فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

منوگرافی و برای عملکرد اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی شرکت تعاونی تولیدی چینی بهداشتی ایساتیس

اختصاصی از فی فوو منوگرافی و برای عملکرد اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی شرکت تعاونی تولیدی چینی بهداشتی ایساتیس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

منوگرافی و برای عملکرد اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی شرکت تعاونی تولیدی چینی بهداشتی ایساتیس


منوگرافی و برای عملکرد اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی شرکت تعاونی تولیدی چینی بهداشتی ایساتیس

 

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات30

عملکرد اجتماعی تعاون
ارزش های اساسی تعاونی ها
کرایک استاد دانشگاه کانادا که مطالعات زیاد در باب تعاون ها دارد ارزش ها اساسی تعاونی را به صورت زیر دسته بندی کرده است :
1- کمک متقابل : الف) تعاون یا یکپارچگی ب) اقتصاد ج) مسئولیت اجتماعی
2- برابری : انصاف، حقوق و آزادگی : الف) مشارکت ب) دموکراسی
ج) آزادگی
3- عدالت اقتصادی : الف) برابری ب) مشارکت اقتصادی ج) تأمین کیفیت زندگی (طالب 1382‌: 118)
کی ون سو پس از ارائه دلایل چندی برای طرح ارزش های تعاونی در کشورهای آسیایی تحت عنوان ارزش های اسیایی به مقولات زیر اشاره دارد :
الف ) ارزشهای اقتصادی :
1- ارتباط منافع
2- پیشرفت اقتصاد زندگی
3- تدارک خدمت واحد
4- توسعه اقتصادی منطقه
ب) ارزش های اجتماعی :
1-اجرای اصل انسانگرایی
2- یاری متقابل
3- همبستگی اعضا
4- نوع دوستی اعضا
5- خود باوری در زندگی ( طالبی 1382: 120-119)
احترام به رأی و نظر دیگران
این امر زیر بنای دموکراسی است وتعاونی پرچمدار آن است زیرا در جلسات مجمع عممی و هیأت مدیره رأی اکثریت ملاک است. اقلیت باید به نظر اکثریت احترام بگذارند و هرگاه این امر در جامعه نهادینه شود زمینه برقراری دموکراسی در جامعه برقرار می شود.(مهرانفره :‌159)
نقش اجتماعی تعاون :
تعاونی از تعدادی انسان به عنوان عضو تشکیل می گردد.سپس تعاوی ماهیتی اجتماعی دارد و نتایج حاصله از کار دسته جمعی اعضا به جامعه باز می گردد به عبارت دیگر اساس کار تعاونی همیاری، همفکری، همکاری، وحدت عملی و اتحاد است و اگر از طریق آموزش این مفاهیم به نحو شایسته به اعضا منتقل گردد، مسلماً اعضا با توان بیشتری در امور تعاونی همکاری خواهند نمود و تعاوی شکوفا می گردد. اصول و مفاهیمی مانند مسئولیت پذیری اجتماعی، خودیاری، همبستگی فلسفه ذخیر قانونی و مازاد برگشتی در تعاونی و عدالت اجتماعی دارای اهمیت زیادی می باشند. اگر این مفاهیم در اعضای تعاونی نهادینه گردد اثرات مبتنی در رشد و شکوفای تعاونی خواهند داشت . ( مهرانفر : 58)
ذخیره قانونی :
اصلی است که در تعاونی برای امور اجتماعی و عالم المنفعه در نظر گرفته شده است، و پول آن قابل تقسیم بین افراد نیست از این اصل اقتصادی در جامعه، تأثیرات زیادی خواهد داشت و یکی از آثار اجتماعی تعاون است. ( همان : 60)
عدالت اجتماعی
از آنجا مالکیت در تعاونی مختلط است و صرفاً مالکیت خصوصی حاکم نیست و مالیکتی تعاونی و اجتماعی در تعاونی حاکم است و درآمد تعاونی به مقدار محدودی به عنوان سود به سهم تعلق می گیرد و بیشتر درآمد تعاونی به عنوان مازاد برگشتی، ذخیره قانونی و ذخیره آموزش بین اعضاء فعالیت های اجتماعی و فعالیت های خیریه و فعالیت های آموزش تقسیم می شود. لذا عدالت اجتماعی از طریق تعاونی در جامعه برقرار خواهد شد، زیرا قانون شرکت های تعاونی میزان سهام قابل خریداری در شرکت های تعاونی را برای اعضا مساوی تعیین نموده است این محدودیت موجبات تعادل نسبی را در میزان سرمایه و سهام عادی اعضا تضمین می کند و عدالت اجتماعی را در جامعه برقرار می نماید. (همان : 66)

آزادی و برابری :
آزادی در جامعه موقعی برقرار می شود که اقتصاد پشتوانه آن باشد و مردم از لحاظ اقتصادی زیاد اختلاف نداشته باشند و این نظام تعاونی است که از ماندن ثروت دردست عده ای خاص جلوگیری می کند و اعضای تعاونی عادلانه ازفواید تعاونی بهره مند می شوند و برابری نسبی اقتصادی در جامعه برقرار می شود تا بتواند به صورت نسبتاً مساوی از آزادی بهره مند شوند و جامعه ای با همبستگی اجتماعی بوجود آید. ( همان : 61)
عملکرد اجتماعی شرکت
را در موضوعات زیر بررسی کرده ایم :
1- اشتغال زایی در شرکت :
درزمینه اشتغال از زمان تأسیست تاکنون فقط یک نفر حسابدار، آن هم در سال جاری استخدام کرده و به جز آن فرصت شغلی نداشته است.
2- رابطه شرکت با محیط زیست :
با توجه به اینکه شرکت پروانه بهره برداری دارد محیط زیست منطقه را تأکید کرده است و از راه صنایع و معادن مجوز تهیه کرده است. رفت و آمد زیاد کامیون به علاوه مجاور بودن در کنار پایانه بار باعث شده که این مکان در داخل شهر نباشد تهیه و در انتخاب این زمین خود اعضا اختیاری نداشته اند بلکه اداره صنایع و معادن و سازمان مسکن این زمین را به این شرکت واگذار کرده اند


دانلود با لینک مستقیم


منوگرافی و برای عملکرد اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی شرکت تعاونی تولیدی چینی بهداشتی ایساتیس

جایگاه وضوابط قانونی مربوط به حفظ میراث فرهنگی در ایران با نگاهی بر تمهیدات جهانی 182 ص - ورد

اختصاصی از فی فوو جایگاه وضوابط قانونی مربوط به حفظ میراث فرهنگی در ایران با نگاهی بر تمهیدات جهانی 182 ص - ورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

جایگاه وضوابط قانونی مربوط به حفظ میراث فرهنگی در ایران با نگاهی بر تمهیدات جهانی 182 ص - ورد


جایگاه وضوابط قانونی مربوط به حفظ میراث فرهنگی در ایران با نگاهی بر تمهیدات جهانی 182 ص - ورد

