دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:19
فهرست مطالب ندارد
پیامبر و حاکمیت سیاسی
مقدمه
پیامبر در چه زمانی به رسالت مبعوث شد؟ اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان او چگونه بود؟
خداوند پیامبر را هنگامی فرستاد که پیامبران حضور نداشتند و امتها در خواب غفلت بودند و رشته های درستی و انسانیت از هم گسسته بود.
پس پیامبر به میان خلق آمد در حالیکه کتابهای پیامبران پیشین را تصدیق کرد و با نوری هدایتگر انسانها شد که همه باید از آن اطاعت نمایند و آن نور قران کریم است.(خطبه 158)
خداوند سبحان، محمد را هنگامی مبعوث فرمود که دنیا به مراحل پایانی رسیده نشانه های آخرت نزدیک و رونق آن به تاریکی گراییده و اهل خود را به پاداشته، جای آن ناهموار آماده نیستی و نابودی، زمانش در شرف پایان و نشانه های نابودی آن آشکار، موجودات در آستانه مرگ، حلقه زندگی آن شکسته و اسباب حیات در هم ریخته، پرچمهای دنیا پوسیده و پرده هایش دریده و عمرها به کوتاهی رسیده بود. دراین هنگام خداوند پیامبررا ابلاغ کننده رسالت، افتخار آفرین امت، چونان باران بهاری برای تشنگان حقیقت آن روزگاران، مایه سربلندی مسلمانان و عزت وشرافت یارانش قرار داد.(خطبه 198)
خدا پیامبر اسلام را زمانی فرستاد که مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته ها ی دین پاره شده و ستونهای ایمان و یقین ناپایدار بود. در اصول دین اختلاف داشته و امورمردم پراکنده بود؛ راه رهایی دشوار و پناهگاهی وجود نداشت؛ چراغ هدایت بی نورو کوردلی همگان را فرا گرفته بود.
خدای رحمان معصیت می شد و شیطان یاری می گردید؛ ایمان بدون یاور مانده و ستونهای آن ویران گردیده و نشانه های آن انکار شده، راههای آن ویران و جاده های آن کهنه و فراموش شده بود. مردم جاهلی شیطان را اطاعت می کردند و به راههای او می رفتند و در آبشخور شیطان سیراب می شدند. با دست مردم جاهلیت، نشانه های شیطان آشکار و پرچم او برافراشته گردید. فتنه ها، مردم را لگدمال کرده و با سمهای محکم خود نابودشان کرده و پابرجا ایستاده بود.
اما مردم حیران و سرگردان، بی خبر و فریب خورده، در کنار بهترین خانه و بدترین همسایگان زندگی می کردند. خواب آنها بیداری و سرمه چشم آنها اشک بود؛ در سرزمینی که دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامی بود.(خطبه 2)
خدا پیامبر را پس از یک دورران طولانی که دیگر پیامبران نبودند فرستاد؛زمانی که میان طرفداران مذاهب گوناگون نزاع درگرفته و راه اختلاف می پیمودند. پس او را در پی پیامبران فرستاد و وحی را با فرستادن پیامبر ختم فرمود. پس پیامبر با تمام مخالفانی که به حق پشت کردند و از آن منحرف گشتند به مبارزه پرداخت.(خطبه 133)
شهادت می دهم که حضرت محمد بنده و فرستاده برگزیده و انتخاب شده اوست که در فضل و برتری همتایی ندارد و هرگز فقدان او جبران نگردد؛ شهرهایی به وجود او روشن گشت پس از آنکه گمراهی وحشتناکی همه جا را فرا گرفته بود و جهل و نادانی بر اندیشه ها غالب قساوت و سنگدلی بر دلها مسلط بود و مردم حلال را حرام می شمردند و دانشمندان را تحقیر می کردند و جدای از دین الهی زندگی کرده و در حال کفر و بی دینی جان می سپردند.(خطبه 151)
