فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله فردوسی

اختصاصی از فی فوو دانلودمقاله فردوسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
استاد بزرگ بی بدیل حکیم ابوالقاسم منصوربن حسن فردوسی طوسی ، شاعر بزرگ حماسه سرای ایران و یکی از شاعران مشهور عالم و ستارة درخشندة آسمان ادبیات فارسی و از مفاخر نامبردار ملت ایرانست ، و بسبب همین عظمت مقام و مرتبت سرگذشت او مانند دیگر بزرگان دنیای قدیم با افسانه ها و روایات مختلف در آمیخته است . مولد او قریة باژ از قراء ناحیة طابران ( یا : طبران ) طوس متولد شده بود یعنی همانجا که امروز آرامگاه اوست ، و او در آن ده در حدود سال 329 - 330 هجری ، در خانواده یی از طبقة دهقانان چشم بجهان هستی گشود .
چنانکه می دانیم « دهقانان » یک طبقه از مالکان بودند که در دورة ساسانیان ( و چهار پنج قرن اول از عهد اسلامی ) در ایران زندگی می کرده ویکی از طبقات اجتماعی فاصل میان طبقة کشاورزان و اشراف درجة اول را تشکیل می داده و صاحب نوعی از «اشرافیت ارضی» بوده اند . زندگانی این دسته در کاخهایی که د راراضی خود داشتند می گذشت و بوسیلة «روستائیان» از آن اراضی بهره برداری می نموده و در جمع آوری مالیات اراضی با دولت ساسانی و سپس در عهد اسلام با دولت اسلامی همکاری داشته اند و تا حدود حملة مغول بتدریج بر اثر فتنه ها و آشوبها و تضییقات گوناگون از بین رفتند . اینان در حفظ نژاد و نسب و تاریخ و رعایت آداب و رسوم ملی تعصب و سختگیری خاص می کردند و بهمین سبب است که هر وقت در دورة اسلامی کسی را «دهقان نژاد» بدانند مقصود صحت نژاد ایرانی اوست و نیز بهمین دلیل است که در متون فارسی قرون پیش از مغول « دهقان » بمعنی ایرانی و مقابل «ترک» و «تازی» نیز استعمال می شد .
فردوسی از چنین طبقة اجتماعی ایران و بهمین روی از تاریخ ایران آ‎گاه بود ، بایران عشق می ورزید ، بذکر افتخارات ملی علاقه و از سرگذشت نیاکان خویش آگهی داشت . وی از خاندانی صاحب مکنت و ضیاع وعقار بود و بقول نظامی عروضی صاحب چهار مقاله در دیه باژ « شوکتی تمام داشت و بدخل آن ضیاع از امثال خود بی نیاز بود » ولی این بی نیازیش پایدار نماند زیرا او همة سودهای مادی خود را بکناری نهاد و وقتی تاریخ میهن خود و افتخارات گذشته آنرا در خطر نیستی و فراموشی یافت هم خود را باحیاء تاریخ گذشته مصروف داشت و از بلاغت و فصاحت معجزه آسای خود در این راه یاری گرفت ، از تهیدستی نیندیشید ، سی سال رنج برد ، و بهیچروی ، حتی در مرگ پسرش ، از ادامة کار باز نایستاد ، تا شاهنامه را با همة رونق و جلا و شکوه و جلالش ، جاودانه برای ایرانی که می خواست جاودانی باشد ، باقی نهاد « که رحمت بر آن تربت پاک باد » .
فردوسی ظاهراً در اوان دقیقی ( حدود 367 - 369 هـ . ) بنظم داستانهای منفردی از میان داستانهای قدیم ایرانی سرگرم بود ، مثل داستان « بیژن و گرازان » ، که بعدها آنها را در شاهنامة خود گنجانید ، و گویا این کاررا حتی در عین نظم شاهنامة ابومنصوری یا بعد از آن نیز ادامه می داد و داستانهای منفرد دیگری را مانند اخبار رستم ، داستان رستم و سهراب ، داستان اکوان دیو ، داستانهای مأخوذ از سرگذشت بهرام گور ، جداگانه بنظم در می آورد ، اما تاریخ نظم این داستانها مشخص نیست و تنها بعضی از آنها دارای تاریخ نسبه روشن و آشکاریست مثلاً داستان سیاوش در حدود سال 387 هـ . سروده شده و نظم داستان نخجیر کردن رستم با پهلونان در شکارگاه افراسیاب در 389 شروع شد .
آغاز نظم شاهنامه : اما نظم شاهنامه ، یعنی شاهنامه یی که در سال 346 هجری بامر ابومنصور محمدبن عبدالرزاق سپهسالار خراسان فراهم آمده بود ، دنبالة اقدام دقیقی شاعرست در همین مورد . پیش ازین گفتیم که دقیقی بعد از سال 365 که سال جلوس نوح بن منصور سامانی بود ، بامر او شروع بنظم شاهنامة ابومنصوری کرد ولی هنوز بیش از هزار بیت آنرا بیت آنرا بنظم در نیاورده بود که بدست بنده یی کشته شد .
بعد از شهرت کاردقیقی در دهة دوم از نیمة دوم قرن چهارم و رسیدن آوازة آن و نسخه یی از نظم او بفردوسی ، استاد طوس بر آن شد که کار شاعر جوان دربار سامانی را بپایان برد . ولی مأخذی را که دقیقی در دست داشت مالک نبود و می بایست چندی در جست و جوی آن بگذراند . اتفاق را یکی ازدوستان او درین کار با وی یاوری کرد و نسخه یی از شاهنامة منثور ابو منصوری را بدو داد و فردوسی از آن هنگام بنظم شاهنامه دست یازید ، بدین قصد که کتاب مدون و مرتبی از داستانها و تاریخ کهن ترتیب دهد .
تاریخ این واقعه یعنی شروع بنظم شاهنامه صریحاً معلوم نیست ولی با استفاده از قرائن متعددی که از شاهنامه مستفاد می گردد و انطباق آنها بر وقایع تاریخی ، می توان آغاز نظم شاهنامة ابومنصوری را بوسیلة استاد طوس سال 370 - 371 هجری معلوم کرد .
این کار بزرگ ، خلاف آنچه تذکره نویسان و افسانه سازان جعل کرده اند ، بامر هیچیک از سلاطین ، خواه سامانی و خواه غزنوی ، انجام نگرفت بلکه استاد طوس بصرافت طبع ، بدین مجاهدت عظیم دست زد و در آغاز کار فقط از یاوری دوستان خود و یکی از مقتدرین ایرانی نژاد محلی در طوس بهره مند شد که نمی دانیم که بود ولی چنانکه فردوسی خود می گوید او دیر نماند و بعد ازو مردی دیگر ، هم از متمکنان و بزرگان محلی طوس ، بنام « حیی» یا «حسین» بن قتیبه شاعر را زیر بال رعایت گرفت و در امور مادی ، حتی پرداخت خراج سالانه ، یاوری نمود ، و مردی دیگر بنام « علی دیلمی » هم در ینگونه یاوریها شرکت داشت . اما اینان همه از یاوران و دوستان و بزرگان محلی طوس یا ناحیة طابران بودند و هیچیک پادشاه و سلطان نام آوری نبود .
تذکره نویسان در شرح فردوسی نوشته اند که او بتشویق سلطان محمود بنظم شاهنامه پرداخت و علت این اشتباه آنست که نام محمود در نسخ موجود شاهنامه ، که دومین نسخة شاهنامة فردوسی است ، توسط خود شاعر گنجانیده شده ، چنانکه بموقع خواهیم گفت ، و نسخة اول شاهنامه که منحصر بود بمنظوم ساختن متن شاهنامة ابومنصوری ، موقعی آغاز شده بود که هنوز 19 سال از عمر دولت سامانی باقی بود و اگر فردوسی تقدیم منظومة خود را بپادشاهی لازم می شمرد ناگزیر بدرگاه آل سامان ، که خریدار اینگونه آثار بودند ، روی می نمود و بهرحال نمی توانست در آن تاریخ بدرگاه سلطانی که هنوز روی کار نیامده بود بشتابد . محمود ترکزاد غزنوی نه تنها در ایجاد شاهنامة استاد طوس تأثیری نداشت بلکه تنها کار او قصد قتل گویندة آن ، بگناه دوست داشتن نژاد ایرانی و اعتقاد به تشیع ، بوده است و بس .
اتمام اولین نسخة شاهنامه : گفتیم که فردوسی ، مدتی پیش از بدست آوردن نسخة شاهنامة منثور ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی ، در دوران جوانی و پیش از چهل سالگی ، سرگرم نظم بعضی از داستانهای قهرمانی بود تا بنابر شرحی که گذشت در حدود سال 370 - 371 هجری نسخة شاهنامة منثور ابومنصوری را بیاری یکی از دوستان طوسی خود بدست آورد و بنظم آن همت گماشت ، و پس از سیزده یا چهارده سال ، در سال 384 یعنی ده سال پیش از آشنایی با دربار محمود غزنوی ، آنرا بپایان رسانید . تاریخ مذکور در پاره یی از نسخ قدیم شاهنامه دیده می شود مثلاً در یک نسخه از شاهنامة موجود در موزة بریتانیا در لندن تاریخ ختم آن چنین است :
سرآمـــد کنـــون قصــة یزدگرد بماه سفند ارمذ روز ارد
ز هجرت سه صد سال و هشتاد و چار بنام جهـان داور کردگـار
و در یک نسخة دیگر از کتابخانة شهر استرازبورگ (فرانسه) تاریخ ختم کتاب بدینگونه است :
گذشته از آن سال سیصد شمار برو بر فزون بود هشتاد و چار
و در ترجمه یی که فتح بن علی بنداری اصفهانی بحدود سال 620 - 624 از شاهنامه بعربی ترتیب داد ، باز تاریخ ختم شاهنامه سال 384 است .
مقایسة ترجمة البنداری با شاهنامة معمول این نکته را بر ما روشن می کند که بسیاری از مطالب موجود در شاهنامه های متداول در آن ترجمه موجود نیست و ازینجا دریافته می شود که نسخة مورد استفادة البنداری کوتاهتر و مختصرتر بود . علت آنست که فردوسی ، نخستین بار که شاهنامه را بنظم در می آورد ، از شاهنامة ابومنصوری استفاده کرد یعنی از کتابی که خیلی از داستانهای اضافی که فردوسی از مآخذ دیگر بدست آورده بود ، در آن وجود نداشت ، درست مثل کتاب غرر اخبار ملوک الفرس ثعالبی که مأخذ اساسی آن هم همان شاهنامة ابو منصوری بود .
ختم دومین نسخة شاهنامه : دومین نسخة شاهنامه محصول تجدید نظر چندین سالة فردوسی در منظومة خود و افزایش مطالبی بر آن از مآخذ دیگر مخصوصاً از اخبار رستم تألیف « آزادسرو » نامی است که در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری می زیسته است . در حالی که این افزایشها بر نخستین نسخة شاهنامه صورت می گرفت ، موضوع آشنایی شاعر با عمال محمود غزنوی و دربار آن پادشاه جهانجوی هم بپیش آمد . حصول این آشنایی مقارن بود با شصت و پنج یا شصت و شش سالگی شاعر یعنی سال 394 یا 395 و ده سال بعد از ختم نسخة اول شاهنامة منظوم ، و گویا که این ارتباط بوسیلة ابوالعباس اسفراینی نخستین وزیر محمود ( عزل و حبس او در سال 401 اتفاق افتاد ) و برادر سلطان یعنی نصربن ناصر الدین سبکتکین ( م 412 هـ ) اتفاق افتاده باشد . تا این تاریخ یعنی تا سال 394 - 395 هجری ، نخستین نسخة منظوم شاهنامه شهرت بسیار یافته بود و طالبان از آن نسخه ها برداشتند و با آنکه پدید آورندة آن شاهکار به پیری گراییده بود و تهیدستی بر او نهیب می زد ، هیچیک از بزرگان و آزادگان با دانش که از منظومة زیبایش بهره مند می شدند در اندیشة پاداشی برای آن آزاده مرد بزرگوار نبودند در حالی که او نیازمند یاری آنان بود و می گفت :
چو بگذشت سال از برم شصت و پنج فزون کردم اندیشة درد و رنج
بتاریخ شاهان نیاز آمدم به پیش اختر دیرساز آمدم
بزرگان و با دانش آزادگان نبشتند یکسر سخن رایگان
نشسته نظاره من از دورشان تو گفتی بدم پیش مزدورشان
جز احسنت ازیشان نبد بهره ام بکفت اندر احسنتشان زهره ام
سر بدره های کهن بسته شد وز آن بند روشن دلم خسته شد

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  22  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله فردوسی

دانلود مقاله مه

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله مه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
با وجود پیشرفتهای تکنولوژی، هنوز مه، بعنوان خطری جدی برای هوانوردی، دریانوردی و راه و ترابری محسوب می شود. سیستم های حمل و نقل جاده‌ای، هوایی و دریایی به علت وجود مه غلیظ، دچار اختلال می شوند و درصد بسیاری از خسارات جانی و مالی بدلیل وجود مه ایجاد می گردد.
طبق تعریف، مه به هر ابری اتلاق می گردد که میدان دید ناظر را کاهش دهد و آن را از هزار متر به 100 و حتی 10 متر محدود کند. مه می تواند از چند ساعت تا چندین روز ماندگار باشد و بطور طبیعی تحت تأثیر نیروی عمودی قوی و گرمای خورشیدی پراکنده شود. بطور کلی مه یک پدیده آب و هوایی در سطح وسیع است و محاسبه رخداد مه تنها از طریق مشاهده می تواند مورد توجه قرار گیرد.
آمار نشان دهنده خسارات بسیار ناشی از مه غلیظ در سرتاسر جهان می باشد. لذا، کشورها را بر آن داشته تا با ابداع سیستم های عملیاتی و قابل استفاده جهت مه‌زدایی در سطح جاده ای، هوایی و دریایی از خسارات وارده احتمالی بکاهند. کشورهای پیشرفته جهان نظیر امریکا، روسیه، ایتالیا، چین و ... در خصوص مقابله با پدیده مه آزمایشات و ابداعاتی انجام داده اند و نتایج تحقیقاتی مه‌زدایی آنها نیز انتشار یافته است. لذا همانطور که کشورهای پیشرفته جهان با توجه به فناوری پیشرفته، پراکنش این پدیده مخرب را نیازی مبرم می دانند، ما نیز باید با در نظر گرفتن آمار خسارات جانی و مالی ناشی از مه به فکر تحقیقات و عملیات توسعه فن آوری در زمینه مه‌زدایی باشیم. شکی نیست که مه را می توان با روشهای مصنوعی از بین برد. با آزمایشات بیشتر در مورد تکنیکهای موجود می توان قوانینی را بوجود آورد که بتوانند در ایجاد تکنیکهای موفق و بهتر و کاهش دادن بیشتر هزینه و خطر عملیات مورد استفاده قرار گیرد. لذا آزمونهای تجربی ما را به سمت استاندارد کردن تکنیکهای مه‌زدایی سوق می دهد.
علیرغم پیشرفتهای تکنولوژیکی، هنوز مه برای هوانوردی و دریانوردی یک خطر جدی محسوب می شود. بعلت وجود مه غلیظ، سیستم های حمل و نقل جدید با سرعت بالا، متناوباً دچار اختلال می‌شوند. درصد زیادی از خسارات جانی، مالی و کاهش بهره‌وری در صنعت، بدلیل وجود مه ایجاد می شود. مه، در هوانوردی نیز مشکلاتی ایجاد می کند.