از آنجا که هر سیاستی با تکیه بر تعاریف شکل می گیرد برداشتن گامی در جهت قبول تعریفی برای میراث فرهنگی ضروری بنظر می‌رسد.
انتخاب کلمات یک تعریف، کار حساس وقابل تأملی است زیرا هر کلمه یا عبارت می‌تواند عاملی تعیین کننده درشناسایی، ارزیابی وحفاظت از بقایای تاریخی باشد. همچنین عوامل مهمی در هر تعریف وجود دارد که کلمات کلیدی انتخابی برای آن باید توانایی  پاسخگویی به جنبه‌های مختلف آن را داشته و حتی المقدور متضمن آگاهی‌های لازم در آن وجه باشند. در این مبحث برآنیم تا با شناخت مفاهیم مربوطه، تعاریف ارائه شده ازمیراث فرهنگی را مورد مطالعه قرار دهیم.
از سوی دیگر با توجه به نقش اساسی وفزاینده‌ای که شناخت مبانی هر پدیده یا رویدادی دردرک ماهیت و سیرتکاملی آن دارد، مبحث دوم به بررسی این موضوع اختصاص یافته است.

مبحث اول : تعاریف میراث فرهنگی
1- معنی زبان شناسانه ( فیلولوژیک)
از آنجا که انتخاب واستفاده از لغات نقش مهمی در بیان مفاهیم پنهانشان دارد،ابتدا معنی زبان شناسانه لغات مربوط به میراث فرهنگی را که در انگلیسی،فرانسه،عربی وفارسی مورد استفاده قرار می گیرد بررسی می‌نماییم.
 
در انگلیسی،اصطلاحاتی چون Heritage، Cultural Heritage، Relics، Remains، Patrimony و Property به کار می‌آیند. بر طبق فرهنگ لغات Historical Principles (آکسفورد ،1888) Heritage در قرون گذشته به اشکال متفاوتی چون: heritage، eritage،
 erytage  و غیره بکار می رفته است.که همگی از ریشه لاتین Hereditagium می باشند به معنی :«.. آنچه به ارث رسیده یا ممکن است برسد،هر مال یا خصوصاً ملک که براساس حق وراثت واگذار گردد» آنچه در این اصطلاح واضح به نظرمی‌رسد، آن است که مال از گذشته به ارث رسیده است.
کلمة Relic که از Reliquias در لاتین بدست می‌آید،به معنی :«در موارد استفاده مذهبی، بخصوص در کلیساهای یونان وکاتولیک روم :برخی اشیاء همچون قسمتی ازبدن یا لباس،یک قطعه موردمصرف شخصی یا نظایر آن که به عنوان یادبود از یک قدیس، شهید یا فرد روحانی دیگری باقی مانده و به دقت از آن نگهداری کرده و محترم ومقدس داشته می‌شود»، ونیز «چیزی نفیس یا قیمتی» و «هر چه که به عنوان یادگاری یا یادبود از یک شخص، یک چیز، یک مکان نگه داشته شود؛یک یادمان.»
remains یعنی:«آنان که از میان تعدادی از اشخاص باز مانده،نجات یافته یا باقی مانده ‌اند؛باقیمانده یا الباقی» و «یک اثر مادی (عتیقه یا غیرآن )،  یک بنا یا ساختمان قدیمی یا ساخته‌ای دیگر؛ وشیئی  که از زمانهای گذشته به دست آمده است.»
Patrimony یعنی :دارایی یا یک ملک که از پدر یا جد شخصی به اورسیده؛ میراث، وراثت.
Property یعنی: وضعیتی ازتعلق یا متعلق به بعضی اشخاص بودن و «مالک چیزی بودن، چیزی را تملک کردن،حق(بخصوص حق انحصاری) تصرف، استفاده ،یا در اختیار گرفتن هر چیز (معمولاً شیئی مادی و محسوس) ، دارندگی ،مالکیت.»


دانلود با لینک مستقیم


جایگاه وضوابط قانونی مربوط به حفظ میراث فرهنگی در ایران با نگاهی بر تمهیدات جهانی 182 ص - ورد

دانلود تحقیق با موضوع روابط فرهنگی ایران در عصر پهلوی

اختصاصی از فی فوو دانلود تحقیق با موضوع روابط فرهنگی ایران در عصر پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق با موضوع روابط فرهنگی ایران در عصر پهلوی


دانلود تحقیق با موضوع روابط فرهنگی ایران در عصر پهلوی

بخشی از مقاله:

چالشها وچشم اندازروابط ایران وامریکا : زمانی که میرزا ابوالحسن شیرازی اولین فرستاده سیاسی یا سفیر ایران در عهد ناصری با حکم ناصر الدین شاه مامور به تاسیس سفارت درینگه دنیا یعنی ممالک امریکا یا ایالات متحده امریکا شد تصور نمی کرد که روزی مسائل فیمابین تهران – واشنگتن انقدر پیچیده وبغرنج شود که گره گشایی تئوریک ازان ؛ موضوع صدها سمینار و پژوهش قرار گیرد تا بلکه کور سویی برای گره گشایی عملی بتوان تصور کرد. این ابهام و حیرت منحصر به حاجی واشنگتن نبود که مردی ساده وسنتی وبیگانه ازدنیای مدرن بود و می نمود؛ ساموئل بنجامین اولین سفیر امریکا درایران نیز چنین چشم اندازی را در روابط فیمابین تصور نمی کرد. بهرحال با گذشت بیش از150 سال از اولین ارتباطات وتعاملات ملتین و دولتین ایران وامریکا امروز سطح و نوع این روابط دروضعیت ویژه ای است که ویژگی این وضعیت معلول عوامل گوناگونی است که دراین نوشتار به اختصار به برخی ازانها ومهمترین چالشهای موجود وچشم انداز قابل تصور اشاره خواهم کرد. - پیشینه تاریخی روابط ایران وامریکا : دریک سطح کلان روابط ایران وامریکا به 3دوره قابل تقسیم وتفکیک است ومولفه اصلی سازنده هردوره ؛ ویژگیهای مشترک حاکم براین روابط می باشد . این دوره ها عبارتند از: الف : دوره روابط ابتدایی ؛ محدود وخنثی : این دوره نزدیک به 100سال ازعهد ناصری تا اشغال ایران توسط متفقین درسال 1320برابر با 1941میلادی ادامه داشت . دران زمان اصل بی طرفی وانزوا مبتنی بردکترین مونروئه برسیاست خارجی امریکا حاکم بود ازاین رو واشنگتن اساسا درصحنه بین المللی سودایی درسر نداشت وتمام هم وغم دولتهای ملی وایالتی توسعه همه جانبه این کشور درچارچوب مرزهای کشوری بود و دورافتادگی جغرافیایی این سرزمین نوعی فرصت تاریخی برای امریکاییان ایجاد نمود تا فرایند ملت سازی دراین کشور دور از بحرانهای شایع قرن نوزدهم سامان یابد . ایران نیز دراین سالها محل تنازع وکشاکش منافع دولتین روس وبریتانیا بود و دول دیگر ی که سیاستهای توسعه طلبانه واستعماری داشتند مثل فرانسه وپرتغال و... نیز براساس قرارداد نانوشته با متحدین قدرتمند خود درمسکو ولندن؛ چشم طمع از ایران بریده بودند و المان نیز زمانی که جای پایی درایران یافت وچراغ سبزی ازجانب رضا شاه دید وارد چالشهای جدی با دول روسیه وبریتانیا شد که شرح ان درقالب دوجنگ جهانی قرن بیستم قابل جستجو ست .بهرحال چنین شرایطی موجب شد روابط دوکشور دراین دوره طولانی به تبادل سفیر ؛ برخی سفرهای اتباع دوکشور وبرخی فعالیتهای علمی وفرهنگی واقتصادی محدودامریکاییان در ایران منحصر شود. برای نمونه می توان به سفر جاستین پارکینز (Justin parkins) و آساهیل گرانت (asahil grant) دونفر ازمیسیونرهای معروف امریکایی به ایران درسال 1834میلادی برابر با 1213هجری شمسی اشاره کرد.

