پژوهش بررسی نقش شرکتهای تعاونی روستایی در رفع و حل مشکلات و معضلات دامداریها 90 ص
یشگفتـار
مسئولیت کیفری از شرایط اوصافی بحث می کند که امکان منطقی تحمیل مجازات را بر مرتکب جرم فراهم می آورد گر چه بی تردید تنها در فرض وقوع جرم سخن از تحمیل مجازات صحیح و منطقی است اما دیری است که صاحب نظران جزایی بر این باورند که مسئولیت کیفری در برابر جرم در گروی وصف خاص و مرهون حالت ویژه ای است نزد مرتکب که در غیاب آن تحمیل کیفر بر او منطقاً و عقلاً ناممکن می نماید عنایت به همین وصف خاص که از آن به (اهلیت جزایی) تعبیر می کند در مقام جوهر و بن مایه مسئولیت کیفری است سبب شده تا نهاد مسئولیت کیفری موجودیتی متمایز از دو نهاد در جرم و مجازات یافته و مبحثی جداگانه و دامنه دار را در بخش حقوق جزای عمومی خود اختصاص داده «جرم و مجازات» دو نهاد مهم جزایی اند که به دو شکل متفاوت با مرتکب جرم ارتباط پیدا می کنند یکی از مرتکب «صادر» و دیگری به مرتکب «تحمیل» می گردد حقوق جزا به تعیین و تحویل شرایط و او صافی در مرتکب می پردازد که در پرتو آنها از یک سو «صدور جرم» از مرتکب واز سوی دیگر «تحمیل مجازات» بر وی امکان پذیر می شود گو اینکه شرایط لازم برای «صدورجرم» با شرایط ضروری برای «تحمیل مجازات» بر هم انطباق کامل ندارد.
حقیقت این است که حقوق جزا تنها پس از آشنایی با مسئولیت کیفری مبتنی بر تقصیر بود که مورد توجه قرار گرفت تا نگاهی عمیق بر آن و عواملی که دافع مسئولیت است را موضوع تحقیق قرار دهیم
رساله ای که پیش دو خواننده گرامی قرار دارد به پایه چنین دیدگاهی از مسئولیت کیفری و عواملی که در رفع مسئولیت کیفری موثر واقع می شود و را مورد بررسی قرار می دهد تا مجموعه کامل از این مقوله مهم که به صورت پراکنده و بدون جمع بندی و نتیجه گیری در کتب حقوق جزاء مورد بررسی قرار گرفته را مفصلا و به طور کامل ارائه داده باشیم تا به امید آنکه این اثر ناچیز مورد استفاده دانشجویان – دانش پژوهان و مشاوران حقوق و قضات و وکلا و علاقه مندان به علم حقوق قرار گیرد و در مجموع برای همه ما
فتح بابی به سوی نور و خیر و موجب برانگیختن اندیشه و صاحب نظران طرح مسائل حقوقی دقیقتری در این زمینه و سایر مباحث مربوط باشد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه39
فهرست مطالب
بالا بردن قدرت رقابت و ایجاد مزیت نسبی برای کالاهای ایرانی در بازارهای جهانی :
توسعه بازارهای جهانی محصولات ایرانی و تقویت بازاریابی :
تسهیلات ویژه و تشویقی برای اصلاح روشهای تجاری صادرات غیر نفتی کشور :
حل مشکلات نقدینگی صادرکنندگان :
سازماندهی فرآیند تصمیم گیری وخدمات اداری مربوط به صادرات و حذف تشریفات و مقررات زائد در سر راه صادرات و تسریع در صدور کالا :
رفع تنگناهای بانکی و رقابتی نمودن سیستم بانکی :
1-برای تجهیز سپرده های ارزی ، افتتاح حساب ارزی برای افراد حقیقی و حقوقی در بانکهای کشور (بامنشاء داخلی یا خارجی) مجاز است . به حسابهای یاد شده بر اساس ضوابط بین المللی سود ارزی تعلق خواهد گرفت و محدودیتی در خصوص نقل و انتقال این وجوه توسط صاحب آن اعمال
نمی گردد ، همچنین وجود حسابهای ارزی برای اخذ اعتبارات ریالی یا گشایش اعتبار به عنوان وثیقه پذیرفته خواهد شد .
2- بانکهای ایران مجاز به افتتاح حساب ارزی ، اعم از جاری ، سپرده دیداری و سپرده های مدت دار هستند و تنها در مورد حواله های ارزی از خارج کشور ، کنترلهای مربوط به صحت و سلامت منبع حواله کننده و جلوگیری از ورود پول سیاه را اعمال می نمایند .
3-در شعب داخلی می توان از حسابهای ارزی به عنوان سپرده وثیقه برای افتتاح اعتباری اسنادی خرید خارجی یا خرید داخلی ، صدور انواع ضمانت نامه های بانکی (حسن انجام کار یاپیش پرداخت یا شرکت در مناقصه) ریال یا ارزی استفاده نمود . مبنای محاسبه اعتبار ریال یا ضمانت نامه یا سقف اعتبار اسنادی ریال قابل افتتاح از محل مسدود کردن حسابهای فوق ، معادل (90%) معادل ریال ارزهای معتبر به نرخ واریزنامه بازار بورس است .
4-بانکهای ایرانی مجازند نسبت به ارائه خدمات به مشتریان در شعب داخل و خارج از کشور خود به طور همزمان اقدام کنند . حسابهای ارزی مشتریان در شعب خارجی بانکها ، برای اعطای اعتبار ارزی ، افتتاح اعتبارات اسنادی برای ورود یا صدور کالا ، صدور ضمانت نامه ارزی ، افتتاح اعتبارات
مقدمه
در زمینه بررسی اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان و رفع دشواری¬های آنان، روانشناس و پزشک با مشکلاتی مواجه هستند که مربوط به سازش با محیط خانوادگی است.
کودک قسمت اول زندگی خود را که همه می¬دانند مهمترین قسمت از دوران زندگی است در خانواده خود می¬گذراند. نخستین تجربه¬های سازشی وی با پدر و مادر و خواهران و برادرانش تحقق می-یابند: وقتی صحبت از تعارض است، با آنها در تعارض است. به قسمی که اختلالات روانزاد که در زمینه عاطفی یا عقلی بروز می¬کنند همواره یا با تعارض¬های ادیپی و یا با تعارض¬های رقابت با برادر و خواهر در ارتباطند.