 

تعریف مه
طبق تعریف، نام مه به هر ابری اتلاق می شود که میدان دید ناظر را کاهش دهد و آن را به 100 تا 1000 متر محدود کند. مه از قطرات بسیار ریز و بی شمار آب یا بلورهای یخ در تعادل کلوئیدی پایدار با محیط بوجود آمده است. برخلاف بیشتر ابرهای دیگر، مه از چند ساعت تا چندین روز پایدار بوده و بطور طبیعی تحت تأثیر نیروی عمودی قوی و گرمای خورشیدی پراکنده می شود.
اقلیم شناسی مه
مه یک پدیده آب و هوایی در سطح وسیع است. رطوبت و سرمایش مورد نیاز برای شکل گیری آن و شرایط هواشناسی و جغرافیایی محلی در شکل گیری این پدیده بسیار تأثیرپذیرند.
در واقع محاسبه رخداد مه تنها از طریق مشاهده می تواند مورد توجه قرار گیرد. چرا که یک خلبان و یک کاپیتان کشتی برای کشتیرانی نیاز به دید کافی دارند، و مه ملاک بزرگی برای فرودگاه ها، فانوسهای دریایی، بندرگاه ها و کشتیهاست. بنظر می رسد که مه عمدتاً یک پدیده ساحلی است. با توجه به استثناهای جالب توجه در غرب اروپا؛ بیشترین رخداد مه در دنیا تقریباً در نواحی ساحلی دیده می شود. این نوع مه ها عمدتاً در نتیجه سرمایش هوای گرم و نمناک اقیانوس که از روی جریانات هوای سرد اقیانوسها عبور می کند، شکل می گیرند. دو ناحیه از مه خیزترین نواحی دنیا، سواحل غربی و شمال آمریکا و آفریقا هستند که به ترتیب توسط سرمای هامبولت و جریانات بنگولا شکل می گیرند.
با شدت کمتر، کاناریز و جریانات غرب استوایی به ترتیب در ساحل شمال غربی آفریقا و ساحل غربی استرالیا شرایط ایجاد مه را به وجود می آورند. همه این نواحی دارای یک فرکانس (تکرار) تناوب مه در هر فصل می باشد. جریانات دریایی کالیفرنیا مسئول تکرار زیاد مه بر روی سواحل کالیفرنیا در ماههای تابستان است که در مجموع، بیشتر بصورت مه گرم هستند.
مه دریایی مرسوم تابستانی در نواحی گرندبنکس در نیوفوندلند از جابجایی هوای مجاور آبهای گرم گلف استریم با جریانات سرد اقیانوس در مجاورت بنکس بوجود می آید.
در حالت مشابه، هم جواری جریان هوای گرم ژاپن و جریانات سردی که از دریای بنکس تولید می شود، ناحیه ای با فرکانس های بالای مه در میان دریای ژاپن و کره در طول ماههای تابستان ایجاد کرده است. همچنین این شرایط مشابه در جنوب شرقی آمریکای جنوبی، جایی که جریانات گرم برزیل به آبهای سردتر غربی می‌پیوندد؛ مشاهده شده است.
مه‌های هوای نواحی گرمسیری که بر روی اروپای غربی در زمستان رخ می دهند، همان هوای گرم دریایی است که سرد شده و عملاً از روی نواحی سرد قاره ای عبور کرده است. مه‌های تابشی نیز در دره های اروپای غربی در طول تابستان اتفاق می افتند. در هر کدام از این موارد، مه گاهی اوقات ابر سرد است. در دماهای زیر نقطه انجماد یعنی در شمال غربی ایالت متحده، آلاسکا و گرینلند نواحی وجود دارد که مه به دفعات رخ می دهد. بدون شک بیشتر مه‌هایی که در عرضهای جغرافیایی دور تشکیل می شوند، مه های یخی هستند.
انواع مه
از لحاظ فیزیکی بین مه و ابر تفاوت زیادی وجود ندارد، هر دو از قطرات کوچک آب تشکیل شده اند که در هوا معلق اند. اما مه در هوای نزدیک سطح زمین تشکیل می شود و ابر مشخصه هوای ارتفاعات بالاتر است. بنابراین تفاوت موجود بین مه و ابر مربوط به رویش و محل تشکیل است نه شکل ظاهری آنها. ابر هنگامی تشکیل می شود که هوا با صعود و انبساط خود به طور بی رویه خنک شود، اما مه از طریق سرد شدن هوا در اثر تماس و مخلوط شدن و اشباع هوا از قطرات آب تشکیل می گردد. معمولاً تفاوت بین مه غلیظ و ابرهایی که در سطح پایین قرار دارند به قدری کم است که هنگامی که در مجاورت هم قرار می گیرند نمی توان آنها را از یکدیگر متمایز ساخت.
مه را با توجه به علت شکل گیری آن، طبقه بندی می کنند. برای شکل گیری مه، هوای اشباع و حضور هسته های میعان لازم است. نظر به اینکه هسته های میعان در لایه های مرزی اتمسفر به وفور قابل دسترس هستند، چگالش آغاز می شود. مه زمانی شکل می گیرد که هوا به نقطه اشباع خودش رسیده باشد و یا توسط سرمایش و یا افزایش رطوبت به نقطه شبنم رسیده باشد. در اتمسفر وجود جابجایی های مختلف و مکانیزم های سرمایش، مه را افزایش می دهد.
انواع مه، به شرایط موجود برای تشکیل آن بستگی دارد و در چهار گروه تقسیم بندی می شود:
1. مه تابشی
2. مه همرفتی
3. مه جبهه ای
4. مه دره ای
اما از نظر قابلیت دید، مه به انواع مختلفی تقسیم بندی می شود که این تقسیم بندی از نظر کاربری در حمل و نقل هوایی بسیار حائز اهمیت است:

 

 

 


مه در ابتدا بوسیله سرمایش هوای محبوس شده، شکل می گیرد. که این نوع مه را مه توده هوا می نامند. چنین مه هایی طبق مکانیزم های سرمایش و جابجایی بوجود می آیند. مه های فرارفتی هنگامی که هوا در ناحیه ای دارای اختلاف دما باشد، بوجود می آیند. چنین مه هایی به وفور در سواحل آبهای آزاد دیده می شوند. گرما، هوای مرطوب و نم‌داری که بر روی سطح آب بصورت ناگهانی و یا بتدریج سرد شده است را به آرامی جابجا می کند، و باد دمای آنرا پایین می آورد، در این زمان شرایط مساعد برای شکل گیری مه بوجود می آید. چنین شرایطی زمانی اتفاق می افتد که:
1. هوای گرم تابستانی در روی زمین، بطرف آبهای سردتر ساحلی بر روی سواحل شرقی قاره ها و آبهای وسیع، جابجا شود.
2. که هوای گرم اقیانوس بر روی جریان آبهای سرد اقیانوس حمل شود.
3. هوای گرم استوایی بر روی اقیانوس جابجا شود.
از طرفی مه بخار زمانی اتفاق می افتد که هوای سرد از یک توده زمینی سرد کوچک در زمستان بر روی سطوح آب گرم اقیانوسها، دریاچه ها و رودخانه ها جابجا شود.
مه های تابشی زمانی شکل می گیرند که هوای ساکن و مرطوب در نزدیک زمین پایدار و راکد شده؛ و در طول یک شب ابری به علت افزایش تابش خروجی سردتر شود. دره ها فاکتوری جزیی برای مه تابشی هستند. هوایی که در ارتفاعات بالاتر سرد شده، به درون دره‌ها جریان می یابد و در آنجا روی هم جمع شده و انباشته می شود. در نتیجه بعد از آن مه غلیظ دمای هوا را پایین می آورد. مه فراشیبی مه توده هواست و وقتی که هوای ثابت بصورت آدیاباتیک تا نقطه اشباع سرد می شود، بوجود می آید.
مه هایی که بوسیله افزایش بخار آب از طریق هوایی که به نقطه اشباع رسیده، شکل می گیرند؛ ابرهای قدامی (جلویی) نامیده می شوند. در این زمان بارانی گرم از میان هوای سرد در سطح جلویی ریزش می‌کند و با تبخیر باران، هوا اشباع می شود. اگر هوایی که از میان باران گرم عبور می کند. در ابتدا غیراشباع باشد، بوسیله فرآیند تبخیر، تا نقطه شبنم سرد می شود. از نقطه نظر پراکندگی و شکل گیری، مه را می توان به سه دسته تقسیم کرد: مه یخی، مه ابر سرد و مه گرم. این سیستم طبقه بندی بیشتر به پراکندگی مه بستگی دارد تا به مکانیزم شکل گیری.
مه یخی ، ذرات معلق یخ است که در درجه حرارت های بسیار پایین و در طول پاکسازی تحت شرایط آرام رخ می دهد. مه یخی بندرت در دماهای کمتر از در مجاورت چشمه‌های بخار آب برسد. چنین چشمه هایی در نواحی جریانات آب باز و رودخانه ها وجود دارند. بعلت وجود دماهای بسیار پایین، افزودن تنها مقدار بسیار کمی بخار آب برای رسیدن به نقطه اشباع و تشکیل مه یخی کافی است.
مه ابر سرد، عبارتست از قطرات آبی که دمای آنها زیر نقطه انجماد است. اگر چه بخش عمده توده آب در یخ می بندد، اما برخی از قطرات آب در مرحله ای از مایع در دمای پایین ، یعنی دمایی که قطرات آب خالص یخ می بندد، باقی می مانند. فقدان توده های یخ مناسب (هسته های مناسب جهت تشکیل یخ در اتمسفر) مانع تشکیل و شکل گیری بلورهای یخ می شود. مشخص شده است که بیش از 80% ابرهایی که گرم تر از هستند، دارای قطرات مایع و اما تقریباً نصف آنها مخلوط مایع و یخ می باشند. در ، تنها 10% ابرها دارای قطرات مایع هستند، اگرچه 30% آنها هم شامل قطرات ابر سرد و هم شامل بلورهای یخ می باشند.
مه گرم، عبارتست از قطرات آب در بالاتر از دمای انجماد. این مه ها دارای پایداری کلوئیدی ترمودینامیکی می باشند. مه های گرم از عمومی ترین انواع مه هستند.
ساختار فیزیکی مه
با وجود اینکه تحقیقات جالبی در طول 3 دهه اخیر در مورد پدیده مه انجام شده است، اما میزان اطلاعات موجود و در دسترس در زمینه ساختار مه در حالت کلی بسیار ناچیز است. اندازه گیری های ساختار عمومی مه نیز بطور پراکنده انجام شده است. علت کمبودها فقدان ابزارهای کافی و تغییرپذیری زیاد در خواص مه با توجه به نوع و طول عمر آن است. ضمن اینکه اندازه گیری های صحیح آماری با استفاده از مشخصات فیزیکی مه میسر نیس؛ اما خواص و فواید معمولی مه، قابل دسترس است. مه ها بر اساس ساختمان تشکیل، به مه های آبی و یخی طبقه بندی می شوند. جدول پایین بطور خلاصه و مختصر خواص فیزیکی این مه ها را بیان می کند.
بیشتر مشاهدات منتشر شده در مورد مه یخی از عرضهای جغرافیایی آلاسکا بدست آمده است. به طور کلی مه یخی بیشتر ناشی از تزریق بخار آب به داخل اتمسفر است که بعلت فعالیتهای بشری نظیر وسایل و ابزار صنعتی گرمایی، کارخانجات، منفذهای رطوبتی هوا، سوختن روغن و زغال سنگ جهت ایجاد گرما بوجود می آید. غلظت، مقدار توزیع و گنجایش آب جامد در ذرات مه یخی در مکانهای مختلف به درجه حرارت، رطوبت و میزان نم موجود در آن مکان بستگی دارد. ذرات یخی به سه نوع عمده و اصلی شکل می گیرند. شش ضلعی ها، منشورها و دروگستال ها . یک دروگستال؛ ذره مه یخی بسیار ریز با قطری در حدود 3 تا 10 میکرون است که از یخ زدن مستقیم و بدون واسطه قطرات آب ابر سرد در دمایی کمتر از شکل گرفته است. تعداد بلورهای یخ از چند عدد در سانتی متر مکعب با دماهای به 700 ذره در سانتی‌متر مکعب با دمای افزایش می یابد.

 

مشخصه‌های مه

 

 

 

 

 

 

 

مأخذ: WMO ، هفتمین کنفرانس علمی تعدیل آب و هوا، تایلند.
در این زمان دمای هوا در محدوده ای بالاتر از شکل گیری یخ یعنی تا بوده و بخار آب بسرعت تبدیل به مایع می شود و بصورت بلورهای یخی نسبتاً بزرگ در می آید. غلظت بلورهای یخی، به طرز چشمگیری میدان دید را کاهش می دهد. بلورهای یخ کوچکتر و دروگستال ها که در دوره های طولانی تر بصورت معلق باقی می مانند، در دماهای پایین تر از شکل می گیرند. تعداد دروگستال ها با کاهش درجه حرارت بسرعت افزایش می یابد و میدان های دید پایینی را در مه یخی ایجاد می کند.
در اتمسفر بین خواص فیزیکی مه های ابر سرد و گرم تفاوتی وجود ندارد. خواص فیزیکی یک قطره آب در مه، چه گرم و چه ابر سرد، به روشهای شکل گیری آن بستگی دارد. مه های تابشی که دارای ویژگی های درون مرزی در دره ها هستند، تمایل به غلظت بالای قطرات کوچک آب دارند. مه های فرارفتی که از انواع مه های ساحلی و اقیانوسی هستند، تمایل به غلظت نسبی پایین قطرات بزرگ آب دارند. ریزش باران ریزه از مه های همرفتی برای چند ساعت امری عادی است این تفاوتها میان مه های همرفتی و تابشی با ماهیت و غلظت هسته های میعان ، در محیط های دریایی و قاره ای ثابت باقی می‌ماند. ضخامت یک لایه مه می تواند در محدوده ای از چند ده متر برای مه های تابشی تا چند صد متر برای مه های همرفتی تغییر کند.
بطور کلی، بادها میدان دید را در مه های تابشی کاهش می دهند. در مه تابشی معمولاً بیشتر ناهمگنی در فضا و مکان وجود دارد که تحت آن شرایط، در طول یک دوره 10 دقیقه ای تغییرات مهمی را ایجاد خواهد کرد.
مفاهیم کلی تعدیل مه
هدف از پراکندگی مه، بهبود میدان دید است. رابطه (1) میدان دید هواشناسی مه را نشان می دهد. V میدان دید است که در واقع هدفی تیره را در مجاورت یک ابر افقی در طول روز، با آستانه 2% آشکار می کند و عبارتست از:
(1)
در اینجا M ، تعداد قطرات (غلظت مه) یا بلورهای یخ است، r شعاع ذرات مه، K میزان پراکندگی ذرات مه و جمع همه ذرات مه می‌باشد. در یک میدان دید ضعیف با قطرات کروی مه، مقدار پراکندگی، مقدار ثابتی معادل 2 است.
با توجه به رابطه (1) می توان به این نتیجه رسید که با افزایش تعداد ذرات مه، یا افزایش شعاع ذرات و یا افزایش هر دو، میدان دید کاهش می یابد. چون میدان دید با عکس مجذور شعاع ذرات متناسب است، پس 3 برابر کاهش در شعاع می تواند میدان دید را تا 9 برابر افزایش دهد و بعبارت دیگر اگر تعداد ذرات 3/1 شود، 3 برابر افزایش در میدان دید خواهیم داشت. روشهایی نیز برای کاهش شعاع ذرات مه بوسیله تبخیر طراحی شده است. تکنیکهای تعدیل که در کاهش غلظت ذرات مه در نظر گرفته شده اند، با جابجایی آنها مرتبط است.
روشهای رفع فیزیکی مه
چند روش برای رفع فیزیکی ذرات مه پیشنهاد شده است. در حالت کلی این روش ها به سه دسته تقسیم می شوند:
1. روش هایی که قطرات آب یا بلورهای یخ از حالت معلق در هوا بصورت رسوب بر روی سطوح مناسب در آیند.
2. روش هایی که ذرات مه بعد از انباشته شدن بعلت گرانش یا هم‌آمیزی با ذرات بزرگتر، ریزش می کنند.
3. روش هایی که هم حجم هوای مه آلود توسط هوای پاک جایگزین می شود.
رسوب ذرات مه به روش الکتروستاتیک و جذب آنها بوسیله صفحات فلزی خاص و همچنین درختکاری ها؛ مثالهایی از روش اول هستند. هم‌آمیزی ذرات مه بوسیله امواج صوتی مافوق صوت، تحریک و جذب ذرات مه باردار شده و یا ذرات خنثی و یا جذب آنها توسط پلی الکترولیت ها؛ مثالهایی از نوع دوم روشهای پراکنش فیزیکی مه هستند. استفاده از فن آوری های (الکتروموتورهای قوی) بزرگ بر روی بخشی از مه واقع بر روی زمین نیز نمونه دیگری از روش رفع فیزیکی است. بدلیل غلظت کم ذرات مه، روشهای جذبی نظیر روشهای الکتروستاتیکی یا جذب آنها توسط پلی الکترولیتها، کارآمد نیستند.
اندازه وسایل و ابزارهای مورد نیاز برای کاربرد این پالایش بسیار بزرگ و تعویض و جابجایی آنها غیرعملی است. لذا، روشهای جابجایی فیزیکی بدین شکل، غیرعملی و غیرقابل اجراست.
روشهای تبخیر
استفاده از روشهای تبخیر در پراکندگی مه، امید بخش تر است. از آنجا که مه متشکل از قطرات آب یا بلورهای یخ در موازنه با بخار آب می باشد، لذا می توان از طریق تبخیر و یا افزایش بخار آب در هوا، نسبت به رفع و حذف مه اقدام کرد. حذف بخار آب از طریق میعان آن بر روی مواد جاذب الرطوبه نیز حاصل می شود. این مواد، مشابه بخار آب در اتمسفر نیمه اشباع هستند. خنک کننده های شیمیایی مانند کلرید کلسیم، کلرید سدیم و اوره، مثالهایی از مواد جاذب الرطوبه هستند.
افزایش دمای محیط اطراف مه از طریق گرما، بدیهی ترین روش افزایش ظرفیت بخار آب هوای مه آلود است. مخلوط کردن مه با هوای خشک تر و یا ایجاد چشمه های هوای خشک مصنوعی، روش دیگری برای رسیدن به محیطی نیمه اشباع است که برای افزایش مقدار تبخیر ذرات مه، مورد نیاز است.
توجه به این نکته ضروری است که با افزایش دما، ظرفیت بخار آب هوای اشباع افزایش می یابد. جدول مقابل شدت این اثر فیزیکی را بر روی میزان کاهش رطوبت نسبی بعنوان تابعی از درجه حرارت، نشان می دهد. در دمای ، ظرفیت آب و هوای اشباع شده از بخار آب، صد بار بزرگتر از ظرفیت آب در مه است. بنابراین نیاز است تا رطوبت نسبی تنها اندکی کاهش یابد تا با تبخیر ذرات مه همساز شود. در ، نسبت ظرفیت بخار اشباع به ظرفیت آب مه تنها 5 است و در نتیجه کاهش رطوبت نسبی بیشتر خواهد بود. در ظرفیت بخار اشباع برابر با ظرفیت آب مه است، بنابراین کاهش رطوبت نسبی مورد نیاز بسیار زیاد خواهد بود. در دماهای زیر رطوبت نسبی مورد نیاز به زیر 90% می رسد، در این حالت انرژی زیادی برای روشهای مختلف تبخیر مورد نیاز است. بنابراین، این روشها تنها برای شرایط مه گرم و بعضی مه های ابر سرد قابل اجرا هستند.

