فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق رذایل اخلاقی

اختصاصی از فی فوو دانلود تحقیق رذایل اخلاقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق رذایل اخلاقی در 83 صفحه با فرمت ورد بسیار جامع شامل بخش های زیر می باشد:

آرزو و آمال طولانی

معالجه آرزوهای طولانی

اهانت و تحقیر دیگران

احترام پیران

احترام سادات

بداخلاقی و کج خلقی

معالجه کج خلقى

برخی روایات درباره بداخلاقی و کج خلقی

بذله گویی و مزاح

جنبه‏های منفی مزاح

مزاح و جری شدن مردم

بهتان و تهمت

آثار سوء اجتماعی

چند نکته‎ مهم

هتک قرآن

هتک کعبه

هتک مساجد

هتک مشاهد مشرفه

هتک ترتب حسینی

بی غیرتی

ضرورت غیرت

انواع غیرت

جهل

جهل مرکب

حسد

حسود سود نمی‏برد

وسوسه و شک

وسوسه‌ فکری

وسوسه‌ عملی

علاج وسوسه‌ فکری و عملی

 


 

 

آرزو و آمال طولانی[1]

طول امل(آرزو) عبارت است از: امیدهاى بسیار در دنیا، و آرزوهاى دراز، و توقّع زندگانى دنیا، و بقاى در آن.

بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است به فکر باش که بنیاد عمر بر باد است

مجو درستى عهد از جهان سست نهاد که این عجوزه، عروس هزار داماد است

و سبب این صفت پلید دو چیز است:

یکى جهل و نادانى است، چون جاهل، اعتماد مى‏کند بر جوانی خود و با وجود دوران جوانی، مرگ خود را دور می پندا‏رد. و بیچاره مسکین ملاحظه نمى‏نماید که اگر اهل شهرش را بشمارند صد یک آن پیر نیستند و پیش از آمدن زمان پیرى به چنگ گرگ أجل گرفتار گشته‏اند. تا یک نفر پیر می ‏میرد هزار کودک و جوان مرده. و یا تکیه بر صحت حال عمومی خود می نماید و بعید می داند که مرگ ناگهانی، گریبان او را بگیرد. و غافل می ‏شود از اینکه مرگ ناگهانی چه بعدی دارد. چه بسیار صاحبان بدن قوی که به مرگ ناگهانی از دنیا رفتند. اگر بر فرض مرگ ناگهانی بعید باشد امّا بیماری ناگهانی که بعید نیست، و هر مرضى ناگهانی عارض مى‏شود. و چون مرض بر بدن رسید، مرگ استبعاد ندارد.

پیوند عمر بسته به موئیست هوش دار غمخوار خویش باش، غم روزگار چیست مرگ، پیرى و جوانى نمى‏شناسد. شب و روز نمى‏داند. و سفر و غیر سفر نزد او یکسان است. بهار و خزان و زمستان و تابستان، برای او تفاوت نمى‏کند. نه آن را وقتى است خاص، و نه زمانى است مخصوص.

ناگهان بانگى برآمد خواجه مرد.  و جاهل از این‏ها غافل. هر روز چندین تابوت طفل و جوان را مى‏برند و به تشییع جنازه دوستان و آشنایان مى‏روند و جنازه خود را هیچ به یاد نمی آورند.‏

و سبب دوّم براى آرزوهای طولانی، محبّت دنیاى پست و أنس به لذتهای گذرا است، زیرا انسان چون انس به شهوات و لذّات گرفت و در دل او دوستى مال و منال و أولاد و عیال و خانه و مسکن و املاک و مرکبها(وسایل نقلیه) و غیر این‏ها جای گیر شد، و جدایی از آنها بر او دشوار گردید دل او به زیر بار فکر مردن نمى‏رود. و از تصوّر مرگ خود، نفرت مى‏کند. و اگر گاهى به خاطر او خطور کند خود را به فکر دیگر مى‏اندازد. و از مشاهده کفن و کافور کراهت مى‏دارد. بلکه دل خود را پیوسته به فکر زندگانى دنیا مى‏اندازد. و خود را به امید و آرزو تسلّى مى‏دهد. و از یاد مرگ غفلت مى‏ورزد. و تصوّر نزدیک رسیدن آن را نمى‏کند. و اگر احیانا یاد آخرت و اعمال خود افتاد و مردن خود را تصوّر نمود، نفس أمّاره و شیطان او را به وعده فریب مى‏دهد.