تعداد صفحات: 41


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق با موضوع روابط فرهنگی ایران در عصر پهلوی

دانلود مقاله منجی و آخر الزمان در تهاجم فرهنگی صهیونیسم(در عرصه سینما)

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله منجی و آخر الزمان در تهاجم فرهنگی صهیونیسم(در عرصه سینما) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله منجی و آخر الزمان در تهاجم فرهنگی صهیونیسم(در عرصه سینما)


دانلود مقاله منجی و آخر الزمان در تهاجم فرهنگی صهیونیسم(در عرصه سینما)

 

مشخصات این فایل
عنوان: منجی و آخر الزمان در تهاجم فرهنگی صهیونیسم(در عرصه سینما)
فرمت فایل: word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 23

این مقاله درمورد منجی و آخر الزمان در تهاجم فرهنگی صهیونیسم است.

خلاصه آنچه در مقاله منجی و آخر الزمان در تهاجم فرهنگی صهیونیسم می خوانید :

.آخرالزمان طبیعی
در این گونه، طبیعتِ صبور و مقهور انسان که مورد هجوم انسان قرار گرفته، به دلایل عمده ( از جمله تخریب طبیعت به دست آدمی) بر علیه انسان اعلام جنگ می کند و وقایعی چون زلزله های عجیب و غریب،گردباد، سیل، برخورد شهاب سنگ های عظیم به کرۀ زمین و وقایعی این گونه، پایان عمر دنیا را رقم می زند و یک آخرالزمان یا فاجعۀ طبیعی پدید می آورند.
گاهی نیز به دلیل دخالت های نا به جای انسان در پروسه های طبیعی و دست کاری های ژنتیک، هیولاهای نا شناخته ای از دل طبیعت پدیدار می شوند و حیات بشر را به مخاطره می افکنند. فیلم هایی نظیر: «برخورد عمیق»، «آرماگدون» ، «قلۀ دانته»، «دنیای آب»، «گودزیلا» و «پارک ژوراسیک»، هر یک به سهم خود، مصادیقی از آخرالزمان طبیعی محسوب می شوند.

2.آخرالزمان تکنولوژیک
حدیث چالش میان انسان و فرزند ناخلف او تکنولوژی است. به عبارتی آدمی با آفریده های تکنولوژیک خویش در جدال است و این بار مصنوع شوریده بر صانع، شرایط آخرالزمانی را برای انسان پدید می آورد. و از آن جا که تکنولوژی از جنس سنخ بشر نیست، بنابراین اگر روزی محصول بشر بر او سبقت بگیرد؛  فقط موجب وحشت، احساس پوچی و از خود بیگانگی او می شود.
در آخرالزمان تکنولوژیک، ما می بینیم که مصنوعی صانع خود را نابود می کند؛ یعنی آن چه را که بشر خود آفریده، بر آدمی غلبه می کند و بشر را به فرجام خودش در این دنیا می برد. گاهی اوقات این مصنوع یک   سوپر کامپیوتر فوق هوشمند است،گاهی اوقات یک سلاح اتمی غیر قابل کنترل و در واقع هوشمند و گاهی اوقات نیز انواع دیگری از تکنولوژیک است. مصنوع، هرچه که باشد، در نهایت وحشت و تنهایی انسان را در مقابله با این مخلوق خود نشان می دهد.  
جرقّه های آغازین این گونه آثار را می توان در فیلم«دکتر فرانکشتاین» (فرانکشتاین، هیولایی بود که در آزمایشگاه توسط یک دکتر بیولوژیست تولید شد و نهایتاً این هیولای آزمایشگاهی، صانع خود را تعقیب کرده و می کشد) و تداوم آن را در «ترمیناتور2و3» ، «ماتریکس1و2»  مشاهده کرد. دراکثر این آثار انسان مغلوب مصنوع و مخلوقش شده و دچار بحران هویت است. منجی این قبیل آثار معمولاً یک انسان دانا و شجاع و البته آمریکایی است که با درآمیختن دانش و شهامت خویش، پیروان اندک خود را هدایت و رهبری می کند. در پایان نیز این تکنسین اخلاق گرا، آنتاگونیست تکنولوژیک را شکست می دهد و بر نیروهای دشمن غلبه  می کند.  

3. آخرالزمان اسطوره ای
آخرالزمانی است که در آن موجوداتی مفاهیمی از اعماق افسانه و آن سوی تاریخ، از دنیای   افسانه ها و اساطیر ملل سر بر می آورند و در شرایط کنونی خطرساز می شوند. به عبارت دیگر این بار آنتاگونیست از آن سوی مرز واقعیت و رؤیا و از دنیای رمزآلود افسانه و اسطوره های کهن سر بر می دارد و به دنیای امروز پا می گذارد و پارادوکس ماهوی آنتاگونیست با دنیای مدرن امروز، شرایط آخرالزمانی را پدید
 می آورد.
 مثلاً تیتان ها و ژئان هایی که از قعر دوزخ، تارتاروس و از دل زمین برمی خیزند و دنیا را بر
می آشوبند و شرایط آخرالزمانی را برای بشر ایجاد می کنند(در اسطوره های یونان باستان و در اساطیر سایر ملل داریم که این ها از آن سوی مرز اسطوره می آیند و به شدّت واقعی و امروزی و حقیقی می شوند و شرایط آخرالزمانی را برای بشر ایجاد می کنند).
در این گونه آثار، منجی و یاران او هیچ چاره ای جز سفر به دنیای اسرارآمیز اسطوره و خیال ندارند؛ زیرا هیچ سلاح و شیوۀ مدرنی بر آنتاگونیست ماقبل تاریخی کارگر نیست و صرفاً او را با تمهیدات اسرارآمیزی از جنس خود می توان از میان برداشت. سرانجام با کشف یک طلسم یا ابزار سحرآمیز، قدرت جادویی آنتاگونیست باطل می شود و بحران فرو می نشیند. از مصادیق تصویری این گونۀ آخرالزمانی،
می توان به فیلم های: «مومیایی» ، «بازگشت مومیایی» ، «عقرب شاه» ، «ارباب حلقه ها» ، «هری پاتر» و«جادو گر مرلین» و ... اشاره نمود.