 

رطوبت نسبی بعنوان تابعی از دما

 

 

 

 

 

 

 

مأخذ: WMO ، هفتمین کنفرانس علمی تعدیل آب و هوا، تایلند
روشهای پیشگیری
تاکنون، همه تکنکیهای از بین بردن مه توصیف شده اند. پیشگیری یکی دیگر از روشهای تعدیل است. کنترل رطوبت، هسته سازی و سرمایش جهت پیشگیری از تشکیل مه ضروری است. جلوگیری از بروز خسارات ناشی از ترکیبات شیمیایی در سطح آبهای آزاد و کاهش رطوبت توسط فعالیتهای انسانی، مثالهایی از روشهای کنترل رطوبت هستند. با روشهای به تأخیر انداختن شیمیایی هسته های میعان می‌توان از تشکیل مه پیشگیری کرد. مشخص شده است که این روش، شکل گیری مه را تقریباً 10 دقیقه به تأخیر می اندازد، اما زمانیکه مه شکل می گیرد بشکل قابل توجهی غلیظ تر می شود. همچنین می توان با ایجاد یک لایه ابر مصنوعی که مقدار بازتاب را بشدت کاهش می‌دهد؛ از تشکیل مه تابشی که جهت شکل گیری به سرمایش شبانه نیازمند است، جلوگیری کرد.
عملیات پیشگیری مه باید در مساحتی به اندازه یک یا دو برابر بزرگتر از روشهای پراکندگی و رفع فیزیکی و روشهای تبخیر انجام شود. چون این روشها فقط بخشی از مه را پاکسازی می نمایند. بنابراین روشهای پیشگیری مه در شرایطی مورد استفاده قرار می‌گیرند که روشهای پراکندگی، چشمه های رطوبتی و هسته هایی که از نظر اندازه و تعداد دارای محدودیت هستند، قابل استفاده نباشند.
استفاده از علم سنجش از دور و کمک گرفتن از عکسهای ماهواره‌ای جهت مشخص نمودن مکانهای مه آلود
سنجش از دور به معنای اعم کلمه موضوع جدیدی نیست. در واقع، از زمانی که بشر دیده به جهان گشود و با چشم جستجوگر خود اطراف خویش را نگریست فن دورکاری انجام گرفته است. انسان اولیه در حقیقت بدون آنکه با اجسام تماس فیزیکی برقرار کند به شناسایی آنها و پدیده های اطراف خویش می پرداخته است، در عصر حاضر به این موضوع، علم سنجش از دور گفته می شود؛ ولی سنجش از دور به معنای اخص کلمه به گونه ای که امروزه آن را می شناسیم، علمی است که تقریباً در اواخر نیمه دوم قرن بیستم پدید آمده و طی بیست سال گذشته به طرز شگفت آوری رشد کرده است. تا آنجایی که امروزه نه تنها به منزله وسیله ای مطمئن و کارآمد برای شناساییهای نظامی در جنگهای منطقه ای و جهانی در دست دولتهای متخاصم است بلکه از اهرمهای مهم سیاسی جهانی در امر کنترل سلاحهای هسته ای و غیره به شمار می رود.
مفاهیم اصولی در سنجش از دور
تعریف دورسنجی (دور کاری): از گذشته های بسیار دور انسان برای مشاهده مناطق اطراف خود از نقاط مرتفع استفاده می کرد، و می‌توانست از این نقطه به مطالعه سطح زمین بپردازد و آنچه را که مشاهده کرده بود، تفسیر کند. جستجوی او احتمالاً بیشتر مربوط به یافتن زمینهای مناسب برای آشکار، آسانترین راه عبور از منطقه و یا بهترین روش حمله به دشمن بوده است.
انجمن بین المللی دور کاوی و فوتوگرافی (ISPRS) دورسنجی را به این صورت تعریف کرده است: دور کاوی علم و فن آوری اکتساب اطلاعات از طریق تحلیل داده ها است که بوسیله ابزرای که تماس مستقیم با موضوع و یا هدف مورد نظر ندارد جمع آوری شده است. در این تعریف منظور از داده ها همان تشعشعات الکترومغناطیسی است که از سطح چشم متساطع می شوند و ابزار دریافت داده ها نیز همان سنجنده های ماهواره ای می باشند که در ماهواره تعبیه شده اند و در نهایت اطلاعاتی که قرار است از داده های خام بدست آیند شامل اطلاعات کمی و کیفی در مورد موضوع مورد مطالعه می باشند.
امروزه با توجه به گسترش فن آوری صنایع فضایی و علوم کامپیوتر، سنجش از دور کاربردهای فراوانی دارد. اغلب نقشه های منابع طبیعی این به طریق تهیه می گردند. همچنین روشهای دورسنجی بطور گسترده تر بمنظور اندازه گیری های مختلف بکار می رود. اندازه‌گیری عوارض موجود در سطح زمین که می تواند از روش دروسنجی با استفاده از هواپیما بدست آید، امروزه جهت تهیه نقشه‌های زمین شناسی و همینطور اکتشافات زمین شناسی مورد استفاده قرار می گیرد. امروزه از سیستم های سنجش از دور ماهواره‌ای برای اندازه گیری پدیده هایی که به طور پیوسته نسبت به زمان در حال تغییر هستند استفاده می شود.
دورسنجی
دورسنجی عبارت است از تکنیک جمع آوری اطلاعات از راه دور، یا به عبارتی دیگر، عبارت است از علم و هنر بدست آوردن اطلاعات از فاصله دور، یعنی کسب اطلاعات درباره اشیا و پدیده ها بدون داشتن تماس فیزیکی با آنها. علم سنجش از دور، ابزار و فناوری لازم برای درک چگونگی آشکارسازی اشیاء و پدیده ها را فراهم می سازد. در اینجا منظور از راه دور بطور قراردادی عبارتست از فواصلی که نسبتاً بسیار بزرگتر از حد دسترسی یا تماس مستقیم انسان باشند، مثلاً صدها فوت، صدها مایل یا بیشتر. اصطلاحاً داده هایی که از دور جمع‌وری می شوند، داده های حاصل از دورسنجی نامیده می شوند. سیستم های سنجش از دور قابلیت انجام اندازه گیری های یکنواخت با سرعت زیاد و برای مناطق وسیع اندازه گیری بشکل رقومی را فراهم می سازد. اما متأسفانه با وجود استفاده گسترده از این روشها تکنیکهای دورسنجی برای اغلب کاربران اطلاعات جغرافیایی هنوز ناآشنا هستند.
داده های حاصل از دورسنجی هر نوعی که باشند (چه از دید انسان به یک منظره و چه از یک ماهواره به زمین) باید به منظور استخراج اطلاعات مفید، تجزیه و تحلیل شوند. مراحلی که بطور غیررسمی برای تغییر محیط اطرافمان بکار می بریم اصولاً همان مراحلی هستند که در تفسیر سیستماتیک داده های حاصل از دورسنجی مورد استفاده قرار می گیرند.
مراحل اصلی مورد استفاده در آنالیز انواع مختلف داده های دورسنجی به قرار زیر می باشند:
1. تعریف اطلاعات مورد نیاز؛
2. جمع آوری داده ها با استفاده از تکنیک دورسنجی با سایر تکنیکها؛
3. تجزیه و تحلیل داده ها؛
4. بررسی نتایج تحلیل ها؛
5. گزارش نتایج به کسانی که این اطلاعات را استفاده خواهند کرد؛
6. تصمیم گیری بر اساس اطلاعات بدست آمده.
این شش مرحله بنیادی جهت تجزیه و تحلیل انواع مختلف داده های سنجش از دور به کار می روند و قبل از ارائه یک دیدگاه کلی درباره اینکه تکنیک دورسنجی چگونه عمل خواهد کرد، لحاظ می گردد. در این بخش استراتژی اساسی مورد نیاز برای استفاده صحیح و مفید از داده‌های دورسنجی توضیح داده می شود.
نیاز مبرم به آمار و اطلاعات از منابع زمینی
یکی از مهمترین فعالیت های جوامع بشری در قبال رشد روزافزون جمعیت جهان، تلاش مستمر برای تهیه و تولید مواد غذایی مورد نیاز انسان است. همچنین ذکر این نکته مهم است که تأمین نیازهای غذایی انسان، همواره به گونه ای با توانایی و بازدهی زمین ارتباط دارد. لذا دلیل عمده لزوم کسب اطلاعات از منابع زمینی، آمادگی برای تهیه غذای کافی برای مردم سراسر جهان و پیش بینی قابل اعتماد برای تغذیه میلیونها انسان دیگری است که در دهه های آینده بر جمعیت جهان افزوده خواهند شد.
نمونه های دیگری از نیاز انسان به کسب اطلاعات از منابع زمینی عبارتند از تهیه انرژی کافی، منابع آب، تهیه آمار و اطلاعات مهندسی، حراست علمی سرزمین ها و حفظ ویژگیهای طبیعی آنها و ... موارد فوق نشان می دهد که کسب اطلاعات و جمع آوری آمار و ارقام از منابع زمینی هر روز بیشتر از روز پیش ضرورت می یابد. به نظر می‌رسد در سطح فعلی دانش و فناوری بشری، دست یابی به یک بانک اطلاعات عظیم در زمینه فوق و بدون صرف هزینه های گزاف، فقط با بهره گیری از علم و فن سنجش از دور امکان پذیر خواهد بود.
واحدهای اندازه گیری سنجش از دور

 

 

 

 

 


انرژی یا تشعشع الکترومغناطیسی
انرژی الکترومغناطیسی عبارت است از انرژیی که به سرعت نور و بصورت امواج هارمونیک حرکت می کند و این انرژی یکی از مهمترین نیروهایی است که در سنجش از دور کاربرد اساسی دارد و در واقع سریعترین وسیله ارتباطی میان اجسام دوردست و سنجنده است. بررسی و تغییر آماری یا عددی تغییرات مقادیر انرژی الکترومغناطیسی منعکس شده از اجسام وسیله با ارزشی در شناسایی آنهاست.
الف: طیف انرژی الکترومغناطیس:
خورشید، مهمترین منبع انرژی الکترومغناطیس در سنجش از دور است. با وجود این، همه اجسامی که دارای درجه حرارت بیش از صفر مطلق (273- درجه سانتیگراد) باشند، به طور مداوم و پی در پی از خود انرژی الکترومغناطیس تشعشع می کنند. بنابراین، کلیه اجسام روی زمین به مراتب کمتر از خورشید و نیز در مجموعه طیف های بسیار متفاوت با آن انرژی الکترومغناطیس تشعشع می کنند.
طیف انرژی الکترومغناطیس متشکل از نیروهای پی در پی و پیوسته‌ای است که طول موج آنها از آنگستروم تا کیلومتر متغیر است و می تواند با سرعت حرکت کند. بیشتر سیستم های سنجنده قادرند در یک یا چند قسمت از طیف های مرئی مادون قرمز، انعکاس، مادون قرمز حرارتی یا میکروویو کار سنجش را انجام دهند. دقت در تمایز دو نوع مادون قرمز (انعکاس و حرارتی) برای کارشناسان رشته سنجش از دور اهمیت زیادی دارد.
ب: بازتاب طیفی:
در سنجش از دور، مقدار انرژی بازتابی در یک طول موج ویژه اهمیت بسزایی دارد. اگر عمل امواج در برخورد انرژی با یک جسم به صورت نمودار نشان داده شود، در اصطلاح منحنی «بازتاب طیفی» آن جسم نامیده می شود. ترکیب و ویژگی منحنی بازتاب طیفی یک جسم، ما را به شناسایی ویژگیهای طیفی آن جسم، رهنمون می سازد. دستاورد مزبور در انتخاب محدوده های طیفی لازم برای تهیه آمار سنجش از دور با کاربرد ویژه اهمیت فراوانی دارد. مثلاً در صورتی که هدف سنجش از دور شناسایی و تمییز درختان برگ سوزنی از درختان پهن برگ یک ناحیه جنگلی باشد با توجه به منحنی طیفی آنها روشن می شود که سنجنده لازم باید به محدوده طیفی مادون قرمز حساس باشد.
تجربه نشان داده است که می توان همه پدیده های مورد نظر را بر اساس بازتاب طیفی آنها شناسایی و نقشه گونه های مزبور را تهیه و سپس تجزیه و تحلیل کرد. بر اساس تجربیات انجام شده، ثابت گردیده است که برخی از پدیده های ناهمانند، محدوده های بازتاب طیفی مشترکی با یکدیگر دارند و بنابراین، تمییز آنها از یکدیگر بر اساس مقادیر بازتاب طیفی ممکن نیست. در نتیجه استفاده بهتر و کاملتر از ارقام سنجش جغرافیایی از طریق سنجش از دور این امکان را فراهم سازد تا با بررسی ارقام و تصاویر سنجش از دور نواحی مزبور، به ویژگی های یاد شده دست یافت. یکی از بارزترین دست آوردهای ارقام سنجش از دور بوسیله ماهواره ها، جمع آوری آنها در محدوده وسیعی از طیف الکترومغناطیس است که از این لحاظ به عکس‌های هوایی برتری دارد.
گستردگی کار سیستم های جدید سنجش از دور به مفسران این امکان را می دهد تا با استفاده از ویژگی های پوششهای مختلف زمینی دریافت شده در این قسمت از محدوده طیف الکترومغناطیس نسبت به شناسایی و طبقه بندی آنها اقدام و به این ترتیب نسبت به نتایج یافته‌های خود اطمینان بیشتری حاصل کنند.
ماهواره ها و سیستم های سنجش از دور در هواشناسی و علوم جو
ماهواره های هواشناسی نمونه ای از سیستم های سنجش از دور می باشند. ماهواره های هواشناسی دارای پوشش یا دوره تکرار سریعتری نسبت به دیگر ماهواره ها نظیر لندست و اسپات می باشند، اما تصاویر آنها دارای قدرت تفکیک کمتری می باشد. اگر چه این ماهواره ها در ابتدا برای تهیه داده های هواشناسی طراحی شدند، اما داده های آن به طور معمول برای نمایش منابع زمینی در مقیاسهای وسیع مانند ارزیابی وضعیت و شرایط محصولات کشاورزی و پوشش گیاهی نیز مورد استفاده قرار می گیرند. قدرت تفکیک کمتر باعث می‌شود حجم داده هایی که باید پردازش شوند به طور قابل توجهی کاهش یابد و داده های مربوط به یک واحد سطح زمین، بسیار ارزانتر از داده های لندست و اسپات برای همان مساحت به دست می آید.
ماهواره های هواشناسی نیز برای اندازه گیری درجه حرارت در سطح زمین و همینطور در ارتفاعات مختلف از سطح زمین به کار می‌روند. الگوهای چگونگی درجه حرارت در سطح آب قرار دارد که ما می توانیم با استفاده از ماهواره های فوق و داده های به دست آمده از آنها وضعیت محصولات زراعی را در فصول زمانی معین در فصل رشد، و میزان کلروفیل را در نزدیکی سطح دریا که شاخص مهمی برای وجود مواد غذایی است، را تعیین کنیم.
ماهواره های هواشناسی زمین آهنگ، تحت پروژه پاییدن آب و هوای جهان که توسط سازمان هواشناسی جهانی (WMO) سازمان یافته به فضا پرتاب می شوند و کل کره زمین را با پنج ماهواره پوشش می دهند. این پنج ماهواره عبارتند از:
1. متوست (آژانس فضایی اروپا ESA)،
2. اینست (ماهواره ملی هند)،
3. ماهواره هواشناسی زمین آهنگ GMS (ژاپن)،
4. ماهواره زیست محیطی عملیاتی زمین آهنگ شرقی GOES-E (ایالات متحده آمریکا).
5. ماهواره زیست محیطی عملیاتی زمین آهنگ غربی GOES-W (ایالات متحده آمریکا).
ماهواره های NOAA نسل سوم ماهواره های هواشناسی هستند که به وسیله سازمان ملی عموم جوی اقیانوسی ایالات متحده آمریکا اداره می شوند. نسل اول گروه ماهواره های هواشناسی سری ماهواره‌های تیروز سطح دریا، اندازه گیری دمای سطح زمین و تعیین بردار باد و ... از داده های متوسط می توان استفاده نمود.
ماهواره های آئوکووترا نیز دو ماهواره جدید هستند که به ترتیب در سالهای 1993 و 2002 به فضا پرتاب شده اند. این ماهواره ها تحت عنوان کلی EDSLE AFTS Observing Systems نیز نامیده می‌شوند. سنجنده های نصب شده بر روی این ماهواره ها برای پایش جو بسیار مناسب می باشند و مطالعات اتمسفر و هواشناسی به سوی استفاده از اطلاعات استخراج شده از تصاویر این ماهواره ها پیش می‌رود. سنجنده مودیس یکی از سنجنده هایی است که بر روی این دو ماهواره نصب شده است. این سنجنده با دارا بودن 36 باند طیفی از توانایی بسیار بالایی بسیار بالایی برخوردار است.
پس از توضیحات کلی که در مورد مهمترین سنجنده های مورد استفاده در مطالعات علوم جو و هواشناسی ارائه شد، حال می توان به صورت جزئی تری به بررسی کاربردهای تصاویر ماهواره ای در مطالعات علوم جو و هواشناسی پرداخت.
کاربرد تغییر تصاویر و داده های ماهواره ای
از اطلاعات ماهواره ای می توان جهت شناخت نواحی بالقوه خطرساز، حفظ نواحی پر جمعیت شهری یا انتخاب نواحی مطمئن برای شهرک های نوساز سود برد. در برخی موارد نیز نیز می توان از اعلام خطرهای ماهواره های بهره برد. در جهان امروز ایجاد ساختمان مخزنی و کارخانه های نیروی برق اتمی، از لوازم زندگی جوامع انسانی است. اطلاعات ماهواره ای حاصل از سنجنده ها با مشخص کردن تغییرات غیرمعمول زیست محیطی جوامع را از احتمال وقوع خطر آگاه ساخته و بدین طریق زمینه لازم را برای پیش بینی و پیشگیری فراهم می آورد. در زیر فهرست نمونه هایی از کاربرد تصاویر ماهواره ای را نام می بریم:
1. تهیه نقشه های کاربری زمین در وسعت زیاد
2. کاربرد داده های ماهواره ای در حفظ منابع طبیعی
3. کاربرد داده های ماهواره ای در نواحی کشاورزی و روستایی
الف: بررسی درختان میوه
ب: بررسی محصولات کشاورزی
4. کاربرد داده های ماهواره ای در نواحی صنعتی – شهری
5. تهیه نقشه های پوشش جنگلی در مناطق کوهستانی
6. تهیه نقشه های پوشش برف در حوضه های آبخیزداری
7. کاربرد داده های ماهواره ای در هیدرولوژی
8 . کاربرد داده های ماهواره ای در ژئومورفولوژی و زمین شناسی
9. کاربرد داده های ماهواره ای در تهیه نقشه گرمای آنها
10 . کاربرد سنجش از دور و کاربردهای هواشناسی آن.
11. کاربرد سنجش از دور در اقیانوس شناسی
کاربردهای سنجش از دور در مه زدایی
پدیده مه در دو مقیاس 1) گسترده 2) محلی اتفاق می افتد. پیش بینی هر دو مقیاس مه مشکل و سخت است به طوریکه پیش بینی مه در مقیاس محلی تقریباً غیرممکن است. در حال حاضر پیش بینی مه در سازمان هواشناسی به کمک نقشه های سینوپتیک صورت می پذیرد. در این روش با توجه به رطوبت موجود در جو، دمای سطح زمین و فشار هوا، پیش بینی مه عاری از خطا نیست و دقت نسبتاً پایینی دارد. لذا مطالعه و تحقیق برای پیدا کردن روشی دقیقتر و موثرتر در این زمینه ضرورت دارد. یکی از این راه حل ها، استفاده از تصاویر ماهواره های هواشناسی و داده های حاصل از آنها است. ایالات متحده آمریکا در این زمینه کارهایی را انجام داده است و GEOS با استفاده از تصاویر ماهواره NOAA نقشه ارتفاع و عمق مه را برای نواحی مختلف آمریکا تهیه نموده است. با توجه به این که برای تشخیص ابرها از باندهای مادون قرمز و مرئی استفاده می شود و همچنین با توجه به تصاویر سنجنده های قابل دسترس در ایران باید برنامه ریزی لازم در این زمینه صورت پذیرد.
با مطالعات انجام شده، سنجنده AVHRR ماهواره نوآ با پنج باند طیفی و سنجنده مودیس ماهواره ترا با 36 باند طیفی به عنوان سنجنده‌های مناسب برای این تحقیق شناخته شدند. با استفاده از تصاویر سنجنده AVHRR می توان در مورد ویژگی های اقلیمی به جمع آوری اطلاعات لازم پرداخت، همچنین با استفاده از باندهای مختلف سنجنده مودیس در مورد خصوصیات ابر می توان نقشه های لازم را فراهم نمود. نقشه دمای سطح بالای ابر، ضخامت اپتیکی ابر، میزان بخار آب موجود در ابر، میزان آب قابل بارش در ابر و ... از این جمله است.
همچنین تصاویر ماهواره هواشناسی متوست نیز طوری طراحی شده است که در هر 30 دقیقه یکبار از کل زمین یک تصویر تهیه می‌نماید. این تصاویر توسط سازمان هواشناسی دریافت می شود. از این ماهواره برای پیش بینی آب و هوا و ... نیز استفاده می شود. با توجه به این توضیحات پیشنهاد می شود برای پیدا کردن روش مناسب و قابل اجرا در ایران ابتدا، روش ها و الگوریتم هایی که در دنیا اجرا می شوند را جمع آوری کرده و سپس آنها را مورد مطالعه و بررسی قرار داد. همچنین با مکاتبه با متخصصین سازمان ناسا و نوآ از قبیل دکتر کینگ و سایرین که در زمینه تهیه نقشه های خصوصیت ابر با استفاده از داده های سنجش از دور فعالیت دارند، الگوریتم لازم طراحی شده و به مرحله اجرا گذاشته شود.
به منظور طراحی الگوریتم مناسب برای پیش بینی مه توجه به نکاتی از قبیل: داده های اندازه گیری شده زمینی، وضعیت توپوگرافی مناطق مختلف، شرایط اقلیمی مناطق مختلف، نوع سنجنده به کار گرفته شده، نوع باندهای طیفی به کار گرفته شده و ... لازم می باشد.
روش های زیادی برای مطالعه جو و ابرها و خصوصیات آنها وجود دارد که این روشها با استفاده از قابل دسترس بودن داده های ماهواره ای توسعه یافته است. یکی از کاربردهای بسیار مهم تصاویر ماهواره ای، تهیه نقشه های پوشش ابر می باشد. با استفاده از تکنیک‌های پردازش ماهواره ای می توان ابرها و خصوصیات آنها را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد. همچنین با استفاده از تصاویر ماهواره ای می توان ارتفاع ابرها را تعیین نمود. در باندهای مرئی سنجنده ها، تمایز ابرها با ارتفاعات مختلف از یکدیگر سخت و مشکل می باشد.
این نقص به دلیل تشابه میزان انعکاس نور خورشید توسط ابرها (آلبدوی ابر) می باشد. برای رفع این نقص از باندهای مادون قرمز سنجنده استفاده می شود. به عکس، تصاویر گرفته شده از باند مرئی سنجنده و تصاویر بر گرفته شده از سنجنده عمل کننده در باند مرئی مادون قرمز در نتیجه انرژی گسیل شده از اجسام بر اثر حرارت تهیه می شوند.
با توجه به این مسئله حتی در شب نیز می توان به تهیه تصاویر نمود و در 24 ساعت شبانه روز به تهیه و استخراج اطلاعات پرداخت. برای تشخیص ارتفاع ابر می توان از دمای سطح فوقانی ابرها استفاده نمود که این پارامترها را می توان از تصاویر مادون قرمز به دست آورد. همچنین با استفاده از تصاویر ماهواره ای می توان رطوبت جو را تخمین زد که این عامل در بسیاری از مطالعات جوی به عنوان ورودی در نظر گرفته می شود.
در نهایت می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که با توجه به گسترش روز افزون علم سنجش از دور در دنیا استفاده از این علم در مطالعات مربوط به جو در کشور ما نیز ضرورت دارد. لذا در طرح حاضر که به موضوع مه‌زدایی می پردازد، می توان از علم سنجش از دور به عنوان یک منبع اطلاعاتی استفاده نمود. برای مثال می توان با استفاده از تصاویر ماهواره ای مناطقی را که دارای پوشش ابری بیشتری هستند، شناسایی و با استفاده از دمای روشنایی ابر (BT) که از تصاویر ماهواره ای به دست آمده اند ارتفاع ابرها را تخمین زد و ضخامت ابرها را نیز برآورد نمود، از پارامترهای ذکر شده در بالا به عنوان شاخصهای وجود مه در مناطق مختلف و شناسایی آن استفاده می‌گردد.
پیش بینی مه
مدل مه حاصل از این تحقیق نشان می دهد که مه، قطرات آب معلق در هوا است که در آن کاهش دید افقی برابر با sm 102 یا کمتر می‌باشد. دو مقیاس اصلی برای مه وجود دارد:
1) مقیاس گسترده یا (میانه مقیاس)، 2) مقیاس محلی یا (کوچک مقیاس).
مسئله اصلی سخت بودن پیش بینی در دو مورد فوق می باشد، همچنین پیش بینی مه در مقیاس محلی تقریباً غیرممکن است. مه محلی بر روی یک یا دو ناحیه (منطقه) با محیط های بسته که کوچک بوده و دید افقی در آن محدودیتی ندارد تأثیر می گذارد. مسئله اصلی تلاش برای پیش بینی این نوع مه و نداشتن مدل با قدرت تفکیک مکانی کوچک (پایین) می باشد. بیشتر اوقات این نوع مه بصورت مه ساحلی در حاشیه ساحل و در طول رودخانه ها و سیستم های آبیاری (کانالها) نشان داده می شود. دید افقی در سطح مه می تواند کمتر از 4/1 مایل باشد در حالیکه دید افقی خارج از مه (دامنه دید) بین 3 تا بیشتر از 10 مایل می باشد. دید پایین در مه خطرات فراوانی برای حمل و نقل ترافیک دارد. مه با مقیاس متوسط در ناحیه ای اتفاق می افتد که پارامترهای تشکیل دهنده آن پارامترهایی غیرعادی هستند. با تفکیک مه از نظر نوع، پیش بینی مه ساده تر می گردد.
شکل گیری مه ها به شرایط جوی پیچیده و متفاوتی بستگی دارد. هر کدام از انواع مه ممکن است تنها بر اساس یک الگوی خاص تحقق یابند که به آن الگوی تشخیص مه می گویند. انواع مه‌ها عبارتند از:
1) مه تابشی 2) مه جبهه ای 3) مه دریایی 4) مه همرفتی یا جابجایی 5) ترکیبی از دو نوع مه و یا بیشتر از دو نوع که این نوع مه مکرراً اتفاق می افتد.
شرایط جو در شکل گیری مه همیشه موثر می باشد، که مهمترین آنها موارد زیر می باشد:
A) رطوبت
(B امگا خنثی (حالت چرخشی ضعیف و منفی در لایه مرزی).
مه تابشی

