فایل ورد 5 صفحه ای با عنوان تقدیر الهی و اختیار انسان
تقدیر دو معنا دارد که متناسب با آنها مىتوان گفت تقدیر دو نوع است:
تقدیر الهی و اختیار انسان
فایل ورد 5 صفحه ای با عنوان تقدیر الهی و اختیار انسان
تقدیر دو معنا دارد که متناسب با آنها مىتوان گفت تقدیر دو نوع است:
جبر و اختیار از مهمترین، قدیمی ترین و حساس ترین مباحث فلسفه و کلام است.
بحث "جبر و اختیار" از مباحث بسیار عمیق و دقیقی است که از دیرباز ذهن و زبان و قلب و روان انسانها و به ویژه خِردورزان را به خود مشغول ساخته است. این مبحث در میان گروه های مسلمانان نیز دارای جایگاه پراهمیتی است. هر یک از این گروه ها برای اثبات عقیده ی خود به آیاتی از قرآن کریم تمسک جسته اند و ظاهر آن را موید نظریه ی خویش گرفته اند. در میان پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام از افراط و تفریط مصون مانده, به پیروی از امامان خود بر نظریه ی (امر بین الامرین) پای فشرده اند.
نویسنده ی محترم ضمن بررسی آیات و روایات و رد نظریه ی جبری مسلکان, بر آن است که آیات وحی از دیدگاهی بس فراتر از دیدگاه فلسفه و متکلمان, به این موضوع نگریسته است. همچنین کسی جز معصومان علیهم السلام به ژرفای این دیدگاه و حیاتی راه نیافته است تا جایی که برخی از متکلمان مسلمان نیز که بدون اتکا بر اهل بیت علیه السلام در این راه گام گذاشته اند. از لغزش مصون نمانده اند.
کلید واژه ها: جبر, اختیار, قضا و قدر, تفویض, امر بین الامرین, آزادی اراده, انسان و سرنوشت.
مقدمه
نظریه ی "اختیار انسان" به عنوان یک اندیشه ی انسانی را نمی توان به یک مبدأ تاریخی خاصی نسبت داد, چرا که اختیار امری است وجدانی که از نهاد انسان سرچشمه گرفته است؛ از روزی که انسان در روی زمین به صورت یک موجود صاحب خرد پا به عرصه ی هستی نهاده, پیوسته وجدان و فطرت او ندای اختیار سرداده است.
خردمندان جهان که برای زندگی فردی و اجتماعی انسان, اصولی را عرضه کرده اند, طرفدار اصل اختیار بوده اند؛ زیرا بدون پذیرفتن اصل اختیار, هدف نهایی شرایع آسمانی که تربیت و تهذیب نفوس انسان ها است, لغو خواهد بود و قانون گذاری و کیفر و پاداش بیهوده می نماید.
نگارنده با توجه به تعمق چندین ساله دراین موضوع اعتراف دارد که بحثی چنین عمیق و پیچیده که باب مدینه العلم از آن به عنوان "دریای امواج" و "گردنه ی صعب العبور" یاد کرده است, هنوز ناگفته ها و نایافتههای فراوانی دارد, اما با کمک آموزه های دینی و دریافت وجدان و اعتراف عمومی به آزادی و اختیار انسان, می توان به اثبات نظریه ی "امر بین الامرین" به عنوان فکر برتر در این موضوع پرداخت. بدون تردید اثبات این اندیشه ی متعالی که اهل بیت علیه السلام نظریه پرداز آن هستند, آثار گران بهایی در شئون فردی و اجتماعی زندگی انسان دارد.
در مباحث کلامی، آنجا که از تعلق علم و اراده و قدرت خداوند به افعال بندگان و خلق افعال سخن به میان می آید، این مسئله مطرح می شود که آیا در افعال بندگان، علم و اراده و قدرت خداوند مؤثر است وقدرت انسان در آن تأثیری ندارد و در واقع خداوند خالق و فاعل افعال انسانهاست یا نه؟ کسانی که علم و اراده و قدرت خداوند را در افعال بندگان مؤثر، و خلق (پدید آوردن ) را از اخص اوصاف او می دانند و نسبت خلق را به انسان به هیچ وجهی روا نمی دارند، به جبر قائل می شوند. در مقابل اینان، کسانی که در انسان به اراده و قدرت مؤثر در ایجاد و انجام فعل عقیده دارند و او را خالق و فاعل افعالش می شناسند، به اختیار قائل اند. در عین حال، باید توجه داشت که عقیده به جبر بیش از همه با عقیده به قضا و قدر محتوم پیوند دارد. عقیده به قَدَر، به معنای مزبور، مستلزم سلب اختیار و رفع مسئولیت از انسان است.