4. آخرالزمان علمی- تخیلی
سوژۀ گروه دیگری از آثار هالیوودی است که طی آن تلفیقی از خیال و واقعیت، یک خط آخرالزمانی را پدید می آورند. در این الگوی روایی، جدالی بین انسان و هم زادهای فرازمینی او در
 می گیرد.آنتاگونیست ها در قالب موجودات فضایی، از آن سوی کهکشان و از اعماق تاریک فضا، پدیدار می شوند و حیات انسان را بر روی زمین مورد تهدید قرار می دهند و منجی این قبیل آثار با ترکیبی از دانش و مسائل ماوراءالطبیعه به جنگ بیگانگان می رود و در نبردی سخت و خونین، مهاجمان فضایی را از سر راه بر می دارد. فیلم هایی نظیر مجموعۀ چهار قسمتی«بیگانه» ، «روز استقلال» ، «عنصر پنجم» و مجموعۀ«جنگ ستارگان» و ساختۀ اخیر «جنگ دنیاها»  از جملۀ این قبیل آثارند.
5. آخرالزمان دینی
مهم ترین و قابل بحث ترین رویکرد سینمایی تحت مدیریت صهیونیزم آخرالزمان دینی است که در قالب مستقیم و با رویکرد نمادین و استعاری، شرایط آخرالزمانی را به تصویر می کشد. در این نگرش دینی که عمدتاً با رویکرد توراتی است- آنتاگونیست در قالب یک ضد ارزش دینی(مثلاً:شیطان،ضد مسیح یا دجّال) در آغازۀ هزاره و یا در برخی تواریخ خاص از زندان دوزخی خود رها می شود و کمر به قتل آدمی می بندد و حیات بشری را بر روی کرۀ زمین مورد تهدید قرار می دهد و در مسیر ازسر راه بر داشتن آنتی کرایست یا ضد مسیح قدم می گذارد.  
طبعاً در این قبیل آثار، منجی یک شخصیت متدیّن(مثلاً یک کشیش یا یک قدّیس) است که با تلفیقی از ایمان و شهامت و ایثار، آنتاگونیست را شکست می دهد و سحر شیطان را باطل می کند. در این قبیل آثار گاهی مسیح و گاهی پیروان او- به تعبیر صهیونیزم- محور مقابله با شرارت هستند و در پروسه ای تقدیری و حساب شده، شیطان را مقهور و منکوب می کنند. فیلم هایی نظیر«جن گیر1و2»  ، «طالع نحس 1و2و3» و«پایان روزگار» و آخرین تولید جنجال برانگیز از این نوع«کنستانتین» مصادیق بارز این گونه آثار به شمار می آیند.  
ترویج خرافات دینی
سوءاستفاده از برخی از فرازهای تحریف شده کتاب تورات و ترویج این خرافات از طریق  فیلم های سینمایی از همان آغاز در دستور کار صهیونیزم بین الملل قرار داشته است و همین امر حجم گسترده ای از فیلم های ظاهراً دینی- ولی در باطن خرافی- را در تاریخ سینمای جهانی پدید آورده است .که به خرافه های شیطانی ،ظهور ناجی و سفر به سرزمین تسموو افسانه آخرالزمان می توان اشاره کرد.

خرافه های شیطانی
در باور خرافه های شیطانی؛ شیطان مفهوم اهریمنی است که با قدرتی مخوف و ویران گر در برابر ارادۀ پروردگار قد علم می کند و با کمک پیروانش نسل آدمی را در معرض نابودی قرار می دهد. در سینمای کلاسیک، شیطان بر اساس تقدیری ازلی در زمانی معین از زندان دوزخی خود رها می شودوبرای انجام شرارت محتاج کالبد آدمی است و هرگاه انسان میزبان کشته شود یا این که به صورت داوطلبانه خودکشی کند، شیطان کالبد انسانی خود را از دست خواهد داد و ناگزیر دستش از آزار آدمیان کوتاه خواهد شد. در این صورت شیطان دوباره به زندان باستانی خود بازمی گردد و در انتظار فرصتی دیگر برای نابودی نسل بشر باقی می ماند.
این باور خرافی را می توان در فیلم هایی نظر«جن گیر» ، «طالع نحس» ، «پایان روزگار» ، «وکیل مدافع شیطان» و... مشاهده کرد. این فیلم ها غالباً همراه با خشونت، برهنگی، یأس، نومیدی، جادوگری، اسطوره سازی، خون آشامی و وحشت و ترس هستند. مثلاً فیلم«شرکت هیولاها» و یا داستان«شیطان کوچولو» تصویر خوب و جذابی از دیوها و شیاطین ارائه می دهند.
لازم به ذکر است، در بسیاری از این آثار، سمبل ها و نمادهای  شیطانی و فرقۀ جدیدالتأسیس
 شیطان پرستی ترویج وتبلیغ می شود؛ مظاهری چون: خفاش، مار، عقرب، عنکبوت، شغال، کلاغ، بز وحشی و استخوان، شمشیر   خون آلود، صلیب و هلال وارونه، ستاره پنج پر و شش پر، نیزه سه سر، صورتک های شیطانی، غول و جن و روح های وحشتناک و بعضاً مهربان، جادو و عصا و سایر ابزار سحر و جادو، مدل های مو و لباس خاص،رنگ هایی چون سیاه، قرمز و آبی روشن، ادبیات و شعرهای نفرت برانگیز و زننده، اعدادی چون666، 1000، 6 ،  اشکالی مثل مثلث و دایره های ناقص و انواع
 موسیقی های شیطانی.
البته باید توجه داشت که این سمبل ها، همه جا نماد شیطان نیستند و در ترکیب با مضموم و ادبیات و موسیقی نفرت انگیز شیطانی این معنا را می رسانند. و نباید با بی خیالی از کنار این نمادها گذشت؛ چرا که ده ها سال است که در لوای این علائم و نشانه ها، غرب فرهنگ خود را به سایر نقاط جهان صادر کرده است.

بخشی از فهرست مطالب مقاله منجی و آخر الزمان در تهاجم فرهنگی صهیونیسم

چکیده
منجی گرایی در ادیان
فرهنگ و تهاجم فرهنگی
ابزار واهداف تهاجم فرهنگی
پروتکل هاو مبانی فکری صهیونیسم
هالیوودو سینمادر دست صهیونیسم
سرمایه گذاری در صنعت فیلم سازی
تبلیغات سینمایی با مدیریت صهیونیسم
آخرالزمان
سوءاستفاده از باورهای اعتقادی
آخرالزمان طبیعی
آخرالزمان تکنولوژیک
آخرالزمان علمی- تخیلی
آخرالزمان دینی
ترویج خرافات دینی
خرافه های شیطانی
ظهور ناجی و سفر به سرزمین موعود
تصویر می کشد.
افسانه آخرالزمان
نتیجه
فهرست منابع و مآخذ:

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله منجی و آخر الزمان در تهاجم فرهنگی صهیونیسم(در عرصه سینما)

دانلود مقاله کامل درباره تهاجم فرهنگی

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله کامل درباره تهاجم فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره تهاجم فرهنگی


دانلود مقاله کامل درباره تهاجم فرهنگی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 40

 

- اسلام استمداد می کند.

