مقدمه
خانواده، اولین و بادوام ترین عامل در تکوین شخصیت کودکان، نوجوانان و زمینه ساز رشد جسمانی، اخلاقی، عقلانی و عاطفی آنان است. فرزندان ما در خانواده رشد می کنند، بزرگ می شوند، صفات مثبت و منفی را یاد می گیرند، راه و رسم زندگی را با تقلید از اعمال ما (والدین) می آموزند و آن چه را که درباره ی ما درک می کنند به دیگران تعمیم می دهند. پس چه خوب است محیطی در خانواده ی خود فراهم کنیم که آکنده از صفا و صیمیت، شادی و نشاط، مهر و عطوفت، تفریحات مناسب و گردش های به موقع باشد.
حق تو را از بهر شادی آفرید
تا زتو آرامشی گردد پدید
به طور کلی خانواده ی شاد، جامعه ای شاد و بانشاط و لبریز از صلح و صفا می سازد.
چگونه یک خانواده شاد و موفق داشته باشیم ؟
خانواده موفق مجموعه ای است که در آن، همه اعضا موفق هستند و همه مناسبات میان افراد روال طبیعی دارد. اعضای این خانواده می توانند از قدرت انسانی خود برای مشارکت، تعاون و پاسخ به نیازهای جمعی و فردی استفاده کنند.
برای داشتن یک خانواده ایده آل و سالم به عنوان پایه های یک جامعه سالم لازم است همه اعضای خانواده و بویژه زن و شوهر نقش خود را به درستی ایفا کنند. لازمه خانواده ایده آل ، تربیت صحیح و اصولی کودک و آماده کردن او برای یک انتخاب درست در مرحله ازدواج و توجه به ابعاد مختلف روانی، انسانی، اجتماعی و شخصیتی دو طرف مقابل یعنی زن و شوهر در زندگی مشترک است.
. برخی از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانائیهای لازم هستند و همین امر باعث آسیب پذیری آنان می شود. در اختیار داشتن منابع و مهارتهایی که به انسان کمک کند تا به بهترین شکل ممکن از عهده حل مشکلات خود برآید، بسیار ارزشمند است.
هر کس به شیوه خاص خود به مسائل پاسخ می دهد. برخی هنگام روبه رو شدن با مشکلات می کوشند با ارزیابی منطقی موقعیت و با استفاده از روشهایی مانند مسئله گشایی، تفکر مثبت و استفاده مؤثر از سیستم های حمایتی با مشکل یا موقعیت مقابله کنند. و در مقابل برخی دیگر، به جای برخورد سازگارانه با مسائل، سعی می کنند به روشهای مختلف مانند پناه بردن به الکل و مواد مخدر و سایر روشهای ناکارآمد از رویارویی با مشکلات اجتناب کنند. این روشها، اگرچه ممکن است در کوتاه مدت مؤثر واقع شوند و به فرد آرامش موقت دهند ولی در درازمدت پیامدهای منفی بسیار داشته و فرد را از داشتن احساس خودکارآمدی و عزت نفس محروم می کنند.
کسانی که به طور موفقیت آمیز با مشکلات مقابله می کنند، افرادی هستند که خود را به مجموعه ای از مهارتهای مقابله ای مجهز کرده اند. افراد موفق در این زمینه، از سه مهارت زیر برخوردارند.
1- انعطاف پذیری: توانایی استفاده از راه حلهای مختلف
2- دور اندیشی: پیش بینی اثرهای درازمدت پاسخهای مقابله ای خود
3- منطقی بودن: انجام ارزیابیهای منطقی و درست
این تواناییهای روانی ـ اجتماعی، فرد را برای مقابله مؤثر با موقعیتها و مشکلات زندگی یاری می کند و وی را قادر می سازد تا در ارتباط با سایر انسانها، جامعه و فرهنگ و محیط خود سازگارانه و مثبت عمل کرده و سلامت روانی خود را تأمین کند. همه این مهارتها قابل یادگیری هستند و می توان با صرف وقت و تلاش آنها را به روشهای مقابله ای خود افزود. با یادگیری و تمرین این مهارتها، شما می توانید بدون توجه به میزان دشواری مسائل، از عهده آنها برآیید. با مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب، تنهایی، طرد شدگی، کمرویی، خشم، تعارض در روابط بین فردی، شکست و فقدان، می توان از طریق روشهای مقابله ای مناسب مبارزه نمود.
