کیفیت رابطه زناشویی هر کس ،نتیجه باورها ،اندیشه ها،رفتار و کردار خویش بوده و به تصمیمات و عملکرد گذشته اش مربوط می شود .به عبارت دیگر ،رابطه زناشویی مطلوب یا نا مطلوب هر کسی ،چه از زندگی مشترک راضی باشد و چه ناراضی ،بازتاب باورها ،اندیشه ها وواکنش رفتار از بدو زندگی خویش است و سلامت خانواده منوط به به سلامت روانی افراد و داشتن رابطه های مطلوب با یکدیگر است. سالم سازی اعضای خانواده اثرات مثبتی را در جامعه به دنبال دارد همسر گزینی از نخستین تعهدات عاطفی و قانونی افراد و از تصمیم های مهم زندگی است. با وجود پیامدهای مثبت ازدواج شواهد گویای آن است که زوج ها برای برقراری رابطه و حفظ روابط صمیمی با مشکلات شدید گرفتارند و در بیشتر اوقات به کمک متخصص نیازمندند رایجترین مشکلی که زوجین بیان می کنند کاهش خشنودی و افسردگی در تمام جنبه های زندگی زناشویی است اگر روابط زناشویی سست باشد پایه های خانواده هم سست و لرزان می شود. زوج هایی که خودشان مشکل دارند سخت است که والدین خوبی باشندوقتی زوجین از تب و تاب هیجانات و عواطف دوران اول ازدواج، زمانیکه زندگی را سراسر عشق، پیمان و خوشایند می بینند، بیرون می آیند ممکن است هر حادثه کوچکی منجر به روند تدریجی دلزدگی زناشویی گردد آنگاه انرژی عشق به آزردگی و خشم تبدیل و در نتیجه، منازعات فراوان، انتقادهای مکرر، پناه بردن به سکوت، عدم همراهی عاطفی و لاینحل ماندن مشکلات پدید می آیند. در واقع صمیمیت و عشق به تدریج رنگ می بازند و به همراه آن احساس خستگی عمومی عارض می شود که در شدیدترین وجه، دلزدگی منجر به فروپاشی رابطه می شود. همسرداری اصولی دارد که نیاز به مهارتهای هر دو نفر دارد و اگر حتی یک نفر از آنها غفلت و یا کوتاهی نماید، زندگی برای هر دو نفر آنها خسته کننده و ناخوشایند می شود. ازدواج باید موجب رشد و شکوفایی زوجین گردد، اما دلزدگی زناشویی باعث می شود زن و شوهرها به رنجهایی در مقابل یکدیگر بدل شوند. دلزدگی زناشویی به علت مجموعه ای از توقعات غیر منطقی و غیر واقع بینانه، گذار از هیجانات و عشق اول ازدواج، بی دقت و بی توجه بودن زوجین نسبت به هم و نیازهای یکدیگر، بیان نکردن احساسات و نیازها به یکدیگر و فراز و نشیب های زندگی بروز می کند. دلزدگی طبق تعریف (و طبق تجربه های اشخاص) از پا افتادن از نظر جسمی، عاطفی و روانی است که از عدم تناسب مزمن بین توقعات و واقعیات ناشی می شود. بنابراین دلزدگی زناشویی دارای نشانه های جسمی، عاطفی و روانی می باشد. به همین دلیل روان شناسان جهت پیشگیری از بیماری های روانی و نابهنجاری های اجتماعی ، آموزش مهارت های زندگی را در سراسر جهان آغاز نموده اند. «آموزش مهارت های زندگی به مجموعه ای از توانایی هایی گفته می شود که زمینه سازگاری رفتار مثبت و مفید را فراهم می آورد و این توانایی ، فرد را قادر می سازد که ضمن پذیرش مسئولیت های اجتماعی خود ، بدون لطمه زدن به خود و دیگران بتواند به شکل موثری با خواست ، انتظارات و مشکلات روزانه در روابط بین فردی روبرو گردد(کریم زاده و همکاران، 1388) .
پروپوزال اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش افسردگی و دلزدگی زناشویی