دانلود مقاله تفاوت زنان ومردان از نظر عاطفی 5 ص با فرمت WORD
مقاله تفاوت زنان ومردان از نظر عاطفی
دانلود مقاله تفاوت زنان ومردان از نظر عاطفی 5 ص با فرمت WORD
فایل : word
قابل ویرایش و آماده چاپ
تعداد صفحه :8
در تمامی جوامع دنیا، زنان بیش از مردان دچار افسردگی می شوند. این اختلاف می تواند ناشی از عوامل گوناگون زیستی، روان شناختی، محیطی، فرهنگی و یا ترکیبی از آنها باشد. به لحاظ زیستی این اختلاف ممکن است به علت مصرف داروهای رژیمی، آرام بخش ها، قرص های ضد بارداری، مصرف دخانیات و الکل باشد که میزان ترشح انتقال دهنده های عصبی را مختل می کند. از طرف دیگر، زنان ممکن است به دلیل تداخل عمل هورمون های جنسی بدن شان مستعد ابتلا به افسردگی باشند. به لحاظ روان شناختی نیز این احتمال وجود دارد که زنان تمایل بیشتری دارند که مشکلات خود را بپذیرند و درصدد درمان آنها برآیند. به لحاظ فرهنگی و اجتماعی نیز زنان بیشتر از مردان می کوشند تا ارتباط خود را با دیگران توسعه دهند و حفظ کنند، اما در فرهنگی که به استقلال و خودکفایی بها می دهد، تمایل به دلبستگی نوعی ضعف تلقی می شود و همین امر، یعنی ناهماهنگی بین رفتارهای زنان و ارزش های فرهنگی منجر به کاهش عزت نفس و حس ارزشمندی در زنان می شود. در برخی موارد نیز این طور به نظر می رسد که زنان بیش از مردان علایم و شکایات خود را از افسردگی بیان می کنند و یا آنکه مردان در برابر مشکل افسردگی خود بیشتر مقاومت می کنند و راه حل های دیگری غیر از مراجعه به پزشک برای درمان خود برمی گزینند. به لحاظ محیطی نیز، زنان بیش از مردان در معرض انواع استرس ها و اضطراب هایی قرار می گیرند که تاثیر خود را بر سیستم عصبی آنان و هورمون های بدن شان می گذارد. تجربه های روزمره نیز می توانند همچون شوک ها و فشارهای عصبی مولد استرس باشند و موجب ابتلای افسردگی بیشتر در زنان- نسبت به مردان- شوند.
این تحقیق به بررسی تاثیر اشتغال زنان بر ساختار خانواده می پردازند. جامعه آماری در این تحقیق، زنان متأهل شاغل در بیمارستان، مدارس ابتدایی، راهنمایی، متوسطه و برخی از موسسات دولتی نظیر فرهنگسراها و ... تشکیل یم دهند. شیوه نمونه گیری بر اساس نمونه گیری تصادفی سیتماتیک می باشد و حجم نمونه کل این تحقیق 100 نفر از زنان شاغل شهر تهران است.
فرضیه هایی که در این تحقیق به کار برده شده است به شرح زیر می باشد که با انجام مراحل تحقیق تایید یا رد هر یک از آنها به اثبات رسیده است:
1-به نظر می رسد بین تعداد فرزندان و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! تأئید شد.
2-به نظر می رسد بین وضعیت تحصیلی فرزندان و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! تأئید شد.
3-به نظر می رسد بین اختلافات زناشویی و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! تأئید شد.
4-به نظر می رسد بین قدرت تصمیم گیری زن در خانواده و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! تأئید شد.
5-به نظر می رسد بین رابطه مادر فرزندی و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! تأئید شد.
6-به نظر می رسد بین موقعیت اقتصادی و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! رد شد.
7-به نظر می رسد بین موفقیت اجتماعی و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! رد شد.
8-به نظر می رسد بین میزان خودباوری زنان و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! رد شد.
9-به نظر می رسد بین ساعات کاری زنان و اشتغال زنان رابطه وجود دارد ! رد شد.