مهارتهای زندگی حول این نه مجموعه می چرخد:
فرد، بتواند از خودآگاهی کامل برخوردار باشد. (خودشناسی)
فرد، بتواند ارتباط را برقرار کند. (ارتباط اجتماعی)
فرد، همدلی خوبی داشته باشد. (همدلی)
فرد، بتواند نه بگوید. (جرئت مندی )
فرد، توانایی حل مساله و مشکل خود را داشته باشد. (مسئله گشایی)
فرد، قادر به اخذ تصمیم مناسب باشد. (تصمیم گیری)
فرد، دارای خلاقیت باشد. (خلاقیت)
توانایی سازگاری با مشکلات اجتماعی را داشته باشد. (سازگاری)
در صورت بروز مشکل، توانایی مدیریت عواطف و هیجانات خود را داشته باشد
ویژگیهای یک خانواده شاد
کودکان دارای خصوصیات فردی متفاوتی هستند، مثلاً کودکان احساساتی، آنها دنیایی از احساس هستند و نیاز دارند که موقع خواب یک بزرگ تر کنارشان باشد تا احساس آرامش کنند.
بسیاری از کج خلقی ها و بدرفتاری های کودک صرفاً به دلیل عدم خواب کافی و راحت است. برای یک خواب راحت و سالم مغز یک کودک نیاز دارد که وقت معینی برای خواب داشته باشد و بدنش نیازمند آرامش کافی جهت استراحت است.برای دستیابی به این اهداف والدین باید سه عامل اصلی یعنی تنش، زمان و خلق و خو و ارتباط آنها با خواب را خوب بشناسند.
▪ تنش:
کودک نیاز به احساس آرامش و امنیت دارد. بسیاری از کودکان نمی توانند بخوابند زیرا در تختخواب حالت گوش به زنگ دارند و مضطربند. خواب منقطع، منتظر حادثه یی بودن یا تنش های خانوادگی کودک را گوش به زنگ نگه می دارد. کودک خود را با آرامش و محبت از خواب بیدار کنید، خیلی گرم و صمیمی با او احوالپرسی کنید و بدون عجله و اضطراب صبحانه را با هم بخورید.
در واقع یک شروع خوب در آغاز صبح به کودک کمک می کند تا با روحیه بهتر از پس استرس های روز برآید و در نتیجه شب با آرامش بخوابد.
▪ زمان )ساعت بدن(:
ساعت بدن کودک، مرکز کنترل چرخه خواب و بیداری اوست. داشتن یک برنامه یکنواخت برای خواب و بیداری به سلامت خواب کودک کمک می کند.
اگر قبل از خواب به کودکتان یک نوشیدنی کافئین دار بدهید، ناخواسته ساعت بدن و خواب او را مختل می کنید.
▪ خلق و خو:
کودکان دارای خصوصیات فردی متفاوتی هستند، مثلاً کودکان احساساتی، آنها دنیایی از احساس هستند و نیاز دارند که موقع خواب یک بزرگ تر کنارشان باشد تا احساس آرامش کنند.آنها را ملایم نوازش کنید و یا کنار تختشان بنشینید و کتاب داستانی برایشان بخوانید.
▪ کودکان حساس:
این بچه ها بسیار دقیق هستند و به همه چیز دقت می کنند آنها حتی به یک صدای ضعیف یا تفاوت های ظاهری و یا تغییر احساسات و نظرات توجه دارند. اگر کودک شما اظهار کرد که چیزی موجب ناراحتی اش شده حتماً باور کنید چرا که این بچه ها به کوچکترین مسائل حساس هستند. آنها نیاز به یک اتاق خواب ساکت و دنج دارند، پتو و بالش آنها باید نرم و راحت و خوش بو باشد. بهتر است تخت آنها را به جای وسط اتاق در گوشه اتاق بگذارید.
▪ کودکان نامنظم:
آنها غیرقابل پیش بینی هستند، هرگز در یک ساعت معین نمی خوابند، والدین باید با نرمی و مهربانی اما مصرانه آنها را به سوی یک برنامه زمان بندی جهت یک خواب منظم، سوق دهند.
▪ بچه های پرانرژی:
آنها دائماً در حال جنب و جوش و حرکت هستند، یک برنامه دائمی برای خواب و بیداری و فعالیت های فیزیکی در طول روز به این بچه ها کمک می کند تا شب را با آرامش بیشتر بخوابند.
والدین باید بدانند که ساعات خواب لازم برای بچه ها متفاوت است یک نوزاد به ۱۴ تا ۱۸ ساعت، نوپا به ۱۳ ساعت، سنین قبل از دبستان ۱۲ ساعت، سنین مدرسه ۱۰ ساعت و نوجوان به ۹ ساعت خواب نیاز دارد.
