مقدمه
نظامهای آموزشی و فعالیتهای حاکم بر آن ، با توجه به پیشرفت جوامع ،همواره دستخوش تغییر وتحول است و تحول آموزشی ، خود معلول تحول اجتماعی وتحول علوم و تکنولوژی است زیرا در یک جامعه ساده ،نیازها ساده و روش ارضای نیازها نیز ساده است .
در چنین جوامعی دایرهی آموختنیها گاهی آنچنان محدودند که هر کسی میتواند ادعا کند و بگوید :« هر آنچه آموختنی است فرا گرفتم .» ولی در جوامع پیچیده و پیشرفته ، سرعت تحول نظامهای آموزشی آنچنان سریع است که هر چند سال یکبار ، در ساختار نظام آموزشی دگرگونی کلی ایجاد میشود ، و این تحول به حدی است که گاهی کسانی سخن از جامعه بیمدرسه به میان میآورند . بهترین دلیل در دنیای امروز ، با توجه به پیشرفت سریع علوم وتکنولوژی ، نه میتوان به تمام دانش موجود دست یافت ، و نه میتوان هر متخصصی را با هر خصوصیتی به کار تدریس و معلمی وا داشت .
با پیشرفت علوم و فنون و پیچیده شدن جوامع،نیازهای فردی و اجتماعی نیز پیچیده میشوند . ارضای نیازهای پیچیده نیز درجای خود ، احتیاج به علوم و فنون پیچیده دارد . کسب علوم و فنون پیچیده در سایهی روشهای آموزشی پیچیده امکان پذیر است . به این جهت وظیفه و مسئولیت معلم امروز نسبت به گذشته سنگینتر و پیچیدهتر شده است دیگر نمیتوان با روشهای سنتی ، جامعه و افراد آنرا به سوی یک تحول پیچیده و پیشرفته سوق داد .
در دنیای پیچیده هیچکس بی نیاز از تعلیم و تربیت نیست . امروز فعالیت در مدرسه وآموختن ود بخش عظیمی از زندگی انسانها شده است ،دیگر نمیتوان با طرز تلقی گذشته ، به شاگرد و تربیت او نگریست آنهایی که با روشهای سنتی آموزش دیدهاند میدانند که چگونه نشستن سر کلاس،گوش دادن به صدای یکنواخت معلم ، از بر کردن بدون فهم مطالب درسی ، دلهره واضطراب ناشی از امتحان ، و سرزنش معلمان و والدین چگونه موجب نفرت وگریز دانشآموزان از کلاس درس و محیط آموزشی میگردید .
اولین گام برای موفقیت در کار معلمی ، ایمان به رسالت معلم و عشق ورزیدن به شاگردان است . اگر معلمان به انسانهایی که ماهها و سالها با آنها سروکار دارند علاقمند نباشند و نتوانند ارتباط سالم با آنها برقرار کنند چگونه ممکن است بر آنها تاثیر بگذارند و موجب تغییر و تحول آنان شوند .
معلم باید از ویژگیهای شخصیتی مطلوبی نیز برخوردار باشند ، زیرا شخصیت او، وعلاقه و ایمانش از عوامل بسیار مهم و موثر در فرآیند آموزش است . یک معلم خوب در درجه اول باید انسان خوبی باشد ، مگر نه اینکه وظیفه او همچون وظیفه انبیاء است ،ومگر نه اینکه به بسیاری از بزرگان و مصلحان اجتماعی ، صفت معلم و مربی بزرگ دادهاند .اگر انسان بودن وانسان دوستی در هستهی مرکزی فعالیتهای معلمان قرار نگیرد ، هرگز درکار خود موفق نخواهند بود .
