دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
چکیده
یکی از مسائلی که امنیت جامعه را با خطر مواجه می کند، بروز جرایم مختلف از جمله مواد مخدر است. این معضل پس از شیوع و رواج یافتن در یک کشور در داخل شهرها نیز رسوخ نموده و امنیت شهری و جامعه را تهدید می کند. پژوهش حاضر به منظور و با هدف«بررسی جغرافیایی پدیده مواد مخدر در کلان شهر تهران» به روش توصیفی- تحلیلی، به شناسایی نقاط و محلات مهم بروز جرم در مورد پدیده مواد مخدر، انجام شده است. در این راستا سه فرضیه مطرح شده است، مبنی بر این که :1- مناطق حاشیه ای شهر تهران از مهمترین کانون های توزیع و مصرف مواد مخدر به شمار می روند.2-موقعیت مکانی برخی مناطق شهر تهران در بروز جرائم ناشی از مواد مخدر تأثیر گذارند.3-نیروی انتظامی، در رابطه با برقراری امنیت و مبارزه با مواد مخدر، کنترل هماهنگ دارد. برای بدست آوردن اطلاعات و آمار مربوط به پدیده مواد مخدر از آمار حاصله از اطلاعات پلیس مبارزه با مواد مخدر در شهر تهران و دیدن فضاها و معتادانی که به طور محسوس در جامعه وجود دارد، استفاده شده است. و به دلیل گستردگی این پدیده در سطح شهر، نقاط مهم جرم خیز مواد مخدر، گزینش شده و مورد بررسی واقع شده است. مناطق مورد نظر در پژوهش بدین شرح می باشند: منطقه 4(محله خاک سفید)، منطقه 5 به طور کلی و منطقه شهرک غرب، مناطق 7 ، 8، 9 ، 10 ، 11 ، 12 ، 13 ،15 ، 17 ، 20، و 21. نتایج بدست آمده سه فرضیه تحقیق را تأیید می نماید و چنین حاصل شده است: بافت های فرسوده و قدیمی، حاشیه نشینی شهری و حاشیه نشینی در محدوده شهر، بافت های جدید و جدید الاحداث، مهاجرت های بی رویه، در بروز پدیده مواد مخدر تأثیر دارد و محیط جغرافیایی با جرم(مواد مخدر) رابطه دارد. همچنین عملکرد شدید نیروی پلیس، با کنترل پدیده مواد مخدر هماهنگی داشته، ولیکن به دلیل افزایش روزافزون معتادان و گرایش به این پدیده، هنوز آمار زیادی معتاد و توزیع کننده در شهر تهران وجود دارد.
مقدمه
یکی از مسائلی که امنیت جامعه را با خطر مواجه می کند، بروز جرایم مختلف از جمله مواد مخدر است. مواد مخدر تأثیر عمیقی بر تمامی افراد و جوامع سراسر جهان دارد. در بعد فردی، مواد مخدر سلامت، زندگی و امنیت افراد را با خطر روبرو کرده است. در بعد ملی، رابطه مواد مخدر با جرایم باعث بروز مناقشات، معضلات اجتماعی، تضعیف دولتها و عقب ماندگی کشورها شده است. کشورهای فقیر به شدت در برابر مواد مخدر آسیب پذیر بوده و نیازمند کمک هستند، زیرا آنها فاقد منابع کافی برای مقابله با چرخه جرم و جنایت می باشند. با ورود به دومین قرن کنترل جهانی مواد مخدر، دولتها و ملتها همچنان با گسترش و پیچیدگی معضلات ناشی از سوء مصرف و قاچاق این پدیده مواجه اند. بدون تردید نیمه دوم قرن بیستم شاهد همه گیری مصرف مواد مخدر بوده است. اگر چه آمار موجود به گونه ای نیست که بتوان این وضعیت را دقیقا«همه گیری» نامید، اما پر واضح است که مصرف مواد مخدر غیر قانونی از نیمه دوم قرن بیستم افزایش یافته است. امروزه معضل تولید و قاچاق مواد مخدر و اعتیاد از پدیده های شوم کشورها محسوب شده و تواناییهای اقتصادی، ظرفیتهای امنیتی و انتظامی بسیاری را به خود معطوف داشته و جنبه های فراملی به خود گرفته است. این معضل پس از شیوع و رواج یافتن در یک کشور در داخل شهرها نیز رسوخ نموده و امنیت شهری و جامعه را تهدید می نماید. اما آنچه مسلم است علاوه بر جهانی شدن پدیده مواد مخدر ، گسترش آن در داخل شهرها به عوامل و متغیرهای زیادی بستگی دارد، از آن جمله: فرهنگ و بینش مردم شهر، وضعیت اقتصادی، جغرافیا و مکان محلات ، بیکاری افراد و بسیاری عوامل دیگر. در این مورد ویژگی های مکانی می تواند عامل مهم و تأثیرگذار بر روند تولید، توزیع و مصرف این مواد باشد. با توجه به اینکه جغرافیا با فعالیتهای انسانی سر و کار دارد، بنابراین بررسی جغرافیایی پدیده مواد مخدر در کلان شهر تهران می تواند تا حدودی به علل و عوامل گسترش این پدیده کمک کرده و از دیدگاه علمی به ارائه راهکارهای مناسب مقابله با این معضل اجتماعی بپردازد.
با توجه به گسترش پدیده مواد مخدر در شهر تهران و رابطه این پدیده با جغرافیای محیطی شهر در این پایان نامه سعی برآن شده است تا به بررسی پدیده مواد مخدر در کلان شهر تهران پرداخته شود و در این راستا بررسی امنیت جامعه با توجه به عملکرد نیروی انتظامی از مهمترین اهداف تحقیق حاضر خواهد بود.
بیان مسئله
بدون شک رابطه ای منطقی بین پدیده مواد مخدر با شرایط و ویژگی های جغرافیایی شهرها وجود دارد. از آنجاییکه وظیفه دانش جغرافیا درک رابطه میان پدیده های اجتماعی با عوامل طبیعی است، بنابراین پدیده مواد مخدر را می توان به عنوان یک موضوع جغرافیایی مورد بررسی و مطالعه ی علمی قرار داد.در دنیای امروز از جنبه سیاسی و امنیتی به جغرافیا نگریسته شده و کشورها سعی دارند از مقوله جغرافیا در راستای ارتقای امنیت عمومی، مقابله با انحرافات اجتماعی و توسعه ملی نهایت استفاده را ببرند. جغرافیا به دو حوزه مهم و اساسی یعنی مطالعه محیط و مکان پرداخته و به جغرافیای انسانی و طبیعی تقسیم میشود. با توجه به بروز جرمهای بسیار از جمله مواد مخدر در سطح شهر تهران و گسترده بودن محیط جغرافیایی تهران، پدیده مواد مخدر شکل گسترده و وسیعی به خود گرفته که نیازمند اتخاذ سیاستهای امنیتی حساستری میباشد که مبارزه با آن توجه بیشتر نیروی انتظامی را در راستای برقراری امنیت شهر تهران به خود جلب میکند و محیط جامعه نیازمند برقراری امنیت درسطح شهر تهران میباشد.