خدا پیامبر اسلام را هنگامی مبعوث فرمود که از زمان بعثت پیامبران پیشین مدتها گذشته و ملتها به خواب عمیقی فرو خفته بودند. فتنه و فساد جهان را فرا گرفته و اعمال زشت رواج یافته بود. آتش جنگ همه جا زبانه می کشید و دنیا بی نور و پر از مکر و فریب گشته بود، برگهای درخت زندگی به زردی گراییده و از میوه آن خبری نبود، آب حیات فرو خشکیده و نشانه های هدایت کهنه و ویران شده بود. پرچمهای هلاکت و گمراهی آشکار و دنیا با قیافه زشتی به مردم می نگریست و با چهره ای عبوس و غم آلود با اهل دنیا روبرو می گشت. میوه درخت دنیا در جاهلیت، فتنه و خوراکش مردار بود. در درونش وحشت و اضطراب و بر بیرون شمشیرهای ستم حکومت داشت.(خطبه 89)
خداوند پیامبر اسلام حضرت محمد را هشدار دهنده جهانیان مبعوث فرمود تا امین و پاسدار وحی الهی باشد. آنگاه که شما ملت عرب، بدترین دین را داشته و در بدترین خانه زندگی می کردید؛ میان غارها، سنگهای خشن و مارهای سمی خطرناک فاقد شنوایی، به سر می بردید، ابهای آلوده می نوشیدید و غذاهای ناگوار می خوردید؛ خون یکدیگر را به ناحق می ریختید و پیوند خویشاوندی را می بریدید؛ بتها میان شما پرستش می شد و مفاسد و گناهان شما را فرا گرفته بود.(خطبه 26)
سمتگیری اجتماعی فعالیتهای پیامبر
چانچه از دلایل اعتقادی و جامعه شناختی بعثت پیامبر در مکه بگذریم به لحاظ تاریخی این امر مسلم است که پیامبر در مکه متولد و تا هنگام رسالت در آن شهر در کنار عشیره خود ریسته است و بر این اساس ابلاغ رسالت او نیز در مکه و ابتدا بر عشیره خود بوده است.1 لیکن به دلایل نکاتی که ذکر آن آمد و گواه تاریخی تلاشهای 13 ساله پیامبر (ص) ، مکه (به جز تعدادی از گروندگان) هیچ گونه انعطافی را در پذیرش آئین جدید از خود نشان نداد. شاید بتوان در علتیابی این مسئله سابقه غیرتمدنی این جامعه را نیز در دفاع سرسخت از باورهای خود و مقابله جدی با آئینی که با پیوستن به جامعه دیگر به سرعت طبیعت مدنی خود را ظاهر کرد، مؤثر دانست. در روایات تاریخی دعوت اولیخ پیامبر را در مکه سری و مخفیانه اعلام کردهاند. 2 به طور مثال واقدی مدت زمان پنهانی پیامبر را سه سال دانسته است. 3 با ملاحظه اولین گروندگان به پیامبر وضعیت اجتماعی و جهت گیریهای آئین جدید تا حدودی مشخص میشود.
صفبندی اصلی، مقدنیّان بیبضاعت و متنفذان ثروتمند
محمد بن سعد از زهری نقل میکند که ایمان آورندگان نخستین، عمدتاً از میان طبقات پایین و جوانان بودند.4 این موضوع را هم فهرست ایمان آورندگان و هم روایات دیگر تأیید میکنند.5 قریش معتقد بود که تنها مستضعفان و ضعفا از محمد پیروی میکنند.6 طبری در تفسیر خود اشاره میکند که قریش به حضرت رسول گفتند: همنشینان تو بندهها یا آزاد کردههای فلان طایفه هستند … ای محمد با تو فقط بیچیزان و مسکینان و ضعفای مردم، نشست و برخاست میکنند.7 بلاذری نیز مینویسد: قریش با دیدن اصحاب پیامبر گفتند: که به این مردان پست نظر افکنید. آیا اینها هستند که خداوند از میان همه ما برایشان منت نهاده است.8 بسیاری از گروندگان به پیامبر نیز از قبیله قریش نبودند. تعدادی از آنان بردهها و اسیرانی بودند که از مناطق دیگر به مکه آورده شده بودند و برخی نیز از دیگر مناطق به پیامبر پیوسته بودند. به طور مثال عدوه بن زبیر خبّاب بین ارّت را از مستضعفین دانسته و دربارهی او میگوید: «او را که در مکه شکنجه میدادند تا از اسلام برگردد.»9 از عراق و از ناحیه کسکر بوده است. خباب را اُمّ انمار آزاد کرد و اوجزو موالی و آزاد شدگان درآمد.10 صهیب بن سنان در بیزانس به اسارت گرفته شده است واو را یکی از افراد بنی کلب خرید و به مکه برد و عبدالله بن جدعان تیمی از ثروتمندان معروف مکه او را خرید. صهیب با آل جدعان بود.11 تا آنکه حضرت رسول به رسالت مبعوث شد و او اسلام آورد. بلال بن رباح نیز از اسرای حبشه است. عروه بن زبیر او را نیزاز مستضعفان دانسته و دربارهی او میگوید: صاحب او جبه بن جمحی او را آزار میداد تا او از دینش برگردد و او هیچ سخنی از آنچه ایشان به او تلقین میکردند به زبان نیاورد. 12