این تعارض¬ها همواره به وضوح با مصاحبه¬ای که در خلال آن اختلالات را برای ما توصیف می¬کنند آشکار نمی¬گردند، چه آنچه خود را نشان می¬دهد نتیجه است و نه علت که عمیق¬تر و غالباً پنهان است.
این علت عمیق در واقع در بسیاری از موارد نا-هشیار است. نه پدر و مادر از آن خبر دارند و نه خود کودک. به دلیل آنکه تربیت بر آن مهر سکوت می¬زند و آن را قلمرو ممنوع قسمتی از شخصیت اعلام می¬نماید و به نوعی جامه حفظ ظاهر به واقعی¬ترین افکار و احساسات می¬پوشاند. پس با پرسیدن نیست که خواهیم توانست به کشف انگیزه-های عمیقی اختلالات سازشی دست یابیم. به خصوص اگر تعارض شدیدی بین کودک و یکی از اعضای خانواده¬اش وجود داشته باشد برای مبرهن ساختن آن باید کودک را به برونریزی عمیق¬ترین احساساتش و شیوه¬ای که در عمق وجود خویش در رابطه با شخص مورد نظر برگزیده است، هدایت کنیم.
به دیگر سخن، باید کودک بتواند آنچه در دل دارد آزادانه بیان کند و نقاشی دقیقاً وسیله این بیان آزاد است. نقاشی خانواده به خصوص به کودک اجازه می¬دهد که تمایلات سر¬کوفته در زمینه نا¬هشیار خود را فرافکنی یعنی برونریزی کند و از این راه است که او می¬تواند واقعی¬ترین احساساتی را که نسبت به کسان خود دارد برای ما آشکار سازد.
مسلماً اگر به کودک دستور¬العمل محدود کننده¬ای داده شود مثل موقعی که به او گفته می¬شود: «خانواده¬ات را نقاشی کن»، ممکن است گمان کند که مجبور است به طوری کاملاً عینی، با رعایت ترتیب قد و سن و خصوصیات واقعی هر یک از اعضا و حفظ ظاهر در روابط بین اعضای خانواده، عمل کند.
اما غالباً جنبه شخصی فائق می¬گردد مخصوصاً همان طور که بعداً خواهیم دید اگر دستور¬العمل این باشد که: «خانواده¬ای را بکش که در خیال خود می¬توانی به وجود آوری». در این صورت، روشی که کودک براساس آن خود را در بین کسان خویش قرار می¬دهد بسیار تحت تأثیر حالت عاطفی، احساسات، خواسته¬ها، ترسها، کشش¬ها وفاصله¬جوئی¬ها یا انزجار¬های اوست و ما از این راه نسبت به شخصیت و تعارض¬های عمیق وی آگاه می¬شویم. پس نقاشی خانواده یک تست شخصیت است که می¬توان بر مبنای قوانین فرافکنی به تفسیر آن پرداخت. باید افزود که این تست، تستی است که شیوه به کار بستن آن آسان است. در مراجعات بالینی باید همواره سریع و خوب عمل کرد و این دو خواسته را به سختی می¬توان با هم آشتی داد. اما در تست نقاشی خانواده می¬توان بر این مشکل فائق آمد. چون این تست را می¬توان سریع اجرا و تفسیر کرد (تقریباً 30 دقیقه برای یک آزمونگر ورزیده). از سوی دیگر، همواره کودکان و نوجوانان به آزمایش شدن با این تست به خوبی تن در می¬دهند، از 6-5 سالگی به خوبی قابل اجراست و بالاخره جز به یک میز، یک ورق کاغذ و یک مداد، به لوازم دیگری نیاز ندارند.
ما شخصاً این تست را به صورت نظامدار در مرکز روانی-پزشکی خود به کار بسته¬ایم و با تدوین روشی خاص برای گذراندن و تفسیر، آن را ثمر بخش¬تر ساخته¬ایم.
در وهله نخست، به کودک نمی¬گوییم که: «خانواده-ات را نقاشی کن» بلکه به او می¬گوییم: «:یک خانواده را نقاشی کن، خانواده¬ای که در فکرت به وجود می¬آوری». در واقع در بین این دو دستور-العمل، در حدی که در برداشت اول به نظرمی¬رسد، تفاوت وجود ندارد. کودک با ترسیم خانواده خود به برونریزی خویش می¬پردازد و در نتیجه، تقریباً جنبه فاعلی و شخصی خود را به همان اندازه که اگر بنا بود خانواده¬ای خیالی ترسیم کند، در آن بیان می¬نماید. معذلک به گمان ما، دستور¬العملی که به کار می¬بندیم به دلیل آنکه توجه بچه را از خانواده خود منحرف می¬سازد و بدین ترتیب بی-شک فرافکنی شخصی¬ترین گرایش¬های او را آسان می-گرداند، قابل ترجیح است.
در وهله دوم، پس از اجرای نقاشی توسط کودک با او مصاحبه¬ای به عمل می¬آوریم که در آن از وی خواسته می¬شود نقاشی خود را شرح دهد، اشخاص ترسیم شده را مشخص کند، نقش، جنس، سن و روابط متقابل آنها را معین نماید. سپس در این تست به کاربرد روش مخصوصی که برای تست فرافکن دیگری فراهم کرده¬ایم و آن را روش ترجیح¬ها-همسانسازی-ها نامیده¬ایم، می¬پردازیم. این روش عبارت است از آنکه از کودک می¬خواهیم ترجیح¬ها و یا نفرت-های مختلف خود را نسبت به اشخاص مختلفی که در نقاشی آمده¬اند ابراز نماید، آنگاه به همسانسازی بپردازد یعنی بگوید دلش می¬خواست کدامیک از اشخاص نقاشی باشد. این روش دارای این مزیت بزرگ است که تفسیر شخصی خود کودک از تست را، که بیش از هر شخص دیگری معنای نقاشی خود را می¬داند، جانشین تفسیر روانشناس می¬سازد تفسیری که باید همواره کم و بیش با احتیاط تلقی شود.
