لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :38
علل و روند تحولات برنامه ریزی شهری
عوامل سیاسی – اقتصادی
- گسترش نقش مدیریت برنامه ریزی شهریالگوی برنامه ریزی سیستمی و طرح های ساختاری- راهبردی
- مشکلات اجرایی و مدیریتی
- الگوی برنامه ریزی جامع و طرح های جامع
- ضعف اهرم های نظارت، پیگیری و اصلاح
- عدم استفاده از امکانات مردمی و محلیمفاهیم کلیدی در فرآیند تصمیم سازی
- برنامه ریزی کاربری زمین در الگوی برنامه ریزی راهبردی- ساختاری
- مفهوم تصمیم سازی در فرآیند برنامه ریزی
- راهبردها و سیاست های طرح های بالادست
- وضعیت و امکانات اراضی موجودکیفیت زندگیجایگاه جامعه محلیروش های تهیه و تصویب طرح های ساختارینظام اجرا و مدیریت در طرح های ساختاری- راهبردی
- نحوه رویکرد به تحقق پذیری، نظارت و بازنگری طرح های توسعه شهری
- شکل و محتوای طرح های توسعه و عمران شهری
- نقش مشارکت
- عدالت اجتماعی
- رفاه اجتماعی
علل و روند تحولات برنامه ریزی شهری
برنامه ریزی شهری، به مفهوم امروزی خود در اوایل قرن بیستم در اروپا و آمریکا بنیاد گذاشته شد، ولی از آن زمان تاکنون تغییرات وسیع و عمیقی را به خود دیده است. برنامه ریزی شهری، با توجه به ماهیت شهری بودن تمدن معاصر، همواره تحت تأثیر عوامل سیاسی، اجماعتی و فکری بود و از این رو بررسی نظریه ها و روش های مربوط به آن، جدا از این زمینه ها، به درستی قابل شناخت و تبیین نیست. به طور کلی عوامل مؤثر در نحوه عمل و تحول برنامه ریزی شهری را در طول قرن بیستم به سه گروه به شرح زیر تقسیم بندی کرد:
الف- عوامل سیاسی – اقتصادی
- جنگ های جهانی و افزایش نقش مداخله دولت در اداره جامعه
- شکل گیری نظام دو قطبی در جهان و تقویت تمرکز گرایی
- فروپاشی شوروی و کاهش برنامه ریزی متمرکز
- پیدایش لیبرالیسم اقتصاد بازار
- گسترش دموکراسی و مفهوم جامعه مدنی
- ب- جریان های فکری و فلسفی
- خودگرایی تحلیلی و نقد اثبات گرایی عملی
- پدیدارشناسی و نقد شناخت عملی
- نظریه عمومی سیستم ها و گسترش کل نگری
- نظریه های اجتماعی توسعه (کیفیت زندگی)
- جنبش محیط زیست و توسعه پایدار
- جنبش پسامدرنیسم و نفی اقتدارگرایی
- پ- نظریه ها و تجارب برنامه ریزی شهری
- تبدیل برنامه ریزی شهری به روندهای قانونی و رسمی در اوایل قرن بیستم
- استفاده از انواع نظریه های علوم مختلف در برنامه ریزی شهری
- تأیید نظریه های سیاسی در برنامه ریزی شهری
- گسترش نقش مدیریت برنامه ریزی شهریمی توان گفت سراسر قرن 20 عرصه آزمون و خطای برنامه ریزی شهری بود، اما نکته بسیار مهم و درس آموز این است که میان دو نیمه اول و دوم قرن بیستم، تفاوت های اساسی در عرصه برنامه ریزی شهری مشاهده می شود. در نیمه اول قرن بیستم، اساس برنامه ریزی عمومی و برنامه ریزی شهری بر اولویت نقش دولت، برنامه ریزی متمرکز، تأکید بر مسائل اقتصادی و کالبدی استوار بود، و روش های اصلی آن از خردگرایی و علوم طبیعی و کاربردی بهره می گرفت.سه الگوی اصلی برنامه رزی شهری غرب، از آغاز تا امروز به ترتیب زیر است:ب- الگوی برنامه ریزی سیستمی و طرح های ساختاری- راهبردیویژگی های برنامه ریزی جامعحاصل کار طرح جامع است که به صورت کامل و جزئی وضعیت کاربری زمین را به حال و آینده به صورت نقشه های تفضیلی و ضوابط دقیق اجرایی معلوم می کند. این طرح جامع (Conprenexsive plan) یا طرح اصلی (Master plan) تقریباً به صورت قطعی و تغییر ناپذیر، به عنوان سند قانونی و الزام آور، مبنای اقدامات بخش خصوصی و عمومی شهر قرار می گیرد.الف- مشکلات نظری در طرح های جامع
- به طور کلی مجموعه نقایص و مشکلات طرح های جامع شهری را در سه عرصه نظریه، روش شناسی و اجرایی تقسیم کرد.
- برنامه ریزی جامع اصولاً بر خودگرایی و مبانی منطقی استوار است و در عرصه شهرسازی بیش از پیش به سمت اندیشه هنری و کالبدی گرایش دارد. در این گونه برنامه ریزی، اهداف و مقاصد برنامه ریزی از قبل توسط نمایندگان سیاسی و مدیران جامعه تعیین می شود و بنابراین در فرآیند برنامه ریزی جامع، موضوع تعمیم سازی و تعیین اهداف و سیاست ها اصولاً مطرح نیست. در این شکل از برنامه ریزی، طبق موازین عقلی و عملی (یعنی از طریق استقرا و قیاس) اطلاعات لازم در مورد شهر جمع آوری و مورد تحلیل قرار می گیرد.
- ج- الگوی برنامه ریزی فرآیندی و دموکراتیک
- الف- الگوی برنامه ریزی جامع و طرح های جامع
- این شیوه برنامه ریزی، بنا به محتوا و روش های خود به برنامه ریزی جامعه یا برنامه ریزی عقلایی معروف شد، که الگوی عملی آن به صورت طرح های جامع رواج جهانی پیدا کرده است اما در دهه 1960، نظریه برنامه ریزی سیستمی در غرب رواج پیدا کرد و الگوی طرحهای ساختاری- راهبردی جانشین طرح های جامع سنتی گردید. ولی خیلی زود همراه با شتاب گرفتن تحولات جامع غربی این شیوه برنامه ریزی نیز به سرعت در معرض تغییر و اصلاح قرار گرفت، به طوری که در طول دو دهه پایانی قرن بیستم و آستانه قرن 21 اینک نظریه ها و روش های نوینی در عرصه شهرسازی پدید آمد. که محورهای اصلی آن به سمت برنامه ریزی محلی، توسعه مشارکت، اعتلای کیفیت محیط، گسترش عدالت، و روشهای دموکراتیک معطوف شده است.
- در واقع دو گروه اول و دوم، از جمله عوامل بیرونی محسوب می شوند که بر روند توسعه شهرنشینی و نحوه ساماندهی آن تأثیرگذار بود و گروه سوم در ردیف عوامل درونی قرار دارند، که به طور مستقیم در تحول و تعامل برنامه ریزی شهری دخالت داشته اند.
مقاله ی مدیریت و برنامه ریزی جامع شهری