مقدمه :
یا"نوآوری" در ذات "هستی" موج میزند؟آیا انسان، نوآوری را می بیند ؟ وغرق در نوآوری می شود؟ یابه زعم او،جهان ،جهان کهنه ای است ؟پس یک نتیجه نادرست می توانداین باشد،همیشه جهان یک جور بوده است وبس وزندگی تکرار ،تکرار است.نو هم ،کهنه ای بیش نیست.ما دوست داریم ،که به کهنه ،رنگ ولباس نو بپوشانیم!! این نگرش اشتباه نیز وجود دارد، که تغییر وتحول ونوآوری در زندگی وسازمان ها ،ویژه جماعتی خاص است.ما با تغییر ونوآوری ،کاری نداریم.ژاپن ،آلمان وبعضی از کشورها که سرشان درد میکند ،بدنبال نوآوری هستند!! وهر چیز نویی که آمد وبه دردمان خورد ،می خریم ومصرف میکنیم!! البته با "نگرش نادرست مصرف گرایی" این نگرش، کاملا سازگار است .ولی با"نگرش تولیدی"و"استقلال" همسویی ندارد. رود وجوی و آبشار واقیانوس چه پیامی می دهد؟ پیام نو شدن .با اینهمه شواهد ومدارک در طبیعت ، دوست داریم ،همه چیز را ثابت وکهنه ببینیم چرا؟وقتی کوهی را می بینیم ،بنظر همان کوه چند سال پیش است.ثبات بینی ذهنی، یک اشکال ذهنی است. همین افراد دربیرون سازمان با همین ذهن ،به ادارات وسازمان ها ونهادها و...میروند یاخیر؟ وشاید تصور کنند،که خیلی تغییر کرده اند. تغییر مو ولباس وخانه دکور وسفر ومدرک و... نشان از تغییر ونوآوری دارد!! البته گروهی هم بسوی "نور" وتکامل می روند. این با بررسی معین می شود.بهر حال، ذهن subjective مهم بودن ذهن رادر شناخت هستی به ما گوشزد میکند.
پس ما به ذهن mind در سازمان دهی تعلیم وتربیت ،اهمیت وافر قائلیم.همه اش عینی ومحسوس ومرئی ودیدنی ومشهود ووافعی هم نیست!! از این دنیای بسته تربیتی ،باید خارج شد. ذهنی وعینی به هستی نگاه کردن ، هردو مقوله باهم درست است. ذهنی ومعقول ودرونی وفطری ونظری هم هست ،عینی نیز هست .باید مراقب بود درجهان ذهن یا دنیای عین ،غرق نشویم.زیرا بخشی از حقایق هستی را به قطع نخواهیم دید.!!شناخت حقایق ، دیدن روز وشب وسلامت وبیماری وخوشحالی وغم وزمستان وبهار وحیات وممات!! یعنی دیدن جهان هستی متفاوت باهم.ولی قبول کنیم که هر لحظه وهرثانیه وهردقیقه ،دنیا وعمر،دنیا وعمر دیگری است.بعضی خوب می بینند وبعضی نمی بینند وبعضی تاب دیدن حقایق راندارند.
هر نفس نو می شود دنیا وما بی خبر ازنو شدن اندر بقاء
عمر همچون جوی نونو میرسد مستمری می نماید در جسد
مرترا هر لحظه مرگ ورجعتست مصطفی فرمود دنیا سا عتست
(مولوی)
شادی های انسان هم نو می شود.نوع غم خوردن انسان هم، نو می شود. ممکن است دیگران از شما بپرسند،چرا مثل سابق با احساس نیستی؟ مثل قبل گریه نمیکنی؟ مثل قبل نمی خندی؟ او دوست دارد،جهان را ثابت ببیند. ولی شما باید،جهان بهتری را لمس کنید ودر یک جا متوقف نباشید.
شادی هر روز از نوعی دگر فکرت هر روز را دیگر اثر
قرن ها بگذشت واین قرن نویست ماه آن ماهست وآب آن آب نیست(مولوی)
پس بپذیریم که دنیا وعمر انسان وهیجان وعواطف واحساس وفکر ونگرش اودر حال نوشدن است و نوآوری مقوله ای بسیار ناب می باشد.اما در بعضی افراد ، احـساس زودترنو میشودبعضی خیال شان، زودترجدید میشود ودسته ای اندیشه ونگرش "نوآورانه" پیدا میکنند.وارد دنیای آموزش وتربیت بشویم.سازمان آ-پ با نیروی انسانی خود ،نوآوری را بهمراه می آورد.چگونه؟ نو آوری با جا به جا نمودن نیروی انسانی درکارهای تازه تر ومتناسب با استعداد وتوانایی افراد. انگیزه سازی، یک نوع نوآوری در مشاغل است. "تشکیل گروههای نوآور" در شاخه معاونت،خود کمکی به نوآوری است.