عمار یاسر از قبیله عنس از قبایل عربستان جنوبی بود، عمار که مادرش کنیز ابو حذیفه بود بر طبق رسم جاهلیت میبایست خود برده ابو حذیفه باشد. ابوحذیفه او را آزاد کرد و عمار جزو «موالی» بود 13 و به خاطر همین استصغاف پیشین بود که وقتی عمر حکم حکومت کوفه را برای عمار نوشت گفت: این را به خاطر سخن خداوند کرده است که «نُریدُ اَن نُمَنَّ عَلَی اَلّذینَ استُضْعفُوا فیالَارضْ» 14 خداوند نیز به پیامبر دستور میدهد که از این گروندگان ضعیف حمایت کرده و مراقب آنان باشد «کسانی را که هر بامداد و شبانگاه پروردگار خویش را میخوانند و خواستار خشنودی او هستند، طرد مکن . نه چیزی از حساب آنها بر عهدهی تو است و نه چیزی از حساب تو بر عهدهی ایشان. اگر آنها را طرد کنی در زمرهی ستمکاران هستی.» 15
پیامبر و حاکمیت سیاسی
دوران مکه، آغاز رسالت پیامبر
خدا رسول (ص) را فرستاد تا جهانیان را از راه و رسمی که در پیش گرفته اند بیم دهد و او را امین دستورهای آسمانی خود قرار داد، در آن حال شما ای گروه عرب! بدترین دین را داشتید و در بدترین سرزمین زندگی می کردید. در بین سنگ های خشن و مارهای گزنده ای می خوابیدید، از آب تیره می نوشیدید، غذای خوبی نداشتید، خون یکدیگر را می ریختید، پیوند خویش را از یکدیگر می بریدید و با آنان ستیزه می کردید، بت ها در میان شما برپا بود و گناهان دست و بال شما را بسته بود1.
اوضاع اجتماعی
چنین محیطی بود که حضرت محمد (ص) فرستاده خدا و خاتم پیامبران و احیا کننده سنت مذهب راستین ابراهیم و اسماعیل در مکه ظهور کرد و با دعوت به یکتا پرستی و دوری گزیدن از شرک رسالت خود را آغاز کرد. در این هنگام، قدرت سیاسی و اقتصادی شهر را دو گروه نیرومند در دست داشتند؛ این دو گروه با آن که از نظر ترکیب ساختمان اجتماعی دارای تفاوت بسیار بودند به خاطر حفظ منابع مشترک با یکدیگر همکاری می کردند:
1_ شیوخ یا رؤسای قبیله که به حکم سنت موروثی، فرمانفرمایی تیره و خاندان ها را به عهده داشتند.
2_ ثروتمندانی که از راه تجارت و با خواری مال های فراوان اندوخته بودند و می کوشیدند آن را نگهداری کنند و چندان که می توانند بر آن بیفزایند. در اجتماع مکه در آن روزها صورت نیمه شهری و نیمه قبیله ای داشت گاه یک تن، از هر دو منبع قدرت و در آمد برخوردار بود؛ به طور مثال ولید بن فعیده و ابوسفیان هم رئیس و فرمانروای خاندان بودند و هم مال های خود را از راه مضاربه یا تجارت در شهرهای دور دست به کار می انداختند2. از همان ابتدای کار مشخص بود که جوهره ی حاکم بر جامعه قبیله ای مکه که با تکیه بر اقتدار سیاسی و معنوی قریش از تعصب و تصلب بیشتری در دفاع از خود برخوردار بود، بزرگ ترین مانع در تحول و دگرگونی آینده به شمار خواهد رفت و در برابر هر دگردیسی جوهری و حتی فرمایشی خارج از چهارچوب های رایج مقاومت خواهد کرد. علاوه بر آن تجارت پر سود اشراف این شهر که مرهون تقدس کعبه و بتان مستقر در آن و همچنین موقعیت جغرافیایی مکه در جزیره العرب بود، ارمغانی جز جامعه ی طبقاتی برای این شهر به همراه نداشت. در این شرایط طبیعی به نظر می رسد که هر اندیشه و آرمانی که _ به طور مستقیم و غیر مستقیم _ موجب گردد تا اقتدار قبیله و هنجارهای رسوب کرده و پذیرفته شد ه آن و بنیادهای تئوریک جامعه طبقاتی حاکم تضعیف گردد، مقاومت شدید حاکمان و حامیان این جامعه روبرو خواهد گردید.
