حجاب و عفاف
مقدمه
بسمالله الرحمن الرّحیم، و صلّىالله على محمّد و آله الطیّبین الطّاهرین، و لعنةالله على أعدائهم أجمعین.
در قرآن کریم، آیههاى متعدّدى پیرامون حجاب آمده، از جمله، آیه:
(و اذا سألتموهنّ متاعاً فاسئلوهنّ من وراء حجاب)، اگر چیزى از زنان خواستید، از پشت پرده با آنان صحبت کنید، ـ بدون حجاب روبروى هم قرار نگیرید ـ.
و آیه: (ولیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ)، بایستى که زنان مسلمان، خمارهاى خود را روى سینههایشان بیندازند ـ خمار همان پوششى است که روى سر قرار گرفته، وگوش و سینه و گردن را مىپوشاند ـ.
و همچنین آیه: (وقرن فى بیوتکنّ ولا تبرّجن تبرّج الجاهلیّة الأولى)، اى زنان مسلمان: در خانههاى خود قرار بگیرید، و هنگام بیرون آمدن، بىحجاب و بىعفّت، مانند زنان دوره جاهلیّت نباشید.
اسلام و حجاب
غالباً چنین تصور می شود که آداب و سنن و همچنین شعائر و قوانین اسلامی، مستقلا توسط بنیانگزاران و رهبران صدر اسلام وضع گردیده. بسیاری نیز با اینکه اعتقادی به خرافات مذهبی ندارند برخی شعائر و قوانین مذهبی را مفید بحال جامعه می شمارند. حجاب یکی از مهمترین این شعائر است. از یاد نبرده ایم زمانی که مزدوران و اوباشان حزب اللّه شعار "بی حجابی زن از بی غیرتی مرد اوست" را سر می دادند، چگونه با این شعار برده دارانه بر اینگونه ادراکات رایج و ارتجاعی خصوصاً در بین مردان اتکاء می کردند. مشاهده اسناد و شواهد تاریخی نشان میدهد که بسیاری از اینگونه شعائر و قوانین بطور مستقیم متاثر از شرایط جامعه و سایر ادیان بوجود آمده اند، و نه از توهمی بنام چشمه فی اض و نوربخش الهی. بعنوان مثال بسیاری از آداب و سنن و مناسک اسلامی متاثر از عیسویت، یهودیت، زرتشتیگری و حتی جاهلیت اعراب 14 قرن پیش است. مثلا روزه از مذهب یهود و از مجرای عادات اعراب به اسلام آمده. در آن دوران اعراب، پیش از اسلام روز دهم محرم را روزه می گرفتند. پس از هجرت به مدینه ده روز اول محرم را روزه می گرفتند. و پس از آنکه مسلمانان خرج خود را از یهودیان جدا کردند ماه رمضان به ماه روزه گرفتن اختصاص یافت. حج تحقیقاً برای تایید و تثبیت عادات قومی عرب مقرر شده است. عاداتی که بعلت رونق کسب و کار و تجارت سران قریش و دیگر قبایل عرب رواج یافته بود. چرا که بعلت وجود بتخانه بزرگ کعبه و هجوم زوار، مکه به یک مرکز تجاری بزرگ اعراب تبدیل شده بود، و تبلیغات علیع بت پرستس از جانب محمد خطر لطمه وارد ساختن به کسب و کار برده داران و تجار بزرگ عرب و در نتیجه عدم برخورداری وی از حمایت آنان را بهمراه داشت. بهمین دلیل سنت حج که پیش از اسلام و در میان اعراب بت پرست نیز وجود داشت، ابقاء گردید. تمام مناسک حج، عمره، احرام، لمس حجرالاسود یا سنگ سیاه، "سعی" یعنی باشتاب راه رفتن میان دو نقطه صفا و مروه، وقفه در عرفات، رمی جمره یا سنگباران شیطان، همگی در دوره جاهلیت متداول بود و در اسلام تنها با برخی تعدیلات مواجه شد. حتی بریدن دست راست دزد نیز پیش از اسلام متداول بود. همچنین انواع غسل، و منع ازدواج با برخی نزدیکان. شباهت مقام معنوی دختر زرتشت "پوروچیستا" با فاطمه دختر پیغمبر، شباهت اهمیت پنج نماز روزانه در اسلام و زرتشتیگری، اعتقاد به روز محشر و پل صراط ـ همان پلی که بهنگام عبور از آن در آخرت کافران و زیانکاران به قعر جهنم سقوط می کنند و مومنان به بهشت راه خواهند یافت ـ اعتقاد به ملائک مقرب، و همچنین باور به ظهور مهدی همه از مشترکات این دو مذهب است. قابل ذکر است که حتی خود قرآن که کتابی بزبان عربی فصیح بوده و به نسبت زیاد از کلمات غیرعربی برکنار می باشد، حدود 30 کلمه فارسی در آن وجود دارد.
