مقدمه
رشد سریع جمعیت شهری جهان سوم موجب افزایش نگرانی درباره ماهیت متغیر روابط متقابل بین نواحی شهری و روستایی شده است . شواهد این موضوع ، افزایش تعداد نشریات ، گزارشهای پژوهشی واسناد مربوط به خط مشی سازمانهای بین المللی می باشد که مفاهیم کلیدی توسعه از قبیل تمرکز زدایی را مورد تاکید قرار می دهند. به طوری که در کشورهای درحال توسعه در سال 1950 نسبت جمعیت روستایی وشهری از کل جمعیت به ترتیب از 82 و18 به 60 و40 درصد درسال 2000 تغییر پیدا کرده است . بررسی نسبت تغییرات جمعیتی سکونتگاههای شهری و روستایی در ایران- به عنوان کشوری در حال توسعه - طی نیم قرن اخیر مشابه تغییرات کل جمعیت کشورهای جهان و شدیدتر از کشورهای در حال توسعه بوده است. مطالعه سرشماریهای رسمی ایران در پنجاه سال گذشته نشان می دهد که دقیقا سهم جمعیت روستایی و شهری از کل جمعیت کشور به صورتی معکوس دگرگون شده و نسبت جمعیت روستایی وشهری به ترتیب از 5/68 و5/31 درصددر سال 1335 به5/31 و5/68 درصد در سال1385 تغییر یافته است.این دگرگونیهای نسبی جمعیت در ایران نشان از رشد شتابان شهرنشینی ،شهرشدگی روستا،روستا گریزی ،روند نامتعادل تر شدن توزیع فضایی جمعیت و نظایر اینها دارد. به نظر می رسد که چهار عامل عمده در این جریان نقش آفرین بوده اند: 1. حرکت انبوه مردم از روستاها به شهرها 2.تبدیل برخی از روستاها به شهر 3.رشد طبیعی جمعیت شهرها 4.گسترش فیزیکی شهرها و به تبع آن ادغام روستاهای مجاور در فضای شهر (قادرمزی وافشار،1387،3). اما شهرها نمی توانند برای همه جمعیت افزوده شده فضای حیاتی مناسبی فراهم کنند، وبه همین خاطر بخشی از جمعیت اضافه شده به شهر به پیرامون آن رانده می شوند. در این مورد سکونتگاههای روستایی نزدیک به شهر اصلی ترین مکان جذب چنین جمعیتی هستند. در واقع مجاورت با شهر امکان استفاده از خدمات موجود در شهر را به ویژه در زمینه های اقتصادی برای ساکنان اینگونه روستاها امکانپذیر می سازد . در نتیجه بسیاری از مهاجران به شهر- و حتی ساکنان قبلی آن نیز- به دلیل پایین بودن هزینه های زندگی و مخصوصا هزینه های تامین زمین و مسکن در روستاهای پیرامونی نسبت به شهر ، به این گونه روستاها مهاجرت می کنند. درچنین فرایندی، بسیاری از این روستاها پس از مدتی کارکرد «سکونتی- خوابگاهی» پیدا خواهند کرد ، یعنی بیشتر ساکنان آنها روزها در مشاغل مختلف شهر اشتغال پیدا می کنند و شب ها در روستاهای پیرامون شهر به سر می برند . به این ترتیب اقتصاد روستا تحت تاثیر همجواری با شهر به تدریج تغییر پیدا می کند واز مکانی تولیدی با محتوایی غالبا کشاورزی ، به کانونی بی هویت و مصرف کننده منابع شهر تبدیل می گردد و در نتیجه ساختار اقتصادی روستا تابع فرایند های اقتصادی شهر می شود . بنابراین مهاجرپذیری روستاها که پدیده ای نو و مختص نیم قرن اخیر استدربیشتر روستاهای پیراشهری صورت می پذیرد. (رضوانی،1381،86).
بیان مساله
توسعه فیزیکی شهرها فرایندی پویا ومداوم است که طی آن محدوده های فیزیکی شهر و فضاهای کالبدی آن درجهات عمودی وافقی از حیث کمی وکیفی افزایش می یابد واگر این روند سریع و بی برنامه باشد درنتیجه آن سیستمهای شهری را با مشکلات عدیده ای مواجه خواهد ساخت( زنگی آبادی ، 1371، ص 5) نگاهی به پیش بینی اطلاعات و آمار ایران در سال 1400 با تخمین جمعیت 130 میلیون نفر و با محاسبه نرخ رشد شهرنشینی فعلی نیاز به حداقل 2برابر مساحت کنونی برای شهرها را قطعی می سازد (امین زاده ، بهناز ،1379 ، ص94). از جمله پیامد های عمده شهر نشینی شتابان ، گسترش فضایی شهرها و خورندگی روستاها و اراضی پیرامونی آنهاست که در مادر شهرهای منطقه ای نمود گسترده ای داشته است . این پدیده در ایران طی نیم قرن اخیر با برجستگی زیادی همراه بوده است . توسعه شهر سنندج در30 سال اخیر ناشی از دو پدیده اصلی مهاجرت روستاییان و رشد طبیعی جمعیت شهری بوده است چنانکه از 95 هزار نفر درسال 1355 به 316 هزار نفر در سال 1385 رسیده است که حدود 3 برابر افزایش را نشان می دهد فرایند این جهش جمعیتی توسعه شدید فیزیکی شهر بوده است که با در نظر گرفتن عوامل توپوگرافی الگوی توسعه قطاعی آن را به الگوی کهکشانی تبدیل نموده است. شهر سنندج ، که مادر شهری منطقه ای است طی سه دهه اخیر رشد شتابانی در افزایش جمعیت و همچنین در گسترش سطح داشته ، به گونه ای که گسترش کالبدی –فضایی این شهر طی دوره مذکور هشت روستا را با تمام زمینهای زراعی ، باغی و مراتع پیرامونشان در بافت خود ادغام کرده است . علاوه بر این گسترش کالبدی فضایی سنندج منجر به تورم جمعیتی و رشد روستاهای پیرامونی شده است.این افزایش جمعیت وگسترش بی رویه فیزیکی شهر سنندج باعث تبدیل نقش تولیدی – کشاورزی روستاهای پیرامون آن به نقش سکونتی –خوابگاهی شده است. ۲.ضرورت تحقیق :رشد شهرها به دو گونه شکل می گیرد یکی رشد جمعیت و دیگری رشد کالبدی شهر ، که به دو گونه صورت می پذیرد: 1. افزایش تراکم و یا رشد کالبدی در جهت عمودی (برج سازی ، انبوه سازی و مانند آن) 2. توسعه در جهت افقی (پدید آمدن حومه ها) (همشهری ،1376،ص 11) با توجه به رشد فزاینده و بی برنامه شهر سنندج و تاثیر مستقیم آن بر روستاها مانند ادغام هشت روستا و افزایش جمعیت روستاهای پیرامون و اینکه با ادامه این روند روستاهای باقی مانده پیرامون شهر سنندج نیز به مرور زمان در سنندج ادغام می شوند بنابراین این موضوع نیاز به تحقیق و برنامه ریزی دقیق دارد اینکه دلایل چنین رشد فزاینده وبی برنامه چیست و راهکارهای مفید برای جلوگیری از چنین روندی کدامند.
این مقاله بصورت ورد مشابه ای در اینترنت ندارد
تعداد صفحات 16
تاثیرات گسترش فیزیکی شهر سنندج در روستاهای پیرامون