فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پروژه و تحقیق-جایگاه کانسپت و ایده ها در معماری- در 110 صفحه-docx

اختصاصی از فی فوو پروژه و تحقیق-جایگاه کانسپت و ایده ها در معماری- در 110 صفحه-docx دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه و تحقیق-جایگاه کانسپت و ایده ها در معماری- در 110 صفحه-docx


پروژه و تحقیق-جایگاه کانسپت و ایده ها در معماری- در 110 صفحه-docx

مقدمه

با تعریف  ساده می توان گفت  کانسپت ها  ایده هایی (Ideas) هستند که  عناصر  گوناگونی  در یک  جا گرد هم  میآورند. این عناصر  گوناگون  ، در متن این نوشتار؛ تفکرات ، تصورات و مشاهدات هستند. در معماری  کانسپت ، مسیری  است که طی آن نیازهای فیزیکی ، شرایط  محیطی و باورها به هم می پیوندند و به این  ترتیب  کانسپت ها  بخش مهمی  از روند  طراحی معماری  را شکل  می دهند.

این بحث ذریی تعیین جایگاه  کانسپت  در طراحی معماری به تعریف  انواع پنجگانه  کانسپت می پردازد که عبارتند از : قیاسی ، استعاری ، ذاتی ، پاسخ مستقیم (حل مشکل) و آرمانی

 

کانسپت ها:

 

همیشه کانسپت ها توسط  معماران پدید نمی آیند. شاید بهترین  نمونه  این موضوع  پاسخ لوکورنوریه به کانسپت مورد نظر  کارفرما در ساختمان  کارگاه های  چوب در مرکز هنرهای بصری در دانشگاه هاروارد باشد. این مرکز  یک بخش  دانشجویی است که  نه تنها  برای  دانشجویان  رشته های  هنری  بلکه برای  سایرین  هم قابل استفاده است. کانسپت مورد نظر  مسولان دانشگاه اینچنین که اگر  دانشجویان  بیشتری  از فعالیت های مرکز با خبر  باشند و بتوانند جریان کار و زندگی  درون آن را مشاهده کنند آنگاه شرکت و حضور  آنها در  کارگاه ها متحمل تر خواهد  بود و لوکورنوریه  کانسپت را به اجرا در آورد : به این صورت او از درون  مسیر عبور پیاده موجود در سایت رمپی طراحی کرد که مانند تونلی  از درون  ساختمان  عبور می کرد. و امکان  مشاهده  بسیاری  از استودیوها و کارگاه ها را فراهم می آورد.

شش واژه ای که  دترپی می آید مترادف  هایی برای  جست جوی کانسپت هستند که  توسط بسیاری  از معماران  بیان می شود:

اندیشه های 1-معمارانه 2- نگاره ها 3- ایده های فراسازمانده ، 4- سارتی 5- ایکمن 6- مترجمان بی واسطه یا از این قبیل  اندیشه های  معمارانه  معطوف به  یک ویژگی (فن – معمارانه)  خاص هستند مانند نور آفتاب ، فضا ، ترتیب فضاها ، همبستگی  فرم ساده  و یا نحوه قرار گیری در منظری  بخصوص  که هر کدام  می توانند  بر روند طراحی  بنا تاثیر گذار باشند. به این صورت  که این ویژگی آرکیتکتونیکی پایه اخذ  تصمیمات  در طراحی  خواهد بود. یک نگاره ،  یک الگو  یا ایده همین است  که در طول  طراحی پروژه  تکرار  می شود.  در سطح  پایین می تواند یک  نقش  هندسی  به خصوص  باشد که در  سرتاسر  یک طرح  مشاهده می شود. همچنین  این نگاره  می تواند  سطوح  بالاتری هم  داشته باشد. در کتابی  به نام نگاره نور  (light id theme)   که در باره  هاگری هنری  کیمبل است ، لویی کان تغییرات آفتاب  را در فصول  مختلف  و همچنین  در طول یک  روز واحد  را عاملی  بسیار با اهمیت  در راستای  تکمیلی  یک اثر  شایسته می داند. در طراحی  این گالری  کان تلاش کرده تا این  کیفیت  متغیر آفتاب را به درون بنا بکشاند.

ایده های فراسازمانده مربوط به  ترکیب بندی هندسی و سلسله مراتب  کلی  بخش های  مختلف  پروژه می باشد. طراحی شهری و طراحی  محیط های دانشگاهی  مثالهای شفاف و واضحی  هستند که  در آنها ابتدا یک الگو کلی  نظم دهنده ایجاد شده و به تدریج  تکمیل  می شود. یک ایده  فراسازمانده  به قسمت های مختلف تا جایی که  نظام کلی باشند  اجازه تنوع  و تغیر خواهد داد. طرح تامس جفرسون برای دانشگاه ویرجیینا یک  نمونه  خوب برای  این مطلب  است.

هدف ایده فراسازمانده در اینجا این بوده که  با ایجاد  سازه ای  کافی   امکانی به وجود آید  که در آن  هر یک از بخش ها  ضمن آنکه  خصوصیات شخصی دارند همانطورهم  مانع کل باشند.  در طرح  جفرسون  این مساله  کاملا  به اجرا در آمده  به صورتی  که اگر چه  یک نظام کلی  مشهود است اما هر یک  از بنا ها هویت  مخصوص خود را دارا هستند.

در پروژه های یزرگ  گاهی طراحی  مسیرهای  عبور (سیرکولاسیون) در جای  ایده  فراسازمانده قرار می گیرند. برای مثال  در پروژه  نوره هوا و فضای واشنگتن – اثر هلموت ، اوباتا کاسابوم – ایجاد و توسعه  فضاها در اطراف  مسیرهای  عبور  انتخاب  هوشمندانه  طراحان  بوده و چرا که  این کار  آنها باعث  شده  تعداد بازدید کنندگان  از حداکثر  پیش بینی شده هم فراتر رود.

در قرن نوزدهم میلادی  در مدرسه  نورآر فرانسه  روش  آموزش  متفاوتی  شکل گرفت که اسکیس (esquisse)  و طرح  خام (parti)  از فرآورده های  مفهومی  و گرافیکی  آن هستند در این  روش  دانشجویان  باید توانایی ارائه مفهومی (Conceptual) خود را به سطوح  بالا ارتقاء  می دادند.  از آنها  خواسته  می شد تا ابتدا کانسپت و طرح  اولیه  را در چند ساعت  ابتدایی  کاربردی پروژه  مشخص کنند و تا انتها  به این طرح  وفادار بمانند.  ادوارد ب=لاربی بارنز برای توصیف  رابطه  کانسپت و دیاگرام  اولیه  با پروژه  کامل شده  و این که این کانسپت و دیاگرام  باید  ساده شده  آن پروژه  باشند از  اصطلاح  برگردان مترجمان  بی واسطه (Literal translation)  بهره گرفت.  به عقیده  بارنز کانسپت یک پروژه  باید حتی  با یک  طراحی ساده  روی یک  دستمال  کاغذی هم  قابل  بیان و ارائه  باشد. به شکلی که  این دیاگرام  اولیه به وضوح  شفافیت ساختمان  تمام شده  روی همان دستمال  کاغذی  مشاهده کرد. به گفته او : یک بنا  می باید دارای  طرحی  قوی و معمارانه – نه مجسمه  شکل یا  نقاشی وار – باشد طرحی  که مرتبط  با فعالیت  درون ساختمان باشد ..................هر وقتی  از یک معمار  سوال می شود  که روی  چگونه  ساختمانی  کار می کنی؟ او باید بتواند به سرعت  طرحی ذهنی یا دیاگرامی  از ایده معمارانه خود ارائه کند.

 

کانسپت ها و طراحی معماری

 

شکل گیری  کانسپت پدیده ای  خود به خودی  نیست  بلکه نیازمند تلاشی متمرکز  برای گرد آوری و ترکیب  مسائل  مختلف است. گردآوری  این مسایل  کاری هوشمندانه  است کاری  به عقیده  بسیاری از  طراحان ، معماران ، منتقدان  نویسندگان هنرمندان متشکل از  10 درصد  الهام  و استعداد و 90 درصد پشتکار  و سخت کوشی است. شکل دهی کانسپت برای بسیاری  کاری نا آشنا است. همچنین دانشجویان  اندازه  فراگیری  و درک سایر  مباحث  طراحی  در این مورد  با  سختی مواجه اند.  در زمینه  تقویت  مهارت  کانسپت سازی سه مانع اصلی  وجود دارند.  اولین  مانع مربوط  به  چگونگی  برقراری ارتباط . دومین  مانع  مربوط به  کمبود تجربه و سومین  مانع مربوط  برقراری  سلسله مراتب هستند.

اولین مشکلی  که یک دانشجو  با آن مواجه می شود برقراری  ارتباط است. نکته جالب  در این  رابطه این است  یخت ترین  کار این این نیست که چگوننه کانسپت خود را به دیگران  معرفی کنیم  بلکه چگونه  باید آن را برای  خود تشریح کنیم. به همین خاطر طراحان می آموزند ، تا قبل از تشریح ایده های خود  برای  دیگران  نوعی  دیالوگ  به عنوان  مترعه  در ذهن  خود برقرار سازند ، مشکل دیگر  برقراری  ارتباط گرافیکی  است متاسفانه  بسیاری  دانشجویان  در ترسیم  و طراحی  ایده  مورد نظر  خود اکراه  دارند. در معماری  هر آنچه  که قرار است ساخته شود می بایست  ابتدا  ترسیم گردد . پروسه ترسیم و طراحی باید  در مراحل  ابتدایی کارآغاز  شود تا  طرح پیشنهادی  و کانسپت آن بتوانند  دائما  نقد و اصلاح شوند.

لویی کان  نوشته ای این نکته  را یاد آور می شود که مشکل  برقراری ارتباط  بین یک  ساختمان  منسجم در ذهن و طراحی های اولیه  بین همه  دانشجویان  عمومیت  دارد:

روزی  دانشجویی  جوان  نزد من آمد  تا سوالی بپرسد. او گفت  در ذهن  خود فضاهایی  پر جذبه را تجسم کرده . فضاهایی که جریان وار  بر می خیزند و شکل می گیرند. بدون آغاز و بدون  پایان . از جنس  ماده  یکپارچه  بدون  بست و اتصال  و به رنگ های  سفید و طلایی . و پرسید  چگونه است  که وقتی اولین  خط را بر روی  کاغذ قرار می دهد  رویای  او شروع  به رنگ  باختن می کند؟  این پرسش  خوبی است ... پرسشی است  در باب پیمایش  پذیرها و پیمایش  ناپذیرها .. برای  بیان دیده در معماری  و موسیقی  می بایست از ابزارها و امکانات  قابل سنجش  بهره گرفت. اولین  خطی که بر روی  کاغذ کشیده  می شود خود  میزانی است  از  آنچه  نمی توان  به طور کامل  آن را بیان کرد.

زمینه دوم مشکلات  و موانع  هم در  مواقع  توسعه یافته  همان قسمت  اول است. کانسپت ها  شکل است خصوصا  اگر موضوعی  تازه و ناشناخته  در معماری  باشند.  از آنجایی که بسیاری  از ساختمان شکل  دادن های  ساخته شده  از کانسپت  بی بهره اند و ازآنجایی که اکثر  منتقدان  و معماران  از نوشتن  درباره آنها خودداری می کنند. این مساله  که طراحان  پویا کانسپت  و درک  جایگاه  آنها در ساختمان ها نداشته باشند امری نسبتا بدیهی  به نظر می رسد.  به طور خاص علاقه ای  به  سومین  زمینه مشکلات را می توان  به مسائل  مربوط به  برقراری  سلسله مراتب  متناسب دانست. دانشجویان  پویا  بسیار با این گونه  مسائل  دست به گریبان هستند. که به علت  کمبود تجربه  به سختی می توانند  درباره شایستگی  کانسپت قضاوتی  صحیح داشته  باشند.  حال اینکه  معمار می تواند  قضاوتی  با تامل  داشته باشد. به طور کلی  درک روابط  موجود بین  ایده ها  و تصورات  و کانسپت ها  کمکی  شایان در زمینه  عبور از این  سه دسته  مانع  خواهد کرد.