دادن مساله به این افراد ودر خواست تدوین طرح های نو.پرسش از راههای حل مساله دریک جلسه یک ساعته بصورت بالبداهه وبدون انتقادبستر سازنو آوری در این جلسات است..تجارب پیشین را درکار تازه بکاربردن، خود نوآوری است. مطالعه زندگی گیاهان و حیوانات والگو گیری از طبیعت خداداد خود راهی برای نوآوری می تواند باشد. گاهی باید هضم نمود طبیعت وزندگی موجودات هستی را وگاه باید پروار نمود وزمانی باید در ژرفا شنا کرد تاحقیقت از روی" نوآوری" ها روشن شود.ارتباط سازی بین یک مساله ویک موضوع مورد نظر معاونت ،خود ممکن است، نوآوری را بدنبال آورد.هرکسی یک چیز تازه می گوید و ممکن است که مطالب "نو" منجر به تولید اندیشه"نو" شود.
پس نوآوری ،نیاز به راه وروش دارد.نیاز به فکر وتمرین وورزش دارد. نونمودن درون راباید باور نمود.نو نمودن احساس تا خیال تا اندیش ورزی.
افرادنوجو وکهنه خواه دو انسان متفاوت ودو اثر گذار گوناگون هستند.یکی ایستادن را هرسال زمزمه میکند ویکی خلاقیت را در برنامه خوددارد.
پس،دو ارزش را بدنبال می آورند.پس باید پاداش" نوآوری" خود رابگیرد. ضعف های یکی دیگر راباید شناخت وبرای تغییر اوبرنامه داشت.مقایسه منطقی ،سازمان را به پویائی می برد.فرد نوآور را با انگیزه میکند. فرد غیر نوآور راهم به تلاش وا می دارد.افراد کهنه جو ،تغییر رادوست ندارند.
دست به تغییر جزئی ترین اشیاء خانه خود نیز نمیزند و همیشه از یک مسیر ثابت میرود وبر می گردد.افرادی هستند که می خواهند با دیگران"همنوا" باشند ونمی توانند نظر جدید بدهند وآن را اثبات نمایند.در حرف ومثل زدن ونوع راه رفتن هم کهنه خواه هستند.
موضوع ، نیاز وضرورت سازمان آ-پ به نوآوری وابتکار وابداع وخلاقیت است.بایک جمع بندی می توان گفت:
1- در هستی ،نوآوری موج می زند.
2- برخی جهان را ثابت وتکراری می دانند.
3- ذهن در پرداخت وشناخت هستی ،نقش مهمی دارد.
4- نوع احساس وخیال انسان هم نو میشود.
5- جابه جا نمودن نیروها ومتناسب با استعداد وبالبداهه پاسخ دادن درجلسات وجا به جائی تجارب وارتباط بین موضوع والگوگیری از طبیعت خودراههایی برای نوآوری است.
6- تشکیل گروههای نوآور در هر معاونت وکنترل منظقی افراد، آنها را به نوآوری تشویق می کند.
موانع نو اوری در نظام آموزش و پرورش
وقتی نامی از نوآوری ،شکوفایی وخلاقیت می شنویم ذهنمان به جاهای مختلف سرک می کشد به گذشته ، به آینده وبه هر جایی که بشود وبتوان نوآوری وخلاقیتی درآن سراغ گرفت یا زمینه های بروز آن را تقویت کرد ... بی گمان آموزش وپرورش ونظام آموزشی هرکشور زمینه ساز نو آوری وشکوفایی است باید دید آیا آموزش وپروش سرزمین ما می تواند در پرورش خلاقیت ، شکوفایی ونوآوری نقشی تعیین کننده داشته باشد یانه؟
از آغار آموزش وپرورش نوین درکشورما نزدیک به صدسال می گذرد دراین یک قرن فراز وفرودهای بی شماری بر این دستگاه فرهنگ ساز رفته که بیان برخی از آنها تولید یاس می کند قصد ندارم درابن نوشتار ناامیدی تزریق کنم اما می کوشم با دوری از تعصب نظرم رابی کم وکاست بگویم تا از دایره انصاف گامی بیرون ننهاده باشم .
