فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد پیشگیری از بزهکاری

اختصاصی از فی فوو تحقیق در مورد پیشگیری از بزهکاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد پیشگیری از بزهکاری


تحقیق در مورد پیشگیری از بزهکاری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه16

 

فهرست مطالب

 

پیشگیری از بزهکاری

 عوامل روانی در بزهکاری :

رشد و شخصیت ماسن مهشید یاسایی

خصوصیات شخصیتی افراد بزهکار :

اینک پاره ای از این قیود اشاره می شود.

1- دیدگاه فرهنگی:

2- اشتغال به کار مادر:

3- عدم حضور پدر در خانواده

د) فقدان والدین:

پیچیدگی ماهیت بزهکاری پیشگیری را نیز مشکل می کند و رهیافتهای چندگانهای را که می طلبد که کلیه عوامل خطرزا را در نظر بگیرد.

 از دیدگاه بهداشت عمومی در پیشگیری بزه، استراتژیها و مداخله ها در سه سطح کلی همانند سایر مسائل بهداشتی و اجتماعی طبقه بندی میشود. این سه سطح شامل پیشگیری نوع اول یا اولیه پیشگیری نوع دوم یا ثانویه و پیشگیری نوع سوم یا ثالثیه است که بر اساس سطوح  مختلف برای  هر جامعهای متغیر است

 ایجاد یک محیط سالم

      در پیشگیری اولیه به ریشه مسئله و عوامل خطرزای محیطی توجه میشود. این نوع پیشگیری سعی بر آن دارد که امکان درگیر شدن با مسئله طوری پیش برود که هرگز محلی

  برای رشد مسئله وجود نداشته باشد. به همین علت استراتژیهای برنامه ضرورتاً طوری انتخاب میشوند که بتوانند عوامل مخاطره آمیز را کاهش دهند، وضع قوانین که بعضی از محدودیتها را ایجاب میکنند از آن جمله اند. برای مثال در جامعهای که حمل اسلحه آزاد است، این آزادی خود یک عامل خطرزای امکان درگیر شدن با مسئله بزه است . بنابراین منع حمل اسلحه یکی از استراتژیها در آن جامعه خواهد بود. 

کاهش عوامل خطرزا

      در پیشگیری ثانویه هدف کلی دور نگهداشتن فرد از فعالیتهایی است که خطر بر چسب بزه را در فرد تقویت میکند. مثل کنترل خشم و خشونت، کنترلهای خانواده بر رفتارهای ضداجتماعی و دوری از دوستان بزهکار. پیشگیری نوع دوم نیز مانند پیشگیری نوع اول استراتژیهای برنامه ریزی خود را بر اساس یافتههای پژوهشها طرح میکند و تأکید زیادی بر فرد و یا ارتباطات فرد دارد. به همین جهت استراتژیهای پیشگیری نوع دوم از طریق یادگیری مهارتهای زندگی اجتماعی از یک طرف و محیط اجتماعی و ارتباطات فردی از  طرف دیگر تأکید می کند. اهمیت این سطح به عنوان سطح پیشگیری کمک به افراد درمعرض خطر است

 کنترل موقعیت خطر

      پیشگیری سطح سوم سعی می کند موقعیت مسئله را اصلاح و یا در آن مداخله کند و هدف آن پیشگیری از تکرار فعالیتهایی است که جرم شناخته میشود. برای این نوع پیشگیری لازم است درگیر مسائلی مانند تنبیه، جریمه و بازتوانی از طریق نظام حقوقی و قضا شود. پیشگیری نوع سوم برنامهریزی مداخله‌ای و اداره موقعیت های خطرناک (Management Crisis Situation) را بر اساس فعالیتهایی تنظیم میکند که ممکن است باعث بزهکاری شوند.

 در حال حاضر روشهای رفتاری بیشترین تاثیر را در درمان بزهکاران دارد ( گرت 1984، 1985، واتررز و گیلر 1984) در این روش، به رفتار مناسب به نحوی سیستماتیک پاداش می دهند، مثلاً با ژتونهایی که نوجوان می تواند آنرا با چیزهای دیگر تاخت بزند، به رفتار نامناسب


