فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

شعر حافظ

اختصاصی از فی فوو شعر حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

شعر حافظ


شعر حافظ

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات22

 

فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
حافظ 2
عصر تولد حافظ 4
عصرطفولیت حافظ 4
عصر جوانی حافظ 5
از جوانی تا پیری 5
نیاکان حافظ 5
خانواده حافظ 5
زادگاه حافظ 6
محل تولد حافظ 6
تاریخ تولد حافظ 6
دوران کودکی حافظ 7
مشکلات نوجوانی وجوانی حافظ 7
ازدواج حافظ 8
فرزندان حافظ 8
عشق انسانی حافظ 9
در مورد شاخ نبات 9
حافظ از مدرسه تا درسگاه 10
فراگیری دانش حافظ 11
حفظ قرآن حافظ 11
دانش ادبیات حافظ 12
دانش نجوم حافظ 12
دانش موسیقی حافظ 12
هنر خط حافظ 12
هنر بذله گوئی حافظ 12
هنر تضمین حافظ 13
وضع عمومی شهر در عصر حافظ 13
در شعر عصرحافظ 14
راز موفقیت حافظ 15
خواجوی کرمانی در زمان حافظ 15
آثار حافظ 17
منابع و ماخذ 18


دانلود با لینک مستقیم


شعر حافظ

دانلودمقاله فروغ فرخ زاد و بررسی شعر او

اختصاصی از فی فوو دانلودمقاله فروغ فرخ زاد و بررسی شعر او دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
مقدمه
فروغ فرخزاد در 15 دی ماه 1313 در تهران متولد شد, مادرش " توران وزیری تبار و پدرش " سرهنگ محمد فرح‌‏زاد " بود؛ پدر به دلیل روحیه نظامی که داشت از همان آغاز فرزندان خود را به گونه‌‏ای متفاوت تربیت می‌‏کرد و سعی داشت آن‌‏ها را با سختی آشنا کند, فروغ در سال‌‏های 1325 پس از پایان دوره ابتدایی در دبیرستان"خاور" ثبت نام می‌‏کند و در این سال‌‏ها به سرودن شعر روی می‌‏آورد.
اما فروغ, شعرهای این دوره را که بیشتر در قالب غزل سروده ‌‏شده‌‏اند, هیچ‌‏گاه جایی منتشر نمی‌‏کند.او در سال 1328 وارد هنرستان بانوان کمال‌‏الملک‌‏می‌‏شود و نقاشی و خیاطی را زیر نظر استاد "پیتر کاتوزیان"و"بهجت صدر" می‌‏آموزد. در شهریور ماه 1329 در حالی که شانزده سال بیش ندارد با پرویزشاپور که پانزده سال از او بزرگتر است و نوه خاله مادری فروغ است علی رغم تمام مخالفت‌‏های خانواده ازدواج می‌‏کند؛آنها برای زندگی مشترک اهواز را بر می‌‏گزیند و به آنجا نقل مکان می‌‏کند. در سال 1331 همزمان با انتشار اولین مجموعه شعر فروغ"اسیر" تنها فرزندانشان"کامیار" متولد می شوکد و سپس از آن حس زنانگی به شکلی خاص در فروغ می‌‏شکند. اما شادی تولد کودک دیری نمی‌‏پاید و اختلافات خانوادگی بالا می‌‏گیرد. در فاصله سال‌‏های 1332 اشعار فروغ در نشریات آن روز همچون"روشنفکر","امید","ایران" و"سخن" منتشر می‌‏شود و بازتاب گسترده‌‏ای در سطح جامعه روشنفکری آن روزها دارد.
فروغ در سال 1334 از پرویز شاپور جدا ‌‏شده و نگهداری کامی نیز به پدر سپرده می‌‏شود. دیری نمی‌‏پاید که فروغ سر خورده و افسرده چمدان به دست به خانه پدری باز می‌‏گردد و پدرش نیز که مخالف کارهای او و انتشار اشعارش بوده‌‏است او را چمدان به دست از خانه بیرون می‌‏کند. فروغ به دعوت"طوسی حایری" که زمانی همسر احمد شاملو بود به خانه او می‌‏رود. مدتی را در خانه او می‌‏گذارند تا جایی برای خود دست و پا کند. در همین سال مجموعه شعر اسیر به چاپ دوم می‌‏رسد که عمدتا اشعار این مجموعه چهار پاره منظوم یا قطعه بودند. در سال 1335 که احمد شاملو"عروسی خون" لورکا را ترجمه کرده و قرار بود این نمایشنامه به روی صحنه برود, شاملو از فروغ دعوت می‌‏کند که به همراه اعضا این گروه"طوسی حایری","لبعت والا" و چند نفر دیگر به ایفای نقش بپردازد. آنها شروع به تمرین می‌‏کنند اما به دلایل مالی و مشکلات شخصی بازیگران این تئاتر روی صحنه نمی‌‏رود.
در سال 1335 فروع مجموعه شعر"دیوار"را که شامل 25 قطعه شعر منظوم است منتشر می‌‏کند و پس از آن به ایتالیا و آلمان سفر می‌‏کند در سال 1336 به تهران باز می‌‏گردد و به ناچار اتاقی اجازه می‌‏کند. در همین سال‌‏ها دو داستان به نام‌‏های"بی‌‏تفاوت"و"کابوس" را در مجله "فردوسی"منتشر می‌‏کند. در سال 1337 عصیان را که شامل 17 قطع شعر منظوم بود منتشر می‌‏کند. همزمان با ابراهیم گلستان آشنا می‌‏شود و به عنوان منشی در "گلستان فیلم" مشغول به کار می‌‏شود. در سال 1338 فروغ به همراه صمد‌‏ پورکمالی با هزینه"گلستان فیلم" به انگلستان, هلند و آلمان برای کارهای صدابرداری و تعمیر دستگاه‌‏های فیلم‌‏برداری می‌‏رود اما این سفر را نیمه کاره رها می‌‏کند و به تهران باز می‌‏گردد.
در سال 1338 فروغ در تهیه و بازی فیلمی از مراسم خواستگاری در ایران که بنا به سفارش موسسه فیلم ملی کانادا توسط ابراهیم گلستان ساخته شد ایفای نقش می‌‏کند.
در فاصله این سال‌‏ها فروغ همراه با ابراهیم گلستان در عرصه فیلم‌‏سازی مشغول است و یک فیلم تبلیغاتی یک دقیقه‌‏ای برای صفحه نیازمندی‌‏های روزنامه کیهان و یک فیلم کوتاه تبلیغاتی برای کارخانه روغن پارس می‌‏سازد.