 

 

 

 

 

 

 

ساندینگی از یک مه تابشی
این شکل ساندینگی از یک مه تابشی می باشد. این ساندینگ هرگز با مه فرارفتی یا مه دریایی دیده نمی شود و به ندرت با مه جبهه‌ای یافت می شود. اگر ارتفاع کوتاه ترین وارونگی دما به 100 پا برسد چنین مهی ممکن است به ماکزیمم ارتفاع خود برسد. هرچند مه تابشی همیشه تحت چنین شرایطی تشکیل نمی شود و ممکن است در ارتفاع پایین تر نیز شکل گیرد. در مه تابشی حرکت و گسترش از سطح زمین به طرف بالا انجام نمی شود. مه تابشی هرگز عمیق نسبت و با تابش خورشید سریعاً ناپدید می شود. در چنین حالتی باد آرام و یا خیلی سبک است. این نوار از مه معمولاً با بارشی بیش از 36 ساعت و یا با افزایش رطوبت در طول روز همراه است. زمانیکه رطوبت به اندازه کافی وجود ندارد این مه در 2 پایی از سطح زمین می ماند و پخش می‌شود. تابش سبب می شود وارونگی از سطح زمین شروع شود و به طور متوسط به 100 پا برسد. زمانیکه رطوبت کافی موجود باشد قدرت دید به 4/1 مایل می رسد. برای ایجاد چنین مهمی به نوعی فرآیند فرارفتی رطوبتی از یک خلیج و یا باتلاق های گرم در طی روز و هوای صاف نیاز می باشد. مه تابشی به ندرت نواحی مرکزی شهرها را در بر می گیرد و جزیره حرارتی به طور طبیعی قدرت کافی ایجاد می‌کند تا مه تابشی تشکیل نشود.
ضرورتهای مه تابشی
1. باد با سرعت یا کمتر
2. بارندگی 36 ساعته یا رطوبت فرارفتی در طول روز
3. امگا منفی یا خنثی
4. ضعف یا عدم حالت چرخشی مثبت در لایه مرزی
5. آسمان صاف
6. نواحی خارج از مرکز شهر
بقای چنین مهی در شرایط جوی بسیار ضعیف، امکان پذیر است. اگر تعداد کمی از پارامترها تغییر کند این مه به سادگی ناپدید می‌شود. پیش بینی چنین مهی به دلیل محلی بودن پدیده، از لحاظ سختی در رتبه دوم واقع است، اگر چه وقتیکه شایع می شود تا طلوع آفتاب باقی می‌ماند.

 

مه جبهه ای

 

 

 

 

 

ساندینگی از یک مه جبهه‌ای
این دو نوع ساندینگ ممکن است در تمامی اتفاقات منجر به ایجاد مه شود ولی اغلب در مه‌های دریایی – جبهه ای – همرفتی رایج است. عمق رطوبت بیشترین تأثیر را در انواع مه‌های همرفتی دارد. عمق پایین‌ترین وارونگی بیانگر چگونگی پتانسیل عمق مه می باشد. هوای محیط در قسمت فوقانی لایه وارونگی نباید با هوای تحت وزش در لایه زیرین آن مخلوط گردد. اگر این ا مر اتفاق بیافتد، لایه دوگانه مشاهده نمی گردد و لایه مرطوب، خشک می شود (مه خود به خود از بین می‌رود).
مه جبهه ای بوابطه اثرات دینامیکی سیستم جبهه ای ایجاد می‌گردد. همانطور که یک جبهه سرد حرکت می کند، حدود 250 مایل از LCH مه شروع به از بین رفتن می کند و در قسمت جلو سیستم مستقر می‌شود. تشکیل مه زمانی متوقف می شود که حرکت جبهه به اندازه کافی کند شود، این امر باعث ایجاد موجی در پیشاپیش جبهه سرد می‌گردد که چنین پ

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مه

دانلود مقاله علاوه اورا طبعی نقاد

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله علاوه اورا طبعی نقاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

علاوه اورا طبعی نقاد بود, که اشعار نیکو می سرود چنانچه در وصف جنگ امیر تیمور میآورد:
آنرمان کز گرد میدان, چشم گردان, گشت کور
وآنزمان کز بانگ اسبان, گوش گیتی, گشت کر
آسمان افکند بر دوش, از شفق, خونین کفن
آفتاب انداخت برآب, از فلک, زرین سپر
آستین افشان علم, در رقص, برآوای کوس
پای کوبان از تزلزل, همچو اسبان, کوه ودر
صفدرانی در مان نیزه ها, جولان کنان
چون ز اطراف نیستان, روز کین, شیران نر
جز سپر نقشی, نمیگردید, آندم, در خیال
جز سنان چیزی نمی کرد, آنزمان, بردل گذر
از بهار فتح دولت, لاله زاری گشت, دشت
گرد ابر, کوس رعدو تیر برق و, خون مطر
أفتاب عالم افروزی, که در یکدم, چه صبح
لشکری مانند انجم, کردی ا زعالم بدر
باد رحمت بر دلیرانی, که پیش تیغ و تیر
در پیت جانها سپر, کردند و تنها بی سپر
فوت امیر بدر الدین در ابتدای سال800 در تبریز واقع و در همانجا مدفون گشت.
ابو حنیفه زوزنی
ابوحنیفه عبدرالرحمان بن حسن زوزنی ا زمشاهیر محدثین ومعاریف خوشنویسان بود و گوی مسابقت را در اغلب علوم وفنون از همعصران میر بود, مخصوصاً در سرعت و خوشی خط نسخ یدوبیضا داشت, وبیشتر صاحبان حسن خط را در بوته استغراب و استعجاب میگذاشت چنانچه چهارصد قرأن در اوقات حیات خویش نگاشت که اجرت هریکرا پنجاه دینار(دویست و پنجاه تومان حال ایران )بگرفت تا عاقبت در سنه چهارصدو پنجاه وپنج در مسافرت مکه وفات یافت.
اظهر تبریزی
مولانا اظهر تبریزی ملقب باستاد استادان از افاضل زمان و اجله صاحب کمالان بود, ودر خدمت حکیم جعفر مدتها باکتاب علوم و فضایل پرداخته, ودر تعلیم خط ودرس مشق خودرا فارغ نساخت أنگاه از تبریز بطرف خراسان و هرات وکرمان و اصفهان شتافت, ودر اصفهان رحل اقامت افکند. ودر اکمال خط رنجها برد, تا یکی از اساتذه زمان لیکن متأسفانه تیشه بیداد روزگار نخل جوانیش را در أغاز شباب قلم نمود و زود درگذشت ودر قبرستان تخت فولاد اصفهان مدفون گشت.
بایسنقر میرزا
سلطان بایسنقر میرزا ابن شاهرخ میرزا ابن امیر تیمور گورکانی جامع فضایل و کمالات گوناگون, وحاوی خصائل وأیات فنون متنوعه می بود, وکمتر شاهزاده ئی بدین پایه هنرمند وهنرپرور درطبقه شاهزادگان گورکانی دیده شده, چنانجه صاحب تاریخ حبیب السیر میأورد, باوجود حشمت و جلال دستگاه سلطنتی واشتغال بامور مملکتی و حکمرانی هیچگاه در تعظیم و تجلیل اصحاب فضل و کمال , اهمال نمیفرمود, وأنان را بنوازشات امیرانه و اشفاقات ملوکانه بهره ور می نمود, و همواره درگاهش مأمن پیر وبرنا, و حریمش مهبط علماوفضلا بود. و سلطان بایسنقر میرزا باغلب کمالات و فنون وجودش أراسته, واز بیشتر رذایل پیراسته بود. در خطوط متداوله خاصه خط ثلث یگانه زمان و نابغه دوران بود چنانچه می گویند چهار تن ارکان اربعه کاخ خطوط بوده اند نخست بایسنقر میرزا گورکانی, در حسن خط ثلث دوم میر عماد حسنی قزوینی در خط نستعلیق سوم میر احمد نیریزی در خط نسخ چهارم درویش عبدالمجید طالقانی در حسن خط شکسته, که شرح حال هریک ا زاین چهار تن در این کتاب نگارش یافته بالجمله دولت شاه سمرقندی صاحب تذکرهَ الشعرا میأورد که در کتابخانه بایسنقر میرزا همیشه چهل نفر از خوشنویسان نامی موجود بودند, واشتغال باستنساخ و استکتاب کتب می نمودند. علاوه جمعی ازفحول نقاشان, ورسامان , ومذهب کاران, و صحافان برای تذهیب و نقاشی و جدول کشی و جلد کتب نمودن حاضر در خدمت بودند! و همگی از خوان احسان اونواله میر بودند, صاحب خط وخطاطان میأورد, در هیچیک از کتابخانه های استانبل نیست که یک کتاب بلکه چندبن قرأن وچندین جلد کتاب که درعهد وعصر سلطان بایسنقر میرزا نگاشته شده موجود نباشد.
چنانچه در کتابخانه- یکی جوامع کتابخانه ترجمه کتاب (فرج بعدالشده)وکتاب(نزههَ الارواح حسینی)موجود است که در کمال نفاست و قشنگی در عهد بایسنقر میرزا نگاشته شده: و ازجمله کمالات یک یشعر بوده کهدر نهایت متانت می سروده چنانچه گوید:
گدای کوی او شئد بایسنقر گدای کوی خوبان پادشاه است
ویک از شعرا در حقش گوید:
نبودی چه شد سلطان بایسنقر بعقل و عدل واحسان وتهور
وعلی الجمله سلطان بایسنقر میرزا در عنفوان جوانی وأغاز عیش وکامرانی درگذشت, بواسطه أنکه اغلب شبها بأسامیدن شراب ارغوانی, و معاشرت باشاهدان شیرین لب اوقات میگذرانید, تامزاجش از حد اعتدال منحرف گشت, ودر هفتم جمادی الاول سنه هشتصدوسی وهفت درگذشت ودر مشهد رضوی در مسجد گوهرشاد مدفون گشت. یکی از شعرای معاصرینش أورده(سلطان سعید باسنقر سحر گفتاکه بگوباهل عالم خبرم)(من رفتم وتاریخ وفاتم این است- بادابجهان دراز عمرپدرم) وعمرش سی وهفت سال بودکه وفات کرد, وپدرش شاهرخ میرزادر قید حیات بود, وشاهرخ را هفت پسر بود, که هریک برازندهً تخت وتاج وفرازندهً رایت باج وخراج بودند, نخست میرزا الغ بیک حکمران سمرقند, که در أسمان کمال بدری تابان بود, وزیج الغ بیکی تاکنون بنام او مشهور است وخود در ریاضیات عالی گرانمایه بود, چنانچه شاعری در حقش گوید:
چون الغ بیکی بعلم هندسه یافت نتوان د رهزاران مدرسه
دوم میرزا ابراهیم که شرح حالش نگاشته شد, ودر حیات پدر درگذشت سوم سلطان میرزاکه اونیز درزندگی پدر فوت شد, چهارم سلطان بایسنقر میرزا که در حیات پدر درگذشت, پنجم سیورغتمش که او نیزدر حیات پدرش شاهرخ وفات کرد, ششم میرزا محمد جوکی هفتم باردی جان وازاین هفت تن الغ بیک وبایسنقر وابراهیم میرزا یا میرزاابراهیم در کمال وفضایل بی نظیر بودند.
دوست محمد هراتی
دوست محمد هراتی مجموعه کمالات وفضایل بود. ودر نوشتن خط نستعلیق هنرمندی می نمود تادر درگاه شاه طهماسب صفوی راه یافت واز اشفاقات خسروانه أن پادشاه هنرپرور بهره مند گشت شاه طهماسب اورا فرمان داد, تاقرأنی بخط نستعلیق در کمال زیبایی بنگاشت و اورا بجداول و نقوش بیاراست شاه طهماسب چون هنرمندی اورابدین جایزه خوبی باوبخشید و همواره بملازمت پادشاه, وبابار یافتگان أن درگاه ایام بسر میرسانید تادر گذشت.
زینب شهده
زنی بود بحلیه کمالات گوناگون أراسته ودختر احمد مفرج ابزی ابیوردی خراسانی بود, که در فضایل و حسن خط از مردان گوی سبقت میبرد. علاوه در حلاوت بیان وفصاحت لسان وحاضر جوابی پایه اعلا داشت و قطعات ومرقعات نیکو می نگاشت تا عاقبت درعمر هشتاد سالگی درسنه پانصدو هفتادو چهار درگذشت واوست معلمه یاقوت مستعصمی که اشاره بدو شد.
سلطان علی مشهدی