در این اثر ما بر نتایج آماری آزمایش 1200 کودک و نوجوان متکی هستیم: 800 نقاشی به پسران و 400 نقاشی به دختران تعلق دارد (برای گروههای سنی پسران 100 نفر و گروههای سنی دختران 50 نفر از 6 تا 14 سالگی). این نمونه مورد آزمایش مرکب است از موارد بهنجاری، اختلالات خفیف خلق و خو، عقب ماندگی¬های ذهنی خفیف و حالات روان¬آزردگی. اینک تصور می¬کنیم که تعداد قابل ملاحظه تک بررسی¬ها در این نمونه، ما را مجاز می¬دارد که نتایج خود را دارای قابلیت تمایز بین حالات معمولی و حالات خاص یا اختلال-آمیز بدانیم.
از سوی دیگر براساس این نمونه، ما توانسته¬ایم به صورتی عمقی به بررسی معنای سرمایه¬گذاری درباره تصویر یک شخص، به خصوص در رابطه با همسانسازی نا¬هشیار و روابط عاطفی با دیگری (روابط موضوعی)، بپردازیم. مثلاً از این دست است وقتی که ما در تفسیر سرمایه¬گذاری رجحان یافته تصویر خود، از مفهوم بازگشت به خود¬دوستداری، مفهومی که از نظر استنتاج¬ها بسیار بارور است، سخن می¬گوییم. همچنین در این اثر ما بیش از پیش، عمل دفاع من علیه اضطراب را مورد تأکید قرار داده¬ایم چه، این مسئله به خصوص در نقاشی خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است. به همین دلیل است که ما رابطه با فاصله را به منزله یک مکانیزم دفاعی متمایز کرده¬ایم.
این مفاهیم نو ما را به بازنگری عقده ادیپ هدایت کرده¬اند، مبحثی که نشان دهنده آن است که عقده ادیپ بیشتر از آنچه تصور می¬شود، نه تنها در قلمرو نورز¬ها بلکه در بسیاری از اختلالات سازشی در سطح خانواده و مدرسه، به عنوان علت دست دارد.
فصل اول
نقاشی کودک به منزله نشانه هوش و بیان عواطف
توجه فزاینده¬ای که چندین دهه پیش نسبت به تحول روانی و دوره کودکی ابراز شده طرز بیان در نخستین سالهای زندگی و از آن میان به خصوص بازی و نقاشی منتهی گردیده است.
اما باید گفت که در این فاصله، به ارزش فراوان نوعی از نقاشی یعنی نقاشی آزاد دست یافته¬اند. این نوع نقاشی در مدارس سنتی آموخته نمی¬شد چه شاگردان را بیشتر به کشیدن از روی نمونه¬ها یا الگو¬هایی وادار می¬کردند. امروزه می¬دانیم که در نقاشی بدون الگو یا مدل، کودک به یک آفرینش واقعی می¬پردازد و در نتیجه می¬تواند به گونه¬ای غیر قابل مقایسه با نقاشی تقلیدی، آنچه را در درون او می¬گذرد بیان کند. وی با این عمل، بینش خاص خود را از جهانی که او را احاطه کرده است به دست می¬دهد و از این راه ما را درباره ویژگی¬های شخصیت خود آگاه می¬سازد.
1- نقاشی به منزله تست هوش
می¬دانیم که وقتی یک ورق کاغذ و یک مداد در اختیار کودکی در سنین پایین قرار دهیم به کشیدن چیزهای مختلفی دست می¬زند و به خصوص پیش از آنکه به نقاشی اشیا بپردازد دوست دارد که «آدمک¬هایی» بکشد.
اما او این آدمک¬ها را آنطور که می¬بیند نمی¬کشد، چه به هیچ وجه قادر به چنین کاری نیست، بلکه به گونه¬ای که آنها را درک می¬کند یا دقیق¬تر بگوییم به گونه¬ای که خود را درک می¬کند ب به نقاشی آنها می¬پردازد و این امر بستگی به درجه «رشد و رسیدگی» روانی-حرکتی او دارد. پس بدین ترتیب مفهومی که کودک از آغاز از«طرح بدنی» خود دارد تعیین کننده شکل¬بندی آدمک در هر سن خواهد بود. از اینجاست که توانسته¬اند وسیله¬ای برای ارزشیابی هوش استنتاج کنند:
به عنوان مثال، تست گودیناف معروف به تست آدمک، طراز عقلی آزمودنی را بر حسب کامل بودن، وجود تعادل کلی و غنای جزئیات آدمک ترسیم شده، تعیین می¬کند، و تست فه یا تستی که دستور¬العمل آن این است که «خانمی را بکش که داره در زیر بارون گردش می¬کنه» و مستلزم ایجاد توحید پیشرفته¬تر عناصر مختلف نقاشی است نیز امکان اندازه¬گیری طراز هوش را فراهم می¬سازد.
براساس نقاشی آزاد (که نشان دهنده اشخاص یا هر چیز دیگر است) نیز می¬توان، علاوه بر تعیین طراز هوش، به ارزشیابی نحوه ادراک خاص فرد پرداخت. مثلاً مینکفسکا دو نوع کودک را در مقابل هم قرار داده و برحسب تفاوت جنبه صوری نقاشی، آنها را حسی و تعقلی نامیده است:
در کودک حسی، طرز اجرای نقاشی کاملاً دقیق نیست اما جزئیات آن از راه یک پویائی آشکار به یکدیگر ربط داده شده¬اند.
در کودک تعقلی به عکس، طرز اجرای نقاشی بسیار دقیق است: هر موجود یا هر شیء با استحکام و انسجام و غالباً با قرینه¬سازی نقاشی شده است، اما هر یک از آنها مجزا و بی¬حرکت است و با بقیه ارتباطی ندارد.
2- نقاشی به منزله تست شخصیت
نقاشی فقط دارای عناصر شکلی یا صوری نیست. در کنار شکل، محتوا قرار دارد و در این محتوا چیزی از تمامی شخصیت منعکس می¬گردد.
