مقدمه :
کربلا سرزمین خون ، ایثار ، شهادت ، پیام . کربلا سرزمینی به پهنای فلک ، به بلندای آفتاب ، سرزمین انسانهایی که عاشقانه در کنار رهبر الهی ، از سلالة طلاها ، در راه پاسداری و اعتلای کلمه العلیا ، جان یافتند و زور ، زر ، تزویه و کفر اموی را باطل نمودند سلام خدا بر تو ای حسین ( ع ) ای سالار شهیدان و بر روان پاک فرزند برومند و برادران فداکار و کودک شیر خوارت و درود بی پایان بر ارواح آن پاکانی که با یک جهان شهامت جان و خویش را در کف اخلاص نهاده و در رکاب مقدست خود را قربان دین و شریعت نمودند و با دادن سرمای پر شور و هیجان خود از حریم قرآن و عترت ( ع ) دفاع کردند و با ریختن خون خویش درخت فرخنده اسلام را آبیاری و تربت خجسته کربلا را رنگین ساخته و با صورتی آغشته به خون لبخند زنان پیک مرگ را استقبال نمودند و دامن خاک را از قطعات بدن خویش پر از عظمت ساخته و با کشش معنوی خود قلوب جهانیان را متوجه خویش کرده و مزار خود را قبله گاه ارباب معرفت نمودند .
علی اکبر :
آن جناب که بزرگترین فرزند امام حسین ( ع ) است در اوایل خلافت عثمان متولد شد کینه حضرت علی اکبر ( ع ) ابوالحسن و در حادثه کربلا ، بیست و هفت ساله بود . آن حضرت با دختری از نوادگان ‹‹ ام ولد ›› ازدواج کرده ولی فرزندی نداشت 1 . آن حضرت اولین شهید از بنی هاشم بود . او جوانی خوش چهره ، زیبا ، با وقار ، شجاع ، سخاوتمند و در عین حال خویشتن دار بود 2 . هنگام شهادتش امام حسین ( ع ) خود را به بالین علی اکبر رساند و او را به سینه اش چسباند چهره ی مبارکش را بر چهره فرزند نهاد و کلماتی زیر لب زمزمه کرد و پس از لحظاتی علی اکبر شهید شد .
علی اصغر :
علی اصغر در مدینه متولد شد و مشهور است که هنگام شهادت 6 ماهه بود و تنها خواهر علی اصغر حضرت سکینه می باشد . امام حسین ( ع ) هنگامی که برای وداع دوباره به سوی خیمه ها آمد صدای علی اصغر را شنید که از تشنگی گریه می کرد به حضرت زینب فرمود : آن کودک را به من بده تا بالا و وداع کنم سپس او را در بغل گرفت و بوسید و به سوی دشمنان آمد و فریاد زد اگر به من رحم نمی کنید به این نوزاد ترحم کنید ناگهان حرمه بن کامل اسدی تیری به سوی علی اصغر پرتاب کرد که بر گلوی او نشست و او را به شهادت رساند . امام ( ع ) کودک را به خواهرش داد و مشت خود را از خون علی اصغر پر کرده و به سوی آسمان افکند و فرمود : آنچه بر من آمد بسی آسان است ، چرا که در پیش چشم خداست .
ابوالفضل العباس
چهارمین پسر حضرت علی بود . حضرت ابوالفضل در سال بیست و شش هجری متولد و مادرش حضرت 1 ام النبین ( فاطمه ) بود . پدرش امام علی ( ع ) به پیشنهاد برادرش حضرت عقیل با حضرت ام النبین ازدواج کرد تا صاحب پسرانی شجاع و رشید گردد که حضرت ابوالفضل حاصل این ازدواج بود و در سی و چهار سالگی در کربلا به شهادت رسید . حضرت عباس آخرین سخنانش را اینگونه به برادرش گفت : ‹‹ برادر مرا به خیمه گاه کودکان مبر از آنها خجالت می کشم که نتوانستم برایشان آب بیاورم آنگاه چشمانش را برای همیشه بست .
