مقدمه:
روان شناسی عبارت است از مطالعه و شناخت علمی چگونگی و چرایی ابعاد مختلف رفتار موجود زنده، به ویژه انسان. در این تعریف بیشترین توجه به رفتار و جنبه های مختلف آن است. به دیگر سخن، به یک معنا می توان روان شناسی را رفتار شناسی نامید، چرا که موضوع اصلی روان شناسی به عنوان یک علم رفتاری ، مطالعه فعالیت ها و واکنش های حیوان وانسان در شرایط و موقیعت های مختلف است.
و اما منظور از " رفتار" آن دسته از حالت ها، عادت ها، فعالیت ها، کنش ها و واکنش های نسبتاً پایداری است که از انسان سر می زند و همواره قابل مشاهده، اندازه گیری ، ارزیابی و پیش بینی است.
با توجه به تعریفی که در بالا آمد پیداست که روانشناسی از جمله علومی است که برای افرادی که با اشخاص گوناگونی در تعامل هستند می تواند مفید واقع شود در این راستا بر آن شدیم مطالبی را تا حد امکان مورد استفاده جمع آوری کرده و در اختیار همراهان قرار دهیم امید است مجموعه گردآوری شده مورد پسند و مفید واقع شود. ابتدا به سراغ نظریه های روانشناسی می رویم که روی هم رفته تاریخچه ای هم از روانشناسی به حساب می آید و بعد به مقوله ی یادگیری پرداخته پس از آن به روانشناسی شخصیت می پردازیم.
نظریه های روانشناسی:
نظریهها این امکان را برای ما مهیا میسازند تا چارچوبی برای درک، تبیین و پیشبینی پدیدههایی که اطراف ما میگذرند، در اختیار داشته باشیم. آنها حاصل یافتههای نظاممند وعلمی دانشمندانی هستند که حاصل یک عمر تجربیات و آزمایشات خود را برای ما مهیا ساختهاند. بدون نظریهها، جهان اجزای تکه تکه و جدایی است که انسجامی در ذهن ما ندارد.
در روانشناسی نظریهها در طول تاریخ تغییرات زیادی کردند. آنها ابتدا بسیار وسیع و بالطبع پیچیده بودند. آنها حوزههای زیادی را میپوشانند. از این نظریهها به عنوان کلاننظریهها یاد میشود. نظام روانکاوی فروید و یونگ، مکاتب گشتالت و پیاژه و ... از این دست نظریهها هستند. اما امروزه نظریهها بسیار خردتر شدهاند. آنها تخصصی و حیطه معین و محدودی را در برمیگیرند. همچنین امروزه نظریهها علمیتر هستند. یعنی بر پایهی استنادهای آماری و پژوهشهای منظم به دست آمدهاند. انتقادی که به نظریههای اوایل و یا برخی نظریههای اواسط قرن بیستم گرفته میشود، این است که بر اساس استنادهای علمی و تکرارپذیر ارائه نشدهاند.
نظریهها بر اساس برخی ویژگیها مثلا ایجاز، اعتبار، ارزش اکتشافی، کاربرد گسترده و مانند آن با یکدیگر تفاوت دارند.
در این نوشتار مکاتبی که برای ورود به پهنهی روانشناسی و درک پدیدهها و مفاهیم اساسی آن ضروری است، مطرح شدهاند. خوانندگان باید توجه داشته باشند که برای فهم عمیقتر این مکاتب باید به منابع تکمیلی مراجعه و یا از افرادی که تخصص روانشناسی دارند، گفتمان کنند.
- زیگموند فروید ( ۱۹۳۹ ـ ۱۸۵۶ )
چک، زندگی نامه
فروید در ششم ماه مه ۱۹۵۶ در شهر فریبرگ، متولد شد (اکنون پریبور، جمهوری چک). در سال ۱۹۹۰ این شهر نام میدان استالین خود را به میدان فروید تغییر داد. پدر فروید تاجر نسبتا ناموفق پشم بود. هنگامی که کاسبی او در موراوی با شکست روبهرو شد، با خانوادهی خود به شهر لایپزیگ، کشور آلمان و بعدا که فروید ۴ ساله بود به شهر وین، کشور اتریش نقل مکان کرد. فروید حدود ۸۰ سال در وین ماند. هنگامی که فروید به دنیا آمد، پدرش ۴۰ سال و مادرش (همسر سوم پدر او) فقط ۲۰ سال داشت. پدر او فردی جدی و خودکامه بود. فروید فرزند اول مادرش بود، مادرش او را بسیار دوست داشت و از وی حمایت میکرد. فروید از همان سالهای نخستین نشان داد که بسیار باهوش است و والدینش به پرورش آن کمک کردند. برای مثال خواهران او اجازه نداشتند پیانو تمرین کنند، مبادا که سر و صدا مزاحم مطالعهی فروید شود. فروید یک سال زودتر از آنچه معمول بود، وارد دبیرستان شد و اغلب شاگرد اول بود. او که در زبان آلمانی و عبری روان بود، در مدرسه به زبان لاتین، یونانی، فرانسوی و انگلیسی تسلط یافت و خودش زبانهای ایتالیایی و اسپانیایی را یاد گرفت. او در ۸ سالگی از خواندن آثار شکسپیر به زبان انگلیسی لذت میبرد. فروید رشتهی پزشکی را برگزید و در حالی که در دانشگاه وین مشغول تحصیل برای مدرک پزشکی خود بود، پژوهشی فیزیولوژیکی را دربارهی نخاع شوکی ماهی و بیضههای مارماهی انجام داد و با این کار به این رشته خدمات شایستهای کرد. فروید در سال ۱۸۸۱ به عنوان عصب شناس بالینی، مطبی دایر کرد و بررسی شخصیت کسانی را که به آشفتگیهای هیجانی مبتلا بودند، آغاز نمود.
تحقیق آماده روانشناسی و شاخه های آن - 23 صفحه وورد