دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
نگاهی تاریخی به تمدن و فرهنگ بشر، منشا نگران آن است که کلیه فرهنگ ها در زمان های مختلف، مردم را بر اساس جنسیت طبقه بندی کرده اند و اکنون پژوهش ها دلالت بر آن دارد که در تدوین یک نظریه کامل رشد، باید به جنسیت به عنوان متغیری شخصی و فرهنگی توجه شایسته مبذول داشت. جنسیت با وجود اهمیت آن به عنوان متغیری شخصیتی و فرهنگی توجه علمی لازم را بدست نیاورده است. جنسیت در فرهنگ های گوناگون به شیوه های متفاوت ادراک، تفسیر و ارزشگزاری می شود، ضروری است که در تعمیم یافته های پژوهشی بسیار حساس دقیق و محتاط باشیم، مبانی نظری و پژوهشی را چارچوب و گامی اولیه برای مطالعات عمیق تر و گسترده تر خود بدانیم و با دیدن چند جانبه و میان رشته ای به مطالعه جنسیت و تعامل پیچیده بیولوژیکی،روانی، اجتماعی و فرهنگی آن بیش از پیش اهتمام ورزیم. معمولاً هر فردی از زن یا مرد (دختر یا پسر) تعریف مشخص و روشنی از هویت جنسی بیولوژیک خو هماهنگی داشته باشد. چنین تصوری را هویت جنسی گویند. در کسب هویت جنسی، عوامل بیولوژیک، شرایط اجتماعی، و همانند سازی رفتاری نقش دارد. حال اگر فردی را از هر جنس قادر به ایفای نقش جنسی خود نباشند طبعاً دچار اختلال در هویت جنسی خواهد بود. از جمله خصوصیات رفتاری افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی تمایل شدید به بیان این که از جنس مقابل می باشد. انکار وجود ساختمان جنسی خود و انجام رفتارها و حرکات جنسی مقابل و برخورداری از علائق و انگیزه های جنس مخالف است. (حمید اصغری، 1380)
اهمیت موضوع:
وجود رفتارهای گوناگون که ناشی از غریزه ی جنسی است با معیارهای اجتماعی و فرهنگی ما سازگاری ندارد تأکید اسلام بر مسائل اعتقادی به ویژه نشان می دادن راه توبه دلیلی بر این مدعاست لذا به دلیل تضاد این اختلال با معیارهای اجتماعی و مسائل اعتقادی بررسی این موضوع اهمیت پیدا می کند. نوجوانان قبل از این که به سن بلوغ برسند باید از آگاهی لازم در مورد تغییرات روانی و جنسی که در آینده با آن ها روبرو خواهد شد آگاه کردند. این آگاهی چنانچه به زبان ساده و قابل فهم و توسط والد همجنس و یا معلمان ارائه گردد موجب پیشگیری از انحرافات اخلاقی و اجتماعی می گردد.
بیان مسئله:
1ـ آیا نداشتن الگوی رفتاری مناسب از والدین از دلیل اختلال در هویت جنسی است؟
2ـ آیا اختلالات ژنتیکی در بروز اختلال هویت جنسی نقش دارد؟
3ـ نگرش و طرز تلقی والدین از کودک باید به چه شکلی باشد؟
4ـ آیا ایجاد تغییر در محیط خانواده در زندگی می تواند موجب تقویت مشکلات جنسی گردد؟
5ـ آیا پر کردن اوقات راهی برای جلوگیری از اختلال هویت جنسی است؟
6ـ آیا غیبت والدین در بروز این امر مؤثر است؟
7ـ آیا اسباب بازی در ایجاد هویت جنسی مؤثر است؟
8ـ آیا کودکان نیاز به الگوی رفتاری دارند؟
9ـ آیا اختلالت روانی در بروز اختلال در هویت جنسی نقش دارد؟
10ـ آیا فرزند پسر نماد جنسی خود را از پدر می گیرد؟
11ـ آیا هویت جنسی از دوران کودکی شکل می گیرد؟
12ـ آیا کودکان خود در رشد جنسی خود نقش دارند؟
هدف کلی:
شناختن راههای پیشگیری و درمان اختلال هویت جنسی، بررسی جنبه های مختلف رشد جنسیت از کودکی تا نوجوانی شناخت نقش والدین و ایفای نقش آن صحیح جنسی خویش، بررسی علل بیولوژیکی و علل اجتماعی در بروز اختلال هویت جنسی در تأکید مسائل اعتقادی و اخلاقی در نوجوانان. مشارکت پدران و مادران در رشد و هویت جنسی در کودکان. شناخت بلوغ جنسی و رشد روابط جنسی در نوجوانان.