عبدالله بن امام علی ( ع )
عبدالله که کینه اش ‹‹ ابو محمد ›› بود در سال 36 هجری به دنیا آمد و پنجمین پسر حضرت امام علی ( ع ) است . در زمان شهادتش بیست و پنج سال داشت و به دست ‹‹هانی بن تثبیت ›› به شهادت رسید . عبدالله اکبر در هنگام نبرد این رجزها را می خواند ‹‹من پسر مرد دلاور و بخشنده ام ، آن مرد علی نیکوکار است که شمشیر پیامبر ( ص ) بود و کیفر دهنده ای که آثار ترس از او در هر جماعتی آشکار است .
عثمان بن امام علی ( ع )
کینه اش‹‹ ابو عمرو ›› متولد سال چهلم هجری بود . سومین پسر ام النبین ( ع ) هنگام شهادت بیست و یک ساله بود و فرزندی نداشت . حضرت علی ( ع ) به یاد بود
محابی بزرگوار ، جناب عثمان بن مظمون فرزندش را ‹‹ عثمان ›› نام نهاد . عثمان بن علی (ع ) در میدان جنگ این رجز را خواند ‹‹ منم عثمان صاحب افتخارات ، آقایم علی (ع) است که کارهای نیکش آشکار است و این حسین است که سرور خوبان و سرور هر کوچک و بزرگ است ›› .
جعفر بن امام علی ( ع )
جعفر کوچکترین برادر حضرت ابوالفضل ( ع ) و کینه اش ‹‹ ابن عبدالله ›› بود و به یاد بود برادرش حضرت جعفر طیار وی را جعفر نامید جعفر هنگام شهادت نوزده ساله و به دست ‹‹ خولی بن یزید اسبحی ›› به شهادت رسید .
محمد بن امام علی
ایشان معروف به محمد اصغر و از محمد حنفیه کوچکتر بود . مرحوم شیخ مفید معتقد است که ابوبکر کینه محمد اصغر بوده و مادرش لیلی بنت مسعود دارمیه است و طبری محمد بن علی ( ع ) را شهید کربلا دانسته و مادرش را ام ولد معرفی می کند . محمد هنگام مبارزه در میلان اینگونه رجز می خواند . سرورم علی ( ع ) است که بسیار سربلند است از هاشم ، نیک مرد کریم و بخشنده جانم فدای برادری که بزرگوار است ›› .
ابوبکر بن امام حسن ( ع )
نامش احمد ، کینه اش ابوبکر ، مادر او وقاسم رمله نام داشت و هنگام شهادت شانزده سال سن داشت 1 که بعد از برادرش قاسم عازم میدان شده و جمع کثیری از دشمن را به هلاکت رسانیده او بعد از آنکه جهاد شدیدی کرده و جمع زیادی از دشمن را به هلاکت رسانید در حالی که از شدت تشنگی چشم هایش به گودی می رفت ، خدمت عمومیش رسیده و عرض کرد : ‹‹ ای عمو ! آیا شربت آبی است ؟ تا جگرم را خنک کنم تا در مقابل دشمنان خدا و رسول نیرومند گردم حضرت فرمودند : ‹‹ ای فرزند برادرم کمی صبر کن ، تا اینکه جدت حضرت رسول را ملاقات کنی و به شربتی سیراب شوی که پس از آن هرگز تشنه نشوی ›› .