در سال 1340 سفر کوتاهی به انگلستان می‌‏کند. در این سال دست به خودکشی می‌‏زند که این خودکشی ناکام می‌‏ماند. در همان سال"دیوار" به چاپ دوم می‌‏رسد. در همین سال فروغ در نمایش‌‏نامه‌‏ای به نام" کسب و کار میسیز وارن" اثر"برنارد شاو" به کار گردانی"سرکیسیان" بازی می‌‏کند اما پس از مدت‌‏ها تمرین این نمایش بنا به مشکلات جانبی به روی صحنه نمی‌‏رود. در سال 1341 در اولین فیلم بلند ابراهیم گلستان به نام"دریا" به عنوان نقش اول بازی می‌‏کند؛ همزمان با بازی در این فیلم شعرهایش در آرش منتشر می‌‏شوند.
در سال 1341 فروغ برای ساختن فیلم"این خانه سیاه" است به جذام خانه بابا باغی می‌‏رود و همزمان با آن شعر"به علی گفت مادرش روزی" را می‌‏سراید و با همکاری"شاهین سرکیسیان" نمایش‌‏نامه"ژان مقدس"اثر"برنارد شاو" را به فارسی باز می‌‏گرداند. در بهمن ماه همین سال"این خانه سیاه است" در کانون فیلم به نمایش می‌‏آید که بازتاب زیادی در مطبوعات آن روز دارد.
در سال 1342 در دو سکانس فیلم"خشت و آینه" به کار گردانی ابراهیم گلستان به ایفای نقش می‌‏پردازد و در این سال برای بازی در نمایش‌‏نامه "شش شخصیت در جست‌‏وجوی نویسنده" لوئیجی پراندلو به کار گردانی پری صابری دعوت می‌‏شود, این نمایش در انجمن فرهنگی ایران و ایتالیا اجرا می‌‏شود.
در زمستان سال 1342 " ای مرز پرگُهر" را در آرش منتشر می‌‏کند. در اواخر زمستان همین سال مجموعه شعر"تولدی دیگر" را که شامل شعرهای پراکنده‌‏اش در نشریات بود, منتشر می‌‏کند.
در 1343 "این خانه سیاه‌‏است" برنده جایزه فیلم فستیوال فیلم" اوبرهاوزن" می‌‏شود.
در همین سال برگزیده اشعار فروغ به انتخاب خودش منتشر می‌‏شود. سال 1344 فروغ سفری به ایتالیا و فرانسه می‌‏کند و پس از بازگشت به ایران با"بر ناردو برتو لویچی" دیدار می‌‏کند. در سال 1345برای شرکت در دومین فستیوال"فیلم مولف"به ایتالیا سفر می‌‏کند. در این سال با سهراب سپهری, مهدی رخشا و بهجت صدر به نقاشی کردن می‌‏پردازد.
تمام راز اشعار فروغ در این گفته ها نهفته است واگر دقیق شویم می توانیم بن مایه های تفکر او را که درجای جای اشعارش ریشه دوانده اند، مشاهده کنیم. گفته ها یش به شعر درآمده اند این گفته ها جوهر شعری دارد. نامه هایش را بخوانید، خواهید فهمید!
باور عینی، زمینی ، باور به متحد شدن با تمام ابنای هستی و سپس گذراندن جهان از خود ومستحیل شدن در معنایی که تلالو رستگاری است. اگرچه از درون شر، از درون پوسیدگی و هیچی وفنا گذر کند، نظام اشعار متاخرتر او را می سازدفیلم خانه سیاه است، چون زیستن اوست، نشان از ناخودآگاه جامعه ادبار گرفته ای می دهد که نوای انسان مغمومی روایت گر آنست. یعنی صدای زن و تشخص صدای زن. شعر فروغ تشخص صدای زنانه است. صدایی که خود را در محیط مرسوم واقعی بی استعاره معنا می کند. در عینیت. در زوالی که هرروز آنرا با گوشتش حس میکند. از شگفتیهای جسم می گوید وا ز معشوقی واقعی حرف می زند وراه رستگاری را ازدرون همین کوچه ها و خیابانها با تمامی شرشان وتمامی واقعیت عجیب وغریبشان می جوید. گاه چنان معشوق زمینی را به نمونه مثالیش پیوند میزند که طنین مولانا از اشعارش شنیده می شود.
تفکر او از قعر زمین زبانه می کشد، در شعرش شعله می زند، بالا می آید،جزئی از هستی می شود وسپس در کهکشان فرود می آید.
من از تو می مردم
اما تو زندگانی من بودی
تو با من می رفتی تو در من می خواندی
وقتی که من خیابانها را
بی هیچ مقصدی می پیمودم
تو با من می رفتی
تو در من می خواندی
از شعر : تولدی دیگر
همه هستی من آیه تاریکی است
که تو را در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتنها و رستنهای ابدی خواهد برد
من در این آیه ترا اه کشیدم آه
من در این آیه ترا
به درخت وآب وآینه پیوند زدم.
جامعه چنین عصیانی را بر نمی تابد. چنین تشخصی را خارج ازعرف زمانه واجتماع می بیند. زنی از شگفتیهای جسم می گوید. بی آنکه به صد استعاره ومجاز متوسل شود ومعشوق زمینی اش را به آب و آتش وآینه پیوند می زند.
فیلم خانه سیاه است دلالتهایی ورای خود دارد در بافت معنا شناسانه خود از خود فراتر می رود ودلالت به جامعه ای می کند که جذام سرتا پای آن راگرفته است. زخمها ی فروکوفته اش را تنها یک شاعر می تواند بسراید چراکه کلام جاری مرسوم حق مطلب را ادا نمی کند. راستی تا به حال به این فکر کرده اید که اگر شعر نبود، آن همنشینی عجیب کلمات نبود، انسان تا ابد لال می ماند. با کلام جاری مرسوم چگونه دریافتهای تکان دهنده، بیان می شد. شعر، ناخوداگاه فروکوفته در بطن زبان و زمان است که شاعر چون سالکی در پی یافتن آنست.
شعر فروغ همنشینی عجیب وغیر منتظره واژه هاست. طنین گونه ای از موسیقی است که کلمه در آن به درخشش رسیده، به اصل خویش باز گشته و ازغبار عادت پاک شده است و این سحری است که ما را به خواند ن چند باره اشعار او دعوت میکند.
ا ز درد زنان و مردان به یکسان سخن می گوید.
گاهی هم طنینی اسطوره ای می یابد همچون ایزیس واوزریس ، اورفه و اوریدیس، گویا دوباره در همین کوچه ها وخیابانها ، همدیگر را گم کرد ه اند وسپس به جهان زیرین قدم گذاشته اند.

