فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله شاهنامه فردوسی

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله شاهنامه فردوسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله شاهنامه فردوسی


دانلود مقاله شاهنامه فردوسی

شاهنامه فردوسی که در حدود پنجاه هزار بیت دارد، شامل قسمتهای اساطیری و داستانهای تاریخی و ملی است. این اثر جاویدان بر اثر نفوذ شدیدی که میان طبقات مختلف ایرانیان یافت در همه ادوار تاریخی مورد توجه بود، چنانکه همه شاعران حماسه سرای ایرانی تا عهد اخیر تحت تاثیر آن بوده اند، بدین ترتیب فردوسی را زنده کننده مجدد و بزرگی دیرین ملت ایران و نگاهدارنده زبان، فرهنگ و ادبیات و هنر ایرانی و برگزیدة جاویدان اتحاد ملی ایران باید دانست.[1]

فردوسی حدود چهار هزار بیت درباره پادشاهی انوشیروان سروده است که در این‌جا به بررسی اشعار وی پرداخته می‌شود:

بر تخت نشستن انوشیروان و اندرز او به ایرانیان:

پادشاهی انوشیروان چهل و هشت سال بود. انوشیروان پسر قباد چون به تخت نشست اندرزهایی به ایرانیان داد وگفت : جملة‌ هستی به فرمان خداست و … [2] کسری مردم را به دادگری خود نوید داد و کشور را به چهار بخش تقسیم کرد و باژ را تقلیل داد و آن را در سه قسط وصول کرد.[3]

شاهان،‌ به ویژه شاه چین و هند که آوازة‌ او را شنیدند باژ را پذیرفتند و فرستادگانی به درگاهش گسیل داشتند. انوشیروان آنگاه به اطراف و اکناف کشور خود سفر کرد و به گرگان و خراسان و آمل رفت و به کوهی رسید که جای فریدون بود، و در آنجا بود که آگاه شد ترکان چه ستمهایی به مردم روا می دارند سپس فرمان داد تا دیواری عظیم بنا کردند و راه ترکان را بستند. آنگاه به هندوستان رفت و مورد استقبال گرم قرار گرفت و از آنجا به سرکوبی بلوچان و گیلانیان- پرداخت و از آنجا به پایتخت خویش (‌مداین ) مراجعت کرد.[4]

شامل 78 صفحه فایل word قابل ویرایش

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شاهنامه فردوسی

دانلود تحقیق چهره پردازی و صحنه آرایی از دیدگاه هنر گرافیک در شاهنامه ( هفت خوان رستم )‌

اختصاصی از فی فوو دانلود تحقیق چهره پردازی و صحنه آرایی از دیدگاه هنر گرافیک در شاهنامه ( هفت خوان رستم )‌ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق چهره پردازی و صحنه آرایی از دیدگاه هنر گرافیک در شاهنامه ( هفت خوان رستم )‌


دانلود تحقیق چهره پردازی و صحنه آرایی از دیدگاه هنر گرافیک در شاهنامه  ( هفت خوان رستم )‌

شاهنامه کتاب تاریخی ما ایرانیان است ، شاید در هیچ دورة تاریخی ایران به کتابی ، بیش از شاهنامه به لحاظ  مصّور سازی پرداخته نشده باشد و تقریباً بیش از هر کتاب دیگری مورد توجه پادشاهان به جز سلطان محمود غزنوی که قدر حکیم را ندانست.  و همچنین مغرضانی که با فرهنگ ایران میانه خوبی ندارد نقاشان به این دلیل که کتاب فرودسی بیش از هر کتاب دیگری تصویری است . به این کتاب عنایت خاصّی داشتند.  و این مهم هم در بیان فردوسی و هم روایات اساطیری آن نهفته است . از این رو  شاهنامه هم مبدأ تصویر سازی ایرانی است و هم منبع پژوهش . اما هیچگاه نه جایگاه تصویری ( ونه تصویر سازی ) آن اعتنا نشده  است . از این رونگارنده صمم گردید که بامختصر معلومات خود پژوهشی هر چند محدود در این مورد انجام دهد . اگر چه این پژوهش محدود به هفت خوان رستم است ومنابع تصویر سازی این[1] فصل شاهنامه زیاد ، امّا در رشته های دیگر هنری تقریباً به آن پرداخته نشده است . منظورم از رشته های دیگر هنری ، سینما و نمایش است چرا که علیرغم نگاه اساطیری موجود در این فصل به نوعی می توان نگاه عارفانة فردوسی را هم به آن افزود ، آن نگاه هم شاید در تحول رستم پس از گذراندن هر مرحله از هفت خوان است و این نکته می‌توانست و می تواند  - منبعی برای راویان داستانهای شاهنامه باشد . شاهنامه     علی رغم نگاه اسطوره ای خود کاملاً ملموس است و تنها نکته آن بیان تصویری فردوسی است . خواننده شعر فردوسی با شخصیتهای آن کاملاً احساس قرابت می کند،  حالات شخصتها ، تغییر فرم چهره ها ( آنچه  که میان نمایشنامه نویسان مرسوم است یعنی  میمیک صورت ) فضای بزم یا رزم ، معاشقه یا مجادله و حتی چهرة رخش در شعر فردوسی برای خواننده کاملاً تصویر شده است . از این رو مهمترین منبع برای نگارنده همان کتاب وزین فردوسی بوده است .