 

ایده ها:

 

ایده ها تفکراتی معین  و غیر چنالیزوازانه  هستند که  از مشاهدات مدارک  و اندیشه برای ما  حاصل می شوند. در معماری  ایده های  شامل  مسائل  مختلفی  می شوند مانند چگونگی  جهت گیری  ساختمان ها، جانمایی یک آشپزخانه در یک واحد ، روش های  بهره گیری  از جریان  طبیعی هوا ، ارزش انرژی و حفظ و صرفه جویی  در آن ، اهمیت  مصالح ، دوام  ، تعامل بین اجسام مناسبترین  راه های  برقراری  ترتیب  فضایی و یا چیزهای از این قبیل . بنابراین  ساختمان  و طراحی آن  شامل  بسیاری تصمیمات  کوچک  است و طبیعتا  کسب مهارت  و ارتقا آن در جهت  تولید ایده ها و کانسپت هایی که توانایی پاسخگویی به این  گستره وسیع  از امور  را داشته باشد از اهمیت  بسزایی برخوردار است.

فرانک لویرایت  نمونه  خوبی از  معمارانی است همواره  ایده های زیادی برای اجرای کارها داشته اند. جان استوارت در کتابی  تحت عنوان  خانه ها اوسانیان اثر رایت (Wrights usonion House) 35 ایده رایت در باب طراحی  و ساخت  منازل  مسکونی کوچک را  نقل کرده است.  به همین ترتیب  کریستوفر الکسندر و همکارانش  در کتاب  رمان الگوها (Apatten Language)  بیش از 1000 ایده مختلف  در باره  رفتار و واکنش انسان ها  نسبت به محیط های  مختلف  را در چهارچوب الگویی ذکر کرده اند. این ها (ایده های رایت و الکسندر) در مجموع  در حکم  چیزی مانند کتاب مقدس ایده ها  برای طراحان  ساختمان هستند. البته  چه نظریات  رایت و چه الگوهای الکسندر هیچ کدام  حالت به هم پیوسته ای ندارند.  مثلا  اگر چه همه ایده  های رایت  را به وضوح  می توان در کارهایت کمیل شده او مشاهده کرد اما  او آنها را به صورت  جملات  و کلمات  مستقل از هم ارائه  کرده و برقراری  ارتباط  مفهومی  بین آنها بر عهده  شخص طراح ، سازنده است.

تصورات : تصورات  تنها به زیادی  با ایده ها دارند به جز اینکه  تصورات  قطعیت  ندارند به طور پیش فرض  تصورات  مقایسه  با ایده ها از اساس و تکامل  و اغلب اهمیت  کمتری برخوردارند.

ممکن است  تصور شود که  تصورات  نمی توانند نقشی در شکل  دادن کانسپت ها  داشته باشند.  این نتیجه گیری   درستی نیست. در علم  سینکتیک  یا همان  تجربه و تحلیل  مسائل  علمی  اصلی  اساسی  به نام  تولید اتفاقی  ایده ها  وجود دارد که  بر این اساس  هنگام  تحلیل مسائل  که به  طریق از راه های موجود قابل حل نیستند ، هر  ایده یا تصور  تازه می تواند سبب گشایش  شود.  بخش کوچکتری  از افراد  این توانایی را دارند تا با استفاده از سینکتیک و یا سایر  روش های تولید اندیشه  به ارائه ایده های  متنوع  برای مسائل  بپردازند. ایده هایی که اگر چه  ظاهرا  بی معنی  و بی ارتباط  و گاهی موهومی  به نظر  آیند ولی  در واقع  مرحله  آغازین  اهمیت روند تحلیل  مسائل  را می سازند. در معماری  هم گاهی  عناصر  یک کانسپت ایده آل  را به هیچ  عنوان نمی توان در یک جا جمع  کرد.  در این  صورت  شاید استفاده  از تصورات برای رسیدن  به کانسپت به عنوان  تکنیکی اساسی  برای شکل دادن کانسپت  و البته  در نتیجه عدم  تجربه  کافی در طراحی  و کانسپت سازی – ضروری باشد.  دانشجویان  می توانند  هنگامی که  قصد شکل دادن  کانسپی را  دارند  ابتدا  تصورات  خود را  شکل دهند.

 

کانسپت ها و ایده ها:

 

کانسپت ها از این نظر  که تفکراتی  حاصل از  ادراک  ما هستند  تشابه  زیادی با  ایده ها  دارند.  با این تفاوت  که  کانسپت ها  دارای یک  ویژگی خاص خود هستند. و آن این که  این تفکرات  معطوف  به راه های  گرد آوری  چند عتصر و ویژگی در یک کل دارد هستند. در معماری کانسپت همچنین  تعیین کننده چگونگی تاثیر گذاری جنبه های  مختلف نیازمندی های بنا بر طراحی  و ساخت  آن از طریق  اجتماع  در یک اندیشه  خاص است و کانسپت در معماری  موضوعی  هدفمند است . نتیجه تلاش  متمرکز  و خلاقانه  در یکپارچه  کردن  عناصری  به ظاهر  نا متشابه.

اروسارینن و ادوارد لترتبی بارنز  دو معمار آمریکایی هستند که همواره  با کانسپت ها  در ارتباط  بوده اند.  سارنین  چنین پیشنهاد می کند :

هویت  یا بیان  تنها زمانی قابل انتقال  می شود که  کل  بنا به صورت یک  تعبیه جامع  درآید. مانند هر  اثر هنری  یک کانسپت ساده  و قوی باید بر کل کار غالب  باشد و تمام اجزا می بایست به شکل فعال بخشی  از این  حالت کلی  باشد. این مساله  در مورد  و اساسی ترین  و ابتدایی ترین عناصر مانند  پلان یا سیستم  سازه گرفت  تا متاخرترین آنها مانند  رنگ دیوارهای  داخلی  یا دستگیره های در صادق  است.  به عقیده  من این  هدف  یعنی بوجود آمدن  این  تعبیر جامع  والاترین  و مشکل ترین اهداف است و البته  باید بیش از هر چیز ما را به خود مشغول دارد.

بارنز هم دیدگاهی  مشابه ارائه می دهد:

در هر پروژه ای  فردیتی ذاتی  نهفته است و در حالت  ایده آل یک تفکر  قدرتمند مرکزی سایر  فعالیت ها را  ایتا یا روان این تفکرات در ارتباط با انسان در فضا است.

سناریوهای کانسپچوال ( مفهومی )

با توجه به اینکه  هر نوع بنایی می تواند  صدها نیاز خاص  خود داشته باشد که این  تازه غیر از  نیازها و اهدافی  است  که شخص  معماربر آن می افزاید.  دستیابی به کانسپت واحد که همه  این عناصر  را به هم همبسته  سازد  امری  بلند همتا و البته  بلند پروازانه  است. معماران درمقالات  و نوشته هایی مربوط به کانسپت های  طراحی  خود  مساله گره زدن  فاکتورهای  و تفکرات  مهم و تاثیر گذار  در طراح به هم را در نوعی  اشیا یا سناریئی کوتاه  مطرح می کنند.

وقتی هدف از ایجاد یک کانسپت فوق در پروژه  ترکیب اعضا مختلف در یک  کل واحد  باشد ، یک معمار می تواند  در نهایت  پروژه خود  را صورت  ترکیبی از چندین  کانسپت را مربوط  به اعضای  مختلف  سند این نوع  بینش در طراحی را افزایش (incremental) می نامند.  در دیدگاه  افزایشی  عبارت است از  پرداختن  به هر بخش به صورت  مجزا با توجه به نیاز  آن و به تلاشی برای یافتن  یک کانسپت کلی.

بخش  دیدگر دیدگاه  متوجه معمار  و توجه او  به گستردگی  محتوای  کانسپت است.

مارتین اگر چه به خاطر  علاقه وافرش به حضور کانسپت مشهور است. اما همواره  فقط  به شکلی  کلی در باره  کانسپت ساختمان هایش  صحبت  کرده.  برای مثال  در اطهار نظر  در مورد  ساختمان  مرکزی شرکت  جان دیگر  اگر چه  حکمت  اندیشه های نهفته در  پروژه را ارئه می کند اما  نتواند کمکی  به پاسخ دادن دیگران  سوالات اساسی  معماری  بلند سوالاتی از قبیل  این که  ساختمان  چند پاره  شده یا  اینکه چرا  ساختمان  در دو سوی  یک گودال قرار گرفته؟

مارتین  اغلب  فقط برای  یک یا دو جنبه کار کانسپت ارائه می کند و ساخت و رشد  سایر جنبه ها را  به شرایط  وا می گذارد. دیدگاه  دستیابی  به یک  کانسپت کلی همچنین  متشابه زیادی  به روش  مخلق  اسکیس اولیه  و وفاداری  به آن  تا انتها  که در  بوجود آمد دارد.

کانسیچوال مضمون کانسپت وسعت بیشتری  می دهد و موارد  بیشتری  را در آن میگنجاند و در نهایت  تصاویر  بیشترب از  پروژه پیش چشم  می نهد.................. سناریوی کانسیچوال  می تواند مشخص کند که چگونه  تمام ایده های  با اهمیتی  که ممکن  به طور  جداگانه  بیان کردند. می توانند  به شکل  مفصل تری  به رشته تحریر  درآیند. متنی که  در ادعه می آیند  از  سناریوهای  طولانی تری  انتخاب  شده اند.  که به وسیله  معمارانی  با سبک  های مختلف  و با گرایش  مشابه  به کانسپت  نوشته شده اند.

 

 

فرانک لوید رایت می گوید:

 

چرا نمی توان  معبدی  ساخت  - حساس تر از احساس – و نه فقط  برای خود که برای  انسان ، متناسب کاربری های او ، به عنوان  جایی برای  آشنایی و برای اینکه  انسان به خاطر  خدایش هم  که شرط  به خدا بنگرد یک  ملاقات  خانه  و جایی برای  اوقات خویش  فضایی زیبا  متناسب  این منظور  آفرید و با  همین حس  آن را آراست. ساختمانی  طبیعی  برای انسان  طبیعی ...

چنین فضایی  شی در  ذهن شروع  به شکل گیری  می کند ، و در آن هنگام  باید به  اینای  ایده  های معمارانه گام نهد و  مهم ترین این است که  فضایی چنین  با شکوه را در ذهن حفظ کنیم  و بگذاریم  تا  خود فضا  کل عمارت را شکل دهد ، بگذاریم  فضای  درون  معماری  بیرون باشد.

 

 

 

کوین روش می گوید:

 

ما سعی  داریم نوعی  حس ارتباط  بیافزینیم ... در موسسه ای که  مساله هدف  مشترک  اهمیت  بسزایی  دارد.  عده ای  از مردم  ساعت ها  کار خود  را وقف  هدف  می کنند .... بگذارید  بگوییم آنها مشغول  فراهم  کردن  شرایطی  بهتر  برای دنیایی  که در آن زندگی  می کنند هستند . در موسسه  فورد  آنها خود  بخشی از یک  دستگاه  هستند. دستگاهی معقول  که در صورت  هدایت  صحیح می تواند  باعث  پیشرفت  ترقی  بسیاری  از مناطق  شود.  پس باید  فرض کنیم  با مردمی  متعهد  سر و کار داریم  که مسیر  خود را رها  کرده اند  تا به این  سازمان  بپیوندند و این  فقط یک مشعل  دیگر برای  آنها نیست.

اکنون ما 300 نفر با  چنین هدف  مشترکید  داریم.  در چنین  جامعه ای  این  حقیقتا  مهم است  که هر کس  از دیگری  با خبر باشد  و این  آنها را در  مقصود  مشترکشان  یاری  خواهد داد.

ما خانه ای  برای آنهایی  می سازیم و یکی از  اهداف  اصلی ارتقا  حس ارتباط  است و با این  طرح  آغاز می کنیم  که این خانه تنها  یک  ساختمان اداری  ساده نیست  بلکه موجودی  کاملا  متفاوت است.

