دکتر بهشتی مدیریتی هدفمند و برنامه‌دار بود چراکه او با توجه به آینده و شناخت آن با تدبیر و تعلیق و نظم و ترتیب جامعه را مدیریت کرد. امام خمینی (ره) در سال 42 یک چشم‌انداز 20 ساله را به مسئولان نشان می‌دهد که سراسر شهادت و رنج و زندان و تبعید و محرومیت است بعد می‌فرماید: هر که عاشق است وارد این عرصه شود؛ این همان مدیریت آینده‌نگر است که به اتفاقات20 سال آینده آگاه است. پس یک مدیریت سیاسی باید در چارچوب نظام و مکتبی شکل بگیرد مخلوطی از نظامهای گوناگون مانند روشنفکری، سنتی، دانشگاهی، مذهبی، لاابالیگری نباشد و از نظر دیدگاهها؛ یک مقدار اسلامی، یک مقدار سوسیالیستی، یک مقدار مارکسیستی، یک مقدار کاپیتالیستی، یک مقدار لیبرالیستی نباشد چراکه جمع همه این دیدگاهها در یک شخصیت؛ از آن شخصیتی شتر، گاو، پلنگ می‌سازد که سر از ناکجاآباد در خواهد آورد که دکتر شریعتی از چنین افرادی تعبیر به الینه و استاد مطهری از آنها تعبیر به انسانهای خود باخته می‌کند، درحالی که یک شخصیت سیاسی باید مستقل و در یک چارچوب صحیح شکل بگیرد و آن چارچوب را حفظ بکند.
نمونه هایی هم از این افراد را می توانید مثال بزنید؟
بله، بسیاری کوشیدند از امام خمینی (ره) یک رهبر و یک چهره‌ی سیاسی بسازند اما امام (ره) تا پایان عمر به فرموده خویش یک طلبه باقی ماند و بر آن تاکید داشت زیرا او در این چارچوب مدیریت اسلامی بر طلبه بودن خود افتخار می‌کرد. امام (ره) یک مرجع دینی بود که هیچگاه از حد مرجعیت پایین نیامد تا رهبر سیاسی یا رهبر حزب و یا یک جریان شود چرا که وظیفه او در دارا بودن چنین شخصیتی بود. دکتر بهشتی نیز همینطور بود. مردم دکتر بهشتی را به عنوان مجتهدی فداکار در راه خدا می‌شناسند که در میدان سیاست، تشکیلات و حزب انجام وظیفه کرد. اما آیا بهشتی تنها عبا و عمامه بود؟ نه این شهید مظلوم شخصیتی جامع و اسلامی بودکه دیدگاههایی نو بر مبنای اسلام داشت با تقوای اسلامی؛ هیچکس، هیچگاه از او یک نقطه ضعف ندید.
کمی در رابطه با فشارها و تبلیغاتی که بر علیه او مشد توضیح دهید.
دکتر بهشتی خانه‌اش را از درآمد آموزش و پرورش ساخته بود. در زمان جنگ تحمیلی در زمان جیره‌بندی، مواد غذایی منزل خود را از همان جیره‌ها را تامین می‌کرد و از قدرت خود در جهت تامین نیازهای مادی استفاده نمی‌کرد، شب شهادت دکتر بهشتی، برای پذیرایی از میهمانان جیره قند و شکر داخل خانه میهمانان کافی نبود و دوستان از دفتر حزب موتلفه اسلامی برای پذیرایی مهمانان شهید بهشتی به منزل او قند و شکر و چای فرستادند. این افتخار بهشتی است که در راس قدرت، همان کوپنی را مصرف می‌کرد که در دورافتاده‌ترین نقاط کشور از آن استفاده می‌شد.
آیا کارگزاران کنونی نظام نیز از این خصوصیات برخوردار هستند؟
هنگامی که فسادها و آلودگیها، سران نظامهای جهانی را دربرگرفته بود؛ در کشور ما فردی به مانند دکتر بهشتی به عنوان رئیس قوه قضاییه انتخاب می‌شود که در سلامت کامل رفتار شخصی و روابط کاری بود و این همان چارچوب شخصیتی مدیریت اسلامی است. دکتر بهشتی معتقدبود که اسلام می‌تواند خوشبختی دنیا و آخرت را برای همه انسانها به ارمغان بیاوردو این خوشبختی با استفاده از بهترین لذتها و شادیها و خوشیها، آرامش روحی، آرامش خانواده و آرامش روابط خانوادگی بین پدر و فرزند و بستگان، انسان و جامعه حاصل شود به طوری که مردم از شرش در امان و به خیرش امیدوار باشند. بنابراین چه بعد شخصیتی، چه بعد مدیریتی و چه سایر ابعاد مرحوم بهشتی در چارچوب اسلام بود و کارگزارن کنونی نظام نیز باید از این شخصیت و این خصوصیات برجسته الگوبرداری کنند.
منظور شما از اینکه همه ابعاد وجودی آیت الله بهشتی در چارچوب اسلام بود، چیست؟
