که مطرح می شوددررابطه با یکی از مسائل مهم وحساس تربیتی ومورد نیاز همه معلمان ؛مربیان؛پدران ومادراناست. اغلب خانواده ها ومو سسات با این مباحث درگیرند.وان مساله لغزشها وانحرافات کودکان ونوجوانان است ونوع موضع گیری هائی که در قبال اینان واین گونه مسائل باید داشته باشیم.
برای ورود دربحث عرض می کنم که از روزگاران گذشته تا حال دو طرز فکر در مورد دوام وبقای جامعه وجودداشته است:
1-نظری که مساله حیات را برروی اصل تنازع بقاءمطرح کرده است ودر نتیجه در گیری وجنگ و تصادم را که فرجامش انتخاب اصلح است ذکر می نماید.
2-نظری دیگر که اصل حیات رابروی تعاون بیان می کند وبر اساس نیاز که حاصل ان گردهمایی وحل ورفع مسائل ومشکلات است.
براساس نظر اول جنگ ودرگیری امری دائمی وبین افراد بشر برای همیشه خواهد بود.درنظام جهان قوی ضعیف رامی خورد وقوی تر قوی را.هیچ نظمی جزءدرسایه قوت وقدرت جامعه معنی نخواهدداشت عقول واندیشه ها نمی توانند نابسامانی هارا مهار کنند.براین اساس فساد امری طبیعی ووجودش جزءنظام حیات است.
براساس نظر دوم انسان ها به خاطر رفع نیاز گرد هم می ایند وزندگی رابر اساس نظم وقراردادی سر وسامان می بخشند.بنای حیات بر قرارداد ویا طبق ضوابطی است که نشات گرفته از مذهب ،خواست مردم ویا علم واندیشه صاحبنظران است.براساس این ضوابط نظم ونظام پدید می اید اگرجه در عین حال سوء استفاده ها هم مطرح است واستثمار هم ممکن است هم جنان ادامه داشته باشد.
پیروی اعضای جامعه از قرارداد موجود دراجتماع حاصلی خواهد داشت که از نظر جامعه شناسان انرا نظم اجتماعی می خوانیم .مجموعه ویا ترکیبی از نظم ها که سیستم مشخصی راپدید می اورندنظام خوانده می شوند براین اساس نظام یا سیستم مجموعه ویا ترکیب قراردادی ویا مکتبی از یک نظم است که در جامعه ای برای ادامه حیات مسالمت امیز مردم ورسیدن به مرحله رشد وجود خواهد داشت.
نظامات از لحاظ منشاء:
در جنبه منشاءنظامات اجتماعی از سه گونه منشاءونظام می توان سخن گفت:
1-نظام قرار دادی که نشات گرفته از خواست مردم ویا طرز فکر اجتماع است.
2-نظامی که نشات گرفته از یک طرز فکر علمی یا فلسفی است.
3-نظامی که منشاءان مذهب وتعلیمات الهی است.
البته در برخی از نقاط جهان می توان التقاطی از این سه طرز فکر کرد وبا ضوابط شتر گاو پلنگی در جهان مواجه شد که ما جلوه انرا در برخی از جوامع می بینیم.
مساله ناسازگاری:
انجه که مورد بحث ما دراین گفتار است مساله چگونگی تطابق یاسازگاری افراد با یکی از لین نظام هااست.ازنظر جامعه شناسان ان ها که خود رابا نظامی تطابق می
دهند افرادی سازگار،نا بهنجار،منحرف،کجرو ویا دچار لغزش خوانده می شود.
دراینجا بی مناسبت نیست که مفهوم سازگاری وناسازگاری دودید جامعه شناسی وروانشناسی مطرح کنیم تا درمسیر بحث مو ضع ما معلوم شود و ببینیم چه مشی و سیری را می خواهیم تعقیب کنیم.از لحاظ جامعه شناسان ما افرادی را ناسازگار می خوانیم که نخواهند ویا نتوانند خود را با اکثریت افراد جامعه تطابق دهند والبته دراین مساله بحثی نیست که ان اکثریت بر حق باشد یا ناحق این یک دعوا قراردادی است.
معمولا ناسازگاران در دو سوی قطب اجتماعی وصفوف انسانها هستند.در یک سوی قطب نابهنجاران افرادی هستند که تن به جنایت وفساد می دهند واز این طریق صف خود رااز مردم جدا می کنند.در قطب دیگر اقلیتی از صاحبان فکر ونظر قرار دارند که در برابر مشی غلط جامعه می ایستند و موجب انقلاب وتحرکی در مردم می شوند تا برای دگر گونی اوضاع نابسامان خود قیام واقدامی نمایند.
شامل 31 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله ما و لغزش کودکان