اهداف جزئی:
1ـ بررسی اوقات فراغت جوانان و چگونگی پر کردن آن.
2ـ بررسی وضعیت خانوادگی در نوجوانان.
3ـ ریشه یابی عوامل اضطراب در نوجوانان.
4ـ بررسی دوستان و روابط دوستی بین آن ها.
5ـ بررسی الگوهای نوجوانان در خارج از خانواده.
6ـ بررسی عامل سن در اختلال هویت جنسی.
7ـ بررسی اهمیت به نمایش گذاشتن جنسیت در رسانه های گروهی.
8ـ بررسی علل همجنس بازی در نوجوانان.
بیان فرضیه:
1ـ اختلال هویت جنسی بیشتر در خانواده های تک والده دیده می شود.
2ـ بین ایفا کردن نقش درست والدین و کاهش اختلال هویت جنسی ارتباط وجود دارد.
3ـ اضطراب در پیشرفت اختلال هویت جنسی مؤثر است.
4ـ فرزند پسر نقش هویتی و نماد جنسی خود را از پدر و فرزند دختر از مادر می گیرد.
5ـ گزینش اسباب بازی در دوران کودکی نماد جنسیتی فرزندان را شکل می دهد.
6ـ بین پر کردن اوقات فراغت نوجوانان و پیشگیری از اختلال هویت جنسی ارتباط وجود دارد.
7ـ غیبت و نبود بخصوص مادر در خانه به پیشرفت اختلال هویت جنسی کمک می کند.
8ـ بین اشتغال مادران و بروز اختلال هویت جنسی ارتباط وجود دارد.
9ـ کودکان از الگوهایی تقلید می کنند که آن ها را به عنوان نمونه های خوبی از نقش جنسی خود درک کنند.
10ـ یادگیری اجتماعی تأثیر زیادی در رشد جنسیت افراد دارد.
11ـ سرمشق گیری به عنوان یک بعد مهم از رشد جنسیت مورد نظر است.
12ـ تقلید از الگوهای همجنس برای کسب رفتار نماد ـ جنسی اهمیت فراوان دارد.
تعریف متغیرها:
متغیر مستقل: هویت جنسی
کنترل یا ثابت: سال تحصیلی 83ـ1382
متغیر وابسته: میزان یادگیری
تعریف عملیاتی: رفتاری است که افراد شدیداً تمایل دارند از جنس مخالف باشند.
هویت جنسی:
برای تعاریف ابعاد مختلف رشد جنسیت واژه های بسیار متفاوتی بکار می برند. هر کس که تعداد معدودی مقاله در این باره مطالعه کند و احتمالاً با .واژه هایی چون هویت جنسی نقش جنسیت، نقش جنسی … روبرو خواهد شد. برای پیچیده تر کردن مطالب مؤلفان مختلف واژه های مشابه را برای جنبه های مختلف رفتار به کار می برند. یا بعضی مواقع یک رفتار را با واژه های مختلف توصیف می کند.