قرآن مقابله ثروتمندان و طبقات اشراف را نه در ارتباط با پیامبر اسلام بلکه در مورد همه پیامبران به عنوان یک واقعیت تاریخی و عمومی بیان می دارد. « وما ارسلنا فی قریه عن نذیر الاّ قال فترفوها انا بما ارسلتم به کافرون و قالوا نحن اکثر اموالا و اولاد و ما نحن بمعذبین3. این موضوع در مورد شهر مکه که محور معیشت و اقتصادش بر تجارت قرار داشت، امری محرز و مشخص بود4.
نقش هجرت در استقرار حکومت
هجرت مرحلهاى بزرگ در زندگى اسلام است و از دیدگاه ما در باب تاریخ حکومت اسلامى، قطعاً مهمترین مرحله پیدایش حکومت اسلامى است. پیامبر خدا(ص) در نتیجه زیستن در جوّ سیاسى و ادارى شهر مکه، از درایت و خبرگى لازم برخوردار بود. آن حضرت در آغاز هجرت، به چند جهت باید با دشوارىهاى فراوان در تأسیس نظام ادارى شهر مقابلهکند.
نخست: شهر یثرب به لحاظ ناهمگونى میان شهروندان از هرگونه نظام ادارى کامل و مناسب تهى بود و اصولاً افراد و اجتماع یثرب فرهنگ نظم اجتماعى و ادارى نداشتند.
دوم: رابطه میان قبیله اوس و خزرج و رابطه همه آنها با یهودیان بر پایه جنگ و خونریزى بود و لذا امنیت شهر همیشه نگران کننده مىنمود و مردم را بر آن داشت تا خانههاى خود را در مجتمعات مسکونى، جدا از هم، به شکل پادگانهاى نظامى بنا کنند.
سوم: سه گروه که دشمن اسلام بودند، از ساکنان شهر به شمار مىآمدند:
1. اعراب (به استثناى اوس و خزرج): مانند خطمه، بنو واقف، بنو سلیم که در سال اول
هجرت اسلام نیاوردند و اسلام بسیارى از ایشان تا سال چهارم هجرت به تأخیر افتاد.[9]
2. منافقین: گروهى که عمل به شعائر اسلامى مىکردند ولى با طرح سیاسى اسلام و
تشکیل حکومت اسلامى با ریاست پیامبر(ص)مخالف بودند.
3. یهودیان: که نمونه عینى مخالفین فرهنگى، سیاسى، اجتماعى با اسلام، به اعتبار آیین و
دولت و نظام سیاسى - اجتماعى بر مبناى اسلامى به حساب مىآمدند.
این دشوارى سه بُعدى، در راه تلاش پیامبر(ص)براى سازماندهى نخستین جامعه
اسلامى، بسیار مهم و حساس بود.
پیمان برادرى، نخستین قانون دولت اسلامى
یکى از مهمترین تدبیرهاى پیامبر براى رفع مشکلات و موانع موجود و تکوین سازمانجامعه جدید، عقد برادرى و اخوت میان مهاجر و انصار بود. این پیمان نامه در واقعقانون مختصرى بود که وظایف اولیه مدنى افراد را به عنوان شهروندهایى که بایدهمکارى متقابل با یکدیگر داشته باشند، بیان مىکرد. پیامبر با این پیمان، آزادى دینىِیهود را تضمین کرد و میان مسلمانان و یهود اتّحاد برقرار ساخت. بدین ترتیب قدرت وسلطهاى عمومى ایجاد کرد که تا پیش از آن اعراب با آن آشنا نبودند. پیمان نامه چنین
آغازمىشود:
«بسم اللّه الرحمن الرحیم، هذا کتاب من محمّد النبى بین المؤمنین و المسلمین و من قریش و الیثرب و من تبعهم فلحق بهم و جاهد معهم اِنّهم امة واحدة...»[10]
پیامبر (ص) با اجراى برنامه پیمان برادرى و سازمان دادن به این امر مهم، به قصد بناى جامعه سیاسى دولت اسلامى، گام پیشرفتهترى برداشت.
