چکیده
حسابرسان خارجی جایگاه ویژه ای در جامعه تجاری دارند و برای صاحبان کار حسابرسی می کنند. حسابرسان وظیفه دارند برایندهای عالی را تایید نمایند و منابع بخشهای مختلف را تضمین کنند. البته، در سالهای اخیر، به دلیل برخی مشکلاتف جایگاه حسابرسی تا حدودی تضعیف شده است. مطالعه تجربی حاضر، حاکی از آن است که چند عامل به استقلال حسابرسی در ایران تاثیرگذار است. نتایج نشان می دهد که تفاوت زیادی بین حسابرسان و بانکداران در زمینه استقلال حسابرسی وجود دارد. طبق نظر تحقیق حاضر، برای حل این مساله باید از هدایت موثر شرکت برای رشد استقلال حسابرسی بهره گرفت.
کلمات کلیدی : استقلال حسابرسی، هدایت، شرکت، ایران.
1 ) مقدمه
جدایی حاکمیت از مدیریت و تعهد محدود اعضاء از دو ویژگی عمده شرکت هاست که مستلزم اعمال روش دیگری از اداره در این سازمان هاست، مسئولیت زیادی در ابتدا برای مدیران و سهام داران در نظر گرفته نشده بود. از دیدگاه سنتی یک شرکت به عنوان دستگاه خودتنظیمی درنظر گرفته می شد که بخشی از مکانیسم پایدار تنظیم کننده است، بنابراین در وهله اول، آن را در قبال بازار و بعد اعضاء پاسخ گو قرار می داد. رشد سریع اندازه شرکت ها و مشکلات بعدی در این ساختارها، این دیدگاه سنتی را در دنیا به چالش کشانده است، از این رو هدایت شرکت به عنوان بحث روز در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه مطرح شده است. حرکت جهانی برای توسعه هدایت شرکت از دهه 8 میلادی بر اشکال مختلف صورت گرفته است. هدایت شرکت تحقق بهترین سیاست های شرکت که ارزش سهام داران را در بلند مدت افزایش می دهد و به طور همزمان منافع سیاسی سهام داران را هم حفظ می کند. شکست های تجاری بزرگی چون Enron Corp ،World Com ،Inc ،Global Grossing Ltd توجه عمومی را به این نکته جلب کرده است که مدیریت چگونه می تواند درآمد را به گونه ای جلوه دهد که مردم ناآگاه را فریب دهد. اعتماد عموم به ساختارهای هدایتی شرکت و توانائی هیات ها برای نظارت و کنترل رفتار مدیریت بسیار کاهش یافته است.
هدایت شرکت، با قوانین، رسوم، و اصول ضمنی سرو کار دارد که قابلیت شرکت برای تصمیم گیری های مدیریتی کا آمد را در ارتباط با مدعیان آن به خصوصاً سهام داران، اعتبار دهندگان، مشتریان، دولت، و کارمندان تعیین می کند.
گرایش کنونی به هدایت، شرکت، پدیده نوینی به شمار نمی رود و ریشه در تاریخ دارد. به نظر می رسد که این مفهوم در پی شکست حسابرسی به شکل وسیعی مطرح شده است. هدف اصلی فرایند حسابرسی حصول اطمینان از تحقق عملیات های شرکت توسط مدیریت بدون بکارگیری ضایع در جهت منافع شخصی می باشد. حسابرسی وظیفه دارد عملیات های مدیریتی از نقطه اطمینان از کارکرد آن بررسی نماید. لازم به ذکر است که تحرک بر هدایت شرکت، در حقیقت هدف اصلی فرایند حسابرسی را در بر می گیرد. بنابراین این سؤال مطرح می شود که چرا باید توجه خود را به هدایت شرکت معطوف کنیم در حالیکه این هدف از طریق اثبات کارآمدی مدیریت محقق پذیر است. پاسخ این است که حسابرسی در شناسایی کارآمدی عملیات های مدیریت موفق عمل نکرده است. یکی از دلایل اصلی این امر، عدم استقلال حسابرسی است که این نیاز به هدایت شرکت را مورد توجه قرار داده است. در سالهای اخیر، شکست استقلال حسابرسی، گرایش به هدایت، شرکت را هنگام با سایر کشورهای جهان، در ایران هم مطرح کرده است. این شرایط نیازمند مطالعه وسیع است چرا که 1 ) ناکارآمدی حسابرسی زمینه مناسبی برای هدایت شرکت فراهم کرده است. و 2 ) بحث اصلی استقلال حسابردار به طور تجربی در ایران مورد بررسی قرار نگرفته است. به همین دلیل، تحقیق حاضر به مطالعه تجربی عواملی که بر سر راه استقلال حسابرسی می باشندو نیز عواملی که آن را افزایش می دهند پرداخته است. در ادامه، مباحث هدایت شرکت و استقلال حسابرسی مطرح می شوند و از نظر نویسنده رابطه نزدیکی بین این دو متغیر وجود دارد.