از کتاب قدرت اسطوره:
اوزیریس خدایی است که مرد و رستاخیز کرد و در وجه جاودانی خود مردگان را قضاوت خواهد کرد شخصی که می خواهد نزد خداوند برود باید یگانگی خود را با خداوند درک کند. چنین لحظه ای بی زمان خواهد بود زمان منفجر می شود پس باز باید گفت جاودانگی چیزی همیشه ماندگار نیست. شما می توانید آنرا همین جا و هم اکنون در تجربه خود از مناسبات زمینی تان داشته باشید . من در اینجا به یاد گفته ای از فروغ افتادم:
یک تابلو از لئوناردو در نشنال گالری است که من قبلا ندیده بودم یعنی در سفر قبلیم به لندن، محشر است . همه چیز در یک رنگ آبی سبک حل شده است. مثل آدم ، به اضافه سپیده دم . دلم می خواست خم شوم و نماز بخوانم. مذهب یعنی همین من در لحظات عشق وستایش است که احساس مذهبی بودن می کنم .
ایزیس می گوید: ((من مادر طبیعی همه چیز ها هستم بانو و فرمانروای همه عناصر. برای آنکه زندگی داشته باشید باید مرگ داشته باشید.
ایزیس الهه ایست در جستجوی همسر یا معشوق از دست رفته خود از این رو وارد قلمرو مرگ می شود .
از اورفه و اوریدیس:
بعداز کشته شدن اوریدیس، اورفه تصمیم گرفت به دنیای زیرین برود وبکوشد اوریدیس را به زمین بازگرداند . فرمانروای هادس و ملکه، اوریدیس را فراخواندند واو را به اورفه دادند وقتی اوریدیس از پی او می آمد او نباید به پشت سر نگاه می کرد آنها از دنیای تیره زیرین بالا می آمدند .او می دانست که که اوریدیس از پی وی می آید ولی ناگفته آرزو می کرد که یک نظر او را ببیند . اکنون به جایی رسیده بودند که تیرگی ازبین رفته و اندکی هوا خاکستری شده بود. اما اوریدیس هنوز در تیرگی بود وکامل بیرون نیامده بود .سر برگرداند وبه اوریدیس نگاه کرد سعی کرد اورا بالا بکشد اما زن در یک لحظه ناپدید شد زن بار دیگر به دنیای زیرین لغزیده بود.
فروغ در شعرش وزن را بر عاطفه وادراکش تحمیل نمی کند بلکه وزن را تابعی از این دو می نماید. با اوج وفرودهایش اوج و فرودی در وزن می دهد و گاهی هم ازچارچوب نیمایی به نفع شعر خودش تخطی می نماید. نیما می گفت: یک وزن مشخص باید در کل شعر احساس شود یعنی وزن از ابتدای شعر ذره ذره به کلیتی مشخص ختم شود که در برگیرنده بحر عروضی مشخصی باشد. اما در شعر فروغ گاهی طنین چند وزن را احساس می کنیم که همان وزن عاطفی و حسی او در هنگام سرودن و مرتبط با اندیشه اوهستند.همچنانکه او خود می گوید:
این وزن نیست که شعر را انتخاب می کند من به حکومت وزن اعتقادی ندارم شعر من وزن خودش را دارد.
آهنگ زندگی وادراک او از هستی است که وزن شعر اورا می سازد.
در سال 1331- مجموعه شعر اسیر، در سال 1336-مجموعه شعر دیوار، درسال 1338- مجموعه شعر عصیان، و سپس پس از ورددش به عالم سینما در سال 1341-تولدی دیگر را می سراید در سال 1337 به گلستان فیلم می رود و به کارهای سینمایی جذب می شود.
او خود می گوید :(( سینما برای من یک راه بیان است اینکه من یک عمر شعر گفته ام دلیل نمی شود که شعر تنها وسیله بیان است.
بی شک آشنایی او با سینما وهمچنین ابراهیم گلستان، تاثیر شگرفی در زندگی هنری او گذاشت سال41 سال سرودن تولدی دیگر، همزمان شد با مقدمات ساخت خانه سیاه است. فروغ در آمد ورفت بود. در ایران وهمچنین در خارج. تحولی در زند گیش بوجود آمده بود دیگر آن، دختر مغموم وافسرده شعر های اسیر وعصیان ودیوار حالا داشت به زنی پخته تبدیل می شد واین پختگی در شعرهای تولدی دیگر به بعد، نمود عجیبی یافت بی شک اگر سینما وآشنایی باهنر تصویر نبود اودر همان اشعار سه دیوان قبلش به پایان رسیده بود. خود می گوید:((هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودال می ریزد مرواریدی صید نخواهد کرد.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  33  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله فروغ فرخ زاد و بررسی شعر او

