اختصاصی از
فی فوو دانلود مقاله روش تدریس ساختن گرایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
روش تدریس ساختن گرایی
مقدمه
یکی از نظریه های جدید یادگیری نظریه سازندگی یادگیری است. این نظریه برخاسته از فلسفه نسبت گرایی است که در آن هر چیزی نسبت به چیز دیگر مورد داوری قرار می گیرد برای نسبت گرایان واقعیت جنبه روان شناختی دارد و همان چیزی است که فرد ادراک می کند لذا برای اینان ملاک حقیقت انطباق واقعیت ذهنی با واقعیت عینی نیست بلکه امری نسبی است.
اعتقاد پیروان این نظریه بر آن است که یادگیرندگان بر اساس تجارب شخصی خود دانش را می سازند و این کار را به طور فعال انجام می دهند، بنا به تعریف می توان گفت سازندگی به آن دیدگاهی گفته می شود که بر نقش فعال یادگیرنده از درک و فهم و معنی بخشیدن به اطلاعات تاکید می کند و نیز می توان گفت این دیدگاه معتقد است یادگیری معنی دار زمانی رخ می دهد که یادگیرندگان از اندیشه ها و تجارب خود تفسیرهای شخصی به عمل آورند. (سیف، 1380)
در رویکردهای ساختن گرایی دنیای ذهنی فراگیر اهمیت خاصی دارد زیرا فراگیر اطلاعات را به درون برده و آنها را به روشهایی پردازش می کند که بازتابی است از نیازها، آمادگی ها، نگرش ها، باورها و احساسات او، ساختن گرایی به تولید معنی از تجربه باور دارد. (جوناسن، 1991 به نقل از کدیور، 1386، ص 9)
رویکردهای سازنده گرایی (ساختن گرایی) وجوه مشترکی با نظریه های رفتارگرایی و شناختی دارند از جمله درگیر کردن فعالانه فراگیر در یادگیری و سازماندهی موقعیت ها تا فراگیر بتواند حداکثر اطلاعات را یاد بگیرد. بنابراین فراگیر از افراد برتر یاد می گیرد ولی این آزادی را نیز دارد که دانش خود را به طور متفاوتی بسازد، اگرچه اصول ساختن گرایی گاهی مبهم به نظر می رسد و اغلب چگونگی طراحی آموزشی را روشن نمی کند چهارچوب کلی آن قابل استفاده است و بر دامنه گسترده ای از شناخت و باورهای فراگیر تاکید دارد. (کدیور، 1386، ص 9)
چکیده
در ساخت گرایی به طرز ساختن یا پدید آوردن دانش بر مبنای تجارب شخصی،ساخت های ذهنی وباورها تاکید می گردد.ذهن است که دنیای خاصی را برای هر انسان پدید می آورد.بنابراین از دیدگاه هیچ جهانی واقعی تر از دیگری نیست به سخن دیگر دنیای هر کس بر خود او واقعیتی ملموس دارد.در این روش یادگیرندگان اطلاعات را در زمینه تجارب خود تفسیر می کنند وتفسیر آنان هر چه با شد تفسیر فرد گرایانه است.لازم است یاد آوری شود که هر چه از سوی معلم،مواد آموزشی به صورت عینی یادگیری طراحی شود دانش آموزان آن ها را در قالب تجارب و دانسته های خود تفسیر خواهند کرد ومتناسب با نیاز،زمینه ها وعلاقه ی خود به ساختن معنای ویژه خواهند پرداخت.معلمانی که علاقه دارند با استفاده از نظریه ساخت گرایی به طراحی آموزشی بپردازند می پذیرند که نقش های متفاوتی را باید ایفا کنند با این همه عمده ترین نقش که معلم برای این کار به عهده می گیرد نقش آسان سازی فرایند دانش سازی است.روش تدریس ساخت گرایی بر مبنای چند مفهوم اساسی استوار است،یکی از آن ها مفهوم ساخت است منظور از ساخت شبکه ی در هم تنیده ای از مفاهیم است مفاهیم مربوط به یک حادثه یا یک رخداد،یک نظام آموزشی ویک شبکه ی مفهومی را شکل می دهند.ساخت گرایان براین باورند که یادگیرنده باید به صورت آگاهانه و به منظور معنا بخشیدن به انواع پدیده های هستی اقدام به ایجاد ساخت های ذهنی بکند.یکی دیگر از مفاهیمی که توجه فیلسوفان وروانشناسان را به خودجلب کرده،واقعیت است.واقعیت در نظریه ساخت گرایی آن چه در جهان و درمکان خاص ودر خارج از ذهن انسان واقع اند،نیست. ساخت گرایان براین باورند که واقعیت معنایی است که شخص آن را از جهان ساخته است
ساخت گرایی
ساخت گرایی یا همان روان شناسی محتوایی به عنوان نخستین موضعگیری علمی در قلمرو روان شـنــاســی نــویــن بــا تــاسـیــس آزمــایـشـگـاه روان شناسی وونت مطرح گشت. جامعه علمی آمریکا وونت را به عنوان پیشگام این مکتب وتیچنر انگلیسی را به عنوان موسس آن معرفی کرده است. با این وجود برخی بر این اعتقادند که نقش وونت در شکل گیری این مکتب به مراتب بیش از تیچنر است.