رشد سریع شهر نشینی در کشورهای در حال توسعه، موجب مشکلات اجتماعی حادی شده است. تهران که در ابتدا شهری کوچک با چند دروازه و محله مشخص و محدود بود، امروزه به یکی از کلان شهرهای جهان تبدیل شده که با افزایش مهاجرتهای بی رویه روزافزون، در آینده ایی نه چندان دور با انفجار جمعیتی مواجه خواهد شد. هر چند که اکنون نیز این پدیده تا حدی به وقوع پیوسته و فشار ناشی از افزایش جمعیت، گرانی و مسکن، بسیاری را به محلات و شهرکهای اطراف کشانده است. حاشیه نشینی از جمله عواملی است که به دلیل فقر اقتصادی و عدم دسترسی مهاجران به مشاغل اقتصاد شهری، تأثیر بر بوجود آمدن مشاغل کاذب، بروز جرم و خلاف گشته است و بسیاری از این محلات یا مخفیگاه انواع فعالیتهای غیرقانونی است یا منشاء بروز معضلاتی از جمله و مهمتر مواد مخدر می باشد. مواد مخدر در مقایسه با سایر جرایم می تواند عامل فریبنده ایی برای بدست آوردن درآمد بیشتر بوده و افراد زیادی را تحت شمول قرار دهد. اما آنچه مسلم است، در محلات حاشیه نشین این پدیده علاوه بر علنی بودن بین افراد در سطح کوچکی انجام می شود، چرا که این محلات همواره مورد توجه و بازرسی مأموران ناجا می باشد. باندهای بزرگ و مخوف این عامل همواره در سطح شهر پخش بوده و با رعایت ظاهری بس گمراه کننده و حتی آبرومند به فعالیت خود ادامه می دهند. پس به طور یقین نمی توان گفت که حاشیه نشینی کانون پدیده مواد مخدر است، حاشیه نشینان آلوده این معضل هستند. نه آلوده کننده. با توجه به این مهم این تحقیق درصدد بررسی پدیده مواد مخدر در سطح شهر تهران می باشد و به دنبال پاسخ یافتن به این سؤال اساسی است که آیا معضل مواد مخدر در تمامی شهر تهران شیوع و گسترش دارد؟ چه نوع موادی در محلات مختلف استعمال و رد و بدل می گردد و جغرافیای محیطی آن محل چه رابطه ایی با این پدیده دارد؟ و عملکرد نیروی انتظامی برای برچیدن این معضل چگونه بوده است؟
پرسش های تحقیق:
1. آیا مناطق حاشیه ای شهر تهران از مهمترین کانون های توزیع و مصرف مواد مخدر به شمار می روند؟
2. آیا موقعیت مکانی برخی مناطق شهر تهران در بروز جرائم ناشی از مواد مخدر تأثیر می گذارند؟
3. آیا نیروی انتظامی، در رابطه با برقراری امنیت و مبارزه با مواد مخدر، کنترل هماهنگ دارد؟
فرضیه های تحقیق:
1. مناطق حاشیه ای شهر تهران از مهمترین کانون های توزیع و مصرف مواد مخدر به شمار می روند.
2. موقعیت مکانی برخی مناطق شهر تهران در بروز جرائم ناشی از مواد مخدر تأثیر گذارند.
3. نیروی انتظامی، در رابطه با برقراری امنیت و مبارزه با مواد مخدر، کنترل هماهنگ دارد.
اهمیت و ضرورت تحقیق:
امنیت اجتماعی اصطلاحی است مشعر بر فقدان تهدید به هنجارها و ارزشهای اجتماعی. وضعیتی است که در آن ارزشهایی که از دید تصمیم سازان برای بقا و بهتر زیستن جامعه حیاتی است، مورد حمایت و تقویت قرار می گیرند. مفهوم امنیت مصادیق خود را از گفتمانهای گوناگون می جوید، از این رو پیوسته مشمول عدم ثبات و سیالیت شکلی و ماهوی است. از چنین منظری است که گفتمان های امنیتی هر جامعه، از درون داده های تحمیل شده از محیط داخلی و خارجی سیستم تأثیر می پذیرد. با بروز متغیرهای نو، امنیت نیاز به باز تعریف دارد. محیط امنیتی، چارچوبی فضایی و مفهومی است که هر کشور بر اساس ارزشهای حیاتی و منافع ملی خود تصور می کند. این چارچوب در زمانهای مختلف تابع متغیرهایی چون ساختار نظام بین الملل، تحولات فن آوری، نظام ارزشی، قدرت ملی، نگرش هیئت حاکمه به تهدیدات امنیتی، نحوه پراکنش استقرارگاههای انسانی، زیرساختهای اقتصادی، ارتباطی و مناسبات درون ملی و فراملی است. یکی از تهدیدات امنیتی افزایش جمعیت و بوجود آمدن تقاضای انسانی برای ادامه بقا می باشد که انسان ها را با مشکلات مواجه کرده و در این راستا زمینه بروز جرم فراهم می گردد.با توجه به گسترش روزافزون شهرنشینی، گسترش محیطهای جغرافیای انسانی، نا امنی و بروزپدیده مواد مخدر در برخی از مناطق خاص(مانند مناطق حاشیه نشین شهر) و سطح شهر تهران، شدت گرفته و لزوم مبارزه با آن تاکید می گردد
یکی از نهادهای مهم برقراری وحفظ امنیت در کشور نیروی انتظامی است.به تعبیری روشنتر، نیروی انتظامی پیشاهنگ نهادهای تامین امنیت در کشور محسوب می شود. به طور کلی می توان امنیت ملی را شرایط و فضایی (ملی و فراملی)دانست که یک ملت طی آن قادر است اهداف و ارزشهای حیاتی مورد نظر خود رادر سطح ملی و بین المللی گسترش دهدو یا حداقل انها را در برابر تهدیدات بالقوه و بالفعل عوامل داخلی و خارجی حفظ نماید.(ربیعی، 1383: 11).
