دانلود گزارش کارورزی 1 دانشگاه فرهنگیان پایه دوم دبستان به صورت کامل و آماده بافرمت pdf تعدادصفحات 76
این گزارش کارورزی به صورت کامل و آماده و شامل کلیه موارد مورد نیاز گزارش کار آموزی میباشد
امروز ) 62 مهر( لرار بود استاد ساعت 8 صبح به سر کلاس بیاید و به من و بمیه کارورزان بگوید که باید در کدام مدارس برویم.استاد به سر کلاس آمد و مدارسی را که باید برویم مشخص کرد و من و چند نفر دیگر از کارورزان که در یک مدرسه بودیم،تاکسی گرفتیم و به سمت مدرسه رفتیم.ولتی که به مدرسه رسیدیم منتظر نشستیم تا استاد بیاید و به ما کارورزان بگوید که چکار باید بکنیم.بالاخره استاد آمد و من و بمیه کارورزان با استاد به سمت دفتر مدرسه رفتیم ولتی که وارد دفتر مدرسه شدیم مدیر مدرسه که آلای مجیبیان نام داشت همان جا بود.اول استاد،مدیر مدرسه را معرفی کرد و یه سری تذکراتی را به ما داد که مثلا شان کلاس را حفظ کنید و ... مدیر مدرسه به ما گفت که کدام کلاس ها را می خواهید و من کلاس دوم را انتخاب کردم.ولتی که به دم در کلاس رسیدم،ابتدا در زدم و معلم کلاس در را باز کرد و گفت:که شما کارورزید؟ و من هم گفتم بله کارورز هستم.بعد که من وارد کلاس شدم همه دانش آموزان بلند شدند و صلوات فرستادند.و ولتی هم که میخواستم روی صندلی بنشینم،همه صندلی های کلاس پر بودند و معلم یکی از بچه های کلاس را فرستاد که برای من صندلی بیاورد.خلاصه یکی از بچه های کلاس برای من صندلی آورد و من روی صندلی نشستم.معلم کلاس شروع به سلام و احوالپرسی با من کرد و گفت که اسم شما چیه و از کدام شهرستان هستید؟ اولین ساعت حضور من در کلاس کارورزی آغاز شد،زنگ سوم روز شنبه بود و این زنگ بچه ها فارسی داشتند،معلم برای اینکه میزان یادگیری دانش آموزان را بداند به یکی از دانش آموزان گفت که از روی درس بخواند،دانش آموز شروع به خواندن کرد که اتفالا این دانش آموز یکی از دانش آموزان خوب کلاس بود و بعد از این که این دانش آموز که اسمش رامین نورزهی بود،از روی درس خواند،معلم از دانش آموزان خواست که کتاب های مهارتهای نوشتاری)بنویسیم( را از کیفشان بیرون بیاورند و بعد معلم به من گفت که من هر چمدر به دانش آموزان می گویم که تکالیفشان را انجام بدهند،انجام نمی دهند و مجبورم همین جا تکالیف را با کمک بچه ها حل کنم و بعد از اینکه تکالیف را انجام دادند،زنگ به صدا درآمد و دانش آموزان از کلاس خارج شدند و من هم همراه با بمیه دانش آموزان از کلاس خارج شدم و بعد از یک استراحت کوتاه در زنگ تفریح،زنگ بعد به صدا در آمد و این زنگ بچه ها ریاضی داشتند و معلم از بچه ها خواست که کتاب ریاضی خود را باز کنند و تمرین هایی را که در کتاب بود را با مشارکت همدیگر حل کنند،بدین صورت که معلم برای حل 3 یک مسئله حداکثر سه دانش آموز را به پای تخته فرا می خواند که یکی از دانش آموزان مسئول نوشتن سوال مورد نظر بر روی تخته بود و دو دانش آموز دیگر دسته های یکی در دستشان بود،چون بچه ها جمع یک رلمی در یک رلمی داشتند معلم از دانش آموزان به همین منوال در حل تمرین ها مشارکت می خواست تا تمرین ها به پایان رسیدند.تمریبا بیشتر بچه ها در حل تمرین ها مشارکت خوبی داشتند تا زنگ بصدا در آمد و بعد از این که من یک استراحت کوتاهی در زنگ تفریح داشتم،زنگ بعد به صدا در آمد و این زنگ بچه ها هدیه های آسمانی داشتند و معلم لصد نداشت به بچه ها درس جدیدی را بدهد و می خواست بداند که بچه ها چمدر از دروس لبلی آگاهی دارند و از آنها سوال می پرسید در حین اینکه معلم داشت از دانش آموزان از دروس لبلی سوال می پرسید متوجه شد که دانش آموزان در یکی از دروس مشکل دارند و معلم با صبوری کامل شروع به تدریس درسی که بچه ها در آن مشکل داشتند کرد و این زنگ هم به همین منوال و با رسیدگی به مشکلات دانش آموزان از دروس لبلی گذشت،در پایان زنگ بود که معلم چند تفریک را روی تخته نوشت و از دانش آموزان خواست تا آنها را در دفتر خود بنویسند و برای فردا حل کنند و بیاورند،در پایان کلاس بود که من از معلم و دانش آموزان خداحافظی کردم و به سوی دانشگاه راهی شدم،به امید کسب تجارب بیشتر در روزهای آتی.
گزارش کارورزی 1 دانشگاه فرهنگیان پایه دوم دبستان