- انقلاب یاری می طلبد.

- خونهای پاک صدها هزار شهید ، خونبهای خویش را می خواهند.

- پیامبران از آدم تا خاتم عملکردها را نظاره گرند.

- امامان از علی (ع) تا مهدی (عج) به تماشای اعمال ما ایستاده‌اند و حسین (ع) فریاد «هل من ناصر ینصرنی» را تکرار می‌کند.

- از دخمه‌های تنگ و تاریک زندانهای اموی و عباسی ، ناله آزاد مردان بگوش می‌رسد.

- از بالای چوبه های دار ، از شکنجه گاههای اعصار مختلف تاریخ. «معذبین فی الارض» را تکرار می‌کند.

- هنوز فریاد ابوذرها از بیابان ربذه و آوای میثم تمَارها بر بالای چوبه دار و ناله حجربن عدی ها از «مرج عذرا» ما رابه بیداری و یاری می‌خوانند.

- از قله‌های بلند غرب وزمهریر شبهای تار زمستان.

- از دشتهای سوختة جنوب و سموم آتشین تابستان.

- از سنگرداران بی سنگر و سنگر نشینان عارف و پاکباز جبهه‌ها ، پیک صبا پیام دارد.

- از سربازان گمنام مدرسة‌عشق و گم شده های باتلاق‌ها ، هورها و رودخانه‌ها و000

- از آنان که طعمة حیوانات صحرا شدند و برای همیشه از آنها خبری نرسیدو نرسید.

- از بسیجیان پا برهنه امام و امام بسیجیان پابرهنه.

- از پدران و مادران شهید داده ، و نوعروسان حجله سیاه‌پوش کرده.

- از آن کودکی که لبخند امید زندگی بر لبان معصومش خشکیده و دیدگان بر راه دارد.

- از ویرانه‌های بمباران گشته ، که عرصه گاه جغدها شد.

- از طلایه‌داران عشق و شهادت

- از آنان که نوار سرخ بسیجی بر پیشانی بسته و هستی خود را در طبق اخلاص و ایثار نهاده تا اسلام را پاسداری کنند.

- از دزفول قهرمان ، هویزة مظلوم ، چزابه ، بستان و آبادان و شلمچه و حلبچه شیمیایی شده          و خرمشهر زخم خورده

- از ماورای مزرها ،‌فلسطین و لبنان ، افغانستان ، مصر و عراق و الاجزایر و هر گوشة دنیا که سربداران تاریخ ، پنچه در پنچه اهریمنان دژخیم افکنده و «هیهات منَاالذله» می‌سرایند.

- از مستضعفان تاریخ و میلیونها انسان که زیر آورهای ستم و بیداد با چشم کم فروغ و امیدوار تجربة تاریخی ، انقلاب ما را در این لحظات حساس می نگرند ، که آیا می‌توانیم دستاوردهای آنرا حفظ کنیم یا نه ؟000 و برای دیگر مستضعفان چه می‌کنیم ؟000

- از آوارگان بی‌پناهی که تنده مآمن و مآوای خویش را «ام القرای جهان اسلام» یعنی ایران انقلابی می‌دانند.

  • از کعبة‌مجروح و دربند ، مدینة مظلوم و در اسارت.
  • از کربلای خونین و قدس مغصوب و اسیر در چنگال یزدیان و یهودیان زمان.
  • از زنده بگوران بدست دژخیمان صهیونیست.
  • از نفرت زدگان شعار سراب گونة حقوق بشر واستکبار و امپرایالیسم و لیبرالیسم.
  • از تازه رهیدگان از زندان مخوف و آهنین دیوار مارکسیسم.
  • از آنانکه نویدهای علم گرایان را رؤیایی کاذب می‌‌بینند و در جستجوی نوری دیگرند.
  • از آنانکه سایة سنگین و سیاه فقر و استثمار کمرشان را شکسته است.
  • از کودکان خشکیده و گرسنه و بیمار آفریقا و دیگر دیار محروم جهان معاصر
  • از آنان که قرنها حاکمیت جهل و جور را در مسیر انحرافی حکومتها با اندوه و تآسف تحمَل کردند و در رهگذر انقلاب اسلامی ما نشیتند تاره آوران این تحفة‌الهی را ببینند.
  • از آنان که آوای انتظار سردادند که : «الیس الصبح بقریب» ؟
  • از آنان که سپیده را دیدند و به تیره روزان نوید پایان شب سیاه را دادند.
  • از آنان که گسترة صادق را در پهن دشت افق نظاره کردند و سرود مرگ سیاهی را زمزمه کردند
  • از آنان که ستارة اقبالشان در محاق تیره بختی افتاده بود و با ناباوری ، طلوع صبح صادق رهایی را جشن گرفتند: «فقطع دابرالقوم الذین ظلمو و الحمدلله رب العالمین»
  • از آنان که رهبری بزرگ مردی از تبار رسولان خاتم پیامبران را به فال نیک گرفتند و روند تاریخ را به سوی کعبة آمال رهایی ، پویا دیدند.
  • از شهدای پانزده خرداد ، قربانیان هفدة شهریور
  • از آنان‌که در عید خونین بیست و دوم بهمن درخت انقلاب را با خون پاکشان به ثمر نشاندند    و طومار رژیم ستمشاهی را در هم پیچیدند.
  • از آنان که طی هشت سال دفاع مقدس انواع محرومیتها و مصیبتها را به جان خریدند و کشور عزیز ایران را پر از شقایق سرخ کردند و به این دل خوش داشتند که ما بمیریم اما چراغ اسلام روشن بماند.
  • از آنان که عاشقانه رفتند تا اسلام و انقلاب بماند.
  • از آن جوان معلول که تا واپسین لحظات حیات پر رنج و مصیبت خود رو در روی ما نشسته تا ببیند سرنوشت خونبهای همر زمانش ودست آورد پیکر در هم شکسته و بیمارش یعنی اسلام به چه سویی می رود ؟
  • آری از همة این زبانها و قطره قطرة این خونها. و از امام امت اسلام ، اسوة وارستگان ، آن یگانه دهر ، آن پدر روحانی و فانی فی‌الله ،‌آن بزرگ پرچمدار اسلام ناب محمدی (ص) در روزگار حاکمیت کفر و ستم ، از خمینی کبیر (ره)
  • و ازی خلف صالح و شاگرد برجسته او نمایندة حجت معصوم و نایب برحق حضرت بقیه الله الاعظم خامنه‌ای عزیر (مد ظله العالی) ،
  • آری ، از همه این زبانها و همة دلسوختگان اسلام ، این نهیب دردناک بگوش می‌رسد ،

 ای مسئولان ، دو لتمردان ، کار گزاران ، قانونگذاران ، قضات ، مجریان -

 ای علمای حوزه‌‌ها ، دانشمندان ، نویسندگان ، زبانداران ، قلمداران -

ای معلمان ، مربیان ای پدرها ، مادرها !