ازاین رو مباحثی مانند خرابکاری، تروریسم، شورش، مواد مخدر، مبارزه با قاچاق و برخی از مسائل مرزی مرتبط با امنیت داخلی در حیطه وظایف نیروی انتظامی است و درحوزه امنیت داخلی طرح می شود. برخی از نویسند گان با عطف به این وجه از امنیت ملی یعنی امنیت داخلی و در پیوند با وظایف و کارکردهای سازمان پلیس از مفهوم امنیت انتظامی نام برده اند و آن را امنیتی دانسته اند که از طریق انتظام بخشی امور جامعه به دست می آیدو وجهی داخلی دارد. معمولاً در کشورهای جهان این نوع امنیت، توسط نیرویی تامین می شود که نام پلیس بدان اطلاق می شود.از این رو وظایف پلیس و نیروی انتظامی در کلیت خود همواره مسئول و مدیر انتظام بخشی به امور داخلی بوده و کمتر به مسائل خارج از مرزها توجه کرده است. (افتخاری 1381: 50).
اهداف تحقیق:
هدف اصلی، بررسی جغرافیای پدیده مواد مخدر در کلان شهر تهران، می باشد.
اهداف فرعی، شناسایی منطقه جغرافیایی و شناسایی عوامل توزیع مواد مخدر در جهت مبارزه با علل و ریشه آنها در راستای برقراری امنیت اجتماعی، از اهداف فرعی تحقیق میباشد.
روش تحقیق:
روش تحقیق توصیفی-تحلیلی می باشد.
ساختار تحقیق:
از آنجایی که دیدگاه این تحقیق ، دیدگاه تحلیل فضایی است و به بررسی موقعیت مکانی، وسعت، تراکم، بافت و جهت و فاصله می پردازد، ساختار این تحقیق نیز براساس دیدگاه تحلیل فضایی به تحلیل مناطق شهر تهران می پردازد. لذا بدین ترتیب پایان نامه در 5 فصل تدوین گشته است.
فصل اول: کلیات (مقدمه، بیان مسئله، اهداف، فرضیه ها و روش و نوع تحقیق).فصل دوم: مفهوم شناسی و چهارچوب نظری تحقیق می باشد.فصل سوم: تاریخچه شهر تهران و حاشیه نشینی، فصل چهارم: تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق.فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات می باشد.
روش گردآوری آن:
اطلاعات مربوط از روش کتابخانه ای استفاده شده است، به صورت استفاده از کتابهای معتبر، منابع و آمارهای مستند و سایت های اینترنتی.
رابطه جغرافیا با محیط
جغرافیای انسانی معاصر شامل سه مکتب فکری است: تحلیل فضایی،تحلیل رفتاری و تحلیل ساختاری. دیدگاه رفتاری که امروزه در بیشتر رشته های اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد،مبتنی بر خلاقیت و تفکر انسان است.که نقشی فعال و متمرکز دارد.چنین دیدگاه فکری بر شالوده انسان گرایی استوار است که در تضادی آشکار با ماهیت علمی و اثباتی- تجربی در رابطه با علم فضایی از یکسو و با الگوی ساختاری از سوی دیگر قرار دارد. این در شرایطی است که امروزه بیشتر بر وجود یک جغرافیای انسان گرا، پیشرفته تر و کامل تر که از جمله خصوصیات آن تأکید بر پیوستگی ذهنیت دار انسان و محیط است، توجه مبذول می گردد. به عبارت دیگر در این دیدگاه جغرافیای انسانی مبتنی بر اهمیت نقش ادارک، خلاقیت، و عقاید مردم در فرموله کردن دیدگاه های آنها نسبت به محیط و در نتیجه به نحوه روابط آنها با محیط تأکید می گردد. دیدگاه فضایی به بررسی جغرافیا و تأثیرات متقابل فضایی می پردازد. دراین رابطه مکان و فضا در یک راستا تعریف می شوند. مکان به جایی اطلاق می شود که دارای مرز مشخصی است و تعریفی معلوم دارد، اما فضا نامشخص بوده، مرز ندارد و فضای جغرافیایی جایی است که در عین داشتن هویت خارجی قابل رؤیت نیست. فضای زندگی همان نحوه زندگی مردم در مکانی مشخص است. با این توصیف، می توان بیان نمود که علم جغرافیا بدون رابطه با محیط نبوده و در راستای یکدیگر می باشند(حیدری، 1387: 15).
بخش اول-چارچوب نظری
از آنجایی که محیط همواره بر جرم تأثیر می گذارد و جغرافیا علمی است که به عوامل محیطی
می پردازد، نظریه های جرم شناسی در رابطه با جامعه بیان می شود. که به آن نظریه های جامعه شناختی گفته می شود. یک تبیین رضایت بخش ماهیت جرم باید تبیین جامعه شناختی باشد، زیرا ماهیت جرم به نهادهای اجتماعی بستگی دارد. یکی از مهمترین جنبه های تفکر جامعه شناختی در باره جرم تأکید بر ارتباطات متقابل میان همنوایی و کجروی در زمینه های مختلف دارد. جوامع امروزی خرده فرهنگهای بسیار متفاوتی دارند، رفتاری که با هنجارهای یک خرده فرهنگ خاص همنوایی دارد، ممکن است خارج از آن خرده فرهنگ کجروانه تلقی شود.
برای مثال ممکن است بر یک عضو یک باند تبهکاران جوان ، فشار زیادی وارد شود تا برای اثبات شایستگی خود اتومبیلی را بدزد. افزون بر این اختلافات زیادی از نظر ثروت و قدرت بین گروه های مختلف وجود دارد و این امر آنها را تحت تدثیر خود قرار می دهد، مثلاً جرایمی مانند دزدی و جیب بری، به طور طبیعی به وسیله افرادی از بخشهای فقیرتر جمعیت انجام می شود و جرایم دیگر مانند : اختلاس یا فرار از مالیات. بنا به تعریف به افرادی که در موقعیتهای بالای جامعه و مرفه هستند، محدود می شود.
نظریه های فشارهای ساختاری
نظریه های فشارهای ساختاری، رفتارهای انحرافی را نتیجه فشارهای اجتماعی می داند که بعضی مردم را وادار به انحراف می سازند. تعبیر بسیار ساده این نظریه در یک ضرب المثل باستانی آمده است که فقر باعث جرم می شود. به موجب این ضرب المثل وجود فراوان فقر در یک ساخت اجتماعی فشارهایی را برای بروز انواع خاصی از انحرافها فراهم می سازد. نظریه نوین فشارهای ساختاری، مفهوم بی هنجاری یا نابسامانی را بوسیله «امیل دورکیم» وارد جامعه شناس شد.