قاسم بن حسن ( ع )
نام مادر ایشان ام ولدی بوده که در کربلا حضور داشت . قاسم هنگام شهادت به سن بلوغ نرسیده و 14 سال داشت او که مرگ در راه خدا را شیرین تر از عسل می دانست دنیا و دنیا طلبان را شکست سختی داد و خود را هم ردیف بزرگترین مصلحان بشر در طول تاریخ قرار داد . عمر بن سعد گفت : به خدا سوگند من بر این جوان حمله می کنم و او را می کشم تا اینکه فرصت بدست آورده و با ضربت شمشیری سر مبارکش را شکافت بنابر نقل منتخب امام حسین ( ع ) آرام نگرفت تا اینکه قاتل قاسم را کشته و لشکر کوفه را
پراکنده ساخت .
عون بن عبدالله جعفر ( ع )
مادرش حضرت زینب می باشد . عون بعد از شهادت برادرش محمد عازم میدان جهاد شده و در هنگام جنگیدن این رجز را می خواند . اگر مرا نمی شناسید من پسر جعفرم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی است . عون بعد از آنکه بیست و یک نفر را به هلاکت رسانید شهید شد 1 .
محمد بن عبدالله جعفر ( ع )
مادرش حضرت زینب بوده که از طائفه بکر بن وائل می باشد محمد قبل از عون عازم میدان جهاد شده و بعد از آنکه ده نفر از دشمن را به هلاکت رسانید به دست عامر بن نهشل تمیمی به شهادت رسید او در میدان این رجز را خواند ‹‹ به خدا شکایت می کنم- از دشمنان- قومی که از کور دلی به هلاکت افتاده اند ترک و عوض کردند از نشانه های قرآنی را- قرآنی که محکم و مبین بود . قابل توجه است که انشاء به رجز فوق الذکر با آن محتوای عالی و نظم خوب در آن شرایط جنگ حاکی از موقعیت علمی و فرهنگی شهدای کربلا می باشد .
عبدالله بن حسن ( ع )
مادرش بنت سلیل و هنگام شهادت یازده ساله بود او در آخرین لحظات در آغوش حضرت امام حسین ( ع ) به شهادت رسید . هنگامی که امام ( ع ) تنها مانده بود . عبدالله که پسر بچه اش بیش نبود تنهایی و استفاثه عمویش را شنید و از خیمه بیرون دوید تا به عمویش کمک کند . عبدالله که در کنار عمویش بود ابحر بن کعب و یا حرمه بن کاهل قصد جان امام ( ع ) را کردند در حالی که آن حضرت روی زمین افتاده بود . عبدالله در حالی که با دستش از عمویش دفاع می کرد به آن دو گفت : ای زنا زاده می خواهی عمویم را بکشی ؟ ابحر دست عبدالله را با شمشیر قطع کرده و امام او را به آغوش می گیرد و حرمه او را در آغوش عمویش با تیری به شهادت می رساند .
جعفر بن عقیل
مادرش ام ثفر دختر عام از قبیله بنی کلاب می باشد . جعفر اولین نفر از فرزندان عقیل است که عازم میدان گشت وی بعد از کسب اجازه از امام ( ع ) و جنگ مردانه تعداد پانزده نفر از دشمن را به هلاکت رسانید و به دست عروه بن عبدالله خثعمی به شهادت رسید .
عبدالرحمان بن عقیل
مادرش ام ولد ( کنیز ) بوده است بعد از برادرش جعفر عازم میدان شده و جنگ سختی نموده و هفده نفر از دشمن را به هلاکت رسانید و به دست عثمان بن فاسد و بشیر بن
حوط القا یعنی به شهادت رسید هنگام نبرد این رجز را قرائت کرد : ‹‹ پدرم عقیل است پس نسبت مرا با هاشم بدانید- برادرانم از قبیله بنی هاشم می باشند آنان پیران و جوان مردان راست کردارند و آقایان همسان و این حسین ( ع ) بلند مرتبه است . سرور پیران و جوانان ›› .