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد پیشگیری از بزهکاری

دانلود مقاله بزهکاری

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله بزهکاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 خداوند منان راشاکرم که به این بنده ی کمترین، توفیقی عنایت فرمودند که بتوانم درباره ی یکی از مسایل مهم جامعه ی ما چه از نظر حقوقی و اجتماعی تحقیق کنم . این تحقیقی که اینک از نظر شما بزرگواران می گذرد، حاصل تلاش و مطالعه ی چندین کتاب در مورد جزا و جرم شناسی چه از نظر حقوقدانان و فقه های اسلام و نیز بررسی در سایت های اینترنتی و مقاله های حقوقدانان مطرح در این موضوع بود البته این تحقیق را شما به دید یک دانشجوی ترم یک حقوق می بینید من مطمئن هستم که کم وکاستی هایی در این تحقیق وجود دارد که شما بزرگواران باآن برخورد خواهید کرد که انشاالله به بزرگی خود خواهید بخشید و در انتها جا دارد از یکایک بزرگوارانی که مرا در انجام این تحقیق همراهی کردند بلخص اساتید گرانقدر دانشکده حقوق جناب استاد طالبی و استاد فر هنگ تشکر و قدردانی کنم
مقدمه:
« اِلهی هََب لی کمالَ الا نقطاعِ الیک وَاَنِر‎‎ْ اَ بْصارَ قلوبنا بِضیاءِ نَظَرها اِلیک حَتی تَخْرقَ اَبصارُ الْقلوُبِ حُجُبَ النُّور فتِصلَ اِلی مَعدَن العظمَتةِ وَ تصیر اَرواحنا مُعَلَّقة بعز قدسک »(1)
در یک تعریف کوتاه و مختصر، جرم در معنی عام کلمه فعل یا ترک فعل انسانی است که جامعه آن را به دلیل اخلال در نظم اجتماعی به قید ضمانت اجرای کیفری منع کرده است.
از این تعریف چنین بر می آید :
نخست، جرم یک واقعیت انسانی و اجتماعی است از بعد انسانی شناخت این واقعیت کنجکاوی پزشکان، روان پزشکان وحتی ادیبان و نویسندگان را برانگیخته واز بعد اجتماعی ذهن جامعه شناسان و حقوقدانان را به خود مشغول ساخته است. این دو جنبه اصالت وهمزمان پیچیدگی پدیده ی جنایی را به وجود می آورد .
دوم، این پدیده که حاکی از تعارض میان انسان و جامعه است واکنش اجتماعی را علیه بزهکار بر می انگیزد . سوم، رفتارهای انسان همانند مبانی نظم اجتماعی در هر زمان و مکان دستخوش دگرگونی است و مبارزه علیه جرم باید با این دگرگونیها، شیوه ها وهدفهای خود را تطبیق دهد. بنابرین، تحول واکنش جنایی علیه پدیده جنایی واقعیتی انکار ناپذیر است. (2)
(1) قسمتی از مناجات شعبانیه
(2) حقوق جزای عمومی، اردبیلی محمدعلی
جرم شناسی نیز دانش نوخاسته ای است که دوران کودکی خود را می گذراند. سده ای بیش نیست که این دانش تجربی و ترکیبی از مقام پندار و تفکر و اندیشه وگفتار فارغ گردیده و به عمل پیوسته واز ذهنی بودن به عینی شدن درآمده وراه امعان نظر، تجربه، آزمون وسنجش را در پیش گرفته است.
جرم شناسی یکی از جلوه های با شکوه و درخشان کنجکاوی ژرف و گسترده و همه جانبه دانشمندان ومتخصصان بشردوست است. جرم شناسی، دراین کنجکاوی، همه دانشهای تجربی وانسانی از روانشناسی، زیست شناسی، جامعه شناسی، علوم پرورشی، تاریخ، فرهنگ ملی،اقتصاد،آمار، بوم شناسی ورشته های دیگر از علوم را برای سعادت انسانی و جامعه به خدمت خود درآورده است . به راستی جرم شناسی وعده گاه تمام علوم است.
عالیترین هدف هر جامعه پیشرو متکی برارزشهای اخلاقی، شناخت انسان ، این موجودناشناخته، وفراهم کردن بهترین شرایط تجلی حریت ونبوغ وخلاقیت واعتماد معنوی وتامین رشدهرچه بیشتر اخلاقی وسعادت اجتماعی آن جامعه متعالی است.
دراین زمینه جرم شناسی، در میان همه دانشها، از لحاظ جامعیت مقامی ویژه و والا دارد مضافاً آنکه انسان وسعادت وسربلندی او هدف غائی اندیشه وکار جرم شناسی است.
شناخت عوامل جرم زا ، پیشگیری از وقوع جرائم ونابه هنجاریها، گشودن گرههای کورمشکلات اجتماعی،گندزدائی محیط زیست انسانی وبهسازی آن، تشخیص حالت خطرناکی و اصلاح اخلاقی ودرمان تن وروان بزهکاران وپرورش مجدد آنان وجهه همت این دانش ترکیبی است .
جرم شناسی دانش پیشگیری ازجرائم ومخاطرات است. جرم شناسی تلاش می کندتا جرم را در نطفه خفه سازد. جرم شناسی ، تولدی دیگر، وروزی از نو برای رهائی بزهکاران ونوسازی معنوی واخلاقی آنان است
جرم شناسی می کوشد تا اجرای فرمان الهی : « عدل واحسان » (1) را واقعیت بخشد واین دو رکن لازم وملزوم زندگی اجتماعی بشر، که متاسفانه رکن احسان آن تفکیک وبه دست فراموشی سپرده شده است یکجا مورد عنایت صمیمانه قرار گیرد .(2)
تعریف جرم از دیدگاه جامعه‌شناسی:
جامعه‌شناسان معتقدند که جرم یک پدیده طبیعی دائمی است و در هر زمان و مکان اتفاق می‌افتد. با تحولات اجتماعی تغییر نمی‌یابد و نزد وجدان قاطبه‌ی مردم زشت و ناپسند است و احساسات اجتماعی را متأثر می‌سازد. دورکیم می‌نویسد: که جرم پدیده‌ای طبیعی- اجتماعی است و از فرهنگ و تمدن هر اجتماع ناشی می شود و هر عملی که وجدان عمومی را جریحه‌دار کند جرم محسوب می‌شود.
برخی دیگر معتقدند که جرم عملی است که در رابطه با رفتارهای عادی اعضا گروه اجتماع، تقصیر و خطا محسوب و رفتار غیرعادی و هنجار تقلی می‌شود.
تعریف جرم از دیدگاه حقوقدانان:
عده‌ای از حقوق‌دانان، معتقدند که نقض قانون هرکشوری در اثر عمل خارجی، در صورتیکه انجام وظیفه یا اعمال حقی آنرا تجویز نکند و مستوجب مجازات هم باشد جرم نامیده می‌شود. برخی دیگر، هرفعل یا ترک فعلی را که نظم، صلح و آرامش اجتماعی را مختل سازد و قانون نیز برای آن مجازاتی تعیین کرده باشد جرم می‌دانند.
تعریف جرم از دیدگاه جرم شناسی:
جرم‌شناسی، ناسازگاری افراد را در اجتماع عمل ضداجتماعی و جرم می‌نامد. برخی دیگر معتقدند که تعدی و تجاوز به شرایط زندگی، عمل ضداجتماعی است. در جرم‌شناسی نه تنها فعل یا ترک فعل را که در قانون برای آن مجازات پیش‌بینی شده، بلکه هر عملی را که مضر به وضع اجتماع باشد اعمالی که در قوانین کیفری مجازاتی پیش‌بینی نشده است مورد بررسی و پژوهش قرار می‌دهند.
رهیافت نظری جامعه شناسی جرم:
در تبیین آسیب‌های اجتماعی، بزهکاری و جرم تئوریهای ارزشمندی از سوی جامعه‌شناسان و پاتولوژیست‌های اجتماعی ارائه شده است که قبل از معرفی چند نظریه غالب در جامعه‌شناسی جرم و آسیب‌های اجتماعی به دو الگوی معروف اشاره می‌شود. مدل رونالد آکرز (Ronal Akres) آکرز نظریه‌های انحراف و جرایم را به چهار دسته عمده طبقه‌بندی می‌نماید:
1- نظریه آنومی و بی‌سازمانی اجتماعی
2- نظریه تضاد
3- نظریه برچسب
4- نظریه کنترل اجتماعی
مدل "دان گیبونز" (Dongibbons):
گیبونز در مباحثات جرم‌شناسی و بررسی آسیب‌های اجتماعی چهار دیدگاه نظری را معرفی می کند که عبارتند از: دیدگاه زیست‌شناسی، روانشناختی، جامعه‌شناسی و سنخ شناختی.
نظریه مرتون و کجروی اجتماعی (جرم):
نظریه مرتون که در قالب (ساخت اجتماعی و بی‌هنجاری) معرفی می‌شود اشاره به این دارد که ساخت‌های اجتماعی فشارهای خاصی بر روی برخی افراد وارد می‌کند و آنها را وادار می‌کند که به کارهایی که از نظر جامعه نیز مجرمانه است، دست بزنند. از نظر مرتون در بین عناصر متعدد ساختارهای اجتماعی و فرهنگی دو عنصر به لحاظ کج‌رفتاری از اهمیت بیشتری برخوردار اند.
یک عنصر شامل اهداف یا مقاصد تعریف شده(Fined goaldo) است که فرهنگ معین می‌کند و در قالب آرمان و آرزوهای اجتماعی بروز و نمود می‌یابد و دومین عنصر ساختار فرهنگی وسایل و ابزار پذیرفته شده (Acceptable modes).
براساس این نظریه آنچه جامعه را متفاوت می‌سازد میزان تأثیر رسم‌ها و عادات و نظارتهای نهادی شده اجتماعی در رسیدن افراد به هدف‌های فرهنگی است. افراد یک جامعه ممکن است به هدفهای توصیه شده توسط جامعه اعتقاد پیدا کنند اما جامعه برای رسیدن به هدف‌ها از راه‌های نهادی شده حمایت کافی نکند در چنین حالتی بخش‌هایی از راه‌های جدید سعی می‌کنند به اهداف دست یابند.
فقر و جرم:
از نظر جامعه‌شناسان، تنها هنگامی فقر و محرومیت‌های ناشی از آن، جرم‌زا می‌شود که افراد فقیر شیفته‌ی رسیدن به ارزشهای فرهنگی مورد تأیید اعضای جامعه باشند و برای رسیدن به آن با کسانی وارد رقابت شوند که فرصت‌های مشروع را به میزان بیشتر در اختیار دارند در چنین وضعیتی رفتار ضداجتماعی آنان طبیعی خواهد بود.