بی هنجاری به وضعیت آشفته ای در جامعه گفته می شود که هنجارها از بین رفته یا در تضاد قرار گرفته باشند. جامعه ای که در آن به طور گسترده بی هنجاری وجود داشته باشد، در خطر متلاشی شدن قرار می گیرد، زیرا اعضای آن جامعه برای نیل به مقاصد مشترک خطوط راهنمایی در اختیار ندارند و اغلب مواقع احساس جدایی و بی جهتی می کنند. دورکیم مفهوم بی هنجاری را جهت روحیه مردم جامعه های شهری ابداع کرد. او بی هنجاری را از ویگی های اجتماعی می داند که در آن هنجارها مبنای ثابت و محکمی ندارند و مردم نمی دانند از آنان چه انتظاری می رود و تکلیفشان چیست؟
رابرت مرتن می کوشد تا بی هنجاری را به رفتارهای انحرافی اجتماعی ربط دهد. او می گوید که فرد در نتیجه اجتماعی شدن(جامعه پذیری) هدفهای مهم فرهنگی و نیز راه های دستیابی به این هدفها را که از نظر فرهنگی مورد قبول باشند، فرا می گیرد. هرگاه راه های مقبول دستیابی به این هدفها برای فرد فراهم نباشد و او ناچار شود راههای دیگری را در پیش گیرد، ممکن است رفتاری از فرد سر زند که به انحراف اجتماعی منجر گردد. مرتن چهار نوع رفتار انحرافی را که ممکن است در این فرآیند پدید آید به شرح زیر برمی شمارد:
1. نوآوری: نوآوری ممکن است هنگامی رخ دهد که افراد مترصد رسیدن به هدفهای مشروع باشند، ولی را های استفاده مؤثر از وسایل پذیرفته شده برایشان مسدود باشد. مثال: دزدان بانک می خواهند به همان هدفهایی برسند که دیگر اعضای جامعه دارند، گردآوری ثروت. اما آنها به جای کارکردن شدید در یک شغل متعارف و پس انداز ماهیانه یک شبه می خواهند راه صدساله را طی کنند. از این جهت دزدان بانک معیارهای اجتماعی را دگرگون می کنند و به نوآوری دست می زنند.
به نظر مرتن قسمت اعظم ثروت آمریکایی های پولدار معلول تکنکیهایی است که عموماً از نظر فرهنگی نامشروع و حتی غیرقانونی است. زیرا احترامی که اکثر آمریکاییها برای این گونه افراد ثروتمند قایلند، مبین آن است که نفس هدف یعنی دسترسی به ثروت عموماً از مشروع بودن وسایل نیل به ان مهمتر تلقی می شود.
2- مراسم گرایی: مراسم گرایی هنگامی مطرح می شود که هدفهای پذیرفته شده مجال چندانی برای فعالیت پیدا نمی کنند اما وسایل مشروع رسیدن به این هدفها صمیمانه دنبال می شود. مراسم گرا از خطرها و ناکامی های اجتماعی و رقابت آمیز می گریزد و راه های سالم کارکردن و شیوه های ساده زیستن را دنبال می کند.
مراسم گرایی تا حدودی جنبه انحرافی دارد، از این رو برچسب غیرعادی بودن بر آن مناسب تر است. مراسم گرا کسی است که هدفها و مقررات سازمانی را به عنوان هدفها و مقررات خودش می پذیرد و تابعیت بی چون و چرا با سازمان از مشخصات اوست.
3- کناره گیری: وقتی فردی به دلیل شرایط محدود یا عدم شایستگی خودنتواند به هدفهای تعیین شده فرهنگی ونیز به وسایل دستیابی به آنها برسد، کناره گیری اختیار می کند. مثال: شخص الکلی که خانواده، شغل، دوستان و فرزندان خود را رها می کند و زندگی در تنهایی و انزوا را ترجیح می دهد، کسی است که عملاً از جامعه کناره گیری کرده و منزوی شده است.
1- طغیان و سرکشی: این رفتار انحرافی وقتی رخ می دهد که شخص به این نتیجه برسد که جامعه موانعی را بر وی تحمیل می کند که مانع نیل او به هدفهایش می شود. از این رو شخص مزبور علیه جامعه طغیان و سرکشی می کند ودرصدد دگرگونی هدفهای خود برمی آید و می کوشد تا وسایل موجود برای رسیدن به آنها را نیز تغییر دهد(فرجاد، 1378: 56).
نظریه انتقال فرهنگی
نظریه انتقال فرهنگی بر این نکته تأکید دارد که رفتار انحرافی از طریق معاشرت با «دوستان ناباب» آموخته می شود. ادوین ساترلند بر این اعتقاد است که رفتار انحرافی از طریق معاشرت با اغیار یا پیوند افتراقی یعنی داشتن روابط اجتماعی با انواع خاصی از مردم مانند جنایتکاران آموخته می شود.
نظریه شخصیت پسیکوپات و سوسیویات
لوین و هال و چند محقق دیگر آمریکایی از جمله کسانی بودند که نظریه شخصیت پسیکوپات و سوسیویات را در مورد مجرمین اظهار داشتند. طبق نظر آنان بسیار یاز مجرمین دارای اختصاصاتی اخلاقی شبیه کژخویان هستند، گرچه در ظاهر سالم به نظر می رسند ولی از لحاظ اخلاقی گستاخ،غیرقابل اعتماد، ناپایداربودن، بدون احساس مسئولیت، خودخواه و غیرعادی و از نظر اجتماعی ناسازگار هستند. به این دسته از بزهکاران که دارای این ویژگی ها هستند«پسیکوپات»(روان رنجور) و «سوسیویات»(ناسازگاری اجتماعی) می گفتند.
تئوری دورکیم
دورکیم ، علت همه رفتارهای غیرعادی را در محیط اجتماعی جستجو می کند و در نهایت عقیده دارد که جرم یک پدیده طبیعی و اجتماعی است و بین جرم و فرهنگ محل وقوع جرم ارتباط وجود دارد.
دورکیم با اظهار نظرات خویش راه را برای بررسی محیط های متفاوت که در آن مجرمین و غیرمجرمین زندگی می کنند هموار کرد و تحقیقات گسترده ای توسط جامعه شناسان و جرم شناسان در خصوص تاثیر محیط بر وقوع جرایم صورت پذیرفت(شیخاوندی، 1385: 27).