عبدالله بن مسلم بن عقیل
مادرش حضرت رقیه دختر حضرت امیر المؤمنین ( ع ) بود و هنگام شهادت چهارده سال داشت 1 . عبدالله وقتی که خواست عازم میدان شود آمد از حضرت امام حسین ( ع ) رخصت جهاد طلبید . امام ( ع ) فرمود : هنوز از شهادت مسلم زمان زیادی نگذشته و معصیب او از خاطره ها زائل نشده تو را رخصت می دهم که دست مادرت را گرفته و از این واقعه بیروی روی و عبدالله عرض کرد : پدر و مادرم فدای تو باد من آن کس نیستم که زندگانی دنیای پست را بر حیات جاویدان ترجیح دهم ، خواهش می کنم که این جان ناقابل را به قربانی حضرت خویش قبول فرمایی .
محمد بن ابی سعید بن عقیل ( ع )
محمد بن ابی سعید هفت سال داشت که به شهادت رسید بنا به نقل مرحوم ما مقانی وقتی امام ( ع ) به زمین افتاد و دشمن به خیمه ها حمله ور شد . محمد بن ابی سعید از خیمه بیرون آمده بود که به دست لقیط بن ایاس جهنی به شهادت رسید . مادر محمد ام ولد
(کنیز ) پدرش ابی سعید نام داشته و مشهور است که مانند پدرش عقیل ( ع ) حاضر جواب و لطیفه گو بود . به طوری که عبدالله بن زبیر را در مجلس معاویه طی مناظره ای به ستوه آورد .
بشر بن عمرو حضرمی
بشر از تابعین محسوب شده و پسرانی داشته که به جنگاوری معروف بوده اند وقتی که امام حسین ( ع ) به بشر به خاطر اسارت پسرش اجازه ترک کربلا را دادند ایشان عرض کرد :
‹‹ بخورد مرا درندگان ، زنده زنده ، اگر تو را رها سازم و بروم از تو ( برای رفتن ) مرکبی بخواهم با کمی یاران ، تنهایت گذاشته و آسوده خاطر باز گردم هرگز چنین نخواهد شد›› بشر بعد از جهاد سختی در روز عاشورا به شهادت رسید .
یزید بن حسین
یزید بن حسین در اصل از اعراب قحطانی یمنی ، و ساکن کوفه ، و مشرق تیره ای از قبیله همدان می باشد برای او سوابق و فضائل بسیار خوبی ذکر کرده اند از جمله اینکه مردی شریف قاری قرآن ، زاهد ، پهلوانی از پهلوانان و عابدی از عباد کوفه محسوب می شده .
همچنین از نیکان شیعه و از بیت کنندگان با مسلم بن عقیل ( ع ) بوده تا اینکه مسلم به شهادت رسیده و او به خدمت حضرت امام حسین ( ع ) رسیده و در روز عاشورا قبل از ظهر به شهادت رسید .
حر ریاحی
ریاحی تیره ای از یربوع از شعبه های قبیله تمیم و از اعراب عدنانی شمالی محسوب می شود و هنگام شهادت ظاهرا میان سال بوده است . او از شخصیت های ممتاز ، از سران کوفه بزرگ قبیله اش بوده و به سبب همین موقعیت ممتاز حر بود که عمر بن سعد و مبید الله- بن زیاد او را به فرماندهی هزار نفر در لشکر ابن سعد نصب کرده مطلق شدن حربه امام ( ع ) یکی از وقایع برجسته انقلاب کربلاست .
نافع بن هلال
او دارای اصالت یمنی و ساکن کوفه بوده . نافع را جوانی قوی ، رشید ، زیبا و نیکو اندام نوشته اند . یکی از فعالیت های مهم نافع در کربلا شرکت مؤثر او در عملیات موفق تهیه آب به همراهی حضرت عباس ( ع ) بود . نافع در روز عاشورا با خود تیرهایی داشت و اسم خود را بر فاق تیرها نوشته بود و پیوسته با آن تیرها جنگ می کرد تا اینکه تمام شدند نقل است که هفتاد تیر داشته که با هر تیری یک دشمن را به هلاکت می رسانید نافع به دست شمر به شهادت رسید .