2 ) هدایت شرکت :
درحالیکه اصطلاح هدایت شرکت به تازگی مطرح شده است، ابعاد مختلف آن از سالها پیش مورد بحث بوده است. در جامعه مدرن، اولین آیین نامه هدایت شرکت در دهه 70 در ایالات متحده امریکا ارائه شد که در آن زمان این کشش با بی شماری از ادغام ها و تصاحب های غیر عادلانه مواجه بود. در سال 1978، گزارش تحت عنوان « نقش و ترکیب هیأت های مدیره شرکت های دولتی » توسط میزگرد تجاری منتشر شد که واکنشی در برابر افزایش جرائم شرکت ها و نیز حمایت از تصویب قوانین جدید برای طرح مرزهای شفاف برای تصاحب های غیر عادلانه محسوب می شد. در اروپا اولین آیین نامه در 1992، تحت عنوان « گزارش کاربردی » منتشر گشت. گزارش مذبور پس از بالا گرفتن دغدغه های عمومی حاصل از گذشت از شکست های شرکت های بزرگ انگلیس مثل Polly Peck ، P&c ، BCCI ، و Maxwell انتشار یافت. گزارش کاربردی در سال 1992، شامل مجموعه قوانینی برای شرکت های بی نام برده بود، و منبع قانونی دیگری را به زمینه هدایت شرکت انگلیس معرفی کرد. نتایج مثبت این امر، باعث پذیرش آیین های مشابهی از بهترین رویکردها در همه کشورهای اروپایی شد. معهذا، اختیار این آیین نامه به عنوان ابزاری برای رشد سیستم های هدایت شرکت تنها پس از سال 1997 شدت گرفت. بین سالهای 1992 و 1997 تنها سه کشور اسپانیا، هند، و فرانسه دست به ارائه یک آیین نامه زدند. از سال 1998 چند کشور اروپایی هم تصمیم به طراحی آیین نامه ای برای خود گرفتند. تا سال 2004 ، مجموعاً 22 کشور اروپایی از آیین نامه اجرایی خود برخوردار بودند که در برخی موارد بیش از یک آیین نامه ارائه شده است.
در تحقیق اخیری که در زمینه هدایت شرکت توسط شریز و وشینی ( 1997 ) صورت گرفته است، هدایت شرکت به این شکل تعریف شد که آن به راههایی که تامین کنندگان مالی شرکت ها از کسب بهره در قبال سرمایه گذاری خود اطمینان حاصل می کنند، می پردازد. گلین و استارکس ( 1998 ) این تعریف را بسط می دهند و از نظر آنها هدایت شرکت سیستمی از قوانین، اصول و فاکتورهایی است که عملیات های یک شرکت و کنترل می کند. هدف نظر از تعاریف ارائه شده، محققان، اغلب، مکانیسم های هدایت شرکت را در دو دسته تقسیم بندی می نمایند : داخلی و خارجی : البته شرکت ها چندی بیش از هیأت ها، مدیران، سهام داران و طلبکاران می باشد.