از نگاه پیروان این مکتب عناصر بنیادی تجارب هشیار عبارتند از:
) احساس ها مانند مزه ها، صداها و...
۲) تصاویر ذهنی
۳) عواطف یا واکنش های هیجانی همچون عشق و نفرت.
با شناخت این عناصر می توان به چگونگی ترکیب آنها و به وجود آمدن یک پدیده ذهنی پیچیده پی برد. درون نگری شیوه ای است که ساخت گرایان برای بررسی پدیده ها و فرآیندهای ذهنی به کار می برند. بدون شک ساخت گرایی در چنین معنایی مفهومی استقرایی و عنصرنگر به دنبال دارد.
ساخت گرایی با وجود تاثیر بسزای خود در تاریخ روان شناسی نوین مورد انتقادهای بسیاری واقع شده است. مهم ترین انتقادها پیرامون روش این مکتب یعنی درون نگری است. سابقه برخی از این انتقادها حتی به پیش از تاسیس این مکتب نیز می رسد. برای مثال فردی چون کانت معتقد بود که «تلاش برای درون نگری، با وارد کردن یک عنصر مشاهده گر در محتوای تجربه هشیار، تجربه هـشـیـار را تـغـیـیر می دهد» و یا اگوست کنت اثبات گرا گفته بود «که ذهن می تواند همه پدیده ها را به جز پدیده مربوط به خود را مشاهده کند... در اینجا عنصر مشاهده شده، و مشاهده کننده یکی هستند و عمل آن نمی تواند خالص و طبیعی باشد. به منظور مشاهده، ذهن شما باید از فعالیت باز ایستد در حالی که خود همین فعالیت است که شما می خواهید مشاهده کنید.»
ساخت گرایی چیست ؟
ساخت گرایی در معنای عام خود ، قلمرویی وسیع تر از آموزش را در بر می گیرد . همچون بسیاری از معانی که زاییده در حیطه فلسفه اند و سپس به درون اجتماع وشاخه های علوم جریان یافته اند ، خاستگاه ساخت گرایی را نیز در درجه اول می توان فلسفه وشناخت شناسی دانست . نفوذ ساخت گرایی در حیطه هایی همچون روانشناسی ، آموزش ، جامعه شناسی و تکنولوژی چشمگیر است .
ولتانشنگ بیان می کند ساخت گرایی بیش از آنکه یک نظریه باشد ، یک جهان بینی وباور است . از این رو به نقل از دیوید تال در نظر گرفتن یک چارچوب ساختاری ( برای آن ) امری تقریباً مهال است . تا کنون هزاران مقاله در رابطه با ساخت گرایی و تحقیقات مربوط به آن در سراسر جهان نوشته شده است ولی به سختی می توان کتاب یا مقاله ای یافت که در آن چهارچوب ، اصول ویا به اصطلاح الفبای ساخت گرایی توضیح داده شده باشد .
بخشی از سنت های قدیمی به همراه برخی از تئوری های جدید در موزه فلسفه ، پیکره مفهومی فلسفه ساخت گرایی را تشکیل می دهد .