 

ادوارد لارابی بارنز می گوید :

 

ما تلاش  می کنیم معماری  بسازیم  که با هنر  رقابت  نکنند و بتوانیم  اولویت ها را در جای  صحیح  خود بگذاریم. ما می خواهیم  که بازدید کننده  نقاشی  را در فضا  مجسمه ها  را در مقابل  آسمان  و حس  دائمی  را به خاطر  بسپارد.  این حس  جریان  بیش از  فرم  اهمیت دارد. ترتیب  قرار گیری  فضاها  باید  هدایت کننده  باشد.  و همواره  حس ظریفی  از آگاهی  نسبت به  مقصد  وجود داشته  باشد. مانند یک  رودخانه ، همزمان معماری  باید نسبتا کم حادثه  و بخاشان باشد.

 

یک یناریوی  کانپیچوال  مانند  نمونه هایی که ذکر  شد محصول  یک پروسه تکاملی  است. پروسه ای  که از دل  مراحل  رشد و کانسپت ها  خود اغلب  حاصل  از  جرقه هایی در تفکر  بینش هستند .

اصلاح و ابهام زدایی  مختلفی  عبور کرده. اگر چه  ممکن است قسمت های مختلف  سناریواز قبیل  شرط باشند اما سناریو  از تفکرات  و اندیشه های  حاصل شده  در طول روند  طراحی هم  برای همب سته  کردن هر چه  بیشتر آن ها  استفاه  می کند.

یک مثال  عملی  برای  تکمیل  افزایشی  سناریوها  پروسه طراحی  شارت است.  شارت ( در  مدارس معماری) به معنی  تلاشی  در آخرین لحظات  برای  به انجام  رساندن  کارهاست.  این اصطلاح  از  لفظی فرانسوی  به معنی  گاری یا چرخ  دستی گرفته  شده ، و اشاره به  گاری ها یا چرخ  دستی هایی  دارد که دانشجویان  قرن 19  معماری در  فرانسه برای  حمل طرح های  خود به  محلی که  همه بای  ارزش یابی  کارها  در آن جمع  می شوند ، از آنها  استفاده می کردند  طرح های آنان اغلب در طول همین  مسیر و روی همین  چرخ دستی ها به  اتمام می رسید. شارت همچنین  روشی است  که کارفرمایان  از آن برای  مشارکت  دادن  افراد و یا سازمان ها های مختلف  در روند  برنامه ریزی  و طراحی  پروژه  استفاده می کنند. یک  شارت گروهی  یعنی  یک دوره  کاری فشرده  که  ارائه  واصل  اخذ  و تصمیمات  را محدود  به فرصتی  چند روزه  می کند.  گروه های  مختلفی  با طرز  تفکرهای  متفاوت  و اغلب  در حالتی  رقابتی  با هم  در شکل دادن  ایده و کانسپت  یک پروژه  شرکت دارند. نقش  یک طراح  حرفه ای  هما


دانلود با لینک مستقیم


پروژه و تحقیق-جایگاه کانسپت و ایده ها در معماری- در 110 صفحه-docx

پاورپوینت-نور و معماری- در 82 اسلاید-powerpoin-ppt

اختصاصی از فی فوو پاورپوینت-نور و معماری- در 82 اسلاید-powerpoin-ppt دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت-نور و معماری- در 82 اسلاید-powerpoin-ppt


پاورپوینت-نور و معماری- در 82 اسلاید-powerpoin-ppt

 

کنترل‏کننده‏های نور

رواق:فضایی است مشتمل بر سقف و ستون که حداقل در یک‏ طرف مسدود باشد و انسان را از تماس با بارش وتابش نور آفتاب مصون می‏دارد و در مناطقی که شدت نور و حرارت‏ خورشید زیاد باشد نور مناسب و ملایمی را به داخل عبور می‏دهد و در این صورت روشنایی از طریق غیر مستقیم یا باواسطه خواهیم داشت.

تابش بند:تابش بند تا تووش بند یا آفتاب‏شکن تیغه‏هایی به‏ عرض 6 الی 18 سانتی‏متر است که گاهی ارتفاعی تا حدود 5 متر دارد و با کمک گچ و نی آنها را می‏ساختند.معمولا در بالای در و پنجره کلافی می‏کشیدند که در واقع تابش بند افقی بوده و اصطلاحا به آن سرسایه می‏گفتند و توسط آن ورود آفتاب به‏ درون فضا را کنترل می‏کردند.

سایه‏بانها:ایجاد سایه بر روی پنجره‏ها از تابش مستقیم آفتاب‏ به سطح پنجره جلوگیری کرده و در نتیجه حرارت ایجاد شده‏ ناشی از تابش آفتاب در فضای پشت آن به مقدار قابل ملاحظه‏ای‏ کاهش می‏یابد.سایه‏بانها ممکن است اثرات گوناگونی از قبیل‏ کنترل تابش مستقیم آفتاب به داخل،کنترل نور و تهویه طبیعی‏ داشته باشند.کارایی سایه‏بانها متفاوت بوده و به رنگ و محل‏ نصب آنها نسبت به پنجره و همچنین شرایط تهویه طبیعی در ساختمان بستگی دارد.سایه‏بانها به انواع ثابت،متحرک و همچنین سایه‏بانهای طبیعی مثل درختان تقسیم می‏شوند.

سرادق:سایه‏بان بر سراکه پرده آن بر خرپاهایی که بر بالای سرا نشانیده بودند کشیده می‏شد و بدین‏ترتیب مانع تابش تند خورشید به درون سرا می‏شد.

ساباط:کوچه‏ای سرپوشیده که هم در شهرهای گرمسیری و هم‏ سردسیری به چشم می‏خورد.در شهرهای گرمسیری مجبور بودند کوچه را تنگ و دیوار را بلند بگیرند و برای ایجاد سایه‏ ساباط می‏گذاشتند.

پرده:استفاده از پرده‏های ضخیم برای جلوگیری و تنظیم نور خورشید برای ورود به ساختمان از دوره صفویه معمول بوده و همچنین در دوره قاجار نیز از آن استفاده می‏شد.این پرده‏ها معمولا از جنس کرباس و یا ابریشم بوده و به صورت یک‏لا و دولا استفاده می‏شدند و به طور معمول در جلو ایوانها و یا پنجره‏ها وارسی‏ها نصب می‏شد.بالا کشیدن این پرده‏ها توسط قرقره و بندهایی بوده که به طور هماهنگ تمام قسمتهای آن‏ها را یکنواخت‏ جمع کرده است چون این پرده‏ها معمولا ضخیم و سنگین بوده

و غیر از این نمی‏شد آنها را بالا کشید.

نورگیرها

شباک:هوای متغیر ایران،آقتاب تند و روشن،باد و باران،توفان‏ و گردباد و عقاید خاص ملی و مذهبی ایجاب می‏کرده که‏ ساختمان علاوه بر دو پنجره،پرده‏ای یا شباکی برای حفاظت‏ درون بنا داشته باشد.درون ساختمان با روزنها و پنجره‏های‏ چوبی یا گچی و پرده محفوظ می‏شد و بیرون آنرا با شبکه‏های‏ سفالی یا کاشی می‏پوشاندند،این شبکه‏ها شدت نور را گرفته و نور ضعیف‏تری از لابه‏لای آن ایجاد می‏شود.انحراف پرتوهای‏ نور در اثر برخورد با کنارهای منقوش شبکه پخش نور شده و به یکنواختی و پخش روشنایی کمک می‏کرد.ضمنا علی‏رغم آنکه تمام فضای بیرون از داخل به راحتی قابل رویت‏ بود از بیرون هیچ‏گونه دیدی در طول روز به داخل نداشت.

در و پنجره‏های مشبک

پنجره معمولا برای دادن نور،جریان هوا و رویت مناظر بیرون‏ بدون بر هم زدن خلوت اهل خانه است.در مناطقی که نور خورشید شدید است،پنجره باید متناسب با شدت نور ساخته‏ شود.پنجره‏های مشبک تعادلی بین نور خارج و داخل ایجاد می‏کند،تعادلی که وقتی از داخل نگاه کرده شود جلوی نور شدید آفتاب را می‏گیرد و مانع خسته شدن چشم در مقابل نور شدید خارج می‏شود.طرحهایی که در ساختن پنجره‏های مشبک به کار برده می‏شود اغلب به گونه‏ای است که نور داخل اتاق را تنظیم‏ می‏کند.پنجره‏های مشبک نور شدید خارج را بخش کرده و آنرا تعدیل می‏کنند و وقتی نور بیرون شدید نیست همه آن را به داخل‏ اتاق عبور می‏دهند.گاهی برای در و پنجره‏های مشبک شیشه نیز به کار برده می‏شود.(به درهای مشبک،در و پنجره گفته‏ می‏شود)در و پنجره و روزنهای مشبک چوبی،سفالین و گچین‏ در زمستان با کاغذ روغن زده مسدود و در تابستانها باز می‏شد.

روزن

روزن و پنجره را نمی‏توان از هم تفکیک کرد.در واقع روزن را می‏توان یک پنجره کوچک دانست که معمولا در بالای در و گاهی‏ در دو سوی آن برای گرفتن روشنایی و تأمین هوای آزاد برای‏ فضاهای بسته به کار می‏رفته است.به عبارت دیگر روزن به‏ سوراخهایی اطلاق می‏گیرد که در کلاله و یا شانه طاقها تعبیه‏ می‏شده است.روزن گاهی با چوب و گاه با گچ و سفال ساخته‏ می‏شده و اغلب ثابت بوده است.در بناهایی که دارای بافت‏ مرکزی و درونگرا بودند و از سقف هشتی یا از نقطه‏ای دیگر نور کافی برای هشتی تامین می‏شد،در بالای در ورودی روزن قرار می‏دادند.

ارسی

ارسی پنجره مشبکی است که به جای گشتن روی پاشنه گرد،بالا می‏رود و در محفظه‏ای که در نظر گرفته شده جای می‏گیرد. ارسی معمولا در اشکوب کوشکها و پیشان و رواق ساختمانهای‏ سردسیری دیده می‏شود.نقش شبکه‏ای ارسی،معمولا مانند پنجره و روزنهای چوبی است.

جامخانه

در کلاله گنبدها و کلمبه‏های گرمابه‏ها و غلامخانهء رباطها و رسته‏ها و بازارها هنوز هم روزنهایی وجود دارد که با چند حلقه‏ سفالین به صورت قبه یا کپهء برجسته‏ای درآمده‏اند.در این‏ قسمت حلقه‏های سفالین را در کنار هم چیده‏اند و در زمستانها جامهای گرد شیشه‏ای مانند ته قرابه در میان حلقه‏ها کار می‏گذارند و تابستانها یک یا کلیه آنها را برمی‏دارند،امروزه هم‏ برای روشنایی سرپوشیده‏هایی که به مناسبت فصل باید گاهی‏ سرد و گاهی گرم باشد مناسب‏ترین وسیله است و بر فراز بام‏ گرمابه‏ها جای خود را حفظ کرده است.

هورنو

به نورگیر بالای سقف گفته می‏شود.چون در نزدیکیهای تیزهء گنبد امکان اجرا به صورت بقیهء قسمتها میسر نیست.لذا در نزدیکیهای تیزه،سوراخ را پر نمی‏کنند تا در بالای طاق کار نور رسانی را انجام دهد.مثلا در پوشش بازارها اکثرا سوراخ هورنو باز است تا عمل روشنایی و تهویه صورت پذیرد.

روشندان

در بناهایی که استفاده از پنجره در دیوارها ممکن نبوده مثل‏ بازارها و سایر بناهای عمومی،معماران در قسمت«خورشیدی‏ کاربندی»روزنهایی ایجاد کرده‏اند که عبور نور مناسب و تهویه‏ را به بهترین وجه میسر می‏ساخته است و به آن روشندان‏ می‏گویند.روشندانها معمولا به شکل یک کلاه‏فرنگی بوده و عمود سنندج،خانه آصف وزیری،دوره قاجاریه ارسی با شبکه‏ها شیشه‏ای

بر قسمت خورشیدی کاربندی ساخته می‏شوند و برخی از آنها دارای شیشه بوده،بعضی از آنها زمینه چندضلعی دارد،مثل‏ روشندان حوضخانه کاخ هشت‏بهشت اصفهان.

