عملیاتی سازی عملیات روانی
28 صفحه در قالب word
چکیده
عملیات روانی از دو بخش عملی و نظری تشکیل شده است. در بیشتر مراکز علمی، دانشگاهی، نظامی و غیرنظامی، به بخشهای نظری عملیات روانی توجه شده و سعی بر این است بر اساس علوم ارتباطات و روانشناسی هر روز به غنای این دانش افزوده شود. این امر در دو حوزة نظریهپردازی و تحلیل عملیات روانی انجام میگیرد، اما از لحاظ عملی این حاکمیتها و ارتشهای آنها هستند که متولی اجرای عملیات روانی میباشند، آنها متناسب با دانش خود، آگاهانه یا ناآگاهانه به عملیات روانی اقدام میکنند و در مراحل پایینتر این عملیات در اختیار کارگزارانی قرار میگیرد که هیچگونه اشرافی به موضوع نداشته و یا حتی از این عملیات آگاهی ندارند و تنها وظیفة ابلاغ شده را اجرا میکنند.
با توجه به مطالب مذکور مشاهده میشود فاصله زیادی بین بخشهای عملی و نظری است هر چند که نبود اشراف به یک سیستم به معنای استفاده نکردن از آن نیست، ولی پیوند این دو باعث هر چه پربارتر شدن این حوزه اعم از تهاجمی یا تدافعی است و اشراف بیشتر به سیستم عملیات روانی، فعالیت مفید و کارآمد آن را به بالاترین سطح میرساند. گفتنی است در جامعه ایران، فاصله یاد شده زیاد است و کمتر مطلبی را میتوان یافت که پیوند بین دو حوزه عمل و نظر در آن رعایت شده باشد، با توجه به این پیش درآمد، در این مقاله سعی شده است نحوه عملیاتیسازی عملیات روانی توصیف گردد.
مقدمه
عملیاتیسازی عملیات روانی به معنای از قوّه به فعل درآوردن دانش عملیات روانی است. به مفهوم دیگر تعدد و تنوع تعاریف، اصول و تکنیکهای عملیات روانی، در کتب، مجلات و جزوات، به جز سردرگمی کارگزاران عملیات روانی چیز دیگری همراه ندارد. لذا در عملیاتیسازی ابتدا سیستم یا محیطی که قرار است در آن عملیات روانی اجرا شود تشریح میشود، سپس اهداف و سیاستهای عملیات روانی تدوین و مشخص میگردند و در نهایت استراتژیها و تکنیکهای رسیدن به مقصود توصیه میشود. در این مقاله به اجمال محیط و گسترة عملیات روانی تشریح میشوند و استفاده از استراتژیها و تکنیکها برای رسیدن به نتیجه به مقالههای آتی موکول میگردد.