از این دیدگاهها ، ادراک وباورهای ما از جهان ، صرفاً ساخته های بشری هستند که به گونه ای فعال بنا گشته اند ودریافت منفعلانه داده های حسی ، ادراک ما را تشکیل نمی دهد . ساخت گرایی فلسفی معتقد است ما هیچ چیز را خارج از حوزه فعالیت ها وتجارب خویش درک نمی کنیم ودر واقع ما هستیم که جهان دانسته های خود رابر پایه تجربه و گسترش فعالانه دانش بنا می سازیم . ون گلسر فلد بیان می کند صرفنظر از این که ما چقدر در پیش بینی نتیجه برخی اعمال ویا تأثیرات بعضی علل موفق هستیم ، نمی توانیم اثبات کنیم که چگونگی واقعیت جهان را کشف کرده ایم . پذیرش این باور که دانش واقعیتی فراتر از تجارب ما را منعکس نمی سازد به همان اندازه دشوار است که رای مردمان قرن شانزدهم میلادی ترک باور مرکزیت زمین در جهان هستی دشوار بود .
شرایط یادگیری از نظر پیروان نظریه ساختن گرایی:
از آنجا که هدفهای آموزشی مبتنی بر ساختن گرایی شامل حل مساله، استدلال، تفکر انتقادی، استفاده ؟ دانش است پیروان این نظریه شرایطی را پیشنهاد کرده اند که برای تحقق یادگیری در یادگیرندگان مفید تشخیص داده شده است که در اینجا این شرایط را به طور مختصر مورد بررسی قرار می دهیم.
1- محیط های یادگیری پیچیده: مربیان پیرو نظریه ساختن گرایی این گونه استدلال می کنند که چون دنیای واقعی غالبا مسائل و موقعیت های پیچیده را بر سر راه یادگیرندگان قرار می دهد محیط های آموزشی نیز باید یادگیرندگان را با این گونه مسائل و موقعیت ها روبرو سازد در ضمن معلمان باید بکوشند تا در یادگیرندگان توانایی برخورد درست با محیط های پیچیده را ایجاد کنند.
- مذاکره اجتماعی (مشارکت اجتماعی): پیروان نظریه ساختن گرایی بر این باورند که مشارکت اجتماعی یکی از شرایط مهم یادگیری می باشد. طبق این باور بسیاری از مسائلی که هیچ یادگیرنده ای به تنهایی نمی تواند آنها را حل کند از طریق تبادل اندیشه و مشارکت گروهی یادگیرندگان حل می شوند.
3- پهلوی هم نهادن وجوه چندگانه: منظور از پهلوی هم نهادن وجوه چندگانه این است که موضوع واحدی از دیدگاههای متفاوت مورد توجه قرار گیرد این خود باعث وسعت اندیشه خواهد شد.
4- درک فرآیند ساختن: مفهوم شناخت به عنوان کسب آگاهی و فراشناخت آگاهی از نحوه آگاهی یافتن یا یاد گرفتن یادگیری تعریف می شود و دانش شناختی و فراشناختی عامل مهم پیشرفت در یادگیری به حساب می آید. نظریه پردازان ساختن گرایی گامی فراتر می روند و اظهار می کنند که علاوه بر دانش شناخت و فراشناختی یادگیرندگان موفق از نقش خود در ساختن دانش نیز آگاه هستند.
ساخت گرایی
ساخت گرایی یا همان روان شناسی محتوایی به عنوان نخستین موضعگیری علمی در قلمرو روان شـنــاســی نــویــن بــا تــاسـیــس آزمــایـشـگـاه روان شناسی وونت مطرح گشت. جامعه علمی آمریکا وونت را به عنوان پیشگام این مکتب وتیچنر انگلیسی را به عنوان موسس آن معرفی کرده است. با این وجود برخی بر این اعتقادند که نقش وونت در شکل گیری این مکتب به مراتب بیش از تیچنر است.
از نگاه پیروان این مکتب عناصر بنیادی تجارب هشیار عبارتند از:
) احساس ها مانند مزه ها، صداها و...
۲) تصاویر ذهنی
۳) عواطف یا واکنش های هیجانی همچون عشق و نفرت.