علاوه بر برخورداری از شخصیت برجسته ، آگاهی و شناخت معلمان از اصول و روشهای تعلیم و تربیت عامل مهم دیگری است که میتواند معلمان را درکار خود موفق سازد . امروزه کار معلمان همچون مشاغل دیگر به تخصصهای دیگری نیاز دارد . معلم امروز بدون آگاهی از روانشناسی ، فلسفه و اصول یادگیری، روشها و فنون تدریس ، هرگز قادر نخواهد بود وظیفهی خطیر خود را به نحو شایسته انجام دهد . امروز معلمان نمی توانند صرفاً به اتکای داشتن مدرک دیپلم یا لیسانس وارد کلاس شوند ، زیرا شناخت شاگردان و آگاهی از فرآیند تدریس ،نخستین نیازی است که هر معلم کار آمد باید احساس کند . معلم باید قادر باشد با شناخت شاگردانش محتوای آموزشی را تا حد امکان ، براساس نیازهای آنان انتخاب کند و با در نظرگرفتن توانائیهای ایشان به ایجاد وضعیت مطلوب آموزشی اهتمام ورزد ، او باید ضمن هماهنگی لازم بین ویژگیهای فردی و فعالیتهای آموزشی ، آموزش و یادگیری را برای آنان به صورت تجربهای شیرین و لذت بخش درآورد .
اگر شاگردان بتوانند درحین آموزش و پرورش ، استعدادهایشان را شکوفا سازند و پیوسته احساس موفقیت کنند ، و در مدرسه فرصت بررسی مسایل شخصی و اجتماعیشان را داشته باشند . به راحتی میتوانند ارزشهای اجتماعی و فرهنگی شایسته خود را بدست آورند و از احساس بیکفایتی و بیگانگی اجتماعی که معمولاً ناشی از عملکرد غلط معلمان در مدرسه است ، درامان باشند . معلم اگر با اصول و مبانی و هدفهای آموزشی و پرورش ، ویژگیهای شاگردان و نیاز آنان ، روشها و فنون تدریس و سایر مهارتهای آموزشی آشنایی نداشته باشد هرگز قادر نخواهد بود زمینهی شکوفایی استعداد و خلاقیت شاگردان خود را فراهم کند .
موضوع تحقیق
بررسی رابطه بین روش تدریس شاگرد محور و رشد و پرورش خلاقیت در دانش آموزان دختر دورهی متوسطهی منطقه 8 تهران
فایده ، هدف و اهمیت تحقیق
آشنایی با روشها ، فنون تدریس و الگوهای تدریس که جزو فعالیتهای آموزشی ضمن خدمت تدریس و محسوب میشوند و بکارگیری آنها ، موجب میشود که هدفهای تعلیم و تربیت با سهولت بیشتر و در مدت زمان کوتاهتری تحقق یابند.
تدریس کار آسانی نیست ، معلم در تدریس با عوامل مختلف و متعددی سروکار دارد ، که کنترل مجموعهی آنها ممکن است محیطی را بوجود آورد که در آن یادگیری مطلوب و موثر صورت گیرد بدون شک عواملی همچون شخصیت معلم زمینههای علمی وتجربی او ، زمینه وروابط اجتماعی و خانوادگی شاگردان ، اهمیت موضوع درس ومسایل بیشمار دیگری در کیفیت تدریس معلم تاثیر دارند .
نقش اصلی و حساس معلم در امر آموزش و پرورش بر هیچکس پوشیده نیست ، همه اندیشمندان مربیان وهمه افرادی که به نحوی از انحاء در ارتباط با آموزش و پرورش هستند با دیدگاههای خاص خود از معلم و نقش حساس او در وادی تعلیم و تربیت سخنها گفتهاند .
دانش آموزان ، مسئولان ، والدین ، برنامهریزان ، دانشمندان هم به معلم و کار او چشم دوختهاند واز او انتظارات فراوانی دارند ، چون همگی بر این عقیدهاند که معلم میتواند جامعهای را متحول ودرجهت اهداف مشخص هدایت کند .
امام خمینی میفرمایند : مقام معلم مقام والایی است ، مقامی است که خداوند آن را معظم شمرده لکن مسئولیت نیز بزرگ است .
خوشبختانه اکثر معلمان ما به اهمیت نقش خود به خوبی آگاهند نکتهی مورد توجه این است که در این رابطه وظیفه خود را چه میدانند ؟ آیا میپندارند که وظیفه معلم فقط درس دادن در چهارچب یک برنامهی درسی رسمی است . که در قالب یک کتاب درسی در اختیار او قرار گرفته و باید به شکل یک برنامه درسی آموزشی توسط او تغییر حالت یافته ؟ و بدین وسیله وظیفه درس دادن بصورت یاددادن در حیطهی عمل و تجربه قرار گیرد .