فریز و خوون در ساختمان:

خوون یک نقش تزئینی است که با تکه‏های آجر تراشیده و موازییک آنرا پدید آورده‏اند،آن‏گاه روی آنرا با خاک و سریشم و رنگهایی که در آب حل کرده‏اند به رنگهای گوناگون رنگرزی‏ می‏کنند و در پیشانی ساختمان،میانه ستونها و«فریز در»چیده‏ می‏شود.برای ورود روشنایی و هوا به اتاقها لوحه‏های گچین را سوراخ کرده و نقشهایی پدید آورده و آن لوحه‏ها را در بالای‏ درها و پنجره‏ها می‏نشانیدند.

گلجام

شیشه‏های کوچک و رنگینی که در داخل گچ کار می‏گذاشتند و آن‏ را در بالاترین قسمت اطاق تعبیه می‏کردند تا نور رسانی به داخل‏ بنا را تامین کند.به شبکه گچی و آلات شیشه‏ای که در بالای در استفاده می‏شد،نیز گلجام می‏گویند.

پالکانه

به پنجره‏های پیش‏آمده در ایوان یا بالکنی که طرارفش پنجره‏ باشد پالکانه می‏گفتند.بعضی از پالکانه‏ها به صورت پنجره‏های‏ بیرون زده از نمای اصلی ساخته شده و با شیشه‏های کوچک‏ تزئین شده‏اند.

پاچنگ

پنجره یا روزنی که پای آن بسته است و به زمین نمی‏رسد.

پاچلاقی

ترکیبی از در و پنجره که قسمت در آن تا پایین باز می‏شود و بقیهء آن به صورت پنجره باقی می‏ماند.

باجه

نوعی پنجره است.

تهرانی

تالار رو به آفتاب که ارسی داشته باشد.

سنگ مرمر

استفاده از این‏گونه سنگ برای نورگیری در بنا و شبستانهای‏ زیرزمینی به علت فقدان نور صورت می‏گرفت و قسمتی از سنگ‏ فرش حیاط از سنگ مرمر بود تا نور وارد شبستان در زیرزمین‏ شود.

کاربندی و مقرنس

در فضاهایی که نورگیری و در نتیجه روشنایی فضا از طریق‏ سقف انجام می‏شود.نور به طور مستقیم وارد فضا شده و فقط بخشی از آن را روشن می‏نماید.کاربندی و مقرنس به غیر از زیبایی برای بهره‏گیری هرچه بیشتر از نور خورشید نیز استفاده‏ می‏شود.بدین‏ترتیب که موجب می‏شود در جهات مختلف از مسیر خود منحرف شده و آن را به صورت پخش شده به داخل‏ راه می‏دهد،در این صورت در داخل بنا روشنایی یکنواخت و غیر متمرکزی خواهیم داشت.که حجم بیشتری را در بر می‏گیرد.

نقش هشتی در نور رسانی به بنا.

بعد از ورود به ساختمان به علت شدید بودن نور در بیرون‏ می‏بایست نور شکسته شود،تا داخل ساختمان حالت نامطلوبی‏ از نظر وارد شوند نداشته باشد.یکی از عوامل مهم معماری در تقسیم و شکست شدت نور،هشتیهای ورودی هستند که گرد و یا چندضلعی ساخته می‏شدند.در بالای هشتی معمولا نورگیری‏ وجود دارد که نور متمرکز ملایمی را در ساعات مختلف روز به‏ داخل انتقال می‏دهد،به کار بردن این شیوه برای تنظیم و متعادل‏ کردن نور و حرارت از ویژگیهای معماری سنتی،به‏ویژه در حاشیه کویر است.

انواع طاقها،قوسها و فیلپوشها نیز در چگونگی نورگیری در داخل بنا سهم به‏سزایی دارند.وجود فیلپوش منجر به ایجاد 3 منطقه متمایز ساختمانی در قسمت گنبدها شده است.منطقه سوم‏ همان گنبد اصلی است که گاهی در محورهای آن پنجره‏های‏ کوچکی باز می‏شد و به نورگیری بنا کمک می‏کرد.ابداع شیوه‏ طاق و تویزه باعث شد تا بار سقف مستقیما بر روی جرزها عمل‏ کند و دیوارها و طاقها سبک شده و آنها را شکافته و پنجره در آن‏ قرار دهند و بدین‏طریق نور فراوان و غیرمستقیم حاصل شود طاقهای آهنگ نیز یا دارای پنجره‏های جانبی است و یا در بالای‏ آنها گنبدهای کوچکی با پنجره تعبیه شده است.در طاق چهار بخش نیز که از تقاطع دو«طاق آهنگ»هم ارتفاع و هم‏عرض‏ حاصل می‏شود نیز می‏توان روزنه‏های وسیعی ایجاد کرد.

طاق گهواره‏ای نیز به معمار اجازه می‏دهد که در فاصله میان‏ دو قوس پنجره تعبیه کرده و روشنایی طبیعی داخل بنا را ایجاد کند.عمل نورگیری در بناهای مختلف به اشکال گوناگونی‏ صورت می‏گرفت.از جمله اینکه در حمامها از طریق روزنه‏های‏ متعدد و یا جامخانه‏ها بر حسب درونگرا یا برونگرا بودن، نورگیری متفاوت بود.

هرچند که نور خورشید همیشه برای ایجاد روشنایی طبیعی‏ در یک ساختمان مورد نیاز است اما از آنجا که این نور سرانجام‏ به حرارت تبدیل می‏شود باید میزان تابش مورد نیاز برای هر ساختمان با توجه به نوع ساختمان و شرایط اقلیمی آن تامین‏ شود.چون اهمیت تابش آفتاب به نوع اقلیم منطقه و فصول‏ مختلف سال بستگی دارد.در شرایط سرد حداکثر انرژی‏ خورشیدی مورد نیاز بوده و ساختمان باید درجهتی هوا گرم‏ است جهت ساختمان باید به نحوی باشد که شدت آفتاب در دیوارهای آن به حداقل رسیده و نیز امکان نفوذ مستقیم اشعه‏ خورشید به فضاهای داخلی وجود نداشته باشد.به همین دلیل

نموه نورپردازی بنا در اقلیم‏های مختلف مثل گرم و خشک و حاشیه کویر و اقلیم گرم و مرطوب و سردسیر با هم متفاوت است‏ و هرکدام در این مناطق بر حسب اقلیم خاص خود نحوهء نورگیری و نورپردازی خاص را می‏طلبد.

ابزار و وسایل روشنایی

بعد از به پایان رسیدن روشنایی روز،انسان در تاریکی شب نیز نیازمند نور بوده است.لذا پس از استقرار دائم و تشکیل شهرها و ساخت خانه‏های مسکونی وجود یک وسیله به عنوان عامل نور مصنوعی که بتوان آن را از جایی به جایی حمل کرده؛و یا اینکه‏ بتوان از آن در هرجایی از ساختمان استفاده کرده حس شد. بنابراین از این زمان تامین نور مصنوعی با وسایلی که عوامل‏ نوری نامیده می‏شوند آغاز شد و بشر به ساخت وسایل‏ گوناگونی در این زمینه روی آورد.این وسایل که در مجموع‏ وسایل روشنایی نامیده می‏شوند جهت تاکمین نور مصنوعی‏ برای روشنایی‏بخشیدن محیط اطراف در هنگام تاریکی شب‏ بودند این وسایل عبارت بودند از:پیه‏سوزها،شمعدانها، چراغدانها،پایه چراغها،قندیلها،فانوسها،مشعلها،شمعها و چراغهای روغنی که در مورد هریک از ابزار و وسایل روشنائی‏ توضیح کاملی در پایان‏نامه مزبور ارائه شده است.

بررسی وسایل روشنایی در نگارگری ایران:

یکی از خصایص بارز نگارگری ایران،دقتی است که نگارگر در ثبت و به تصویر کشیدن انسانها،وقایع،حوادث،مراسم،اشیاء و چگونگی کابرد آنها دارد و می‏توان به عنوان منبع معتبری از این‏ ماخذ استفاده کرد،در رابطه با موضوع مورد بحث ما نیز می‏توان‏ به مینیاتورها رجوع کرد.زیرا با توجه به ویران شدن ابنیه‏ تاریخی در گذشته و کمبود ابزار مربوط به روشنایی،یکی از راههای شناخت ما،بررسی وسایل مورد نظر در نگارگری است‏ حتی نمونه‏هایی را که در حال حاضر در دسترس ما نیستند می‏توان در مینیاتورها یافت و همچنین می‏توان چگونگی تامین‏ روشنایی بنا و عوامل را که در معماری ذکر کردیم از دید نگارگر بررسی کرد.

نحوه روشنایی بنا از دید نگارگر

عواملی که در معماری سنتی ایران به عنوان عنصری برای‏ روشنایی بنا نام برده شدند تا اندازه‏ای در مینیاتورها قابل رویت‏ می‏باشند از جمله:جامخانه،در و پنجره‏های مشبک،شیشه‏های‏ رنگی که در داخل پنجره‏ها کار گذاشته می‏شدند.روشندان، شبکه،مشربه،پالکان(ایوانی برجسته و بیرون زده که دورتا دور آنرا شبکه‏های چوبی قرار گرفته)مورد دیگری که قابل توجه‏ است،دقتی است که نگارگر برای روشن نشان دادن بنا در شب و یا در تاریکی از خود نشان داده و داخل پنجره‏ها را با رنگ سفید پر کرده تا نمایشی از روشنایی داخل بنا در هنگام شب داشته‏ باشد.به عنوان مثال در مینیاتور(صوفی در حمام)از هفت‏ اورنگ نظامی مربوط به دوره صفویه؛3 عامل را که جهت روشن‏ کردن بنا مورد استفاده قرار گرفته می‏توان تشخیص داد.

مورد اول در بالای صحنه پنجره‏ای است که دارای‏ شیشه‏های رنگی(قرمز،سبز،زرد)می‏باشد،در پایین صحنه 3 عدد جامخانه به تصویر کشیده شده(جامخانه‏ها نورگیرهایی‏ بودند که در بالای سقف حمامها تعبیه می‏شدند و عبارت از شیشه‏های ته قرابه بودند که در میان حلقه‏های سفالین جای‏ می‏گرفتند.)و مورد سوم طاقچه‏هایی هستند که بصورت قرینه‏ قرار گرفته‏اند و در داخل هرکدام از آنها یک پیه‏سوز برای روشن‏ کردن محیط داخل قرار گرفته است.

وسایل رووشنایی در نگارگری

در این بخش انواع وسایل روشنایی که نام برده شد در مینیاتورها قابل جستجو بوده و به وضوح قابل مشاهده و همچنین قابل دسته‏بندی هستند.انواع قندیلها،پیه‏سوزها، شمعدانها،چراغهای روغنی،مشعلها در مینیاتورها به تصویر کشیده شده‏اند.حتی نمونه‏هایی که در حال حاضر در دسترس ما نیستند نیز در آنها به چشم می‏خورد،این وسایل در نگارگری از تنوع چشمگیری برخوردارند و می‏توان با دقت در آنها با نحوه‏ کاربرد آنها،مکان استفاده،چگونگی استفاده و همینطور که گفته‏ شد با انواع آنها آشنا شد و شاید با توجه به آنها ابهاماتی که در زمینه چگونگی کاربرد واستفاده و همچنین اهمیت آنها وجود دارد برطرف ساخت.بعنوان مثال کاربرد مشعلها را در گذرها، کنار درها و پشت‏بامها می‏توان تشخیص داد.همچنین استفاده از حفاظ مخصوصی بصورت قفس که بر روی آن پرده شفافی‏ جهت جلوگیری از خاموش شمع و افزایش نور آن کشیده می‏شد و تنها در مینیاتور با آن برخورد می‏کنیم،یا نوع مخصوصی از یک چراغ که از سقف آویزان می‏شد و نمونه ابتدایی از یک لوستر می‏باشد.بر روی تمامی این وسایل،انواع تزئینات نقش شده و در واقع ضبط و ثبت نقاش از این وسایل در نقاشی بسیار دقیق و ظریف می‏باشد.