با شناخت این عناصر می توان به چگونگی ترکیب آنها و به وجود آمدن یک پدیده ذهنی پیچیده پی برد. درون نگری شیوه ای است که ساخت گرایان برای بررسی پدیده ها و فرآیندهای ذهنی به کار می برند. بدون شک ساخت گرایی در چنین معنایی مفهومی استقرایی و عنصرنگر به دنبال دارد.
ساخت گرایی با وجود تاثیر بسزای خود در تاریخ روان شناسی نوین مورد انتقادهای بسیاری واقع شده است. مهم ترین انتقادها پیرامون روش این مکتب یعنی درون نگری است. سابقه برخی از این انتقادها حتی به پیش از تاسیس این مکتب نیز می رسد. برای مثال فردی چون کانت معتقد بود که «تلاش برای درون نگری، با وارد کردن یک عنصر مشاهده گر در محتوای تجربه هشیار، تجربه هـشـیـار را تـغـیـیر می دهد» و یا اگوست کنت اثبات گرا گفته بود «که ذهن می تواند همه پدیده ها را به جز پدیده مربوط به خود را مشاهده کند... در اینجا عنصر مشاهده شده، و مشاهده کننده یکی هستند و عمل آن نمی تواند خالص و طبیعی باشد. به منظور مشاهده، ذهن شما باید از فعالیت باز ایستد در حالی که خود همین فعالیت است که شما می خواهید مشاهده کنید.»
ساخت گرایی چیست ؟
ساخت گرایی در معنای عام خود ، قلمرویی وسیع تر از آموزش را در بر می گیرد . همچون بسیاری از معانی که زاییده در حیطه فلسفه اند و سپس به درون اجتماع وشاخه های علوم جریان یافته اند ، خاستگاه ساخت گرایی را نیز در درجه اول می توان فلسفه وشناخت شناسی دانست . نفوذ ساخت گرایی در حیطه هایی همچون روانشناسی ، آموزش ، جامعه شناسی و تکنولوژی چشمگیر است .
ولتانشنگ بیان می کند ساخت گرایی بیش از آنکه یک نظریه باشد ، یک جهان بینی وباور است . از این رو به نقل از دیوید تال در نظر گرفتن یک چارچوب ساختاری ( برای آن ) امری تقریباً مهال است . تا کنون هزاران مقاله در رابطه با ساخت گرایی و تحقیقات مربوط به آن در سراسر جهان نوشته شده است ولی به سختی می توان کتاب یا مقاله ای یافت که در آن چهارچوب ، اصول ویا به اصطلاح الفبای ساخت گرایی توضیح داده شده باشد .
بخشی از سنت های قدیمی به همراه برخی از تئوری های جدید در موزه فلسفه ، پیکره مفهومی فلسفه ساخت گرایی را تشکیل می دهد .
از این دیدگاهها ، ادراک وباورهای ما از جهان ، صرفاً ساخته های بشری هستند که به گونه ای فعال بنا گشته اند ودریافت منفعلانه داده های حسی ، ادراک ما را تشکیل نمی دهد . ساخت گرایی فلسفی معتقد است ما هیچ چیز را خارج از حوزه فعالیت ها وتجارب خویش درک نمی کنیم ودر واقع ما هستیم که جهان دانسته های خود رابر پایه تجربه و گسترش فعالانه دانش بنا می سازیم . ون گلسر فلد بیان می کند صرفنظر از این که ما چقدر در پیش بینی نتیجه برخی اعمال ویا تأثیرات بعضی علل موفق هستیم ، نمی توانیم اثبات کنیم که چگونگی واقعیت جهان را کشف کرده ایم . پذیرش این باور که دانش واقعیتی فراتر از تجارب ما را منعکس نمی سازد به همان اندازه دشوار است که رای مردمان قرن شانزدهم میلادی ترک باور مرکزیت زمین در جهان هستی دشوار بود .
شرایط یادگیری از نظر پیروان نظریه ساختن گرایی:
از آنجا که هدفهای آموزشی مبتنی بر ساختن گرایی شامل حل مساله، استدلال، تفکر انتقادی، استفاده ؟ دانش است پیروان این نظریه شرایطی را پیشنهاد کرده اند که برای تحقق یادگیری در یادگیرندگان مفید تشخیص داده شده است که در اینجا این شرایط را به طور مختصر مورد بررسی قرار می دهیم.