پس نقاشی ارتجالی یک کودک سوای طراز عقلی و نحوه ادراک او از واقعیت، نکات گوناگون دیگری را برای ما، آشکار می¬سازد و مخصوصاً پرده از روی عواطف وی بر¬می¬دارد. به نظر نمی¬رسد که گودیناف به هنگام تدارک تست آدمک خود، به امکان تأثیر تمایلات عاطفی بر نقاشی کودک توجه داشته است. معذلک او باید به این نکته توجه می¬کرد که در تعدادی از موارد مورد آزمایش، بین نتایج تست آدمک وی و تستهای متداول هوش مانند تست بینه-سیمون یا مقیاس وکسلر برای کودکان مطابقت وجود ندارد.
به عکس مک هوور در 1949 به اهمیت مسئله پی برده بود و در عین تغییر دادن تست آدمک از راه دستور¬العمل نقاشی متوالی دو جنس مخالف، مسئله محتوا را نیز با احاطه فراوان مطرح می¬ساخت. به همین دلیل است که نخستین کتاب وی درباره «فرافکنی شخصیت در نقاشی یک شکل انسانی» است. باک نیز با پیشنهاد تست خود به نام «تست خانه، درخت، شخص» به خوبی درک کرده است که نقاشی آزاد وسیله¬ای عالی برای دست یافتن به شخصیت است. تست او دارای دو هنگام است: اولی غیر کلامی و خلاق، که با تحقق تصویری دستور¬العمل «خانه-درخت-شخص» بیان می¬شود و دومی کلامی و تفسیری، که از کودک تعریف، توصیف و تفسیر اشیای نقاشی شده و محیط آنها و نیز ارائه تداعی¬هایی درباره آنها خواسته می¬شود.
بوتونیه در کتاب خو زیر عنوان « نقاشی¬های کودکان» نکات بسیار معقول و به جایی را درباره این موضوع خاطرنشان ساخته است. وی گفته است: « نقاشی کودک، جدا از هوش و طراز تحول ذهنی او، مبین چیز دیگری است که عبارتست از نوعی فرافکنی هستی خاص وی و هستی خاص دیگران یا بهتر بگوییم طریقه¬ای که هستی خود و دیگران را حس می¬کند».
در جای دیگر چنین می¬نویسد: «بررسی نقاشی¬های کودک، ما را به گونه¬ای اجتناب ناپذیر به قلب مسائلی که برای او مطرح می¬شوند، تاریخچه زندگی وی و موقعیت¬هایی که در آن زندگی می¬کند، رهنمون می¬گردد».
3- فرافکنی و رمزگرائی
همان طور که بوتونیه به درستی بیان کرده است، نقاشی آزاد یک فرافکنی است. بدین معنا که تمامی شخصیت در اینجا در جستجوی راهی برای بیان خویشتن است و مخصوصاً عناصر نیمه هشیار و نا¬هشیار به پاس آزادی عمل آزمودنی به برون فکنده می¬شوند.
باید دانست که این فرافکنی عناصر نا¬هشیار شخصیت، در تعدادی از آزمونها به کار رفته است و به همین دلیل است که آنها را تستهای فرافکن می¬نامند.
نقاشی آزاد نمونه بارز یک آزمون فرافکن است. از این جهت که مخصوصاً بیان تمایلات نا¬هشیار را مسا= می¬سازد. پس باید در برابر نقاشیآزاد از خود پرسید که آشکار کننده چه سطحی از شخصیت است یا به عبارت دیگر سهم هشیار و ناهشیار در آن چیست؟
همان طور که می¬دانیم چنین پرسشی درباره سایر تستهای فرافکن مثلاً تست اندریافت موضوع موری (T.A.T)نیز مطرح می¬گردد. داستانی که فرد در مقابل یک لوح بیان می¬کند گاهی شکل خالص و محض. باز پدید¬آوری رویدادهای مختلف یا موقعیتی است که وی در آن زیسته است و در نتیجه به صورت تعقلی قابل تبیین است، و گاهی فرافکنی حالت یا تعارضی نا¬هشیار، به گونه¬ای غیر¬تعقلی است که باید مورد تفسیر قرار گیرد.
4- روان تحلیل¬گری
نا¬هشیاری در قلمرو روان تحلیل¬گری یعنی در قلمرو روشی قرار دارد که به بررسی اعماق ناشناخته روحیه آدمی می¬پردازد و توسط فروید پایه¬گذاری شده است.
اما روش تداعی لفظی آزاد که در روان تحلیل¬گری بزرگسالان به کار می¬رود در مورد کودکان قابل اعمال نیست. پس لازم بوده است که وسایلی که امکان بررسی پدید¬آوری¬های خود به خودی دوره خردسالی را فراهم می¬سازند یعنی بازی یا نقاشی-های آزاد را جانشین آن سازند.
مرگن اشترن در 1928 برای نخستین بار، فکر کاربرد نقاشی¬های ارتجالی یا خود به خودی یک کودک را به منظور تحلیل روانی او به کار بست.
از آن پس شماری از مؤلفان، روش تفسیر نقاشی¬های آزاد را با هدف تشخیصی یا درمانی به کار بسته-اند. از بین این مؤلفان باید مخصوصاً بودوئن ، برژ ، رامبر و دولتو مارت را نام برد.
5- خانواده¬ات را نقاشی کن
می¬توان با دادن دستور¬العملی به کودک، خلاقیت آزاد وی را تحت نظم معینی درآورد. به همین ترتیب است که در تست نقاشی خانواده عمل می-کنند.
همان طور که گفته¬ایم جهان کودک، خانواده اوست و روابطی که با آن برقرار می¬سازد برای فهم شخصیت او از اهمیت قاطعی برخوردار است.
قالب سنتی این است که به کودک بگویند: «خانواده¬ات را نقاشی کن». این دستور¬العملی است که مؤلفانی همچون مینکفسکا، پورو ، کان و گومیلا در فرانسه آپل در آمریکا، بارسلوس در برزیل، و فوکادا در ژاپن به کار بسته¬اند.