دانلود پاورپوینت قالب های شعر فارسی - 49 اسلاید

اختصاصی از فی فوو دانلود پاورپوینت قالب های شعر فارسی - 49 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت قالب های شعر فارسی - 49 اسلاید


دانلود پاورپوینت قالب های شعر فارسی - 49 اسلاید

 

 

 

 

 

نمونه ای از اسلایدهای این پاورپوینت را در زیر می بینید:

 

قافیه میانی : گاهی برای غنی تر کردن موسیقی شعر علاوه بر قافیه پایانی ، قافیه ای در میان مصراع می آید که به آن قافیه میانی گویند .
مثال :   ملکا ذکر تو گویم که تـو پـاکی و خـدایی     نروم جز به همـان ره که تـوام راه نمـایی
       همه در گاه تو جویم همه از فضل تو پویم        همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
بیت مُقفّی : ابیاتی که مصراع های دوم آنها هم قافیه باشند .
مثال: نه چـنان گناهـکارم که به دشمـــنم سپاری     تو به دست خویش فرمای اگرم کنی عذابی
   دل همچوسنگت ای دوست به آب چشم سعدی     عجب است اگر نگـردد که بگـردد آسیـابی
بیت مُصرّع : به بیتی گفته می شود که در هر دو مصراع آن قافیه رعایت شده باشد .
مثال : زمیـن گشـت روشـن تـر از آسمـان   جهـانـی خـروشـان و آتــش دمــان

برای دانلود کل پاپورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت قالب های شعر فارسی - 49 اسلاید

دانلود مقاله تحلیل شعر زمستان اخوان

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله تحلیل شعر زمستان اخوان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
آنچه که شعر نو را از شعر کهن جدا می‌کند، فقط سبک و ساختار آن نیست ، بلکه محتوا و نگرش آن نیز تفاوت دارد. شاعر نو از مردم، می‌گوید و از مسائل آنان. شاعرانی مثل نیما، شاملو، فروغی، هدایت و اخوان ثالث که در این امر، درخشیده‌اند از بطن مردم برخاستند و برای مردم، سخن گفتند. آنچه مسلم است، شرایط اجتماعی و حوادث سیاسی، بسیار بر شاعران، مؤثر می‌باشد.
اشعار اخوان ثالث که در دوران 1320 تا 1369 سروده شده است به روشنی، گویای شرایط اجتماعی زمان خود، نابسامانی‌ها، غربزدگی‌ها، استثمارشدن‌ها و بی کفایتی شاهان و دولت می‌باشد. اخوان نارضایتی و ناامیدی خویش را در تمام اشعارش، چه با زبان کهن و چه با سبک نیما، بیان کرده است.
او اشعار خود را، در مجموعه‌های زیر سروده است: ارغنون، زمستان، آخر شاهنامه، از این اوستا، زندگی می‌گوید اما …، در حیاط کوچک پائیز در زندان، دوزخ اما سرد، تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم و که جانشین نام کتاب چاپ نشده اوست، که «شوش و دوباره جهانم آه» ، بهترین آنها است.
از این اشعار، زمستان مورد نظر است و پیرامون حوادث سالهای سرودن این شعر، بحث و بررسی شده است.