باید به خاطر داشته باشید که بچه ها هنگامی که نمی توانند بخوابند، نمی خواهند با شما مبارزه و مخالفت کنند بلکه آنها با بدن خودشان می جنگند. با شناخت سه عامل تنش ، زمان و خلق وخو می توان محیطی ایجاد کرد که کودک بهتر بخوابد و در نتیجه سلامت و ارتباطات خانوادگی هم بهبود یابد.فرانک باجلان، هفت روش زیر می تواند به ما برای داشتن یک خانواده شاد، کمک کند.
۱) مراقب صحبت های خود باشید:
نحوه صحبت کردن با فرزندان نقش مهمی در فضای احساسی خانواده ایفا می کند. باید به فرزندان فرصت دهید تا در ابراز احساسات خود آزاد و راحت باشند، گاهی، ما از تاثیری که سرزنش ها و انتقادات بر روح و روان کودکان می گذارد، غافل می شویم.
روان شناسان معتقدند سرزنش بیش از حد کودکان سبب می شود آنها دچار احساس گناه و شرم شوند و در خود فرو رفته و درون گرا بار بیایند. هرگز نقطه ضعف یا عیب کودک را نباید به عنوان یک خصلت دائمی و همیشگی جلوه داد.می توان با ذکر دلایل و اثرات سوء رفتار یا کار کودک از او انتقادی سازنده کرد.
۲) فراهم کردن نظم و ثبات:
یک چارچوب قابل پیش بینی برای کارهای روزانه، قوانین مشخص و منسجم و یک خانه سازماندهی شده، آرامش و راحتی بیشتری برای فرزندان و والدین ایجاد می کند. یک برنامه روتین مانند یک رشته محکم به هنگام تنش ها، بحث و نزاع ها یا بحران ها از هم گسیخته نمی شود و از خانواده حمایت می کند.
۳) برگزاری جلسات خانوادگی:
به طور منظم زمانی را برای جمع شدن اعضای خانواده در نظر بگیرید. در این جلسات افراد خانواده می توانند درباره مشکلات و ناراحتی های خود در طول هفته با هم صحبت کنند یا با بیان اتفاقات خوبی که داشته اند، دیگر افراد خانواده را هم در شادی شان شریک کنند.
۴) احساس دوست داشتن و عشق ورزیدن به دیگران:
محققین معتقدند والدینی که وقتی را صرف بازی با کودکانشان می کنند، با آنها شوخی می کنند و عقاید و احساساتشان را با فرزندانشان در میان می گذارند، فرزندانی صمیمی تر، مهربان تر و باگذشت تر خواهند داشت. با عشق ورزیدن به کودک خود، حس دوست داشتن را در او تقویت کنید.
۵) داشتن مراسم خانوادگی:
زمان های خاصی را در یک روز یا هفته برای انجام مراسمی خاص با همراهی همه اعضای خانواده تعیین کنید.مثلاً انجام مراسم مذهبی مانند رفتن به کلیسا در هر یکشنبه یا مراسم خانوادگی مانند رفتن به رستوران یا سینما و امثال آن.
۶) نحوه برخورد با مشکلات:
امروزه زندگی های خانوادگی همیشه امن و پایدار نیستند. حتی بهترین ازدواج ها هم جروبحث دارند، گرفتاری های مالی، فراز و نشیب های احساسی و نظایر آن. اما مشکلات بخشی از زندگی انسان ها است و یک خانواده مهربان و صمیمی هرگز این موضوع را نادیده نمی گیرد و سعی می کند با همدردی و ایجاد یک فضای احساسی قوی و صمیمی با مشکلات مبارزه کند.
۷) اختصاص زمانی فقط برای والدین؛ والدین فضای احساسی خانواده را شکل می دهند، اگر والدین به خاطر مسائل ملی یا مشکلات کاری شان افسرده و ناراحت باشند یا از دست همسرشان ناراحت و عصبانی باشند، فضایی در خانه به وجود می آید که کودکان احساس ناامنی و ناراحتی می کنند.
والدین نیاز به زمانی دارند که بدون حضور فرزندان با هم قدم بزنند و صحبت کنند تا نگرانی ها و ناراحتی ها را از خود دور کنند و مثل اولین باری که یکدیگر را دیده اند عشق را تجربه کنند.
