دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
فهرست
مقدمه ۱
جایگاه امر به معروف در قرآن ۵
اولین وظیفه انبیاء ۵
گروه ویژه ۸
جایگاه آمرین به معروف و ناهیان منکر ۱۰
تاریخچه، اهداف و وظایف کمیته امداد امام خمینی (ره) ۱۴
خط و مشی های اساسی این نهاد ۱۵
گروه های ویژه ۱۸
سالم سازی محیط ۲۰
ایجاد فرهنگ کار و تلاش ۲۲
اندیشه های خطرناک با رنگ دینی ۲۳
برنامه اشتغال و خودکفایی مددجویان ۲۷
دگرگونی ارزشها ۲۹
نقش منکرات در سلب نعمتهای ۳۰
زمینه های دگرگونی ارزشهای اسلامی ۳۴
گرایش به فرهنگ بیگانگان ۳۵
عیب نهادن بر تعهد و پایبندی به ارزشهای مکتبی ۳۷
غیر حضوری و مکاتبه ای ۳۸
خدمات فرهنگی و آموزشی ۴۰
احیای سرمایه های درونی برای پذیرش امر به معروف و نهی از منکر ۴۳
ارائه خدمات مددکار و مشاوره ۵۳
اهمیت شیوه ها ۵۵
برکات اقتصادی امر به معروف و نهی از منکر ۶۰
مشارکتهای مردمی، درآمدهای محلی، وجوهات امانی ۶۲
جشن عاطفه و جشن نیکوکاری ۶۵
دایره امر به معروف و نهی از منکر ۶۸
پیگیری مسائل حقوقی و قضایی مددجویان ۷۰
توجه کردن به کرامت و ارزش انسان ۷۲
حل نشدن مشکلات اقتصادی ۷۵
خدمات حمایتی کمیته امداد طرح مددجوئی ۷۹
طرح شهید رجائی ۸۱
طرح حمایت از ایتام (طرح اکرام) ۸۲
اطعام و افطاریه محرومین ۸۳
امور بیمه و خدمات بهداشتی و درمانی اقشار نیازمند ۸۴
خدمات عمرانی تأمین مسکن برای مددجویان ۸۶
طرح بازگشت مهاجرین ۸۸
حمایت از محرومان خارج از کشور ۹۰
مسائل اقتصادی ۹۱
برنامه ازدواج فرزندان و خانواده های تحت پوشش ۹۴
پرداخت و قرض الحسنه ۹۵
نتیجه ۹۷
منابع و مأخذ ۱۰۰
منابع ومآخذ
پژوهشی در امربه معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن و روایات، نوشته : محمد اسحاق مسعودی
امر به معروف ونهی از منکر ، نوشته محسن قرائتی
شیوه های صحیح امر به معروف ونهی از منکر، تهیه وتدوین : دادسرای مبارزه با مواد مخدرومنکرات
تعلیم وتربیت اسلامی ، تألیف : دکتر علی شریعتمداری
مقدمه
امر به معروف و نهی از منکر بعنوان یک امر اجتماعی در موارد گوناگون جنبة ارشادی دارد و از این جهت نیز یک روش تربیتی اساسی است. انسان طبیعتاً ارشاد را بهتر از دستور دادن تحمل می کند. افراد در موارد گوناگون در برابر دستورها مقاومت و گاهی نیز میل دارند برخلاف دستور دیگران عمل کنند. ارشاد تماس دو نفر یا دو گروه را بصورتی انسانی در می آورد. کار مربی یا پدر و مادر نیز اگر جنبة ارشادی داشته باشد مؤثرتر از روشهای دیگر است. در موقع ارشاد مسئله روشنتر مطرح می گردد، جوانب امر مورد مطالعه قرار می گیرد، آثار و نتایج کار پیش بینی می شود، دو طرف تجربیات خود را مطرح می کنند و فرد تحت ارشاد خود متوجه بدی یا خوبی عمل شده و به کاری اقدام یا از انجام کاری خودداری می کند.
امر به معروف و نهی از منکر وقتی بعنوان یک وظیفه تلقی شد هم بصورت انگیزة فردی در می آید و هم آثار اجتماعی دارد. فرد خود درصدد کنترل اعمال خویشتن برمی آید. علاوه بر این، پیش از آنکه دیگران به فرد تذکر دهند او خود به اصلاح وضع خویش اقدام می کند. روی این زمینه فرد در مورد رفتار خود شخصاً احساس مسئولیت می کند و پیش از آنکه دیگران او را بازخواست کنند خود درصدد بازخواست خویشتن بر می آید.