 

سلطان علی مشهدی معروف به سلطان الخطاطین بود. ودرگاه جوانی حسن صورت ونیکوئی طلعتش پنجه بچهرهً أفتاب زدی در أنوفت مولانا اظهر هروی که سراپا کمال صرف ومجسمه ورع وتقوی بود, ودر مشهد اقامت می نمود روی توجه باو کرد وبنظر پدرانه در اونگریست و اورا به تعلیم وتعلم واداشت ودر تربیت او جهد کافی مبذول نموده چیزی د رحقش فرو نگذاشت تابزمانی چند فارغ التحصیل گشت و در فنون لغات عرب ورموز مصطلحات ادب متبحر گردید. أنگاه مولانا اظهر اورا به تحصیل حسن خط واداشت ودایمأ باو ازراه نصیحت وموعظت این شعر را میخواند:
در مشق کوتاهی مکن پیوسته ای سلطانعلی
درروز کن مشق خفی, درشام کن مشق جلی
طولی نکشید که سلطان علی حسن خطش شهرهً أفاق, ودر خوشنویسی طاق گردید وصیت کمالات عالیه وستودگی اخلاق وعلو علوم متنوعه او بگوش عالی تادانی رسید ودرمحضر پادشاه معارفخواه سلطان حسین میرزای بایقرا(872-911)و وزیر معالی تخمیرش امیر علی شیرنوائی راه یافت ومورد اشفاقات شاهانه و اکرامات امیرانه گشت وهمه روزه هنری تازه ا زنگاشتن مرقعات و پرداختن قطعات و تذهیب کاری نفیسه و رسامی برجسته و غیره می نمود که صنادیدحضرت وامرای دولت و ارکان سلطنت گورکانیه خورسند می گشت.
گویند: روزی سلطان حسین از حسن خط نستعلیق اودر شگفت رفت واورا بسیار تحسین وتقذیس کرده فرمودکه باید برای من سنگ مزاری در نهایت زیبائی وأراستگی با ابداع خطوط جمیله ونگارشات خفیه وجلیه مهیا سازی سلطان علی پس از اصغای امرملوکانه چهره بنده گی بخاک سود وگفت اوامر ملوکانه هر قدریکه واجب و برخدمتگذاران فرض است وبایدش واجب الاطاعه شمرد اما این فرمانرا بنده از عهد برنمیأیم وهرگز راضی نخواهم شد چنین کاری انجام دهم پادشاه خدا ترس دین پرور عالی همت لختی ا زگذشتگان برشمرد واز عدم بقای انسانی وبرباد شدن حشمت وعظمت ملوک گورکانی وعاقبت خویش شرح برخواند واورا بنواخت تا سلطان علی تصمیم عمل نمود وچنان سنگی بساخت وبخطوط نستعلیق ورقاع ونسخ ونقوش مختلفه بپرداخت که هر بیننده را مجذوب می نمود, پادشاه هنر پرور, اورا بانعامات شاهانه از خود ممنون ساخت واوتمامی کتیبه های بناهای خیریه ومساجد هرات که از بناهای سلطان حسین میرزا بایقرا وامیر علی شیر بود بخط نستعلیق اعلای جلی می نگاشت گویند که عمرش به شصت وشش رسیده بود که هنوز موی ریش وسرش سفید نگردیده بود . چنانچه خود گوید:
مرا عمر سصت وسه بیش وکم هنوزم جوانست زرین قلم
توانم بلی از خفی وجلی نوشتن که (العبده سلطان علی)
ونیز از اشعار اوست:
از این شکسته هرأنکس کند توقع مشق سه چیز خواهم ازاو گرچه هست بی دشواد
اول مداد که اندر سیاهی و جریان بود چو بخت من وأب دیده خون بار
دوم فلم که چو مژگان من نباشد سست سوم خطی چو خط عنبرین یار نگار
و یکی از کتیبه های بر جسته قابل تقدیس او کتیبه های باغ جهان أرای بود که مشتمل بر عمارات متعدده و طاقها و رواقهای مختلفه که همه دارای کتیبه های طولانی بود و بخط جلی أنها را بنگاشت و عاقبت در سنه نهصد و نوزده در هرات وفات و در مشهد مدفون گردید.

سلیم نیشابوری
سلیم کاتب نیشابوری به فضایل نفسانی و کمالات متعدده وجودش أراسته بود و برای حسن خط زحمات گوناگون و مشقات رنگارنگ بدید تا عاقبت عروس مراد را در أغوش أمال کشید چنانچه مدتی در خدمت شاه محمود نیشابوری که از اجله اساتذه بود, اشتغال به تعلیم کتابت نمود. پس از أن عزیمت استرأباد کرد و مدتی در خدمت جلال الدین حیدر استرابادی که در فن خطاطی بی نظیر بود کمر تلمذ در میان بست و پس از أن چند گاهی در خدمت قطب الدین یزدی در یزد به تحصیل خط پرداخت تا در حسن خط خود را اساتذه زمان مستغنی ساخت. و در نگاشتن خط خفی و جلی مهارتی کامل پیدا نمود- علاوه در نقاشی و رسامی و تهذیب کاری تسلط کامل پیدا کرده و هنرهای زیبنده بنمود, تا عاقبت در سنهً نهصد و نود وفات یافت.
سلطان علی قائینی
سلطان علی قائینی از اجله خوشنویسان عهد خود بود و در ستودگی اخلاق و فضایل از هم عصران پیشی جسته, و با مولاناعبدالرحمان جامی صاحب نفخات الانس و سایر نفیسه معاصر بود و هرچه را مولانا بجهت ملوک و امرا خاصه سلطان