طبق نظر پاس ( 2004 )، هدایت شرکت در واقع به وظایف و مسئو لیت های هیأت مدیره شرکت در مدیریت آن و روابط آنها با سهام داران و گروههای سهام داران اطلاق می شود. این امر باید اداره، تنظیم، اعمال و تقویت شود تا به شکل کارآمد عمل نماید. هارت ( 1995 ) بر این باور است که مباحث هدایت شرکت زمانی در سازمان مطرح می شود که دو شرایط وجود داشته باشدو ابتدا، مسأله نمایندگی یا تضاد منافع است که اعضای سازمان متشکل از کارکنان، مدیران، کارگران یا مصرف کنندگان را در بر می گیرد. مورئ ئوم، زمانی است که هزینه های معامله به گونه ای هستند که مسأله نمایندگی قابل حل از طریق یک قرار داد نیست. گاروی و سوان ( 1994 ) به این نتیجه رسیدند که هدایت، چگونگی اجرای قرار دادها توسط مدیران ارشد شرکت راد تعیین می کند. و نیز آنها معتقدند که هدایت، زمانی مطرح می شود که این قرار دادها کامل و جامع نمی باشند.
حسبان و سنبت ( 1998 ) تعریف دقیق تری از هدایت شرکت ارائه می دهند و عنوان می کنند که آن مکانیسم هایی را در بر می گیرد که در آن سهام داران یک شرکت بر مدیریت و عوامل داخلی آن نظارت می کنند طوریکه منافع آنها حفظ می شود. قابل توجه اینکه عنوان سهام داران همه بخشهای طلبکاران، کارمندان، تأمین کنندگان، مشتریان، و سایر بخشهای ذینفع را شامل می شود.
با توجه به تعاریف مختلف شرکت استناد می شود که همه آنها به وجود تضادهای ضایع بین وابستگان به سازمان و عوامل خارجی در اثر جدایی مالکیت و نظارت تأکید می ورزند. در سالهای اخیر، گرایش عمده ای به هدایت شرکت شکل گرفته است. در وهله اول، کارآمدی مکانیسم های جاری اداره زیر سوال رفته است و این بحث پس از شکست های تجاری و مالی و درصدد آنها، تعداد قابل توجه کلاهبرداری های حسابداری توسط مدیران شرکت گرفته است.
تعریف شرکت بنا به دیدگاه خود از جهان متفاوت است. بسیاری از مطالعات جاری در زمینه هدایت شرکت روی نقش های مدیران غیراجرایی در برابر مدیران اجرایی هیأت های مدیره، استقلال هیأت های مدیره، استقلال کمیته حسابرسی، افزایش پذیرش و نقش حسابرسان خارجی متمرکز شده اند آنها ارزشهای دیدگاه اداره شرکت از نظر حسابرسی، انجام، کارآمدی، و صراحت را بررسی می نمایند.
به منظور تشریح موانع اصلی هدایت کارآمد، مجمع بین المللی (ISDA) swaps and Derivative نشان داده است که رویکرد نظریه اقتصادی مدرن در جهت ایجاد هدایت شرکت از طریق دو نقش اساسی در شرکت است :
1 ) مدیران : مالکان شرکتها که حقی از درآمد خالص شرکت، منفی یا مثبت دارند و عامل را انتخاب می کنند، و
2 ) عوامل : آنهایی که وظایف و مسئولیت ها در شرکت ها را به نمایندگی از مدیران اجرا می کنند. البتهاین جدایی از طریق «ارتباط عامل» در سطوح مختلف، میان سهامداران و هیأت های مدیره، هیأت های مدیره و مدیریت ارشد، مدیریت ارشد و سطوح پایین مدیریت، به هم مرتبط و هدایت می شود. در چنین ارتباط عامل مدیر، زمینه مساعدی برای تضادها در شرکت وجود دارد چرا که دلایل اقتصادی یک عوامل با آنها رودرو هستند معمولاً متفاوت از مدیران می باشد.