وظیفه خود می¬دانیم که در این زمینه ذکر خاصی از پورو کرده باشیم چون بررسی وی حاوی نکات بسیار جالبی است. وی درباره تست نقاشی خانواده، به عنوان یک تست فرافکن، در آغاز چنین می¬گوید: «هیچکس تردیدی ندارد که یک تست وقتی خوب است که بتوان به کمک آن فرافکنی شخصیت کلی فرد را، اعم از هشیار و نا¬هشیار، به دست آورد. اما این کار را باید با وسیله¬ای انجام داد که نسبتاً کم سازمان یافته باشد تا مزاحمتی برای این فرافکنی فراهم نسازد. اما در عین حال آنقدر سازمان یافته باشد که تحلیل شخصیت را از راه مقایسه با نتایج تجربی دیگر افراد امکان¬پذیر گرداند. تست نقاشی خانواده دقیقاً به این خواسته¬های متناقض پاسخ می¬دهد».
سپس پورو مزایای این آزمون را چنین توصیف می-کند:
«مشاهده ساده و بررسی جزئیات نقاشی، این امکان را فراهم می¬سازد که بتوان بدون آگاهی کودک، احساسات واقعی او را نسبت به کسانش شناخت و موقعیتی را که برای خود در خانواده قائل است دانست، و در یک کلمه، این نکته را دریافت که وی خانواده خود را چگونه مجسم می¬سازد و این نکته¬ای است که مهمتر از شناختن دقیق خانواده اوست».
پورو درباره ترکیب خانواده به گونه¬ای که در نقاشی منعکس شده است، و درباره اهمیت این نکته که پاره¬ای از اشخاص خانواده می¬توانند به فراموشی سپرده شده باشند، پافشاری می¬کند. وی این نکته را برجسته می¬سازد که نخستین شخصی که نقاشی شده است تقریباً همواره مهمترین شخص از نظر کودک است. وی به نشانه¬های ارزنده¬سازی و ناچیز شمردن اشاره می¬کند. و بالاخره ما را متوجه این نکته می¬سازد که منزلتی را که فرد در گروه خانوادگی برای خود قائل است؛ منزلتی که آشکار¬کننده طریقه¬ای است که خود را در نظر می-گیرد، مورد ملاحظه قرار دهیم.
6- یک خانواده را نقاشی کن
ما دیدیم که علیرغم خصیصه محدود کننده دستور-العمل قبلی که به کودک تحمیل می¬کند خانواده خود را نقاشی کند، فرافکنی همواره در کار است تا واقعیت را در جهت اشتغالات عاطفی آزمودنی، دگرگون سازد.
در هر حال ما فکر کرده¬ایم که این فرافکنی احساسات شخصی آسان¬تر می¬گردد اگر به کودک دستور¬العمل مبهم¬تری بدهیم یعنی به او بگوییم: «یک خانواده را نقاشی کن، یک خانواده به فکر خودت». تا آنجا که ما اطلاع داریم از بین کسانی که در این راه بر ما مقدم بوده¬اند تنها برژ است که دستور¬العمل خود را بدینگونه تدوین کرده است.
به این نکته اشاره کنیم که با اینکه از آزمودنی¬ها، با این دستور¬العمل گسترده¬تر، خواسته شده است به تخیل خود میدان دهند معذلک پاره¬ای از آنها به شدت به واقعیت پای¬بندند و خانواده خود را نقاشی می¬کنند. ما تفسیر این نوع نقاشی¬ها را بعداً خواهیم آورد.
اما برای اکثر آزمودنی¬ها، این دستور¬العمل جدید، آزادی کاملتری فراهم می¬سازد و از این راه، تمایلات نا¬هشیار با سهولت بیشتری بیان می-شوند. و همان طور که خواهیم دید بدین ترتیب است که کودک خواهد توانست از واقعیت فاصله بیشتری بگیرد و مثلاً خانواده¬ای را نقاشی کند که خود در آن جائی ندارد یا در مواردی دیگر، خود را در اشخاص مختلف نقاشی فرافکنی کند.
فصل ششم
روابط با والدین و تعارض¬های ادیپی
1- مرحله شکل¬گیری عقده ادیپی
بررسی تعارض¬های ناشی از رقابت برادرانه به صورت مجزا، کاری بالنسبه تصنعی است. چون شدت این تعارض¬ها و شیوه¬های ابراز آنها، به چگونگی روابط کود با والدین، وابسته¬اند.
باید به این نکته توجه شود که در حدود 6 یا 7 سالگی، یعنی سن آغاز تست ترسیم خانواده، از یکسو، کودک از لحاظ عقلی و بدنی نسبت به زندگی جنسی بیدار شده است و خواستار نوازش¬ها و صمیمیت عاطفی است. و از سوی دیگر، نسبت به روابط زن و مرد، صمیمیت والدین، راز و رمز باروری و تولد نوزادان کنجکاوی نشان می¬دهد.
بدین ترتیب در این سنین، تعارض¬های رقابت برادرانه به تعارض¬های ادیپی وابسته¬اند و در نتیجه،حسادتی که از تولد یک برادر کوچکتر به وجود می¬آید فقط در ارتباط با او نیست بلکه والدین نیز هدف این حسادت هستند، چون کودک می-خواهد جای آنها را بگیرد تا او هم فرزندی داشته باشد. در اینجا لازم است که دو مرحله تحول روانی-جنسی از یکدیگر متمایز شوند: مرحله پیش-ادیپی مرحله ادیپی.
در مرحله پیش-ادیپی، در نخستین سالهای زندگی، کودک رابطه¬ای «خطی» (دو نفره) با والد دایه، که معمولاً مادر است، دارد. کودک پسر باشد یا دختر، در این والد، فقط موضوع عشق خود را می-بیند و در این مرحله، مبنای رقابت برادرانه، امتناع از تقسیم مادر با برادر یا خواهر رقیب است.
در مرحله ادیپی، این رابطه خطی به صورت رابطه مثلثی در می¬آید و پدر و مادر برای کودک به منزله دو موجود متمایز با نقشهای عمدتاً متضاد، جلوه¬گر می¬شوند.