تاریخچه حجاب نیز از این قاعده مستثنی نیست. ویل دورانت، مورخ سرشناس در کتاب تاریخ تمدن خود می نویسد: "در زمان زرتشت زنان منزلتی عالی داشتند، در کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد می کردند."
اما با گذشت زمان و تحولات حاصله در ایران آن دوره، اوضاع تغییر مییابد. در اوایل حکومت هخامنشیان چهار طبقه اصلی در ایران وجود داشت: بردگان، برزگران، فرمانروایان ولایت (یعنی مامورین دولتی) و درباریان. غیر از سیل عظیم و روزافزون بردگان که بدون مزد فقط بیگاری می کردند، دهقانان نیز مالیات می پرداختند، بیگاری می کردند، وبصورت آزاد نیز زندگی می کردند. با وجود اینکه این مالیات و بیگاری کمر دهقانان را خرد می کرد ولی آنها بهرحال جزء دهقانان آزاد محسوب می شدند. فشار طاقت فرسای کار و تولید، زنان زحمتکش را نیز به پروسه تولید می کشاند و این امر خود به آزادی زنان روستا نسبت به زنان شهری و درباری کمک می کرد. ولی مامورین دولت، دولتی که هر روز در اثر جهان گشای قدرتمندتر میشد و بدین جهت مامورین آن نیز جابرانه تر عمل می کردند، با چشمانی حریص بدنبال زیباترین زنان و دختران جهت ارائه و هدیه به شاه، درباریان، حکام و سوءاستفاده شخصی، می گشتند. به اینجهت مرد که در این جامعه صاحب و مالک خانه و مالک زن و فرزندان خود بود، جهت جلوگیری از غارت زنان و دختران خود چاره ای جز پوشاندن و مخفی کردن آنها از نظر مامورین دولتی نداشت. پوشاندن زن و دست و پاگیر بودن آن در پروسه تولید و کار خانه، حجابی متناسب با کار را برای زنان که عبارت از شلوار بلند چین دار، روسرس و شالی در کمر بود، ایجاب می کرد. بدین ترتیب میل به عیش و عشرت شاهان، برده داران و فئودالها از یکسو، و حکومت مردان در خانه بتدریج نقش زن در اقتصاد در اقتصاد و سیاست و علم و هنر و فرهنگ، و به یک کلام به حاشیه راندن زنان در جامعه را شدت بخشید.
زنان در شهرها بر خلاف زنان روستاها، اساساً در کار تولید اجتماعی شرکت نداشتند. به اینجهت تنها فعالیت مهم آنها انجام کارهای خانه، خدمتگزاری مردان و زائیدن و بزرگ کردن فرزندان بود. این تقسیم کار اجتماعی بعنوان زیربنا که در نهایت مردان را سرور و حاکم، چه در سطح جامعه و جه در عرصه خانواده تعیین می نمود، رفته رفته موقعیت زن بمثابه موجود درجه دوم و در خدمت مردان را تثبیت کرد.
البته این تقسیم کار تاریخی بسیار پیشتر از اینها آغاز و تثبیت شده بود، اما آنچه در اینجا بیان می شود، اسناد تاریخی معتبر مربوط به آن دوره از حیات جامعه ایران است.
هردوت، مورخ معروف یونانی، درباره طبقه اشراف عهد هخامنشی می نویسد: "هرکدام از آنها چند زن عقدی داشتند ولی عده زنان غیرعقدی آنان بیشتر بود. وجود مامورین بسیار در شهرها، بویژه زنان زحمتکش را در خطر ربوده شدن و تجاوز قرار می داد. به این جهت در شهرهای ایران حجاب اهمیت بیشتری را نسبت به روستا کسب می کرده و با شدت بیشتری رعایت می شد."
پس از حمله اسکندر و گسترش فرهنگ یونانی در قلمرو وسیع او در ایران، قدری از محدودیت زنان در زمینه های مختلف بویژه مسئله حجاب کاسته شد. این امر در مناطقی که یونانی ها در جوار سکنه بومی زندگی می کردند و یا با سکنه بومی در نتیجه ازدواج مخلوط شده بودند، بروشنی دیده می شود.