در اینجا نکته دیگری مطرح میشود و آن فرق بین درس دادن و یاد دادن است نکته ی بسیار ظریف وحساسی است . جواب دادن به این نکته میتواند مقداری از مشکلات عدیده نظام آموزشی را چاره سازی نماید ، یکی از معضلات آموزشی ، ما کمبود فضای ساختمانی و در نتیجه کمبود کلاسهای درس است و اجباراً تعداد دانش آموزان در اکثر کلاسها فراوان شده است و با حد استاندارد ، فاصلههای زیاد و غیر معقولی دارد . روشن است که در یک کلاس متراکم ، تفاوتهای فردی دانش آموزان زیاد است ودانش آموزان یک کلاس ، اختلاف زیادی از نظر رشد اجتماعی ، فرهنگی و استعدادهای یادگیری دارند . این امر خود منجر به گوناگونی توانائیهای یادگیری بین دانش آموزان میشود و در بسیاری از موارد ، ناتوانائیهای یادگیری مقطعی را در بین دانش آموزانی که حتی دارای سطح یادگیری نرمال هستند ، بوجود می آورد . و اما با طرح چنین مسایلی ، پر واضح است که فایده چنین تحقیقی روشن خواهد گردید . با اجرای چنین تحقیقاتی و البته مطالعه و بررسی نتایج بعمل آمده توسط معلمان گرامی ، ودانشجویانی که در آینده به این شغل مهم وارد میشوند باعث میشود که آنها روشهای بهینه و خلاق در تدریس ، معضلات نظام آموزشی ، نیازهای دانش آموزان ، و توجه به استعدادها و توانائیهای دانش آموزان با درنظرگرفتن تفاوتهای فردی را توجه داشته باشند و در امر تدریس از این نکات بهره گیرند ، البته این مطلب دلیل بر این نیست که همه معلمان عزیز و گرامی ما آگاه به روشها وفنون تدریس نیستند، لیکن هستند معلمانی که اصلاً با این واحد دانشگاهی( روشها و فنون تدریس ) آشنایی ندارند و فرصت کافی جهت مطالعه کتب گوناگون در این زمینه نیز برایشان میسر نیست و این تحقیق که چکیده و خلاصه ای است از مطالب نظریهها و تحقیقات متعدد است راهگشای آنها خواهد بود انشاء الله .
هدف این تحقیق هم در راستای این مهم است که بهترین روشهای تدریس که مطابق با نیاز و خواسته دانش آموزان و در نظرگرفتن روحیات و استعدادهای آنان میباشد را بررسی کرده وروشن شود که روش شاگرد محور چقدر میتواند قدرت خلاقیت دانش آموزان را افزایش دهد .
با توجه به اینکه فلسفه اهم تعلیم وتربیت کشور ما ، انتقال مفاهیم ودانش به دانش آموزان است ، این تحقیق برآنست تا مضرات ناشی از این فلسفه را موشکافی کند وسعی در توجه به خواست دانش آموزان ، کشف استعدادها ، و افزایش کیفیت تدریس را در نظر دارد .
اهمیت این تحقیق هم در این می باشد که در زمینهی تأثیر روش تدریس بر خلاقیت نیز تا آنجائیکه بررسی کردهام تحقیقات خاصی صورت نیافته ، گر چه این تحقیق خالی از ضعف نمیباشد ولیکن از جمله موضوعاتی است که کمتر روی آن تأمل شده است وانشاالله اگر مطابق با آنچه که فرض کردهام ، تحقق یابد ، راهگشایی است برای علاقمندان و دوستانی که به این موضوعات علاقهمند می باشند ،انشاء الله .
فرضیه تحقیق
میزان خلاقیت دانش آموزانی که با روش تدریس شاگرد محور (ارگانیستیک ) آموزش میبینند از سایر دانش آموزانی که با روش تدریس معلم محور ( مکانیستیک ) آموزش داده می شوند بیشتر است .
دانلود پایان نامه بررسی رابطه بین روش شاگرد محور و رشد و پرورش خلاقیت