سوابق خطوط
خط معقلی:
خط معقلی درکتابت مستقل نبوده گرجه مولاسلطانعلی مشهدی معتقد است که باین خط کتابت می شده(1) وأنرا جزو خطوط می أورد, این خط تزئینی است که درعمارات وابنیهٌ متبرک مانند مساجد ومزارات روی دیوارها بکارمی برند. چنانگه أنرا خط معماری نیز می گویند وچون اساس این خط روی خانه بندی خط گشی میشود باین ترتیب که اول مانند صفحهُ شطرنج خط کشی وخانه بندی میشود بعد از تقسیم خانه ها حروف أن مرتب میشود وچون این خط بترتیب فوق نوشته میشده أنرا بأجر روی عمارات بأسانی چیده میتوانستند تاهم عباراتی از أن خوانده شود و هم دیوار عبارت را زینی باشد وباین نسبت أنرا خط معماری نیز میگفتند که معماران از مرتب چیدن أجرها صورت خط را روی دیوار نمایان مینمودند.
برخی عقیده دارند که ادریس علیه اسلام اول معقلی نوشته و امت او از روی معقلی خط کوفی را استخراج نمودند. نگارنده را عقیده چنانست که خط معقلی را بعد از خط کوفی و از روی أن استخراج نموده اند وقطعاًًٌ این خط برای تعمیرات وتزئینات معماری از روی کوفی استخراج شده در خط کوفی یک دانگ دور است وپنج دانگ سطح ودر خط معقلی دور نیست وهمه سطح است واگر این خط هم قبل از اسلام بوجود أمده باید که از خط سطرنجیلی که مادر کوفیست استخراج شده باشد, بهر حال خوبترین خط معقلی أنست که سواد و بیاض أن هر دوخوانده شود یعنی سیاهی أن چیزی خوانده شود و سفیدی ان چیزی دیگر و هنر این خط در ان است و الامعقلی نوشتن اسان است .
خط محقق :
چنانچه بیشتر تذکار یافت ابن مقله بیضاوی خط محقق را از کوفی استخراج و اختراع نمود و چون خط کوفی را پنج دانگ و نیم سطح و نیم دانگ دور بود در خط محقق یک دانگ از سطح ان کاسته و به دور ان افزود به این ترتیب که در خط محقق چهار دانگ و نیم سطح و یک دانگ و نیم دور معیین باشد .
اساتید خط محقق :
اول- ابن مقله وزیر بیضاوی مخترع که ان خط را از کوفی وضع فرمود دوم- ابوعبدالله حسن ابن مقله برادر ابن مقله وزیر .سوم- علی بن هلال معروف بابن بواب .چهارم- جمال الدین یاقوت مستعصمی .پنجم-شیخ زاده سهروردی احمد بن سهروردی .ششم- خواجه ارغون کاملی .هفتم- احمد صدیقی رومی . هشتم- شهرزاده بایسنقر پسر شاهرخ . نهم- سلطان ابراهیم برادر بایسنقر . دهم- جلال الدین محمد بن جعفر هروی معروف به جلال جعفر فرزند بجعفر بایسنقری .
خط ریحان :
قلم ریحان تابع قلم محقق است هر دو را اصول یکی است و سطح و دور ان مانند محقق است مگر در حرف(ی) که دور ان از (ی) محقق بیشتر است و مخترع ان نیز ابن مقله وزیر بیضاویست .
اساتید خط ریحان :
اول- ابن مقله وزیر . دوم- علی بن هلال . سوم- جمال الدین یاقوت . چهارم- شیخ عمر اقطع . پنجم- عبدالله طباخ هروی شاگرد جعفر بایسنقری . ششم- خواجه ارغون کاملی . هفتم- احمد صدیقی رومی . هشتم- حکیم جعفر بایسنقری . نهم- میرزا بایسنقر بن شاهرخ . دهم- جلال الدین محمد ابن جعفر .
خط ثلث ریحانی :
واضع این خط نیز ابن مقله بیضاویستابن مقله این خط را از خط محقق استخراج نموده تا حدی تابع خط ریحانی و محقق است اما خط ثلث ریحانی را چهار دانگ سطح و دو دانگ دور معیین فرموده .
استادان این خط :
اول- ابن مقله . دوم- ابن بواب . سوم- جمال الدین یاقوت . چهارم- مولانا معروف بغدادی . پنجم- جعفربایسنقری هروی . ششم- میرزا بایسنقر .هفتم- شیخ عمر اقطع . هشتم-عبدالله صیرفی . نهم- عبدالله طباخ هروی .
خط نسخ :
مخترع این خط نیز ابن مقله وزیر است به وجود این خط خطوط دیگر منسوخ شد به آن سبب آن را نسخ نام نهادند و قرآن کریم را به این خط نوشتند و آن را خط قرآنی نیز گویند . خط نسخ تابع خط ثلث است و در سطح و دور مطابق ثلث ریحانیست .
استادان این خط :
اول- ابن مقله مخترع . دوم- جمال الدین یاقوت مستعصمی . سوم- جمال الدین فخار شیرازی . چهارم- احمد صدیقی رومی . پنجم- عبدالباقی دانشمند تبریزی . ششم- علا بیک تبریزی . هفتم- آقا ابراهیم قمی . هشتم- ملا احمد تبریزی . نهم- ملا عبدالغفور هروی . دهم- محمد علی هروی معاصر ملا عبدالغفور .
خط توقیع :
مخترع خط توقیع نیز ابن مقله است و برخی اختراع این خط را به دیگران نیز نسبت داده اند .قلم توقیع و رقاع را محمد بن خازن که ایرانی بود بنیاد گذاشت (1) او شاگرد ابن بواب بود و به سال 518 در گذشته است . در این خط نصف سطح و نصف دور است و سجلات و توقیعات را به این قلم می نوشتند .
استادان این خط :
اول- ابن مقله بیضاوی . دوم- ابن هلال معروف به ابن بواب . سوم- جمال الدین یاقوت مستعصمی . چهارم- احمد صدیقی رومی . پنجم- یحیی صوفی . ششم- مولانا جنید بن عوض . هفتم- محمود سلطانی هروی . هشتم- عبدالله بیانی مروارید هروی . نهم- محمد الاعرج هروی . دهم- علا بیک تبریزی .
خط رقاع :
رقاع در سطح و دور تابع توقیع و مخترع آن نیز ابن مقله وزیر است و اختراع آن را به دیگران نیز نسبت داده اند رقعه جات را به این خط نوشته اند .
استادان این خط :
اول- ابن مقله وزیر(؟) . دوم- حسن ابن مقله(؟) . سوم- ابن هلال معروف بابن بواب . چهارم- جمال الدین یاقوت مستعصمی . پنجم- احمد صدیقی رومی . ششم- شیخ احمد
سهروردی . هفتم- شیخ احمد شیخ احمد صدیقی . هشتم- محمود هروی . نهم- شهاب الدین عبدالله بیانی . دهم- شیخ عبدالله کاتب هروی .
شیوه خط ثلث یاقوتی :
این شیوه را استادان تذکره نویس جداگانه یاد نکردند و در همه جا از قلم ثلث و یا ثلث ریحانی یاد آور شده اند این شیوه را خط نگاران قرون اخیر ثلث یاقوتی نام نهاده اند در اصول به کلی تابع ثلث ریحانی است و سطح و دور آن همان است به در ثلث ریحانی مراعات می شود و تا حدی به خط نسخ متمایل است اما پیچیده و منظم مگاشته می شود و غالبا" در عصر تیموری این شیوه را در کتابه عمارات مزارات و مساجد بکار می بردند و برخی کتب ادعیه و قرآنهای عظیم الشان را به این شیوه کتابت نموده اند که زیب کتابخانه های عالم است و ظاهرا" این شیوه ناشی از قلم یاقوت مستعصمی است .
استادانی که به این خط نوشته اند :
اول- جمال الدین یاقوت . دوم- احمد بن محمود صدیقی رومی . سوم- سید روح الله هروی معروف به خواجه میرک نقاش . چهارم- مولانا ولی قلندر هروی نقاش . پنجم- کمال الدین حسین واحد العین هروی . ششم- عبدالله بیانی . هفتم- دوست محمد کتابدار هروی(مولف دیباچه مرقع بهرام میرزا- رساله هذا) . هشتم- عبدالباقی دانشمند تبریزی . نهم- علا الدین تبریزی معروف به خواجه علا بیک . دهم- مولانا حسنعلی .
خط تعلیق :
این خط در عصر امیر تیمور گورکان در هرات به وجود آمد و مخترع آن خواجه تاج سلمانی هروی است و بعضی برآنند که خواجه ابولعال مخترع خط تعلیق است هر چند این خط از خط توقیع رنگ گرفته مع ذالک تابع نسخ است و چون تعلق به نسخ دارد آنرا تعلیق نامیدند . خط تعلیق را یک دانگ سطح و پنج دانگ دور تعیین نموده اند .
استادان خط تعلیق
اول- خواجه تاج سلمانی . دوم- خواجه ابوالعال اصفهانی . سوم- خواجهع عبدالحی منشی استر آبادی . چهارم- خواجه محمد اختیار هروی الاصل . پنجم- قاضی اختیار الدین حسن گنابادی . ششم- درویش عبدالله سلطانی . هفتم- خواجه شهاب الدین عبدالله بیانی مروارید . هشتم- مولانا معین الدین محمد اسفزاری . نهم- مولانا نظام الدین عبدالواسع نظامی . دهم- میرزا شفیعی هروی .
نا گفته نماند که مرحوم امیر علی شیر نوائی وزیر معروف سلطان حسین بایقرا که همه خطوط را خوش می نوشته در خط تعلیق استادی بی مانند بوده در پشت یکی از فرامین سلطان حسین بایقرا چند کلمه به خط زیبای امیر مرحوم دیدم که نوشته و امضا و مهر نموده بود و از مقایسه خط متن فرمان و خط ظهر آن به امضای امیر علی شیر به خوبی پیدا بود که تمام فرمان به خط امیر علی شیر نوائی است .
خط نستعلیق :
خط نستعلیق را چنان که مشهور است در عصر امیر تیمور گرکان خواجه میر علی تبریزی اختراع فرمود و جون این خط را از خط تعلیق استخراج نمود آن را نسخ و تعلیق گفتند و به مرور زمان نسخ و تعلیق را نستعلیق خواندند . در خط نستعلیق نیز مانند تعلیق یک دانگ سطح است و پنج دانگ دور و در سطح و دور تابع تعلیق است .
مولانا سلطان علی مشهدی رحمهُ الله علیه در رسالهً صراط الصطور نیز اختراع این خط را به خواجه میر علی نسبت میدهد چنانکه گویند :
نسخ و تعلیق اگر خفی و جلی است واضع الصل خواجه میر علی است
نی کلکش از آن شکرریز است که اصلش از خاک پاک تبریز است
تا که بوده است عالم و آدم هرگز این خط نبود در عالم
وضع فرمود او ذهن دقیق از خط نسخ و از خط تعلیق
استادان معروف این خط :
اول- خواجه میر علی تبریزی مخترع .دوم- حکیم جعفر هروی معروف به جعفر بایسنقری .سوم- سلطان علی مشهدی . چهارم- خواجه میر علی هروی . پنجم- سلطان محمد نور هروی . ششم- سلطان محمد خندان هروی . هفتم- شاه محمود نیشابوری . هشتم- میر عماد قزوینی . نهم- علی رضای عباسی . دهم- از متاخرین میرزا عبدالرحمن هروی .
قلم غبار :
قلم غبار(1) قلمی بوده است بسیار ظریف و ریز و در حقیقت باید آن را از شیوه های تفننی خط فارسی دری دانست این قلم از قرن پنجم هجری سابقه دارد و در نوشتن کتاب و فرمان و یا نامه های دوستانه بکار می رفته است از مشاهیر معروف این قام باید از عمر اقطع . غباری یزدی. قاسم مجنون. میر باقر گیلانی یاد کرد .
قلم توامان :
مخترع این قلم مجنون هروی است .
گلستان هنر می نویسد"مجنون نستعلیق را بامزه و خوش و پخته می نوشت و از جمله خطی اختراع کرده بود که از ترکیب کلمات آن صورت انسان و حیوان بهم می رسید و از جمله این مصراع را(نرخ شکر و قند شکست از شکرستان) از دو طرف نوشته بود به صورت سه چهار آدمی که بر زی یکدیگر بوده باشند و صورت و خط هر دو در کمال خوبی و مرغوبی بود"
پس از مجنون هروی. قلمهای تفننی برای تفریح و تشحیذ خاطر خوش نویسان و علاقه مندان به خوش نویسی باب شد و هزارها نقش و صورت از قلم خوشنویسان ایرانی ظهور کرد .
قلم گلزار :
قلم گلزار شیوه ای است از قلم نستعلیق که آن را چهار دانگ و پنج دانگ و جلی می نوشته اند در واقع از قلم جلی بوده است که میان خطوط آن نقش گل و بوته می ساخته اند . در کتاب خانه ملی پاریس قطعه ای از این قلم به خط بنیاد تبریزی هست و قطعه ای نیز در کتاب خانه ملی به خط امام وردی در همین شیوه بوده است .
شیوه های تفننی دیگر ماند نستعلیق چلیپا . نسخ چلیپا . تعلیق ترسل همچنین شیوه هایی که برای مرقع نویسی ابداع شده مانند قلم مسلسل, ثلث بیضی, ثلث مصنوع, ثلث دوائر, ثلث طغرا"ثلث برابر, قلم پارو" قلم پارو"قلم طاووس, قلم کشکول .
خط شکسته:
مخترع ایتن خط میرزا فصیحی انصاری هروی است ومیرزا شیفیعا شاگرد اوست این خط از ترکیب خط تعلیق و نستعلسق بوجود آمده و چون اصول تعلیق و اصول نستعلیق را شگسته و این خط را وضع فرمود آنرا خط شکسته نامید. خط شکسته در هرات بعصر حسن خان شاملو بوجود آمد وبرخی اختراع آنذا بمیرزا ابوتراب اصفهانی شاگرد امام نسبت می دهند کخه درست نیست پس از چندی از ترکیب خط شکسته و خط تعلیق خط شکسته تعلیق به میان آمد .
استادان معروف خط شکسته: اول-میرزا فصیجی انصاری هروی مخترع. دوم- میزا محمد شفیع حسینی او بهی معروف به شفیعا و ملقب به پیشوا که این خط را به کرسی نشاند و اصلاحا ت عمده در این خط به عمل آورد.
چنانکه این خط بنام خط شفیعا معروف شد. سوم- مرتضی قلی خان شاملو هروی خلف حسن خان شاملو. چهارم- میرزا ابوتراب اصفهانی شاگرد میر عماد قزوینی. پنچم – درویش عبدالمجید طالقانی که بعد از وی هیچ کس این خط را به آن خوبی و زیبایی ننوشته واو را رکن چهارم خط معرفی می نمایند. ششم- میرزا کوچک اصفهانی.هفتم-وصال شیرازی معروف به میرزل کوچک ثانی.هشتم- میرزاحن کرمانی. نهم- لشکر نویس هروی استاد میرزا عبدالرحمن هروی. دهم ملا محمد صدیق دولتشاهی هروی.
خط کوفی و نبطی وعبرانی و سریانی
چنانچه ذکر شد خط عربی و مشتقات او زاییده خط سیریاک و نبطی بود و آن هم چندان در جزیره العرب رواجی نداشت و مستعمر نبود و با آنکه جزیره العرب اطرافش به ملل عربیه متصل بود با این حال بواسطه بدویت آنان و بی میلیشان به حضارت و مدینت اقبال به خواندن و نوشتن نمی کردند وخواندن ونوشتن را مخصوص مردمان هضری و شهر نشین می دانستند در آن وقت (همیری ها در یمن خطی داشتند (مسند) می گفتند(وانباط) که در شمال حجاز واقع بود خطش مشهوربه نبطی بود تا کنون آثار و نقوش خط نبطی در حوران و بلقای روسیه باقیست اما مردم حجاز که به عراق و شامات مسافرت می کردند از روی بی میلی واصطراب برخی به یاد گرفتن خط دل می دادند و مختصری یاد میگرفتند آنوقت لقت عربی خود را به خطوط (نبطی وعبرانی وسریانی) می نوشتند تا به تدریج زمان ومرور دورا ن خطوط نبطی وسریانی نزدشان مطلوب گشت وخط سریانی در عراق عرب( بین النهرین) رواج یافت. خاصه در حیره به مناسبت آنکه پایتخت ملوک حیره بود در آن وقت سریانیها چند شکل خط خود را می نوشتند ار آن جمله خط (سطر نجیلی ) که بعدها در نزد اعراب حجاز مشهور به کوفی شد می بود واز این خط سریانیها کتب مقدسه خود را می نگاشتند صاحب (المذهب) در جلد دوم کتاب خود می آورد که یک نفر بشربن عبدالملک الکندی برادر اکیدبن عبدالملک که حکمران دومه الجندل بود تعلیم این خط را از مردم انبار آموخت و به مکه رفته و سهبا دختر حربن امیه خواهر ابوسفیان را که پدر معاویه بود به زنی بگرفت و بتدریج جماعتی از مردم کوفه رااین خط بیاموخت و بیشتر آنها مردم قزیش بودند که به تعلیم کتابت کوفی پرداختند و این حادثه قریب به ظهور پیغمبر بود و بدین سبب بعضی گما کرده اند که اول کسی که خط را به سوی حجاز ومکه نقل داد سفیان ابن امیه بوده صاحب آداب الغه العربیه می آورد که عربها خط نبطی را از مردم حورا نشان آموختند به واسطه روابط تجارتی و آمیزش با آنها ونیز خط کوفی را از مردم بین النهرین یاد گرفتند قبل اسلام بمدت کمی, واین خط دوخط را داشتند تا پس از اسلام . و می شود گفت . این دو خط را خود متحد کرده است و خط کوفی نمودن است . به جهت کتابت قرآن و مطالب دینی. چنانچه سریانیها با خط سطر نجیلی کتب مقدسه خود را که انجیل و نصوص دینی باشد و با خط نبطی کتابت و مراسلات عادی را می نگاشتند و خط کوفی بسیار شباهت به سطر نجیلی داشت .چنانچه الف ممدوده. اگر در وسط کلمه ای که به خط سطر نجیلی بود . در می آمد .محذوف می شد .و این قاعده در کتابت سریانی منظور می آید و در اوایل ظهور اسلام تا مدتی این قاعده بین کتاب خط کوفی معمول بود خلاصه در کتابت قرآن چنانچه مثلا می نوشتند(الکتب) بجای الکتاب والظلمین بجای(الظالمین)و قس علی هذا و چون پیغمبر مبعوث گشت کتابت کوفی در مکه موجود بود ولی چندان شایع نبود و عمومیت نداشت و هر کس خواندن و نوشتن نمی دانست مگر معدودی .آن وقت هر کس به دین اسلام داخل می گشت و داخل در صحا به می شد به خواندن ونوشتن میل می کرد .
حیره- کوفه و ادوار تاریخی ملوک وکتابت او
چنانچه در ذیل عنوان وجه تسمیه خط کوفی اشاره شد حیره یکی از شهرهای حالیه عراق عرب (بین النهرین) بود. و از شهرهای قدیمه دنیا محسوب میگشت . و از زمان قدیم نامش را جغرافییون برده یاقوت حموی صاحب معجم البلدان می آورد اسکندر مقدونی آنجا را آبادان ساخت و این شهر مدتی بین ایران و رومها متنازع فیه واقع بود گاهی که ایران قوت داشت آن را متصرف می شد و چون ضعف پیدا میکرد روم به آنجا مسلط می گشت تا زمان سلطنت خسرو پادشاه بیست و سوم از ملوک اشکانی در تاریخ یکصد و بیست و هشت میلادی که ایران به واسطه جنگهای متواتره ضعیف گشت از آن سوی بین (انطائی واغسطس)قیاصره روم جنگهای متعدده که نتیجه اش ضعف دولت روم بود واقع گشت وچون این دو دولت عظیمه ایران وروم ضعیف گشتند, بسیاری از یلاد خودسر شدند, منجمله همین شهر بودچنانچه در همین اوقات شهر(سبا) در یمن ویران گشت, و(عمربن عام مزیقیا)حکمران آنجا, ناچار بجلای وطن گشت, وبیشتر مشایخ اعراب با ایل و قبیله خود ترک شهر سبارا کرده و متابعت (عمروبن عام)نمودنند, و برخی متفرق و بجاهای دیگر رفتند, ار این جملهُ (مالک بن فهم بن غنم) که نسبش به سبابن یعرب بن قحطان بن هود پیغمبر میرسید, بازنان وفرزندان وقبیله خود از مملکت سبا به بین النهرین (عراق عرب) آمده, ودر زمین حیره بواسطه هوا وخضارت و طراوت رحل اقامت افکند, و دولتین ایران وروم متعرض او نگشتند, ومالک بن فهم متریجاً بجههً خود تشکیل عمارت و سروزی بداد و تمامی اراضی بابل و موصل را به تصرف آورد و مقتدر گشت و پنجاه و دو سال حکمرانی نمود و پس از او (خدیمهُ ابرش) به جایش برقرار گشت و تا بیست و سه تن از اولاد او متدرجا" در حیره سلطنت کرده اند و در عهد سلطنت طبقه ساسانیان ملوک حیره محترم بودند و از جانب سلاطین ایران فرمان سلطنت می یافتند تا زمان خلافت عمر بن خطاب حکومت ملوک حیره به دست خالد بن ولید خاتمه یافت و منقرض گشت و منذربن نعمان بن منذر آخرین این طبقه ملوک حیره بود .