فصل دوم
دوره‌های ادبی ایران
در کتاب آقای سپانلو، «نویسندگان پیشرو ایرانی» دوره ادبی ایران به چهار دوره تقسیم شده است.
* اولین دوره ، به سالهای قبل از 1300 بر می‌گردد که به آن ادبیات حوزه مشروطیت نیز می‌گویند که دارای خصلت اجتماعی و سیاسی می‌باشد. عشق به آزادی، قانون، ترقی و انتقاد از حکومت و طبقات بهره کش، مثل مالکان و بطور کلی یک قومیت خواهی، از خصوصیات این دوره است مثل چرند و پرند دهخدا. در اواخر دوره ناصری تفکر قانون و حکومت ملی، بتدریج در میان مردم رواج یافت. انتقاد اجتماعی بطریق عام فهم و عصبیت شکل گرفت.
* دوره دوم ، از 1300 تا 1315 می‌باشد. زمان غیر سیاسی شدن ادبیات است. تقریباً احساس گرایی و اخلاق گرایی، جای آنرا می‌گیرد. یک ناسیونالیسم گذشته نگر و غیر سیاسی، حاکم می‌شود. یعنی یک ملیت خواهی و اصلاح طلبی بدون کیفر بنیادهای موجود. با وجود ظاهر خوش بینی در ادبیات، مایه‌های رمانتیک و حسرت به گذشته، یأس، خودکشی و تسلط نیروهای مجهول طبیعت در آن وجود دارد و کتابهای نیما، مبدأ این دوران است. در این دوران بیشتر تحقیقات تاریخی و ادبی و داستان پردازی‌های احساساتی ، متأثر از رمانتیک غربی ، به دور از واقعیتهای زندگی، انجام می‌گرفت.
* دوره سوم ، از سال 1315 تا 1340 می‌باشد. این دوره با انتشار بوف کور صادق هدایت، آغاز شد. ادبیات این زمان، می‌خواهد خود را از قلمرو خیالبافی‌بیرون کشد و به واقعیات اجتماعی و انتقادی بپردازد. البته دست به عصا راه می‌رود. شعر نیما یوشیج، مدیر مدرسه و آخر شاهنامه اخوان ثالث ، از این ایام می‌باشند. رواج اندیشه ضد استعماری و انعکاس آن در ادبیات، رسوخ دید انتقادی و اجتماعی و سیاسی حتی در تحقیقات ادبی ، رواج قصه نویسی به سبک اروپایی مثل هدایت و علوی، چرخش روزنامه نگاری به شیوه تند دوران مشروطه، از ویژگی‌های این دوران است و همچنین، بازگشت دانشجویان اعزامی‌به خارج. آنها بر تمام جوانب و مسائل کشور، تأثیر گذاشتند، بخصوص بر ادبیات و فرهنگ . آنها همراه خود فکر و ایده‌های نو آوردند و به مشاغل آموزشی، اداری، سیاسی و مطبوعاتی ، جذب شدند. مانند علی شایگان، مهدی بازرگان، خلیل ملکی، بزرگ علوی، صادق هدایت و سپهبدی.
نثر معاصر فارسی، صنایع مزاحم و ایهامات را از خود دور کرد. بدنبال توفیق آثار هدایت و پیروانش، شیوه واقعیت گرایی حاکم شد. توجه به شیوه نگارش آثاری از اروپا، مثل گی دو موپاسیان، انتوان چخوف، نویسندگان ایرانی را در مسیر تازه‌ای انداخت، تصویر واقعیت با زبان زنده مردم و توصیف عینی و حسی موقعیتها. نخستین کوشش در این زمینه، بعد از سال 1310 بود، جروه‌هایی بنام«افسانه» که توسط هدایت، نیما، شین پرتو و علوی نوشته شده بود.
جوّ دیگر حاکم بر نویسندگان، خیال و راز بود که سرچشمه آن به آشنایی با آثار افرادی مثل کافکا و سارتر و آلن پو ، برمی‌گردد. قصه‌هایی مثل داش آکل، سگ ولگرد، چنگال از نوع اول و قصه‌هایی چون سه قطره خون، آخرین لبخند از نوع دوم می‌باشد. همزمان با نگارش رئالیستی، ترجمه قصه‌های خارجی نیز افزونی یافت.
* دوره چهارم ، از 1340 تا 1350 این دوره، ادامه منطقی دوره قبل است و از نظر کشف قلمروها و کاربرد دستاوردهای غنی و ادبی، اهمیت زیادی دارد. رمان نویسی و نقد ادبی، پیشرفت کرد. نوعی سیمای قابل قبول ایرانی متولد شد. تأتر بسیار درخشید، آثار پژوهشی مهمی‌درباره تاریخ ، فلسفه و ادبیات ایرانی به چاپ رسید. دید تحلیلی در آثار، گنجانده شد. یکی از نکات برجسته آن، هشدار در برابر تأثیرات غربزدگی، تمایل به شناخت ریشه‌های بومی‌و مردمی‌بود که انتشار غربزدگی آل احمد، مبدأ این دوره بود. آثار دیگر مثل، سنگ صبور صادق چوبک و یا ماهی سیاه کوچولو از صمد بهرنگی.

فصل سوم
مهدی اخوان ثالث
1-3 زندگینامه
مهدی اخوان در سال 1307 در مشهد به دنیا آمد. پدرش عطار طبیب بود. پدر او، علی اخوان ، به اشعار فردوسی، سعدی و حافظ علاقمند بود . اما مهدی در ابتدا به موسیقی علاقه داشت و بدور از چشم پدر ، به تار زدن می‌پرداخت. هنگامی‌که پدر فهمید ، او را منع کرد. پس از آن به شعر علاقمند شد. وی پس از آموزش ابتدایی ، وارد هنرستان شد و از کار سوهان کشی، اره کشی و آهنگری چیزهایی بیاموخت. سپس به تهران رفته در کریم آباد ورامین به معلمی‌مشغول شد.
سال 1328 وارد نبردهای اجتماعی می‌شود و به زندان می‌افتد و او را به کاشان تبعید می‌کنند. اشعار او در این دوره جنبه رئالیسم حزبی دارد. او و شاملو، کسرائی، ابتهاج و شاهرودی و نیما در جبهه‌های حزبی ، فعالیت داشتند.
و از سال 1331 به پویندگان راه صلح می‌پیوندند. او بخاطر شعری که درباره مبارزه صلح طلبانه سروده، جایزه صلح را دریافت می‌کند . بعد از کودتای 1332 نیما و مهدی زندانی شده و یک سال در زندان قصر و قزل قلعه می‌مانند او پس از آزادی به کار روزنامه نویسی می‌پردازد و در رادیو و سازمان فیلم ایراهیم گلستان ، مشغول می‌شود. مدتی بعد به خوزستان رفته و برنامه ادبی اهواز را به راه می‌اندازد. او در سال 1345 به دلیل منازعه شخصی 9 ماه به زندان می‌افتد.
وی 4 پسر و 2 دختر داشت که یک دختر او همراه با نامزدش در سد کرج غرق می‌شود و این حادثه ضربه شدیدی برای او بوده است.
او قبل از مرگش ، سال 1369 برای خواندن شعر به آلمان و انگلستان سفر می‌کند.