کلیدهای رضایت مندی و شادمانی در خانواده
در یک خانواده سالم، نقش اعضای خانواده به طور کامل مشخص است و تفکیک نقش ها به درستی صورت گرفته است و علاوه بر این حدود اختیارات اعضا بارز است و هیچ کس در حوزه دیگری قدم نمی گذارد. از دیگر سو، یک خانواده سالم دارای قوانین و قواعد خاصی است که در ارتباط با فرهنگ، ارزش های حاکم بر خانواده و جهان بینی بین نسلی تنظیم شده و همه خود را ملزم به رعایت آن می دانند.ارتباط اصولی بین همسران و اعضای خانواده با یکدیگر، از دیگر نشانه های خانواده سالم است.
شادی یک نیاز است و شاد بودن یک هنر. همه ما به شادی نیاز و دوست داریم در یک جامعه و خانواده شاد زندگی کنیم. در خانواده و جامعه ای که علاقه، محبت و عشق رکن اصلی آن است، نیاز متقابل اعضا به یکدیگر از همه جهات، در بهترین شرایط برآورده می شود. به راستی چرا بعضی افراد و خانواده ها همیشه شاد هستند در حالی که ممکن است مشکلات و گرفتاری های زیادی داشته باشند اما بعضی خانواده ها با وجود داشتن امکانات فراوان و رفاه مالی، از شادمانی حقیقی بهره ای نبرده اند. چطور می توان شاد بود و این شادی را در فضای خانواده جاری کرد .
● شادی حقیقی یا درونی
در این رابطه با دکتر بهروز بیرشک روانپزشک و استاد انستیتو روان پزشکی تهران گفت وگو کرده ایم. وی درباره این که چند درصد خانواده های ایرانی شاد هستند گفت: چنین آماری وجود ندارد اما طبق تحقیقات انجام شده در جهان، در مورد شادمانی مردم در کشورهای مختلف، مشخص شده کشور ما، کشور شادی نیست. البته ملاک ها و معیارها متفاوت است اما در کل موضوع، تفاوتی ایجاد نمی کند و به نظر می رسد همه کارشناسان با این عقیده، موافق هستند. البته منظور ما از شادی، شادی درونی یا حقیقی است. شادی که از فضای خانواده، قوانین موجود در خانواده، ارتباطات خانوادگی به خصوص والدین با هم و با فرزندان و توجه به خواسته های اعضا از یکدیگر نشأت گرفته است. در چنین محیطی دید مثبت در رویکرد افراد به زندگی رشد می کند و آن ها می توانند منتقل کننده مثبت نگری و شادی به دیگران هم باشند.
شادمانی ما در سلامت روانی جامعه نقش کلیدی ایفا می کند. به طوری که به گفته دکتر بیرشک زمانی که جشن های مذهبی و ملی برگزار می شود، آمار جرم و جنایت و خشونت پایین می آید. از این رو باید برای ایجاد شادی در جامعه تحولات اساسی صورت بگیرد که منشاء هر کدام از آن ها نیز به خانواده برمی گردد. عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در محدود کردن دایره شادی در جامعه تاثیرگذار است و آمار قتل، جنایت و خشونت به ما هشدار می دهد که باید به صورت جدی اقدام کنیم.
خندیدن، نوعی تخلیه روحی است و ما باید فعالیت خود را از خانواده شروع کنیم. خانواده ای که افراد آن احساس مثبت نگری، سرحالی و شادمانی داشته باشند، آن را در جامعه جاری می کنند و این احساس خودجوش به علاوه سایر عوامل، به حفظ سلامت روانی جامعه کمک می کند.
هم چنین هنربخش کارشناس بهزیستی درباره خانواده شاد می گوید: یکی از شاخص های اصلی خانواده سالم، شادی و پایداری است. خانواده پایدار، لزوما خانواده شادی نیست، اما یک خانواده شاد، قطعا پایدار هم هست و وقتی این دو مولفه را کنار یکدیگر بگذاریم، یکی از شاخصه های اصلی خانواده سالم را می بینیم.
در یک خانواده سالم، نقش اعضای خانواده به طور کامل مشخص است و تفکیک نقش ها به درستی صورت گرفته است و علاوه بر این حدود اختیارات اعضا بارز است و هیچ کس در حوزه دیگری قدم نمی گذارد. از دیگر سو، یک خانواده سالم دارای قوانین و قواعد خاصی است که در ارتباط با فرهنگ، ارزش های حاکم بر خانواده و جهان بینی بین نسلی تنظیم شده و همه خود را ملزم به رعایت آن می دانند.ارتباط اصولی بین همسران و اعضای خانواده با یکدیگر، از دیگر نشانه های خانواده سالم است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 35 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله خانواده شاد و سالم از نظر روانی