مطالبى که پیش رو دارید، گزارشى اجمالى از فرایند تربیت دینى فرزندان است که پس از اشاره به ابعاد مختلف دوران کودکى و نوجوانی، به بیان حقوق فرزندان، مسئولیت هاى والدین و عوامل دین گریزى جوانان مى پردازد.
واقعیت ها و بایسته ها:
یکى از شاخصه هاى نظام هاى دینى توجه به واقعیت پیش از بیان مسئولیت ها است. اساساً در میان نظامهاى تربیتی، آن سیستمى موفق تر است که پیش از بیان «بایدها و نبایدها» به «هست ها و نیست ها» توجه نماید. بنابراین بر ما لازم است که با غرایز، روحیات، عواطف، احساسات، نیازها و ابعاد مختلف فرزندان خود آشنا شویم و در همان قالبها به برنامه ریزى براى تربیت دینى آنها بپردازیم.
الف) سن مناسب براى آغاز برنامه هاى تربیتی:
از آنجا که بنابر مطالعات روان شناختى و آموزه هاى دینی، عوامل مختلف وراثتى و ژنتیکى و حتى محیطى از آغاز شکل گیرى نطفه بر انسان تأثیر به سزایى دارند، باید از دوران انتخاب همسر و حتى پیش از آن براى برخودارى فرزندان آینده مان از تربیتى سالم و مناسب، زمینه سازى نماییم. بر همین اساس، پیامبر اکرم (ص) از ازدواج با همسران ناشایست نهى فرموده و فرزندان به دنیا آمده از آنها را تباه شده و از دست رفته مى شمارد. امیر مؤمنان (ع) نیز خصلت هاى زشت و زیبا در روح و روان انسانها را متأثر از شیر مادران شان مى داند.
آزمایشهاى تجربى در این زمینه نیز این واقعیت را تأیید مى کند که انسان از دوران جنینى نسبت به محیط و صداهاى مختلف اطراف خود حساس بوده و به خصوص از مادر و سخنان و روحیات وى تأثیر مى پذیرد. به همین دلیل، در اسلام به پدران سفارش شده است که از روزى حرام اجتناب ورزند و آداب ویژه اى را به هنگام انعقاد نطفه رعایت کنند. به مادران توصیه شده که در دوران بارداری، مراقب اندیشه ها و رفتارهاى خویش بوده، همواره در طهارت جان و پاکیزگى تن و روان تلاش کنند؛ چرا که از کوزه همان برون تراود که در او است. پس از ولادت نیز فرزندان به طور مستقیم در معرض برخى آداب و مراسم مذهبى قرار مى گیرند؛ آدابى مانند خواندن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ که در روایات به عنوان پناهى در برابر وسوسه هاى شیطانی شمرده شده است؛ کام گرفتن کودک با تربت امام حسین (ع)؛ انجام غسل ولادت؛ ختنه کردن؛ عقیقه کردن؛ صدقه دادن به وزن موى سر کودک از طلا یا نقره و به وزن بدنش از خرما و ..... امروزه از نظر علمى نیز تأثیر بسیارى از این اعمال برآینده کودک غیرقابل انکار است. با این حال، بدیهى است که فرزندان را نمى توان از آغاز تولد به طور مستقیم مورد تعلیم و تربیت قرار داد و ناچار باید منتظر پیدایش زمینه هاى یادگیرى و تربیت پذیرى در آنها بود. در این باره که آموزش و پرورش دینی فرزندان را از چه سنى باید آغاز کرد، میان دانشمندان و کارشناسان امور تربیتی اختلاف نظر است.
برخى با هر گونه تعلیم و تربیت مذهبى تا پیش از بلوغ مخالفند، ولى عده اى دیگر با تأکید بر آمادگى و استعداد اطفال براى تربیت پذیری، بر این باورند که مى توان برخى معلومات دینى را به طور ساده و قابل فهم به آنها عرضه نمود و با تلقین، آنها را در این فضاى مقدس قرار داد. جان لاک از اندیشمندان غربى نیز معتقد است که تربیت دینى را باید از کودکى آغاز کرد. وى مى گوید: « اندیشه خدا را از همان آغاز کودکى مى توان در نهاد فرزندانمان جاى داده، عشق و احترام به خدا را در روانشان بدمیم.»