 

2-3ساختار و محتوای اشعار اخوان
اشعار اخوان دارای سه ضلع است. ابتدا او به سبک خراسانی می‌سروده است شعرهایی مثل ارغنون و عصیان.
ضلع دوم به سالهای بعد از 1331 بر می‌گردد که به روش نیمایی ، گرایش پیدا کرده است.
ضلع سوم به آن دورانی بر می‌گردد که وی به قالب‌های سنتی شعر فارسی برگشته است البته در این زمان رخدادها به شکل طنزآمیزی ، در شعرهای او مجسم می‌یابد و همه چیز برای او جدیت خود را از دست داده است.
از نظر او شاعر دانسته شعر نمی‌گوید و تا درونش از معانی شاعرانه سرشار نشود. شعر نمی‌سراید.
او به سراغ شاعران قدیمی‌می‌رود و موجی از واژگان قدیمی‌را زنده می‌کند، برای نمونه به جای سلام و خداحافظی از کلمات درود و بدرود استفاده می‌کند می‌توان او را کلاسیک جدید نامید. وی به پاکی و اصالت کلمه اهمیت می‌دهد و افعال را دقیق بکار می‌برد. مثل بخشیدن و بخشائیدن.
گویا در وجود او دو سراینده است ، یکی در «آخر شاهنامه» از نیما پیروی می‌کند و یکی به سبک و روش کهن ، شعر می‌گوید. وی با یادآوری اسطوره‌ها، مکان‌های سنتی، بین گذشته و حال ، پیوند برقرار می‌کند. ترکیبهای نو و کهنه را بکار می‌برد مثل بسیط زمهریر، شط دشنام، شکوفه هنر و همچنین از اسامی‌تاریخی مثل بیژن، اسکندر، لات و عزی نیز بهره برده است. در بسیاری از اشعار خود ، سوی واقعیتهای اجتماعی و سیاسی زمان خود ، نظر داشت و اوج این سبک را می‌توان در اشعار«آخر شاهنامه» و «از این اوستا» مشاهده کرد او تا شعر زمستان روشی دیگر داشت . اما پس از آن به عنوان یک شاعر معاصر مطرح شد ولی تا حد مدرنیسم، یعنی به حد فروغ نرسید و نمی‌خواست و نمی‌توانست.
در مقابل حماسه گرایی شعر نیما، شعر مهدی تراژیک است. تصویر سازی را در اشعار قصه شهر سنگستان، زمستان و خوان هشتم می‌بینیم. مشارکت و نزدیکی انسان و طبیعت را می‌توان در شعر نماز او دید. آنچه نقطه مشترک تمام اشعار اخوان است، اندوه، گریه، نومیدی، شکست و در عین حال مملو از نجابت و روشنی و راستی ، ولی بر عکس ساختار اشعار او، از نظر فکری هیچ تنوعی ندارد.
اخوان بر خلاف فروغ که شاعری آینده بین بود ، فقط برای حال می‌سرود ، آنهم برای ایران نه جهان. او خود را شاعری ملی می‌داند نه جهانی. خصوصیات جهانی شدن ، یعنی داشتن یک ذهن فرهنگی جهانی و دیگر جسارت ایستادن در برابر همه موانع شعر کلاسیک، بیشتر از همه در نیما و سپس شاملو وجود داشت.
مهمترین دهه شعری او به سالهای 1334 تا 1343 بر می‌گردد. در واقع شعر «ناگه غروب کدامین ستاره» در سال 1343 همان شعر «زمستان» سال 1334 می‌باشد اما پر‌دردتر و شکوه آمیزتر. او شاعری آرمانگرا و واقع بین است . نقطه دیگر موقعیت اخوان را ، می‌توان سرودن شعرهای سیاسی و اجتماعی دانست که آئینه ای از نقاط تاریخی 40 ساله اخیر است.
در مورد او نوشته‌اند که زندگی را دوست می‌داشت. وی شاعری است که دشواری‌های شخصی و خانوادگی را در آثار و یادداشتهای خود ثبت کرده است. او بذله گو، تیز هوش و حاضر جواب بود.
اخوان به نقد نویسی، تحقیق ادبی هم پرداخته است. دو داستان ، بنام مرد جن‌زده و درخت پیر و جنگل ، هم نوشته است.
بر آثار او، افرادی مثل کدکنی، داریوش آشوری، آل احمد و خلیل دولتخواه، سیمین بهبهانی، محمد حقوقی و عبدالعلی دستغیب ، نقد و تفسیر نوشته‌اند.
تفاوت او با شاملو این است که اخوان نقاط عطف تاریخ و ظالمیت دولت را در نظر داشت ولی شاملو با اشخاص و انسان سروکار داشت

 