ای همة کسانی که قلبتان برای اسلام و انقلاب و فرزندانتان می‌تپد ؟ هشدار !

اسلام و انقلاب اسلامی ارزان بدست نیامده ، که پای واژه واژة این کتاب مقدس خون شهیدان

بسیاری بر زمین ریخته این خونها خونبهای خویش را می‌طلبند.

دشمن غدَار اینک تمامی نیرو و امکانات پیشرفته خویش را در جبهة فرهنگی متمرکز نموده این بار شیطان «برون» (استکبار جهانی) برای اضلال و اغوای رهروان راه انبیاء و ایجاد انحراف و خلل در مسیر الهی انقلاب از شیطان وسوسه گر و خنَاس «رون» مدد گرفته تا با ترویج فساد و ابتذال   و بی‌بندوباری ، سربازان جبهه اسلام و انقلاب را در زنجیر شوت و تحذیر به اسارت بکشد.

این با ایادی استکبار بانوارهای ویدئو قلب جوانان این مرز و بوم را نشانه گرفته و با انتشار گاز فساد آلود شهوت روح و فکر سرمایه‌های این ملت را مسموم و با پخش انواع عکسها و نوارها و کتابهای مبتذل خانة ایمان ما را ویران می خواهند.

این بار این دیوبدنهاد می‌کوشد تا باز گشتگان پیروزمند «جهاد اصغر» را در میدان پر مخاطرة «جهاداکبر» به زانو در آورد.

مارهای زخم خوردة‌جهان استکبار و در رآس آنها آمریکای جهانخوار و عوامل خارجی و داخلی‌اش برای خالی کردن زیر پای این انقلاب در بعد فرهنگی و اخلاقی دسیسه‌ها و توطئه‌ها در دست اجرا دارند که در مقایسه با ناوگانهای جنگی و حملات هوایی و زمینی و موشک و بمب شیمیایی از قدرت ویرانگری بیشتری برخوردارند. اگر مراقب و هوشیار نباشیم خدای نخواسته با دست خود ما  ،‌ مارا از میان برمی ‌دارند.

- با جبهه گیریها ، اختلاف ، خط و خطوط

- با ترویج فساد و مواد و شبکه‌های مخفی و آشکار

- با القاء افکار و اندیشه‌های مسموم و انحرافی

- با دنیا‌گرائی ، مد پرستی و مصرف گرائیچ

چنین احساس می شود که ارزشها مورد هجوم قرار گرفته ، احساس می‌شود برخی قلمها مرموز در یک سیاست و جریان هدایت شده و هماهنگ حریم اسلام ، تشیع ، فقه و فقاهت و روحانیت را آماج حملات خویش قرار داده‌اند و مقالاتی در روزنامه‌های رسمی و مجلات مختلف (حتی پاره‌ای مجلات وابسته به برخی نهادهای انقلاب) نشر می‌دهند که هدف آن شکستن حریم قدس امامت      و فقه و فقاهت و فتح باب بازی با ارزشهای معنوی و میراث فرهنگی ما است و این بزرگترین خطری است که باید جلوی آن را سدَ کرد.

اگر حریم اسلام شکسته شود ، علما و دانشمندان دلسوز صحنه را خالی بگذارند ،‌ اگر پاسداران ارزشها از ارزشهای معنوی انقلاب غفلت ورزند ، اگر سریع و حساب شده ، جدَی و با برنامه اقدام نشود ، خسارت آنرا مشکل بتوان جبران کرد و خطر آن دامن اسلام و انقلاب اسلامی را در دراز مدت خواهد گرفت.

شرایطی است که به گفتة‌یکی از نویسندگان و تحلیل گران بیگانه : در حال حاضر توده مسلمان سراسر جهان اخبار انقلاب اسلامی را پی می‌گیرند. اکنون میلیونها مسلمان در شمال آفریقا ،‌ مالزی ، اندونزی ، اروپا و000 از سر عشق و ارادت به انقلاب اسلامی به عنوان قبلة آمال و آرزوها می‌نگرند

شرایطی که جهان سرخورده از مادیَت ، علم زدگی ، غرب گرایی و شرق گرایی و کاپیتالیسم           و کمونیسم و آوازه گری برخی ادیان مدَعی معنویت و اخلاق ، تشنه آب زلال اسلام از چشمة‌آن است و آن را دربارهای حکام دست نشانده کشورهای اسلامی و عملکرد مدعیان معنویت وابسته به آنها ، جستجو نمی‌کند بلکه از ایران اسلامی خبر آن را می‌گیرد و در جستجوی آب حیات معنویت  

 وایمان راهی این سرزمین شده و بدان چشم دوخته است.

در این شرایط که ندای جهانشمول اسلام بیش از هر زمان دیگر بگوش جهان و جهانیان می‌رسد       و فریاد اسلام خواهی ملل محروم از اقصی نقاط گیتی برخاسته است.

در این شرایط که پیکر پوسیدة ابر قدرت کفر پیشة‌شرق با ظهور اسلام ناب محمدی (ص) در هم شکسته و بر ویرانه‌های آن جمهوریهای مسلمان نشین سر برآورده‌اند.

آری در چنین موقعیتی رسالت اسلامی ما سنگین است و انتظار خدا ، پیامبران ، امامان و مسلمین عالم از آنچه ما عمل می‌کنیم بیشتر. پاسداری ارزشها ، آگاهی ، دلسوزی ، هوشیاری ، دقت            ، گستاخی و فداکاری بیش از این می‌طلبد ، مسئولیت این جهاد مقدس و مقابله با تهاجم فرهنگی غرب و بازسازی معنوی و اخلاقی و عملی در درجه نخست بر عهدة مسئولان ، علما ، اندیشمندان   و صاحبان قلم و بیان و سپس رسانه‌ها ، مطبوعات ، نهادهای خبری و صدا و سیما و دانشگاه و000 بیش از هر کس بر دوش شما مربیان عزیز ، سنگرداران خطوط مقدم این مبارزه و سازندگان نسل فردا و پرورش دهندگان سربازان این انقلاب است.

پیش از بررسی جوانب گوناگون مسئله تهاجم فرهنگی ، برای روشن شدن زمینه بحث ، طرح مقدمة کوتاهی دربارة فرهنگ و جایگاه آن ضروری به نظر می‌رسد.

تعریف «فرهنگ»

اگر چه برای فرهنگ ، تعاریف متعدد و مختلفی از دیدگاههای گوناگون ارائه شده است. ولی مقصود ما از فرهنگ در این مقال «مجموعة‌باورها ،‌ بینشها ، ارزشها ، آداب و سنن و اخلاق و اندیشه‌های پذیرفته شده و حاکم بر یک جامعه می‌باشد.»