نظریه برچسب و جرم:
طرفداران نظریه برچسب اجتماعی (Social labeling) بر این عقیده‌اند که نخستین عمل بزهکاری از افراد بسیاری صادر می‌شود ولی تداوم آن به صورت یک بزهکار حرفه‌ای هنگامی اتفاق می‌افتد که جامعه برچسب بزهکاری به وی بزند (ادوین ساترلند ( Edwin sutherlaned) در کتاب ( اصول جرم‌شناسی) نظریه خودش را (با اختصار) چنین معرفی می‌کند:
1- رفتار مجرمانه عملی است آموختنی نه موروثی 2- رفتار مجرمانه از طریق کنش متقابل و ارتباطات با سایر افراد آموخته می‌شود3- بخش قابل توجه یادگیری رفتار مجرمانه در قالب گروه‌های شخصی و صمیمی انجام می‌گیرد 4- فرد زمانی مجرم می‌شود که میزان دسترسی فرد به قانون‌شکنان بیشتر از حافظان آن است 5- فرآیند کسب رفتار مجرمانه در ارتباط با الگوهای مجرمانه همه مکانیزم‌هایی را در برمی‌گیرد که در یادگیری سایر رفتارهای اجتماعی به چشم می‌خورد.
جرم، علل و عوامل جامعه‌شناسی آن:
جامعه‌شناسان در تبیین جرم و بزهکاری بر مجموعه‌ای از علل و عوامل تأکید می‌ورزند در یک تقسیم‌بندی کلی این عوامل عبارتند از: عوامل طبیعی و اکولوژی، عوامل خانوادگی، عوامل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و مذهبی، هرچند جامعه‌شناسان روی عوامل محیطی و اجتماعی وقوع جرم بیش از سایر عوامل تأکید دارند.
کانون خانواده و بزهکاری جوانان از پژوهشهای عملی و عینی جامعه سنجی خانواده چنین بر‌می‌آید: کانون‌های خانوادگی که افراد بزهکار تحویل جامعه می‌دهند اغلب در یکی از شش‌ گروه زیر قرار دارند:
1- در میان چند تن از اعضای خانواده، عده‌ای تبهکار و منحرف بوده‌اند.
2- از هم ‌پاشیدگی خانوادگی اعم از آنکه ناقص یا کامل، اتفاقی یا ارادی، براثر مرگ و میر پدر یا مادر یا هردو آنها, یا براثر جدایی و یا ترک خانواده باشد.
3- عدم مراقبت والدین از فرزندان در اثر جهالت، کوری یا ناتوانی و علیلی.
4- فضای نامطلوب خانوادگی در اثر: تبعیض، افراط در نازپروری یا خشونت، حسادت، کثرت عائله، مداخله ناروا و مفرط سایر اعضای خانواده، سلطه بیجا و خشونت آمیز یکی از اعضای خانواده.
5- مشکلات مالی، عدم کفایت درآمد، بیکاری، کارکردن مادر در خارج از کانون خانوادگی و بی‌سرپرستی کودک.
2 نوشته شده در دوشنبه هشتم فروردین 1384ساعت 0:48 توسط امیر محمد پوری | نظر بدهید
گفتار نخست : نقش خانواده در پیشگیری از وقوع جرم
بسیاری از جامعه شناسان و نیز روانکاوان عقیده دارند که ریشه بسیاری از انحرافات شخصیت را باید در پرورش نخستین انسان جستجو کرد چه اگر منشاء غالب کجروی‎ها و انواع متنوع بیماری‎های روانی بررسی شود، نقش پرورشی خانواده در کیفیت رشد شخصیت آشکار خواهد شد. نقش والدین قبل از تولد کودک شروع می‎شود, همین‎طور لازم است والدین فرزندان خود را حتی بهتر از خود تربیت کرده و به سوی خیر هدایت کنند. در این‎باره حضرت علی (ع) می‎فرماید: "فرزندان خود را بر آن اساس که تربیت شده‎اید تربیت نکنید که آنان نسلی دیگر و برای زندگی در دوران دیگرند."
چه بسا جوانان و نوجوانانی که مرتکب جرمی می‎شوند و والدین را عامل انحراف خود می‎دانند.
خانواده از نظر اسلام بسیار مهم است و سنگ اول بنای حیات جامعه است. هرگونه اقدام و رشد اجتماعی در سایه خانواده حاصل می‎شود.خانواده عامل ثبات و سازش اجتماعی نیز بوده لذا سعادت جامعه تا حدود زیادی در گرو آن است.
محیط خانواده چون دانشگاهی است که در آن درس انسانیت و اخلاق و یا خلاف آن داده می‎شود. خانواده ساحل روان و آرامشگاه فرزندان برای دستیابی به سلامت، نشاط و تکاپو است.
خانواده مرکز شکل‎گیری و تشکیل عادات و کیفیت معلومات و تجارب است, روح و مغز طفل در محیط خانواده ساخته می‎شود. تعالیم خوب و بد از خانواده و محیط آن می‎باشد و زن و شوهر به عنوان نخستین معلمان کودکند و طفل را سروسامان و رفتار او را شکل می‎دهند.
به طور وسیع، دیدگاه پیشگیری از جرم یک حوزه تخصصی برای آینده است. اما این حوزه مطمئناً چالشی برای متخصصان، محققان و سیاست گذاران است.
در پژوهشی که از 800 کودک بزهکار به عمل آمد، معلوم شد که 65 درصد مادران کودکان بزهکار طلاق گرفته یا در حال جدایی بوده‎اند. بررسی دیگر بر روی 200 نفر از جوانان 25-20 ساله در دو منطقه ایران، متمایز از نظر پارامترهای اجتماعی، اقتصادی و مقایسه آن دو با یکدیگر با استفاده از متغیرهای مستقلی چون کنترل والدین بر رفتار فرزندان، رضایت فرزندان از خانواده، روابط کانون خانواده و علاقه و تعارض با اعضا در خصوص رفتار پرخاشگرانه به عمل آمده به این نتیجه رسیده است که در هر دو منطقه، رابطه مستقیمی بین روابطی که در کانون خانواده می‎گذرد و جرم جوانان آن وجود دارد. در مقایسه با دو منطقه، منطقه حاشیه‎نشین به دلیل آنکه تعارضهای کانون خانواده در آن بالا بود، گرایشهای بیشتری به کجروی در بین جوانان آن وجود داشت.
در کتابهای مربوط به بزهکاری تأثیر چهار زمینه‎ی خانوادگی در شکل‎گیری رفتارهای بزهکارانه مورد تأکید قرار گرفته اند. از هم گسیختگی خانوادگی، غفلت خانوادگی و انحراف خانوادگی.
"هترنیگتون" و " کاکس"(1982-1978) در ارتباط با از هم گسیختگی خانوادگی در یک مطالعه‎ی طولی عنوان کردند، یک یا دو سال پیش از طلاق بحران شدیدی در خانواده ایجاد می‎شود هترنیگتون و دیگران همچنین دریافتند که کودکان به خصوص پسران در این دوره نافرمان و پرخاشگر هستند و مشکلات رفتاری بیشتری در کلاس و عزت نفس پایین‎تری دارند (کاپالدی و پاترسون،1991) در رابطه با تعارض خانوادگی در تحقیقی که دیگران(1996) در یک نمونه از 617 نفر از زنان 19 تا 87 ساله در "ورمونت" انجام دادند مشخص شد کسانی که در کودکی شاهد خشونت والدین بودند دارای ناراحتی‎های روانشناختی بیشتر و سازگاری اجتماعی پایین‎تری هستند.(بارنت،سیندی،میلر،روبین،1997) همچنین وارن و جانسون (1989) در ارتباط با غفلت خانوادگی عنوان کردند، جوانانی که والدین از آنها غافل شده‎اند و یا کمبود محبت خانوادگی دارند احتمال بیشتری دارد که درگیر بزهکاری وخلاف‎هایی مانند فرار از خانه و مدرسه شوند.جرم پدیده‌ای اجتماعی و جهانی است و تحت عناوینی چون: سرپیچی، سرکشی، رفتار انحرافی و ناپسند با خلقت بشر آغاز شده است. آدم و حوا، به علت ارتکاب به عمل نهی شده‌ای چون خوردن شجره ممنوعه از بهشت رانده شده‌اند و پسرشان قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند در هر حال جرم مسئله‌ای است که بشر همیشه با آن روبرو است جرم عملی است که منجر به نقض قوانین می‌شود جرم در معنای عام کجروی و انحراف از قانون است و در اصطلاح قضایی هرگونه عمل و اقدامی که مخالف با قانون صورت گیرد جرم محسوب می‌شود.
پیشگیری:
پیشگیری براین اساس مبنای عقلانی دارد و مورد قبول همگان است که از اتلاف نیروها و سرمایه‌ها و نسلها جلوگیری بعمل می‌آورد. در نظام حیات اجتماعی اسلام، پیشگیری از وقوع جرم مقدم بر اصلاح است امکان پیشگیری از جرم نیز وجود دارد چون از دید علمای اسلام انسانها دارای فطرت و طبیعت خداجو هستند و امر تربیت پذیری‌شان بسیاری از وقایع و مسائل را حل کرده و امور مورد انتظار جامعه را محقق خواهد ساخت.
همانطور که گفته شد طبیعت آدمی خوب پذیر و پندپذیر است. تا حدود زیادی می‌توان او را به همان‌گونه ساخت و بعمل آورد که مورد نظر است. انسان هیچ‌گاه ذاتاً و فطرتاً منحرف آفریده نمی‌شود. و اصولاً نفس ارتکاب جرم و انحراف آموختنی است و طبیعی است که امر پیشگیری و اصلاح نیز آموختنی باشد. لذا مهم است که خانواده و جنبه‌های ایمانی و اعتقادی افراد را تقویت کنیم زیرا بخش مهمی از علل مربوط به تن‌ دادن افراد به جرایم، در خانواده است. اکثر تبهکاران و کج‌اندیشان در خانواده‌ها نابسامان رشد و پرورش یافته‌اند و آشفتگی در روابط زوجین و والدین و فرزندان موجب چنان وضع و حالتی شده است.
جلوگیری از وقوع جرم به حقیقت گامی است برای حفظ شخصیت و ارزش انسانی، مصون داشتن انسانها در سقوط‌شان به دام خطر و بالاخره پیشگیری از افتادن جامعه به وادی سقوط و انحطاط ولی همه‌چیز از جامعه‌ای کوچک، چون خانواده شروع می‌شود.