1- محیط های یادگیری پیچیده: مربیان پیرو نظریه ساختن گرایی این گونه استدلال می کنند که چون دنیای واقعی غالبا مسائل و موقعیت های پیچیده را بر سر راه یادگیرندگان قرار می دهد محیط های آموزشی نیز باید یادگیرندگان را با این گونه مسائل و موقعیت ها روبرو سازد در ضمن معلمان باید بکوشند تا در یادگیرندگان توانایی برخورد درست با محیط های پیچیده را ایجاد کنند.
- مذاکره اجتماعی (مشارکت اجتماعی): پیروان نظریه ساختن گرایی بر این باورند که مشارکت اجتماعی یکی از شرایط مهم یادگیری می باشد. طبق این باور بسیاری از مسائلی که هیچ یادگیرنده ای به تنهایی نمی تواند آنها را حل کند از طریق تبادل اندیشه و مشارکت گروهی یادگیرندگان حل می شوند.
3- پهلوی هم نهادن وجوه چندگانه: منظور از پهلوی هم نهادن وجوه چندگانه این است که موضوع واحدی از دیدگاههای متفاوت مورد توجه قرار گیرد این خود باعث وسعت اندیشه خواهد شد.
4- درک فرآیند ساختن: مفهوم شناخت به عنوان کسب آگاهی و فراشناخت آگاهی از نحوه آگاهی یافتن یا یاد گرفتن یادگیری تعریف می شود و دانش شناختی و فراشناختی عامل مهم پیشرفت در یادگیری به حساب می آید. نظریه پردازان ساختن گرایی گامی فراتر می روند و اظهار می کنند که علاوه بر دانش شناخت و فراشناختی یادگیرندگان موفق از نقش خود در ساختن دانش نیز آگاه هستند.
آگاهی یادگیرندگان از فرآیند ساختن دانش سبب می شود از عواملی که تفکر و دانش اندوزی آنها را تشکیل می دهد آگاه باشند. بنابراین قادر خواهند بود دیدگاههای خود را بسازند و از آنها دفاع کنند.
5- آموزش شاگرد محوری: آخرین پیشنهادی که پیروان نظریه ساختن گرایی در زمینه آموزش می دهند آموزش شاگرد محوری است. در آموزش شاگرد محوری معلم و شاگرد به کمک هم به طراحی آموزش می پردازند یعنی در مورد محتوای یادگیری، فعالیت های یادگیری و روش های مورد نیاز تصمیم گیری می کنند بنابراین در این روش آموزش دانش آموزان فرصت می یابند تا مسائل و پروژه هایی را که مشخصا برای آنان معنی دار است دنبال کنند.
دیدگاه های تیچنر در مقام بنیانگزار ساخت گرایی ....
در تاریخ روان شناسی نوین ساخت گرایی از دو منظر دارای جایگاه خاص و مهمی است. نخست از آن جهت که نخستین موضعگیری نظام مند علمی در روان شناسی نوین درنظر گرفته می شود و از سوی دیگر به دلیل تاثیری است که این مکتب بر مکاتب پس از خود همچون مکتب گشتالت داشته است. نام وونت در مقام پیشگام این مکتب و تیچنر به عنوان بنیانگذار آن در تاریخ روان شناسی نوین مطرح شده است. در این مقاله ابتدا به بررسی آراء و نظریات تیچنر خواهیم پرداخت. سپس به تحلیل مکتب ساخت گرایی، خدمات و انتقادات وارد برآن اشاره خواهیم کرد.