مکتب محیط اجتماعی و فرهنگی :
لاکاسانی و مانووریه منشاء تبهکاری را در تاثیرات فرهنگی و اجتماعی یافته اند . طبق نظریه مکتبی که لاکاسانی پایه گذار آن است مجرم یک بیچاره نظام اجتماعی است و نقص سازمان اجتماعی او را جنایتکار کرده است . به عقیده ایشان بزهکار یک میکرب اجتماعی است و هر میکرب در محیط خاصی نشو و نمو می نماید و وجود شرایط مساعد در محیط ، موجب رشد و ظهور تبهکاری می گردد . لاکاسانی می گوید « هرجامعه ای دارای تبهکاران مخصوص به خود است و تبهکاران مولود اجتماع خود هستند و اگر محیط اجتماعی آمادگی برای پروردن مجرم نداشته باشد فعالیت و رشد آنها عقیم می ماند »
تئوری ادوین ساترلند :
ادوین ساترلند عقیده دارد اگر فردی در محیط مجاور خود در معرض عوامل جرم زا قرار گیرد تا غیر جرم زا ، شانس و احتمال قانون شکنیاش افزایش می یابد به علاوه ساترلند اظهار می، علایق و عقایدی داشته باشند و در آن اشکال معینی از رفتار ضد اجتماعی و جنایی ممکن است مورد اغماض واقع شده و مردم احساس کنند که برای همنوایی به آنها نیاز دارند. در این راستا، پارکر، شاو و مک کی محققان آمریکایی ثابت کرده اند که در مناطق کثیف ( محلات کثیف ) همراه با از بین رفتن کنترل های اجتماعی که بوسیله آنها مردم به رعایت قیود نیز اعتقاد پیدا می کنند، اعمال جنایی به شکل طبیعی جلوه می کند .
نظریه مرتن :
مرتن مفهوم نظریه دورکیم را ماهرانه مورد بررسی مجدد قرار داده و عقیده دارد که اگر از لحاظ فرهنگی اهداف تجویز شده برای فرد غیرقابل حصول گردد (همچنانکه برای بیشتر افراد جوان و طبقه کارگر و طبقه پایین پیش می آید) بین آنچه برای به ایده آل بودن پایدار می ماند و آنچه قابل حصول است اختلاف حاصل می شود و نتیجه آن به سرخوردگی و سرکشی بعدی منجر می شود. (مرتن به صورت کلی این نظر را در مورد فساد می دهد)
تحقیقات مرکز جرم شناسی وکرسون پاریس:
تحقیقات متخصصان این مرکز نشان می دهد که 23 درصد جوانان مجرم در مناطقی زندگی کرده اند که دارای جمعیت زیاد بوده و 22 درصد آنها در ساختمانهایی زندگی کرده اند که علاوه بر کثرت جمعیت مشکل مسکن نیز وجود داشته است .
دکتر لاث ون و خانم میشو در سال 1976 تحقیقاتی در شهر گرانویل فرانسه انجام داده و به روشنی مشخص کرده اند که اطفال بزهکار بیشتر در ساختمانهای ناسالم و برخی از محلاتی که برای سلامتی اخلاق زیان آور است بوده اند . این تحقیقات نشان می دهد که بزهکاری جوانان در این محلات و ساختمانهای مخروبه از حد متوسط مجموع بزهکاری شهرها زیاد بوده است . در واقع 18 درصد بزهکارانی که جرایم گوناگون مرتکب شده اند اغلب در محله های مخروب و ناسالم ساکن بوده و 35 درصد آنها کسانی بودند که در ساختمان ها و محلات بدنام و فاسد ساکن بودند . این پژوهشگران نهایتا رابط محیط سکونت و بزهکاری را تائید مینمایند
لویدتکه/شوایتزر
انسان بر اساس شرایط گزینش عقلانی می کند. در گسترش فرد گرایی تمایل به فساد افزایش و با گسترش جمع گرایی حذر از فساد تحقق می یابد. میزان نابرابریبه عدم احساس مسئولیت در وظایف دولتی منجر می شود و اجتماعی شدن در محیط قوم گرا و خاص گرا موجب ترجیح منافع شخصی بر جمعی و در نهایت فساد می گردند.
براساس این نظریه می توان گفت افرادی که در حاشیه ها پرورش می یابند بیه علت شدت نابرابری و عدم توجه جامعه به آن به شدت فرد گرا شده، اگر در حاشیه نشینی پارامتر قومیت هم داخل شود ترجیح منافع شخصی صورت پذیرفته و به تبع آن فساد افزایش خواهد یافت(ژرژ،2001، به نقل از حبیبی، 1381: 81).
نظریه آنومی و مصرف مواد مخدر
آنومی مفهومی در یونان باستان و به معنای فقدان قانون است. آنومی توسط امیل دورکیم جامعهشناس فرانسوی (1917ـ 1858) برای توصیف وضعیت اجتماعی غیرطبیعی به کار برده شده که در آن انسجام اجتماعی به وسیله بحرانهایی از قبیل رکود اقتصادی، تضعیف میشود.بر اساس نظر مرتن این مساله هنگامی رخ میدهد که مردم با تضاد میان اهداف و وسایل دستیابی به آنها مواجه میشوند. فرد از جامعهای که آرمانها را نادیده میگیرد، بیگانه میشود و این فشار به ویژه در میان قشرهای آسیبپذیر جمعیت که مواد مصرف میکنند شایع است.
چهار شیوهی پاسخ افراد به فشاری که منجر به آنومی میشود
1ـ همنوایی:
اغلب افراد آرزوهای خود را کاهش داده و با هنجارهای اجتماعی معمول، همنوا میشوند.
2ـ طغیان:
در این حالت بعضی افراد عصیانگر از پذیرش ساختار اجتماعی معمول سرباز میزنند و در صدد ایجاد یک نظم اجتماعی جدید از طریق فعالیت سیاسی یا جایگزینی سبک زندگی جدید برمیآیند.
3ـ بدعتگرایی:
مرتن این دسته را چنین تعریف میکند: کسانی که برای دستیابی به موفقیت از وسایل غیرمشروع استفاده میکنند. به ویژه جرائم سازمان یافته مانند تجارت مواد مخدر.
4ـ گوشهگیری:
پاسخ آخری که مواد مخدر را تبیین میکند، انزوا طلبی است. افرادی که از هر فعالیتی جهت دستیابی به اهداف اجتماعی معمول دوری میکنند و طرفدار کجروی میشوند. پناه بردن به مصرف مواد مخدر به معتاد اجازه میدهد وقت و انرژی خود را برای دستیابی به مواد صرف کند و در این صورت مصرف او بیشتر میشود.