این شخصیت نه متاثر از اسلام روشنفکری بود، نه اسلام متهجری، نه اسلام آمریکایی، نه اسلام لیبرالیستی، نه اسلام سوسیالیستی، نه اسلام مارکسیستی، نه اسلام دموکراتیکی، بلکه او پیرو اسلام ناب محمدی(ص) و تشیع علوی (ع) بود که سبب ایجاد چنین تاثیرات شگرفی در جامعه نوپای جمهوری اسلامی شد و در آینده نیز هرکس که قصد داشته باشد، بهشتی‌گونه زندگی کند باید چنین شخصیتی داشته باشد.
کمی در رابطه با تاثیرات آیت الله بهشتی بر روند شکل‌گیری انقلاب و تقویت پایه‌های نظام توضیح دهید.
دکتر بهشتی بعد از 28 مرداد طرحی را با شهید مطهری، علامه طباطبایی و برخی دیگر از شاگردان امام چون مرحوم طالقانی ارائه کردند که در طراحی نظام جمهوری اسلامی نقش بسیار مهمی گذاشت که من نمونه طرح آن بزرگواران را در کتاب هیاتهای موتلفه اسلامی در بحث حکومت اسلامی آورده‌ام. نقش دوم دکتر بهشتی در روند انقلاب آگاهی بخشی به عموم مردم نسبت به اسلام بود، در روند شکل‌گیری ارکان نظام، ساده‌آموزی مبانی و دروس اسلامی توسط افرادی مانند: رهبری، استاد مطهری، شهیدان بهشتی، باهنر، مفتح، محلاتی، و یا هاشمی رفسنجانی، امامی کاشانی، مهدوی‌کنی تاثیر بسیار مهم و اساسی داشت. همچنین در مسائل مربوط به علوم اسلامی، شهید مطهری کتاب‌هایی که کلام عرفان، فقه، و اصول را در بربگیرد، نگاشتند. دکتر بهشتی نیز کتابهای درسی را مورد توجه قرار دادند و در این زمینه با تشکیل جلسات طولانی با صاحبنظران، در جهت آشنا کردن کودکان با خدا برنامه‌ی مدونی برای دوران تحصیل آنها طراحی کرده بودند که حاصل آن اسلام‌شناسی دکتر بهشتی و مطهری و باهنر و ... است.
نقش شهید بهشتی در شکل گیری احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ خصوصیاتی را که این شهید بزرگوار برای احزاب برمی‌شمردند را بیان کنید.
نقش شهیدان بهشتی، مطهری و باهنر در مساله‌ی تشکیلات و حزب و تحزب و اینکه حزب غربی و شرقی در کشور نباشد بلکه یک حزب الهی باشد بسیار تاثیرگذار است. شهید بهشتی و شهید مطهری عضو شورای روحانیت حزب موتلفه اسلامی بودند، آنها با تلاش خود تحزب را در ایران پایه‌گذاری کردند. در مساله مدیریت نظام در سال‌های 56 و 57، مطهری و بهشتی دو رکن نظام بودند و در زیر سایه‌ی رهبری امام خمینی (ره)، مدیریت اسلامی را با یاران خود در جامعه اجرا کردند. در رابطه با بعد از پیروزی انقلاب و حکومت و قوه قضاییه و مساله حزب جمهوری اسلامی و مساله مربوط به بحث وگفتگو و آزاداندیشی که شهید بهشتی با حضور در مصاحبه‌ها و گفتگو و مناظره با سران حزب توده و پیمان و دیگران برتری اندیشه‌ی اسلامی را در جامعه تبیین کرد و توده‌ی مردم نیز با مشاهده آزادی و هم‌اندیشی اسلامی به آن گرایش پیدا می کردند. در خصوص نقش دکتر بهشتی در انجام فعالیتهای سیاسی، همین بس که ایشان در مورد تحزب سه روز قبل از شهادت خود می گفتند ما همچنان بر ایجاد یک تشکل اسلامی پافشاری داریم بشرط آنکه اولاً این تشکل الهه و بت نشود زیرا گاهی تشکل برای انسان بت می‌شود و آن را می‌پرستد که این آفت حزب‌گرایی است. دوم اینکه این تشکل لهو، نشود. اسباب بازیچه و سرگرمی نشود بعضیها حزب بازی می‌کنند و سوم اینکه این تشکل لغو نشود چراکه این تشکل باید در خدمت خودسازی و دیگرسازی و در خدمت جامعه و مردم قرار بگیرد و اگر بدرد نخورد لغو می‌شود و چیز لغو بهتر است در جامعه‌ی ایمانی اسلامی نباشد.
مدیریت سیاسی و این نوع نگاه آیت الله بهشتی به فعالیت سیاسی چه تاثیراتی را بر انقلاب اسلامی داشت؟
در روزگاری که نفاق در جامعه بیداد می‌کرد و غرب و غربزدگی به همراه تفکر مارکسیستی و چپ‌زدگی و فرهنگ لیبرالیستی و فرهنگهای فاشیستی و غیره به شدت فعالیت می‌کردند