پس مى‏گوید که: امر پروردگار دراز است و هنوز تو در اوّل عمرى، حال چندى به کامرانى و خوشگذرانی و جمع اسباب دنیوى مشغول باش تا بزرگ شوى در آن وقت توبه کن و مهیّاى کار آخرت شو. چون بزرگ شد گوید: حال جوانى، هنوز کجاست تا وقت پیرى، چون پیر شوى توبه خواهى کرد و به اعمال صالحه خواهى پرداخت. و اگر به مرتبه پیرى رسید با خود گوید: ان شاء اللّه این خانه را تمام کنم، یا این مزرعه را آباد نمایم، یا این پسر را داماد کنم، یا آن دختر را برایش بگیرم بعد از آن دست از دنیا مى‏کشم و در گوشه‏اى به عبادت مشغول مى‏شوم. و هر شغلى که تمام مى‏شود باز شغلى دیگر روى مى‏دهد. و همچنین هر روز را امروز و فردا مى‏کند تا ناگاه مرگ، گلوى او را بى‏گمان مى‏گیرد و وقت کار مى‏گذرد.

روزگارت رفت زینگون حالها همچو «تیه»[2] [1]و قوم موسى سالها سال بى‏گه گشت و وقتت گشت طى جز سیه روئى و فعل زشت نى هین مگو فردا که فرداها گذشت تا به کلّى نگذرد ایام کشت هین و هین اى راه رو بى‏گاه شد آفتاب عمرت اندر چاه شد این قدر عمرى که ماندستت بتاز تا بزاید زین دو دم عمر دراز تا نمرده‏ست این چراغ با گهر هین فتیله‏اش ساز و روغن زودتر و این بیچاره که هر روز به خود وعده فردا مى‏دهد و به تأخیر مى‏گذراند غافل است از اینکه: آنکه او را وعده مى‏دهد فردا هم با او است. و دست فریب او دراز است. بلکه هر روز قوّت او بیشتر مى‏شود و امید این، افزون مى‏گردد، زیرا اهل دنیا را هرگز فراغت از شغل حاصل نمى‏شود. و فارغ از دنیا کسى است که به یکبارگى دست از آن بردارد و آستین بر او افشاند....

.

.

.

هتک قرآن

طریق چهارم برای تعیین گناه کبیره، هر گناهی است که دینداران آن را بزرگ می‌دانند به طوری که ثابت شود که در تمام دوره‌ها تا زمان ائمه و پیغمبر ـ علیهم السّلام ـ ، نزد هر دینداری بزرگ بوده است. پس آن گناه کبیره خواهد بود؛ مانند هتک احترام و اهانت کردن به مقدسات و محترمات دینی ـ یعنی آنچه لزوم احترامش در دین امر بدیهی باشد. مانند قرآن مجید، کعبه معظمه، مساجد، مشاهد مشرفه حتی تربت حسینی ـ علیه السّلام ـ و در اینجا به حرمت اهانت و وجوب تعظیم هر یک از امور مزبور و احکام آنها به طور اختصار اشاره می‌شود.

احترام قرآن ضروری مذهب است: نزد هر مسلمانی بدیهی است که از قرآن که کلام حضرت آفریدگار است، ‌عزیزتر و شریف‌تر و لازم الاحترام‌تر در عالم اسلام، چیزی نیست. و رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ آن را ثقل اکبر یاد فرموده که دو چیز پربها بین شما مسلمانان پس از خود می‌گذارم: آنکه بزرگتر است قرآن است، کوچک‌تر اهل بیت من[1] (علی و حسن و حسین و اولاد طاهرین ایشان و سلسله‌ی جلیله سادات). بهترین ثواب‌ها: ضمن حدیث طولانی در باب عظمت شأن قرآن، حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «روز قیامت قرآن می‌گوید: خدایا بعضی از بندگانت حرمت مرا نگه داشته و مرا حفظ نموده و چیزی از مرا ضایع نکرد. و بعضی دیگر مرا ضایع کرد و حق مرا خوار شمرد و مرا تکذیب نمود.»

خدای تعالی می‌فرماید: «به عزت و جلال و رفعت مقامم سوگند، امروز بهترین ثواب را برای تو بدهم و دردناک‌ترین کیفر را به خاطر تو بکنم.»[2]

و حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «خدای جبار می‌فرماید: به عزت و جلالم و بلندی مقامم سوگند، هر آینه امروز گرامی می‌دارم کسی را که تو را گرامی داشته و خوار می‌کنم کسی را که تو را خوار کرده است.»[3]

بالجمله، بر هیچ مسلمانی پوشیده نیست که اهانت کردن به قرآن مجید، گناه کبیره است و اهانت به خدا و پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ است.

رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: «من نخستین کسی هستم که بر خدای عزیز جبار روز قیامت وارد می‌شود با کتاب او و خاندانم. سپس امت من وارد می‌شوند، من از امتم می‌پرسم شما با کتاب خدا و با خاندانم چه کردید.»[4]

معنی اهانت به قرآن و حکم آن: تشخیص اهانت، با عرف است. هر گفتار و کرداری درباره‌ی قرآن مجید که در عرف خوار کردن آن خوانده شود و آن گفتار یا کردار را موجب هتک قرآن بدانند، حرام و کبیره است.