در زمینة اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر بصورت یک مسئولیت مشترک در می آید.
وقتی فرد تخلف دیگری را مشاهده نمود در خود احساس مسئولیت می کند و میل دارد متخلف را از انجام عمل ناپسندیده باز دارد. همین احساس مشترک هم فرد را از ارتکاب کارهای ناپسندیده باز می دارد و هم جمع را از دست دادن به اعمال ناروا منع می کند.
روی این زمینه امر بمعروف و نهی از منکر هم از لحاظ فردی جنبة تربیتی دارد و هم از لحاظ جمعی.
رسوخ این جریان موجب تداوم تربیت و اصلاح دائمی می باشد. هم فرد پیوسته سعی می کند عمل خود را تحت نظر گیرد و هم جمع درصدد نظارت بر اعمال خود بر می آید.
علاوه بر جنبة ارشادی، در جریان امر بمعروف و نهی از منکر افراد باید جهات دیگر را نیز در نظر داشته باشند. آنکه می خواهد دیگران را از انجام کار زشت بازدارد باید واقعاً از ماهیت عمل ناپسندیده آگاه باشد، زیانهای آن را بداند و در وضعی باشد که بتواند دیگری را ارشاد نماید. موقعیت نیز باید مؤثر بودن این جریان را نشان دهد.
امر به معروف و نهی از منکر بالنسبه به افراد، شرایط و موضوعات بصورتهای گوناگون اجرا می گردد.
گاهی عمل فرد متخلف بصورتی است که باید آن را زشت شمرد و رد کرد. گاهی فرد در موقعیتی قرار دارد که آشکارا نمی تواند عمل فرد متخلف را مورد سرزنش قرار دهد. در این صورت تنفر درونی نسبت به این عمل و سکوت در برابر فرد متخلف یا ترک محل یک نوع اعتراض است.
زمانی موضوع تخلف و فرد متخلف در وضعی است که می توان شفاهاً به او تذکر داد. در این صورت وظیفة افراد است که فرد متخلف را سرزنش کنند. گاهی موضوع تخلف تجاوز به حقوق دیگران یا ستم روا داشتن نسبت به دیگران است. در اینگونه موارد واکنش در برابر متخلف بصورتی دیگر ظاهر می گردد. در موارد مختلف واکنش افراد در برابر متخلفان تفاوت دارد.
قسمتی از گفتار حضرت علی علیه السلام را که در جنگ صفین دربارة امر به معروف و نهی از منکر بیان فرموده است در اینجا نقل می کنیم:
(ایها المؤمنون، انه من رأی عدواناً یعمل به و منکراً یدعی الیه فانکره بقلبه فقد سلم و بریء ، و من انکره بلسانه فقد أجروهو أفضل من صاحبه، و من أنکره بالسیف لتکون کلمه الله هی العلیا و کلمه الظالمین هی السفلی فذلک الذی أصاب سبیل الهدی و قام علی الطریق، و نور فی قلبه الیقین.)
ای مؤمنان، هر که ببیند ظلم و ستمی بکار می برند و مردم را به منکر و ناپسندیده ای می خوانند و آن را به دل انکار کند پس رهائی یافته و بیزاری جسته است و هر که آن را به زبان انکار کند اجر و مزد یافتته و پاداشش از انکار کننده به دل بیشتر است، هر که آن را با شمشیر انکار کند تا کلمة خدا بلندتر (بالاتر) و کلمة ستمکاران پست تر باشد او کسی است که به راه راست قیام نموده و یقین و باور در دل او روشن گشته است. (نهج البلاغه صفحه ۱۲۵۳ ترجمه آقای فیض الاسلام.)
در اینجا حضرت علی از ظلم و امر ناپسندیده صحبت می کند. موضوع تخلف از اهمیتی خاص برخوردار است و احتمالاً جنبة اجتماعی دارد. در برابر این موضوع سه نوع واکنش مطرح شده است. اول انکار قلبی، یعنی فرد قلباً عمل متخلفان را رد می کند. دوم انکار زبانی یعنی فرد به زبان عمل متخلفان را رد می کند . سوم انکار عملی ، یعنی انکار از طریق بکار بردن شمشیر. در مورد سوم فرد برای از میان بردن ظلم و دفاع از حق و مبارزه با باطل قیام می کند. همانطور که ملاحظه شد، پاداش فرد دوم از پاداش فرد اول بیشتر است و فرد سوم در راه حق قدم برداشته و واکنش او برتر از واکنش دیگران است.