«دان والد ورف » معتقد است: پناه بردن به هروئین نیازمند یک زندگی فعال است. چنانچه روانشناسان ادعا دارند معتاد ممکن است افسرده روانپریش باشد و یا مواد را برای فرار از واقعیتهای زندگیاش مصرف کند. اما او در مورد الزامات زندگی که نیازمند توانایی و مهارت قابل ملاحظهای است، فعالتر میشود. برخی معتقدند اعتیاد اندک، انحراف محسوب نمیشود، یعنی فعالیتی پاره وقت که هرازگاهی فرد را به خود جلب میکند اما کل زندگی او را در بر نمیگیرد.
در مقابل، برخی دیگر معقتدند اعتیاد معتاد را درگیر زندگی فعالی میکند که اهداف مشخص دارد و در صدد برآوردن نیازهای جسمی خاصی است، اگرچه انگیزه افراد برای مصرف مواد با شیوههای روی آوردن به هروئین بین معتادان، متفاوت است، فرد به طور واضح یک سائق جذاب را تجربه میکند، زندگی فعالی دارد و بخش مهمی از یک گروه اجتماعی است.
ادوارد پربل و جان کی (1995) استدلال میکنند که اعتیاد به هروئین، چیزی غیر از یک فرار نیست، آنان در طول هفته با فعالیتهای زیادی مواجه میشوند. لحظات کوتاه خوشی پس از مصرف مقدار کمی هروئین فقط قسمت ناچیزی از زندگی روزانه آنان را تشکیل میدهد. در زمان فراغت از مصرف مواد، آنان پرخاشگرانه در پی کاری هستند که طاقتفرسا، دشوار، پرمخاطره و سودآور باشد. آنان همیشه در حرکت هوشیار، انعطافپذیر و کارآمد هستند.
بر اساس نظریههای ریچارد کلووارد و لوید اولین (1960)، اعتیاد به هروئین واقعا یک شکست دوگانه است، یعنی نبود موفقیت هم در مسئولیتهای قانونی و هم مسئولیتهای غیرقانونی. جرائم آنان معمولاً دارای ریسک زیاد و نتیجه خیلی کم است. در این مورد، نخستین واکنش به آنومی، ابداع است؛ یعنی زمانیکه فرد از کاهش وضعیت بیهنجاری شکست میخورد به انزواطلبی رو میآورد(رابرتسون، 2006، به نقل از محمدی، 1387: 64).
مدل سازگاری
بروس الکساندر وابستگی بیاختیار به مواد مخدر را در مقابل مصرف سرسری یا تفننی، به صورت کارکردی در نظر میگیرد. رفتار معتاد تلاشی جهت مواجهه با شکست ناشی از همبستگی است، یعنی شکست در دستیابی به انواع تایید اجتماعی، شایستگی، اعتماد به نفس و استقلال شخصی که حداقل انتظارات افراد و جامعه است. در مدل سازگاری فرد هویت و زندگی معتادی را با وجود رنج، بیماری و داغ اجتماعی آن، به بیهویتی ترجیح میدهد. به نظر الکساندر، شخصی که در هماهنگی با دیگران و ساختار اجتماعی موفق است، در معرض خطر وابستگی به مواد مخدر قرار نمیگیرد.
وابستگی به مواد به عنوان یک راهبرد جهت تحرک افراد گوشهگیر در موقعیتهای رقابتی که در آن شکست تقریبا معلوم است به خدمت گرفته میشود. این دیدگاه معتاد را به عنوان شخص سالمی در نظر میگیرد که مشکل جسمی و روانی ندارد و فقط از نظر اجتماعی شکست خورده است
کنش متقابل نمادین یا نظریه برچست زنی
کنش متقابل نمادین بر اهمیت تعریف و برچسبزنی و معانی منتسب به مصرف مواد تاکید میکند. اگر تجربه نخستین مصرف مواد، خوب تلقی و تعریف شود، مصرف مواد تکرار خواهد شد و فرد ممکن است به تدریج برچسب معتاد بخورد. اگر این تعریف طوری درونی شود که فرد نیز خود را معتاد تلقی کند رفتار مزبور (اعتیاد) استمرار و حتی افزایش خواهد یافت. فرض اصلی این رویکرد این است که مردم، خود واقعیتهایشان را میسازند؛ این رویکرد روی چگونه نگریسته شدن یک رفتار یا تشخیص توسط دیگران (جامعه) تاکید دارد. بنابراین رکی اریکسون میگوید: کجروی در هر نوع رفتاری، ویژگیای ذاتی نیست بلکه ویژگیای است که توسط مردم به رفتاری که فرد به طور مستقیم یا غیرمستقیم با آن تماس دارد، نسبت داده میشود. مواد مضر خاصی مانند الکل و تنباکو و ... میتوانند به طور قانونی تولید و توزیع شوند. در حالی که سایر مواد غیرقانونی محسوب میشوند و افرادی که آن مواد را برای مصرف انتخاب میکنند، به عنوان قانونشکن لقب میگیرند.
برچسبهای ناشی از واکنشهای اجتماعی به افراد ـ انگ خوردن ـ باعث صدمه دیدن تصور آنان از خود، هویت کجروانه و انبوهی از انتظارات منفی اجتماعی میشود. علاوه بر آن، صدمه دیدن تصور از خود میتواند به انتظار خود ارضایی منجر شود.
ادوین لیک (1973) مینویسد: اولین بار که فردی به عنوان گناهکار- خطاکار انگ میخورد، پذیرش چنین هویت جدیدی برای او مشکل است. در دوران نوجوانی، بسیاری از افراد با آشوبگرهای معمولی و رفتارهای خصومتآمیز درگیر میشوند. اگرچه اکثر نوجوانان که مصرف مواد مخدر را تجربه میکنند و یا اعمال غیرقانونی و شرمآوری را انجام میدهند، رفتارهای نگران کننده را افزایش نمیدهند. این امر به ما هشدار میدهد که به راحتی به افراد به ویژه نوجوانان برچسب نزنیم. عدم مدارا شاید به طور سیاسی مقبول باشد، اما این امر میتواند حق انتخاب اقتصادی و اجتماعی یک شخص جوان را کاملاًمحدود کند، به طریقی که رفتار همنوا را مانند یک بزرگسال تقویت نکند(مبشری، 1382: 91).
