فرمت فایل: word(قابل ویرایش)تعداد صفحات38
مقدمه :
باید از دگم گرایی ها در اندیشه فلسفی دوری کرد.
برای بشر بنیادی تر از بررسی حقیقت جستجوی ارزش آن بوده است و متافیزیسین ها همگی به دنبال ارزش گذاری مفاهیم متضاد بوده اند،کسانی که به شهود دلایل منطقی را متصل می کنند راه به خطا رفته اند،بشر به دلیل خواست ” قدرت ” به دنبال شناخت است نه به دلیل تشنگی عقل ناب نمی توان از همساز با طبیعت بودن یک اصل اخلاقی برای خود ساخت. زیرا طبیعت بی رحم است و اگر آدمی بخواهد مطابق با طبیعت زندگی کند باید بی رحم باشد.
فیلسوفی که درصدد آفرینش جهان بنابر تصور خویش است می خواهد همه به فلسفه اش ایمان بیاورند و این همان روا داشتن استبداد بر دیگران است.
غرور و فریب رواقیون دلیل علاقه آنها به اخلاق و آمیختن آن با طبیعت است. زیرا تفکر رواقی درواقع نوعی استبداد راندن بر خویشتن است و چون فرد جزئی از طبیعت است پس طبیعت نیز استبداد را بر او حاکم می کند فلسفه همان خواست قدرت است همان خواست علت نخستین باید بر فریب حواس خود پیروز شویم علم جهان را توضیح نمی دهد بلکه تفسیر می کند و در واقع معنایی برای وجود نباید در نظر گرفت.
اراده یک احساس نیست بلکه شامل احساس های متعدد است و نمی توان آن را از اندیشه جدا کرد. در عین حال اراده یک شور است و کسی که اراده می کند به اشتباه اراده را با عمل یکی در نظر می گیرد
قدرت خواهی بشر و نه میل به شناخت اولین عامل برای گرایش او به فلسفه بوده است.بشر برای فرار از خدا طبیعت را عامل همه چیز می داند و قانونی در طبیعت در کار نیست بلکه پدیده های طبیعی به دلیل قدرت به وجود می آیند.
بلند پروازی من آنست که در ده جمله می گوید. چیزی را بگویم که کسی دیگر در یک کتاب می گوید.
هر چند با نگاهی عمیق ودقیق متوجه می شویم که مشکل ازدواج از بیکاری بزرگتر است . بیکاری از یک منظر معلول است یعنی نتیجه سیاستهای نسنجیده و غیر اصولی وغیر مدبرانه ای است که امروز مدیران سیاستمداران واندیشمندان به تفضیل به بیان ان پرداخته اند . در اینکه عوامل مختلفی موجب چنین بحرانی شده اند جای هیچ حرف وحدیثی نیست !
اما از منظری دیگر بیکاری علت است . علت بوجودآورنده ی مشکلات بسیاری دیگر که با هم ترکیب شده وچنین اوضاعی را ساخته است . بیکاری یکی از موثرترین عوامل بوجودآورنده ی نا به هنجاریها و بحران ها و مفاسد اجتماعی است که به شدت هر چه تمام تر در جامعه ما شایع شده است . بیکاری باعث شده است که جمعیت جوان جامعه ما به خیابانها وپارکها و…….. روی آورند ویا بهتر بگویم پناه برند . چرا ؟ برای ارضاء نیازهای عاطفی ــ جنسی که نیازی است کاملاً اساسی وطبیعی وغیر قابل انکار واغماض که با رسیدن به سن بلوغ احساس می شود . ارضای این نیاز اساسی در شرایط فعلی جامعه ماممکن نیست بوسیله ازدواج صورت بگیرد . چرا که ازدواج شرایط ومقدماتی دارد که دستیابی به حداقل آن شرایط لازم غیر ممکن است . چراکه کاری وجود ندارد که با درآمد آن بتوان شرایط ازدواج را آماده کرد
انحرافات اجتماعی جوانان