شیوه‌های پیشگیری:
شیوه‌هایی که در پیشگیری به صورت مجموعه باید مورد توجه و رعایت قرار گیرند متعددند و ما به نمونه‌ای چند در زیر اشاره خواهیم داشت.
1- توجه به تربیت؛ مجرم یا منحرف را از دیدی می‌توان چنین معرفی کرد که فردی تربیت نیافته است و یا لااقل اصول یک تربیت استوار و صحیح از همان کودکی در او القاء نشده است. بدینسان برای پیشگیری از وقوع انحراف ضروری است عوامل و ابزار تربیت مورد توجه قرار گیرند و خواسته‌ها از آن طریق القا شوند بدیهی است که در این راه خانواده, مدرسه و اجتماع نقش اساسی بر عهده دارند.
2- تقویت مذهب و اخلاق: مذهب عامل بازدارنده نیرومندی از جرائم و انحرافات است لذا نمی‌توان نقش آن را نادیده گرفت.
3- رعایت و اجرای قوانین: اجرای قانون باید توسط نهاد خانواده و سایر نهادها به فرزندان آموزش داده شود تا فرزندان به اجرای قانون و رعایت آن هدایت شوند.
4- گسترش نظارت اجتماعی: برخی از تعالیم ما در مذهب تشیع حکایت از این دارند که حتی با تحکم باید جلوی وقوع گناه یا انحراف را گرفت به هر قیمتی که تمام شود چون اصل بر عدم نافرمانی خدا یا معصیت است پس مردم را باید برکار مردم ناظر کرد به گونه‌ای که بتوانند یکدیگر را زیرنظر گیرند.
پیشگیری و خانواده:
در حیات اجتماعی اصل بر این است عملی صورت گیرد که انحراف و آسیبی پدید نیاید و در صورت پدیدآمدن مزمن نشود که در آن صورت امکان ریشه کن کردن آن به سادگی پدید نخواهد آمد طرز فکر درباره پیدایش انحرافات این است که آغاز آن همانند بذری است که در محیط مساعد یا نامساعد کاشته می‌شود.
وقتی که درباره آسیبهای اجتماعی مطالعه می‌کنیم، سرنخ خانواده‌ را در آنها می‌یابیم. بنابراین می‌توان گفت انسانهای سالم و رشد یافته در خانواده‌های سالم پرورش می‌یابند و آسیبهای اجتماعی گوناگون از خانواده‌های ناسالم منشأ می‌گیرد.
دامنه تحولات اجتماعی به لحاظ خطرها و آسیب‌های ناشی از خانواده‌ برای همه جوامع به قدری قابل اهمیت و نگران‌کننده بود که در جهت کاهش آن سال 1994 میلادی از طرف سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) به عنوان سال جهانی خانواده نامگذاری شد.
تعریف خانواده:
خانواده از نخستین «نظام نهادی» عمومی و جهانی است که برای رفع نیازمندیهای حیاتی و عاطفی انسان و بقای جامعه ضرورت تمام دارد و از همه نهادها اجتماعی طبیعی تر و خودی‌تر است.
خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است، هسته اصلی جامعه، مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ است.
نهاد خانواده، جامعه نسبتا کوچکی را تشکیل می دهد که هر یک از اعضای آن به نحوی بر دیگری تأثیر می گذارد. در چنین تأثیر اخلاقی عاطفی و اجتماعی شکل می گیرد.
خانواده به عنوان یک نظام پیچیده:
"هارلوک"، خانواده را به صورت یک سیستم پیچیده تعریف می کند.
ابتدا زن و شوهر با تشکیل خانواده این سیستم را بنیان می نهند و سپس با ورود هر کودک و یا هر فرد دیگری (مثل پدربزرگ و مادربزرگ) این سیستم پیچیده تر می شود. در واقع با اضافه شدن هر عضو جدیدی به افراد خانواده, بر میزان روابط تعاملی افزوده می شود. روابط کودک و والدین و سایر اعضای خانواده، چون شبکه و نظامی در هم پیچیده است که افراد آن در کنش متقابل با یکدیگرند.جرم شناسان، محیط اجتماعی را بر اساس تأثیر اراده در انتخاب آن و یا فقدان اراده و عوامل دیگر به گونه‌هائی تقسیم کرده‌اند. خانواده در آن تقسیمات، نخستین محیط اجتناب ناپذیر یا حتمی است که اراده کودک در آن تأثیر نداشته است. خانواده محیطی است که طفل به ناچار در آنجا چشم به دنیا گشوده و در آنجا رشد خود را آغاز کرده است.
خانواده در اصطلاح جرم شناسان :
در این دوران، کودک موجودی است کاملا وابسته به خانواده و بسیار نرم که هنوز شخصیت او تکوین نیافته و آماده شکل پذیری است و به گفته سعدی شاعر پارسی گو، چوب ‌تر را چنانکه خواهی پیچ» لوح ضمیر کودک چون آئینه شفاف است که هر گونه نقش نیک و بد در خود می‌پذیرد، می‌توان او را راست یا کج، شجاع و یا ترسو، پرهیزگار یا تبهکاربارآورد.
نقش پدر در خانواده :
پدر نه فقط در تأمین امکانات اقتصادی و اجتماعی خانواده، نقش اساسی ایفا می کند، بلکه وجود او در تعلیم و تربیت کودکان نیز اهمیت والایی دارد. تاکید حضرت سجاد(ع) بر تربیت شایسته فرزند نشان دهنده چنین اهمیتی است. آن امام بزرگوار خطاب به پسر خود می فرماید: «حق فرزندت بر تو آن است که بدانی او از توست، و رفتار نیک و بدش در این دنیا با تو پیوند دارد» .تحقیقات اخیر نیز نشان داده است که تماس با پدر در سالهای اولیه زندگی، در روابط آیندۀ پسران با همسالانشان تأثیر فراوان دارد به این علت، غیبت و یا فقدان پدر در کودکی آثار بدی بر روی فرزندان دارد. این پسران در مقایسه با همسالان خود که در خانواده‌هایی که پدر حضور دارند، هستند حالات مردانه کمتری ابراز می کنند و در عملکرد تحصیلی نا موفق ترند .
از سوی دیگر دخترانی که از پدر دور هستند از لحاظ خصوصیات شخصیتی و رفتاری با دخترانی که درکنار پدر و مادر زندگی می‌کنند چندان تفاوتی ندارند. با وجود این مهارتهای ذهنی و شناختی هر دو جنس تحت تأثیر چنین شرایطی قرار دارد. در واقع حضور نظارت پدر در رشد مهارتهای شناختی پسران و دختران هر دو مؤثر است؛ همچنانکه فقدان او در کاهش و نقصان این مهارتها در هر دو جنس بی تاثیر نخواهد بود.
نقش مادر:
پس از تولد مادر نخستین فرد خانواده است که با کودک تماس مستقیم دارد. در واقع زندگی کودک با ارتباط زیستی میان او و مادرش آغاز می شود. این ارتباط نه فقط در رفع نیازهای کودک مؤثر است، بلکه بر حالات روانی و عاطفی وی نیز تأثیر می گذارد. اصولا رشد طبیعی و روانی کودک در درجه نخست به وجود مادر وابسته است.
مطالعات روان پزشکان درباره ناراحتیها و اختلالات عاطفی کودک نشان می دهد که بیشترین اختلالات ناشی از محرومیت مادر است. کندی در سخن گفتن، پایین آمدن بهره هوشی, کاهش میزان جنب و جوش، پرخاشگری، اختلال حواس و عدم آمادگی برای ایفای نقش پدر یا مادری را می توان از آثار محرومیت از مادر به حساب آورد.
خواهر یا برادر :
خواهر و برادر بعد از والدین در شخصیت و رفتارهای اجتماعی یکدیگر بیشترین تأثیر را دارند به گفته «لمب » (1982) برادران و خواهران معیارهایی را تعیین می کنند و از آنها تقلید می کنند که از طریق آنها می توانند کنش متقابل اجتماعی را تمرین کرده، همراه سن تغییر می کند در دوران بلوغ از برخی رقابتها و سوگیرهای نخستین و آشکار کاسته می شود.
در روایات اسلامی در مواردی خواهران و برادران عامل زداینده غم و اندوه یکدیگر دانسته شده و در مواردی، هنگام اندوه و بلا، یاور و پشتیبان و به هنگام خوشی و آسایش، زینت یکدیگر معرفی شده‌اند. پیامبر گرامی اسلام دو برادر را به دو دست تشبیه می کنند که موقع شستشو هر کدام دیگری را یاری می‌رساند و ملاقات آنها خیر برای دیگری،است.
تکلیف ومسئولیت والدین در تربیت :
فرزند عزیزترین فرد برای پدر و مادر است و طبیعی است آنها دوست بدارند که این عزت و سربلندی همچنان محفوظ بماند و در زندگی آینده او تداوم یابد.در این راستاست که والدین کودک هم از لحاظ عقلی و هم از نظر اخلاقی موظف به تربیت او می‌شوند.
بخشش و تفضل والدین به کودک روا نیست تنها در حد مال و ثروت و غذا باشد و هم بخشش آن نیست که از هم اکنون به شکرانه ولادتش پدر و مادری زمینی را به اسم او قباله کنند و برای آینده او از نظر مال و ثروت بیندیشند زیرا که این همه در قبال تربیت هیچ است.
حضرت علی (ع) می فرماید: هیچ پدری نسبت به فرزندش بخشش و تفضلی بهتر از ادب نیک نبخشیده است. بر این اساس کودکان را نباید به حال و طبیعت خود واگذار کرد. رسول خدا(ص) فرمودند: خدا رحمت کند کسی را که در خوبی به فرزندش کمک کند. پرسیدند چگونه؟ فرمود: در حد توان او بپذیرد، برای او کار فوق طاقت نخواهد به گناه و عصیان وادارش نسازد، به او دروغ نگوید و به وی ستم نکند.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    41صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بزهکاری