چنانچه ملاحظه می شود مبارزه با ظلم و ستمگری در مورد معین باید به صورت جنگ و تلاش قهر آمیز صورت گیرد.
بنابراین قلمرو امر بمعروف و نهی از منکر وسیع است . افراد مسئول در برابر تخلفات، چه یک عمل کوچک غیر اخلاقی که جنبة فردی دارد و چه ظلم و بیدادگری که حیات یک جامعه را بخطر می اندازد، باید واکنش نشان دهند.
اگر در جامعه ای اصل امربمعروف و نهی از منکر رعایت گردد کسی به خود اجازه نمی دهد که به حقوق دیگران تخطی کند و اصولاً ستمگران و متجاوزان فرصتی برای استثمار و تجاوز به حقوق دیگران بدست نمی آورند. در چنین جامعه ای زمامدار ستمگر بوجود نمی آید زیرا افراد ستمگر می دانند که بمحض تجاوز به حقوق دیگران در برابر قیام مردم قرار می گیرند.
جایگاه امر به معروف در قرآن
مسأله امر به معروف از همان روزهای اول بعثت در مکه مورد عنایت اسلام بوده است.
بعنوان مثال در سورة والعصر که شعار مسلمانان به هنگام جدایی از یکدیگر بود و در اوائل بعثت در مکه نازل شده است، در جملة : تَواصَوا بِالحَق وتَواصَوا باِلصَّبر، اشاره به امر به معروف می کند.
اولین وظیفة انبیاء
قرآن، اولین وظیفة همه انبیا را امر به معروف و نهی از منکر می داند و می فرماید: «ما در میان هر امتی، پیامبری را مبعوث کردیم که مهمترین وظیفة آنان دو چیز بود: یکی امر به یکتا پرستی که بزرگ ترین معروف هاست (اَنِ اعبُدُالله)، و دوم نهی از اطاعت طاغوتها که بزرگ ترین منکرهاست (اِجتَنبُوا الطاغوتَ). » [۱]
در سورة اعراف نیز می خوانیم : « پیامبر اسلام که نام و نشانش در تورات و انجیل آمده، اوّلین وظیفه اش امر به معروف و نهی از منکر است. [۲]
نشانة بهترین امت
قرآن خطاب به مسلمانان می فرماید ، « شما بهترین امتی هستید که بر مرد ظاهر شده اید؛ به شرط آنکه امر به معروف و نهی از منکر کنید.» [۳]
قرآن با آنکه بارها از اهل کتاب به خاطر تعصبات نابجا و تحریف های نامشروع و توقعات بیهوده انتقاد کرده، اما از گروهی از آنان به خاطر ایمان و تلاوت آیات الهی و امر به معروف و نهی از منکر ستایش کرده است. [۴]
امربه معروف کاری است که خداوند انجام می دهد :
اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ والاِحسانِ [۵]
همانا که امر به منکر کار شیطان است :
الشَّیطانُ یَعِدُکُمُ الفَقرَ و یَأمُرُکُم بِالفَحشاء [۶]
شیطان بوعده فقر و ترس بی چیزی شما را به کارهای زشت و بخیلی وادار کند و خداوند برای رغبت به خیر و احسان شما وعده آمرزش دهد و خدا را رحمت بی منتهاست و به همه امور جهان داناست.
امر به معروف وظیفه عمومی است که قرآن می فرماید: تمام مردان و زنان با ایمان نسبت به یکدیگر حق ولایت دارند که یکدیگر را به معروف وادار کنند و از منکر باز دارند ونماز به پا دارند و زکات بپردازند. [۷]
آنچه در این آیه جلب توجه می کند، چند نکته است :
۱) از آغاز تکلیف، همة مردم از هر سن و صنف و نژادی که باشند، بر دیگر مؤمنان حق ولایت دارند؛ یعنی امر و نهی آنان بر اساس حق ولایتی است که خداوند قرار داده است و هرگز نام دخالت بی جا، مزاحمت و فضولی بر این کار روا نیست.