حبیب بن مظاهر
او ساکن کوفه و از بزرگان آنجا محسوب می شده و منصوب به قبیله بنی اسد می باشد همان قبیله ای که افتخار کفن و دفن شهدای کربلا نصیب آنها شد . هنگام شهادت هفتاد و پنج سال داشت و پسرش قلم در آن هنگام خردسال بود بعدها بزرگ شده و قاتل پدرش
را که از لشگریان مصعب بن زیبر بود ، قصاص کرده و کشتار حبیب در سایه یقینی که داشت قبل از شهادتش در شب عاشورا مزاج و سرور می کرد چرا که برای ورود به بهشت لحظه شماری می کرد .
قارب
پدرش عبدالله بن اریقط لیئی وئلی مادرش فکیهه خودش از موالی حضرت امام حسین و مادرش کنیز آن حضرت و خدمتکار در خانه حضرت رباب همسر امام ( ع ) بوده است 1
قارب و مادرش فکیهه در خدمت امام ( ع ) از مدینه به مکه و کربلا هجرت کرده و در روز عاشورا در حمله اولی قبل از ظهر به شهادت رسید .
یزید بن زیاد کندی
یزید مردی شریف ، شجاع ، تیراندازی ماهر بوده و قبل از اینکه حر مانع حرکت امام حسین ( ع ) شود به سپاه امام ( ع ) ملحق شد در روز عاشورا صد تیر به سوی دشمن انداخت که همه آنها به غیر از پنج تیر به هدف اصابت کرد یزید هر تیری که می انداخت امام ( ع ) می فرمود : خداوندا تیر او را به هدف آشنا کن و پاداش او را بهشت قرار بده .
اسلم :
اوقاری قرآن ، عالم ادبیات عرب و کاتب حضرت امام حسین ( ع ) در امورات مختلف بوده است . او روز عاشورا بعد از جهاد سختی جمعی از دشمنان را به هلاکت رسانید و
خود نیز به شهادت رسید . حضرت سیدالشهدا چون عقاب بر سر او حاضر شد و از اسب فرود آمده و بر او گریست و چهره مبارک خود را بر گونه او گذاشت . اسلم هنوز رمقی در جان داشت چشم گشود تبسمی کرد و گفت : کیست مثل من که فرزند رسول خدا (ص) صورت به صورت من نهاده است آنگاه جان به جان آفرین تسلیم کرده و به شهادت رسید .
سوید بن عمرو فشحمی
سوید بن عمرو مردی شجاع ، جنگ آزموده ، شریف ، عابد ، کثیر الصلوه بوده است او یکی از دو نفری بود که همراه حضرت امام حسین ( ع ) تا آخرین لحظات باقی مانده و بعد از شهادت امام ( ع ) به شهادت رسید . سوید در میان شهداء افتاده بود ولی اندک توانی داشت شنید که می گویند : حسین ( ع ) کشته شد آنگاه اندکی هشیاری یافت و خنجری که همراهش بود به جای شمشیر استفاده کرد و ساعتی با دشمن جنگید سپس به دست عروه بن بکار و زید بن و رقاء به شهادت رسید .
عبدالله بن عمید کلبی
همسرش ام وهب تنها زنی است که در کربلا به شهادت رسید . او از یاران برجسته حضرت ابا عبدالله ، مردی شجاع ، جنگ جویی سرسخت و پر توان ، قهرمانی شریف ، دومین شهید کربلا او مرد چهار شانه ، قد بلند و دارای بازوانی بستر بوده است . پس از حمله ای از سوی گروهی به فرماندهی شمر دست راست و یکی از پاهایش قطع شد و
بلافاصله به وضع فجیعی سپاهیان دشمن بدن او را با نیزه و شمشیر قطعه قطعه نموده و او را به شهادت رساندند .