هویت جنسی مفهومی است که فرد از خود به عنوان یک زن یا مرد دارد، آن گونه که در جمله های من پسرم یا من دخترم منعکس است. هویت جنسیتی تقریباً همیشه با جنس بیولوژیکی در یک جهت قرار دارد. به نحوی که در مردان بیولوژیکی هویت جنسی مردانه و در زنان بیولوژیکی هویت جنسی زنانه بوجود می آید. برای اقلیت بسیار کوچکی از افراد ـ ناراضی های جنسی ـ این دو مورد جور (با همنا نیستند) وقتی این اتفاق می افتد فردی که از نظر جسمانی مرد است احساس می کند که او حقیقتاً یک زن است یا در موارد نادرتر مشخص که بدن زنانه و هویت جنسی مردانه دارد تصور می کند که او واقعاً مرد است. ناراضی های جنسی مرد به زن (که از نظر جسمانی مردند) اغلب خودرا در مقام زنی که در بدن مرد به دام افتاده است توصیف می کند و برای ناراضی های جنسی زن به مرد (که از نظر جسمانی زن هستند) این حالت عکس است. بعضی مواقع مردها و زن های ناراضی جنسی، نقش جنسیتی و پوشاک جنس مورد علاقه خود را اختیار می کنند. همچنین آن ها ممکن است بخواهند که با عمل جراحی ویژگیهای جنسی را که آرزویش را دارند بدست آورند. گرایش جنسی ناراضی های مرد و زن ممکن است اگر خواهی جنسی همجنس بازی یا دو جنسی بوده باشند. بنابراین ناراضی های جنسی که از نظر جسمانی مرد و در عین حال دگر خواه جنسی اند،به مردان گرابش دارند.
برای شمار زیادی از افراد که هویت جنسی آن ها با جنس مخالف سازگار است هویت جنسی با نقش جنسیتی ارتباط دارد هر چند که میزان ارتباط این دو از شخص به شخص دیگر فرق می کند. برخی دخترها با هویت جنسی زنانه ممکن است رفتار نقش جنسیتی زنانه را در شیوه استفاده در پوشاک و فعالیت هایی که ترجیح می دهند نشان دهند و دیگران علائقی را که معمولاً مردانه است از خود نشان می دهند. اما دخترهایی که عروسک های بست من را به عروسک های باربی ترجیح می دهند. کاملاَ مطمئنند که دخترند این دخترها و پسرها به نقش های جنسیتی تجویز شده پایبند نیستند، بدان معنی نیست که درباره هویت جنسیتی خود نامطئن هستند.
ریشه های زیست شناختی جنسیت
سلول تخمی که از آمیزش یک مرد و یک زن شکل می گیرد صرف نظر از این که از لحاظ ژنتیکی مذکر باشند یا مؤنث خودبخود گرایش دارد که فرزندی مؤنث تبدیل شود یعنی اگر در جنین پسر عوامل هورمونی (آندروژنها) تأثیر نکنند اندام های جنسی زنانه ظاهر خواهد شد. از موارد ناهنجاری که سلول های جنسی اولیه چنین قادر به تولید تستسترون نباشد نوزاد از لحاظ ژنیتیکی پسر ظاهری زنانه پیدا می کند و اندام های زنانه را دارا می باشد دو عکس این موضوع نیز ثابت شده است.
اما به همان اندازه که ظاهر و اندام های زن و مرد متفاوت است رفتارهای آن ها نیز متفاوت است و این سئوال پیش می آید که آیا این ظاهر مورفولوژی متفاوت است که باعث تفاوت های رفتاری می شود و یا مسائل اجتماعی و اثرات محیط است که رفتارهای زنانه و مردانه را شکل می دهد؟
رفتارها در انسان از مغز و سیستم عصبی نشأت می گیرد. هر رفتاری و هر حرکتی حتی فکری در انسان باید یک چرخه عصبی در مغز داشته باشد. و حتی محیط و پدیده های روانشناختی که روی رفتار تأثیر می گذارند در واقع بر ارتباطات عصبی تأثیر گذاشته و چرخه ها را تغییر می دهند. پس طبیعتاً باید دو موجود به نام های زن و مرد که رفتاری متفاوت و طرز فکر متفاوت دارند باید چرخه های مونرونی متفاوتی داشته باشند که در واقع همین طور هم هستند و این مسئله در مطالعات مختلف ثابت شده است.
همانطور که رفتارهای حرکتی مانند راه رفتن، غذا خوردن، تنفس و غیره و رفتارهای فکری مانند حل مسئله، اندیشیدن، لذت بردن و غیره مراکز خاص خود را در مغز دارند. رفتارهای وابسته به جنسیت و اعمال جنسی نیز هر یک مراکز خاصی در مغز دارند، که با بررسی این مراکز در زنان و مردان و مقایسه آن بین افراد سالم با افرادی که نارسایی جنسی دارند، می توان تفاوت ها را نشان داد.