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 26   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سیره،اندیشه و شخصیت دکتر بهشتی

زندگینامه دکتر علی شریعتی

اختصاصی از فی فوو زندگینامه دکتر علی شریعتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

زندگینامه دکتر علی شریعتی


زندگینامه دکتر علی شریعتی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:5

 

فهرست

مقدمه

زندگینامه

 پس از بازگشت از اروپا

منبع

 

مقدمه

 

29خرداد سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی است. به همین مناسبت هر ساله به پاس خدمات ارزنده او به نسل جوان این کشور آثار و اندیشه های او همچون استاد شهید مرتضی مطهری مورد نقد و بازخوانی مستمر قرار می گیرد. بی شک او و استاد مطهری دو اندیشمند و دو متفکر تأثیرگذار در جامعه ایرانی بوده و هستند که اندیشه های آنان مقدمات نظری انقلاب اسلامی ایران را فراهم کرد. مجموعه آثار شریعتی که تاکنون بالغ بر 37 اثر رسیده است شامل آثار مختلفی چون، تاریخ، دین، جامعه شناسی، سیاست، عرفان، هنر و ... است. در این میان او اهتمام ویژه ای به معرفی الگوهای خاص دینی دارد. شخصیتهایی چون ابوذر، علی(ع)، حسین(ع)، اقبال لاهوری و... کسانی هستند که در تاریخ اندیشه او به تدریج مشاهده می شوند. از منظر او معرفی الگوهای بزرگ در واقع نشان دادن توانمندیها و بستر مساعد تمدنی است که توانسته است آنان را در خود پرورش دهد. او می گوید:

 « این یک افتخار بزرگی است که هنوز علیرغم همه علل و عوامل سیاسی و استعماری و ارتجاعی و مادی که مانع رشد و پیشرفت شخصیتها و نبوغ ها در جامعه اسلامی هست، اسلام چون گذشته، قدرت سازندگی انسان و پرورش دهندگی نبوغ را در خود حفظ کرده.»


