چکیده
پدیده روستا را بدون در نظر گرفتن ساخت اجتماعی-اقتصادی کلی تری که روستا جزئی از آن است نمی توان بررسی کرد. برای دستیابی به توسعه پایدار روستایی و کشاورزی برنامه ریزی جامع،مستمر،هدفمند و متناسب ضروری است.برنامه ریزی موثر نیز نیازمند تحلیل سیستمی عوامل مهم اقتصادی ،فرهنگی و اجتماعی در درون جامعه و حتی بررسی مسائل مهم جهانی و چالشهای پیش رو (استعمار جدید،بازار آزاد جهانی و ومسائل زیست محیطی )می باشد.
بدرستی هر کدام از این عوامل چگونه و تا چه اندازه ای می تواند توسعه پایدار روستایی را در ایران تحت تاثیر قرار دهد؟
در این مقاله که پرورش مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسناد تهیه شده است،به بررسی مفاهیم روستا،توسعه پایدار روستایی و همچنین عوامل موثر بر توسعه پایدار روستایی می پردازد.از طرف دیگر با توجه به اهمیت مسئله کشاورزی پایدار در توسعه پایدار روستایی و توسعه و همچنین خودکفایی ملی را به چالش کشید.در نهایت راهکارهایی جهت تسریع در روند توسعه پایدار روستایی متناسب با فرهنگ و اعتقادات جامعه ارائه می شود.
کلید واژه:روستا،توسعه پایدار،کشاورزی پایدار
مقدمه
با شکل گیری مفهوم توسعه برای اولین بار از کشور شوروی روح امیدواری در اجتماعات مردم در جوامع مختلف رنگ تازه ای به خود گرفته است.
مفهوم توسعه در طی روند تکامل خود مفاهیمی مختلف پیدا کرده است.زمانی پور به نقل از کیت گریفتین(می مختلف پیدا کرده است.زمانی پور به نقل از کیت گریفتین(Keit gariftin )حرکت اندیشه ها را در باب توسعه دایره ای نمی داند بلکه به شکل مارپیچ بالا رونده معرفی می کند.می توان چند نقطه عطف در این روند تشخیص داد که هر کدام اهداف،ابزار و سیر مشخصی می طلبد.مفهوم اولیه توسعه، شکل گیری رشد اقتصادی (GNP )و افزایش تولید بود.
پس از آن شروع گسترش نظریاتی بود که توجه صرف به رشد اقتصادی را به چالش می کشید.و مسائل مهمی از جمله فقر،عدالت،اشتغال،بهداشت و آموزش را تاکید می کرد.به عبارتی عنایت به رشد کیفی کمی داشت.
روند سوم مفاهیم توسعه،شکل گیری مفهوم پایداری به عنوان ضرورت توسعه دهه ی 1990 بود.
شکل گیری مفهوم اول توسعه و ظهور تئوریهایی از جمله (توسعه بدون عدالت،سیاست چکه به پایین یا انتقال این گروه به قشرهای محرومتر و....)که زیر لوای آن گسترش یافته اند،نتوانسته اند مرهمی بر زخمهای توده فقیر در کشورهای توسعه نیافته گذاشته باشد.حتی در بسیاری از کشورها با اینکه رشد اقتصادی به مقداری بیش از معیار مشخص شده توسط سازمان ملل(رشد قتصادی 5 درصد)رسیده بود،در عین حال باعث افزایش شکاف طبقاتی میان کشورهای مختلف و میان افراد مختلف در یک جامعه و همچنین وابستگی شدید کورهای در حال توسعه،گسترش فقر،و مهاجرت بی رویه از روستا به شهر گردید.
مفهوم دوم توسعه(مبتنی بر رشد کمی و کیفی)اگر چه به توسعه کیفی می اندیشید و مسیر امیدوار کننده ای برای بهبود وضع بشر در نظریه نوید می داد اما در عمل به ابزار توسعه(بیشتر افزایش تولید بود)دید کمی داشت.
و همراهی آن با رشد سریع جمعیت،زمینه مناسبی را برای فشار بیشتر بر محیط زیست فراهم نمود و خسارات جبران ناپذیری(فرسایش و شوری خاک ،گرم شدن زمین، بیابان زایی و جنگل زدایی،تخریب منابع و لایه ازن و بحرانهای بهداشتی-امنیتی)را بر پیکره محیط زیست واد نمود.
در واقع جهت گیری سوم توسعه در راستای تعدیل این خطرات بود.هر چند توسعه پایدار ابعادی وسیع تر با رویکردی اجتماعی ،اقتصادی و زیست محیطی را شامل می شد.
روستا و توسعه روستایی به عنوان جزئی از پیکره جامعه نیز متاثر از این جریانات بود و هر گاه در نتیجه ماهیت کشاورزی و وابستگی روستاییان به تولیدات کشاورزی این اثر پذیری بیشتر از مناطق شهری بود.صنعتی شدن برای توسعه،سرمایه ها را از مناطق روستا
بررسی عوامل موثر بر توسعه پایدار روستایی با تاکید بر کشاورزی پایدار