اما در وجه تسمیه حیره اختلاف است برخی از مورخین گویند که چون (حسان بن تبع) بدین اراضی رسید به واسطه طول سفر و مشقات او بسیاری از بدویان و همراهان او خسته و ناتوان شده بودند که از رفتن باز مانده حسان چون خضارت و طراوت این زمین بدید روی بروسای قبایل نموده و گفت(حیروابه ای اقیمو) و همین کلمه متدرجا" برای حیره اسم علم کرد برخی گویند چون مالک بن فهم به این سرزمین سبز و خرم رسید گفت (حیره البیضا) و این کلمه به این قطعه زمین اطلاق شد و بماند و از زمان قدیم مشهور به حیره گشت و ملوک حیره و مردمش همان خط و کتابت (سطر نجیلی)را می نوشتند و چون اعراب حجاز چنانچه نگارش رفت به حیره آمده از آن خط بهره گرفتند و چون به شام می رفتند نیز از خط (نبطی) چیزی یتد گرفته تا آنکه این دو خط در مملکت حجاز متداول شد و چنانچه در تحت عنوان خط کوفی و نبطی در فوق اشاره شد حمیریها در یمن خط (مسند) را داشتند و در دوره حکمرانی (تبایعه)این خط به اوج ترقی رسید ولی چون به حیره آمدند خطشان تغییر پیدا کرده و در یمن سه قبیله (حمبر و معین و سبا)خطشان (مسندی) بود و منفصل می نوشتند حروف اترا از یکدیگر و چند قسم این خط به اسامی مختلف بود مانند (خط الصفوی که منسوب بوده به کوه صفا و خط ثمودی که نسبتش به ثمود و سکنه مدائن صالح داده می شد و خط لحیا که منسوب به بنی لحیان بود و خط سبئی یا حمیری) .
کتاب و استقرار خط کوفی در مکه
پس از آنکه جزیرهُ العرب که عبارت از مکه و طایف و تهامه و نجدو مدینه باشد به خط کوفی چنانچه اشاره شد آشنا شدند و دین اسلام و صاحب شریعت اسلامی ظهور فرمود پنج تن زبده خوشنویسان به حساب بودند که آنها عبارت از عمر بن خطاب و عثمان بن عفان و علی بن ابی طالب(ع) و ابی بن کعب و زید بن ثابت و این جمله در ذیل عنوان(وجه تسمیه خط کوفی نامشان با مشقات فرعیه خطوط از خط کوفی برده شد) و غیر از این پنج تن فوق چند تن دیگر مانند طلحهُ بن عبیدالله .و ابان .ابناسعید بن خالد بن حذیفه و یزید بن ابی سفیان و حاطب بن عمرو بن عبدالشمس و العلابن الحضرمی و ابوسلمهُ بن عبدالله الاشهل و عبدالله بن سعد بن ابی سرح و حویطب بن عبدالغزی و جهیم بن الصلت بن مخرمهُ خط کوفی می نوشتند و آن پنج تن اولی از کبار قوم و صحابه خاص بودند و حضرت علی مرتضی و عثمان بن عفان و زید بن ثابت از کتاب وحی و منشیان حضور پیغمبر اکرم بودند که تمام انشائات به خط کوفی (بدون اعراب و اعجام) بود و مختصر نویسنده های دیگر هم بودند که به خطوط عبرانی و سریانی و غیره مکاتبات می کردند صاحب صحیح بخاری می آورد که ورقهُ بن نوفل اسد بن عبدالغرابن عم خدیجهُ زوجه پیغمبر اکرم در جاهلیت کتابترا به عبرانی و سریانی می نوشت تا پیر و کور گردید و زمان بعثت پیغمبر و نزول وحی را در یافت که چون وحی نازل می گشت به او می گفتند گوش بده !
ظهور اعراب و اعجام در خط کوفی
خط کوفی اولیه بدون اعراب (فتحه کسره ضمه- زبر- زیر- پیش)و به غیر (اعجام نقطه) بود و مردم قرآن را به طزیق سماعی شنیده و حفظ می کردند : و چون حافظان قرآن معدود بودند چندان خوفی از اشتباه خواندن و غلط نمودن نمیرفت و بدین قسم تا پنجاه سال . از هجرت گذشت چون دایره دین و مملکت توسعه یافت و کتابت امر ضروری شد
و استکتاب و استنساخ قرآن زیاد گردید ابتدا غلط کاری شد و برای تمیز حروف متشابه مانند ج و ح و خ و د و ذ و ر و ز و س و ش و الف تولید اشکالات شد در این وقت (ابو الا سود الدولی) که از فضلا بود و در خدمت علی مرتضی به اکتساب علوم پرداخته و در جنگ صفین ملتزم رکاب بود و از آن بزرگوار اخذ نحو کرده بود از برای سهولت خوانندگان قرآن وضع نقطه نمود تا کلمات و حرکات شناخته شوند و اسم فعل و حرف معلوم گردد و گمان می رود ابو الاسود این طریقه را از خطوط کلدانیان و سریتنیان اخذ کرده بود زیرا این طوایف از همسایگان بین النهرین و بابل بوده و در کتابت آنها نقطه استعمال میشده به خلاف خطوط میخی و پهلوی ایرانیان و هیروگلیفی مصریان و فنیقیان که در کتابت آنان نقطه مستعمل نبوده (ابن الندیم صاحب الفهرست) می آورد که ابو الاسود به کاتب چنین می گفت (فقال له ابو الاسود اذارایتنی قد فتحت فمی بالحرف فانقط نقطه فوقه علی اعلاه و ان ضممت فمی فانقط نقطه بین یدی الحرف و ان کسرت فاجعل النقطه من تحت الحرف) نقطه را به جای اعراب استعمال می کردند و معنی بیان ابو الاسود
این است که می گوید ای نویسنده درگاه نوشتن بهوش باش و مرا به بین چون به خواندن درآمدم نظر بلبان من نما اگر بفتحه خواندم نقطه را بالای حرف و اگر به پیش خواندم نقطه نقطه را بگذار بین حرف و اگر بزیر خواندم نقطه را در زیر بگذار صاحب (اللمعهُ الشهیه)می آورد که در صدر اسلام نقطه برای حرکات استعمال میشد و واضع او یعقوب رهاوی بود و این نقاط به جای حرکات بکار می رفت .
جرجی زیدان صاحب آداب اللغهُ العربیهُ می آورد : که صور حرکاتی که بما رسیده و عبارت از ضمه= پیش و فتحه- زبر و کسره زیر می باشد معلوم نیست که واضع او که بوده : و چه تاریخی وضع شده او بغیر این برمیآید که در قرن اول وضع شده او واضع او اقتدا به خطوط سریانیها کرده و سریانیها حرکات حروف خودشان را در قرن هشتم میلادی وضع کردند مانند عبرانیها و در نزد عبرانیها حرکات یازده بود و نزد سیرانیهای شرقی هفت و در نزد سریانیهای غربی پنج و پیش عرب سه بوده است اما سامیون در آشور و بابل و فنیقیه و یمن و حجاز کتابترا بدون حرکت و اعراب می نوشتند و برای خود وضع حرکت نکردند مگر پس از میلاد و بجههُ سهولت در خواندن نقطه های بزرگ سریانیها استعمال می کردند
اما ایرانیان در خطوط سه گانه میخی خود که اولین آنها بابلی و دوم آشوری که پس از اولی پیدا شده و سوم ایرانی که پس از آن در خط پیدا شده و تا کنون این خط در احجار و نقوش تخت جمشید (پرس پلیس) شیراز و بیستون کرمانشاه و سایر بناهای قدیمه ایران یافت می شود باقیست و ایرانیان برای فتحه و ضمه وکسره(زبر و زیر و پیش)در الفبا چنانچه دیده می شود قسم دیگر حرکت را به خرج می دادند فرصت شیرازی صاحب آثار العجم می آورد که حروف آنها بیست و سه رقم (یعنی حروف خط ایرانی) بوده ولی برخی از آن حروف دو رقم و سه رقم بوده که همان اختلاف حروف به جهت حرکات معیین شده بوده مثلا" میم سه رقم و واو سه رقم و خا دو رقم بوده یعنی حرف ضمه را بقسمی و حروف فتحه دار را به قسمی و حرف کسره دار را به شکلی می نوشته اند به مثل خطوط امروزه اروپائیها که اعراب آنها جزو حروف بوده و اعجامشان محدود است و نیز ایرانیها خط را از چپ به راست می نوشته اند مانند غربیها پس می شود گفت قدمت خطوط ایران و قواعد متینه سهله او اروپائیها را درس بداد و اساس خطوط خود را از خطوط ایرانیان قبل اسلام اقتباس کردند .
مشاکل اعراب نزد عربها و غیر عربها
چنانچه نگاشته شد اولین شخصی که برای اصلاح قرائت خط کوفی قد بر افراشت ابو الاسود الدولی بود که در سنه شصت نه هجری در گذشت و او فقط نقطه را احداث کرد و نقاط را برای اعراب حرکات وضع نمود و برای تمیز نقطه را درشت و ریزه قرار داد و آن نقاط از برای فتحه و کسره و ضمه بود سپس اعراب از حرکات حروف سریانی چنانچه اشاره شد پا به میان گذارند و اقتباس حروف صوتی شد که آنها(واو .و الف و یا) باشد و به جای زبر و زیر و پیش به کار برده شد و حرکات رئیسه شمرده گشت و سایر حرکات مختلفه همچون اشام و روم و اماله را رها کرده و واگذار بفطانت خواننده نمودند و اگر بنظر دقت در صورت اعراب ثلاثه بنگریم معلوم می شود که ضمه (پیش) شباهت به واو دارد و فتحه(زبر) مشابهت به الف و لکن زیر کسره از شباهت به (یا) دور است و ممکن است گفته شود که ابتدا شبیه به (ی) کوچک بوده و به تدریج حالت صورت فتحه پیدا کرده است یا آنکه عربها اقتباس کسره را از سریانیهای شرقی نموده اند زیرا کسره نزد سریانیها عبارت از دو نقطه پهلوی هم متصله بوده و بتدریج دو نقطه متصله کسره و خط کوچک کشیده شده یا آنکه اصلا" یای سریانیها که شباهت تامه به کسره عربی دارد برداشته و به جای کسره عربها بکار برده اند بهر جهت همه اینها حدسیاتست بواسطه فقدان مصادر صحیحه بالجمله چون اسلام در سوریه و مصر و ایران انتشار یافت و مردم تازه مسلمان ناچار به خواندن قرآن بودند بواسطه نبودن اعراب و اعجام دچار مشاکل می گشتند و در حروف متشابه مانند ب و ت و ج و ح و غیره گرفتار اشتباهات می گشتند و کم کسی می توانست کلمات یا دو حرف متحدالشکل مختلف المعنی را درست امتیاز و فهم او کند زیرا نقاطی که ابو الاسود وضع نموده بود بجههُ اعراب و حرکات بود نه برای اعجام و حروف معجمه . و این اشتباه کاری نه در قرائت قرآن بلکه در مراسلات و مکاتبات سبب انقلاب و اختلاف گشت و هر روز به واسطه عدم فهم و تفهیم منازعه جدید .
آغاز بسر گذشت خوش نویسان از صدر اسلام
زمان خلفای راشدین
چون نیز عالم آرای اسلام از افق بطحا تابیدن گرفت و در خدمت حضرت ختمی مرتبت پیغمبر اکرم(ع) و سلم مقدم بر سایر منشیان و کتاب حضرت علی مرتضی(ع) در تعلیم خط کوشید تا مقامی اعلا یافت سلطان علی مشهدی که شرح حالش خواهد رسید می آورد (مرتضی اصل خط کوفی را کرد پیدا و داد نشو و نما) و عقیده او این بوده که این خط آیتی از آیات و معجزه ئی از معجزات آن صهر سرور کائنات بوده و قرآن هائیکه بخط مبارک حضرت امیر مومنان بوده در حسن کتابت و متنت و ترکیب و ترتیب کلمات به مهارت و استادی نگارنده او تصدیق می نماید و اگر مخترع و مبتدع خط کوفی علی مرتضی نبوده تصرفات عالمانه در او فرموده و او را به پایه اعلا رسانیده صاحب خط و خطاطان میآورد آن حضرت اختراع کننده خط کوفی نبوده ولی در استادی او شبهه نیست که به سیصد و شانزده تن خوش نویسان خط کوفی تعلیم داده پس از علی مرتضی دو فرزند دلبندش حضرت امام حسن و حضرت امام حسین (ع) خطشان مرغوب و مقدم بر سایر خوش نویسان بوده اند پس از آن دو تن دو خلیفه از چهار خلیفه رسول خدا که عمر بن خطاب و عثمان بن عفان (رضه)باشند خطشان نیکو بوده و خط عثمان رجحان به خط عمر داشته و شرح مصاحف سبعه او که به خط اوست طولانی و دلیل محکمی بر حسن خط اوست پس از عمر بن خطاب عبدالله بن عمر نیکو می نوشته و شهرت خط او تا کوفه و شام رسید پس از او مروان بن حکم بن ابی العاص که بعدها به خاتفت رسید نیکو می نگاشت و مدتی در خدمت عثمان بن عفان اشتغال به کتابت داشت و کاتب سر او بود و با عثمان در نزد یک نفر تعلیم خط آموخته بود پس از مروان معویهُ ابن ابی سفیان که مدتها در خدمت رسول خدای به کتابت اشتغال داشت و از جزو کتاب وحی بود خط را نیکو می نگاشت و روزی پیغمبر اکرم به او فرمودند (القی الدواه و حرف القلم و انصب البا و فرق السین و لاتعورالمیم و احسن الله و مدالرحمن و جود الرحیم) و او را به دینفرمایشات معانی آیات تعلیم خط دادند و نگارنده تقدم نام هر یک را بر حسب حسن خط می نگارم نه بر حسب مقام و مکان .اما نویسنده های دیگر معدودی در زمان رسالت و دعوت حضرت پیغمبر اکرم بودند که در حسن خط امتیازی نداشتند ولی نویسنده بودند مانند طلحه بن عبدالله و ابان ابنا سعید بن خالد و غیره که نامشان برده شد و در خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله عثمان و علی و زید بن ثابت و معویه و عبدالله بن ارقم سمت منشی گری و از کتاب وحی بودند و کتاب آنها منحصر به خط بدون (اعراب و اعجام)بود و سور و آیات قرآنیه و خطوط بملوک اطراف و روئسای قبایل را به آن خط کوفی می نگاشتند و چون ابابکربن ابی قحافه در سنه یازده هجری به تخت خلافت بذ آمد عثمان بن عفان کتابت او را به خط کوفی می فرمود و چون در گذشت و به جایش عمر بن خطاب در سنه سیزده هجری به تخت خلافت نشست منصب کتابترا به زیدبن ثابت مقرر فرمود و چون فتوحات بلاد مانند ایران و مصر و روم برایش دست داد دو کاتب یا دفتردار دیگر یکی به جهت ثبت رسید مالیات و جزیه و یکی از برای حساب عده سر کردگان و سپاهیان معین کرد و باز خطشان کوفی بود و بدین رویه تا خلافت عثمان بن عفان و علی بن ابی طالب (ع) در سنه چهل کار می گذشت ولی کتاب و نویسنده زیاد شده و به سه دسته و سه صنف منقسم شدند دسته ئی فقط شغلشان قرآن نویسی بود و کارشان مهم و مقامشان بالا بود و دسته دیگر کتاب و منشیان بودند و اینها معدود و در نزد خلفا محترم و کاتم اسرار و بایستی از نزدیکان خلفا باشند طبقه سوم کتاب دواوین و رسائل و بسار کم و فقط شغلشان ضبط مالیات و عده سپاه بود که مالیات بیت المال را روی ورقه ئی و حساب عده لشکر را نیز روی ورقه ئی می نگاشتند که متدرجا" آن ورقه ها طومار و طومارها دفتر ها شد !
خوش نویسان زمان بنی امیه
در ایام سلطنت معویه بن ابی سفیان تا زمان سلطنت هشام بن عبدالملک سنه یکصد و پنج خط کوفی مستعمل و خوش نویسی مانند عهد خلفای راشدین پا به میانخط کرد و مقدم قلم (ریاسی)که منسوب به ریاست اوست اختراع کرد و چند شکل دیگر از پرتو اهتمامات او پیدا شد که روی هم سی و هفت شکل خط مختلف در میانه کتاب و نویسندگان دربار خلافت دورمیزد بدین ترتیب(1 کوفی) (2 طومار) (3 جلیل) (4 مجموع) (5 ریاسی) (6 ثلثین) (7 نصف) (8 جوانحی) (9 مسلسل) (10 غبار جلیحه) (11 موامرات)
(12 محدث) (13 مدمج) (14 منثور) (15 مقترن) (16 حواشی) (17 اشعار) (18 لواوی) (19 مصاحف) (20 فضاح النسخ) (21 غبار) (22 عهود) (23 معلق) (24 مخفف) (25 مرسل) (26 مبسوط) (27 مقور) (28 ممزوج) (29 مفتح) (30 معماهُ) (31 مولف) (32 توامان) (33 معجز) (34 مخلع) (35 دیوانی) (36 سیاقت) (37 قرمه) و اختلاف اسامی منسوب به مخترعین هر خظی بوده و تفاوت درشتی و ریزگی خط و سطح و دایره خطوط والا در اصل خط با مادرشان خط کوفی هیچ فرقی نداشته و بیشتر آنها مختصر از حیث اعراب و اعجام و تجوید و غیره داشته و این خطوط تا زمان المقتدر بالله هیجدهمین خلیفه عباسی که در سنه دویست و نود و پنج بر خلافت عباسیان نشست مستعمل بود .
در این وقت اسحق بن ابراهیم تمیمی در حسن کتابت و خوش نویسی رایت اشتهار برافراشت و دیگران را در پس حجاب بی اسمی گذاشت و خلیفه المقتدر او را بنوازشات شاهانه می نواخت و اسحق به تعلیم دادن اولاد المقتدر می پرداخت که طولی نکشید آفتاب پرتو پاش نابغه دهر و نادر عصر ابن مقله بیضاوی عالم ادب را منور ساخت و مردم را پس از سیصد سال گرفتاری مشاکل خط کوفی و معضلات اعراب و اعجامیکه بعد ها برایش درست کردند و باز همه روزه تولید یک گونه مشکلی تعجب آور می کرد راحت نمود بلی ابن مقفع عالم ادب را و ابو مسلم عالم سیاست را و جهان گیری را و برامکه عالم مملکت داری و ابن مقله جهان خط عربها را تاسیس کرده و ارکان آنها را به نهجی مرغوب استوار نمودند و جزای عبرت آوری از خلفا و بزرگان عربها یافتند چنانچه ابن مقفع دستها و پاهایش ابتدا قطع و بهد سایر اعضایش پارچه پارچه و در تنور سوزان افتاده خاکستر گشت و ابو مسلم خراسانی در نهایت بی انصافی قطعه قطعه گردید و برامکه دود از دودمانش به آسمان رفت و ابن مقله ابتدا دست راست و بعد دست چپ و سپس زبانش بریده گردید و بیشتر کسانی که خدمات مشعشع به اعراب نمودند سزای سخت دیده و زهرهای جانگزا چشیدند که اکنون بسر گذشت ابن مقله و خدمات این وزیر ایرانی پرداخته تا خوانندگان کاملا آگاهی یابند و این جمله معترضه بیرون از موضوع کتاب نگارش رفت و قلم سرپیچی نمود .
سر گذشت ابن مقله
ابو علی محمد بن علی حسین بن مقله بیضاوی شیرازی قدوهُ الکتاب از اجله فضلا و اعزه وزرا و اسخیا و علما بود پیکرش بانواع علوم و فضایل آراسته و در علوم فقه و تفسیر و ادبیات و تجوید و شعر و خط و ترسل و انشا نظیر نداشت و مخصوصا در نگارش خط کوفی و سپس خطوط مستحدثه که خود واضع و مخترع آنها بود هیچ کس به پای او نرسیده و چون در فن خطاطی یگانه عصر خویش بود اشتهار به خوش نویسی گشت با آن که اقسام علوم و فنون را دارا بود و او در عصر خویش شهره آفاق شد و نامش را در هر جا به تقدیس و تمجید می بردند و در ریف مشاهیر دنیا در آمد چنانچه شاعر گوید (فصاحهُ سحبان و خط ابن مقله و حکمهُ لقمان و زهد بن ادهم)(اذا جتمع فی المر مفلس و لیس لها قدر بمقدار درهم) گوید اگر فصاحت سحبان بن وابل و حسن خط ابن مقله و حکمت لقمان حکیم و زهد ابراهیم بن ادهم بلخی در یک نفر آدم جمع گردد و از مال و منال دنیا بی بهره و فقیر باشد آن شخص فقیر با این چهار کمال نزد مردم بقدر یک دیناری ارزش و آبروئیندارد صاحبان تراجم و ارباب تواریخ ترجمه حال او را مشروحا" هر یک به قسمی نگاشته اند که نگارنده به خلاصه او می پردازم .
ابن مقله به واسطه صعوبت نگاشتن خط کوفی همت بر این گماشت که خطی