هسته ها، مراکزی که اعمال جنسی را در زنان و مردان و حتی در افراد هموسکشوال و هتروسکشوال کنترل می کنند متفاوت است.
سرمشق گیری:
در زندگی روزمره کودکان مدام در معرض الگوهای رفتار نماد ـ جنسی اند. در خانه کودکان بیش تر مادرشان را مشغول آشپزی مرتب کردن خانه و مرمت پوشاک می بینند، پدرشان مشغول چمن زنی، تعمیز فیوز برق و خالی کردن ظرف زباله است. اگر مادر خارج از خانه کار کند احتمالاً از پدر حقوق کمتری دریافت می کند و سمت پایین تری را دارا خواهد بود. بیشتر منشی ها و پرستاران زن و بیشتر مدیران و پزشکان مرد هستند و معمولاً خانم ها مسئولیت عمده را برای مراقبت از کودک به عهده دارند. بیشتر اوقات مادر است که کودک را حمام می کند غذا می دهد و از مدرسه می آورد، حتی وقتی که هر دو والد کار می کنند. (پیترفیدگر، 1382، ص 53 و 50)
تنها والدین الگوهای رفتاری زنانه و مردانه نیستند. معلمان، بزرگسالان دیگر ئ همسالان و همچنین شخصیت هایی در کتاب و در تلوزیون اشاره شده اند همگی الگوهای بالقوه اند. تردیدی نیست که کودکان تعداد زیادی الگوی غالبی جنسی برای مشاهده تقلید دارند. ولی آیا رفتار زنانه و مردانه را به این ترتیب می آموزند؟ طبق باور نظریه پردازان یادگیری اجتماعی کل سبک پسران و دختران الگوهای هم جنس و خصوصاً والد هم جنس را تقلید می کنند این باور که در کودکان رفتار نماد ـ جنسی را بوسیله تقلید مستقیم الگوهای همجنس فرا می گیرند اکنون ساده لوحانه تلقی می شود در دنیای واقعی کودکان صرفاً رفتار الگوهای هم جنس را تقلید نمی کنند بجای آن آنها با مشاهده بسیاری از زنان، مردان، دختران و پسران و با توجه به فراوانی رفتاری که بیشتر در زنان مشاهده می شود. و در مردان به ندرت دیده می شود و بالعکس، می آموزند که کدام رفتار برای مردان و چه رفتاری برای زنان مناسب است. کودکان آنگاه از این انتزاع های ذهنی از رفتار مناسب جنسی بعنوان سرمشق یا الگو برای عملکرد تقلیدی خود سود می جویند. به عبارت دیگر کودکان رفتارهایی را تقلید می کنند که به منزله شاخص یا نمونه جنس خود دیده اند. کودکان با احتمال بیبشتر چیزی را انتخاب می کنند که توسط الگوی همجنس آن ها برگزار شود. کودکان درباره ی رفتارهای نماد ـ جنسی هر دو جنس نه تنها از طریق خود بلکه به وسیله مشاهده نیز می آموزند آن ها نه تنها مفاهیم چه چیزی برای مناسب است بلکه مفاهیم زنانگی و مردانگی را شکل می دهند.
هر چند اکنون سرمشق گیری به عنوان یک بعد مهم از رشته جنسیت مورد نظر است ساز و کاری که بوسیله آن این فرآیند عمل می کند به نظر از آن چه تصور می شه پیچیده تر است. نظریه پردازن یادگیری اجتماعی معاصر که اکنون از نظریه پردازان یادیگیری شناختی نامیده می شوند. معتقدند که مهارت های شناختی که نقش بنیادین در الگوسازی با هم جنس ایفا می کنند. این مهارت ها شامل توانایی طبقه بندی کردن زنان و مردان به گرده های متمایز شناسایی یا شباهت شخصی با یکی از گروه ها حفظ و نگهداری الگوهای رفتاری گروه در حافظه به منظور هدایت رفتار فردی است. (سوزان گولومبوک، 1382، ص 56)
شامل 11 صفحه فایل word قابل ویرایش