تعریف عملیات روانی
عملیات روانی از عباراتی است که تا به حال تعاریف متعدد و گوناگونی براساس شرایط استفاده از آن ارائه شده است. صلاح نصر از نویسندگان مصری در تعریف عملیات روانی میگوید: عملیات روانی همان جنگ کلمه و عقیده است، خواه بهصورت مخفی، آشکار، شفاهی و یا کتبی باشد. اساساً سلاحی است که به انسان و عقل او توجه دارد و هرگاه امکان برقراری ارتباط عاطفی با مخاطب را داشته باشد میتواند به اعماق او نفوذ کند. (شیرازی 1376 ص14)
ارتش امریکا در مارس 1955 م در آییننامة رزمی خود، تعریف جالب توجه و تقریباً کاملی از عملیات روانی ارائه کرده است: «عملیات روانی استفادة دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تأثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بیطرف و یا گروههای دوست است به نحوی که پشتیبانی، برای برآوردن مقاصد و اهداف، میباشد». (شیرازی 1376 ص15)
ویلیام داواتی عملیات روانی را مجموعه اقداماتی میداند که کشوری به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و مردم خارجی با ابزارهایی غیر از ابزار نظامی، سیاسی و اقتصادی انجام میدهد. طرفداران این نگرش، اغلب بر این باورند که تبلیغات جزء اصلی و اساسی عملیات روانی است نه همه آن. نگرش دیگری وجود دارد که معتقد است عملیات روانی، شامل طیف وسیعی از فعالیتها نظیر ترور و خشونت سمبلیک به منظور ارعاب یا ترغیب مخالفان برای تطبیق رفتار خود است. معتقدان به این نگرش، فعالیتهای پنهان نظیر جاسوسی، براندازی، آدمکشی و دیگر روشهای تروریسم و سانسور (زمانی که برای قالببندی افکار و رفتار گروههای خاص طراحی شده باشد) را در قلمروی عملیات روانی قرار میدهند. (حسینی 1373 ص2)
نزدیکترین تعریف به محتوای مقالة حاضر تعریف پل لاینبرگ است. وی (در سال 1954) در خصوص جنگ روانی مینویسد: جنگ روانی، استفاده از تبلیغات ضد دشمن، همراه با اقدامات عملی است که ماهیت نظامی، اقتصادی یا سیاسی دارد. (سلطانیفر 1382 ص120)
با توجه به تجربیات نگارنده در پژوهشهای جنگ روانی امریکا علیه عراق (سبیلان اردستانی 1382) و هدف مقاله، تعاریف مذکور کافی نبوده و رویکرد جدیدی را میطلبند که به این منظور تعریف ذیل پیشنهاد میگردد:
«جنگ روانی مجموعه اقدامات تبلیغی ـ روانی است که کشور یا گروهی برای اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و مردم در جهت مطلوب به پشتیبانی زمینهها و ابزارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی انجام میدهد». تفاوت تعریف مذکور با دیگر تعاریف جنگ روانی در نظر گرفتن زمینهها و ابزارهای اقتصادی، نظامی، سیاسی ـ دیپلماتیک و ارتباطی است. در صورتی که تعاریف مذکور بیشتر به ابزارهای تبلیغی ـ روانی تأکید دارد. به مفهوم دیگر در موضوعات سیاست خارجی و روابط بینالملل چهار ابزار 1ـ نظامی 2ـ دیپلماتیک 3ـ اقتصادی و 4ـ تبلیغی ـ ارتباطی وجود دارند که در یک تفکر سیستمی، ترکیبی از این چهار عنصر باعث موفقیت میشود و کمتر امکان دارد تنها یک عنصر مانند تبلیغات، بتواند کارساز باشد.
عملیات روانی از این اصل مستثنی نیست و تنها میتواند با پشتوانة اقتصادی، سیاسی و نظامی به موفقیت دست یابد، لذا برای عملیاتیسازی عملیات روانی ضروری است علاوه بر موضوع تبلیغات و مشتقات آن، موضوعات سهگانة دیگر را نیز مدنظر قرار داد. در ادامه با این رویکرد به عناصر مهم در عملیاتیسازی عملیات روانی پرداخته میشود.
1ـ نشانگاههای عملیات روانی
نشانگاههای عملیات روانی، بستگی به حوزة عملیاتی آن دارد و برای عملیات روانی در تمامی عرصهها نمیتوان از یک فرمول بهره برد. با توجه به اهمیت عملیات روانی در عرصههای فراملی نشانگاهی فراملی به فرمول در آمده است. این فرمول فراملی شش نشانگاه [البته هر نشانگاه وزن مخصوص به خود را دارد که در این مطلب یکسان فرض شدهاند] قابل تقسیماند.