به طور اجمالی می¬توان گفت که دلبستگی به مادر جنبه بنیاد¬گرا و وا¬پس¬رونده دارد به این معنا که مادر برای کودک، معرف حمایت، ایمنی، عشق و تغذیه است و بعدها، هر بار که تمنیات اصلی زندگی مورد تهدید قرار گیرند، فرد، حتی اگر بزرگسال باشد، گرایش خواهد داشت که به گذشته، یعنی به سوی مادر حمایت¬گر، بازگردد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 125 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
قاعده تحذیر - نقش هشدار دهنده در رفع مسئولیت کیفری
سید مصطفی محقق داماد
بسم الله الرحمن الرحیم
در خلال مباحث مربوط به مسئولیت افراد نسبت به اعمال و افعال صادره از آنان فقها معترض قاعده تحت عنوان « قدا عذر من حذر » شده اند ، اجمال مطلب اینست که اگر کسی قبل از انجام کاری هشدار دهد ولی به هشدار وی ، خسارت دیده توجه نکند و بر اثر کار او جنایتی بوجود آید هشدار دهنده مسئولیتی نخواهد داشت .
سیر قاعده در کلام فقها
شیخ طوسی ( قرن پنجم ه ) در مبسوط مسئله ای بدین شرح مطرح کرده است : « اذا مررجل بین الرمات و بین الهدف فاصا به سهم من الرماه فهو قتل خطالان الرامی ما قصده وانما قصد الهدف » .
هرگاه شخصی در محل مسابقه تیراندازی از فاصله میان مسیر تیر و هدف عبور کند و مورد اصابت تیر قرار بگیرد و کشته شود ، این قتل خطائی محسوب می گردد ، زیرا تیرانداز ، قصد او را نکرده بلکه مقصود او هدف بوده است .1
شیخ طوسی در این زمینه چیزی افزون بر این نیاورده واشاره به قاعده مورد نظر نکرده است .
محمد بن علی بن حمزه طوسی ( قرن ششم هجری ) در کتاب « الوسیله الی لیل الفضیله » مسئله فوق را به نحو دیگری مطرح نموده است :
« و اذا مررجل بین الرماه و بین الغرض فاصابه سهم و قد حذره الرامسی لم یضمن و ان لم یحذره و کان فی ملکه قد دخل علیه بغیر اذنه فکذالک و ان دخل علیه باذنه او کان فی غیر ملکه و لم یحذره کانت دیته علی عاقلته » .
هرگاه شخصی « در محل مسابقه » از فاصله میان تیراندازان و هدف ، عبور کند و مورد اصابت تیر قرار بگیرد ، چنانچه تیرانداز هشدار داده باشد ، مطلقاً ضامن نیست ، ولی اگر هشدار نداده باشد ،در فرض آنکه محل در مالکیت تیرانداز بوده و مصدوم بدون اجازه وی وارد شده ، باز هم ضامن نیست و چنانچه مصدوم با اجازه وی وارد شده ویا محل ، ملک تیرانداز نبوده و هشدار نداده است ، ضمان بر عاقله وی مقرر خواهد بود .1
محقق حلی ( قرن هفتم ) در کتاب شرایع الاسلام بطور مطلق گفته است :
« اذقال « حذار » لم یضمن لماروی … »
اگر تیرانداز گفته باشد ( حذار = بپرهیز ) ، ضامن نخواهد بود2 و به همین مقدار بسنده نموده و به ذکر مستند فتوی پرداخته است .
علامه حلی ( قرن هشتم ) در کتابهای قواعد الاحکام و نیز تحریرالاحکام چنین افزوده است :
مت قواعد الاحکام : « ولو اجتاز علی الرمات فاصابه احد هم بسهم فان قصد فهو عمد والا فخطاء ولو ثبت انه قال حذار لم یضمن ان سمع المرمی و لم یعدل مع امکانه » .
ترجمه : اگر ثابت گردد که رامی گفته است : ( حذار = بپرهیز ) ومصدوم شنیده است و با فرض امکان فرار ، اقدام به فرار ننموده است ، ضامن نمی باشد .1
متن تحریر الاحکام :
« ولو ثبت انه قال حذار فلا ضمان مع السماع لما روی …».2
اگر ثابت شود که حذار گفته است چنانچه خسارت دیده استماع نموده باشد ضمان ندارد .
مستند فقهی قاعده :
الف- شهرت : در مورد این قاعده هرچند نقل اجماع از ناحیه فقیهان به چشم نمی خورد ولی بزرگان چون صاحب جواهر مدعینه که نظر مخالفی در مسأله ندیده اند . و باید توجه داشت که چنانچه اجماع هم نقل شده بود چندان از حجیت برخوردار ، نبود زیرا با توجه به وجود دلائلی که نقل خواهیم کرد ، بخصوص، نص موجود در مورد مسأله ، اجماع از نوع اجماع مستند محسوب و فاقد ارزش و اعتبار فقهی خواهد بود بنابراین رویه و عمل اصحاب در این امر کفایت خواهند کرد چراکه موجب تقویت نص وارده می گردد . وچنانچه ضعفی و اشکالی در سند حدیث و یا دلالت آن مطرح باشد شهرت عملی جبران خواهد کرد .
ب- قاعده تسبیت : به مقتضای موازین گفته شده در قاعده تسبیب و اتلاف هر چند اصل این است که مباشر مسئول ورود خسارت است ولی در مواقعی که انتساب پدیده خسارت به عمل عامل با واسطه که اصطلاحاً آن را سبب گویند ، اقوای از انتساب آن به عمل مباشر باشد ، سبب مسئول خسارت خواهد بود ، در فرض مورد بحث ، چنانچه از ناحیه خسارت زننده اقدام به هشدار صورت گرفته باشد و جمیع شرایط و عناصر لازم که در آینده ذکر خواهیم کرد رعایت شده است ، و خسارت دیده به آن ترتیب اثر نداده و از این رهگذر خسارت بر وی وارد گردیده انتساب ضرر و زیان به خودش اقوی از انتساب به خسارت زننده است .
علمای حقوق معاصر مسئله را از طریق عنصر تقصیر حل می کنند . با این توضیح که خسارت زننده با هشدار قبلی خود را از هرگونه تقصیری مبری نموده و تقصیری متوجه او نمی باشد . وبه عبارت دیگر مباشر ( خسارت زننده ) مقصر نیست و سبب ( خسارت دیده ) مقصر است بنابر این مباشر اقوی از سبب است و مسئولیت متوجه او نخواهد بود .