طبق ISDA (2002)، همه شرکتها در معرض مشکلات عوامل می باشند و تمهیداتی برای از میان برداشتن آنها به کار می گیرند. . دست به اقداماتی چون کنترل، فعالیت های عاملین، نظارت بر رفتارهای آنها، محرک های مالی برای تشویق عاملین در جهت منابع مدیران، تفکیک نقش های مخاطره آمیز از نقش های کنترل می زیستند.
لازم به ذکر است که هدایت شرکت همه جوانب شرکت را در بر می گیرد، بنابراین هدایت شرکت ها درآمد، شرکت ها را از جهات مختلف تحت تاثیر قرار می دهد. به علاوه، شرکت ها در عصر حاضر باید از رویکرد چند رشته ای بهره گیرند طوریکه شرایط جدید را بپذیرند. طبق نظر ویلسون (2000) قوانین جدید هدایت شرکت عبارتند از :
اعتبار : برای کسب و حفظ اعتبار اجتماعی، شرکت باید مأموریت اصلی خود را از لحاظ هدف اجتماعی آن و نه بیشینه سازی سودها تعریف نماید.
هدایت : شرکت باید به عنوان مجموعه ای از سهام داران مدیریت، هدایت شود و به عنوان دارایی سرمایه گذاران تعلق نگردد.
برابری : شرکت باید تلاش نماید تا در توزیع ارزش اقتصادی و برخورد با منافع همه سهام داران حد تعادل و برابری را حفظ کند.
محیط : شرکت باید رویکردهای رشد اقتصادی و رشد مداوم را در محور اصلی استراتژی تجاری خود ادغام نماید.
استخدام : شرکت باید قراردادهای اجتماعی کاری را منتشر نماید تا ارزش های محل کار را منعکس سازد و کارآمدی و تعهد کارمندان و گروه افزایش دهد.
روابط بخش های دولتی و خصوصی : برای اطمینان ار موفقیت، شرکت ها باید از ارتباط نزدیکی با دولت ها برخوردار باشند تا نقش ها و مسئولیت های بخشهای دولتی و خصوصی را تا حد امکان از نو تعریف نمایند.
اصول اخلاقی : شرکت باید سطح عملکرد اخلاقی را در همه عملیات های خود افزایش و کنترل کند تا اعتمادی شکل گیرد که مبنای همه روابط با سهام داران واقع شود.
در حسابداری و حسابرسی، هدایت شرکت نقش اساسی دارد چرا که هدایت کارآمد شرکت به استقلال بیشتر حسابرسی می انجامد و به عبارت دیگر رابطه مثبتی بین هدایت شرکت و استقلال حسابرسی وجود دارد. یکی از عناصر کلیدی حسابرسی استقلال است که در ادامه به آن می پردازیم.
3 ) منشاء استقلال حسابرسی
حسابرسی مستقل یکی از ویژگیهای اساسی بازارهای سرمایه کارآمد می باشد. حرفه حسابرسی در کشورهای توسعه یافته شاهد بحث استقلال حسابرسان به منظور تحقیق نظر کارشناسی در زمینه تایید بیانه های مالی بوده است. استقلال، از نظر تاریخی و فلسفی، زیربنای حرفه حسابداری عمومی است و تداوم آن به قدرت و اعتبار این حرفه بستگی دارد. مفهوم استقلال حسابرسی در 150 سال اخیر شاهد تغییرات فراوانی بود دانست. در کل به استقلال حسابرسی با محیط تجاری در دوره های زمانی مختلف همگام بوده است. البته تفاوت محسوسی بین یک نظریه استقلال حسابرسی با دیگری مشاهده نشده است. نظریه اصلی استقلال حسابرسی در قرن نوزدهم در انگلیس مطرح شد و بر این فرض استوار بود که وظیفه اصلی حسابداران و حسابرسان حرفه ای نظارت بر سرمایه گذاری ها در مستعمره های کنونی و قبلی امپراطوری انگلیس می باشد. نظریه استقلال حسابرس در این دوره به وظیفه اصلی حسابرسی اطلاق نمی شد. سرمایه گذاران انگلیس، حسابرسان را از سرمایه گذاری و کار در شرکت هایی که حسابرسی می کردند منع کردند. این مفهوم اصلی استقلال حسابرسی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تغییر کرد. در این زمان، تغییر اقتصادی عمده از سرمایه حاصل از منابع خارجی به سرمایه ناشی از منابع خارجی بود.