1- نقش کتاب های درسی دانش آموزان درخلاقیت
اگر کتابهای درسی دیگر کشورها را تورقی کرده باشیم درمی یابیم آنچه به عنوان محتوای درسی به دانش آموزان عرضه می شود دارای چگالی کم وحجم متناسبی است به شکلی که محتوای کمی را بامثالها ، نمونه ها ، جداول وشکل هایی به دانش آموزان عرضه کرده اند در این موارد معلم با آزادی نسبتا زیادمی تواند بر کارهای خلاقانه دانش آموزان تاکید کند ، به آزمایش بپردازد ، گردش علمی ترتیب دهد و.. درحالی که کتابهای درسی کشور ما حجم زیادی را در صفحاتی نسبتا زیاد درخود جای داده اند ومعلم مجبوراست همین محتوا را درساعاتی محدودتر به دانش آموزان تدریس کند ، باقی ماجرا معلوم است دراین زمینه نمی شود از معلم انتظار داشت دانش آموز را به نوآوری وادارد ، آنها را به گردش علمی ببرد وآزمایش های کتاب را بیشتر از حفظ متون کتابها مورد اهمیت واجرا قرار دهد. جالب آن که باآمدن هر وزیر تازه واردی به این وزارتخانه صحبت کاهش متون درسی وصفحات کتابها مطرح می شود وکارشناسان تالیف کتابهای درسی که حیاتشان را دراطاعت از اوامر ملوکانه وزیر می بینند دست به کاهش محتوا می زنند آن هم کاهش مثالها واشکال نه کم کردن محتوا درنتیجه اگر چه به ظاهر محتوا کم شده اما نه تنها از وظیفه معلمان کاسته نشده که بر مسئولیت وگرفتای آنان نیز افزوده شده است .
از سویی دیگر مسئولان آموزشی وغیر آموزشی ما براساس شنیده ها وتوصیه دیگران همواره بر تدریس فعال ودرگیر کردن دانش آموزان درتدریس پای می فشارند کسی نیست بپرسد وقتی کتابی تدوین فعال ندارد چگونه می توان تدریس فعال راانتظار داشت ؟
2- معلم وجایگاه او
برای داشتن آموزش وپرورشی فعال وپویا که بتواند شکوفایی ونوآوری را به دانش آموزان بیاموزد ویادست کم دراین مسیر راه بپیماید باید به جایگاه معلمان درنظام تعلیم وتربیت واهمیتی که برای آنان قائل می شوند توجه کرد چراکه همه عناصر آموزش وپرورش ( کتاب، مدرسه ، قوانین ومقررات ، ابزارهای آموزشی و..) بی روحند وتنها معلم است که ذی روح است اگر قرار است «مشکل آموزش وپرورش ومعلمان یک بار وبرای همیشه حل شود » ونمی شود نمی توان انتظار داشت معلمان با وعده ووعید درمحیطی آرام وبی دغدغه برای نوآوری فرزندان این مرز وبوم تلاش کنند معلمان از تفاوت هراسی ندارند تبعیض روح وجانشان را آزرده است بدون داشتن معلمانی شاداب واثرگذار نمی توان به شادابی وبالندگی دانش آموزان ایمان پیداکرد در این صورت است که مسئولان ومعلمان می کوشند بااقدامات صوری وشکلی پوسته آموزش وپرورش را با هر زحمت و قیمتی حفظ کنند نمی دانم گزارش های رنگی، مصور وجذاب مسئولان آموزشی وغیر آموزشی را دیده ویاخوانده اید یانه؟ بادیدن این گزارش ها فکر می کنید درمدینه فاضله ای هستید که همه چیز مطابق اسلوب اصلی اش درحال انجام است ولی وقتی به درون سیستم وواقعیت موجود آن می روی تفاوت را باهمه وجودت می بینی به بچه هایتان نگاه کنید نمراتشان را جمع بزنید ومعدل بگیرید ، میزان فهمیدن وخلاقیتشان رانیز بسنجید روخوانی شان را از کتاب بیازمایید و…. نتیجه رامقایسه کنید چه می بینید ؟ خب وقتی سیستمی بیمار می شود اجزای سیستم خودشان را براساس بیماری هماهنگ می کنند معلم می داند دانش آموزان ضعف پایه ای دارند ، می داند از مدیر خواسته اند واواز معلمان می خواهد دانش آموزان قبول شوند ،می داند بامقررات موجود واستفاده از تبصره های متعدد دانش آموز قبول می شود ـ نه این که او نخواهد قبول شود ــ می داندملاک نمره ارزشیابی پایان سال خودش هم به همین نمراتی است که می دهد وخیلی می داند های دیگری که می دانم می داند خب باحسابی معمولی به این نتیجه می رسد که خلاف جریان آب شنانکند متن کتاب رابه سئوال و جواب تبدیل می کند وبه دانش آموزان به جای تدریس و نوآوری وایجاد زمینه های آن سئوال وجواب وجزوه می گوید نمرات دانش آموزان بالامی رود اولیا از مدیر ، مدیر ازمعاونانش ومعاونان از معلمان تشکر می کنند! واین روند ادامه می یابد….. جالب تر آن که مسئولان بالادستی نیز باتشویق تعداد نمره های ثبت شده دردفتر والبته ترسیم نمودار ومقایسه آن(مقایسه نابرابر دروس متفاوت مثلا" ریاضی وفارسی دردبستان ودین وزندگی وفیزیک دردبیرستان!) مدیران را مورد تقدیـــــــــــــر قرار می دهند وبراین آتش شعله ور نفت بی حساب می ریزند تا بعد که چه نتیجه ای حادث شود!
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 17 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله موانع نو آوری در نظام آموزش و پرورش