یادآوری این نکته ضروری است که حقوقدانان معاصر در ضمان ، براساس استنباط از مواد 328 و 331 قانون مدنی میان مسئولیت ناشی از اتلاف و مسئولیت ناشی از تسبیب تقاوتی چنین قائلند که در اتلاف عنصر تقصیر مطرح نیست ولی در تسبیب ، رکن اصلی تقصیر سبب است و چنانچه سبب مقصر نباشد مسئول نخواهد بود . و آنگاه معتقدند که این تفاوت از ماده قانون مسئولیت مدنی مصوب سال 1339 نادیده گرفته شده است ، به نظر می رسد که در فقه چنین تفاوتی مطرح نیست ، از نظر فقها رکن اصلی مسئولیت، استناد و ارتباط اقوی است . و به دیگر سخن هرگاه خسارت پدید آید ، چنانچه رابطه میان پدیده خسارت با هر عاملی چنان قوی باشد که خسارت مستند به وی گردد مسئولیت متوجه او خواهد شد . النهایه در مواردیکه خسارت مباشرتاً صورت گیرد و عامل دیگری با واسطه پایش در میان نباشد مباشر مطلقاً مسئول است ، چرا که استفاده در مورد مباشر مطلقاً محرز است ، خواه مقصر باشد یا غیر مقصر . و چنانچه خسارت نه مباشرتاً بلکه ناشی از عامل مع الواسطه رخ داده باشد استناد خسارت تنها وقتی به چنین عاملی محقق و نتیجه مسئولیت متوجه او می گردد که عنصر تقصیر متحقق باشد و در غیر این صورت انتساب واستناد ، محرز نخواهد شد و در مورد اجتماع مباشر و سبب ، اقوائیت هریک می تواند مسئولیت را متوجه او سازد .
درمانحن فیه سبب ورود خسارت شخص خسارت دیده است ، و مباشر خسارت زننده . وبا توجه به اینکه خسارت دیده علیرغم شنیدن هشدار و امکان فرار از شرایط و ارکان اصلی رفع مسئولیت است ( بعداً خواهد آمد )، اقدام به ورود به عرصه خطر نموده ، لذا تقصیر را متوجه به خود ساخته و انتساب را به خویشتن اقوی نموده از مصادیق سبب اقوی از مباشر می باشد .
ج- بناء عقلا : در عرف عقلا، این سنت متداول است که هرگاه عملی را می خواهند انجام دهند ، چنانچه در مظان ایجاد خسارت احتمالی و ایراد ضرر و زیان بر دیگران است . قبل از انجام ، با کلماتی هشدار دهنده ، نظیر : خبردار ، پرهیز ، بپا و در عربی با حذار، احذر ، بالک ، اجتنب و امثال آن .
خرمندان در جریان سنت فوق ، به گونه ای هستند که اقدام بر هشدار ، چنانچه خسارتی از ناحیه عمل آنان ایجاد گردد خود را مسئول ورود خسارت نمی دانند . این سنت عقلائی در عرف متشرع و متدین کاملاً محسوس است ، و نه تنها ردع و منعی از ناحیه شرع واصل نشده بلکه در سطور آینده خواهیم دید که صریحاً مورد تأیید قرار گرفته است .
د- روایت :
« محمد بن الفضیل ، عن الکتانی عن ابی عبدالله قال : کان صبیان فی زمن علی (ع) یلعبون باخطار هم فرمی احد هم بخطره ، فدق رباعیه صاحبه ، فرفع ذلک الی امیر المؤمنین (ع) فاقام الرامی البینه بانه قال حذار، فدراء عنه القصاص و قال : قداعذر من حذر »1
ترجمه :
محمد بن فضیل ازکتانی و او از امام صادق (ع) نقل نموده است که آن حضرت فرمود : در زمانی علی (ع) کودکانی با فلاخنهایشان بازی می کردند، پرتاب فلاخن به یکی از آنان موجب اصابت به دندان دوستش شد ویکی از دندانهای او شکست . طرفین مرافعه را برای قضاوت به نزد آن حضرت آوردند و جریان امر را مطرح ساختند خسارت زننده ( رامی ) در مقام دفاع از خویش در خصوص اثبات اینکه قبل از اقدام حذار گفته است مبادرت به اقامه بینه نمود . آن حضرت چنین صادر فرمود : « قصاص بر او نیست » و آنگاه حکم خویش را چنین مستند نمود که : « معذور است کسیکه هشدار داده است . »
بررسی فقهی روایت :
بررسی فقهی روایت در سه بخش صورت می گیرد :
اول : سند روایت .
دوم : واژه های بکار رفته در روایت .
سوم : نحوه استدلال و استنتاج فقهی .
سند حدیث :
روایت فوق توسط محمدون ثلاثه ، ( محمد یعقوب کلینی ، محمد بن حسن طوسی ، و محمد بن علی بن بابویه صاحبان کتب اربعه شیعه امامیه ) نقل شده است کلینی در کافی ، و شیخ طوسی در تهذیب ، و صدوق در من لایحضره الفقیه ، آورده اند . و با توجه به وجود محمد بن فضیل در سند حدیث که ازکتانی نقل کرده ، آنرا صحیح و یا حسن نزدیک به صحیح می دانند . حدیث صحیح در علم درایه از عالیترین مرتبه اعتبار برخوردار است .1
بنابراین حدیث مزبور از نظر سند معتبر و کاملاً قابل اعتماد است .
واژه های حدیث :
اخطار، جمع خطر ، در اغلب کتب لغت از جمله نهایه ابن اثیر2 این واژه را چنین تفسیر کرده اند : « الخطر مایتراهن علیه » یعنی مالی که روی آن شرط بندی می کنند ، همین تفسیر در کتب شارحین حدیث نظیر الوافی1 و نیز اکثر کتب فقهی نظیر مفتاح الکرامه 2 وارد گردیده است .
به موجب این تفسیر بایستی متن حدیث را چنین ترجمه کرد :
کودکان برای بردن مالی که برروی آن شرط بندی کرده بودند سنگ پرتاب می کردند و یکی از آنان الی آخر ، ولی خواننده گرامی تصدیق می فرمایند که این تفسیر به هر حال خالی از ناموزونی نیست طریحی در مجمع البحرین با آوردن متن حدیث فوق ، خطر را چنین تفسیر کرده است :
الخطر : « ای المقلاه الا یرمی به »3
یعنی خطر عبارتست از فلاخنی که با آن سنگ پرتاب می کنند .