از اسناد و شواهد تاریخی چنین برمی آید که در زمان اشکانیان نیز تعدد زوجات معمول بوده. مرد می توانست فقط یک زن عقدی و تعداد زیادی زنان غیرعقدی داشته باشد. با توجه به این واقعیت می بینیم که با ظهور اسلام و حمله مسلمانان به ایران در زمان عمر، و مشروع بودن داشتن چهار زن عقدی در قرآن، بر ابعاد محرومیت و تعدی به حقوق زن در ایران افزوده شد. البته ناگفته نماند که بسته به اینکه قدرت اقتصادی مردان طبقه اشراف و درباریان و همچنین میزان نفوذ سیاسی آنان در جامعه چقدر بوده، ابعاد تسلط آنان بر شئون اجتماعی نیز متغیر بوده. بعنوان مثال، خسرو یکی از شاهان ساسانی حرمسرایی مشتمل بر 3000 زن داشت، و هر زمان که وی میل تجدید حرم می کرد، نامه ای به فرمانروایان اطراف می فرستاد و در آن وصف زنان مورد دلخواه خود را برمیشمرد. پیرو چنین نامه هایی مامورین او در هر کجا زنی را که با مشخصات توصیف شده تطابق می کرد، به دربار می بردند.
کشورگشائی های مکرر در دوره ساسانیان و افزایش تعداد بردگان یکی از دلایل رشد تعدیات وحشیانه به حقوق زنان در این دوره می باشد. چرا که در اثر این کشور گشائی ها و افزایش ثروت طبقات حاکم و عدم برخورداری زنان از استقلال اقتصادی، بر توان مالی و نفوذ مردان در جامعه افزوده گشت. بارتلو مه ی از شرق شناسان معروف در مورد تعدد زوجات در دوره ساسانیان چنین می نویسد: "تعداد زوجات در امپراتوری ساسانی همانند امروزه کشورهای اسلامی بوده است. در عمل تمایل مرد، مخصوصاً موقعیت مالی او بود که تعداد زنان را معین می کرد. یک مرد معمولی باید به یک زن قناعت کند، در حالیکه مرد ثروتمند و اشرافی می توانست با تعداد زیادی از زنان ازدواج نماید. گزارشات یونانی حتی از صدها زن در این رابطه صحبت می کنند."
بنابراین می بینیم که ایدئولوژی اسلامی اگر حق و حقوق بیشتری در خصوص تعدد زوجات به مردان اعطاء نکرده باشد، حقوق کمتری نسبت به آنچه که شاهان و اشراف ایرانی قبل از اسلام برای مردان قائل بودند، در نظر نگرفته است.
علت وجوب حجاب
سؤال: چرا حجاب بر زنان واجب شده؟
پرسشى است که عدّه زیادى از برادران و خواهران مىکنند، (چرا حجاب بر زنان واجب شده)؟، آیا این آزادى زن را محدود نمىکند؟ و اساسا عواملى که واداشت تا اسلام قانون حجاب را تشریع کند، چیست؟
پاسخ این سؤال درچند مطلب خلاصه مىشود:
اوّل: براى بقاى دوستى زوجین:
علم (روانشناسى) ثابت کرده که زن با حجاب محبّت شوهر و اهتمامش را بیش از دیگران جلب مىکند، امّا چگونه؟
چون انسان بر دانستن آنچه منعش کردهاند کنجکاو مىشود، و همیشه سعى دارد که زنجیر ممنوعیّت را پاره کرده، و از همه چیز آگاهى یابد و زن باحجاب به محبّت قلبى شوهر نزدیکتر است تا زن بىحجاب، و مردى که زنش بىحجاب است از موى سر انگشتان پا روزانه دهها بار مىبیند، بدین وسیله زن آن صورت زیبا و دلربایش را براى مرد بطور کلّى از دست مىدهد، بخلاف زن با حجاب که همیشه با پوشاندن بدنش، محبّت و اشتیاق شوهرش را نسبت به خود جلب مىکند.
و به همین علّت مىبینم که معمولا زن دهاتى به محبّت قلبى شوهر، از زن معمولى شهرى نزدیکتر است.