به نظر مى رسد براى یافتن سن مناسب براى آغاز برنامه های تربیتى باید سن طبیعى گرایش فرزندان به دین و مذهب را شناخت. بررسى هاى روان کاوان نشان مى دهد که آغاز پیدایش حس مذهبى در کودکان به ماههاى قبل از چهارسالگى باز می گردد و حتى گاه در حدود 2 تا 3 سالگى ظاهر مى شود. کودکان از سه سالگی، علاقه بسیار به دعا و سرودهاى مذهبى داشته، از تکرار و خواندن دعاهاى دسته جمعی، لذت بسیار مى برند. از حدود 4 سالگی، کنجکاوى سراسر وجود کودک را فرا مى گیرد و درباره حقایق مختلف جهان و از همه مهم تر آفریدگار جهان مى پرسد. این مرحله، سن طبیعی کودک براى پذیرش مفهوم خداوند است. کودک چهار ساله، پدر خود را به بزرگى و اهمیت خدا مى داند و تلقى او از خدا همچون پدر، ولى بزرگ تر است. او حتى گاه خدا را همچو عضوى از خانواده به حساب مى آورد. احساس مذهبى با رشد و افزایش سن کودک آشکارتر می شود و در شش سالگى به روشنى مى توان تظاهر به رفتارهاى مذهبى را در کودکان مشاهده کرد. یک کودک شش ساله با علاقه تمام درباره خدا پرستش نموده، خواستار آشنایى و صحبت با او است و درخواستهاى غالباً مادى خویش همچون اسباب بازی، خوراک و پوشاک را با او در میان مى گذارد، به تدریج در سن هفت سالگی، خدا را مقامى قدرتمند و بالاتر از والدین مى شناسد.
بر همین اساس، امام باقر (ع) در حدیثى مفصل به تشریح وظایف اولیا در تربیت ایمانى فرزندان از سن سه سالگى مى پردازد:
در سه سالگى کلمه توحید « لا اله الا الله » را به کودک بیاموزید و در چهارسالگى با نبوت پیامبر اسلام آشنایش سازید و در پنج سالگى رویش را به قبله کنید و سجده بر زمین را یادش دهید. در شش سالگى رکوع و سجود را به شیوه صحیح به او بیاموزید و در هفت سالگى وضو و نماز را به طور کامل آموزش دهید.
براساس این حدیث شریف، کودک را باید در سه سالگى با خداوند، در چهار سالگى با نبوت و در پنج و شش سالگى با پرستش به شیوه هاى مختلف آشنا ساخت، تا آن که در هفت سالگى بتوان مجموعه نماز را به عنوان نمادى از کل دین و به تعبیر روایات ستون دین به او القاء نمود.
نکته مهم دیگر در این میان توجه به پرسشهاى دینى کودکان است. آنها بر مبناى سیر پیش گفته به پرسش درباره مذهب و موضوعات دینى پرداخته، برکسب درک و فهم خود، سوالات متفاوتى از اطرافیان مى پرسند. در شش سال اول درباره منشأ و علت اشیاء سؤال مى کنند: من از کجا آمده ام؟ آسمان را که درست کرده است؟ و .... در سن 7 تا 10 سالگى سوالهایى عمیق تر میپرسند و خواهان پاسخ هایى مستدل تر هستند: چرا خدا دیده نمى شود؟ چگونه خداوند در همه جا حضور دارد؟ خدا چیست؟ انسانها چطور در قیامت دوباره زنده مى شوند؟ در سنین نوجوانى به دلیل افزایش آگاهى ها و معلومات بر دامنه و عمق سوالات افزوده مى شود. اگر مبانى اعتقادى در سالهاى پیش در ذهن شان جاى گرفته باشد، پاسخ به سوالات بعدى آسانتر خواهد بود؛ زیرا پاسخهایى که در سنین قبل شنیده اند، فضایى اعتقادى در ذهن شان ترسیم نموده و در آن فضا به اندیشه و پرسش مى پردازند.
در این سنین سه گونه احساس در رابطه با مذهب برای فرزندانمان پدید مى آید:
1ـ رشد و گسترش و تقویت حس مذهبى و علاقه مندى به دین؛
2ـ پیدایش تردید در آموخته هاى پیشین؛
3ـ پیدایش سوالات متعدد و برخاسته از آن تردیدها.