به نظر می رسد که با توجه به اینکه این تفسیر در هیچ یک از کتب لغت و استعمالات موارد دیگر این واژه به چشم نمی خورد ، طریحی صرفاً برای موزون بودن مفهوم همین حدیث در همین مورد چنین تفسیر نموده است ، ولی به هرحال تفسیری مقبول است .
صبیان : جمع صبی است ، مفهوم متبا در این واژه کودک نابالغ است . ولی همانطور که ملاحظه می کنید در متن حدیث پرتاب کننده سنگ ( خسارت زننده ) نزد امیرالمومنین اقامه بینه نموده است ، و از نظر فقیهان دعاوی اطفال اقامه بینه توسط طفل نابالغ مسموع نیست . بنابراین به یکی از دو وجه باید توجه کرد یا صبی را به معنای نوجوان تفسیر کنیم و یا گفته شود که اقامه بینه نه توسط کودکان بلکه توسط اولیاء آنها انجام گرفته است .
حذار : این واژه اسم فعل و به معنای « احذر » و « اجتنب » است .
استدلال فقهی : برای نتیجه گیری موضوع از روایت بایستی دو مطلب مورد بررسی قرار گیرد :
اول آنکه حکم واقعه خاص چگونه به کلیه موارد قابل تعمیم و شمول است . پاسخ اینست که ، اگر چه واقعه خاص است ولی با توجه به اینکه امام (ع) حکم خود را مستند و معلل به یک امر کلی نموده اند ( قدا عذر من حذر ) مستفاد چنین است که آن حضرت مورد خاص را از مصادیق حکم عام محسوب نموده و به دیگر سخن تطبیق فرع بر اصل فرموده است . بنابراین حکم کلی ذیل حدیث ، یک قاعده فقهیه است که در هرمورد که شرایط لازم موجود باشد ، این حکم جاری خواهد شد . نظیر این مسأله در ابواب فقه بسیار است . مثلاً در واقعه خاص ثمره بن جندب ، رسول الله (ص) پس از صدور دستور قطع درخت ، حکم خود را مستند فرمود به : « لا ضرر » ، ولا ضرار ، که مبنای قاعده معروف لاضرر گردیده است .
دوم اینکه : در متن حدیث آمده است « درء عنه القصاص »، یعنی متهم محکوم به قصاص نیست و ناگفته پیداست که ظاهر این جمله صرفاً رساننده رفع قصاص است ، نه رافع مسئولیت مدنی ، و از طرفی جای تردید نیست که اولین رکن لازم برای قصاص ، وجود عنصر عمد است که در واقعه مورد ترافع هیچ یک از طرفین مدعی نبوده اند ، تا امام (ع) در این خصوص پاسخ دهد. حال باید دید که فقیهان ، به چه طریقی ، رفع مسئولیت مدنی را استنتاج کرده اند ؟
صاحب جواهرالکلام در راستای توجیه این مسئله چنین می گوید :
« لعلهم فهموا نفی الدیه علی العاقله من قوله » قد اعذر من حذر « بناء » علی ارادته قبول عذر الحذر علی وجه لا یترتب علی فعله ضمان لا علیه ولا علی عاقلته اوان المراد من درء القصاص درء الضمان ولو بمعلومیه عدم کون المقام محلاله ، مضافاً الی کونه اقوی فی التلف من الرامی فی الفرض » 1
صاحب جواهر در متن فوق به سه طریق استدلال نموده است :
اول آنکه : امام (ع) با بیان جمله « قدا عذر من حذر » عذر هشدار دهنده را به گونه ای پذیرفته که هیچ گونه مسئولیتی برعمل او مترتب نباشد ، نه خود او ضامن پرداخت دیه گردد و نه عاقله او از باب قتل خطائی چیزی ملزم به پرداخت باشد .
دوم آنکه : مراد از درء قصاص ، رفع مسئولیت مدنی است به قرینه آنکه ، مورد بی تردید از مصادیق خطاء است و خطا ، محلی برای طرح قصاص نیست ، بلکه صرفاً مورد نزاع ضمان مدنی بوده است .
سوم آنکه : قاعده تحذیر بر اساس اصل عقلائی سبب و مباشر است که در این مورد شخص هشدار داده شده به علت عدم توجه به اعلام خطر و اقدام به ورود در قلمرو ، نسبت به پدیده تلف عامل اقوای محسوب می گردد .
شرایط لازم برای رفع مسئولیت
حال ببینیم که تحذیر باید متضمن چه شرایطی باشد تا رفع ضمان گردد ، شهید دوم در مسالک الاحکام دراین باره چنین فرموده است :
« انما ینفی الضمان علی الرامی مع التحذیر حیث یسمع المرمی و یمکنه الحذر ، فلو لم یسمع ، اولم یمکنه ، فالدیه علی عاقله الرامی لا نه خطاء محض»1.
یعنی ضمان وقتی برعهده رامی قرار نمی گیرد که هشدار بدهد بگونه ایکه مرمی آن را بشنود و قدرت بر فرار از حادثه داشته باشد پس اگر مرمی صدای رامی را نشنید و یا امکان فرار و دور شدن از صحنه خطر را نداشت دیه بر عاقله رامی است .
همانگونه که از متن بیان شهید ثانی بر میآید عناصر لازم برای رفع مسئولیت به قرار زیر است :
اول هشدار مؤثر : را می باید به نحو مؤثری هشدار و اعلام خطر را به سمع کسانی که در معرض خطر هستند و با هر وسیله ممکن برساند و آشکار است که این اعلام خطر با توجه به مکان و موضوع خطر آفرین متفاوت خواهد بود ولکن این هشدار باید بگونه ای باشد که در صورت لزوم حذار دهنده بتواند ثابت کند که در حد متعارف هشدار لازم را داده است و برای محکمه هم با توجه به عرف متعارف در خصوص موضوع خاصی که نسبت به آن مرافعه شده است قابل قبول باشد که اعلام خطر انجام گرفته است .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 17 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید