مقدمه
تحولات پیچیده و پرشتاب جهانی در عرصههای علم، فن آوری، ارزشها و معیارها، بسیاری از سازمانهای موفق جهان را بر آن داشته است تا اهداف، روشها و ساختار خود را در جهت بکارگیری خلاقیت و نوآوری و فراهم سازی محیطی خلاق و هدایت کننده، تدوین و ترسیم نمایند(باقری، 1379). باید این باور را قبول داشت که سازمان خلاق و نوآور برای ارتقاء و استمرار موفقیت آمیز، نیاز به افرادی خلاق دارد تا بتوانند در مواقع بحرانی با اندیشه بدیع و بکر جوابگوی نیازهای سازمان و جامعه باشند. سازمانهای آموزشی بخصوص مدارس در برههای از زمان که تحت عناوین مختلف از جمله «عصر دانش» «عصر فراصنعتی» «عصر جامعه اطلاعاتی» «عصر عدم تداوم» «عصر سرعت» و بالاخره «عصر خلاقیت و نوآوری» مطرح شده است، می بایست خود را در جهت مدیریتِ تغییرات شتابان و دگرگونیهای ژرف جهانی در حوزهی آموزش و پرورش آماده سازند. از سویی نیز سرعت تحولات و تغییرات عرصه های مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی و آموزشی از حد تصور فراتر است، بگونهایکه خلاقیت ونوآوری بعنوان اصول اساسی ازعوامل مهم بقای سازمانهای آموزشی پذیرفته شده است.(زرهانی، 1379). براساس این استدلال کشورهای پیشرفته برآموزش خلاقیت درحوزه مدیریت مؤسسات آموزشی تأکید بسیار داشته و در این راستا اقدام به انتخاب افراد خلاق، نوآور و آیندهنگر که رهیافتهای بدیع و نو برای حل مسائل پیچیده فرآیند آموزش و پرورش ارائه نمایند، نمودهاند. همچنین با عنایت به نقش سازندهی مدرسهی پویا، شایسته است که کارشناسان و صاحبنظران در نظام آموزشی کشور به تفحص و تحقیق بپردازند و تصویر روشنی از مدرسه کارآمد و فعال را پیش روی مدیران مدارس قرار دهند. اگر مدارس به عنوان نهادی بدون ابتکار و صرفاً تابع بخشنامههای اداری عمل نمایند، مدیران مدارس فرصتی جهت تدوین استراتژیهای ابتکاری و نو نخواهند یافت(فامیل علمدار، 1378). از سوی دیگر نیاز است که مدارس امروزی ما از مدیرانی خلاق، پویا و فعال برخوردار باشند تا با شناسایی نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدها اقدام به برنامه ریزی عملیاتی مبتکرانه نموده و تغییراتی چشمگیر در وضعیت موجود مدارس ایجاد نمایند و مدارس را از حالت ارگانیکی صوری خارج سازند و ساختاری با ارگانیک پویا جایگزین آن نمایند. با توجه به اهمیت عامل خلاقیت در پویایی مدیریت مدارس، در این رابطه با عنایت به این مسئله که ابتکار و خلاقیت و ابراز فکر و نظر جزء نیازهای فطری همه افراد است، اما مهم این است که به این نیازها در بسیاری موارد از طرف مدیران سازمانهای آموزشی بطور اعم و مدیریت آموزشگاهها بطور اخص توجه نمی شود و برخی عوامل بازدارنده مانع از تحقق خلاقیت در محیطهای آموزشی می شوند. در این مقاله سعی شده است تا تصویری عینی از موانع و عوامل بازدارنده خلاقیت و نوآوری مدیران مدارس در ابعاد مختلف فردی، سازمانی و برخی عوامل فرا سازمانی ترسیم گردد و نقش هر یک از عوامل به صورت روشن بیان شود.
تعریف و بیان مسـأله مورد بررسی
گرچه تصمیمات عمده آموزش و پرورش معمولاً در تشکیلات ستادی وزارتخانه اتخاذ می شود، ولی همان تصمیم گیران ستادی اذعان نموده اند که در روند تحقق اهداف و سیاستهای متخذه این مدارس هستند که با تصمیم گیریهای عملیاتی و سنجیده مؤثرتر هستند. اگر اهداف آموزشی تغییر نماید ساختار و امکانات و سیاستگذاریها نیز می بایست متحول گردد اگر چنین شود مدرسه صحنه مناسبی برای آموزش آینده نگری و آماده سازی نسل آینده در مواجهه با آینده خواهد شد. بدین ترتیب اگر بخواهیم تغییر و تحول آینده و مسائل فراوان آن را مطمح نظر قرار دهیم باید با استفاده از دانایی دست به ابتکار و نوآوری زد و توجه نمود که تربیت نسلی فعال، پویا و مبتکر و خلاق، تأسیس مدارسی را با ویژگیهای خاص و شیوه های مدیریتی متناسب طلب می کند(جمالی، 1377). از این رو از میان انواع مدیریتها، مدیریت آموزشی با اهمیت ترین، مؤثرترین و ظریفترین نوع مدیریت است که موضوع آن انسان است. انسانی که به مدارس و مؤسسات آموزشی وارد شده و نیازمند تعلیم و تربیت و رشد ابعاد جسمانی، عاطفی، اجتماعی، عقلانی و اخلاقی است. همچنین عظمت توجه به مدیریت آموزشی تا حدی است که در قرن بیست و یکم « هنر و علم» اداره کردن گروههای کوچک و بزرگ انسانی از شاخصها و خصوصیات عمده تمدن معاصر اعلام شده است(بهرنگی، 1376). از سویی نیز بررسی اجمالی نشان میدهد که ساخت مدلها برای افزایش کارایی، عنوان کردن نظریهها برای برطرف نمودن مشکلات کماکان ادامه دارد و هر یک از صاحبنظران سعی میکنند که مدیریت را براهی هادی باشند که بتوانند مشکلات را به حداقل برسانند و همین مسأله باعث شده است که هر روز برمبنای تغییراتی که در جامعه پدید می آید، روش اداره مؤسسات آموزشی نیز تغییر نماید( مقدس، 1370). نظر به اینکه مدیریت در دستگاه آموزش و پرورش از سطح مدرسه تا وزارتخانه نقشی حیاتی و حساس را در پیشبرد و تحقق اهداف آموزش و پرورش دارد، سرمایهگذاری در مورد تربیت مدیران ردههای مختلف بویژه مدیران مدارس بهترین و سودمندترین نوع سرمایه گذاری است(زرهانی، 1379). چراکه افزایش عده دانش آموزان، گسترش واحدهای آموزشی و توسعه مناطق آموزشی مبین این امر است که وزارت آموزش و پرورش به بیش از دویست هزار مدیر و معاون در سطح وزارتخانه، استان، شهرستان، منطقه و مدرسه نیاز دارد و سرمایهگذاری جهت شناسایی، تربیت و آماده سازی مدیرانی خلاق، مبتکر و نواندیش از ضروریات وزارتخانه مذکور به حساب می آید(صافی،1380). امروزه برنامه های مدیریتی بویژه مدیریت مدارس صرفاً مجموعه ای از الفاظ و ایده ها در قالب نوشته های تجربه نشده است. لذا زمانی این برنامهها موفق خواهند بود که عناصر اصلی درگیر در مدرسه(مدیران) نیز با توجه به ترفندهای علمی اصول مدیریتی مدارس آشنا شوند و با افکار و اندیشهای بدیع فضایی خلاق را جهت استفاده مدیریتی از نقش والدین دانش آموزان مدرسه، معلمان و دانش آموزان در تصمیم گیری های آموزشی پدید آورند(کردرستمی، 1380). این در حالی است که مطلوب ترین مدیریت خلاق در مدرسه، زمانی تحقق خواهد یافت که عناصر سه گانه مدرسه یعنی دانشآموزان، کادر آموزشی و والدین دانش آموزان جایگاه خود را در برنامههای مدیریتی پیدا کرده باشند و بتوانند در مدیریت مدرسه، مؤثر واقع شوند(رضائیان،1375). همچنین متأسفانه امروزه مدیران مدارس، بیشتر در تکاپوی رضایت مسئولان آموزشی فرادست هستند تا ایجاد فرصتهای خلاق آموزشی و رضایت درارباب رجوع(دانش آموزان به عنوان آینده سازان)، چراکه شیوه های ارزشیابی مدیران مدارس، رویکردهای محافظه کارانه مدیران، ساختار بسته و انعطاف گریز آموزش و پرورش منجر به نوعی بسته اندیشی و کلیشهای اندیشیدن در میان مدیران مدارس شده است و بعضاً فلسفه انجام برخی از وظایف و امور محوله نیز بر خود آنان آشکار نسیت و خود را به اندیشیدن در این زمینه و پیامدها و پسامدهای مترتب برآن ندانسته اند. واقعیات فوق نمایانگر نوعی سلب خلاقیت و تثبیت عادات بیمارگونه در مدیران مدارس بوده و نوعی سرکوب خلاقیت و نوآوری در آنان که (به عنوان ستونهای پایه و اساسی آموزش و پرورش) صورت گرفته است. در این راستا، پی گیری و بررسی موانع و عوامل بازدارنده خلاقیت و نوآوری مدیران مدارس جهت تحقق آموزش و پرورش پویا، امری ضروری است و سؤالهایی که مورد نظر می باشند عبارتند از؛ عوامل فردی بازدارندهی خلاقیت و نوآوری در مدیریت آموزشگاهها کدامند؟ و از نظر سازمانی و فرا سازمانی نیز چه موانع و عواملی مانع از بروز خلاقیت و نوآوری مدیران آموزشگاهها شده است؟ همچنین جهت حذف یا کم رنگ سازی موانع و عوامل بازدارنده شناسایی شده در حوزههای مختلف، چه راه حل هایی پیشنهاد می گردد؟
این مقاله مشابه ای در اینترنت ندارد با فرمت ورد و تعداد سفحات 36
مقاله بررسی موانع و عوامل بازدارندهی خلاقیت و نوآوری در مدیریت آموزشگاهها