زن دهاتى و شوهرش را کمک مىکند، براى زراعت صبحگاهان به مزرعه مىرود و با یک دنیا تفاهم و عشق، با دستان لطیفش گندم را آرد کرده و نان مىپزد، سپس کنار قنات به شستشوى لباس و غیره مىپردازد، و بالأخرة تمام اعمال و مسئولیّتهائى را که به عهده دارد، با کمال عفّت و با حفظ حجاب انجام مىدهد و هنگامى که تاریکى از راه مىرسد سر حال و شاداب به گوشه کوخ یا خانه کاهگلیش باز مىگردد آنگاه شوهر او که سفر خستهکننده روز را پشت سر نهاده، او را مانند یک ملکه زیبا و حوریّه با آغوش باز مىپذیرد و به وى اظهار عشق و محبّت مىکند، و با هم رازیهاى دوست داشتنى و آرزوهاى امیدبخش و نغمههاى لطیف زندگى پیروز بر مشکلات و ناملایمات، هردو در آغوش سعادت و یکدلى به خواب ناز مىروند.
و لذا یکى از مکروهات دین مبین اسلام، این است که زوجین با حالت عریان به اطاق خواب بروند زیرا در این حالت، در بدن هیچ موضع هوسانگیز و دلپذیرى پنهان نخواهد بود، تا غریزه و عشق طرف دیگر را برانگیخته، و به خود جلب کند.
و به همین علّت مىبینیم که پدران و نیاکان ما، در ایّام جوانى ازدواج مىکردند بدون اینکه کلمه (طلاق) بر زبانشان جارى شود، سالهاى طولانى و شیرینى را پشت سر مىگذاشتند، زیرا در همسران خود که با حجاب کامل بودند جاذبیّت و زیبائى دلانگیزى یافته، و همیشه علاقمند به آنان بودند.
فلسفه حجاب در قرآن
بنابراین در هر بخشى و هر بعدى از ابعاد براى سیر به مدارج کمال بین زن ومرد تفاوتى نیست منتها باید اندیشهها قرآنگونه باشد، یعنى همانگونه که قرآن بین کمال و حجاب واندیشه و عفاف جمع نمود، ما نیز در نظام اسلامى بین کتاب و حجاب جمع کنیم. یعنى عظمت زن در این است که:
«ان لایرین الرجال ولایراهن الرجال» (1)
نبینند مردان نامحرم را و مردان نیز آنان را نبینند.
قرآن کریم وقتى درباره حجاب سخن مىگوید مىفرماید: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن براى زن که نامحرمان او را از دید حیوانى ننگرند لذا، نظر کردن به زنان غیر مسلمان را، بدون قصد تباهى جایز مىداند و علت آن این است که زنان غیر مسلمان از این حرمتبىبهرهاند.
حال اگر کسى از تشخیص اصول ارزشى عاجز باشد، ممکن استمعاذ الله حجاب را یک بند بنداند، و حال این که قرآن کریم وقتى مساله لزوم حجاب را بازگو مىکند، علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنین بیان مىفرماید:
«ذلک ادنى ان یعرفن فلا یؤذین» (2)
یعنى براى این که شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند. چرا که آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.
عمده متون دینی که در این بخش مطرح میگردد، آیات مربوط به حجاب است که دو سوره قرآن، نور و احزاب آمده است. در این نوشتار، به آنچه در این آیات در مورد تعیین حد واجب آمده پرداخته نمیشود، بلکه مقصود اصلی بهره بردن از آنها در راستای موضوع بحث است.
محدود شدن تقاضا
«قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم اِنّ الله خبیر بما یصنعون.»
خداوند متعال در این آیه تکلیف مرد نامحرم را در عرصه اجتماع و به هنگام برقرار کردن ارتباط با زن نامحرم مشخص ساخته است. خداوند متعال به پیامبر اکرم (ص) دستور میدهد که به مردان مؤمن ابلاغ کند که اր² خیره شدن به زنان بپرهیزند و دامان خود را از گنـاه حفظ کننـد. (یـا بر طبق تفسیر دیگری، فرج خـود را از دیـدگان دیگران بپوشانند.)
محدود شدن عرضه
زنان مؤمن همچون مردان باید نگاه خویش را کنترل نمایند. اما آنها علاوه بر این تکلیف مشترک، موظف به انجام تکالیف دیگری نیز هستند. این تفاوت و تکلیف اضافی، نه از روی تبعیض ناروا بین زن و مرد است بلکه متناسب با تفاوت ذاتی این دو جنس است. مرد متقاضی است و همواره از طریق دیدن به دامن خطا میافتد، بر خلاف زن که چنین نیست. خطای زن در نحوه عرضه زیباییهای خویش است که همان خودنمایی و جلب نظر است؛ از این رو، شارع مقدس با تشریع حجاب در نظر داشته که عرضه، به حیطه خاصی (محیط امن خانواده) محدود شود. محدودیت عرضه، در اصل موجب محدود گشتن تقاضا میگردد. زیرا زنان با رعایت و حفظ حجاب، خود را از هوسبازیهای مردان در امان نگه میدارند و میتوانند آزادانه در جامعه حضور پیدا کنند، بدون اینکه مورد اذیت و آزار قرار بگیرند و خود را به راحتی و ارزان در عرضه تماشای مردان قرار دهند.
همانطور که در مفهومشناسی حجاب ذکر گردید، عرصه حجاب محدود به یک زمینه نیست، بلکه دامنة آن فراتر از حفظ پوشش ظاهری است که به این موارد اشاره میگردد:
1)- پوشش
«یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن الا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن»، «و زیور خویش آشکار نکنند، مگر آنچه پیداست و سرپوشهای خویش بر گریبانها بزنند.» در فراز انتهایی این آیه، دستور دیگری به عنوان مکمل حجاب شرعی ذکر شده که مؤید نگرش مذکور است: «و پای به زمین نکوبند که زیورهای مخفیشان دانسته شود.» زنان عرب معمولاً خلخال به پا میکردند و گاه برای آنکه بفهمانند که زینتی قیمتی به پا دارند، پای خود را محکم به زمین میکوبیدند. مضمون این نهی را میتوان توسعه داد وهر آنچه عرضه و خودنمایی زن تلقی میشود، مانند استعمال عطرهای تند و آرایش در چهره را میتوان ممنوع دانست.
موارد استثنائی
البته در جایی که تقاضایی نباشد، منطق حکم میکند که این حکم لغو شود، چنانچه در ادامه فرازی از این آیه ذکر گردیده است. این موارد استثنائی، گاهی در جانب تقاضا یعنی مرد و گاهی در جنبة عرضه، یعنی زن قرار دارد که به اجمال شامل موارد ذیل میگردد:
ـ مردانی که احتیاج به زن نـدارند؛ «و زیور خـویش آشکار نکنند مگر ... مردان طفیلی که حاجت به زن ندارند.» مقصود از مردان طفیلی، قدر مسلم دیوانگان و افراد ابله است که به علت عدم درک زیباییهای زنان در زمینه امور جنسی اساساً در خارج از دایره تقاضا قرار دارند.
ـ کودک نابالغ؛ «کودکانی که از راز زنان آگاه نیستند (یا بر کامجویی از زنان توانا نیستند).» ـ زنان پیر؛ «و زنان قاعده و بازنشسته که امید ازدواج ندارند، باکی نیست که جامه خویش ]یعنی روسری و چهارقد[ را بر زمین نهند ]البته[ در صورتی که خود را به زیوری نیاراسته باشد و قصد خودنمایی نداشته باشند؛ و اگر از این نیز خودداری کنند برایشان بهتر است.» این آیه را میتوان به عنوان استثنایی دیگر بر حکم حجاب که قبلاً ذکر شد دانست و فلسفه آن این است که این زنان به طور عادی، چیزی برای عرضه ندارند و رغبت و تقاضایی نسبت به آنان وجود ندارد؛ از این رو، وجوب حجاب (لزوم پوشانیدن سر در حضور نامحرم) از آنان برداشته شده است؛ ولی همانگونه که در آیه تصریح شده این رخصت مشروط به این است که قصد عرضه و خودنمایی در کار نباشد. دستور کلی اخلاقی که در انتهای آیه آمده، مبنی بر ترجیح داشتن رعایت عفاف در هر حالی و در هر سنی، بیانگر توجه بیشتر شارع به جنبه عرضه و سالم نگهداشتن اجتماع از زمینههای انحراف است.
ـ «والذین یُؤذون المؤمنین و المؤمنات بغیر ما اکتسبوا فقد احتملوا بهتاناً و اثماً مبیناً یا ایها النبّی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جَلابیبهنَّ ذلک أَدنی اَن یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفوراً رحیماًـ لئن لم ینته المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فیالمدینة لنغرینّک بهم ثم لا یجاورونک فیها الا قلیلاً.» «آنان که بدون جهت مردان و زنان با ایمان را آزار میرسانند، بهتان و گناه بزرگی مرتکب میشـوند. ای پیـامبر به همسـران و دختـرانت و بـه زنـان مؤمنیـن بگو که روسریهای خویش را به خود نزدیک سازند (خود را با آنها بپوشانند). این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد اذیت قرار نگیرند بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است. اگر منافقان و بیماردلان و کسانی که در شهر نگرانی ایجاد میکنند از کارهای خود دست برندارند، ما تو را علیه آنان خواهیم برانگیخت؛ آنگاه فقط مدت کمی در مجاورت تو خواهند زیست.»