نکته در خور توجه در این زمینه آن است که فرزندان در این سنین، به علت غرور نوجوانی، گاه از طرح همه سوالات خویش پرهیز دارند و همچنین به دلیل رشد عقلانیت و قوه استدلال شان به هر پاسخى راضى نمى شوند؛ لذا بر ما است که مستقیم و غیر مستقیم، آنان را به سخن آورده و سپس پرسشهاى شان را مستدل و منطقى و در حد فهم و درکشان پاسخ دهیم.
ب) آمادگى بسیار کودکان براى تربیت پذیری:
کودکان همگى با فطرت الهى و همراه با روحیاتى پاک و زمینه هایى آراسته زاده مى شوند و حس مذهبى به طور طبیعى در آنها پدید آمد، سپس رشد یا افت مى یابد. در واقع، این محیط اطراف است که با تأثیر مستقیم و غیر مستقیم خود، زمینه هدایت یا گمراهى آنها را فراهم مى آورد؛ گرچه اراده آزاد انسان هیچگاه از میان نمى رود و حق اختیار و انتخاب در هر حال باقى است. بر همین اساس، پیامبر اکرم (ص) مى فرماید:
هر نوزادى بر فطرت سالم الهى زاده مى شود؛ لیکن این پدر و مادر هستند که گاه او را با تربیتهاى ناشایست خویش از صراط مستقیم منحرف مى سازند.
بنابراین، رسالت پدر و مادر آن است که با انجام فرایض دینى و بیان آنها براى کودکان و تجسم بخشیدن به روحیات زیباى ایمان و تعهد دینی، استعدادهاى آنها را در مسیرى درست به فعلیت رسانند؛ در غیر این صورت، فطرت پاک کودکان به تدریج رو به خاموشى مى گراید و به محیط آلوده خو مى گیرد. کودکان و نوجوانان از اخلاق همه اطرافیان خود کم و بیش تأثیر مى پذیرند. پدر و مادر، بستگان، همکلاسیها، معلمان، قهرمانان ورزشى و هنری، شخصیتهاى سیاسى و اجتماعى و ....... همگى بر فرزندان ما تأثیر گذاشته، الگوهاى مثبت یا منفى آنها را شکل میدهند که البته در این میان والدین از نقش مهمترى برخوردارند. از این رو رواست که امیر مؤمنان، على (ع) در سفارش نامه اى به فرزندش امام حسن (ع) مى نویسد:
« همانا جان و روان خردسالان همچون زمین بایرى است که در آن هر نوع دانه و تخمى افشانی، آن را مى پذیرد و رشد و نمو مى دهد. »
بنابراین، همان قدر که زمینه هدایت و دیندارى براى آنها فراهم است زمینه انحراف و فساد نیز مهیا است. کودکان و نوجوانان به دلیل کم تجربگى و نا آگاهى در آستانه
لغزش قرار دارند و لذا بر پدران و مادران است که موانع زندگى سالم را از پیش پاى آنها بردارند و فطرتهاى پاک فرزندانشان را از آلایش به رذایل اخلاقی و مفاسد اجتماعى مصون نگه دارند. با این حال، به نظر مى رسد طبیعت و فطرت انسانها، و به ویژه کودکان و نوجوانان، به خیر و سعادت تمایل بیشترى دارد و لذا پیامبر اکرم (ص) درباره آنان مى فرماید:
آنها قلبى فضیلت پذیر و دلى رقیق و حساس دارند... خداوند مرا به پیامبرى برانگیخت تا مردم را به رحمت الهى بشارت و از عذابش بیم دهم؛ جوانان و نوجوانان سخنانم را پذیرفتند و با من پیمان محبت بستند، ولى پیران از قبول دعوتم سرباز زدند و به مخالفتم برخاستند.
امام صادق (ع) نیز به یکى از یاران خویش که به تبلیغ دین و نشر تعالیم اهل بیت اشتغال داشت، چنین توصیه مى فرماید: « برنامه هاى تبلیغى خویش را متوجه نسل جوان کن؛ زیرا آنان براى پذیرش خوبیها آمادگى بیشترى دارند و بیش از دیگران حق را مى پذیرند. »
ج) نیاز به محبت و دوستی:
نیاز به محبت از نیازهاى اساسى انسان به شمار مى رود؛ همانگونه که انسان به آب و غذا نیاز دارد؛ به محبت نیز نیازمند است و بود و نبود آن، در تعادل روحى و روانى وى تأثیر فراوان دارد. روان شناسان بر همین اساس به ترسیم هرم نیازهاى انسان پرداخته اند.
شامل 18 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله تربیت دینى فرزندان