حرف آوانویسی قدر عددی شکل تنها شکل آغازین شکل میانی شکل انجامین
فاء f 80 ف فـ ـفـ ـف
قاف q 100 ق قـ ـقـ ـق
کاف k 20 ک کـ ـکـ ـک
لام l 30 ل لـ ـلـ ـت
میم m 40 م مـ ـمـ ـم
نون n 50 ن نـ ـنـ ـن
هاء h 5 ه هـ ـهـ ـه
واو w 6 و و ـو ـو
یاء y 10 ی یـ ـ

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله علاوه اورا طبعی نقاد

دانلود مقاله ویژگی های ایران در قدیم

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله ویژگی های ایران در قدیم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 


روابط شاه با جامعه
روابط شاه با جامعی دانشی و اهل فضل و فضیلت از دشواری ویژه ای برخوردار نبود. آن دسته از آنان که حریم قنات را وسعت داده بودند، کنج عافیت را رب گنجهای غنیمت ترجیح می دادند و به تعبیر صاحب قابوسنامه به همان چهار چیز که شیخ ابوسعید ابوالخیر رحمه الله گفته است که آدمی را از آنها گریز نبود:«اول نانی، دوم خلقانی، و سوم ویرانی، چهارم جانانی، هر کس بر حد و اندازه او از روی حلال» و یا ادنی از آن رضایت می دادند و در میرو وزیر و سلطان را پیرامن نمی گشتند، خلق را نیز بدانان ارادتی تمام می افتاد و بی طمعیشان را فوزی عظیم می شمردند. سکان اخلاقی جانعه و منزلتهای والای مذهبی و دینی را در دست و دیده آنها می دیند و به شوق و رغبت تمام حمایتشان می کردند. جالب است که اینان حتی در پیشگاه نفوذ کسانی که جزء سلاح چیزی را واسطه کار نمی شمردند نیز همیشه احترام خاص خود را داشتند بر صدر می نشستند و قدر می دیدند. باری، ارباب قدرت از آنان یاری می طلبیدند و انفاس خیرشان را واسطه بقای ملکت خویش می شمردند. کم پیش نیامده است که سلاطین مقتدر غزنوی و سلجوقی و خوارزمشاهی و حتی مغولی و بعدها هم تاتاری، دست التجا به دامن اولیای زمان خود دراز کرده و یا حتی تظاهر به جانبداری از آنان نموده باشند. چه، اهل نقوا همیشه گرامی بوده اند و دانشمندان وفضلای برحق جامعه نیز جایگاه رفیعی داشته اند.
و دسته دوم آنها که جستجوی راتبه و اداری در حریم بزرگان می کردند، باز به سهم خود مایه تقویت دربارهای آنان می شدند و در غالب موارد صحراگردان خشن و کوه نشینان وحشی را با حکمت و موعظت راهنمایی می کردند. صلابت شمشیر تیز و مردمی کش انا را به لطافت علم و عقل و تدبیر و رزانبژت رأی نرم و ملایم می کردند و از دعونت اطوار ناصواب و بی حسابشان می کاستند. چنین است که تحمل گستاخیهای زور و ترویز را به پاس خاطر مردمی که به رعایت حال آنان موظف بودند، آسان می گرفتند و گاه حضور در جامع نا متعارف و ناملایم صبع سلیم و عقل مستقیم خود را، به سبب خیری که از وجودشان متمشی بود، ضروری می شمردند. پادشاهان را نیز از آنان کراهتی دست نمی داند، چه، در نهایت می دانستند که اهل شمشیر نیستند و توان آغالیدن خلق را ندارند، به اضافه که ادب و تواضع و اخلاق مردمی دارند و این مراتب فی الجمله خواصی را که غالباً از اهل سیف بودند و از آداب و اصول زندگی شهری مهجور، سخت به کار می آمد! با وجود بد رفتاریهایی که مکرر از سوی قدرت مرکزی و نمایندگان او در ولایات نسبت به این گروه می شد، و گاه به بهانه هایی مشکوک، هتک حرمت از برخی به عمل می آمد و به عقوباتی که سزاوار آن نبودند مبتلا می گردیدند؛ با این همه، اندک مردم دل راحت و آسوده خاطری بودند که در جمع کثیر محرومان جامعه جایی بالنسبه محترم برگزیده و به کتاب و دفتر و دنیای خویش پناه آورده بودند.
سومین قشر از مردم ایران را، که می توان گفت همیشه مورد توجه همه حکومتها بوده اند، بازاریان کشور می توان خطاب کرد. درشت است که سوابق شهرنشینیها بزرگ در ایران همیشه به قلت و عسرت بوده است و به طور واقع تا جایی که در این جیزه بدان پرداخته می شود (آغاز سده بیستم میلادی و حریم ظهور مشروطیت در ایران که خود فصل مجزایی را می طلبد) اکثریت نود درصدی مردم در روستاها و کوهستانها ساکن و یا متفرق بوده اند. اما بی گمان در دوره ها تثبیت وضع سلسله های حاکم بر ایران، شهرهای مختلف و به ویژه مادر شهری که پایتخت تلقی می شده، از رشد جمعمیتی کافی برخوردار بوده است و به تبع آن نیز، نظامات حیات شهری و از جمله وجود اصناف و اهل حرف و بازرگانان شکل می گرفته است. به خصوص که سلسله های بلنسبه بزرگتر ناگزیر می شدند که به دلایل مختلف اقتصادی و سیاسی و نظامی و اجتماعی نخست روابط خود را با بخشهای دیگر ایران، که در زیر تسلط آنها نبود، برقرار کنند و آنگاه مناسبات دیگری با کشورها و مناطق همجوار به هم رسانند.
با این همه، نقش بازار در ادوار پیچیده و سخت تغییر پذیرنده و تاثیر گیرنده حیات ملی ایرانیان ابهامات و مضایق تحقیقاتی ویژه ای دارد. چه، از یک طرف طبیعت سرمایه با سکوت و آرامش همراهی می کرد ومقتضی تمنای ایجاد ثبات و نظم و قانون و استواری حکومتهای کوچک و بزرگ بود و از طرف دیگر اوضاع کشور و تحولات پرتلاطم دائمی آن که غالبا به جابه‌جایی خشونت آمیز سران سیاسی و نظامی وابسته بود، اجازه نمی داد که کسب و کار و رونق گیرد و پول در دستهای مردم و ماموران قرار یابد. در برهه هایی چنان حساس، کمترین اشتباه محاسبه متمکنین در جانبداری از طرف ضعیف یا عاصی بی پناهی، موجب خسران تمام می شد و چه بسا که سیل بلا می آمد و همه را، هر چه بود، با قهر و خشم و سرکوبی دردناک، یکجا می برد. این امر، نه تنها جانبداری بازاریان را از حق و حقیقت و اشخاص به ظاهر محق دشوار می نمود بلکه حتی در ساده ترین صورتها، برملا شدن دارایی و مکنت آنان نیز زیان عظیمی به بار می آورد و دیده طمع حکام بی حساب و کتاب را به رویشان می گشود!
با این حال، ضرورت مبادله کالا در مناطق شهری از چنان منطق صریح و مبرهنی برخوردار است که خود وجوب واسطه کاران و کار آنها را حتمی می گرداند، به خصوص آنگاه که دو عامل قوی و مثر ذیل را نیز بدان بیفزاییم :
1- تامین معاش جمعیت قابل توجه نظامیان در هر دوره، که خواه ناخواه از دولتهای روز مستمری داشتند و اجناس خود را نیز در سفر ( اردوبازارها ) و حضر (بازارهای داخلی) از کسبه تهیه می کردند.
2- حمایت صریح دیانت مقدس اسلام از تجارت، که کاسب را به منزله « حبیب الله » می شناسد و بر نوع فعالیت او توجه می ورزد.
بی شک، اتکا به نکات مزبور، اگر هماره با دیگر شرایط توسعه اقتصادی و تکامل ابزارهای زندگی و بسط عدالت و تامین امنیت نبوده باشد، رونق بازار را به صورت جامع ایجاد نمی کند و به پیدایش صنف و متعاقبا نظام معتبر اصناف فایده قطعی نمی رساند، به خصوص که تجارت خارجی، که عایدات بیشتری تحصیل می کند و بر درآمد و ثروت مملکت می افزاید، نیاز به حمایت جدی از سوی دولتها دارد و چنین مهماتی در دوره های تاریخی ایران اسلامی به طور دائم از اقبال برخوردار نبوده است.
سلاطین، در مواجهه با بازاریان، همیشه به دنبال معاذیری بوده اند که گوش آنان را بیازارند و مال و داراییشان را به بهانه های گوناگون از چنگشان بیرون بیاورند. سرچشمه تعزیرا هرگز خشک نمی شد و فرصت طلبان نیز هیچ گاه کم نمی آمدند. مقاومت بازار نی راههای خود را داشت و از رخرهای معینی تبعیت می کرد. وقتی که ضرورت داشت غاصبی از کار کناره گیرد و دست حاکمی از امور کوتاه شود، دو رکن مهم و اساسی جامعه یعنی بازار و روحانیت روابط محکمتری با هم پیدا می کردند و از طرق ویژه خود به مردم جامعه می فهمانیدند که فی المثل :
- دروازه های شهر را بی محافظ بگذارند یا محافظان را غافل و طرف مقابل را هشیار نگاه دارند.
- درهای خانه ها را ببندند و قشون مهاجم را بی یاور بگذارند.
- مغازه ها را مسدود کنند و کالاها را به انبارهای پنهانی انتقال دهند.
- به صورت راز آمیز، طرف محق را تقویت کنند و پول و سلاح در اختیار وی بگذارند.
به ندرت اتفاق افتاده است که جامعه بازاری ایران تلاش آشکاری برای حمایت از شخص و یا حکومتی معین به کار آورده باشد و حتی در صورت روی کار آمدن اشخاص مورد نظر، از جانبداری خود سود برده باشد. یکی از دلایل واضح امر این است که حکومتهای مطلقه، حتی در بهترین شرایط خود نیز، از وسوسه تجاوز به اموال زیردستان دور نمی مانند و هر جا که گمان زری باشد، زور را بدون تکلف به کار می گیرند، و دیگر اینکه علی الاصول بازار از پشتوانه سیاسی لازم برای تامین اهداف صریح خود برخوردار نبود و فعالیتهای جامعه بازاری نیز غالبا جنبه دفاعی و دفع دخل مقدر را داشت و همان که اندک تامینی حاصل می شد، رضایت اهل سودا را جلب می نمود.
رمزهای حرکتهای آرام بازارها و نحوه مقابله آنان با عناصر متغلب و متخالف را باید در خلال حوادث مختلف تاریخ جستجو کرد و به مواردی بسیار از حرکتهای مردمی پی برد.
سرانجام، بخش نهایی این بحث را روابط حکومت با اکثریت ملت، که دهقانان و کشاورزان و دامداران و کارگران باشند، تشکیل می دهد. محرز است که این طبقه فاقد حقوق سیاسی شهروند تلقی می شد و از نظر دولت و دستگاه حکومتی حقی برای تعیین مصالح خود نداشت. از آنجا که حکومتها بر مبنای انتخاب اصلح یا تمایل اکثریت بر روی کار نمی آمدند و عنصر دخیل در بقا و دوام آنها زور و قائمه شمشیر تیز بود، تنها مردمی که دخیل در تغییرات سیاسی بودند طبعا نظامیان نو رهبران آنها بودند و قریب نود درصد مردمی که در زاویه خمول به سر می بردند راهی برای خدمت نمی یافتند و بیش از آن درس فرزانگی آموخته بودند که خود تدبیر و جستجو کنند.
با این همه، این سخن بدان معنی نیست که در برابر جبر و عنف عوامل شرور و دائما آسیب رسان حکومتی، هیچ گونه واکنشی از سوی اکثریت به ظاهر خاموش نشان داده نمی شود. حوادث تاریخی دلالت می کند که :
1- حکومت های ستمگر به مرور نفوذ خود را در میان مردم از دست می دادند و نفرین و ناله آنان را بر جان می خریدند.
2- آنگاه که دشمنی خارجی روی می آورد، با وجود خطراتی که از ناحیه تعدیات عناصر ناشناس مسلم بود، حکومت حق ناشناس را تنها می نهادند تا پاسخ زورگویی ها وتعدیات بی حساب خود را بشنود و خواری و خذلان را علانیه احساس کند.
3- وقتی که مبارزات داخلی آغاز می شد و قدرت طلبان درون مرزی به جان هم می افتادند، حالت تماشاگر به خود می گرفتند و از سقطاتی که بر هر کدام از آنها می رفت، در دل خشنود می بودند. به تعبیر دیگر، جامعه از کتک خوردن پاسبان بر سرکار خوشحال بود و در زمره ادعیه به گوش داشت که : خدایا ستمگران را با خود مشغول بدار.
4- درگاه عسرت و تنگدستی وتحمل فشارهای فوق طاقت، ناگزیر، شهر و روستا و مساکن خویش را رها می کردند و به مناطق دوردست و یا کوهستانها می کوچیدند. مهاجرتهای خارجی همیشه در تاریخ ایران انجام پذیرفته است و مناطقی چون هند، سواحل جنوبی خلیج فارس و دریای فارس (عمان) و حتی روم قدیم و بعدها امپراتوری عثمانی و حتی آفریقا، جمعیتهای قابل توجهی از ایرانیان عاصی را به خود جلب می کرده است.
5- و دیگر اینکه به تکرار حادث شده است که همین مردم به ظاهر آرام و مطیع، همان که از غدر و شعوذه حکومت و بی کفایتی حاکمان اطمینان می یافتند و راههای مدارا و چاره را برخویش بسته می دیدند، مترصد ظهور مدعیان تازه می شدند و زمینه را برای ظهور و خودنمایی اشخاص ماجراجو و عصیانگر فراهم می گردانیدند. این تظاهرات و مقابله ها و طغیانها و سرکشیها و مبارزه جوییها که در تاریخ ایران پیش و پس از اسلام فراوان است، و خاصه در ایران اسلامی به دلیل کثرت منابع از بسیاری از آنها نام برده شده است، غالبا از جو سیاسی اجتماع مایه می گرفته و منشا و محرک اولیه خود را همان نارضاییهای شدید مکتوم در بطن جامعه می یافته و لامحاله به صور ذیل عرض وجود مر کرده است :
الف ـ نارضایی فردی، که عمدتا منشا شخصی می داشته و تظاهر آن نیز به صورت حمله به فرد مخصوص و قتل و جرح او انجام می شده است. ماجرای ابولولو با خلیفه دوم در راستای تاریخی است که به هلاک ناصرالدین شاه قاجار در پایانه های سده نوزدهم میلادی (1313 ه . ق. 1896 م.) می انجامد و قبل و بعد این ادوار نیز حوادث مشابه بسیار به خود دیده است.
ب ـ مقاومتهای محلی و منطقه ای، که به کرات حاصل شده و نمایش آن هم به شکل بستن دروازه های بزرگ شهرها و یا درهای قلاع، در مناطق کوهستانی، و بیرون راندن وابستگان حکومت از محل عام و یا راه ندادن آنها به داخل شهر و محیط به شورش نشسته بوده است. این ماجرا از چنان عمومیتی در تاریخ ایران برخوردار است که می توان رد پا و آثار آن را تقریبا در دوران حکومت همه سلاطین کشور دید، و با آنکه در نهایت به زیان عمومی تمام می شده و به کشتارهای وحشتناک جمعی و قتل عام سکنه بی پناه و چشم مناره و کله مناره سازیها و سفک دماء و بر باددهی عرض و ناموس کثیری می انجامیده است، با این حال از راههای مقاومت در برابر حکومتهای فاسد و خونریز و جبار بوده است.
در چنین مواردی به کرات مشاهده شده است که توده به جان آمده از مظالم حکومتگران نکته معلومی را بهانه قرار می داد و بی اینکه از حمایت شخص و یا نیروی معینی برخوردار شده باشد، دلاورانه و جان بازانه خود را در محل امتحان و ایستادگی و پایمردی دیده است. بدیهی است کسانی که به هر بهانه خود را مستعد دامن زدن به طغیانها شمرند در هیچ کجا کم نبوده اند. ولی مسئله اساسی همان است که شورش کور انجام پذیرفته است و توده مستاصل، بی اینکه بتواند حدود تواناییهای خود و دشمن جابر را اندازه گیری کند و یا اسباب و معدات جنگ و مقاومت و محاصره طولانی را فراهم بیاورد، مایوسانه به پاخاسته و به تحمل تلفات کثیر راضی شده است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  80  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ویژگی های ایران در قدیم

دانلودمقاله وضعیت زن در دوره قاجار

اختصاصی از فی فوو دانلودمقاله وضعیت زن در دوره قاجار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
مورخان دوره قاجار بیشتر به شرح حوادث سیاسی یا شیوه زندگانی شاهان و رجال پرداخته اند و علاقه ای به تبیین زندگی اجتماعی مردم که زنان نیمی از آنها بوده اند نشان نداده اند از این رو در لابه لای تالیف های خود به صورت پراکنده و غیر مستقیم به مسائل اجتماعی مردم اشاره کرده اند و چون اکثر مورخان به دربار وابسته بوده اند بیشتر به گزارش از وضع زنان درباری و خاندانهای اشرافی پرداخته اند اما مولفان اروپایی چون با فرهنگ ایرانی بیگانه بوده وزندگی ایرانیان از هر نظر برایشان جالب بوده به جزئیات آن توجه بیشتری داشته اند و از طرف دیگر مولفین اروپایی درنگارش بسیاری از مسائل اجتماعی و درباری با آزادی بیشتری سخن گفته اند و زنان و مردان عهد قاجار را خرافاتی و به دلیل برخوردار نبودن از آموزش ، فاقد بینش سیاسی اجتماعی لازم معرفی کرده اند.

الف ـ ازدواج
درجامعه عهد قاجار ،‌ فاصله چندانی بین کودک و ازدواج دختران وجود
نداشت . دختران اغلب از هفت تا سیزده سالگی ازدواج می کردند و عملاً به عنوان رکن مستقلی وارد معرکه زندگی خانوادگی می شدند . درواقع عواملی چون دست یابی به استقلال اقتصادی ،‌ رشد نسبتاً سریع دختران درآن روزگار و پایین بودن میانگین عمر ـ به دلیل شیوع بیماریهای گوناگون و عدم رعایت اصول بهداشتی ـ‌در افزایش این ازدواجهای زودرس موثربود . از طرفی باورهای اجتماعی رایج نیز در تحقق ازدواجهای بی تاثیر نبود . براین اساس ،‌ سعادتمندترین دختران آنهایی بودن که در خانه شوهر به بلوغ می رسیدند . زیرا تصور می شدکه بدین گونه ، آنان از وسوسه های نفسانی بیشتر در امان خواهند ماند. به خاطر همین باورها بود که بسیاری از ازدواجها در سنین قبل از بلوغ دختران انجام می شد. دختران و پسران تقریباً هیچ گونه اختیاری در برگزیدن همسر آینده خود نداشتند و حتی اغلب هنگامی که هنوز درگهواره بودند ،‌ آنان را برای هم نامزد می کردند و بار رسیدن به سن بلوغ و یا اندکی پیش از آن ،‌ به عقد یکدیگر در می آمدند.
از طرفی بی تجربکی ، حرمت نهادن به والدین ، و گاه فقدان احساس جنسی در دختران و پسرانی که هنگام ازدواج به بلوغ نرسیده بودند ،‌از جمله دلایل عدم اختیار کامل زوجین درامر ازدواج بود.
رایج ترین شکل ازدواج ، عقد دائم بود. مطابق شرع ،‌مرد می توانست تا چهار زن عقدی داشته باشد و در صورت مرگ یا طلاق یکی از آنها ، باز قادر بود که زن دیگری را جایگزین وی کند.
عدم تناسب جمعیتی و کثری زنان برمردان ،‌بیماری و یا پیرشدن سریع زنان به خاطر زایمانهای مکرر و فقدان بهداشت ، مصالح سیاسی و قومی ،‌ میل مردان ثروتمند ومتمول به کام جویی‌، با این دیدگاه که «زن جوان ،‌مرد پیر را جوان می کند .» و داشتن حرمسرا و زنان متعدد، نشانه شوکت و ثروت مرد است خود به خود ،‌نظام چند زنی را توجیه می کرد . افزون بر اینها ،‌ فرزندان بسیاری که از رهگذر این ازدواجها متولد می شدند‌،‌ می توانستند مایه غرور افراد شوند ،‌از سوی دیگر ،‌دختران و بیوه هایی که به دلایلی از ازدواج بازمانده بودند ،‌بی میل نبودند به همسری مردی تن در دهند که همسر یا همسران دیگری نیز داشت. درحقیقت دختر یا بیوه ای که از ازدواج محروم می ماند، ‌محکوم به تحمل ملامتهای بسیار بود.
ازدیگر شیوه های رایج ازدواج ،‌ ازدواج موقت یا صیغه کردن دختران و زنان بر اساس قرار داد و توافق بود. بدین طریق زن و مرد به مدت معینی که از یک ساعت تا نود و نه سال را شامل می شد ‌، با هم سپری می کردند . صیغه نود و نه ساله نوعی ترفند بود و هنگامی صورت می گرفت که مرد چهار زن عقد دائمی داشت واز لحاظ شرعی مجاز به عقد زن دیگری نبود. دراین گونه ازدواج ، مرد ملزم نبود که حتماً مدت قرارداد رابه اتمام برساند بلکه هر وقت که مایل بود ، می توانست پیش از انقضای مدت قانونی ،‌از زن صیغه ای خود جدا شود و با پرداخت مبلغی به عنوان مهریه ،‌خود را از قید او آزاد سازد.
کودکانی که از طریق این ازدواجها به دنیا می آمدند ،‌از جمله فرزندان مشروع محسوب می شدند و ترتبیت آنها را پدر به عهده می گرفت . البته چنانچه پدر مایل به نگهداری آنان درخانه خود نبود ،‌ متناسب با دارایی خود مستمری لازمی در حد نیاز پیش بینی  

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  99  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله وضعیت زن در دوره قاجار