لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه20
آبراهام هرزبرگ ( 70- 1908 )
آبراهام هرزبرگ روانشناسی بود که مکتب روانشناسی انسانی را بنا نهاد . موضوع مطالعه اصلی او انگیزش انسان بود . امروزه همگان او را بخاطر (( سلسله مراتب نیازها )) می شناسند که به توضیح انگیزش و رفتار انسانها در نتیجة مجموعه نیازهای متفاوت می پردازد. البته عقاید هرزبرگ به راحتی توسط روانشناسان بعد از او پذیرفته نشد ، بلکه توسط تئوریسین های بزرگی مانند رنسیس لیکرت ، فردریک هرزبرگ و داگلاس مک گریگور که سلسله مراتب نیازها را برای توضیح جنبه های مختلف رفتارسازمانی استفاده می کردند، بهبود یافته و تعدیل شد . سلسله مراتب نیازها در مقوله بازاریابی و به منظور توضیح رفتار مصرفکننده نیز مهم بوده و هنوز هم در هر دو زمینه اهمیت زیادی دارد .
هرزبرگ که پسر یک مهاجر روسی بود در اول آوریل 1908 در نیویورک بدنیا آمد . روانشناسی را در دانشگاه ویسکانسین خواند و در سال 1930 فوق لیسانس و در سال 1934 PHD را اخذ نمود . او از سال 1937 تا 1951 در کالج بروکلین تدریس کرد و سپس به دانشگاه برندیس رفت و در آنجا بعنوان رئیس دانشکده روانشناسی مشغول بکار گردید . در سال1961 بازنشسته شد و به کالیفرنیا نقل مکان کرد و در آنجا با چندین مرکز تحقیقاتی همکاری نمود .او در 8 ژوئن 1970 در منلو پارک کالیفرنیا درگذشت .
افکار هرزبرگ تأثیر زیادی بر روانشناسی فروید و ویلهلم ریچ ، تئوریهای کورت گولشتاین و فلسفه ویلیام جیمزو جان دوی گذاشت . کارهای او در مورد انگیزش انسانی از سال1940 آغاز شد و اولین بار در کتاب انگیزش و شخصیت ( 1954 ) عرضه شد .
هرزبرگ در جستجوی توضیحی برای انگیزش انسانی در درون انسان بود و معتقد بود هر انسانی دارای آن می باشد.هسته درونی انسان موروثی نبوده و به صورت ژنتیک در انسان وجود ندارد . هرزبرگ قویاً فلسفه جبرگرایی را رد کرده و می گوید که درون انسان مجموعه ای از احساسات ، تمایلات ، آرزوها ، نیازها و خواستههاست . هر کسی این ها را دارد اما ترکیبش بین انسانهای مختلف متفاوت است و درهرشخص و در هر زمان به اشکال مختلفی نمودپیدا می کند . مازلو می گوید : نیازهای ما ثابت نیستند و به محض ارضاء کردن یکی از آنها، بقیه طبق سلسله مراتب آشکار شده و ما باید به نوبت آنها را ارضاءنماییم.
هنگامی که کتاب هرزبرگ چاپ شد نظریاتش با مخالفت روبرو شده و در جامعه روانشناسی آمریکا طرد شد . اما این مسئله زیاد طول نکشید و دیری نپایید که او بعنوان پیشگام در روانشناسی شناخته شد و اثرش توجه همگان را به خود جلب نمود . سلسله مراتب نیاز بیان میکند که بشر برای انجام کارها از طریق نیازهایش برانگیخته میشود . ( شامل خرید کالا و یا خدمات ، کارکردن،و …) این نیازها به طبقات مختلفی تقسیم میشوند و همه طبقات دریک زمان مشخص، اهمیت یکسان ندارند . هرزبرگ می گوید بعضی از نیازها همیشه برجستهتر از دیگران مطرح میشوند و پس از این که برطرف شدند نیازهای بعدی تقاضا شده و رفتار ما برای رفع آنها تغییر خواهد کرد . بعنوان مثال هنگامی که گرسنه هستیم این نیاز بیش از نیازهای دیگر خود را نمایان کرده و رفتار غالب در ما رفتار رفع نیاز گرسنگی است . پس از سیر شدن، نیاز به خوردن غذا رفع شده و سپس نیازهای دیگر نمایان می شوند . این توالی از یک مجموعه نیاز به دیگری، سلسله مراتب نیاز را بوجود می آورد . جای ما در این سلسله مراتب در هر زمانی تعیین کننده انگیزه ونحوه عمل ماست. مازلو نیازها را به پنج طبقه گروه بندی می کند:
- نیازهای فیزیولوژیکی
- نیاز به امنیت
- نیاز به تعلق و دوست داشتن
- نیاز به احترام
- نیازبه خودشکوفایی
نیازهایی که در پایین سلسله مراتب هستند قدرت بسیار داشته و زودتر از دیگران مطرح میشوند . آنها در زندگی روزمره وجود دارند و معمولاً به راحتی نیز برآورده میشوند . نیازهایی که در سطوح بالا هستند پیچیده بوده و ارضای آنها نیز کار مشکلی است و شاید در عمل خیلی از مردم به سطوح بالای سلسله مراتب نیاز نرسند .
نیازهای فیزیولوژیکی نیازهای اولیه ما هستند که امکان زندگی کردن را فراهم میکنند مانند نیاز به هوا ،آب و غذا . ممکن است کمبودهای زیادی در زندگی داشته باشیم اما اگر گرسنه باشیم اول به دنبال خوردن غذا خواهیم بود . مازلو اشاره می کند ما در جستجوی غذا خواهیم رفت زیرادرآن لحظه بیش از هر چیزدیگر در زندگی ما اهمیت دارد. از نظر اقتصادی یک انسان گرسنه قبل از خرید ماشین، غذا میخرد
تحقیق درباره بررسی آبراهام هرزبرگ