اختیار انسان
شیعیان با اعتقاد به دو اصل عدل و حکمت الهی، معتقد به مختار بودن انسان در افعالی است که در مدار تکلیف قرار گرفته، و انسان بر آنها ستایش و نکوهش میشود دارند؛ چرا که تکلیف نمودن انسانِ مجبور و ستایش و یا نکوهش او بر کاری که از وی صادر گردیده قبیح و نارواست، و به مقتضای اصل عدل و حکمت، خداوند از افعال قبیح منزه است.
امام علی(ع) در رد اندیشه آنان که قضا و قدر الهی را مستلزم مجبور بودن انسان میدانند، فرموده است:
« لو کان کذلک لبطل الثواب و العقاب، و الأمر و النهی و الزجر، و لسقط معنی الوعد و الوعید، و لم یکن علی مسیء لائمه و لا لمحسن محمده؛[۱]اگر چنین بود، هر آئینه ثواب و عقاب، امر و نهی و تنبیه باطل بود و وعده و وعید بیاساس، و بدکار را نکوهش و نیکوکار را ستایشی نبود.»
محمد بن عجلان از امام صادق(ع) پرسید: آیا خداوند بندگان را بر انجام کارها مجبور نموده است؟ امام(ع) پاسخ داد:
«الله اعدل من أن یجبر عبدا علی فعل ثم یعذبه علیه؛[۲] خداوند عادلتر از آن است که بندهای را بر کاری مجبور سازد آن گاه او را عقوبت دهد.» حسن بن علی وشاء از امام رضا(ع) پرسید: آیا خداوند بندگان را بر انجام گناهان مجبور کرده است؟ امام(ع) پاسخ داد: «الله أعدل و أحکم من ذلک؛[۳] خداوند عادلتر و حکیمتر از آن است که چنین کاری را انجام دهد»
در روایات یاد شده بر منافات داشتن جبر با عدل و حکمت خداوند، و با تکلیف و وعده و وعید و پاداش و کیفر الهی تصریح و تأکید شده است.
شامل 12 صفحه فایل word قابل ویرایش
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه8
عقد اختیار
محمد مؤمن قمی
یکى از عقود شناخته شده در بازار بورس عقد اختیار است((73))،که یکى از طرفین عقد، حق خود را در خرید یا فروش چیزى معین در ازاى عوضى معین به طرف مقابل واگذار مى کند، بنابر این، عقد اختیار، عقدى است که در آن در زمان معینى بین حق خرید یافروش مقدار مشخصى از کالایى که با دقت توصیف شده است و عوض معین و مشخصى، مبادله انجام مى شود بدون اینکه عوض درهنگام خرید یا فروش کالا، جزئى از ثمن آن قرار گیرد، بلکه این عوض، تنها در مقابل حق بیع یا شراء است، بنابر این، کسى که عوض را مى پردازد، اختیار خرید یا فروش را به دست مى آورد.همچنین کسى که عوض را دریافت مى کند و آن را مالک مى شود، اختیارمزبور را به طرف مقابل واگذار مى کند.
این عقد با این خصوصیات و مشخصات در زمانهاى گذشته ناشناخته بود، از این رو نمى توان در باره آن از اقوال علما گفتگو کرد هرچند چنانکه اشاره خواهیم کرد شاید بتوان این عقد را تحت یکى از عناوین عقود شناخته شده فقهى قرار داد.
عقد اختیار بر دو نوع است:
نوع اول: اختیار خرید که اختیار طلب و اختیار استدعا نیز نامیده مى شود، که در آن حق خرید کالا یا سهام مثلا به ازاى بهاى مشخصى آکه قیمت ممارسه (بهاى اقدام یا تعهد) نامیده مى شود در زمان معینى به مشترى واگذار مى شود و طرف مقابل ملتزم مى شود کالا یاسهام را هر گاه مشترى در زمان مزبور بخواهد، در ازاى بهاى مورد توافق، به او بفروشد.
نوع دوم: اختیار فروش که اختیار دفع نامیده مى شود و آن عقدى است که در آن حق فروش کالا یا سهام مثلا به ازاى بهاى مشخصى درزمان معینى به مشترى واگذار مى شود و طرف مقابل ملتزم مى شود طی زمان مزبور، در ازاى بهایى که هنگام خرید این حق ، توسط مشترى، بر آن توافق کرده اند، آن کالا یا سهام را بخرد.