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه دکتر علی شریعتی

دانلودمقاله دکتر مصدق

اختصاصی از فی فوو دانلودمقاله دکتر مصدق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

زندگینامه دکتر مصدق
دکتر محمد مصدق در روز 29 اردیبهشت ماه سال 1261 هجری شمسی در تهران متولد شد . پدرش میرزا هدایت آشتیانی وزیر دفتر استیفا در دوران ناصری و از رجال تجدد طلب و پیروان میرزا تقی خان امیرکبیر و مادرش ملک تاج خانم نجم السلطنه بنیانگذار بیمارستان نجمیه تهران و از نوادگان عباس میرزا ولیعهد قاجار بود .
پس از انجام تحصیلات معمول در آن زمان ، چند سال پس از مرگ پدرش که به سال 1271 هجری شمسی اتفاق افتاد در عنفوان جوانی تصدی استیفای خراسان به وی محول گردید . ( متصدیان استیفا یا مستوفیان ایالات و یا ولایات که بنام محل کارشان نامیده میشد . )

 

مصدق در کنار مشروطه خواهان
هنگام انقلاب مشروطیت در جرگه آزادیخواهان قرار گرفت و چندی بعد از افتتاح مجلس اول به نمایندگی اصفهان انتخاب شد . اما چون سنش کمتر از سی سال بود – با وجودی که برخی کمتر از سی سال داشتند و به مجلس داخل شده بودند – نخواست کرسی وکالت را اشغال نماید .
مصدق روز دهم تیر ماه 1286 در سن 25 سالگی هنگامی که کمی کمتر از یک سال از صدور فرمان مشروطیت و اولین پیروزی انقلاب می گذشت با امضای سوگندنامه عضویت در « جامع آدمیت » در واقع زندگی سیاسی خود را در عصر آزادی شروع نمود و عهد کرد تا شأن و حقوق و شرافت آدمی را در هر مقام ، مادام الحیات حفظ نماید.
پس از شکست آزادی و خاتمه مشروطه اول قهرمان ما ، مدتی متواری و مخفی بود و با وجودی که هر لحظه امکان توقیف و نابودی وی می رفت ، حاضر به شرکت در تحصن سفارت انگلیس نشد. در اولین فرصت برای تحصیلات عالیه رهسپار اروپا شد و نزدیک به دو سال در مدرسه علوم سیاسی پاریس مشغول به تحصیل گردید . بعد به علت بیماری و احتیاج به استراحت به ایران برگشت و پس از مراجعت به اروپا در یکی از شهرهای سوئیس به نام نوشاتل به تحصیل علم حقوق پرداخت و قبل از جنگ بین الملل اول در علم حقوق دکتری گرفت و پس از طی دوران کارآموزی موفق به اخذ گواهینامه وکالت دادگستری از کانون وکلای نوشاتل گردید و عازم ایران شد . پس از مراجعت به ایران بنا به دعوت دکتر ولی الله خان نصر رئیس مدرسه علوم سیاسی با سمت استادی در آن مدرسه به تدریس پرداخت و در همین دوران کتاب دستور در محاکم حقوقی را به منظور کمک به تحول و توسعه قوه قضائیه نوبنیاد ایران که به همت روشنفکران مشروطه خواه بنیان گذاری شده بود ، برای تدریس در آن مدرسه نوشت . تازه خبر الغای کاپیتولاسیون در ترکیه به ایران رسیده بود و با وجود آنکه این سیستم استعماری در ایران نیز اجرا می شد ، اکثر مردم از شکل و معنای آن باخبر نبودند . مصدق برای روشن شدن اذهان و آماده کردن زمینه برای الغای کاپیتولاسیون در ایران در مهر ماه 1293 رساله ای به نام کاپیتولاسیون و ایران نوشت و منتشر کرد و خواهان الغای این رژیم استعماری گردید . سپس در جهت توسعه اقتصاد ملی که یکی از اهداف انقلاب مشروطیت بود به تقاضای عده ای از تجار که مایل به فعالیتهای اقتصادی جمعی از طریق تشکیل شرکتهای تجارتی بودند و راهنمایی برای تشکیل شرکت در دسترس نداشتند ، رساله دیگری به نام شرکت سهامی در اروپا منتشر کرد . اکثر اوقات وی به تحقیقات و مطالعات علمی می گذشت و می کوشید تا ثمره تحصیلات خود را به هموطنان عرضه کند و در همین زمینه همراه با شادروان حاج میرزا یحیی دولت آبادی و عده دیگری که در خارج تحصیلاتی کرده بودند به انتشار مجله ای به نام مجله علمی مبادرت کرد که بیش از 15 شماره آن منتشر نشد .
در سال 1296 مصدق معاون وزارت مالیه و رئیس اداره کل محاسبات شد تا سال 1297 به عنوان معاونت وزارت مالیه باقی ماند .