بعنوان مثال در مینیاتور«صحنه‏ای از یک حرکت دسته‏ جمعی»ایران یا آسیای مرکزی،قرن ج هـ ق-کتابخانه استانبول 4 نوع از وسایلی که ما بعنوان وسایل روشنایی از آنها نام بردیم در این تصویر دیده می‏شود از راست به چپ 2 عدد شمع بلند و تزئین‏ شده،یک عدد قندیل فلزی که متصل به میله‏ای است،2 عدد مشعل‏ یکی با 3 شاخه و دیگری 1 شاخه و قفسی که شمع در داخل آن‏ قرار گرفته است،این تصویر نشان می‏دهد که از تمام این وسایل‏ هنگام شب و به هنگام حرکت استفاده می‏شده است.

 

زیبایی که به چشم می‏آید از پرتو نور و روشنایی است وگرنه در تاریکی،زیبایی مفهومی ندارد.زیبایی حقیقی با نور معرفت درک‏ می‏گردد و زیبایی ظاهری با عزیزترین حسن ما که بینایی است‏ دیده می‏شود.نور و روشنایی چه ظاهری و چه عرفانی باعث‏ می‏شود که زیبایی به چشم آید و رنگ و سایر زیبائیهای شی‏ء جلوه کند.بنابراین بحث نور و پرداختن به آن می‏تواند در مباحث‏ زیبایی‏شناسی و هنر جایگاه ویژه‏ای داشته باشد.از جمله علوم و هنرهایی که می‏توان به نقش نور در آن اشاره داشت،هنر معماری است که بحث مفصلی را در زمینه روند بهره‏گیری از نور طبیعی به خود اختصاص می‏دهد.ابزار و وسایل روشنایی نیز به عنوان عواملی که تأمین‏کنندهء نور مصنوعی هستند،مطرح‏ می‏باشند.نگارگری ایران نیز به عنوان«اسناد منقوش»در شناسایی عناصر نورگیری در معماری و همچنین ابزار و وسایل‏ روشنایی نقش بسزاتیی دارد و چه بسا در نگارگری ایران‏ نمونه‏هایی بسیار بدیع و منحصربه‏فرد از این وسایل وجوددارد که در حال حاضر اثری از آنها موجود نیست و تنها در مینیاتورها می‏توان سراغ آنها را گرفت و ما با رجوع به این منبع مهم‏ می‏توانیم با این نمونه‏ها آشنا شویم.

نور به عنوان عنصری مهم در معماری ساختمانهای کوچک و بزرگ همیشه یکی از عوامل تأثیرگذار بر معماری و عمران ساختمانها و حتی شهر داشته است. در معماری سنتی ایرانی، معماری معاصر, معماری مدرن و بسیاری از سبک های معماری که فراروی بشر قرار گرفته همواره عنصر نور به عنوان عامل اصلی در کنار ویژگی های دیگر بنا قرار گرفته و حتی در دوران رنسانس و پس از آن نیز در بناهای مهمی همچون کلیسای شارتر سبک گوتیک پیشرفته ی اروپا نیز نور به عنوان تنها عامل مهم توصیف کننده بنا معرفی گردیده است. معماری ایرانی نیز از نور به عنوان عنصری کاربردی در تمام دوره های خود بهره جسته و نور چه طبیعی و چه مصنوعی توسط عناصر کنترل کننده نور همچون رواق، تابش بند، سایه بان، ساباط، جامخانه، روزن، روشندان، شباک و ... مورد استفاده قرار می‌گرفته‌اند.


تاریخچه بهره گیری از نور طبیعی در معماری ایران

دانستن روند بهره گیری از نور خورشید به اندازه ی روند شکل گیری مصالح و یا شکل های مختلف زیربنائی ساختمان جهت طراحی بسیار لازم می باشد. اولین تاریخی که ما از آن اطلاع داریم سده ی سوم هزاره چهارم ق.م می باشدکه در آن زمان جهت کسب نور و سایه از ایجاد اختلاف سطح در دیواره های خارجی استفاده می‌کردند. در شهر سوخته از هزاره های سوم و دوم ق.م از روی آثار خانه هایی که دیوار آن ها تا زیر سقف باقی مانده بود می توان استنباط کرد که هر اطاق از طریق یک در به خارج ارتباط داشته و فاقد پنجره بوده اند، در دوره ی عیلام در حدود 1300 و 1400 ق.م نیز نمونه ای از پنجره های شیشه ای به دست آمده که شامل لوله هایی از خمیر شیشه می باشد که در کنار هم و در داخل یک قاب جای می گرفته و به طور حتم جهت روشن کردن داخل بنا مورد استفاده بود. از جمله کهن ترین مدارک و نمونه‌های در و پنجره در معماری ایران را شاید بتوان در نقش قلعه های مادی در آثار دوره ی شاروکین یافت.


روش استفاده از طاق گهواره ای که از انواع طاق  سازی های عصر ساسانی است به معمار اجازه می داد که در فاصله ی میان دو قوس پنجره تعبیه نماید و روشنایی بنا را تأمین کند. طریقه ی نورگیری از جام خانه نیز همان طور که گفته شد بعد از هخامنشیان تا مدت های بسیار به عنوان یک سنت طرح گردیده و مورد استفاده قرار گرفت و در دوره ی ساسانی که استفاده از گنبد به شکل پذیرفته وسیعی معمول شده و جزء ویژگی های این معماری می شود در روی گنبد روزنه هایی با حفره هایی تعبیه می کردند که احتمالاً برای پوشش آن ها از شیشه استفاده می کردند، تا زمانیکه ساسانیان از دیوارهای حمال جهت تحمل بار گنبد استفاده میکردند نور ساختمان از روزن وسط گنبد یا از روزنه های تعبیه شده بر روی آن تأمین می شد. اما پس از آن که بار سقف گنبدی را توسط قوسها روی جرزها انتقال دادند توانستند در قسمتهایی از بدنه گنبدها نورگیرهایی را به صورت هلال تعبیه کنند.

جامخانه:
 

 


روزن:
 

 


عناصر نورگیری در معماری سنتی

این عناصر در معماری سنتی ایران از دو جهت مورد مطالعه قرار می گیرند، گروه اول به عنوان کنترل کننده های نور مانند انواع سایه بان ها و دسته دوم نورگیرها.
گروه اول نقش تنظیم نور وارد شده به داخل بنا را به عهده دارند و به دو دسته تقسیم می شوند:
دسته ی اول آن هایی که جزو بنا هستند مانند رواق و دسته ی دوم آن هایی که به بنا افزوده شده و گاهی حالت تزئینی دارند؛ مثل پرده. عناصری که به عنوان نورگیرها مطرح می شوند نام های مختلفی دارند ولی همه  نورگیر هستند و عبارتند از: روزن، شباک، در و پنجره ی مشبک، جام-خانه، هورنو، ارسی، روشندان، فریز و خوون، گل جام، پالکانه، فنزر، پاچنگ و تهرانی. در مقابل عناصری مانند رواق، پرده، تابش بند، سایه بان ها، سرادق و ساباط قرار دارد که نقش کنترل کننده ی نور و تنظیم آن برای ورود به داخل بنا را به عهده دارند.

کنترل کننده های نور

ـ رواق: فضایی است مشتمل بر سقف و ستون که حداقل در یک طرف مسدود باشد و انسان را از تماس با بارش و تابش نور آفتاب مصون می دارد و در مناطقی که شدت نور و حرارت خورشید زیاد باشد نور مناسب و ملایمی را به داخل عبور می‌دهد و در این صورت روشنائی از طریق غیرمستقیم یا باواسطه خواهیم داشت.
 
ـ تابش بند: تابش بند یا تاووش بند یا آفتاب شکن تیغه هایی به عرض 6 الی 18 سانتی متر است که گاهی ارتفاعی تا حدود 5 متر دارد و با کمک گچ و نی آن ها را می ساختند. معمولاً در بالای در و پنجره کلافی می کشیدند که در واقع تابش بند افقی بوده و اصطلاحاً به آن سرسایه می گفتند و توسط آن ورود آفتاب به درون فضا را کنترل می کردند.

سایه بان ها: ایجاد سایه بر روی پنجره ها از تابش مستقیم آفتاب به سطح پنجره جلوگیری کرده و در نتیجه حرارت ایجاد شده ناشی از تابش آفتاب در فضای پشت آن به مقدار قابل ملاحظه ‌ای کاهش می یابد. سایه بان ها ممکن است اثرات گوناگونی از قبیل کنترل تابش مستقیم آفتاب به داخل، کنترل نور و تهویه ی طبیعی داشته باشند.کارایی سایه‌بان‌ها متفاوت بوده و به رنگ و محل نصب آن ها نسبت به پنجره و هم چنین شرایط تهویه ی طبیعی در ساختمان بستگی دارد.
سایه بان ها به انواع ثابت، متحرک و همچنین سایه بان های طبیعی مثل درختان تقسیم می شوند.


سرادق: سایه بنا بر سرا که پرده ی آن بر خرپاهایی که بر بالای سرا نشانیده بودند کشیده می شد و بدین ترتیب مانع تابش بند خورشید به درون سرا می شد.

ساباط: کوچه ای سر پوشیده که هم در شهرهای گرمسیری و هم سرد سیری به چشم می خورد. در شهرهای گرمسیری مجبور بودند کوچه را تنگ و دیوار را بلند بگیرند و برای ایجاد سایه ساباط می گذاشتند.
پرده: استفاده از پرده های ضخیم برای جلوگیری و تنظیم نور خورشید برای ورود به ساختمان از دوره ی صفویه معمول بوده و هم چنین در دوره ی قاجار نیز از آن استفاده می شد. این پرده ها معمولاً از جنس کرباس و یا ابریشم بوده و به صورت یک لا و دولا استفاده می شدند و به طور معمول در جلو ایوان ها و یا پنجره ها و ارسی ها نصب می‌شد. بالا کشیدن این پرده ها توسط قرقره و بندهایی بوده که به طور هماهنگ تمام قسمت های آن ها را یکنواخت جمع می کرده است چون این پرده ها معمولاً ضخیم و سنگین بوده و غیر از این نمی شد آن ها را بالا کشید.

نورگیرها

شباک: هوای متغیر ایران، آفتاب تند و روشن، باد و باران، توفان و گردباد و عقاید خاص ملی و مذهبی ایجاب می کرده که ساختمان علاوه بر در و پنجره، پرده‌ای یا شباکی برای حفاظت درون بنا داشته باشد. درون ساختمان با روزن ها و پنجره های چوبی یا گچی و پرده محفوظ می شد و بیرون آن را با شبکه های سفالی یا کاشی می پوشاندند، این شبکه ها شدت نور را گرفته و نور ضعیف تری از لا به لای آن ایجاد می شود. انحراف پرتوهای نور در اثر برخورد با کنارهای منقوش شبکه سبب پخش نور شده و به یکنواختی و پخش روشنایی کمک می کرد. ضمناً علی رغم آنکه تمام فضای بیرون از داخل به راحتی قابل رﺅیت بود از بیرون هیچ گونه دیدی در طول روز به داخل نداشت.

در و پنجره های مشبک: پنجره معمولاً برای دادن نور، جریان هوا و رویت مناظر بیرون بدون بر هم زدن خلوت اهل خانه است. در مناطقی که نور خورشید شدید است، پنجره باید متناسب با شدت نور ساخته شود. پنجره های مشبک تعادلی بین نور خارج و داخل ایجاد می کند، تعادلی که وقتی از داخل نگاه کرده شود جلوی نور شدید آفتاب را می‌گیرد و مانع خسته شدن چشم در مقابل نور شدید خارج می شود.
طرح هایی که در ساختن پنجره های مشبک به کار برده می شود اغلب به گونه ای است که نور داخل اتاق را تنظیم می کند. پنجره های مشبک نور شدید خارج را پخش کرده و آن را تعدیل می کنند و وقتی نور بیرون شدید نیست همه ی آن را به داخل اتاق عبور می دهند.