مراحل تأسیس سازمان ادارى پیامبر اکرم(ص) در مدینه
مرحله اول، از آغاز هجرت تا سال چهارم (جنگ خندق) بود. در این مرحله اداره امور شهر مدینه و همه مسؤولیتها زیر نظر شخص پیامبر بود و جز اذان و کتابت وحى را به هیچ کس واگذار ننمود مگر زمانى که به سفر و یا جنگ مىرفت. بدلیل هجوم مهاجرین مکه و مهاجرت برخى از افراد قبایل عرب، جمعیت این شهر زیاد شد و در نتیجه مشکلات مسکن و اقتصادى ظاهر گشت.
مرحله دوم، بعد از جنگ خندق تا سال نهم هجرى (فتح مکه) است. در این مرحله اقبال عشایر عرب به آیین اسلام افزون شد و تب مهاجرت به شهر مدینه فرو نشست. بسیارى از سران عشایر جدیدالاسلام از سوى پیامبر نزد قبایلشان باز مىگشتند و به حل و فصل مشکلات روزانه مردم مىپرداختند. نمایندگان پیامبر مسؤولیتى شبیه به مسؤولیت قضایىداشتند.
مرحله سوم، پس از فتح مکه تا رحلت حضرت رسول(ص) که در آن متصرفات حکومت اسلامى توسعه یافت و تمام شبه جزیره عربستان و عمده شهرهاى آباد جز و منطقه جغرافیایى اسلام درآمد و در نتیجه در سازمان اداره اسلامى نیز تحوّلات کیفى و کمى صورت گرفت.
سازمانهای اداری و مالی در زمان رسول خدا (ص):
اندیشه حکومت اسلامى، طبق آیات قرآن کریم و رهنمودهاى پیامبر(ص) به صحابه،
دلالت بر احساس فطرى بشر در تشکیل دولت دارد.[1] علّامه طباطبایى(ره) با استناد به آیه:
فاقم وجهک للدین حنیفاً فطرة اللّه التى فطرالناس علیها لا تبدیل لخلق اللّه ذلک الدین القیّم
و لکن اکثر الناس لا یعلمون[2] لزوم دولت اسلامى را اثبات مىکند و در توضیح آن، یادآور
مىشود: فطرى بودن نیاز به تشکیلات حکومتى، به حدى بود که وقتى پیامبر(ص) پس از
هجرت به مدینه، دست به ایجاد دولت اسلامى زد، مردم با وجود پرسشهایى که در زمینه
حیض و اهله و انفاق و دیگر مسائل عادى مطرح مىکردند و از پیامبر(ص) توضیح
مىخواستند، در مورد تشکیل دولت هیچگونه پرسشى مطرح نکرده و توضیحى نخواستند.
حتى جریانهاى پس از رحلت آن حضرت نیز با تمامى فراز و نشیب، از همین احساس
فطرى سرچشمه مىگرفت. همه به انگیزه فطرت احساس مىکردند که چرخ جامعه اسلامى
بدون گرداننده، گردش نخواهد کرد و دین اسلام این واقعیت را، که درجامعه اسلامى باید
حکومتى وجود داشته باشد، امضاى قطعى نموده است.[3]
طبیعى است که اسلام براى فعلیت بخشیدن به اهداف عالى خویش در
زمینههاىگوناگون سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و حتى عبادى، نیازمند وجود
دولت است.