تحقیق درباره فرهنگ

اختصاصی از فی فوو تحقیق درباره فرهنگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره فرهنگ


تحقیق درباره فرهنگ

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:30

فهرست:

واژه ی فرهنگ را در زبانهای اروپاپی (انگلیسی ، فرانسه ، آلمانی) culture culture kultur می گویند که از واژه ی cultura بر می آید از ریشه لاتینی colere این واژه طیف معنایی گسترده ای داشته است مانند : مسکن گزیدن ، کشت کردن ، حراست کردن ، پرستش کردن استعمال فرهنگ به عنوان یک اسم مستقل ، فراگردی انتزاعی بوده که پیش از پایان قرن هیجدهم میلادی اهمیتی نداشته و تا نیمة قرن نوزدهم میلادی معلوم نبوده است با این حال می توان گفت که این تحول به طور ناگهانی در زبانهای اروپایی به وقوع نپیوسته است جان میلتون ، شاعر انگلیسی در سال 1660 فرهنگ را در معنایی انتزاعی به کار می گیرد در قرن هیجدهم در انگلستان هنوز معنای رایج فرهنگ همان معنایی است که از CULTVATION و CULTINATED بدست می آید .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره فرهنگ

دانلود مقاله بزهکاری

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله بزهکاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

- مقدمه
انسانها در فراز و نشیبهای تاریخ همیشه از دردها و آسیب های اجتماعی بسیاری رنج برده اند و همواره در جستجوی یافتن علل و انگیزه های آنها بوده اند تا راهها و شیوه هایی را برای رهایی از آنها بیابند . حال یکی از مسائل پیچیده و ناراحت کننده فعلی که توجه بسیاری از محققین ، جامعه شناسان ، جرم شناسان ، روانشناسان و متخصصین امر را به خود معطوف داشته موضوع مجرمین کم سن وسال و یا به اصطلاح « اطفال و نوجوانان بزهکار » می باشد که روزبه روز هم گسترش بیشتری می یابد.
با توجه به وضع موجود نخستین پرسشی که مطرح می شود این است که اقدامات لازم در زمینه مبارزه با جرایم اطفال و نوجوانان چیست ؟
عده ای ازدیاد جرایم را در سطح جهانی از اختصاصات جوامع متمدن دانسته و معتقدند که بشر به همان سرعتی که به سوی ترقی و تکامل صنعتی و مادی پیش می رود از معنویت دور شده و در نتیجه به تبهکاری و قانون شکنی روی می آورند.شماری نیز ازدیاد جرایم را محصول سستی اعتقادات دینی و مذهبی دانسته و معتقدند که علم و ایمان موجبات رشد انسان را فراهم می آوردو آفاتی نظیر خودپرستی ، حب دنیا ، مجادله با حق راسبب می شود که در نتیجه انسان از رشد و کمال بازمانده و به سوی تبهکاری سوق داده می شود.
از طرفی می توان گفت که قرن حاضر ، قرن اضطراب و سرعت است و اطفال و نوجوانان عجله دارند تا هرچه سریعتر خود را به مقصد خیالی و مورد نظر برسانند، هر چند که در این راه قواعد و مقررات و قوانین درهم شکسته شوند. بنابراین بزهکاری به عنوان یک پدیده شوم به گونه های مختلف در همه جوامع بشری در طول اعصار و قرون وجود داشته و هر زمانی به شکلهای متفاوت ولی با ریشه های مشترک انجام می گیرد.
فرد بزهکار بیماری است که در اجتماع رشد کرده و بیماری خود را به دیگران نیز منتقل می سازد ، در نتیجه باید او را شناخت ، علل و عوامل بیماریش را پیدا کرد و درمانش نمود تا امنیت اجتماعی از دست رفته به جامعه برگردد و جامعه بتواند فعال و پویا و با نشاط باقی بماند.

2- بیان مسئله :
افرادی که دریک جامعه معین زندگی می کند به عنوان سرمایه ومنافع انسانی آن جامعه محسوب می گردند .پیشرفت می گردند .پیشرفت یک جامعه علاوه برمنابع مناسب مالی به طور تنگاتنگی بستگی به کیفیت منابع موجود انسانی دارد واطفال ونوجوانان به عنوان اصلی ترین ومهمترین بخش این منابع ، نقش بسزایی رادراین زمینه ایفا می نمایند .
همانگونه که توجه به مسائل تغذیه وبهداشتی در دوران کودکی مابه معنای تربیت منابع سالم انسانی ( ازنظرجسمی ) می باشد عنایت به مسائل روانی اطفال پذیر متضمن رفتارهای سازگار وبهنجار آنان است وهرگاه این توجه به مسائل اقتصادی سیاسی ، فرهنگی واجتماعی ... نیز معطوف گردد مثبت این ادعا خواهد بود که نوعی پیشرفت نسبی وهمه جانبه در جامعه صورت پذیرفته است ودر غیر اینصورت آن جامعه شاهد پیامدهای زیانباری خواهد بود که به منابع انسانی خود بها ندهد ، به همان اندازه خسارات ناشی ازاین غفلت خواهد بود . ازمهمترین عواقب سوئی که در کمیت چنین جامعه ای می باشد ، پیدایش پدیده بزهکاری ، ناسازگاری و کثر مداری نوجوان است
بزهکار ی یک پدیده زیستی اجتماعی – روانی است که متاسفانه اکنون درجامعه آماربالایی رابه خود اختصاص داده است وابعاد گسترده ای را شامل می شود که می تواند پیامدهایی را به دنبال داشته باشد که ریشه یابی درمورد آن جای تامل واندیشه دارد و دلایل گوناگونی رابرای آن می توانیم بیان کنیم ، بنابراین علل وعوامل این پدیده را با تکیه برکسیختگیهای خانوادگی بررسی می کنیم
3- نظریه بی هنجاری رابرت مرتن
آیا اهداف فرهنگی و وسایل اجتماعی نهادی در جامعه سازگار هستند یا ناسازگار و اگر ناسازگار هستند علت آن ناسازگاری چیست؟
مرتون که از ساخت گرایان است معتقد است که درحیات اجتماعی دوعنصر ساختاری نقش تعیین کننده دارند. یکی از این عناصر فرهنگ است و عنصر دیگر اجتماع .
ساختار فرهنگی عبارتست از مجموعه ای سازمان یافته از ارزشها و هنجاری که هدایت کننده رفتار در بین اعضای یک جامعه یا گروه مشترک است.
ساختار اجتماعی عبارتست از مجموعه ای سازمان یافته از روابط اجتماعی که اعضای جامعه در اشکال مختلف در آن درگیر و شریک هستند . عنصر اصلی این تعریف روابط اجتماعی است.
نقش و کارکرد اساسی عنصر فرهنگ تعیین و معرفی اهداف و ارزشها در زندگی اجتماعی است.
عنصر اجتماع نیز تعیین کننده وسایل نهادی شده نیل به اهداف است ، یعنی بایدها و نبایدها را تعیین می کند . مرتون معتقد است که اگر در جامعه ای کارکرد این دو عنصر اساسی هماهنگ با هم باشد در آن جامعه نظم وجود دارد و الگوی تطابق مردم در زندگی الگویی هم نوایانه خواهد بود. به عبارت دیگر در چنین جامعه ای افراد دنبال اهدافی می روند که در درجه اول فرهنگ تعیین کرده است و راه تحقق آن اهداف با وسایل دنبال می شود که در جامعه مشروعیت دارد. حال اگر این هماهنگی نباشد یعنی بین فرهنگ و اجتماع از لحاظ کارکردی ناهماهنگی و گسست پیش بیاید آنگاه شاهد ناهمنوایی در میان مردم و رواج انحراف خواهیم بود.
مرتون می گوید الگوی انحرافات و ناهمنوایی و ناسازگاری در جامعه تابع کم و کیف رابطه بین فرهنگ و اجتماع است . مرتون مسأله اجتماعی را اینگونه تعریف می کند : اختلاف اساسی میان معیارهای اجتماعی و واقعیت اجتماعی ، به عبارت دیگر اختلاف کلی میان آنچه هست و آنچه مردم طبق هنجارها و ارزشهایشان می پندارند که باید باشد. ناسازگاری اهداف و وسایل از طریق ایجاد آنومی(بی هنجاری) منجر به بروز اختلال در نظم اجتماعی می شودبه عبارت دقیق تر این ناسازگاری منجر به بروز کجرویهای اجتماعی می شود و این کجرویها طی یک مجموعه فرآیندهای اجتماعی به آنومی(بی هنجاری) تبدیل می شود . بدین ترتیب که اگر رفتار انحرافی یعنی عدول از هنجاریها با توجه به عدم کنترل اجتماعی منجر به دستیابی موفقیت آمیز به اهداف گردد این موفقیت می تواند موجب ترغیب دیگران به انجام رفتار انحرافی شود . با این روند مشروعیت هنجارهای نهادی شده از بین می رود و رفتار انحرافی در سطح وسیعی شیوع می یابد.
رابطه میان اهداف و وسایل
رابطه میان اهداف و وسایل طبق الگوی مرتون چهار نوع می باشد:
1- همنوایی 2- مناسک گرایی 3- واپس گرایی 4- شورش(طغیان)
1- همنوایی یعنی پذیرش جمعی اهداف و وسایل دستیابی به اهداف که هر دو بنا کننده هماهنگی متعالی بین دو جنبه ساختار زندگی است.
2- مناسک گرایی یعنی پذیرش وسایل و طرد اهداف . مناسک گرایی پاسخی انطباقی است . فرد علی رغم ترک و فراموشی اهداف مهم فرهنگی ، همچنان هنجارهای نهادی را رعایت می کند.
3- واپس گرایی پاسخی است که در آن فرد هم اهداف و هم وسایل را طرد می کند . بدین ترتیب وی نه آرزویی دارد و نه در فعالیتهای عادی روزمره درگیر می شود.
4- شورش وطغیان افراد به مانند افراد پیشین نه اهداف را قبول دارند و نه وسایل را. اما سعی در جایگزین آنها دارند در این وضعیت اهداف و وسایل ترد افراد تغییر می یابد و ممکن است نوع جدیدی از یکپارچگی بین اهداف جدید و وسایل جدید ایجاد شود.
مرتون در خلال بحث درباره اهداف و وسایل نهادی شده مفهوم یکپارچگی را یادآور
می شود.
نظام اجتماعی به واسطه تأکید بیش از حد بر اهداف اجتماعی و متقابلاً عدم تأکید بر وسایل نیل به آن اهداف از یک نوع سوء یکپارچگی رنج می برد در این نظام اغلب مردم دریافته اند که امکان دسترسی به موقعیت را ندارند یا حداقل در محدوده مقررات اجتماعی موجود چنین امکانی وجود ندارد با درک چنین مطلبی مردم برای حصول به موقعیت به شیوه های انحرافی روی می آورند . حاصل این وضع زوال بیشتر مقررات اجتماعی است. به طور خلاصه آنومی هنگامی پدید می آید که شکافی بین اهداف و هنجارهای فرهنگی و ظرفیتهای ساختار اجتماعی برای نیل به موقعیت وجود داشته باشد . یعنی اولی از ایجاد رفتار و نگرش و دومی از تحقق آن جلوگیری نماید. در نتیجه کیفرهای نهادی شده به عنوان وسیله نظم اجتماعی ضمانت خود را از دست می دهند و نبوغ و استعدادهای افراد به تباهی کشیده می شود.