سالم بن عمرو
او شیعه ای شجاع ، سوار کاری نامدار و از یاران خالص حضرت مسلم بوده است که با آن حضرت قیام کرده و بعد از شهادت مسلم دستگیر شده و موفق به فرار از چنگ ابن زیاد گشته و در میان قبیله اش مخفی شد تا اینکه خبر ورود حضرت امام حسین ( ع ) به کربلا را شنید و همراه مجاهدین به خدمت امام ( ع ) رسید ندا و در روز عاشورا شهید شده .
جابرین عروه غفاری
جابر هنگام شهادت پیرمرد بوده و از اصحاب حضرت پیامبر ( ص ) و از مجاهدین جنگ های بد روضین محسوب می شده است . او در روز عاشورا عمامه اش را از سر برداشته و محکم به کمر بسته و ابروهایش که روی چشمانش افتاده بود با دستمالی به پیشانی بسته و در آن وقت حضرت امام حسین ( ع ) به او نگاه می کرده که فرمود : خداوند به مجاهدت های تو ای شیخ پاداش بدهد 1 آنگاه جمعی از دشمن را به هلاکت رسانیده و خود نیز به شهادت رسید .
جون غفاری
وی به هنگام شهادت در سنین بالایی بوده است . سیاه پوست و مملوک فضل بن عباس بن عبدالمطلب بوده . وقتی که جون در روز عاشورا از امام حسین ( ع ) اجازه جهاد خواست آن حضرت فرمود : ‹‹ تو متابعت ما کردی در طلب عافیت ، پس خویشتن را به طریق ما مبتلا مکن از جانب من مأذونی که طریق سلامت خویش جویی ، جون عرض کرد ‹‹ یا بن رسول الله من در ایام راحت و وسعت کاسه لیس خوان شما بوده ام و امروز که روز سختی و شدت شماست دست از شما بردارم ؟ او بیست و پنج نفر از کفار را به هلاکت رسانیده آنگاه به شهادت رسید .
عبدالله و عبدالرحمن پسران عروه غفاری
جدشان مراق از اصحاب بزرگوار حضرت امیرالمؤمنین و در سه جنگ صفین ، جمل و نهروان از یاران و سربازان آن حضرت بود آنان هنگام شهادت جوان بودند . روز عاشورا خدمت حضرت امام حسین ( ع ) رسیدند و عرض کردند یا ابا عبدالله سلام بر شما آمده ایم که در پیش روی تو کشته شویم و دفع بلا از تو نماییم آن حضرت فرمود : خوش آمدید نزدیکتر بیایید پس نزد آن حضرت رفتند در حالی که می گریستند آنان عرض کردند : خدای ما را فدای تو کنید یا ابا عبدالله ! سوگند به خدا که گریه ما بر خودمان نیست ، بلکه می گوییم برای اینکه دشمنان دور تو را گرفته اند و ما قدرت نداریم دفعشان کنیم آن حضرت فرمود : ‹‹ سلام و رحمت خدا بر شما باد ›› پس از ساعاتی مبارزه به
شهادت رسیدند .
کنانه بن عقیق
وی اهل کوفه و هنگام شهادت سن زیادی داشته او و پدرش عتیق از صحابه حضرت رسول اکرم ( ص ) و از مجاهدین در غزوه احد بوده اند کنانه مردی پهلوان ، قهرمان ، عابدی از عباد کوفه محسوب می شد قبل از عاشورا وارد کربلا شد و در همان روز در حمله اولی به شهادت رسید .
فنر عامه بن مالک
او از شیعیان کوفه و از یاران مسلم بن عقیل و بعد از شهادت او متواری بود تا اینکه خود را در لشکر عمر سعد جای داده وارد کربلا شده و پس از آن به سپاه امام حسین ( ع ) پیوست . فنر عامه در روز عاشورا مبارزه شدیدی نموده و جمع کثیری از دشمنان را به هلاکت رسانید و در حمله اولی به شهادت رسید .