 

دکتر مصدق که بود ؟
همان مردی بود که وقتی به مقام نخست وزیری رسید و بر سریر قدرت جا گرفت ، تصمیم گرفت که آرزوی دیرین ملت ایران را در طرد استعمار حیله گر و کهنه کار انگلیس جامه عمل بپوشاند . این فرد بغایت میهن پرست و فرزند شجاع و شایسته و وفادار ملت ایران که مزاج و بنیه ای ضعیف و رنجور ولی اراده ای قوی و پولادین داشت ، انسانی بود در عین قدرت ، متواضع و آزادمنش و به قول خود ، هیچ لذتی را نمی توانست با خط آزادی و عقیده و بیان برابر کند .
او پس از منصوب شدن به نخست وزیری دستور زیر را به شهربانی کل کشور صادر کرد :
« شهربانی کل کشور ! در جراید ایران آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته می شود و هر چه نوشته باشند و هر که نوشته به هیچ وجه نباید مورد اعتراض و تعرض قرار گیرد ! »
این عمل دکتر مصدق در عین اقتدار در ذهن خواننده اهل مطالعه و تامل ، عمل بزرگ منشانه و دموکرات مآبانه مقتدرترین امپراتوران پروس یعنی فردریک کبیر تداعی می شود .

 

مردی به نام مصدق
سالها آمدند و رفتند ، دوره چهاردهم با نمایندگی دکتر مصدق ( نماینده اول تهران ) و آغاز مبارزه با سیدضیاء آن سیاستمدار سرسپرده انگلیسیها به تصویب رسانیدن طرح عدم سپردن امتیاز نفت شمال به روسها و مخالفت با دادن هر نوع امتیازی به بیگانگان ، جلوگیری از لایحه قیمومیت ایران بوسیله کشورهای انگلیس – روسیه – آمریکا ، یا پیمان سه جانبه ، مبارزه قاطع با انتخابات تقلبی دوباره پانزدهم و شانزدهم و پیروزی در این دو امر مهم و در مرحله آخر به تصویب رسانیدن قانون ملی شدن صنعت نفت ایران ، اینها همه از پیروزیها و موفقیتهای درخشان دکتر مصدق و یاران نزدیک وی حکایت می کرد تا آنکه در روز هفتم اردیبهشت سال 1330 مجلس شورای ملی متعاقب یک ترفند و زدوبند سیاسی پشت پرده به مصدق تکلیف نخست وزیری میکند و مصدق هم علیرغم انتظارات اکثریت مجلس برای اجرای قانون ملی شدن نفت این تکلیف مهم و عظیم و پرمخاطره را می پذیرد ، هرچند که دربار ، محرمانه سیدضیاءالدین طباطبائی را برای عقیم گذاشتن این قانون به اصطلاح در آب نمک خوابانده بود .
قبول نخست وزیری در آن روزهای بحرانی که هر چند گاه یک نخست وزیر و یا یک دولتمرد مورد نفرت مردم به ضرب طپانچه ای از پای در می آمد ، کار خطیر و فوق العاده مشکلی بود ، ولی مصدق آن خطرات را برای منافع ایران به جان خرید . مرحوم دکتر غلامحسین مصدق ، فرزند مصدق در کتاب « در کنار پدرم ، مصدق » می نویسد :
« در این موقع پدرم ، که از نتیجه امتناع از قبول پست نخست وزیری که منجر به زمامداری سیدضیاءالدین می شد ، آگاه بود و میدانست که این امر کوششهای مردم ایران را در راه ملی کردن صنعت نفت بر باد خواهد داد ، پیشنهاد نخست وزیری را می پذیرد و اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان ، به او رای تمایل می دهند ... »
دکتر غلامحسین مصدق ادامه می دهد :
« من ، پس از شنیدن داستان نخست وزیری پدرم ، نگران شدم و با آشنایی که به وضع مزاجی او داشتم گفتم : پدرجان ! چرا این کار سنگین و طاقت فرسا را قبول کردید ؟ گفت : ناچارم ، والا ، مبارزه ملت ایران برای ملی کردن صنعت نفت از میان می رفت . اگر سیدضیاء نخست وزیر می شد ، دیگر مجلس نمی ماند تا من بتوانم موضوع را تعقیب کنم ، همه ما را توقیف می کرد ، مملکت را قرق می کرد ، تا کار خودش را به انجام برساند . جمال امامی بلوفی زد و نگرفت ، شاه وقتی قضیه را شنیده بود گفته بود ، قرارمان این نبود ... !
« قبول زمامداری از سوی پدر ، موجب نگرانی خانواده ما گردید و مسئولیت مرا در مراقبتهای پزشکی از او ، افزون ساخت . زندگی پرتلاطم سیاسی وی ، در دوران جوانی ، آسایش و امنیت او و مادرم را مختل ساخته بود . در این رهگذر ، من و برادرم احمد و دیگر کسانمان نیز با دشواریهایی دست به گریبان بوده ایم . »