گاهی برای در و پنجره های مشبک شیشه نیز به کار برده می شود. (به درهای مشبک، در و پنجره گفته می شود). در و پنجره و روزن های مشبک چوبی، سفالین و گچین در زمستان با کاغذ روغن زده مسدود و در تابستان ها باز می شد.
روزن: روزن و پنجره را نمی توان از هم تفکیک کرد. در واقع روزن را می توان یک پنجره کوچک دانست که معمولاً در بالای در و گاهی در دو سوی آن برای گرفتن روشنایی و تأمین هوای آزاد برای فضاهای بسته به کار می رفته است. به عبارت دیگر روزن به سوراخ هائی اطلاق می گردید که در کلاله و یا شانه طاق ها تعبیه می شده است. روزن گاهی با چوب و گاه با گچ و سفال ساخته می شده و اغلب ثابت بوده است. در بناهایی که دارای بافت مرکزی و درون گرا بودند و از سقف هشتی یا از نقطه ای دیگر نور کافی برای هشتی تأمین می شد، در بالای در ورودی روزن قرار میدادند.

ارسی: ارسی پنجره مشبکی است که به جای گشتن روی پاشنه گرد، بالا می رود و در محفظه ای که در نظر گرفته شده جای می گیرد. ارسی معمولاً در اشکوب کوشک ها و پیشخان و رواق ساختمان های سردسیری دیده می شود. نقش شبکه ای ارسی، معمولاً مانند پنجره و روزن های چوبی است.


جام خانه: در کلاله  گنبدها و کلمبه های گرمابه ها و غلام خانه ی رباط ها و رسته ها و بازارها هنوز هم روزن هایی وجود دارد که با چند حلقه ی سفالین به صورت قبه یا کپه ی برجسته ای در آمده-اند. در این قسمت حلقه های سفالین را در کنار هم چیده اند و در زمستان ها جام های گرد شیشه‌ای مانند ته قرابه در میان حلقه ها کار می گذارند و تابستان ها یک یا کلیه آن ها را بر می-دارند، امروزه هم برای روشنایی سرپوشیده هایی که به مناسبت فصل باید گاهی سرد و گاهی گرم باشد مناسب ترین وسیله است و بر فراز بام گرمابه ها جای خود را حفظ کرده است.

هورنو: به نورگیری بالای سقف گفته میشود. چون در نزدیکیهای تیزه گنبد امکان اجرا به صورت بقیه‌ی قسمتها میسر نیست، لذا در نزدیکی های تیزه، سوراخ را پر نمی کنند تا در بالای طاق کار نور‌رسانی را انجام دهد. مثلاً در پوشش بازارها اکثراً سوراخ هورنو باز است تا عمل روشنایی و تهویه صورت پذیرد.
 

 



روشندان: در بناهایی که استفاده از پنجره در دیوارها ممکن نبوده مثل بازارها و سایر بناهای عمومی، معماران در قسمت «خورشیدی کاربندی» روزن هایی ایجاد کرده اند که عبور مناسب و تهویه را به بهترین وجه میسر می ساخته است و به آن روشندان می گویند. روشندان ها معمولاً به شکل یک کلاه فرنگی بوده و عمود بر قسمت خورشیدی کاربندی ساخته می شوند و برخی از آن ها دارای شیشه بوده، بعضی از آن ها زمینه ی چند ضلعی دارد، مثل روشندان حوضخانه کاخ هشت بهشت اصفهان.

فریز و خوون در ساختمان

خوون یک نقش تزئینی است که با تکه های آجر تراشیده و موزائیک آن را پدید آورده اند، آن گاه روی آن را با خاک و سریشم رنگ هائی که در آب حل کرده اند به رنگ های گوناگون رنگرزی می کنند و در پیشانی ساختمان، میانه ستون‌ها و «فریز در» چیده می شود. برای ورود روشنایی و هوا به اتاق ها لوله های گلچین را سوراخ کرده و نقش هایی پدید آورده و آن لوله ها را در بالای درها و پنجره ها می نشانیدند.
 

 


کاربندی و مقرنس

در فضاهایی که نورگیری و در نتیجه روشنائی فضا از طریق سقف انجام می شود، نور به طور مستقیم وارد فضا شده و فقط بخشی از آن را روشن می نماید. کاربندی و مقرنس به غیر از زیبائی برای بهره گیری هر چه بیشتر از نور خورشید نیز استفاده می شود. به این ترتیب که موجب می شود در جهات مختلف از مسیر خود منحرف شده و آن را به صورت پخش شده به داخل راه می دهد، در این صورت در داخل بنا روشنائی یکنواخت و غیرمتمرکزی خواهیم داشت، که حجم بیشتری را در بر می گیرد.

 


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت-نور و معماری- در 82 اسلاید-powerpoin-ppt

کتاب لاتین Architectural Design - New Working Spaces (طراحی معماری- فضاهای کاری جدید)

اختصاصی از فی فوو کتاب لاتین Architectural Design - New Working Spaces (طراحی معماری- فضاهای کاری جدید) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کتاب لاتین Architectural Design - New Working Spaces (طراحی معماری- فضاهای کاری جدید)


کتاب لاتین Architectural Design - New Working Spaces (طراحی معماری- فضاهای کاری جدید)

این فایل حاوی کتاب لاتین طراحی معماری- فضاهای کاری جدید (Architectural Design - New Working Spaces) می باشد که به صورت فرمت PDF در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است، در صورت تمایل می توانید این محصول را از فروشگاه خریداری و دانلود نمایید.

 

 

 

 

- عنوان:                       Architectural Design - New Working Spaces 
- نویسنده:                   ... 
- سال انتشار:               ...
- تعداد صفحات:             235
- زبان:                          انگلیسی
- فرمت فایل:                 PDF

 


دانلود با لینک مستقیم


کتاب لاتین Architectural Design - New Working Spaces (طراحی معماری- فضاهای کاری جدید)

پایان نامه کارشناسی ارشد رشته معماری- طراحی مجتمع مسکونی با رویکرد ارتقاء دلبستگی به مکان در بازسازی پس از سانحه

اختصاصی از فی فوو پایان نامه کارشناسی ارشد رشته معماری- طراحی مجتمع مسکونی با رویکرد ارتقاء دلبستگی به مکان در بازسازی پس از سانحه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نوع فایل: word 2010 قابل ویرایش

حجم فایل:11.797 کیلوبایت

تعداد صفحه:166

(پایان نامه ای کامل و اماده ارائه می باشد)

چکیده
در فرآیند دلبستگی به مکان، فضا برای فرد مبدل به مکان می‌شود، زیرا افراد در برقراری ارتباط با مکان به آن معنا می‌بخشند و آن را در خاطرة خود ثبت می‌کنند. علاوه بر فاکتورهای اجتماعی و فیزیکی مختلف، اقلیم نیز از عوامل مؤثر در شکل‌گیری این فرآیند و احراز مکان است که با وجود مطالعات گسترده در خصوص مکان و دلبستگی به آن، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به نقش حس دلبستگی به مکان در ارتقای کیفیت فضای طراحی شده، این پژوهش سعی دارد به بررسی طراحی مجتمع مسکونی با رویکرد ارتقاء دلبستگی به مکان در بازسازی پس از سانحه بپردازدبه این منظور پژوهش حاضر در ابتدا بر پایه مرور متون و اسناد مرتبط در این حوزه، ضمن ارائه تعاریف مکان، دلبستگی به مکان به رابطة آنها می‌پردازد. در نهایت با انجام مطالعات میدانی در نمونة موردی (شهرستان بم) و طرح پرسش‌نامه‌ها و مصاحبه‌های حضوری با ساکنان این منطقه، این رابطه روشن‌تر بیان می‌شود نتایج تحقیق نشان می‌دهد که عوامل مختلفی در شکل‌گیری دلبستگی به مکان مؤثرند که الگوهای معماری و مولفه های حیطه شناختی، حیطه عاطفی و حیطه رفتاری بر این حس تأثیرگذار می باشند.
 
کلید‌واژه‌ها: ،مکان، دلبستگی به مکان،الگوهای معماری ، حیطه شناختی،حیطه عاطفی ،حیطه رفتاری
  فصل اول کلیات و مفاهیم تحقیق
 
 1-1- مقدمه
با وقوع هر بلای طبیعی، آنچه که بیشتر مورد توجه رسانه ها و مسئولین قرار می گیرد خاکسپاری کشته ها و بازسازی ساختمان های تخریب شده است و کمتر کسی به اثرات ماندگارتری که یک سانحه بر جای می گذارد توجه کرده است.
مباحثی همچون هویت مکان که بستر خاطرات شهروندان است، پس از وقوع بلایا و از دست رفتن کالبد مکان ، مورد غفلت قرار گرفته و یا با بازسازی های شتاب زده موجب اختلال در تداوم هویت مکانی آنها می شوند.
در این میان بازسازی نیز تنها در مجموعه عواملی که سعی در حفظ و بهبود وضعیت کالبدی شهر دارند، خلاصه نمی شود . نکته مهم زنده نگه داشتن فضای شهری و انطباق آن با رفتار و فعالیت اجتماعی شهروندان در دوران حاضر می باشد. در این اقدامات فضای شهری جدیدی حادث می شود که ضمن حفظ شباهت های اساسی با فضای پیشین، تفاوت های ماهوی و معنایی را با توجه به شرایط زمانی و مکانی حاضر(دوران معاصر) با فضای پیشین در ارتباط با مخاطبان خود به نمایش می گذارد. آنچه که در این فرآیند حائز اهمیت است تاثیر این بازسازی ها و مرمت ها در محیط به منظورحضور مجدد انسان و تقویت ریشه فعالیت های مردمی و اجتماعی در عرصه فضای شهری و محلی می باشد.
نگاهی بر تجربیات بازسازی های انجام گرفته چه در مقیاس جهانی و چه در مقیاس ایرانی نشان می دهند که تا چه اندازه این تجربه ها از توجه به فضاهای شهری خاطره ای غافل بوده و تا چه اندازه از این منظر که شهر خاطره را می سازد و خاطره به شهر شکل می بخشد دور بودند.
در واقع بازسازی و حیات اجتماعی جامعه در تداوم گذشته آن امکان‌پذیر است. بلایای طبیعی در نگاه اول گسست بنیادی از دوران گذشته خود را تداعی می‌کنند، در اولین روزها به نظر می‌رسد که هیچ چیز باقی نمانده است تا بتوان بر آن اتکا کرد. اما با گذر از وحشت اولیه، همه درمی‌یابند که جامعه‌ی آسیب‌دیده از بلایا ، پدیده‌ای زمان‌مند و متکی به عناصری است که در طی سالیان دراز شکل گرفته است. در نتیجه در بازسازی یک فضای شهری زلزله‌‌زده ورای پرداختن به مقولات عملکردی و عینی، با مدیریت کیفیات غیرمحسوس محیط مانند معانی، حافظه‌ی جمعی، هویت مکانی و ... ، می‌توان به بازگرداندن هویت از دست رفته‌ی آن، کمک‌های شایانی نمود.
 