البته این در صورتی است که اهانت به قرآن از روی استخفاف و اهانت به اصل دین و شریعت حضرت سید المرسلین ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نباشد. و همچنین اهانت به قرآن را نیز حلال نداند و گرنه عملش موجب کفر و ارتداد از دین می‌شود. زیرا حرمت اهانت به قرآن از ضروریات دین است.

بنابراین، اگر کسی قرآن مجید را لگد مال کند، یا آن را در نجاست اندازد، ‌چون ظاهر عملش اهانت به اصل دین و انکار حرمت قرآن مجید است،‌کافر و ریختن خونش مباح می‌شود. مگر اینکه بگوید در حال غضب و بی‌اختیاری بودم و درباره‌اش احتمال هم داده شود که از حال طبیعی بیرون بوده است.

در این جا مناسب است به پاره‌ای نکات مهم درباره‌ی اهانت و و جوب احترام قرآن مجید تذکر داده شود:

1ـ جلد قرآن و غلاف آن و همچنین ورق‌های آن (یعنی جاهایی که خطوط قرآنی بر آن نیست مانند حواشی) نیز مانند خطوط قرآن در حرمت هتک است. بنابراین نجس کردن آنها نیز حرام است اگر موجب هتک باشد، ‌و در این صورت پاک کردن آن واجب می‌شود...

 

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق رذایل اخلاقی

دانلود تحقیق رذایل و فضایل اخلاقی(انفاق و اسراف)

اختصاصی از فی فوو دانلود تحقیق رذایل و فضایل اخلاقی(انفاق و اسراف) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق رذایل و فضایل اخلاقی(انفاق و اسراف)


دانلود تحقیق رذایل و فضایل اخلاقی(انفاق و اسراف)

اخلاق از ماده ی خلق است و این کلمه را به معنی هئیت راسخدای در نفس که به سهولت مصدر افعال جمیله ای شرعی و عقلی باشد معنا کرده اند

ابن مسکویه در کتاب طهاره الا عراق خلق را اینگونه معنا کرده است

عادت و ملکه ای که در نفس رسوخ می نمایند که راعی بر افعال وی می گردد  بدون آنکه محتاج بفکر و رویه باشد.

با توجه به معنی خلق ، اخلاق اینگونه معنا می شود

دانش بد و نیک خویها و تدبیر انسان است برای نفسد خود یا یک تن خاص

خَلق انسان بر خلاف خلق اختیاری است و ارزش انسان به خلق اوست نه خلقش

صورت زیبای ظاهر هیچ نیست                                  ای برادر سیرت زیبا بیار

چون ایجاد خلق در اختیار انسانهاست لذا علم اخلاق طرح می شود تا راه و روش بروز خوبیهای ارزنده را به انسان ها اموخته و نحوه ی پیشگیری و معا لجه ی خویهای ناپسند را به انها بیاموزد.

اهمیت اخلاق:

علم اخلاق عهده دار ایجاد خویهای پسندیده و معا لجه و زدودن صفات ناپسند است پس اهمیت آن هم مشخص می شود ، زیرا ارزش انسان به صفات و خلقیات وی است

چه بسا افرادی که از نظر خلقت زیبا هستند و بنیه ی قوی و سالمی دارند اما در عین حال دارای خلقیات زشت هستند و از( حیوان ) هم پست ترند و نیز بالعکس انسان های زشت و معلول ولی خوش اخلاق که انسان واقعی محسوب می شوند .

پیامبر نیز در این باره می فرمایند:

(من برای تکمیل مکارم اخلاقی مبعوث شده ام.)

آیه ها و حدیث های  قرانی راجع به اسراف و انفاق

انفاق:

داستان آنان که انفاق کنند مالهایشان را در راه خدا همانند دانه ایست که برویاند هفت خوشه و از هر خوشه صد دانه و رخداد و چندان کند برای کسی که خواهد خدا فراخ بخشش دانا است. آنان که انفاق کنند ما لهایشان را در راه خدا پس از انفاق منّت و آزاری برایشان نیست و مزدشان نزد پروردگارشان است و ترس و اندوهی برایشان نیست.      بقره/ 262 و 261

ای رسول به ما بگو شما اگر دارای گنج های رحمت خدا شوید باز هم از ترس فقر و خوف  درویشی ، بخل از انفاق خواهید کرد که انسان طبعا بسیار ممسک و بخیل است.            اسراء/ 100

آنان که اموال خود را شب و روز پنهان و آشکار انفاق می کنند مزدشان نزد پروردگارشان است.       بقره/ 274

ای اهل ایمان انفاق کنید.       بقره/ 253

ای اهل ایمان از بهترین اموالتان انفاق کنید

شامل 8 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق رذایل و فضایل اخلاقی(انفاق و اسراف)