نشانگاهها به چهار دستة کلی کشور مبدأ، کشور مقصد، سازمانهای بینالمللی و جهان تقسیم میشود. در ادامه به توضیح هر یک از موارد پرداخته میشود. نخستین نشانگاه، افکار عمومی کشور مبدأ است. در حکومتهای دموکراتیک، دولتمردان خود را نمایندگان مردم میدانند لذا بدیهی است نختسین عمل در هر فعالیتی توجیه افکار عمومی کشور خود یا همان شهروندان باشد. اگر شهروندان نسبت به عمل دولتمردان نظری مساعد داشته باشند، قطعاً در تمامی مراحل پشتیبان دولتمردان خود خواهند بود و با آگاهی از این موضوع است که دیگر بهانهای برای زیر سؤال بردن دولتمردان در عملیات روانی نیست. اما اگر افکار عمومی نظر مساعدی نسبت به فعالیتهای دولتمردان نداشته باشد پس از مدتی به خصوص اگر در آن شکست نیز باشد باعث موضعگیری منفی افکار عمومی داخلی شده و شکست عملیات روانی محرز خواهد بود. نمونه این را میتوان در جنگ امریکا علیه ویتنام مشاهده کرد که به علت فقدان همسویی افکار عمومی امریکا با دولتمردان امریکایی باعث خروج شرمسارانة ارتش امریکا از ویتنام شد.
نکتة دیگر در توجیه افکار عمومی کشور مبدأ، واکسینه و تلقیح شهروندان در برابر ضد تبلیغات و جنگ روانی است. به این مفهوم که شهروندان کشور مبدأ آگاهی و بصیرت دارند که در حال مبارزه با کشور ثالثاند و احتمال پیروزی و شکست در کوتاهمدت یا بلندمدت این عملیات وجود خواهد داشت، لذا هیچگاه تحت تأثیر تبلیغات رقیب قرار نمیگیرند. در صورتی که اگر افکار عمومی توجیه نباشند با کمترین فشار یا تبلیغات، بسیار سریع تحت تأثیر قرار خواهند گرفت.
دومین نشانگاه کلان، حاکمیت و افکار عمومی کشورِ هدف است. تفاوت این دو نشانگاه در عملیاتیسازی عملیات روانی خیلی زیاد بوده و شباهتی به یکدیگر ندارند. نشانگاه حاکمیت کشورِ هدف از دو منظر مورد توجه است. اول از نظرگاه فشارهای فیزیکی اقتصادی، نظامی و سیاسی (دیپلماتیک) است. این فشارها باعث ایجاد زمینه یا بحرانهایی میشوند که در مرحلة بعدی، کشورِ مبدأ میتواند براساس آنها تبلیغات و عملیات روانی خود را استوار کند. به این ترتیب در این مرحله، هم به فشارهای فیزیکی و هم فشارهای روانی توجه میشود.
افکار عمومی کشور هدف نشانگاه بعدی است. هدف جنگافروزان روانی ایجاد رفتار و نگرش مورد نظر و مطلوب در مخاطبان است که در بیشتر مواقع تغییر رژیمها یا اصلاحات بنیادی در نظامهای دیگر مدنظر است. برای ایجاد این تغییرات، بیشترین فعالیت در جدا کردن دولت از ملتها و ناکارآمد نشان دادن دولتها است، به این ترتیب سعی میشود براساس سوژهها که همان دولتها و عملکردهای آنها است القائات تبلیغی ـ روانی خود را انجام دهند. باید توجه داشت که در بیشتر موارد تصور بر این است که تبلیغات انجام شده برای نشانگاه افکار عمومی کشور هدف عملیات روانی است و در صدد برمیآیند که با استفاده از تبلیغات مخالف، بر عملیات روانی حریف غلبه یابند در صورتی که زمینههای فیزیکی پیشگفته؛ زمینه را آماده ساخته است و با ضد تبلیغ صرف نمیتوان بر اینگونه عملیات روانی غلبه کرد.
ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است
متن کامل را می توانید در ادامه دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن برای نمونه در این صفحه درج شده است ولی در فایل دانلودی متن کامل همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند موجود است
عملیاتی سازی عملیات روانی