نظریه بی هنجاری دورکیم
هرگاه نظارتی که جامعه بر رفتارها و هنجارها دارد ضعیف یا حذف شود ، حالت بی هنجاری یا نابسامانی در جامعه به وجود می آید . بی هنجاری از تضعیف وجدان اخلاقی ناشی می شود و عموماً با بحرانهای بزرگ اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی همراه است. به نظر دورکیم نظم اخلاقی نیروی بیرونی است که برخواهشها و امیال درونی انسان مهار می زند این نظم اخلاقی یا وجدان اخلاقی به صورت وجدان جمعی در می آید و امیال سیری ناپذیر انسان را کنترل می کند. وقتی تغییرات ساختاری (ناشی از پیشرفت یا پسرفتاقتصادی) یک ساخت هنجارمند را به هم می ریزد ، امیال سیری ناپذیر از قید هنجارها آزاد می شود، اما منابع اقتصادی و اجتماعی برای پاسخ به خواهشها ،ماهیتاً محدود است فرد نمی داند که نمی تواند به هر خواهشی دست یابد. رقابت برای رسیدن به هدفهای دست نیافتنی افزایش می یابد. لذت در رقابت است و هدف دست نیافتنی است . کوششها افزایش می یابد و نتیجه کمتر حاصل می شود درا ین وضعیت شوق زندگی از میان می رود و در نتیجه گرایش به انحراف و ناامنی در جامعه فراهم می گردد.
آنومی یا بی هنجاری صرفاً به دوران بحران ورونق اقتصادی محدود نمی ماند ، به نظر دورکیم مسأله بی هنجاری در جامعه مدرن به صورت مزمن در آمده است و این وضع بسیار اسفبار است . به نظر او ورود جوامع به دنیای صنعت در قرن بیستم ، روابط انسانهارا از نظارت نظم اخلاقی جامعه سنتی آزاد می کند به طوریکه اجتماع سنتی مورد هجوم نیروهای گسستگی جامعه مردن قرار گرفته و اجتماعات ساده رو به تحلیل می روند و با افزایش تراکم جمعیت، زندگی اجتماعی پیچیده می شود ، ارتباطات از صورت برخورد آشنا به صورت برخورد با بیگانه در می آید . از همه مهمتر اعتقادات و رسوم مذهبی مشترک که موجب انسجام اجتماعی می گردید ، رو به تحلیل و تضعیف رفته و با کاهش محدودیتهای مذهبی ، حالت بی هنجاری تسریع می شود ، به طوریکه سودجوییهای آدمها از فشار هنجارها رها شده و کسب سود فراتر از هر قاعده ای قرار می گیرد. در این صورت وقتی فرد نتواند به اهداف مورد احترام جامعه نائل شود با واقعیت تلخ شکست رو به رو شده و با توجه به تضعیف مذهب در جامعه مدرن که در این موقعیت می توانست احساس شکست در فرد را به نحوی جبران و ترمیم کند، موجب روی آوردن فرد به خودکشی ، اعتیاد یا دیگر انحرافات اجتماعی خواهد شد و در نتیجه امنیت فردی و امنیت اجتماعی را به چالش خواهد کشاند.
از نظر دورکیم اگر نتوان فرد را در اجبار اجتماعی قرار داد و با اجتماع همراه کرد ، وی منافع فردی خودرا بر منافع جمعی تفوق می دهد و جامعه با آسیبهای اجتماعی رو به رو شده و این آسیبها و انحرافات با گرایشهای خودگرایانه نمود خواهد یافت.

 

 

 