 1-2- بیان مساله
موریس هالبواکس مهم ترین نظریه پرداز خاطره جمعی با تاکید بر ارتباط میان گروه ها و مکان ، معتقد است که ، هنگامی که اعضای یک گروه در بخشی از فضا قرار می گیرند، خصوصیات گروه به فضا منتقل شده و همزمان نوعی تطبیق با عناصر مقاوم صورت می گیرد و یک قالب مشخص به ساختار آن فضا تعمیق می گردد. لذا مکان‌ها حافظه افراد داخل خود را که دارای گذشته‌ای مشترک هستند تحریک می‌کنند و هم زمان ، گذشته‌های مشترک افراد بیرون از خود را که مایل به دانستن چیزی در مورد آنها هستند، باز می‌نمایانند. در نتیجه حافظه که موضوعی مکان گرا است ، زمانی که بر اثر بلایای طبیعی و..، بستر شکل گیری آن از میان می رود و یا مخدوش می شود؛ این ویژگی مکان برای همیشه از دست می رود. بنابراین حافظه مکان وابسته به مکان و جامعه ای است که به واسطه ارتباط با مکان واجد هویتی پیوسته شده است (آلتما[1]، 1992،ص4).
دلبستگی به مکان رابطه عاطفی فرد بامکان است که ریشه درخصوصیات وتجارب گذشته فرد دارد که مکان باید بتواند پاسخگوی نیازها و انتظارات انسان باشد و همین طور مکان باید ظرفیت ها پاسخگویی به این نیاز ها انتظارات را داشته باشد.دلبستگی به مکان بر اساس تعامل شناختی ،عاطفی وعملکرد بین افراد،گروها و مکان کالبدی-اجتماعی در طول زمان شکل می گیرد(چرخچیان،1388،ص34).        
با وقوع هر بلای طبیعی، آنچه که بیشتر مورد توجه رسانه ها و مسئولین قرار می گیرد خاکسپاری کشته ها و بازسازی ساختمان های تخریب شده است و کمتر کسی به اثرات ماندگارتری که یک سانحه بر جای می گذارد توجه کرده است(گلدبرگ[2]،2000،ص87).
مباحثی همچون هویت مکان که بستر خاطرات شهروندان است، پس از وقوع بلایا و از دست رفتن کالبد مکان ، مورد غفلت قرار گرفته و یا با بازسازی های شتاب زده موجب اختلال در تداوم هویت مکانی آنها می شوند. در این میان بازسازی نیز تنها در مجموعه عواملی که سعی در حفظ و بهبود وضعیت کالبدی شهر دارند، خلاصه نمی شود . نکته مهم زنده نگه داشتن فضای شهری و انطباق آن با رفتار و فعالیت اجتماعی شهروندان در دوران حاضر می باشد. در این اقدامات فضای شهری جدیدی حادث می شود که ضمن حفظ شباهت های اساسی با فضای پیشین، تفاوت های ماهوی و معنایی را با توجه به شرایط زمانی و مکانی حاضر(دوران معاصر) با فضای پیشین در ارتباط با مخاطبان خود به نمایش می گذارد(ماریس[3]،1996،ص52).
یک مکان به دلیل امکان رخدادیک رابطه اجتماعی وتجربه مشترک میان افراد احساس تعلق ودلبستگی راشکل می دهد(پاکزاد،1388،ص91).
آنچه که در این فرآیند حائز اهمیت است تاثیر این بازسازی ها و مرمت ها در محیط به منظورحضور مجدد انسان و تقویت ریشه فعالیت های مردمی و اجتماعی در عرصه فضای شهری و محلی می باشد.
نگاهی بر تجربیات بازسازی های انجام گرفته چه در مقیاس جهانی و چه در مقیاس ایرانی نشان می دهند که تا چه اندازه این تجربه ها از توجه به فضاهای شهری خاطره ای غافل بوده و تا چه اندازه از این منظر که شهر خاطره را می سازد و خاطره به شهر شکل می بخشد دوربودند(رولف[4]،2009،ص25).
ارتباط عاطفی بین فرد ومکان برپایه نحوه قضاوت،ترجیحات وشناخت از مکان برقرار می شود .دلبستگی به مکان به پیوند فرد با مکان منجر می شود که انسان خود را جزئی مکان می داند وبر اساس تجربه های خود از نشانه ها ،معانی،عملکردها وشخصیت نقشی برای مکان در ذهن خود متصور می سازد و مکان برای او مهم و قابل احترام می شود(فلاحت،1384،ص12).
بخشی ازشخصیت وجودی هرانسان که هویت اجتماعی وی رامی سازد مکانی است که خودراباآن شناسایی کرده وبه دیگران نیز می شناساند ، طوری که آن رامی توان خودهمانی بافضا نامید،ودراین راستا فرایندهای اجتماعی درایجادتعلق مکانی بیش ازکیفیت کالبدی اهمیت دارند(رضازاده،1378،14).
درروانشناسی محیطی، تعلق مکانی به رابطه شناختی فردی یا جمعی یک محیط اطلاق می شود و ازلحاظ هویتی، تعلق مکان رابطه هویتی فرد به محیط اجتماعی است. احساس تعلق ودلبستگی به مکان، سطح بالاتری ازحس مکان است که درهرموقعیت وفضا به منظور بهره مندی وتداوم حضور انسان درمکان، نقش تعیین کننده ای می یابد (فلاحت،1385،ص122).
دراین حالت آدمی نقشی برای مکان درذهن متصور می سازدکه مکان رابرای وی با اهمیت ومحترم متجلی می سازد. تعلق مکانی رابطه هویتی فردبه محیط اجتماعی است که درآن زندگی می کند و درمحیط فرهنگی به وجود می آید. (کراس) معتقداست که ارتباطات با مکان وتعلق به مکان ازطریق برقراری انواع پیوندهای که افراد با مکان تشکیل می دهندصورت می گیرد(گروس[5]،2005،ص63).
رابرت های ،هفت عامل مؤثر برحس مکان راشامل موارد ذیل دانسته است بافت جغرافیایی مکان، وضعیت اجتماعی، ارتباطات فرهنگی ونژادی، مراحل وسیکل زندگی، رضایت از زندگی زناشوی از دیدگاه پدیدارشناسی،حس مکان به معنای شخصیت مکان است که معنای نزدیک به روح مکان دارد.درپدیدارشناسی تجربه ، اصلی ترین رکن در ادراک است این تجربه به معنای تطهیر ذهنی ودست یابی به ذات چیزهاست(فلاحت،1385،ص85) .
کریستیان نوربرگ - شولتس حس مکان راپدیده ای کلی باارزشهای ساختاری ، فضایی وجوی (هواسپهر) می داندکه انسان ازطریق ادراک جهت یابی وشناسایی به آن نایل می گردد. حس مکان درطول زمان ، یک حقیقت زنده باقی مانده است (پرتوی،1387،ص112).
حس مکان ، زمانی بیشترآشکار می شودکه به دلایلی ریتم های معمول زندگی بهم بخورد ، مثلا هنگامی که مکان به دلیل وقوع جنگ یاسوانح طبیعی تغییریابد. مفهوم حس مکان ، ماهیت مکان رامشخص می کند ودرمکان های یافت میشودکه دارای کاراکتری مشخص ومتمایز هستند تجربه اصلی ترین رکن ادراک مفاهیم ومعنای یک مکان است ولذا معنا دریک مکان ، ارتباط مستقیم بانحوه ادراک انسانی ومقولات مربوط به آن دارد تحقیقات به عمل آمده نشان می دهدکه هرچه ارتباط افراد بایک مکان بیشتر می شود ، به همان نسبت شناخت وادراک انسانها ازآن مکان افزایش یافته وامکان ایجاد معنای تعلق درمحیط افزایش می یابد(هیدالگو[6]،2001،ص89).
حال با توجه به مباحث بالا این سوال پیش می آید که آیا طراحی مجتمع مسکونی با رویکرد ارتقاء دلبستگی به مکان در بازسازی شهرستان بم پس از زلزله مورد توجه قرار گرفته است یا نه؟

1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
در فرآیند دلبستگی به مکان، فضا برای فرد مبدل به مکان می‌شود، زیرا افراد در برقراری ارتباط با مکان به آن معنا می‌بخشند و آن را در خاطرة خود ثبت می‌کنند.
با وقوع هر بلای طبیعی، آنچه که بیشتر مورد توجه رسانه ها و مسئولین قرار می گیرد خاکسپاری کشته ها و بازسازی ساختمان های تخریب شده است و کمتر کسی به اثرات ماندگارتری که یک سانحه بر جای می گذارد توجه کرده است(چرخچیان،1388،ص2).
مباحثی همچون هویت مکان که بستر خاطرات شهروندان است، پس از وقوع بلایا و از دست رفتن کالبد مکان ، مورد غفلت قرار گرفته و یا با بازسازی های شتاب زده موجب اختلال در تداوم هویت مکانی آنها می شوندهویتی که نتیجه درونی شدن هویت یک مکان برای فرد بوده است و نتیجه آن تعلقات احساسی میان فرد با محیط زندگی او می باشد.
از این رو با تکیه بر نقش هویت مکان در شکل گیری خاطرات به عنوان زیر بنای هویت های فردی و جمعی در یک جامعه و ارتباط متقابل خاطرات با میزان پیوندهای احساسی افراد با محیط از نوع هویت مکانی و تعلق مکانی، در ابعاد مختلف شکل دهنده یک مکان ،اعم از فرم ، فعالیت و تصورات به بیان سه استراتژی حفاظت و مرمت، بازخوانی و برنامه ریزی رویدادی میپردازد(مدیری،1389،ص3).
در این میان بازسازی نیز تنها در مجموعه عواملی که سعی در حفظ و بهبود وضعیت کالبدی شهر دارند، خلاصه نمی شود . نکته مهم زنده نگه داشتن فضای شهری و انطباق آن با رفتار و فعالیت اجتماعی شهروندان در دوران حاضر می باشد. در این اقدامات فضای شهری جدیدی حادث می شود که ضمن حفظ شباهت های اساسی با فضای پیشین، تفاوت های ماهوی و معنایی را با توجه به شرایط زمانی و مکانی حاضر(دوران معاصر)، با فضای پیشین در ارتباط با مخاطبان خود به نمایش می گذارد. آنچه که در این فرآیند حائز اهمیت است تاثیر این بازسازی ها و مرمت ها در محیط به منظورحضور مجدد انسان و تقویت ریشه فعالیت های مردمی و اجتماعی در عرصه فضای شهری و محلی می باشد.لذا با توجه به مطالب بالا این پژوهش ضرورت پیدا کرده تا به بررسی و طراحی مجتمع مسکونی با رویکرد ارتقاء دلبستگی به مکان در بازسازی پس از سانحه بپردازد.

1-4- اهداف تحقیق
مشخص نمودن الگوهای معماری در راستای بهبود اثرات دلبستگی به مکان های آسیب دیده در افراد
بررسی رابطه بین شکل گیری دلبستگی به مکانبا حیطه شناختی در افراد
بررسی رابطه بین شکل گیری دلبستگی به مکان با حیطه عاطفی در افراد
بررسی رابطه بین شکل گیری دلبستگی به مکان با حیطه رفتاری در افراد
 
 1-5-سؤالات تحقیق
چرا راهکارهای طراحی معماری باعث دلبستگی به مکان برای ساکنین مجتمع های مسکونی پس از تخریب و بازسازی بعد از سانحه می شود ؟
2- کدام پارامترها شکل دهنده ی دلبستگی به مکان در ارتقاء سطح دلبستگی افراد در بازسازی پس از سانحه تاثیر بیشتری دارد ؟
3-چرا رابطه ای بین مولفه های حیطه شناختی ،عاطفی و رفتاری افراد با دلبستگی به مکان وجوددارد؟

1-6- فرضیه‏های تحقیق
به صورت فرض یا فرض های ویژه :
استفاده از الگوهای نمادی معماری که افراد در محیط قبل از وقوع حادثه مشاهده کردند می تواند نقش معنا داری در ارتقای دلبستگی به محیط در افراد پس از سانحه ایجاد کند.
پارامتر کالبدی محیط بیشترین تاثیر را بر شکل گیری دلبستگی به مکان در بازسازی پس از سانحه دارد .
به نظر می رسد بین شکل گیری دلبستگی به مکان با حیطه شناختی،عاطفی و رفتاری در افراد رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد.

