مشخصات این فایل
عنوان:یونس و ماهی
فرمت فایل: word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 20
این مقاله درمورد یونس و ماهی می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله یونس و ماهی می خوانید :
رمز دریا گذاردن
یونس در شکم ماهی آنچنان که گویی در کشتی است سه یا هفت یا بیست و یا چهل شبانروز دریا می پیماید در ظلمت مطلق . مفسر می گوید : (آن ماهی او را فرو برد ماهی دیگر بیام و آن ماهی را فرو برد دیگری بیامد و او فرو برد و ذلکه قوله فنادی فی الظلمات . و این جمع باشد و اقل جمع سه بود و بعضی دیگر گفتند مراد به ظلمات سه ظلمت است : ظلمت شب و ظلمت دریا و ظلمت شکم ماهی . بی گمان فرو بردن ماهیان یکدیگر را پشت هم باورکردنی نیست اما تنها نکته ای که از این تفسیر شگفت به دست می آید و فهم می شود تاریکی مطلق است که یونس را در دریا نوردی در برگرفته است .
یونس در شکم ماهی که خود از درای دور دست هند آمده به جای بس دور سفر می کند همانگونه که پیشتر میخواست با کشتی به شهری دوردست بگریزد : به ترشیش که در نظر عبریان آخرین نقطه جهان بود.
یونس با گریز به دورترین جای ممکن به موجب کتاب تورات می پنداشت می تواند از عمل کردن به رسالتش که دعوت مردم شهر نینواست سر باز زند.
به قول مفسر ( ماهی با یونس به سخن آمد و گفت یا یونس مرا فرموده اند تا ترا هلاک نکنم و نگاه دارم و نیکو دارم و نرنجانم . لیکن من ترا زندانم هر کجا خواهی فرود آی . باز گفت یا نبی الله ، در شکم ماهی ، جای نیست نیکوتر از جگر آنجا فرود آی تا آن خواب گاه تو بود و پاکیزه تر از دل نیستکه خدای را می شناسم و تسبیح می کنم ، آن عبادت گاه تو بود ... پس یونس دل ماهی اختیار کرد.
به قصه چنین آمده است که چهل روز آن ماهی دهن فراز نکرد و طعام و شراب نخورد و آرام نگرفت تا بر یونس رنج کمتر رسد زیرا که یونس برگزیده حق بود و بر دوستان کار تنگ نبود.
آنچه در این قصه استطوره ای از لحاظ ما شایان اعتناست گزینش جگر که گویا نیکوتر از آن جای نیست برای خوابگاه است و نیز انتخاب دل که پاکترین جای است برای عبادت واختیار این دو جا د شکم ماهی نه تنها به وضوح نشانه آن است که باداستانی رمزی سر و کار داریم بلکه خاصه این گمان را به ذهن خطور می دهد که شاید امتیاز یافتن جگر و دل بدانجهت است . که در روایت بدوی آن اندام ها خوراک مبتلا به شکم ماهی بوده اند و در قصه مفسر فقط نشانی از آن به جای مانده است .
نکته دیگری که در قصه حبس یونس شایان توجه است اینست که اندام های یونس چون گوشت گشته بود و ضعیف که چهل روز بود که طعام و شراب نخورده بود و به همین جهت چنانکه گذشت حق درخت کدویی پدید آورد که برگهایش سایبان یونس شد و آهویی برانگیخت تا هر روز می آمد و به او بسان کودک شیر می داد زیرا یونس همچنان گشته بود چون کودکی کز مادر بزاید تا آنکه یونس نیرو گرفت و موی براورد و گوشت سخت کرد و استخوانهایش محکم گشت که بیمار بود نازک و بی قرار ببوده در آن غم و تبدل در شکم ماهی .