ادوارد بــرادفــورد تـیـچـنـر در سـال ۱۸۶۷ در انگلستان چشم به جهان گشود. برای تحصیل ابتدا کالج مالورن و سپس آکسفورد را انتخاب کرد و در آنجا به مدت ۴ سال به تحصیل فلسفه و ادبیات پرداخت. به علت شهرت روان شناسی وونت بدان تمایل نشان داد و به مدت ۲ سال زیر نظر مستقیم وونت به مطالعات روان شناسی روی آورد
هدف او تصاحب عنوان پیشگام روان شناسی آزمایشی نوین در انگلستان بود ولی به دلیل شرایط حاکم در انگلستان این امر محقق نشد. به همین دلیل تیچنر پس از دریافت درجه دکترای خود به دانشگاه کرنل در آمـریکا رفت. سخنرانی های ماندگار او در دانشگاه کرنل به همراه تدریس جذاب وی در دانشگاه آکسفورد از او شخصیتی جذاب و تا حدودی جزم اندیش در اذهان ترسیم نموده است. مهمترین کار تیچنر در دانشگاه تدریس بود. با این وجود از طریق هدایت و جهت دهی تحقیقات و پژوهش های دانشجویان توانست دیدگاه هایش را مورد بررسی و آزمایش قرار داده و در قالب نظامی منسجم ارائه دهد. در طول ۳۵ سال تدریس، استاد راهنمای بیش از ۵۰ پایان نامه دکتری را بر عهده داشت پایان نامه هایی که بیشتر آنها متأثر از افکار خود تیچنر بود. وبک در توصیف شیوه تدریس و نگاه تیچنر چنین می نویسد:
« تیچنر با شیوه خاص خود برج عاجی را ساخت که در آن به تنهایی می نشست و جریانی که از نگاه او تنها جریان شایسته نام روان شناسی علمی بود را نظاره و هدایت می کرد.»
در یک کلام می توان چنین گفت که جایگاه خاص تیچنر او را به صورت افسانه ای زنده در دانشگاه کرنل تبدیل کرده بود.
نظریه ی ژان پیاژه
این روان شناس سوئیسی، پیشرو مطالعه ی رشد شناختی است. مشهورترین تحقیقات وی در خصوص کارکرد رشد شناختی در کودکان است.
نظرات پیاژه، اساس جنبش ساختن گرایی فردی است. و بر این فرض است که معنی در ذهن افراد، از طریق اکتشاف با تمرکز بر فرایند جذب و انطباق دانش ساخته می شود. معنی که دریافت می شود، چیزی جدا از تفسیر خود فرد نیست. تأکید آن ها بر تعاملات فرد با محیط (شامل موجودات اجتماعی دیگر) نیست.
یادگیری نوعی فرایند فعال ساخت دانش است، به جای این که اکتساب دانش باشد.
بنابراین، در چارچوب نظریه ی وی،
اساس و شالوده ی یادگیری، اکتشاف است: فهمیدن، کشف کردن است،
اگر می خواهیم افرادی بسازیم که مولد و خلاق و نه صرفاً باز گوینده ی مطالب باشند، چنین شرایطی باید فراهم شود. بنابراین، درک و فهم، به طور فردی و از طریق اکتشاف و درگیری فعال ساخته می شود
نظریه ی برونر
به زعم برونر، یادگیری نوعی فرایند فعال است که به موجب آن دانش آموزان مفاهیم جدید را مبتنی بر مفاهیم کنونی می سازند. دانش آموزان اطلاعات را انتخاب می کنند، فرضیه ها را می سازند و به قصد ادغام تجارب جدید با ساخت های ذهنی موجودش، تصمیم گیری می کنند.
ساخت های شناختی است که معنی و سازمانی برای تجارب فراهم می کند و به یادگیرنده امکان می دهد تا پا را از مرز اطلاعات داده شده فراتر بگذارد.
برای برونر، پرورش استقلال یادگیرنده از طریق ترغیب دانش آموز به کشف اصول جدید دل خواه خودش، در قلب آموزش اثر بخش و کارامد قرار دارد. علاوه بر این، برنامه ی درسی باید به شکلی مارپیچی سازمان دهی شود، به طوری که دانش آموزان بتوانند دانش جدید را روی آن چه که قبلاً فرا گرفته اند، بسازند.
نظریه ی برونر
به زعم برونر، یادگیری نوعی فرایند فعال است که به موجب آن دانش آموزان مفاهیم جدید را مبتنی بر مفاهیم کنونی می سازند. دانش آموزان اطلاعات را انتخاب می کنند، فرضیه ها را می سازند و به قصد ادغام تجارب جدید با ساخت های ذهنی موجودش، تصمیم گیری می کنند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 17 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود با لینک مستقیم
دانلود مقاله روش تدریس ساختن گرایی