هسته اصلی روابط حسابرسی – مدیریت اغلب از نظر استقلال و هدف حسابرسان بررسی می شود. استر، به منظور شکل گیری دیدگاه مستقل و هدفمند، حسابرسان باید از آگاهی کافی برخوردار باشند.
1-3 : تعریف حسابدار مستقل
مفهوم حسابدار مستقل از جنبه های مختلفی مورد بحث واقع شده است. تحقیقات زیادی وجود دارد که در ارتباط با مفهوم حسابدار مستقل جمع آوری شده است. از بین تحقیقات بعمل آمده، تعاریف و دیدگاه هایی وجود دارد که در پاراگراف زیر به برخی از آنها اشاره می شود:
- اولین تعریف، تعریف حسابدار مستقل از منظر کمیته ی بین المللی مراجع حسابداری ارائه شده است. در گزارش IAG و در سپتامبر 1980 اذعان شده که یک حسابدار باید درستکار، مورد اعتماد و همین طور در دستیابی به اهداف حرفه ای خود بی ریا و صادق باشد. او باید عادل بوده و نباید به خود این اجازه را دهد که در برخی موارد پیش داوری کند یا حتی در کار خود جبهه گیری داشته باشد. یک حسابدار باید همواره تفکر و منش بی طرفانه ی خود را حفظ کرده، و باید عاری از هر نوع منفعت طلبی مغایر و ناقص صداقت و انصاف حسابدار مستقل را مورد بحث و بررسی قرار داده است. بر اساس بررسی مویزیر از حسابدار انتظار می رود که به حسابهایی رسیدگی کند که حداقل فرصتهای دادخواهی را بتوان در آن ها به کمترین میزان خود رساند. به این معنی که دعاوی حقوقی را به یک سطح قابل قبول کاهش دهد. به همین منظور با زبان اقتصادی به حسابرسی پرداخته تا اینکه ارزش تعهد کار بیشتر مساوی با سود حاصله گردد. سودی که در طول دوره هایی کاهش ریسک محقق خواهد شد. همین مورد میزان کاری را ارائه خواهد داد که مشتری از یک حسابدار کجری انتظار دارد. به هر حال همه ی حسابداران افرادی با تفکرات و نگرشهای مختلف بوده که همواره خطر می کنند و بنابراین حداقل استاندارد حسابرسی الذاماً بر همکاران دیگر نیز تاثیر گذار خواهد بود.
2-3 : اهمیت حسابدار مستقل
در یک شعبه یا در یک ناحیه مستقل، حسابرسی به کلیه محاسبات توسط یک حسابدار مستقل الزامی و قانونی به نظر می رسد. در این چارچوب، وظایف، حقوق و دستمز و توانایی های حسابدار همگی تعریف شده اند. به منظور تفکیک مالکیت از مدیریت، ضروری است که نیازهای پیشین افراد ایجاب کند تا مدیریت یک مراقبت حرفه ای و کاری را توسط کسانی که می توانند این مهم را انجام دهند و بتوان به درستی حساب آنها اعتماد کرد، واگذار کرد. کارهایی مثل تهیه ی اسناد و اظهار نامه های مالی و قانونی که برای مدیریت تدارک دیده می شوند. باید متذکر شد که یک حسابدار نمی تواند به فرم و درستی اظهارنامه های مالی (اسناد مالی) نظر دهد. بلکه یک حسابدار مستقل نسبت به گزارشی که می دهد مسئول می باشد.
درستی و مورد اعتماد بودن گزارش یک حسابدار، چیزی به غیر از حصول اطمینان از اوضاع به سامان مالکان و کاربران آن نیست. کاربران گوناگون، عکس العمل هلی متفاوتی را از خود بروز می دهند. شاید به خاطر تنوع در طبیعت و اهدافشان ناچار به انجام چنین کاری هستند. موارد زیر برخی از جنبه ها و ویژگی های مهم حسابدار مستقل هستند:
1. درستی استقلال یک حسابرسی وابسته و منوط به استقلال حسابدار و درجه ی تجارت، دانش و کفایت وی هست.