رویکردها در مورد علل بزهکاری
1- رویکرد شکل ظاهری
رویکرد شکل ظاهری یکی از قدیم ترین نظریه های بزهکاری است که براساس ساختار زیستی و ظاهری بدنی بزهکاری را تبیین نموده است. این رویکرد در مورد بزه نظری کاملاً متفاوت با رویکردهای دیگر دارد. شلدون و کراچمر اندیشه تأثیر ریخت بدنی در پاسخ های فرد را نسبت به موقعیت مطرح نمودند و بر اساس آن سه تیپ شخصیتی اندومرفیک ، فرومرفیک و اکتومرفیک را معرفی کرده اند. در مطالعه شلدون نشان داده شده است که تیپ های شخصیتی تأثیر بسیاری در رفتار بزهکارانه دارند. بعدها مطالعات گلاک در مورد 500 نفر که بزهکاری آنها ثابت شده است در مقابل 500 نفر غیر بزهکار، تیپ شخصیت مزومورف را خشمگین تر و مساعدتر برای رفتار بزهکارانه تعریف کرده است . اگر چه در مطالعه او چهل ودو عامل فرهنگی و اجتماعی نیز با بزهکاری همبستگی داشته اند. در ارزیابی این رویکرد دی موی می نویسد آنچه در باور این اندیشه امروز باقی مانده است در نقشهای شخصیتی هنرپیشگانی است که در فیلم های سینمایی و یا تلویزیونی مشاهده می کنیم . معمولاً نقشهای خشن و بزهکارانه را افراد زشت صورت ایفا می کنند و نقشهای مثبت توسط افراد جذاب ایفا می شود. بعضی از مطالعات نیز در تأثیر موضوع به نتیجه قضاوتهای قضات پرداخته اند. یافته های برخی از آنها نشان می دهند تمایل قاضی در تأئید بیگناهی افرادی است که ازجذابیت ظاهری بیشتری برخوردارند.
2- رویکرد ساختار زیستی
این رویکرد به دور از هر ارتباطی بین شکل ظاهری و اختلالات ذهنی ، بر تأثیر نقش شخصیت زیستی فرد در رفتار بزهکارانه تأیید دارد مثل تأثیر ژنها بر رفتار. در این نظریه ها مسئله توارث و ژنها بطور جداگانه بررسی می شود. سابقاً مسئله توارث در رفتار بیشتر مورد توجه قرار گرفت در حالیکه در نظریه های نوین به مسئله ژنها و بزهکاری به نوعی دیگر نظر دارند. دیدگاه های نوین این رویکرد به تغییراتی که در اثر تخریب ژنتیکی در ژنها به وجود می آید تأکید می کنند. در نظریات جدید زیست شناختی تأثیر مستقیم زیستی در رفتار بزهکارانه مورد حمایت نیست ، در عوض شرایط زیستی خاص را در فرد که باعث بروز الگوهای رفتاری غیرعادی است پیش می کشد. رویکرد زیست شناختی به تعامل بین عوامل زیستی و محیط اجتماعی بیشتر تأکید دارد تا تأثیرات خالص زیستی . به همین دلیل در دیدگاههای جدید این مکتب نظریه های زیست شناختی تحت عنوان رویکرد زیستی ـ اجتماعی بیان می شود. بررسی جرم از دیدگاه زیستی ـ اجتماعی عوامل مانند توارث، غدد، سیستم عصبی، ژنها و تغییراتی را که در پاسخ تغییرات محیطی به وجود می آید مورد توجه قرار می دهند. برای مثال در چند مطالعه همبستگی زیادی بین جراحتهای مغزی و رفتار بزهکارانه یافت شده است. تأثیر اختلالات روانی مادر در حاملگیهای پیچیده نیز در رفتار بزهکارانه فرزندان در بعضی از مطالعات تأئید شده است.
در ارزیابی این رویکرد پیشنهاد می شود موضوع جرائم و تخلفات از دیدگاه زیست شناختی لازم است به صورت رویکردی چند عاملی موردتوجه قرار گیرد. اگر چه ممکن است حضور چند عامل زیستی عامل خطر بزهکار شدن در فرد را تقویت کند اما تعامل مسائل روانشناختی و اثرات عوامل اجتماعی در مسئله بزه باید درنظر گرفته شود. (لاندمن:Lundman ).
3- رویکرد روانشناختی
در این رویکرد علاوه برعوامل زیستی ، عوامل موقعیتی در تبیین رفتار بزهکارانه مهم به نظر می رسند. به همین جهت بسیاری از پژوهشهای زیست شناختی در مسئله بزهکاری توسط روانشناسان انجام شده است. برخی از نظریه های روانشناختی معتقد است ؛ رفتار بزهکارانه ریشه در یادگیری رفتار مشاهده شده دارد موضوعی که در بحثهایی که در رویکردهای جامعه شناختی رفتار بزهکارانه نیز مطرح است.
به طور اختصاصی تر رویکردهای روانشناختی بیشتر جنبه های روانپزشکی مسئله را در تبیین بزه مهم می دانند تا موضوع زیست شناختی را، نظریه های این رویکرد عمدتاً عنصر شخصیت را در بررسی رفتارهای بزهکاری آنچه که اصطلاحاً شخصیت ضد اجتماعی نامیده می شود را مورد بحث قرار می دهند. زمینه تاریخی این نظریه ها از اندیشه های فروید و دیدگاههای فروید نشأت گرفته است. بررسیهای نوین این رویکرد در پژوهشهای کاسپی(Caspi ) و مافیت(Moffitt ) نشان می دهد، خشم ، اضطراب، بی ثباتی شخصیت عواطف منفی از عوامل مرتبط و مستعد کننده رفتار بزهکارانه است و افرادی با خصوصیات ذکر شده در مقایسه با افراد معمولی بیشتر در خطر بروز رفتار انحرافی هستند . ارزیابی این رویکرد و بیانگر آن است که افراد دارای شخصیتهای درونی هستند که با جرم و رفتار بزهکارانه در ارتباط است.
4- رویکرد وضعیت اقتصادی
در تقابل بین دیدگاههای زیست شناختی و روانشناختی و در مطالعه بزه عده ای نیز عامل اقتصادی را مورد بررسی قرار داده اند. در رویکرد تأثیر عامل اقتصادی به موضوع بزهکاری ، مسئله فقر و بیماری به طور گسترده مطالعه شده اند. موضوع فقر و دلایل ارائه شده از تأثیر آن در بروز رفتار بزهکارانه ایجاب می کند که محله فقیرنشین و محله های غنی نشین با همدیگر مقایسه شوند تا بتوان ادعا کرد که فقر به عنوان عامل تأثیر گذار شناخته شده است. در مطالعاتی که از سالهای 1970 به بعد انجام شده است ، آمارهای موجود حاکی از آنند که درصد زیادی از افرادی که در 49 ایالت آمریکا در پایین تر از خط فقر هستند هیچکدام از هفت بزه مهم را که به عنوان شاخصهای جرم از طرف سازمان FBI تعیین شده مرتکب نشده اند. اما در مقابل به پژوهشهایی بر می خوریم که میزان درآمد ، تحصیلات و تک والدی را در بزهکاری مؤثر شناخته اند اما سهم وضعیت اقتصادی را تبیین نکرده اند. پژوهش در مورد بیکاری به عنوان یک شاخص درآمد نیز نشان می دهد ارتباطی بین بیکاری و بزهکاری نوجوانان یافت شده است ( گلاسر و رایس). در ارزیابی رویکرد اقتصادی نیز همانند رویکرد روانشناختی می توان ادعا نمود ، تأثیر نابرابریهای اقتصادی در بزه بیشتر از تأثیر عامل فقر است. اگرچه اکثر پژوهشها نشان داده اند، ارتباطی بین فقر و بزه وجود دارد ؛ لیکن فقر را به عنوان عامل اصلی بزه مطرح نشده است، به طوری که با افزایش و کاهش افراد فقیر بزهکاری نیز افزایش و یا کاهش یابد.
5- رویکرد کنترل اجتماعی
به عقیده هیرشی بزهکاری به عنوان یک مسئله اجتماعی باید در عرصه خانواده ، محله، مدرسه ، همسالان، و سایر ارگانها یا مؤسسات اجتماعی که نوجوانان به نوعی در آنها عضویت دارد بررسی گردد. هیرشی معتقد است که بزهکاری وقتی اتفاق می افتد که قیود فرد نسبت به اجتماع ضعیف شوند یا به طور کلی از بین بروند. این قیود را تحت چهار مفهوم کلی خلاصه می کند:
وابستگی: حساسیتی است که شخص نسبت به عقاید دیگران درباره خود نشان می دهد، در حقیقت یک نوع قید وبند اخلاقی است که فرد را ملزم به رعایت هنجارهای اجتماعی می کند. این وابستگی را هیرشی همپایه وجدان و یا من برتر می داند.
تعهد: میزان مخاطره ای است که فرد در تخلف از رفتارهای قراردادی اجتماع می کند. بدین معنی فردی که خود را نسبت به قیود اجتماعی متعهد می داند از قبول این مخاطرات پرهیز می کند. اگر وابستگی را همپای وجدان بدانیم تعهد همپایه عقل سلیم یا خود است.
درگیر بودن: میزان مشغولیت فرد در فعالیتها مختلف است، که باعث می شود او وقت برای انجام کار خلاف نداشته باشد. مثل درگیر شدن در سرگرمیهای مدرسه، خانه و اشتغال به فعالیتهای فوق برنامه .
باورها: میزان اعتباری است که فرد برای هنجارهای قرار دادی اجتماع قائل است، در حالیکه می تواند طبق میل خود از آنها تخلف کند، ولی به آنها پایبند باقی می ماند، مانند باور به نیکوکاری.
6- رویکرد انتقال فرهنگی (پیوند افتراقی)
این رویکرد بر این نکته تأکید دارد که رفتار انحرافی از طریق معاشرت با دوستان ناباب آموخته می شود. ادوین ساترلند بر این اعتقاد است که رفتار انحرافی از طریق معاشرت با اغیار یا پیوند افتراقی یعنی داشتن روابط اجتماعی با انواع خاصی از مردم مانند جنایتکاران ، آموخته می شود. او می گوید: برای آنکه شخص جنایتکار شود ، باید نخست بیاموزد که چگونه می توان جنایت کرد(کوئن؛1370:167).
در واقع فرآیند یادگیری رفتار انحرافی به وسیله دوستان فرد مجرم تعیین می شود.
چهار گام زیر این فرآیند رانشان می دهد:
1- رفتار انحرافی ، مانند دیگر رفتارهای معمولی در اثر کنش متقابل اجتماعی با دیگران به ویژه دوستان ناباب آموخته می شود.
2- یادگیری رفتار انحرافی هم مستلزم یادگیری تکنیکهای ارتکاب جرم و هم انگیزه ها، سایقها و گرایشهای مناسب برای تبهکاری است.
3- رفتار انحرافی فرد می تواند از جنبه های خاصی مانند: فراوانی، اولویت، دوام و شدت تماس متفاوت باشد. هر چه سطح تماس فرد با افراد یا گروههای تبهکار برحسب این چهار متغیر بالاتر باشد ، احتمال کجروی بیشتر می شود.
4- انسان بدان سبب مجرم می شود که فراوانی امکانات قانون شکنی بر محدودیتهای نامساعد آن بچربد. در واقع اگر ارزشهای یک نفر و ارزشهای افرادی که بر او تأثیر شدید دارند به جای حمایت از رفتار بهنجار از رفتار انحرافی حمایت کنند احتمالاً آن فرد مجرم خواهد شد.
7- رویکردهای التقاطی
در حالیکه نگرشهای اختصاصی به موضوع منجر به استفاده از چهار چوب نظری خاص آن رویکرد در پژوهشها گردیده است ، عده ای نیز دیدگاههای التقاطی را مورد توجه قرار داده و بادید وسیعتری به موضوع نگریسته اند . یکی از مطالعات کلاسیک در این زمینه پژوهشی است که توسط مشکارنی و مشکانی انجام شده است. نظریه تلفیقی این پژوهشگران شامل دو مؤلفه است که مجموعاً چهارچوب نظری پژوهش را تشکیل می دهد و به صورت مدل تحلیلی در آلگوریتم 1- نشان داده شده است. مؤلفه اول را کنترل های خانوادگی ، اجتماعی، روابط عاطفی کودک و نوجوان با افراد مهم در زندگی او قبیل اقوام، معلمین، دوستان صالح و غیره تشکیل می دهند که نقش بازدارنده در گرایش به بزهکاری دارند. مؤلفه دوم از نیروهای وارده بر کودک و نوجوان اثر می گذارند و او را درجهت بزهکاری سوق می دهند تشکیل می دهد. بدیهی است که بین مؤلفه اول و دوم کشمکشی در بین است و تعامل بین آن دو است که نهایتاً موضع کودک و نوجوان را نسبت به بزهکاری تعیین می کند. جمعیت مورد مطالعه در پژوهش 140 نوجوان پسر در کانون اصلاح تربیت و 15 دختر در زندان اوین بخش زنان می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد نتایجی که از تلفیق دو نظریه پیوند افتراقی و کنترل اجتماعی از این آزمون تجربی حاصل شده است، نشانه یا شاخص مؤلفه وابستگی نوجوان به خانواده و مؤلفه وضع سلامت خانواده با شدت بزهکاری مؤثر است . بدین ترتیب که هر چه پیوندهای عاطفی نوجوانان با خانواده بیشتر می شود و روابط پدر و مادر با فرزندان سالمتر و امن تر باشد بزهکاری کاهش می یابد.