ادوین لمرت (1951) معتقد است فردی که به عنوان کجرو برچسب خورده، رفتارش رادر تطابق با واکنش اجتماعی دوباره سازمان دهی میکند و شروع به بکار گرفتن رفتار کجروانه میکند. یا نقش را به عنوان وسیله دفاعی و حمله بر آن رفتار استوار میکند و یا با مشکلات پنهان و آشکاری که در نتیجه واکنشهای اجتماعی بعدی برای او ایجاد میشوند، سازگاری مییابد.
این کجروی ثانویه، بهترین نمونه برای مصرف کنندگان مواد مخدری است که مجبور به رابطه داشتن با مصرف کنندگان دیگر هستند و علاوه بر این، برای حمایت کجروی اولیهشان بایستی به جرم (کجروی ثانویه) پناه ببرند یعنی به اعتیاد به مواد مخدر و جزء آن رویکرد کنترل اجتماعی و تبیین مصرف مواد مخدر تراوس هرشی ، مهمترین صاحب این رویکرد، علت همنوایی افراد با هنجارهای اجتماعی را پیوند اجتماعی آنها دانسته است. ولی مدعی است که پیوند میان فرد و جامعه مهمترین علت همنوایی و عامل اصلی کنترل رفتارهای فردی است و ضعف این پیوند یا نبود آن موجب اصلی کج رفتاری است. رویکرد کنترل اجتماعی روی این نکته متمرکز است که چرا تنها عده کمی از مردم درگیر رفتارهای کجروی از قبیل جرم و مصرف مواد مخدر میشوند؛ پاسخ آنها هم این است که در این امر میزان تعهد فرد به جامعه، عامل تعیین کننده است. جوانانی که تعهد و ارتباطات محکمی با والدین و مدرسه دارد، تا حد کمتری درگیر رفتار مجرمانه میشوند. بر اساس نظریههای کنترل اجتماعی کجروی هنگامی به وجود میآید که تعهد فرد به جامعه ضعیف باشد و یا از بین برود. میزان تعهد با قید و بندهای درونی و بیرونی تعیین میشود. به عبارتی کنترلهای درونی و بیرونی مشخص میکنند که آیا ما به طرف رفتار کجروانه یا کاملاً قانونی برویم. کنترل بیرونی؛ شامل نبود تایید اجتماعی است که با حوزه عمومی و یا بیاعتنایی و ترس از تنبیه ارتباط دارد. به عبارت دیگر مردم معمولا به احتمال اینکه دستگیر یا تنبیه میشوند و از ترس اینکه از حوزه عمومی جدا شده و به زندان بیافتند، از رفتار مجرمان دوری میکنند.
کنترل درونی؛ این نوع از کنترل به سوپراگو (Superego) یا همان "فراخود"، که احساس گناه را به وجود میآورد، بازمیگردد. مصرف بی رویه مواد مخدر و یا ارتکاب هرگونه جرمی در دوران اولیه رشد یا اثرات نابهنجار والدین میتوانند منجر به از بین بردن الزامات درونی جامعه شود. بر اساس نظریه کنترل اجتماعی، کجروان بسیار کم جامعهپذیر شدهاند و خانواده واحد اصلی جامعهپذیر کردن آنان است.
بنابراین هم از نظر روانشناختی و هم جامعهشناختی، کنترل درونی متاثر از خانواده است. به این معنا که رابطه جواناننوجوانان با مواد مخدر یا هر جرم دیگر، همبستگی شدیدی با بیگانگی از خانواده دارد. بر طبق این رویکرد، بین تعلق خاطر افراد به جامعه، تعهد آنان به امور متداول، زندگی روزمرهی همنوا با هنجارهای اجتماعی، درگیر شدن آنها در فعالیتهای مختلف زندگی و اعتقاد به نظام هنجاری جامعه از یکسو و همنوایی آنان هنجارهای اجتماعی از سوی دیگر رابطه مستقیم و با احتمال مصرف به مواد مخدر رابطه معکوس وجود دارد. نظریه کنترل اجتماعی مدعی نیست که تنها شخص دارای روابط اجتماعی ضعیف، درگیر مصرف مواد مخدر میشود. در مقابل، استمرار مصرف مواد، فقدان تعهد اجتماعی را نشان میدهد. برخی افراد به جای همنوا شدن با هنجارهای معمولی، از طریق پیوند افتراقی رفتار خود را بر اساس هنجارهای گروه مجرمان و بزهکاران سازمان میدهند که به آن تعلق و هویت پیدا میکنند. این امر به احتمال قوی در محیطهایی رخ میدهد که سازماندهی اجتماعی نسبی وجود دارد. یعنی جایی که کنترلهای خانوادگی و جمعی در اعمال همنوایی موثر نیستند. چنین فرآیندهایی همچنین به تبیین اینکه چرا مواد مخدر بعضی اوقات در جوامع مرفه تر شیوع پیدا میکنند، کمک میکند.
کری (1993) معتقد است که تنها خانوادهها و فرهنگهای مستحکم میتوانند به طور اساسی از مصرف مواد جلوگیری کنند. بنابراین سستی خانوادهها، وجود نداشتن بزرگسالان و فراگیری فرهنگ مصرف مداوم، میتواند خانوادههای مرفه را فقیرتر کند. ر مطالعات زیادی درباره نیروی پیوندهای خانوادگی و رفتار مخاطرهآمیز جوانان (کشیدن سیگار، ماری جوانا، و ...) محققان دریافتهاند ریسک کمتر، همبستگی شدیدی با انسجام خانوادگی دارد، یعنی پیوندهای خانوادگی مهمتر از روابط با همسالان است(پلاتو، 2007، به نقل از مساعد، 1385: 72).
ساترلند و رویکرد پیوند افتراقی نظریه پیوند افتراقی ساترلند مشهورترین نظریه از مجموع نظریههای جامعهپذیری یا یادگیری در مبحث کجرفتاری اجتماعی است. نکته اصلی تئوری ادوین ساترلند این است که افراد به این علت کجرفتار میشوند که تعداد ارتباطهای انحرافی آنها بیش از ارتباطهای غیرانحرافیشان است.