 

قسمتی از نامه دکتر مصدق به ماکسیموف سفیر دولت اتحاد شوروی در مورد تحریم امتیاز به بیگانگان :
« ... همینقدر می توانم عرض می کنم که در تمام دوران زندگی خود ، مصلحت ایران را با هیچ چیز نتوانستم عوض کنم و هیچ عاملی نتوانسته است مرا از صراط مستقیم منحرف کند ...
از هر چیز صرف نظر کردم که با بیدادگری مبارزه کنم ، حبس و تبعید شده و حتی مواجه با مرگ گردیده ام و تمام مشقات ، به عقاید راسخم نتوانسته است خللی وارد کند ، من ، ایران را دوست دارم ، همانطور که شما کشورتان شوروی را دوست دارید . »

 

 

 

نخستین سخنرانی مصدق در حزب میهن
حزب میهن که از ائتلاف احزاب میهن پرستان ، استقلال و پیکار با ایدئولوژی و خط مشی سیاسی نوین اقدام به عرصه فعالیتهای سیاسی نهاده بود از دکتر مصدق دعوت کرد تا در آن حزب ملی به ایراد سخنرانی بپردازد . دکتر مصدق ، که قول داده بود از انزوا بیرون آمده و برای اعضای حزب ما و مردم نطق نماید به حزب آوردیم .
همین که دکتر مصدق در برابر حزب که در خیابان شاه آباد قرار داشت از ماشین پیاده شد ، ناگهان با احساسات پرشور جوانان حزب و مردمی که در مقابل حزب اجتماع کرده بودند ، مواجه گردید .
دقایقی بعد دکتر مصدق که پس از بیست سال به میان مردم آمده بود ، شروع به ایراد سخنرانی کرد و با خشوع و فروتنی خاصی ، خود را فردی خدمتگزار و خادم ملت ایران دانسته و بر این نکته تاکید کرد که در هر زمان و موقع که ملت ایران وجودش را در راه خدمت به مملکت و فداکاری در راه آرمانهای ملی ضروری تشخیص دهد ، آماده این کار خواهد بود . آنگاه مصدق تمایل و اشتیاق قلبی خود را به جوانانی که در مسیر منافع ملی و مصالح مملکت قدم برمی دارند ، ابراز داشت و از خداوند مسئلت نمود به افرادی که به خدمت ایران کمر بسته اند توفیق عنایت فرماید .

