سروسامان بخشیدن به روابط جنسی همیشه مهمترین وظیفة اخلاق به شمار میرفته است، زیرا غریزة تولیدمثل، نه تنها در حین ازدواج، بلکه قبل و بعد از آن نیز مشکلاتی فراهم میآورد، و در نتیجة شدت و حدت همین غریزه، و نافرمان بودن آن نسبت به قانون، و انحرافاتی که از جادة طبیعی پیدا میکند، بینظمی و اغتشاش در سازمانهای اجتماعی تولید میشد. نخستین مشکلی که پیش میآید راجع به روابط بین زن و مرد پیش از ازدواج است، و اینکه آیا این روابط باید مقید به قیودی باشد یا نه؟ حیات جنسی، حتی در میان حیوانات نیز، آزاد و نامحدود نیست، و اینکه حیوان ماده، جز در مواقع معین، نر را به خود نمیپذیرد معلوم میدارد که حیات جنسی در عالم حیوانات بسیار محدودتر از انسان است که شهوت فراوان دارد. چنانکه بومارشه میگوید: اختلاف انسان با حیوان در آن است که بدون گرسنگی غذا میخورد، بدون تشنگی میآشامد، و در تمام فصول سال به اعمال جنسی میپردازد. در عین حال، در میان ملل اولیه، مانند حیوانات، این قید موجود است که در ایام حیض با زنان نزدیکی نمیکنند، و چون از این بگذریم باید گفت که روابط جنسی در میان ملل اولیه تا حدود زیادی آزاد است و تابع هیچ قید و بندی نیست. در میان هندیشمردگان امریکای شمالی، دختران و پسران جوان آزادانه با یکدیگر میآمیزند، و این عمل به هیچوجه مانع ازدواج آنان نمیشود؛ نیز در قبیلة پاپوا، در گینة جدید، حیات جنسی در سن کم شروع میشود، و قاعدهای که تا پیش از زناشویی مورد عمل است کمونیسم جنسی است. این آزادی پیش از ازدواج، در قبیلة سویوت سیبری و قبیلة ایگوروت فیلیپین و میان اهالی بیرمانی شمالی و در نزد کافرها و بوشمنهای افریقا و قبایل نیجریه و اوگاندا و گرجستان و جزایر ماری، آندامان، تاهیتی، پولینزی، آسام و غیر آنها نیز وجود دارد.
نباید انتظار داشت که در چنین اوضاع و احوالی آثار عمیق روسپیگری در اجتماعات اولیه دیده شود. روسپیگری، گرچه از «حرفههای کهن» است، نسبتاً تازه پیدا شده و تاریخ ظهور آن از زمان پیدایش مدنیت و مالکیت خصوصی و از بین رفتن آزادی عمل جنسی پیش از زناشویی دورتر نمیرود؛ آری، گاه گاهی، در اینجا و آنجا، دخترانی به نظر میرسیدند که خود را میفروختند تا جهیزی فراهم کنند، یا پولی برای پیشکش کردن به معابد به دست آورند، ولی این کار هنگامی صورت میگرفت که دستورات اخلاقی این عمل را همچون فداکاری اجباری برای مساعدت کردن به والدین یا سیر کردن خدایان گرسنه تلقی کرده باشد.
مفهوم عفت نیز از آن چیزهاست که تازه پیدا شده است. آنچه دختر بکر در زمانهای اولیه از آن نگرانی داشت از کف دادن بکارت نبود، بلکه از آن میترسید که مبادا شایع شود فلان دختر نازاست. غالباً چون زنی پیش از ازدواج فرزندی میآورد، این عمل بیشتر به شوهر رفتن وی کمک میکرد؛ چه آنگاه معلوم میشد که این زن عقیم نیست و فرزندانی خواهد آورد که وسیلة جلب مال و ثروت برای پدرشان خواهند بود. حتی اجتماعات اولیه، پیش از ظهور مالکیت خصوصی، به دختر بکر با نظر تحقیر مینگریستند و این را دلیل عدم توجه مردان میدانستند؛ در قبیلة کامچادال، اگر داماد عروس خود را بکر مییافت برآشفته میشد و «مادر عروس را از اینکه دختر خود را بکر به تصرف وی داده به باد دشنام میگرفت»؛ در بسیاری از موارد، بکر بودن مانع ازدواج میشد، چه بار سنگینی بر دوش شوهر میگذاشت؛ یعنی باید برخلاف تحریمی که وجود دارد خون یکی از افراد قبیلة خود را بریزد، به همین جهت غالباً دختران، قبل از رفتن به خانة شوهر، خود را به فردی بیگانه از قبیله تسلیم میکردند تا این مانع ازدواج را از پیش پایشان بردارد. در تبت، مادران با کمال جدیت دنبال کسی میگردند که مهر بکارت از دخترانشان بردارد، و در مالابار، خود دختران از رهگذران خواهش میکنند که کسی این جوانمردی را در حق آنان انجام دهد، «چه تا چنین نشود، قادر به رفتن به خانة شوهر نخواهند بود.» در بعضی از قبایل، عروس ناچار است پیش از رفتن به حجلة زفاف، خود را به مهمانانی که در عروسی حاضر شدهاند تسلیم کند؛ در بعضی دیگر، داماد شخصی را اجیر میکند که بکارت عروس او را بردارد. در فیلیپین مأمور خاصی برای این کار وجود دارد که حقوق خوبی میگیرد
شامل 13 صفحه word
دانلود تحقیق اخلاق جنسی