در تبیین مصرف مواد مخدر، پیوند افتراقی میتواند به عنوان یک طیف در نظر گرفته شود. در یک طرف طیف پیوندهای کجروانه و در طرف دیگر پیوندهای معمولی اجتماعی انباشته میشود. در برخی از دیدگاههای نظری، مصرف مواد هنگامی شروع میشود که پیوندهای کجروانه (مصرف کنندگان مواد) بیشتر از پیوندهای معمولی اجتماعی آنها بشود. رابرت برگس و رانلد ایکرز بر اساس نظریه تقویت در روانشناسی و صورتبندی آن در مفهوم «تقویت افتراقی» معتقدند، اگر هنجارهای اجتماعی و قوانین به صورت واقعی همنوایی با رفتارهای قانونی را برای فرد تقویت نکنند او بزهکار میشود زیراکه رفتار، با تقویت مثبت شکل میگیرد. اگر رفتارهای قانونی تقویت نشوند استحکامشان را از دست میدهند و وضعیت عدم تقویت رفتار به وجود میآید. این فقدان تقویت رفتاری این احتمال را که سایر رفتارهای کجروانه تقویت شوند و استحکام یابند، افزایش میدهد. اعضای گروه اجتماعی فرد، تقویتهای اجتماعی مانند پایگاه احترام و شان اجتماعی را که رفتار کجروانه وابسته به آن است، شکل میدهد.
تری داستر (1970) معتقد است شروع مصرف مواد مخدر به طور کامل وابسته به ارتباط با همالان است. او مینویسد اولین منبع ارتباط با مواد مخدر معمولا یک دوست است. مصرف کننده معمولی اولین مزه تعارف مواد را از سوی معتادان تازهکار دریافت نمیکند. اکثراً در پی ملاقات دوستی که در این راه دستگیر شده و یا به صورت تزریقی مصرف میکند، به سوی مواد سوق داده میشوند. فرد خود به ندرت برای اولین بار به سراغ مواد مخدر کشیده میرود.بر طبق نظرات کوری جونز و رابرت باتز (1987) مصرف مواد مخدر به نوجوانان اجازه میدهد تا به رقابت با بزرگسالان بپردازند و علیرغم معیارهای والدین شورش کنند. به این معنا که مواد مخدر را به منظور تسکین ناهمنوایی آنی و پیشبینی نشده و رد آنان به کار میبرند. آنها در رد والدین خود مواد خاصی را که مورد تایید آنها نیست، جستوجو میکنند. استفاده از مواد غیرمجاز فرصتی خاص به نوجوانان میدهد تا به طور همزمان هم در برابر قوانین گذارده شده توسط والدین شورش و هم با نگرشهای اصلی که توسط والدین بروز داده میشود، سازگاری کنند.
رویکرد خرده فرهنگها و مصرف مواد مخدر آخرین رویکردی که در مباحث نظریات جامعهشناختی و مصرف مواد مخدر تشریح میشود، رویکرد خرده فرهنگها است. برخی از جامعهشناسان رفتار کجروانه را به عنوان همنوایی افراد با خرده فرهنگهایی میدانند که آنان به آن تعلق دارند. خرده فرهنگها الگویی از ارزشها، هنجارها و رفتار هستند که در میان گروههای خاصی، به سنت تبدیل میشود. آنان شبکههای مهم مرجعی میباشند که افراد و گروهها از آن طریق جهان را میبینند و تفسیر میکنند. فردی که تعهد خاصی به جامعه ندارد اما پیوندهای محکمی با خرده فرهنگ مصرف مواد دارد، احتمال بیشتری برای روآوردن او به مصرف مواد مخدر وجود دارد. اعضای خرده فرهنگ مصرف کنندگان مواد، ارزشها و هنجارهایشان را برای اشخاصی که جذب این نوع زندگی میشوند، تبلیغ میکنند؛ جامعهپذیری فردی که به این نوع زندگی میپیوندد، باید زندگیاش در هماهنگی با خرده فرهنگ جدید به منزله یک عضو خوب نظم مجدد پیدا کند، تا مورد تایید اعضا باشد. خرده فرهنگها، پاداشها و مجازاتهایی را برای موقعیتهای حساس به منظور حفظ وفاداری اعضا به کار میگیرند.
چین و همکارانش (1964) دریافتند پسرانی که معتاد میشوند به طور قطع با خرده فرهنگ بزهکاری در ارتباط بودهاند. جان اودانل (1969) مینویسد، مفهوم خرده فرهنگ مواد مخدر حاکی از این است که معتاد در ارتباط با دیگران است؛ در این ارتباط یادگیری رخ میدهد. این یادگیری اصول و روشهایی دارد که یک تازهکار میتواند از معتاد کهنهکار یاد بگیرد که گوشهگیری، نتیجه نداشتن مصرف معمولی است و با یکبار مصرف تسکین مییابد و اینکه از راه تزریق اثر مواد تقویت میشود و یا میآموزد چهطور مواد یا پول خرید آن را به دست آورد، مکانهای جدید مواد کجاست، چگونه مواد را برای مصرف آماده کند و اطلاعات دیگری از این نوع. فرد معمولاً در این خرده فرهنگها نگرشهای جدیدی را نیز میآموزد، او ممکن است یاد بگیرد خودش را به عنوان یک معتاد تعریف کند. قضاوتهای جدیدی در مورد مصرف مواد و نگرشهای منفی و جدیدی را در مورد قوانینی که از مصرف مواد جلوگیری میکنند یاد بگیرند. بنابراین وقتی فردی خود را به عنوان یک معتاد تعریف کند، جامعه هم او را به این شکل میشناسد.از مباحث نظریات جامعهشناختی فوق در مورد مواد و مصرف آن چنین برمیآید که "پدیده مصرف مواد مخدر در محیطهایی ایجاد میشود که به لحاظ شرایط و روابط اجتماعی، دارای عوامل ایجاد یاس، ناامیدی، بدبختی و دیگر احساسات عمومی مانند از خودبیگانگی هستند(شیخاوندی، 1388: 82).
بخش دوم-تاریخچه حاشیه نشینی
حاشیه نشینی یک پدیده اجتماعی است و این پدیده اختصاص به عصر فعلی نداشته و ریشه در ادوار و اعصار گذشته دارد و این پدیده هم در کشورهای توسعه یافته و هم در کشورهای در حال توسعه وجود داشته ودارد. و تنها تفاوت آن در کشورهای توسعه یافته با کشورهای در حال توسعه، از حیث ریشه های تاریخی بوجود آورنده آن و رفتار کالبدی و اجتماعی آن می باشد کشور ایران از این پدیده مصون نمانده منتهی شرایط حادی که در برخی از کشورها از جمله برزیل، هندوستان و پرو و برخی کشورهای آفریقایی وجود دارد در کشور ما، حاکم نیست ولی از حیث قدمت مشابه سایر کشورها می باشد در ایران پیش از آغاز دهه چهل شهر نشینی رشد کندی داشت و در آستانه دهه چهل حدود 33 درصد از جمعیت کشور در شهر ها زندگی می کردند. با اجرای طرح اصلاحات ارضی در آن دهه و افز