آنچه در این داستان شگرف از لحاظ استطوره شناس و رمز شناسی شایان اعتناست است که یونس در شکم ماهی از فرط گرما و نیز به سبب ضعفی که از گرسنگی و تشنگی دراز مدت بر او چیره شد چون کودکی نزار و بی مو و آسیب پذیر گشته است و هنگامیکه از کام ماهی بیرون می آید توان برخاستن و راه رفتن ندارد و تابش آفتاب در صحرا ممکن است پوست نازک و دردناکش را بسوزاند. ولی پس از چندی آرام گرفتن در سایه کدوبن و شیرخوردن از پستانآهویی مادر نشان نیرو می گیرد و رهسپار شهر نینوا می شود تا به مومنان شریعت بیاموزد همه این مواد و مصالح رمزی در داستان یونس یادرآور الگویی اساطیری در دریا پیمایی قهرمان خورشیدی است که محققی آلمانی آنرا نقل کرده و کارل گوستا و یوگ به شرح و تفسیرش پرداخته است و ما پیش از انکه بدانیم در شکم ماهی بر یونس چه رفته است آنالگو را به سبب اهمیتی که در فهم قصه یونس دارد به همراه شرح یونگ می آوریم .
یونگ در شرح ( نمادهای مادر و نوزایی) می نویسد .
صندوق یا کشو نماد مادینگی است و نمودار پیکر مادر مفهومی که در اساطیر قدیم سخت رایج و متداول بوده است به سهولت می توان صندوق جلیک یا سبدی کوچک با محتوایی گرانبها را شناور بر آب تصور کرد چیزی بسان گردش خورشید . خورشید شناور در دریا خدای بی مرگ و لایزال و جاودانی است که هر شب در دریا غوطه می زند هر بامدد تازه و نو دوباره به جهان می آید.
فیروبنیوس می گوید :
اگر درباره طلوع خون آلود خورشید این تصور پدیدآید که ولادتی صورت گرفته است ولادت خورشید جوان لا محاله توامان این پرسش به ذهن خطور می کند که پس پدر کیست و پگونه آن زن (مادر ) آبستن شده است ؟ و اما چون زن نماد چیزی است که ماهی نیز همانرا تمثیل می کند یعنی دریا ( چه بنا را بر این فرضیه نهاده ایم که خورشید هم در دریا ناپدید می گردد و هم از آن سر بر می آورد ) پاسخی که هیچ شگفتی ندارد جز این نیست ک قطعا دریا پیشتر خورشید پیر را به کام درکشیده است بنابراین این اسطوره سببیت یا لزوم و دربایستی ، صورت می بندد که چون زن (دریا) پیشتر خورشید را بلعیده و اکنون خورشید نوی به جهان می آورد . پس واضح است که بار گرفته است .
همه این خدایان که دریاها را در می نوردند خدایان خورشید اند . برای گذاره شبانه از دریا یا گذاره در تاریکی ( فروبنیوس ) غالبا خدایان با زنی در صندوقچه یا سفینه ای جای می گیرند این نیز موردی دیگر ازمعکوس شدن مناسبات واقعی است اما این باپگتونی بات همخانگی دایم سازگاری دارد. به هنگام دریا گذاردن در ظلمت شب ( یا تاریکی ) ورشید – خدا در بطن مادر پنهان گشته و دربند است و بیشتر اوقات همه گونه خطر تهدیدش می کند.
به جای نقل نمونه های عدیده خاص به ذکر انگاره یا الگویی که فروبنیوس برای اساطیر بیشمار از این دست ساخته است بسنده می کنیم .
راز آموزی
این ماهی یونس برخلاف آنچه برخی دعوی کرده اند « همچون عصای موسی ، مظهر بلعیدگی و گرسنگی چشمی » نیست ، بلکه وسیله تشریف له اسرار است ، بدین معنی که ماهی در ژرفای اقیانوس گویی از نیروی قدسی سر یا حکمت اسرار پر می شود و یا یونس در حفره شکمش ، کنج خلوت گزیده و به مراقبه و مکاشفه می پردازد ، در خود می میرد و نفحه ای الهی ، دوباره زنده می گردد ، چون مرگ از عالم قبلی ، با ولادت در عالم بعدی همراه هست . این مرگ از عالم حس و تعلق به دنیای صورت ، و ولادت تازه در عالم معنی ، اصل و اساس هرگونه رازآموزی است و یونس چون از شکم ماهی بیرون آمد ، مردی راز اموخته بود .
بخشی از فهرست مطالب مقاله یونس و ماهی
مقدمه
روایت توراتی
روایت اسلامی
محنت
رمز دریا گذاردن
راز آموزی
نتیجه
منبع
دانلود مقاله یونس و ماهی