2. استقلال حسابدار از اهمیت عمده ای برخوردار است. به خاطر اینکه گزارش وی در ذات خود شخصی و قانع کننده خواهد بود.
3. استقلال یعنی از جحیت دادن به یک سری از موارد که حسابداران باید به اندازه کافی و وافی نسبت به آن بذل توجه نموده تا بتوانند در برابر هر محرکی مقاومت نمایند.
4. استقلال همین قدر پر اهمیت است که طیف وسیعی از کاربران را به گزارش حسابدار علاقمند می سازد و در این میان اگر استقلال حسابدار حفظ نگردد، توقعات و انتظارات کاربران برآورده نشده و کاری از پیش نخواهند برد.
5. حسابدار همواره زیر نظر قرار می گیرد تا هم همچنان مستقل باقی بماند. بدون اینکه متوسل به پیچیده کردن اوضاع برآید همواره سعی دارد تا جامعه تجاری را از طریق کار خود توجیه کند. البته توجیه وی براساس اعتماد صادقانه ای است که وظیفه و کارش بروی محول ساخته است.
6. در بررسی های سنتی اذعان شده که ستقلال حسابدار کم خواهد شد. و فقدان استقلال، اهمیت و جای گزارشات حسابدار را و جایگاه تصمیمات واگذاری وام، بهره های سرمایه گذاری را تضعیف خواهد کرد.
در سال 1983 واتس و زیمرمن طی تحقیقاتی نشان دادند که حسابداران به حفظ استقلال خود اشتیاق فراوان دارند. حتی با وجود فقدان کنترل های حکومتی (دولتی)، خود کنترل بودن هم می تواند به حال آنها سودمند باشد.
در نهاییت امنیت استقلال به یک سری از مباحثات و تجزیه تحلیل های ثابت و خشک متمرکز شده است. در بین دانشکده های حسابدار و مجریان، تفاهم مشترکی وجود دارد که براساس آن صداقت و راستی حسابدار افزایش می یابد. دقیقاً این موضوع مورد بحث قرار گرفته که درستی اسناد و صورت های مالی در دو زمینه استقلال را افزایش خواهد داد: ابتدا حسابدار مستقل اظهارنامه های مالی را با اصول حسابداری مطابقت می دهد.(GAAP) دوم اینکه سرمایه گذاران و صاحبان سرمایه خیلی بیشتر به حساب ها و اظهار نامه های مالی وابسته هستند البته این در شرایطی است که حسابدار در کار خویش مستقل باشد.
براساس این اظهارات، حسابدار مستقل نقش مهم و مرکزی را در درستی اظهارنامه های مالی خواهد داشت و درستی آنها را افزایش می دهد. (در این حیطه هم هیچ تهدید و خطری حسابدار و استقلال وی را تحت الشعاع خود قرار نخواهد داد.) زیرا هر تهدید، برای حسابدار اثرات ناخوشایند بر بازار سرمایه خواهد داشت (SEC2000) .
2-4 : مدارک تجربی در ارتباط با حسابدار مستقل
حسابدار مستقل و بحث در مورد آن، موضوعی است که از زمان تولد و پیدایش شغل و کار همواری مورد بحث بوده است. مفهوم جهانی و کلی که در بین کاربران حسابداری وجود دارد که گاهی بصورت مستقیم این مفهوم با تهدیداتی چند مواجه بوده است. و اگر کسی طالب درستی گزارش حسابرسی است باید این فرضیه را که نظرات و گزارشات حسابدار را بدون چون و چرا بپذیرد را پذیرا باشد و آن را قبول کند. یافتن گزارش درست حسابدار دست یافتنی است اگر حسابدار در مسائل مشتری خود مستقل باشد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 25 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله هدایت شرکت و استقلال حسابرسی : شواهد تجربی از بانکداران ایرانی