فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 32 صفحه
چکیده
بحران مالی جهان، که از سال 2007 میلادی با فروریزی بازار بورس نیویورک و ترکیدن حباب مسکن در آمریکا آغاز شد، هر روز ابعاد تازهای به خود گرفت. این بحران، که با سیاستهای نادرست اقتصادی فدرال رزرو آمریکا آغاز شد، به سرعت چهره اقتصادی جهان را دگرگون ساخت. با توجه به آمارها، به یقین میتوان گفت که این بحران از نظر ابعاد، بزرگ ترین بحران مالی در تاریخ و از نظر جغرافیایی، پدیده ای کاملاً جهانی و فراگیر است. در سالهای اخیر، OECD از تمرکز در کشورهای عضو فراتر رفته تا مهارتهای تحلیلگرایانه و اندوخته تجربیات خود را به کشورهای در حال توسعه پیشنهاد نماید. ضرورت جهانی شدن، دامنه کار OECD را گسترش داده و به تحلیل چگونگی سیاستهای منطقهای و تبادل کشورها با یکدیگر میپردازد و این امر در منطقه ای فراتر از منطقه OECD انجام می شود.با توجه به اینکه مقوله بحران در این دوره، نو و کاملاً جدید است؛ پژوهشی برای بررسی بحران و تأثیرات آن بر روابط اقتصادی و تجاری کشورهای توسعه یافته(OECD) نیز از جایگاه ویژهای برخوردار است. تنظیم سیاست های تجارت با هدف جلوگیری از تأثیر بحران مالی بر کشورها مهم ترین هدف این مطالعه است. در این مطالعه، مدل جاذبه، مبنای الگوسازی برای برآورد اثرات تجاری قرار گرفته است تا با استفاده از امکانات این مدل( اقتصادسنجی با روش دادههای تابلویی) برای دوره 2009-1995 اثرات بحران مالی 2009-2007 بر همگرایی تجاری کشورهای OECD مورد بررسی قرار گیرد. نتایج برآورد، تأثیر بحران مالی بر همگرایی تجاری کشورهای OECD را75 درصد نشان میدهد و بیانگر این است که وقوع بحران مالی، کشورهای OECD را به میزان 75درصد همگراتر کرده است.
1-مقدمه
واژه بحران مالی به وضعیتی اطلاق میشود که درصد قابل توجهی از ارزش برخی از داراییها به صورت غیرمنتظره از دست برود. سوابق تاریخی نشان میدهد بسیاری از بحران های مالی ناشی از بحران در شبکه های بانکی بوده که نهایتاً به رکود اقتصادی و بحران بیکاری منجر شده است.
جهانیشدن فرایندی است که در مسیر آن مرزها رفتهرفته از بین میروند و همزمان مبادلات بینالمللی و تعاملات فراملی افزایش مییابند. تحول ساختاری در اقتصاد جهانی از مهمترین تأثیرات فرآیند مذکور است که موجبات افزایش وابستگی متقابل اقتصادی را فراهم آورده و شرایط احتیاج دهکده اقتصاد جهانی را تسهیل میکند. از جمله واکنشهای انفعالی کشورها برای مقابله با پدیده جهانی شدن، یکپارچگی اقتصادی و ترتیبات اقتصادی، تجاری و منطقهای است.
نزدیکی کشورهایی که در یک منطقه قرار دارند، به واسطه فاصله کوتاه تر و کاهش هزینه حملونقل ازیک سو و وجوه مشترک دیگری مانند فرهنگ، زبان، دین و ... ازسوی دیگر، میتواند یکپارچگیهای اقتصادی مختلفی را برای کشورهای جهان حاصل کند و موجبات تمایل بیشتر آنها را به همکاریهای اقتصادی و تجاری فراهم آورد. به علاوه در این زمینه، عوامل و شرایط اقتصادی مشابه نیز میتواند مبنای تشکیلات ترتیبات تجاری ممکن باشند.
ابزارهایی که در منطقه گرایی و یکپارچگی اقتصادی و منطقهای به کار میروند مشابه ابزارهای فرایند جهانیشدن هستند. به عبارت دیگر عواملی که سبب یکپارچگی اقتصادی کشورهای یک منطقه میشوند، شامل تجارت آزاد، سرمایهگذاریهای درون منطقهای، فرایند تخصصیکردن تولیدات توسط شرکتهای فراملی و حذف منابع تجاری و... است که میتوان آنها را در بحث جهانیشدن اقتصاد نیز مؤثر دانست. یکی از خصوصیات مشترک میان این دو، ایجاد فضای رقابتی است که میان کشورهای همگرا شده حاصل میشود و منجر به ماندگاری اقتصادهایی خواهد شد که از قدرت اقتصادی و رقابتی بالاتری برخوردار باشند. این رقابت در بحث جهانیشدن شدیدتر بوده و اهمیت زیادی دارد؛ درحالیکه درون یک منطقه به واسطه شرکای کمتر، رقابت از فشردگی کمتری برخوردار است و میتواند محکی برای اقتصادهای ضعیفتر باشد تا قدرت اقتصادی، توان تجاری و مزیت رقابتی خود را برای مقیاس وسیعتری همچون اقتصاد جهانی به بوته آزمایش بسپارند.
تحقیق درباره اثر بحران مالی 2009-2007 بر همگرایی تجاری کشورهای توسعه یافته