حلاس بن عمر ور اسبی
از اصحاب حضرت امیر المؤمنین ( ع ) بود و از فرماندهان لشگر آن حضرت در کوفه محسوب می شده او خود را به سپاه ابن سعد به کربلا رسانده و سپس به سپاه حضرت امام حسین ( ع ) پیوسته و در روز عاشورا در حمله اولی به شهادت رسید .
قاسم بن حبیب از دمی
از شیعیان شجاع و قهرمان و سوارکاری مشهور بوده است . از آنجایی که ابن زیاد موانع زیادی وضع کرده بود تا هیچ کس نتواند به کربلا بیاید و به امام ( ع ) یاری و در راهش فداکاری نماید قاسم بن حبیب در کوفه خود را جزو لشکریان ابن سعد قرار داده و بدین وسیله بر امتی خود را به کربلا رسانید آنگاه لشکر ابن سعد را ترک کرده و خدمت حضرت امام حسین ( ع ) رسید در روز عاشورا در حمله اولی به شهادت رسیده است . 1
مسلم بن کثیر ازدی
او حضرت پیامبر ( ص ) را دیده و از تابعین و از اصحاب حضرت امیر المؤمنین ( ع ) و حضرت امام حسین ( ع ) و از مجاهدین در جنگ جمل بوده و در این جنگ بود که تیری به پایش اصابت کرد و جراحتی برداشته و بعدها پایش می لنگید و لذا به او اعراج می گفتند . او نرسیده به کربلا به سپاه امام ( ع ) ملحق شد و در حمله اولی در روز عاشورا به شهادت رسید .
یزید بن مغفل
او از اصحاب حضرت علی ( ع ) از شجاعان شیعه از شعرای عالی مقام و از مجاهدین جنگ های صفین و نهروان و از تابعین بوده است و هنگام شهادت بیش از 60 سال سن داشته یزید بن مغفل از مکه تا کربلا در خدمت امام حسین ( ع ) بوده و در بین راه او و
حجاج بن مسروق را امام ( ع ) برای دعوت عبیدالله بن حر فرستاد . آن بزرگوار در روز عاشورا بعد از کسب اجازه از حضرت سید الشهدا مبارزه شدیدی نموده و جمع کثیری از دشمنان را به هلاکت رسانده و سپس خود نیز به شهادت نائل گشته است .
عمید بن عبدالله مذحجی
او امامت یمنی داشته و احتمالا از اهالی کوفه می باشد بعد از سعد بن حنظله تمیمی به میدان رفته و مبارز خواسته و این اشعار را قرائت کرد من در هنگام نبرد شیری سخت گیرم شمشیر خود را به کاسه سر سلاح پوشیده فرود می آورم و هماورد و حریف را به راحتی خوراک گفتار لنگ می گردانم ›› عمر بعد از حملات سفتی چند نفر از دشمنان را به هلاکت رسانید و به دست مسلم الفبای و عبدالله بجلی به شهادت رسید .
حجاج بن مسروق
از شیعیان مخلص و از اصحاب بزرگوار حضرت امیر المؤمنین ( ع ) و مؤذن حضرت امام حسین هنگام نمازهای پنجگانه بوده و هنگامی که حضرت سید الشهدا از مدینه وارد مکه شدند حجاج هم از کوفه به سوی مکه جهت زیارت امام ( ع ) مهاجرت کرده و در خدمت آن حضرت به کربلا آمده و روز عاشورا به فیض شهادت نائل گشت .
جناده بن حرث
جناده اهل کوفه و هنگام شهادت گویا سن زیادی داشته است . بعد از شهادت مسلم ( ع ) او در میان قبیله اش مخفی شده و هنگامی که امام حسین ( ع ) به سوی کربلا در حرکت
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 36 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله امام حسین ( ع ) و هفتاد و دو تن یاران