این آیات به خوبی صحنه بازار جرم و انحراف را تصویر مینماید. ظاهراً چنانکه برخی مفسرین گفتهاند، گروهی از منافقین و افراد منحرف در اوایل شب که هوا تازه تاریک میشد، در کوچهها و معابر مزاحم زنان (اکثراً کنیزان) میشدند؛ برای مقابله با این پدیده دو راهکار در پیش روی جامعه قرار داده شده است که هر یک در جای خود اهمیت دارد:
- رعایت حجاب در خارج از منزل؛ زیرا از این طریق زنان نجیب و عفیف یعنی کسانی که قصد عرضه خود را ندارند، شناخته میشوند و بیماردلان از اینکه چشم طمع به آنان ببندند و آنان را مورد اذیت قرار دهند، چشم میپوشند.
برخورد فیزیکی و کاربرد زور و اجبار علیه افراد خاطی و منحرف؛ خداوند در این آیه، افراد مزاحم و بیماردل را به حمله و حرکت شدید پیامبر (ص) علیه آنان و حتی تبعید از جامعه پاک اسلامی تهدید میکند.
نکته مهم دیگر در این باب، مقدم داشتن راهکار فرهنگی است که کانون آن را کنترل بزهدیدگان احتمالی و آماجهای جرم و انحراف بر رفتار خود و محافظت آنان از خود در برابر افراد آماده ارتکاب انحراف و جرم تشکیل میدهد. این تقدم در ذکر راهکارها در آیه شریفه، هرچند تقدم زمانی استفاده از راهکار اولی بر راهکار دوم را نمیرساند، ولی میتواند بیانگر تأکیـد و اهمیت بیشتر در نظر شارع مقدس باشد.
2)- گفتار
ـ «یا نساء النبی لستن کاحدٍ من النساء إن اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قبله مرض و قلن قولاً معروفاً.»، «ای زنان پیغمبر، شما اگر پرهیزکار باشید، همچون سایر زنان نیستید؛ مواظب باشید که در سخن، نرمش زنانه و شهوتآلود به کار نبرید که موجب طمع بیماردلان گردد؛ به خوبی و شایستگی سخن بگویید.»
خودداری از سخن گفتن به شیوه تحرکآمیز، شـاخصه دیگر حجاب است. در این آیه با صرف نظر از اینکه روی سخن با زنان پیامبر (ص) است، به خوبی نشان داده شده مردانی که احتمال انحراف در آنها وجود دارد، آنچه در نزد آنان است، آمادگی درونی و تقاضا است، اما طرف دیگر قضیه این است که درعرصه اجتماع آنچه مایه گسترش این بیماری و خارج شدنش از حالت درونی و باطنی به حالتی بیرونی و عملی میشود، عرضه نشود تا از این طریق زنها در امنیت قرار بگیرند و بتوانند آزادانه در اجتماع حضور پیدا کنند.
بخشی از آیه 53 همین سوره، نیز همین مضمون را با بیانی دیگر تأکید و تقویت میکند؛ آنجا که خداوند به مسلمانان توصیه میکند که اگر از زنان پیامبر (ص) درخواستی دارند، خواسته خود را از پشت حجاب و پردهای و بدون داخل شدن در منزل مطرح کنند: «وَ اذا سألتموهنَّ متاعاً فاسئَلوهنَّ مِن وراءِ حجابٍ»؛ سپس به علت این توصیه اشاره میفرماید: «این برای پاکیزگی دل شما و دل آنان ]زنان پیامبر[ بهتر است.» «ذلک اطهر لقلوبکم و قلوبِهنَّ» از مقدم داشتن «لقلوبکم» یعنی دل شما مردان، بر «قلوبهن» یعنی دل زنان پیامبر (ص)، شاید بتوان استنباط کرد که آمادگی برای انحراف قلبی که مقدمه انحراف عملی است، از راه شنیدن صدای جنس مخالف، در مردان بیشتر و قویتر است لذا خداوند تکلیف بیشتری را متوجه زنان کرده و آنان را به پوشاندن خود از دیدگان نامحرمان و محافظت خود از طریق حفظ حریم در رفتار و سخن واداشته است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 11 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله حجاب و عفاف