 حضرت آیت الله خامنه‌ای (مدَظله العالی) فرهنگ را به همین معنای وسیع گرفته و اینگونه تعریف کرده‌اند :‍

«فرهنگ هر جامعه و ملتی و هر انقلابی به مجموعه دستاوردهای ذهنی در آن جامعه که شامل دانش ، اخلاق ، سنن ، آداب و چیزهایی که از اینها سر چشمه می‌گیرند گفته می‌شود ، به طور کلی ذهنیت حاکم بر یک جامعه به معنای جوشیده یا زا خارج از آن جامعه در آن راه یافته باشد.»[1]

بر پایة این تعریف ، فرهنگ اسلامی به فرآیندی از اندیشه‌ها ، باورها ، بینشها ، ارزشها و آداب          و سنن و اخلاق و دانشهایی که از سرچشمه فیاض وحی الهی و سنت و سیرة رسول خدا (ص)        و ائمه معصومین علیهم السلام (کتاب و عترت) ، نشآت گرفته باشد ، اطلاق می‌شود.

رهبر انقلاب در تبیین فرهنگ اسلام می‌فرمایند :

«فرهنگ اسلامی چیست ؟ اسلام یک مکتب است ، یک طرحی برای زندگی و یک انقلاب ، که وقتی از ابعاد مختلف به اسلام نگاه می کنیم ، تفکر اسلامی ، اخلاق اسلامی ، سنن و آداب اسلامی ، هنر اسلامی (نه هنر وارداتب که از آن استفاده می‌کنند). این چیزها را در اسلام می‌بینیم »[2]

نقش و جایگاه «فرهنگ»

به اعتقاد ما اساسی ترین وزیر بنایی ترین عنصر یک جامعه «فرهنگ» آن جامعه است. چرا که سایر شئون سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و حقوقی یک جامعه از فرهنگ آن ناشی می‌شود. فرهنگ یک جامعه است که روابط اقتصادی را در آن جامعه تنظیم و خط مش‌ها و اصول سیاسی را معین          ، مقرارت اجتماعی و ارزشهای حقوقی و اخلاقی را تعیین می‌نماید.«بر مبنای تفکر و اسلامی ،

فرهنگ «روح و جان باطن» تمدن است و تمدن ، جز «ظاهر فرهنگ نیست» تغییرو تحول            و تآسیس و پیدایی «تمدنها» منوط و محصول و نتیجه و تعییر و بسط و پیدایش «فرهنگها » است. از این رو است که «فرهنگ» را روح . مایة حیات تمدن می نامیم و ستیز و رویارویی تمدنها را در اصل ستیز و مقابله فرهنگها می‌دانیم.»

«نگرش سطحی و ظاهر بینانه ، فرهنگ را چونان از اجتماعیات ( به معنای وسیع آن) و نه به عنوان روح و جان و مبنای تمدن در نظر می‌گیرد»

«با تغییر فرهنگها ، تمدنها تعییر می‌کند.» سیاست ، اقتصاد ، نظام معاملات ، مناسبات و همة آنچه که اجتماعات می‌‌نامیم چیزی نیستند مگر شئون مختلف «تمدن» که خود ظاهر و جلوة «فرهنگ»است.

حیات و شکوفایی تمدنها و جوامع به زندگی و باروری «فرهنگها» بستگی دارد. و «تفکر» جوهر        و باطن فرهنگ را تشکیل می‌دهد. از این رو است که انقلابها و دگرگونیها و تحولات عمیق و جدی همیشه از انقلاب و تحول فکری آغاز شده است.»1

به تعبیر رسا و زیبای رهبر معظم انقلاب «فرهنگ عقبة یک ملت» است آنجا که می‌فرماید:

«عقبه ما در مبارزة ملت ایران با قلدری استکبار جهانی عبارت عبارت از فرهنگ ما بود. منطقة‌ عقبه ما عبارت از اخلاق اسلامی ، توکل به خدا ، ایمان و علاقه به اسلام بود»2

و دقیقآ به علت همین نقش زیر بنای و تعیین کننده فرهنگ است که مستکبران استعمار گر در طول تاریخ برای تسلط بر سرنوشت جوامع مختلف ، قبل از هر کاری نخست فرهنگ آن جامعه را

نشانه گرفته اند. به اعتقاد شهید مطهری :

«تمام تلاش کشورهای استعمارگر در بریدن و پاره کردن بندهای وابستگی فرهنگ یک ملت به میراثهای فرهنگی خویش است»1

آری در طول تاریخ سیاه استعمار ، فرهنگ یکی از دریچه‌هایی بوده است که استعمار گران از آن وارد شده و جامعه‌ای را تحت تسلط اقتصادی ، سیاسی خود درآورده‌اند ، و همچنین فرهنگ تنها عاملی است که می‌تواند ملتی را و جامعه‌ای را از استعماررهایی بخشد. و این نقش عظیم فرهنگ است که اگر «فرهنگ» را نحرف سازند شکل جامعه درگرگون شده و بنابه نوع انحراف ، بصورت جامعه‌ای با فرهنگ منحرف در خواهد آمد. و اگر فرهنگ در جهت اصالت آن رشد داده شود عامل اصلاح انحرافات جامعه و بوجود آمدن ارزشهای نوینی در جهت نفع جامعه خواهد بود.

با «فرهنگ استعماری» بود که استعمارگران توانستند در جامعه ما نفوذ کنند و آن را به زیر سلطة خود ببرند و باز با «فرهنگ اسلامی» بود که انقلاب ما توانست با تغییر بنیانهای فرهنگ استعماری ملتی را از چنگال قدرتهای استکباری برهاند و بزرگترین معجزه قرن را رقم زند.

با توجه و آگاهی از این نقش عظیم و سازنده و یا مخرب و ویرانگر فرهنگ بود که بزرگ پرچمدار اسلام ناب محمدی (ص) ، خمینی کبیر در مقاطع گوناگون بر حفظ استقلال فرهنگی تآکید می‌فرمود :

«بی شک باترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد ، «فرهنگ» آن جامعه است. اساسآ «فرهنگ» هر جامعه «هویت و موجودیت» آن جامعه را تشکیل می‌دهد و با

انحراف فرهنگ هر چند جامعه در بعد اقتصادی ، سیاسی ، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعه‌ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد       ، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می‌کند و بالاخره در آن مستهلک می‌شود و موجودیت خود را تمام ابعاد از دست می دهد. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال در ابعاد دیگر ، با یکی از آنها امکان پذیر است»1

«عزیزان من ! ما از حصر اعتقادی نمی ‌ترسیم ، ما از دخالت نظامی نمی‌ترسیم. آن چیزی که ما را می‌ترساند «وابستگی فرهنگی»است.»2

معنای تهاجم فرهنگی

«تهاجم فرهنگی» حرکتی است مرموزانه ، حساب شده ، همراه با برنامه‌ریزی دقیق و با استفاده از شیوه‌ها و ابزار و امکانات متعدد و متنوع ،‌ برای سست کردن باورها ، دگرگونی ارزشها ، انحراف اندیشه‌ها ، تغییر و تبدیل آداب و سنن و نابودی اصول اخلاقی حاکم بر یک جامعه.