 

دولت حسین علاء ، دولت محلل دولت دکتر محمد مصدق
پس از ترور رزم آرا ، شاه ، حسین علاء را به نخست وزیری برگزید که برخلاف معمول برای انتخاب ایشان رای تمایل مجلسین خواسته نشد ، بلکه در جلسه خصوصی مجلس شورای ملی رای مخالف یا موافق نسبت به نظر شاه استفسار شد . به همین علت ، مرحوم « محمود نریمان » نماینده مجلس و عضو جبهه ملی در مخالفت با کیفیت روی کار آمدن علاء اظهار داشت : « بزرگترین و مهمترین مخالفت من با دولت جناب آقای علاء با آنکه اشخاص خوشنام در این کابینه زیاد شرکت دارند ، این است که ایشان برخلاف روح و مفاد و اصول قانون اساسی و مشروطیت ، بدون رعایت سابقه دیرینه و سنت تاریخی رای تمایل مجلس شورای ملی ، سرکار آمده اند و من از اینرو ایشان را نخست وزیر مملکت مشروطه نمی توانم بشناسم » علاء از تاریخ 4/10/1330 در خوزستان حکومت نظامی برقرار کرد .
دولت علاء در نخستین روزهای زمامداری خویش با اعتصاب کارگران شرکت نفت جنوب مواجه شد .
دولت انگلیس که در انتظار چنین فرصتی بود ، کشتیهای جنگی خود را به آبهای اروندرود فرستاده و تهدید به مداخله نظامی کرد . اما ، این اعتصاب پس از چند روز با پیروزی کارگران و استادکاران خاتمه یافت .
در روز 26/1/1330 کمیسیون مخصوص نفت به ریاست دکتر مصدق یک کمیسیون هفت نفری انتخاب کرد که طرح اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت را تنظیم و به مجلس شورای ملی پیشنهاد کند .
دولتهای انگلیس و آمریکا امیدوار بودند ، پیش از آنکه کار به مرحله اجرای قانون ملی شدن برسد ، راه حل مناسبی برای مساله نفت پیدا کنند و به همین لحاظ روزنامه آمریکایی تایم نوشت : تصمیم مجلس ایران ، یک روزنه امید باقی می گذارد ، ملی شدن به موقع به گذاشته نمی شود ، مگر بعد از دو ماه ( منظور دو ماه مهلتی است که مجلس شورای ملی در 24 اسفند ماه 1329 به کمیسیون نفت داده بود ) .
اما ، برخلاف انتظار ، روز 5 اردیبهشت ماه ، کمیسیون نفت طرح نه ماده ای مربوط به اجرای قانون ملی کردن صنعت نفت را مبنی بر خلع ید از شرکت نفت جنوب یا اکثریت آرا تصویب کرد . عصر همان روز « شپرد » سفیر انگلیس به ملاقات علاء نخست وزیر شتافت و علاء نیز دست به دامان دکتر مصدق شد . لکن ، دکتر مصدق در تصمیم کمیسیون نفت پافشاری کرد و حاضر به عدول از آن نشد .
علاء جریان را به اطلاع شاه رسانید و این ملاقاتها ، طی 24 ساعت بعد از تصمیم کمیسیون ادامه داشت و چون نتیجه ای حاصل نشد ، دولت علاء بر اثر فشار سیاسی انگلستان روز 6/2/1330 مستعفی گردید . شاه اصرار داشت که علاء از استعفا منصرف شود ، اما علاء به بهانه این که کمیسیون نفت بدون مشورت با دولت تصمیم به خلع ید گرفته است و در حقیقت ، شکست در انجام خدمت به ولینعمت خود در واگذاری مجدد منافع نفتی کشور به انگلستان استعفای خود را پس نگرفت .

 

آغاز مجاهدت برای اجرای قانون ملی شدن نفت
پس از انتخاب دکتر مصدق به مقام نخست وزیری ایران ، مصدق برنامه ی دو ماده ای خود را به مجلس شورای ملی اعلام داشت و در روز 22 اردیبهشت ، مجلس شورای ملی و سنا ، طبق قانون اجرای ملی شدن صنعت نفت ، نمایندگان خود را برای تشکیل ( هیات مختلط ) انتخاب کردند .
در روز 24 اردیبهشت ماه ، نخست وزیر ، طی بخشنامه ای انحلال شرکت نفت انگلیس و ایران را به کلیه ادارات و سازمانهای دولتی اعلام کرد .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   41 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله دکتر مصدق