سیاست های مالی پیامبر :
در دوران ابتداى ظهور اسلام در مکه، جامعه مسلمانان بسیار
کوچک بود و نیازى به دریافت مالیات وجود نداشت. پس از فتح
مکه موقعیت دولت اسلامى تثبیت شد. پیامبر مأموران مالیاتى را
براى دریافت زکات به کلیه قبایل عرب، به استثناى یک یا دو
مورد، اعزام کرد. تا مطالبات را دریافت کنند. با اینکه دریافت
مالیات زمین در زمان حیات پیامبر آغاز شده بود، اما مبلغ آن بسیار کم بود و فقط به دو صورت تسهیم محصولاتى زراعى از یک قبیله یهود دریافت
گردید. جمع آورى جزیه نیز در زمان پیامبر آغاز شد. با اینحال، این مالیات از نظر مبلغ،
زمان و نحوه دریافت قاعدهمند نشده و با شیوهاى ساده و در مقیاس کوچک بود. با وجود
سادگى ساختار مالى، نکته داراى اهمیت، تأکید زیاد به پولى کردن اقتصاد بود. معاملات
تجارى اعراب قبل از اسلام با استفاده از سکههاى سایر ملتها انجام مىشد که بیشتر
دینارهاى روم شرقى و درهمهاى ایرانى بود. اعراب داراى شیوه توزین پولى خاص خود
بودند و این سکهها را با توجه به روش خود وزن مىکردند و محاسبات ارزش پول را انجام
مىدادند. بدین معنا که گویا آنها سکه نیستند. اوزان طلا و نقره به ترتیب درهم ودینار «مثقال»
نامیده مىشدند. وزن هفت دینار، برابر ده درهم بود. وزن هر دینار برابر 72 دانه جو و با اندازه
مشخص بود. از آنجا که این روش پولى براى جمع کردن زکات مشکلى ایجاد نمىکرد، مورد
تصویب پیامبر قرار گرفت. خلفاى بعدى سعى کردند واحد پولى دقیقترى ایجاد کنند.[16]
نتیجه گیری :
حکومت اسلامى مبتنى بر مشروعیت سلطه حاکم از ناحیه حق
تعالى است و پیامبر(ص) بعنوان قائد و حاکم از روز آغازین به قصد
بناى اجتماع سیاسى و دولت، چهارچوب کلّى مسؤولیت خود را
بعنوان رهبر و حاکم امت و دولت و بر اساس نبوت و رسالتى که
داشت پىریزى کرد. نتیجه این شد که آن حضرت پس از هجرت به
مدینه، بلافاصله تشکیل دولت داده و خود شخصاً به رتق و فتق
امور پرداختند. تشکیل سازمانهاى متعدد از سوى پیامبر(ص) نشان
دهنده این است که اسلام علاوه بر حکومت، سازمان هم دارد و این
سازمان به حکم تأسّى بر پیامبر قابل اقتباس است و نوع اقتباس هم
بدینگونه است که معیارهاى برگرفته شده از این سازمان قابل
پىگیرى در هر حکومت اسلامى در هر عصراست.
مهمترین دستاورد سازمان و دولت اسلامى پیامبر(ص) ارائه این
اصل مىباشد که تشکیل حکومت اسلامى و حفظ آن در صورت
وجود شرایط و رفع موانع، از اهم واجبات الهى، بلکه مقدمترین
فریضه دینى است و این خود خط بطلانى است براندیشه جدایى
دین از سیاست در طول تاریخ و ما امروز مفتخریم که پیروزى
انقلاب اسلامى در ایران و تأسیس جمهورى اسلامى بر مبناى
ولایت عامه فقیه، طرح فرضى حکومت در اسلام را از مرحله
اندیشه به عرصه عمل درآورده است.
- فیض، نهج البلاغه، خطبه 26.
- شهیدی، سید جعفر، پس از پنجاه سال، امیرکبیر، تهران 1358، ص 22.
- سبا، 34_35.
- دین و دولت در اسلام، غلامرضا ظریفیان شفیعی، ناشر: میراث ملل، چاپ اول: تهران پاییز 1376
پاورقی:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ سوره شعرا / آیه 214
2ـ بلاذری/ جلد 1/ صفحه 11
3ـ ابن سعد/ جلد 1/ صفحه 132
4ـ ابن سعد/ جلد 1/ صفحه 133
5ـ زریاب خوئی/ صفحه 117
6ـ ابن ابی شیبه/ المصنف فیالاحادیث الاثار/ بیروت/ جلد 7/ صفحه 347
7ـ طبری/ جامعالبیان فی تفسیرالقرآن/ جلد 7/ صفحه 130
8ـ بلاذری/ همانجا/ جلد 1/ صفحه 156
9ـ ابن سعد/ جلد 2/ صفحه 116
10ـ بلاذری/ جلد 1 / صفحه 176
11ـ همان/ صفحه 180
12ـ همان/ صفحه 185
13ـ همان/ جلد 1/ صفحه 108
14ـ همان/ جلد 1/ صفحه 163
15ـ سوره انعام/ آیه