شاحص سازی متغیرها
متغیر مستقل:
1-ساعت کاری
1-1-نقش ساعات کاری در وظایف مادر و همسری
2-تعداد فرزندان
1-2-تعداد فرزندان
3-موقعیت اقتصادی
1-3-میزان درآمد فرد
2-3-میزان درآمد همسر
3-3-نوع مسکن
4-3-محل سکونت
4-موقعیت اجتماعی
1-4-میزان احترام اطرافیان به خود
2-4-میزان پذیرش عقاید فرد
3-4-میزان مفید بودن اشتغال زنان در جامعه
4-4-میزان ارزش گذاری به اشتغال زنان
5-میزان خودباوری زنان
1-5-میزان اعتماد به نفس
2-5-میزان الگوپذیری از دیگران
3-5-میزان تصمیم گیری در امور
6-اختلاف زناشویی
1-6-مخالف بودن مرد به ادامه کار زن
2-6-تعصبات سنتی مرد
3-6-نرسیدن به امور خانه و تربیت فرزندان
7-قدرت تصمیم گیری زن در خانواده
1-7-نحوه استفاده از درآمد شخصی
2-7-نحوه تربیت فرزندان
3-7-نحوه تنظیم مخارج منزل
8-وضعیت تحصیلی فرزندان
1-8-موفقیت تحصیلی فرزند
2-8-نقش اشتغال مادر در تحصیلات فرزند
9-رابطه مادری و فرزندی
1-9-میزان گفتگو میان مادر و فرزند
2-9-میزان تفریحات میان مادر و فرزند
3-9-میزان حس اعتماد میان مادر و فرزندان
شاخص سازی متغیر وابسته:
اشتغال زنان و تاثیر آن بر ساختار خانواده
کاهش تعداد فرزندان خانواده
اختلال در روابط زناشویی
عدم توجه زن به سلامت روحی و جسمی خود
خستگی و بی حوصلگی
وجود تقسیم کار در خانه
وجود مسئولیت پذیری در میان فرزندان
اختلال در سلامت جسم و روح فرزندان
شامل 59 صفحه فایل word قابل ویرایش
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:38
فهرست و توضیحات:
مقدمه:
فرضیات:
«جامعه وخشونت علیه زنان
یکی از انواع خشونت ها در جامعه انسانی خشونت در عرصه خانواده است.
در خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی ، همخونی یا پذیرش
(به عنوان فرزند) با یکدیگر به عنوان شوهر ، زن ، مادر ، پدر ، خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی زندگی می کنند (ساروخانی – باقر مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده ص 136-135)
«خشونت خانوادگی مبحث جدیدی است که جامعه شناسان و سایر محققان علوم اجتماعی به آن پرداخته اند تا سی سال پیش خشونت در خانواده امری استثنایی تلقی میشد اما بررسی هایی که در سه دهه اخیر انجام شد به این نتیجه ختم شد که خشونت رواج چندانی در میان خانواده ها دارد.نتایج این تحقیقات مشخص کرد که خشونت در خانواده هم در طبقات پایین ، متوسط ، بالا وهم در میان افراد با سواد و کم سواد هم در میان خانواده های دچار بحران و خانواده هایی که به ظاهر شرایط مطلوبی دارند دیده میشود»
(خشونت خانوادگی-بازتاب ساختار جامعه – دکتر شهلا اعزازی – فرهنگ واندیشه – مجله زنان ش 50)
یکی از جامع ترین تعاریف در مورد خشونت خانوادگی را سوزان شکتروگنلی ارائه داده اند.
خشونت خانوادگی عبارت است از رفتارهای تهاجمی و سرکوبگرانه از جمله حملات فیزیکی ، جنسی ، روانی ونیز اعمال فشار اقتصادی توسط افراد بالغ وجوان نسبت به شخصی که بات او ارتباط نزدیک وتنگاتنگی دارد (فنی ، زهره ، علل خشونت نسبت به زنان ص 31-30)
در جامعه آنچه در بحث خشونت بیشتر مد نظر قرار میگیرد خشونت تهاجمی است .در حالی که خشونت های جنسی وروانی و به مراتب آزار دهنده و شیوع آن بیشتر است به دلیل اینکه بخش عمده ای از خشونت های جنسی به دلیل قالب بودن این مسائل مکتوم می ماند.
خشونت را می توان عملی آسیب رسان دانست که مرد برای پیشبرد مقاصد خویش انجام می دهد و صرفاً جنبه فیزیکی (بدنی) ندارد بلکه ممکن است ابعاد روانی (فحاشی ، تحقیر ، منزوی کردن مرد ، داد و فریاد)، جنسی (آزار ومزاحمت جنسی وتجاوز) و اقتصادی (شکستن وسائل خانواده و ...) هم به خود بگیرد» (مهرداد داریوش پور – چرا مردان به اعمال خشونت علیه زنان ترغیب میشوند مجله زنان – شماره 50).اما خانم دکتر اعزازی از نوع دیگری خشونت به نام خشونت اجتماعی نام می برد که عبارتست از هرگونه ایجاد محدودیت در برقراری روابط اجتماعی ، افراد دیگر.