رهبر بیدار دل و آگاه انقلاب «تهاجم فرهنگی» را اینگونه تعریف کرده‌اند :

«تهاجم فرهنگی به این معنی است که یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای اجرای مقاصد خاص خود و اسیر کردن یک ملت به بنیانهای فرهنگی آن ملت هجوم می‌برند. آنها هم چیزی‌های تازه‌ای را وارد این کشور و ملت می‌کنند اما به زور و به قصد جایگزین کردن آنها با فرهنگ و باورهای ملی آن ملت ، که نام این ،‌ «تهاجم فرهنگی» است.»

به عبارت دیگر تهاجم فرهنگی عبارت است از پوچ و پوک و تهی کردن تفکر و ذهنیت و فرهنگ  و تمدن ملی و اصیل یک جامعه و تضعیف شخصیت انسانی افراد آن ، با تحمل ترس و هراس دائم  و القای اصول فکری و تحمیل فرهنگ کشور مهاجم به جای آن و این جز با از دست دادن «خویشتن» و از دست دادن پایه‌های فکری و اخلاقی اصیل و ملی صورت نمی‌گیرد.

تفاوت تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی

برخی افراد و جریانهای مشکوک مسئله دار و یا فریب خورده که به تعبیر رهبر معظم انقلاب ، نقش «ستون پنجم» دشمن را در این تهاجم فرهنگی بازی می‌کنند. برای انحراف اذهان عمومی و به ویژه به قصد خام و خواب نمودن دست اندارکاران امور فرهنگی ، و یا به منظور توجیه برخی عملکردها  و نقطه نظرات و اندیشه‌های خویش ،‌ وجود جریانی حساب شده و با برنامه از پیش تعیین شده به نام «تهاجم فرهنگی» را انکار نموده و آن را یک نوع «تبادل فرهنگی» که همواره در میان ملتها صورت می گرفته ، قلمداد می‌نمایند.

اینها می‌گویند «در هیچ عصری و زمانی ملتها را از تبادل فرهنگی میان یکدیگر گریزی نبوده است. امروزه این «تبادل» چنان سریع و نیز یکطرفه انجام می شود که عده‌ای «تصور تهاجم» ازآن دارند و آن را به مثابة یک برنامة از پیش تعیین شده برای نابودی استقلال فرهنگی جهان سوم و به خصوص ملتهای مستقلی چون ایران می دانند000»1

اینها مقابه با این تهاجم را «بی‌فایده» و «آب درهاون کوبیدن» دانسته و بر افراشتن پرچم سفید در مقابل این هجوم ایمان سوز را توصیه می‌نمایند ، و چنین می گویند :

«باید توجه داشت که مقاومت در برابر رشد و گسترش وسایل ارتباط جمعی بی‌فایده است و آب در هاون کوبیدن می نماید و لذا «خواه و ناخواه» عناصر و اجزاء فرهنگی غرب آن هم از نوع متبذلش به این کشور سرازیر خواهد شد و راه مقابله هم تهدید و نصیحت و مقاله نویسی فرمایشی نیست000»1

ماهم ضمن اعتراف به اینکه تنها راه مقابله نصیحت و مقاله نویسی نیست (هر چند این دو شیوه در جای خود لازم و مفید است) ، معتقدیم اینگونه اظهارات در راستای ایفای همان نقش ستون پنجمی ، برای تضعیف روحیة سربازان انقلاب در سنگرهای فرهنگی جامعه و خود بخشی از تهاجم فرهنگی دشمن است.

رهبر معظم انقلاب که به حق چونان دیده بانی تیزبین بر بلندای دژ تسخیر ناپذیر نظام الهی جمهوری اسلامی ،‌ از مدتها پیش خطر تهاجم فرهنگی را گوشزد کرده بودند ، در دیدار با دست اندرکاران امور فرهنگی کشور با بیانی روشن و گویا تفاوتهای تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی را باز گفتند. آن بیانات در حقیقت باطل السَحری بود بر همة شیطنت‌ها و چراغ هدایتی بود برای روشنتر نمودن این راه بار دیگر گوشه‌ای از آن سخنان حکیمانه را با هم مرور می‌کنیم :

«اولآ این نکته را عض کنیم که تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی متفاوت است. تبادل فرهنگی لازم است و هیچ ملتی از اینکه معارفی را در تمام زمینه‌ها از جمله فرهنگ و مسائلی که عنوان فرهنگ به آن اطلاق می‌شود از ملتهای دیگر بیاموزد ، بی نیاز نیست ، در همیشة تاریخ هم همینطور بوده  و ملتها در رفت و آمدهایشان با یکدیگر ، آداب زندگی ، خلقیات ، علم ، نحوه لباس پوشیدن ، آداب

معاشرت ، زبان ، معارف و دین را از هم فرا گرفته‌اند. این مهمترین مبادلة ملتها با هم بود که از تبادل اقتصادی و کالا هم مهمتر بوده است. بسیار اتفاق افتاد که این تبادل فرهنگی به تغییر مذهب یک کشور انجامیده است. در «تبادل فرهنگی» هدف باور کردن و کامل کردن فرهنگ ملی است

ولی در «تهاجم فرهنگی» هدف ریشه کن کردن و از بین بردن فرهنگ ملی است.

در «تبادل فرهنگی» ملت گیرندة فرهنگ ، چیزهای مطبوع ، دلنشین ، خوب و مورد علاقه را می‌گیرد.

در «تهاجم فرهنگی» چیزهایی را که به ملت مورد تهاجم می‌دهند خوب نیست و بد است.

مثلآ وقتی اروپائیها تهاجم فرهنگی را به کشور ما شروع کردند ،‌روحیه وقت شناسی ،‌شجاعت ، خطر کردن در مسائل و تجسس و کنجکاوی علمی را برای ما نیاوردند... آنها فقط بی بندوباری جنسی را وارد کشور کردند. ملت ما در طول هزاران سال دوران اسلامی ، دارای مبالات جنسی یعنی رعایتهای مربوط به زن ومرد بود...اروپائیها که همیشه و در تمام تمدت شب وروز میخانه‌ها و میکساری‌هایشان برقرار بود می‌خواستند این عادت شوم و فاسد را وارد جامعه ما بکنند.

در تهاجم فرهنگی دشمن نقطه‌ای از فرهنگ خود را به این ملت می‌دهد و وارد این کشور می‌کند که خود می خواهد معلوم است که دشمن چه چیز را می خواهد. اگر در بحث تبادل فرهنگی ملت فراگیرنده را به آدمی تشبیه کردیم که می‌رود در کوچه و بازار تا غذا و داروی مناسبی را تهیه و آن را مصرف کند ، در بحث تهاجم فرهنگی باید ملت مورد تهاجم را به بیماری تشبیه کنیم که به زمین افتاده .و نمی‌تواند حرکتی انجام دهد و دشمن می آید آمپولی را به او تزریق می‌کند.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره تهاجم فرهنگی