۲) مقام ایمان است که به مسلمانان این حق را می دهد و این حق برای سایر مردم وجود ندارد.
۳) همیشه امر به معروف، مقدم بر نهی از منکر به کار رفته است تا به ما بفهماند که کارها را از راه مثبت پیگیری کنید و در جامعه، تنها انتقاد کننده نباشید.
۴) در این آیه، امر به معروف و نهی از منکر قبل از نمار و زکات مطرح شده است ، زیرا اقامة نماز و ادای زکات نیاز به یک سلسله تبلیغات دارد که همان امر به معروف است؛ برای مثال، در مقدمة نماز وقتی با بهترین و رساترین صدا می گوییم: «حَی علی الصّلوه»، این کلام خود امر به معروف است که بر نماز مقدم شده است. قرآن، خود اقامة نماز را نهی از منکر می داند؛ آنجا که می فرماید:
(اِنَّ الصَّلوهَ تَنهی عَنِ الفَحشاءِ و المُنَکرِ) [۸]
۵) گرچه باید به اولویتها توجه داشت، اما آنچه مورد پسند اسلام است، سفارش به تمام معروف ها و جلوگیری از همه منکرات است.
به عبارت دیگر، زمانی ما به جامعة دلخواه می رسیم که :
۱) مرد و زن هر دو قیام کنند.
۲) بر اساس ولایت و محبت امر و نهی کنند.
۳) از خوبیها شروع کنند.
۴) به همة نقاط مثبت و منفی توجه کنند.
این وظیفة عموم مسلمانان بود؛ اما از برخی آیات استفاده می شود که برای این دو فریضة بزرگ، گروه ویژه ای نیز لازم است.
گروه ویژه
قرآن می فرماید : از میان شما، گروهی باید دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر کنند. [۹]
حساب این گروه از حساب وظیفة عمومی جداست. این دسته باید با قدرت و امکانات وارد عمل شوند و جلوی منکرات را بگیرند؛ برای مثال، اگر ماشینی در خیابان یک طرفه برخلاف مسیر حرکت کند، دو وظیفه وجود دارد یکی وظیفة عموم رانندگان است که تخلف او را با بوق و چراغ به او می فهمانند؛ و یک وظیفه ای هم پلیس دارد که او را جریمه می کند.
در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر همین بس که در قرآن، نام آمرین به معروف در کنار نام انبیاء آمده است و کیفر قاتلان آنان همچون قتل انبیاست.[۱۰]
برخلاف بعضی که خیال می کنند رستگاری در انزوا و گوشه گیری است، قرآن، رستگاران را تنها کسانی می داند که دیگران را دعوت به خیر و امر به معروف می کنند. [۱۱]
البته، زمانی امر به معروف و نهی از منکر رمز برتری و کرامت است که این کار بر اساس ایمان و برخاسته از انگیزة الهی باشد. [۱۲]
گرچه مسؤولیت علما و افراد با تقوا بیشتر است ولی امر به معروف و نهی از منکر وظیفة طرفین است و همه باید یکدیگر را به حق و صبر سفارش دهیم. [۱۳] و همه یکدیگر را از منکر نهی کنیم. [۱۴] و در این راه آمادة پذیرش و مشکلات باشیم.
انسان با آنکه روح خدا در او دمیده شده و جانشین او در زمین است، همچنین مورد کرامت و فضیلت خاصی است، اما به خاطر غرایز سرکش و وسوسه های شیطانی و استکبار طاغوتها بشدت نیاز به کنترل دارد و خداوند متعال انواع مهارها را برای او قرار داده است؛ از جمله :
۱) کلمة مقدس عقل به معنای عقال و وسیلة کنترل انسان است. اگر مهار عقل نباشد، انسان خیلی زود خود را نابود می کند.
۲) فطرت نیز می تواند انسان را به سوی خوبیها سوق و از بدیها باز دارد.
۳) انبیاء و فرستادگان خداوند نیز به همین منظور مبعوث شده اند. [۱۵]
۴) امر به معروف و نهی از منکر نیز بهترین وسیلة ارشاد مردم است.
راستی اگر انسان این مهارها را نداشته باشد و بر اساس هوسهای درونی خود گام بردارد، آثار فتنه و فسادش تا به آسمانها کشیده می شود. [۱۶]