4- سؤالات تحقیق
1- آیا بین مشکلات مالی و اقتصادی و کژرفتاریهای نوجوانان رابطه وجود دارد؟
2- آیا محیط طبیعی فرد در آن زندگی می کند می تواند به نحوی در کژرفتاریهای نوجوانان مؤثر واقع شود؟
3- آیا دیدگاه فرهنگی خانواده می تواند مؤثر بر کژرفتاریهای نوجوانان باشد؟
4- آیا بین طلاق و جدائی والدین و کژرفتاریهای نوجوانان رابطه وجود دارد؟
5- آیا کمبود محبت والدین می تواند دلیلی بر کژرفتاریهای نوجوانان باشد؟
6- آیا اشتغال به کار مادر دلیل کژرفتاریهای نوجوانان است؟
7- آیا اعتیاد اعضای خانواده می تواند در رفتار اطفال و نوجوانان تأثیرپذیر باشد؟

5- اهداف پژوهش
با توجه به مطالب ذکر شده و اهمیتی که جلوگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان و اصلاح و تربیت این دسته از بزهکاران در پیشبرد هدفهای توسعه اجتماعی دارد موضوع مورد بررسی انتخاب شده است و هدف از انجام این پژوهش شناخت مسائل زیر میباشد:
الف) بررسی و شناخت میزان تأثیر روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان در بزهکاری جوانان.
ب) بررسی وشناخت میزان تأثیر طلاق و جدائی در بزهکار ی نوجوانان.
ج) آگاه ساختن مسئولان امر از اطلاعات بدست آمده و توفیق بیشتر در برنامه ریزی بهتر برای اصلاح این دسته از نوجوانان.
6- اهمیت وضرورت پژوهش
با توجه به تحول جامعه و تغییر نظام اقتصادی از کشاورزی به صنعتی و ازدیاد شهرگرائی و گسترش جامعه شهری و در نتیجه پیچیده تر شدن روابط اقتصادی و اجتماعی افراد پدیده ای به نام بزهکاری اطفال و نوجوانان را نیز با توجه ره آمارها افزایش داده است. لزوم نگرش به عوامل پدیدآورنده این محفل اجتماعی و تعیین راهها و خط مشی های پیشگیری و درمان آن و توجه به وجود خانواده هائی را که از هر نظر به مسائل و مشکلات اطفال خود توجه نموده و احساس ایمنی را در آنان افزایش دهند به این پژوهش اهمیت خاصی می بخشند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 92   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بزهکاری

مقاله ای در مورد بزهکاری اطفال

اختصاصی از فی فوو مقاله ای در مورد بزهکاری اطفال دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ای در مورد بزهکاری اطفال


مقاله ای در مورد بزهکاری اطفال

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:14

فهرست:

بزهکاری اطفال

پیشگیری از بزهکاری

 ایجاد یک محیط سالم

کنترل موقعیت خطر

ریشه یابی بزهکاری اطفال ونوجوانان

دادرسی کیفری منطبق بر منشور جهانی حقوق کودکدادرسی است که در آن سعی می‌شود بازداشت کودکانتا حد ممکن تنها در موارد ضروری صورت می‌گیرد.دکترحسنعلی موذن زادگان مدرس دانشگاه تهران درگفت وگو با سرویس حقوقی ایسکانیوز با بیان اینمطلب اظهار داشت: تعیین حداقل سن مسوولیت کیفریو تعیین واکنشهای اصلاحی درمانی و حرفه آموزی ازجمله مسایلی به شمار می‌رود که برای انطباققوانین داخلی با منشور جهانی حقوق کودک ضروریاست.
وی افزود: حداقل سن مسوولیت کیفری یعنی سقف 18 واز کف 10 سال باید تعیین شود به طوری که اطفال زیر10 سال باید از داشتن مسوولیت کیفری مبرا دانست واطفال بین 10 تا 18 سال را به گونه ای مجازات کنیمکه میزان آن با بزرگسالان متفاوت باشد. این وکیل دادگستری ادامه داد: تاسیس نهادهایمیانجیگری کیفری برای رسیدگی به بزهکاری اطفالاز طریق دخالت مددکاران اجتماعی و اشخاصکارآزموده برای حل وفصل دعاوی کیفری کودکانخارج از جراید رسمی کیفری نیز از جمله مواردی است که باید برای انطباق قوانین داخلی و منشورجهانی حقوق کودک به آن توجه گردد. این حقوقدان با اشاره به پرونده شخصیت برایبزهکاران نوجوان تصریح کرد : در سیستم دادرسیاطفال باید برای اطفال بزهکار پرونده شخصیت ازنظر گرفته شود این پرونده شخصیت باید در جرایممهم یا جرایمی که مجازات سه سال حبس به بالادارند و جرایم مستوجب حدود قصاص به صورت الزامیبرای اطفال بزهکار گشوده شود. دکتر موذن زادگان تاکید کرد : در جرایم مهم یعنیجرایمی که مجازات آنها از سه سال حبس به بالا استیا در جرایمی که مجازات آنها قصاص و حد مجرم استاگر کودکان این جرایم را مرتکب شوند حقداشتنوکیل تسخیری باید برای آنها در قانون در نظرگرفته شود.
استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهرانیاد آور شد: دادرسی کیفری اطفال منطبق بر منشورجهانی حقوق کودک دادرسی است که در آن سعی می‌شودبازداشت و حبس کودکان حتی الامکان و حتیالمقدور به پایین تر حد ممکن خود برسد و برایکودکان مجازات های جایگزین حبس چه در مرحلهرسیدگی و چه در مرحله تحقیقات پیش بینی می‌شود . دکتر موذن زادگان در پایان با انتقاد از مدیریتنسبتی که در حال حاضر در کانون اصلاح و تربیتاعمال می‌شود و با پیشنهاد کردن مدیریت علمی جایگزین مدیریت سنتی برای آنها . وی خاطر نشان ساخت: درکانون اصلاح و تربیت بایددایره مددکاری برای اینکه به کودکان از طریقفارغ التحصیلان علوم اجتماعی کمک شود همچنینپیش بینی شود این دایره مددکاری خارج از فرآیندرسمی آیین دادرسی کیفری مشکلات کودکان بزهکاررا حل و فصل کند .

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ای در مورد بزهکاری اطفال