گاه صلاحیت هر یک از این دو نوع عقد، مستمر است و از هنگام قرارداد تا پایان مدت معین، استمرار دارد. یعنى در آن مدت معین هروقت خواست حق دارد آن را به کارگیرد. گاه این عقد مؤجل و مضیق است و تنها در تاریخ مشخصى مى توان آن را به کار گرفت. هرکدام از این دو حالت، بر اساس شرطی که بر آن توافق کرده اند، تعین پیدا مى کند.
غالبا تعهد کننده بیع هنگام انعقاد عقد اختیار، مالک چیزى که فروشش را متعهد شده است، نمى باشد، بلکه پس از این عقد، ملزم مى شود آن را به تملک خود درآورد وسپس به مشترى واگذار نماید، البته گاه و به ندرت، آنچه را تعهد کرده است، مالک مى باشد.در اغلب مواردى که به وسیله عقد اختیار معامله انجام مى پذیرد، این کار از طریق راههایى مخصوص یعنى بازار بورس صورت مى گیرد. بخشهایى خاص و واسطه هایى معین در بورس مجاز هستند میان خواست خرید و فروش طرفهایى که یکدیگر را نمى شناسند، پیوندزنند و میان طرفهاى
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:7
فهرست و توضیحات:
مقدمه
بیان مسأله
اختیار و اراده آزاد در فلسفه لایبنیس
چکیده
بحث جبر و اختیار مسئلهای است که از دیرباز فکر بشر را به خود مشغول داشته است و در این رساله این مسئله از دیدگاه لایبنیس مورد بررسی قرار گرفته است.
در این رساله در ابتدا به طرح مسئله جبر و اختیار و اصول فلسفی مربوط به آن از جملة اصل علیت و اصل جهت کافی پرداخته شده است . از آنجا که این مسئله از جمله مسائل بسیار عمیق کلامی است و متکلمان اسلامی نیز در آن غور و تفکر کرده اند قبل از ورود به فلسفة لایبنیس نظر اشاعره مبنی بر نفی علیت و گرایش آنها به جبر بررسی شده است . اشاعره در راستای اعتقاد به قدرت و ارادة مطلق الهی ، اختیار انسان را مورد سؤال قرار دادهاند . این دیدگاه آنها تا حدودی در فلسفة غرب تأثیر گذاشته است . بخش اصلی رساله بیان نظریة لایبنیس در مورد اختیار در انسان و خداوند است . لایبنیس برای اثبات اختیار برای خدا دو اصل مهم کمال و ضرورت اخلاقی را مطرح کرده است.
اما از مهمترین مسئلهای که ذهن لایبنیس را به خود متوجه ساخته سازگاری میان علم ازلی الهی و اختیار انسان است . اگر خداوند قبل از عزم و ارادة انسان به همه چیز عالم و جهان ممکن را جهت آفرینش از قبل اختیار کرده است آیا جایی برای انسان باقی میماند؟
لایبنیس مدعی است که او میان علم ازلی و هماهنگی پیشین بنیاد با اختیار انسان ناسازگاری و منافات مشاهده نمیکند . اما اینکه او تا چه حد در تبیین آن عدم ناسازگاری موفق بوده امری است که امثال دیوید فرانکل ، نلسون پایک و کاپلستون در آن مردد هستند و فلسفة او را از این جهت مورد نقد قرار دادهاند.
این رساله با مقایسهای میان آراء لایبنیس و استاد شهید مرتضی مطهری راجع به عدل الهی و مسئلة شر پایان میپذیرد
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه2
این مطلب از نظر تاریخ مسلم است که تا خدیجه زنده بودرسول خدا زن دیگرى نگرفت و خدیجه بنا بر قول مشهور و صحیحسال دهم بعثتیعنى بیست و پنجسال پس از این ازدواجفرخنده و میمون از دنیا رفت،و زنهاى متعدد و زیاد دیگرى را کهرسول خدا(ص)به ازدواج و همسرى خویش درآورد همگى پساز وفات خدیجه بود،و در جاى خود-در بحث تعدد زوجاترسول خدا(ص)-انشاء الله تعالى خواهیم گفت که این داستانبهترین دلیل و شاهد بر این مطلب است که انگیزه ازدواجهاىمکرر رسول خدا پس از وفات خدیجه انگیزههاى سیاسى واجتماعى بوده که آن بزرگوار مىخواسته بدین وسیله پیوندهاىمحکم و بیشترى با افراد سرشناس و قبائل معروف عرب پیداکرده و