اشکال ارتکاب به جرم خشونت های خانگی که تبدیل به معضلی فراگیر گشته با توجه به نوع جوامع و ساختار فرهنگی و اجتماعی آنها متفاوت است و تغییر وتحولات اجتماعی می تواند بستری برای خشونت های خانگی بشاد در نتایج آمارگیری از کشورهای مختلف نشان می دهد که بیش از یک سوم زنان درون خانواده خودشان ا زنظر جسمی و روحی مورد آزار و اذیت قرار می گیرد.این در حالی است که گزارش خشونت خانگی معمولاً به دلایل فرهنگی و اجتماعی ناقض است. غلامحسین فرمانبر روان شناس خانواده روح فرهنگ مرد سالاری ومحدود کردن بانوان ، عدم آشنایی زنان نسبت به حقوق خود و سوء ظن های بی مورد برخی مردان به زنان خود را از جمله عوامل خشونت خانگی در ایران می داند: «با توجه به اینکه پژوهش وتحقیقات جامعی در کشور صورت نگرفته آمارهای حاکی از افزایش این معضل در سطح کشور است. بررسیهای مرکز پژوهشهای پزشکی قانونی نشان می دهد در سالهای 78 تا 81 از مجموع دومیلیون و سیصد وپنجاه و سه هزار مراجعه به پزشکی قانونی در که مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند ، بیش از نیم میلیون نفر از آنان قربانی خشونت بوده اند. این معضل به حدی گسترش یافته که جوامع بین المللی را به صحنه کشاند. به طوری که نماینده صندوق کودکان سازمان ملل در ایران بر اساس برآوردهای جهانی اظهار داشته که میزان مرگ و معلولیت حاصل از خشونت ها علیه زنان ، با مرگ و ناتوانی ازز سرطان برابر با بود واز عوارض ناشی از سوانح و رانندگی نیز بیشتر است.» (رفع خشونت علیه زنان از حرف تا عمل شبکه خبری 2/9/1382)
قربانیان جدی خشونت علیه زنان را می توان بالاخص در برخی مناطق از جمله خوزستان وکردستان مشاهده کرد. معاون سازمان بهزیستی در گفتگویی اعلام کرده است که « با مراجعه و تماس زنان آسیب دیده کردستان پایه واسطه تحقیق ، مشخص شده است که توهین ، تحقیر زندانی شدن ومحرومیت از برقراری ارتباط با خانواده ، اهانت ، ضرب و شتم ، کبودی ، شکستگی ، وجراحت های شدید، محرومیت های اجتماعی ، عدم رفع نیازهای مادی و عاطفی ، معنوی و نیز ازدواج مجدد شوهر از دیگر خشونت هایی است که زنان استان کردستان با آن مواجه هستند همچنین خودسوزی از نوع خودکشی های شایع میان زنان آسیب پذیر استان های نظیر گلستان ، ایلام ، کردستان است ،(لیلی صدر بر اسا س گزارش خبرنگاری دانشجویان ایران خشونت علیه زنان google)
مقدمه:
مهتری گر به کام شیر در است شو خطر کن ز کام شیر بجوی
از زمانهای قدیم مساله سلطه گری و سلطه پذیری از جمله مسائلی بوده است که ذهن نویسندگان را به خود مشغول داشته است . هر چند که این نویسندگان نظرات و دلایل خود را در قالب داستانها بیان کرده اند . اما دید روانشناختی عمیقی داشته اند . به عنوان مثال : میان انسان و جانوران دیگر تفاوتهای گوناگونی وجود دارد که پاره ای عقلی است و پاره ای عاطفی یکی از تفاوتهای عاطفی مهم این است که تمایلات انسان ، برخلاف جانوران ، اساساً بی حد و حصر است و ارضای کامل آنها ممکن نیست . مار بوأ وقتی خوراکش را می خورد می خوابد تا آنکه دوباره گرسنه شود . انگیزه فعالیتهای جانوران ، به استثنای موارد نادر ، نیازهای نخستین است . در مورد انسان قضیه فرق می کند . البته بخش بزرگی از نژاد بشر ناچارند برای بدست آوردن ضروریات زندگی آنقدر کار کنند که برای مقاصد دیگران چندان رمقی در آنها باقی نمی ماند . ولی آنهایی که زندگیشان تأمین شده باشد به صرف این دلیل دست از کار نمی کشند . خشایار شاه وقتی به آتن لشکر کشید نه خوراک کم داشت و نه پوشاک و نه زن . فرانسیس قدیس و ایگناتیوس لویولا نیازی نداشتند که برای گریز از فقر دست به تأسیس فرقه های بزنند . اینها مردان برجسته ای بودند . همچنین در داستان رستم و سهراب ، قصه های شاهنامه و قصه های تاریخی نظیر هیتلر ، ناپلئون و غیره … ما به طرز زیبایی میل انسانها در داشتن تسلط و قدرت داشتن به دیگران و به همان نسبت تسلیم پذیری و عقاید و خواسته های دیگران را قبول داشته اند را دیده ایم .