3-3نگرش شاعر
اخوان در مقدمه کتاب زمستان، دیدگاه خود را بطور کلی اینچنین بیان کرده است. همانند یک تماشاگر که در مورد نمایشی حق قضاوت دارد، این «زمستان» هم داوری این حال و روز من است ، درباره زندگی و زمانه‌ای که در آن هستم حرفهایی هم هست که ظاهراً آراسته و بشر دوستانه است. به نظر من، عشق به همه کس داشتن یک دروغ شاخدار و یک فریب است. سیاستمدارها از این حرفها می‌زنند، تا احمق‌ها باور کنند، عشق برای یک نفر هم کافی نیست چه رسد برای همه. مگر آنکه قصد فریبی و سیاستی در کار باشد.
شعر و هنر ، از جمله وسایل پیوند همدلی و الفت است یعنی هم وسیله است و هم هدف. اما من در این حال و هوا نه امیدی را به دروغ بر خود تحمیل کردم نه یأسی را. همچنین نمی‌خواهم در ابهام و تیرگی و فراز و نشیب‌های جنگلی تاریک گم شوم.
آن کس که بگوید. دل خوشدار، بخند، دست افشانی و پایکوبی کن ، از آن کس که به چهار میخ می‌کشد، کمتر ظالمانه نیست.
دنیا ، چنین می‌نماید که از هیچ کس، هیچ توقعی نباید داشت. من در زمستان که چیزی جز سرما نیست از خراسان دیروز به مازندران امروز سیر کرده ام.
من تنها مردم را به رسمیت می‌شمارم. همچنین ستم‌ها، جنایت‌ها، باج‌ها و تاراج‌ها جاری است و دروغ‌ها برقرار.
نامردمان فریبکار ، بر من تهمت «یأس مطلق سیاه و بدبینی وحشتناک» زده‌اند. اما من می‌خواهم ، که ما مردم فراموش نکنیم در چه وضع ناگوار و حال شومی‌به سر می‌بریم. من تمام شیوه‌های قدیم مثل غزل و قصیده و مثنوی و قطعه را به ارغنون اختصاص دادم و قطعات بنیادین را به زمستان.

 


فصل چهارم
اوضاع اجتماعی ایران در سالهای 1328 تا 1335
1-4ملی شدن صنعت نفت
شاید در تاریخ کشور ما ، هیچ رویدادی همانند ملی شدن صنعت نفت نبوده است. و اهمیت آن به ملی کردن برمی‌گردد و این اصل ، یکی از شرایط تحقق حاکمیت ملی است. قبل از این جریان، نفت ایران در اختیار انگلستان و روسیه و فرانسه بود. مبارزه با چنین حاکمیتی در سال‌های 1328 و 1329 توسط عده ای به رهبری دکتر مصدق ، به اوج خود رسید. علی رغم مخالفت شاه و توده‌ای‌ها ، در تاریخ 29/12/1329 ماده واحده ملی شدن صنعت نفت ایران ، تصویب و اردیبهشت 1330 به تصویب مجلس رسید.
آقای راجندرا پراساد ، رئیس جمهور هند گفت: ملی شدن صنعت ایران ، فصلی از بیداری ملل آسیا است.
پس از آن ، دولت مصدق از یک طرف با بیگانگان می‌جنگید و از سوی دیگر با مخالفان داخلی . در مجلس دوره هفدهم 1331 دولت مصدق ، سقوط کرد ، اما با قیام سی‌ام‌ تیر ، شادمانی بیگانگان ، رنگ ماتم به خود گرفت. در اوایل سال 1332 روابط خوبی بین ایران و ژاپن در مورد فروش نقت برقرار شده بود. اما توطئه کشورهای در کمین نشسته ، همچنان ادامه داشت.
دولت مصدق از سال 1331 چندین اقدام ملی را انجام داد ، از قبیل، ملی کردن جنگل‌ها، اجرای بخشی از تعلیمات اجباری، فزونی صادرات بر واردات، تعدیل و تثبیت بودجه، گسترش تولیدات کشاورزی، صنعتی و معدنی، ارائه لایحه ملی شدن شرکت تلفن و لایحه تأسیس شرکت اتوبوسرانی.
دولت مصدق سعی داشت تا فاصله طبقاتی را از بین ببرد.

 

2-4کودتای سال 1332
در تاریخ 28 مرداد 1332 تمام نگرانی‌های دولت‌های بیگانه و دشمنان داخلی پایان گرفت. دولت مصدق سقوط کرد و سر لشکر زاهدی ، امور را بدست گرفت و دوباره صدای پای انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها در ایران شنیده شد. دولت زاهدی موظف به زمینه‌سازی ، جهت استثمار امریکا و انگلیس بود و چنین محیطی با دستگیری، اعدام یا تبعید آزادیخواهان قابل دسترس‌تر بود . تمام اقداماتی که دولت مصدق انجام داده بود و یا در صدر برنامه‌ها قرار داشت ، لغو گردید. برای مثال، لایحه صدی‌بیست کشاورزان از بین رفت و هیچ کس اعتراض نکرد. ملی کردن جنگل‌ها لغو شد. تمام بانک‌هایی که محل سرمایه گزاری انگلیس بود ، دوباره باز شد ، چون استثمارگران پول هنگفتی از طریق بانک و بیمه به دست می‌آوردند. دوباره کشور ، به همان روزگار سر سپردگی و نیازمندی بازگشت. برای نمونه، در تاریخ 10/12/1331 قرار داد فروش 60 هزار رأس گوسفند به عربستان اعلام شد اما پس از کودتا، واردات گوشت از شوروی، استرالیا، ترکیه، افغانستان اعلام گردید.
در روزنامه کیهان، سوم دی ماه 1334 نوشته شده بود که «امسال حدود 6 هزار تن پنبه صادر می‌شود در حالی که سال گذشته بیش از 30 هزار تن بود»
و چند روز بعد خبر بستن قراردادی مبنی بر خرید 40 هزار تن گندم از آمریکا به چاپ رسید.