1-7-تعریف واژه‏ها و اصطلاحات (به صورت مفهومی و عملیاتی)
1-7-1- زلزله
عبارت است از لرزش وجنبش شدید ویا خفیف قشر کره زمین که به نقصان درجه حرارت مواد مرکزی واحداثچین خوردگی وفشار یادر اثر انفجارهــای آتشفشانی بوقوع می رسد.
1-7-2- دلبستگی به مکان
دلبستگی به مکان رابطه عاطفی فرد با مکان است که ریشه در خصوصیات وتجارب گذشته فرد دارد که مکان باید بتواند پاسخگوی نیازهاو انتظارات انسان باشد.دلبستگی به مکان بر اساس تعامل شناختی ،عاطفی و عملکردی بین افراد، گروه ها ومکان کالبدی-اجتماعی در طول زمان شکل می گیرد(چرخچیان،1388).
1-7-3--بازسازی
بازگرداندن جامعه به حالت عادی و نه لزوماً به پیش از بحرانو به عبارت دیگریعنی بازگرداندن اثر به وضعیتی نزدیک به وضع اولیه که با بکارگیری مواد جدید یا سنتی صورت می‌گیرد و منجر به خلق مجدد قسمتی از اثر می‌شود که بر پایه شواهد و اسناد علمی- تاریخی استوار است(منشور استرالیا 1981).
1-7-4- تعریف عملیاتی دلبستگی به مکان
عبارت است از نمره ی آزمودنی ها که در پرسشنامه دلبستگی به مکان آقای صفاری نیا (1390) بدست آمده است.
1-7-5- متغیر مستقل به متغیری گفته می شود که از طریق آن متغیر وابسته تبیین یا پیش بینی شود. به این متغیر ، متغیر محرک یا درون داد نیز گفته می شود و متغییری است که توسط پژوهشگران اندازه گیری ، دست کاری یا انتخاب می شود تا تاثیر یا رابطه آن با متغیر دیگر اندازه گیری شود متغیر مستقل متغیر پیش فرض است به این معنی که این متغیر مقدمه و متغیر وابسته نتیجه آن است . 1-7-6- متغیر وابسته متغیر وابسته ، متغیر پاسخ ، برون داد یا ملاک نیز نامیده می شود و عبارت است از وجه یا جنبه ای از رفتار ارگارنیزم که تحریک شده است متغیر وابسته متغیری است که مشاهده یا اندازه گیری می شود تا تاثیر متغیر مستقل بر آن معلوم و مشخص شود . 1-7-7- متغیر مزاحم متغیر مزاحم به متغیری گفته می شود که به صورت فرضی، بر پدیده مشاهده شده تاثیر می گذارد ، اما قابل مشاهده ، اندازه گیری و دست کاری نیست و تاثیر آن باید از طریق تاثیر متغیرهای مستقل و تعدیل کننده و رویدادهای قابل مشاهده مشخص شود.
در تحقیق ما متغیرهای مستقل و وابسته به قرار زیر می باشند :
متغیر مستقل-زلزله
متغیر وابسته- طراحی مجتمع های مسکونی
متغیر مزاحم- مولفه های دلبستگی به مکان

فهرست مطالب
چکیده

فصل اول:کلیات و مفاهیم تحقیق
کلیات و مفاهیم تحقیق. 2

1-1- مقدمه. 3

1-2- بیان مساله. 5

1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش... 8

1-4- اهداف تحقیق. 9

1-5-سؤالات تحقیق. 10

1-6- فرضیه‏های تحقیق. 10

1-7-تعریف واژه‏ها و اصطلاحات (به صورت مفهومی و عملیاتی) 10

1-7-1- زلزله. 10

1-7-4- تعریف عملیاتی دلبستگی به مکان. 11

1-7-5- متغیر مستقل.. 12

1-7-6- متغیر وابسته. 12

1-7-7- متغیر مزاحم. 12

نمودار 1-1- مدل های مفهومی تحقیق.. 13

فصل دوم:ادبیات و پیشینه تحقیق
ادبیات و پیشینه تحقیق. 14

2-1-ادبیات تحقیق. 15

2-2-مرمت.. 16

2-3-باز سازی. 17

2-4-نوسازی. 20

2-5-مکان. 212-6-هویت مکان و هویت مکانی: 23

2-7-عوامل موثردرشکل گیری هویت مکان وحس مکان. 24

2-8-دلبستگی به مکان. 26

2-8-1-حس مکان و تعلق به مکان. 26

2-8-2-اهمیت مکان به عنوان مرکز معنا 28

2-9-تعلق مکانی را می‌توان در قالب 4 بعد زیر معرفی نمود: 33

2-9-1- هویت مکانی. 33

2-9-2-وابستگی مکانی.33

2-9-3- تعلق عاطفی. 34

2-9-4-پیوندهای اجتماعی. 34

2-10-عوامل مؤثر بر احساس تعلق به مکان. 35

2-10-1- یکی از حواس پنجگانه. 35

2-11- عوامل مؤثر در حس تعلق به مکان. 36

2-11-1-عوامل کالبدی. 36

2-11-2-عوامل اجتماعی. 37

2-11-3-عوامل فرهنگی. 37

2-11-4-عوامل فردی. 38

2-11-5-خاطرات و تجارب.. 38

2-11-6-رضایتمندی از مکان. 38

2-11-7-عامل زمان. 38

2-11-8-مشارکت.. 38

2-11-9-عوامل فعالیتی و تعاملی. 39

2-12-خاطره جمعی و مکان: 40

2-14-دیدگاه‌های مختلف درارتباط باحافظه جمعی. 46

2-15-فرآیند بازسازی و ارتقاء هویت مکان‌های زلزله زده: 48

2-16- تدوین استراتژی های در برخورد با بازسازی پس از سانحه : 53

2-17- دغدغه هویت و حافظه مکان در پروژه های بازسازی در ایران و جهان ( بررسی دیدگاه ها) 54

2-17-1- نمونه خرمشهر:54

2-17-2- نمونه سیسیلی در ایتالیا: 55

2-17-3-نمونه اصلی بررسی شده شهر بم : 56

2-18-پیشینه تحقیقات داخلی و خارجی. 59

2-18-1-پیشینه تحقیقات داخلی. 59

فصل سوم:

روش تحقیق
مواد و روش های آماری تحقیق. 64

3-1-معرفی نمونه. 65

3-2-آمار جمیت.. 65

3-3- شهرستان بم.68

3-4- سیمای منابع طبیعی شهرستان بم.68

3-5-  بیابان های بم. 68

3-6- اقلیم و آب و هوای بم : 70

3-7- نوع مطالعه ، روش و نحوه اجرای تحقیق : 71

3-8- ابزار گرد آوری داده ها : 71

3-9- جامعه آماری ، حجم نمونه. 71

3-9-1- جامعه آماری : 71

3-9-2- نمونه آماری :71

3-10- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات:72

3-11- محدودیت های تحقیق :72

3-12- استانداردها و ضوابط اجرایی.72

3-12-1- سرانه و استانداردها 72

3-12-2- عملکرد و تجهیزات مسکن. 72

3-12-3- فضای ورودی. 73

3-12-3- فضاهای داخلی مسکن بر حسب بعد خانوار 74

3-12-4- عرصه مشترک خانواده(نشیمن)75

3-12-5- عرصه ی والدین: 75

3-12-6- ابعاد و استانداردهای پیشنهادی برای عرصه مهمان(پذیرایی) 78

3-12-7- عرصه ی فرزندان:79

3-12-8- فضاهای خدماتی و نگهداری وسائل و تجهیزات خانواده: 79

3-12-9- فضاهای بهداشتی: 83

3-12-10- پارکینگ: 85

3-12-11- فضای تفریحی،ورزشی و خدماتی: 86

3-12-12- کمد یا گنجه برای نگهداری وسایل غیر ضروری:87

3-13- مقررات کلی احداث مجتمع های مسکونی: 89

3-14- زیبایی پیاده رو در شهرک ها89

بدون رعایت سلسله مراتب و قلمرو شکل می گیرد خود بسیار قابل توجه است. 91

3-15- مقررات طراحی معابر91

3-16- مقررات دسترسی..91

3-17- دسترسی گذرگاه ها 92

3-19- مقدمه ای بر اصول طراحی سایت های مسکونی.93

3-19-1- مراحل اصلی طراحی یک سایت مسکونی. 93

3-19-2- تنظیم اهداف و سیاستهای طراحی : 94

3-19-3- تعیین فضاها - کاربردهای مورد نیاز در سایت.. 94

3-20- تعیین استاندارد تراکم مسکونی – تراکم تجاری / اداری:95

3-20-1- شاخص تراکم مسکونی : 95

3-20-3- اصول کلی طراحی واحدهای همسایگی : 96

3-20-4- جهت و فاصله بین ساختمانها 97

3-20-5- فاصله محرمیت..98

3-20-6- دستورالعملهای کلی طراحی معابر در محلات مسکونی.99

3-20-7- راه های گوناگون حل مشکل تقاطع معابر سواره هم عرض...100

3-20-8- اصول کلی طراحی توقفگاه خودرو در محلات مسکونی.100

3-20-9- نیاز به فضای توقف در محلات مسکونی. 101

3-20-10- مکان یابی مراکز تجاری – رفاهی. 102

فصل چهارم:

تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها

4-1- مقدمه.109

4-2- داده 109

4-2- اطلاعات.. 110

4-3- جامعه آماری. 110

4-4- حجم نمونه و شیوه تعیین آن. 110

4-5- ابزار اندازه گیری. 112

4-6- آمارتوصیفی. 112

4-7- تجزیه و تحلیل داده ها 116

4-8- تجزیه و تحلیل آماری: 117

4-8-1- تبیین فرضیه اول:117

4-8-2- رابطه بین استفاده از الگوهای نمادی معماری در ارتقای دلبستگی به محیط در افراد پس از سانحه  117

4-8-3- تبیین فرضیه دوم: 118

4-8-4- تبیین فرضیه سوم: 119

4-8-5- بررسی رابطه بین شکل گیری دلبستگی به مکان با حیطه شناختی. 119

4-8-6- تبیین فرضیه چهارم: 120

4-8-7- بررسی رابطه بین شکل گیری دلبستگی به مکان با حیطه عاطفی: 120

4-8-8- تبیین فرضیه پنجم: 121

4-8-9- بررسی رابطه بین شکل گیری دلبستگی به مکان با حیطه رفتاری. 121

فصل پنجم:

طراحی و نتیجه گیری

بحث و نتیجه گیری. 123

5-1-مقدمه. 124

5-2-نتایج تحقیق : 125

5-3- نتیجه گیری. 125

5-4- پیشنهادات.. 127

5-4-1- محدودیتها 127

5-4-1-1- محدودیت تحقیق. 127

5-5- روند طراحی.128

5-6-1- نقشه استان کرمان. 128

5-6-2- نقشه شهرستان بم.129

5-6-3- نقشه هوایی سایت مورد نظر 130

5-6-4- نقشه تحلیل سایت..131

5-6-5- نقشه دسترسی های اطراف سایت.. 131

5-6-6- سایت پلان. 131

5-6-7- پلان ها131

5-6-8- برش از سایت.. 131

5-6-9- برش ها 131

5-6-10- نماها 131

5-6-11- پرسپکتیو خارجی.132

5-7- منابع.140

5-8- پیوست.. 147

5-8-1- پرسشنامه دلبستگی مکان. 147

 
فهرست جداول و نمودارها

جدول (2-1

جدول 2-4- استراتژی های بازسازی با رویکرد باززنده سازی خاطرات جمعی   
جدول (4-1) تعیین میزان سن آزمودنی ها

جدول (4-2) تعیین میزان فراوانی جنسیت آزمودنی ها115

جدول (4-3) تعیین میزان تحصیلات آزمودنی ها115

(جدول 4-4) سابقه سکونت در شهربم116

جدول(4-5)ضریب همبستگی پیرسون بین استفاده ازالگوهای نمادی معماری119

جدول(4-6)ضریب همبستگی پیرسون بین پارامتر کالبدی محیط120

جدول(4-7)ضریب همبستگی پیرسون بین شکل گیری دلبستگی به مکان با حیطه شناختی121

جدول(4-8)ضریب همبستگی پیرسون بین شکل گیری دلبستگی به مکان122

جدول(4-9)ضریب همبستگی پیرسون بین شکل گیری دلبستگی به مکان با حیطه رفتاری123

نمودار 1-1- مدلهای مفهومی تحقیق.13

نمودار 2-1- عوامل تاثیرگذار برحس دلبستگی به مکان.40

نمودار(4-1) تعیین میزان سن آزمودنی ها113

نمودار (4-2) تعیین میزان فراوانی جنسیت آزمودنی ها114

نمودار(4-3) تعیین میزان تحصیلات آزمودنی ها115

نمودار ( 4-4) سابقه سکونت درشهربم116

تصویر (2-451

تصویر(2-245

تصویر (2-352

تصویر 2-4- نخلهای خشکیده بم (پس از زلزله58

تصویر3-1- فضاهای بازعمومی،مسیرهای دسترسی درمحدوده موردمطالعه65


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه کارشناسی ارشد رشته معماری- طراحی مجتمع مسکونی با رویکرد ارتقاء دلبستگی به مکان در بازسازی پس از سانحه