 

3-4جامعه، بعد از کودتا
بعد از کودتا، بسیاری از آزادی خواهان و پیروان مصدق ، دستگیر و کشته شدند. دردوران مصدق حدود 70 روزنامه مخالف وجود داشت ، چاقوکشان دولتی ، عبدالعلی لطفی وزیر دادگستری و خانواده اش را کشتند . ولی برای هیچ یک مشکلی پیش نیامد اما در سال 1344 می‌خواستند پیام تسلیتی جهت درگذشت همسر مصدق منتشر نمایند هیچ روزنامه ای این کار را نپذیرفت.
پس از 28 مرداد ، بسیاری از طرفداران مصدق و روزنامه نگاران را دستگیر کردند. از جمله خلیل ملکی، محمد علی توفیق، احمد حسابی، مهندس دبیری، احمد شاملو، اخوان ثالث و مهدی بویه، احمد ناظر زاده کرمانی و ایرج نبوی.
بسیاری از زندانیان در قلعه فلک الافلاک بسر می‌بردند(سید مرحوم ابوالقاسم کاشانی اولین زندانی این قلعه در سال 1327 بود. آنجا پس از سال 1354 به موزه، مردم شناسی و مرکز اسناد تاریخی مبدل شد) تعداد زندانیان آنجا به 500 نفر می‌رسید.
از جمله اتفاقات دیگر می‌توان، آتش سوزی دفتر روزنامه‌های باختر امروز، شوش و لغو امتیاز 92 نشریه را نام برد. دکتر حسین فاطمی‌مدیر روزنامه باختر امروز و شوش و مرتضی کیوان سردبیر نشریه بانو و جهان نو اعدام شدند. نشریه‌های عصر انقلاب و کنکاش توقیف شدند. سال 1334 مدیر اتحاد الاسلام آقای پرتو دستگیر شد و همچنین محمد تقی بهار دستگیر و تبعید شد.
چاپخانه نهضت مقاومت ملی ایران کشف شد و اعضای آن دستگیر یا اعدام شدند. در این سال اقبال آشتیانی و دهخدا در گذشتند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   30 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تحلیل شعر زمستان اخوان

تحقیق در مورد شعر همیشه سپهری

اختصاصی از فی فوو تحقیق در مورد شعر همیشه سپهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد شعر همیشه سپهری


تحقیق در مورد شعر همیشه سپهری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه8

 

فهرست مطالب

 

همیشگی همیشه ها

همیشه

عصر

چند عدد سار

دور شدند از مدار حافظه کاج

نیکی جسمانی درخت به جا ماند

عفت اشراق روی شانه من ریخت

حرف بزن،‌ ای زن شبانه موعود!

زیر همین شاخه های عاطفی باد

کودکیم را به دست من بسپار

در وسط این همیشه های سیاه

حرف بزن، خواهر تکامل خوشرنگ!

خون مرا پر کن از ملایمت هوش

نبض مرا روی زبری نفس عشق

فاش کن

روی زمینهای محض

راه برو تا صفای باغ اساطیر

در لبه فرصت تلالو انگور

حرف بزن، حوری تکلم بدوی!

حرف مرا در مصب دور عبارت

صاف کن

در همه ماسه های شور کسالت

حنجره آب را رواج بده

 بعد دیشب شیرین پلک را

روی چمنهای بی تموج ادراک

پهن کن

 شعر «همیشه» سپهری، قصه غربت مرد است که در تنهایی حیات به فریاد آمده است و در برهوت وجود،‌ زن، آن حوری تکلم بدمی را جستجو می کند تا به همراهی او در سمفونی جاودانه آفرینش سرود عشق را در «همیشگی همیشه ها» زمزمه کند.

... جاری زمان، مثل همیشه، در بستری از رنگها می خرامید...

هنوز در تاریکی بی آغاز و پایان ازل، «دری در روشنایی نروییده بود»، سکوت سیاهی در رگ هستی می تپید.

کسی که تنها کس بود، زمانهای زمان، «کنار مشت خاک»،‌ در دوردست خویش، اوج خود را گم کرده بود.

از لحظه بعد می ترسید، به «تبسم پوشیده گیاهی» بر گوشه لبهایی شبیه بود که بوی ترانه ای گمشده می دادند، در دهلیزهای وجودش انتظاری سرگردان موج می خورد، دستهایش پر از بیهودگی جست و جو بود، احساس می کرد خوابی را میان علفها گم کرده است، انگشتانش به سوی هیچ می لغزیدند.

***

شبی از شبهای دراز زیر بارش یک راز، کمی آن سوتر از این پرچین نیاز، نازِ پیچک غزل او را پیچید.

کلمه شد، کلمه رعدی در خلوت سرای هستی،

کای خداوند خدا

«ما بی تاب و نیایش کمرنگ

از مهرت لبخندی کن،‌ بنشان بر لب ما

باشد که سرودی خیزد در خورد نیوشیدن تو

ما هسته پنهان تماشاییم

ز تجلی ابری کن، بفرست، که ببارد بر سر ما

باشد که به شوری بشکافیم، باشد که ببالیم و به خورشید تو پیوندیم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد شعر همیشه سپهری