به همین دلیل در بعضی موارد که منبع پژوهشی معتبری نیافتم براساس استنباط شخصی و با راهنمایی هایی بی دریغ استاد عناصری به تحلیل فصل های هفت گانه هفت خوان رستم پرداختم . رستم نماد انسان ایرانی است . پهلوانی است که در آزمون های مختلف دچار تحول روحی نیز می شود او درخوان اول « خواب »‌ است و به لطف پروردگار و همّت رخش به سلامت جان به در می برد . او چون هر انسان دیگر دچار فراز و نشیبهایی می شود گاه حتی نافرمانی می کند. گاه نسبت به وعده‌هایش[2]    فراموشکار می شود و صد البتّه چون اسطوره است و با موجودات اساطیری به مبارزه بر می خیزد . کمتر نکات منفی شخّصیت اش برخواننده مشخص می گردد و این آنچیزی است که خواننده می خواهد و فردوسی به آن جداً واقف بوده است. اسطوره های ایرانی در بسیاری از موارد برخاسته اسطوره های ایرانی در بسیاری موارد برخاسته از شاهنمامه فرودسی است . و در هیچ کتاب دیگری اندیشه انسان چنین به مرزهای فرا واقعی و عالم خیال ایرانی وارد نشده است . همة آنچه پهلوان ایرانی را   می آزماید و حتی دشمن اوست در بالاترین وخطرناکترین شکل ممکن در این کتاب وزین جمع شده است. توران و تورانیان همواره نمادی از دشمن و متجاوز برای این مرز وبوم بوده اند و فردوسی در واقع آنچه را که در ناخود آگاه ذهنی خواننده ایرانی وجود داشته، عیان کرده است . از این رونشانة فرهنگ ایرانی است هم برای جماعت ایرانی و هم غیر ایرانی و شاید علّت آنکه پادشاهان ایرانی سالها برای مصور سازی یک نسخه از شاهنامه منتظر می ماندند و پس از مدتی آنرا پیشکش ممالک دیگر     می کرده اند ، این بوده که آنرا عامل و نماد قدرت و فرهنگ ایرانی می دانسته اند که برای دیگران هم ملموس بوده است.

شامل 146 صفحه فایل word قابل ویرایش



 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق چهره پردازی و صحنه آرایی از دیدگاه هنر گرافیک در شاهنامه ( هفت خوان رستم )‌

شاهنامه

اختصاصی از فی فوو شاهنامه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

شاهنامه


شاهنامه

دربارة شاعران ما محققان و ادیبان تاکنون سخن بسیار گفته اند و در این باب بسی دشواری ها را نیز آسان کرده اند . شک نیست که بعضی از آنچه آنها با دقت و کنجکاوی هوشمندانه بررسی و تحقیق کرده اند خود ارزش بسیار ندارد و گه گاه تحقیقاتشان مصداق واقعی « هیاهوی بسیار برای هیچ » شده است ، لیکن بسیاری از آن تحقیقات نیز ماده و زمینه است برای نقد و داوری درست در باب شاعران .

نکته در همینجاست که منتقد در بحث راجع به هر شاعر تا کجا باید دور برود ؟ چون در همه جا کافی نیست که نویسنده بداند چه باید بنویسد ، مواردی هم هست که مخصوصاً باید این را بداند که آنچه نباید بنویسد کدام است .

این فایل دارای 23 صفحه می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


شاهنامه

تحقیق در کورد تلخیص چند کتاب پیرامون شاهنامه

اختصاصی از فی فوو تحقیق در کورد تلخیص چند کتاب پیرامون شاهنامه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در کورد تلخیص چند کتاب پیرامون شاهنامه


تحقیق در کورد تلخیص چند کتاب پیرامون شاهنامه

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

  فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  تعداد صفحه:54

فهرست و توضیحات:

مقدمه

شاعر و پهلوان در شاهنامه / الگار دیویدسن- مترجم: دکتر فرهاد عطایی- تهران: نشر تاریخ ایران، زمستان   1378.

بلور کلام فردوسی/ رحیم رضازاده ملک- تهران: انتشارات کلبه و فکر روز، سال 1378.

قرآن و حدیث در شاهنامه فردوسی/ مجید رستنده – همدان: انتشارات مفتون همدانی، 1378.

حماسه‌ی ایران یادمانی از فراسوی هزاره‌ها / دوست خواه جلیل – تهران: نشر آگه، 1380. فرهنگ آرایه‌های ادبی (بیان) در شاه نامه فردوسی: شامل ترکیب‌ها و عبارت‌های کنایی، استعاری، مجازی، اغراق و …/ پورانداخت برومند - تهران: نشر دیگر، 1380. فردوسی«رمان تاریخی»/ ساتم الغ زاده- تهران: انتشارات سروش،1378.

ادبیات تطبیقی و شعر کلاسیک فارسی/ الگادیوسن ترجمه فرهاد عطایی- تهران: نشر فرزان، 1380.

بوسه برخاک پی‌حیدر/ علی‌ابوالحسنی (منذر)- تهران: نشرعبرت، 1378.

مایه های دینی و عرفانی در شاهنامه فردوسی/ مرتضی گودرزی – تهران: انتشارات راه سبحان، 1380.

بیژن نامه / ایرج وامقی – تهران: انتشارات سوده، 1380.

منابع

 

 

مقدمه

سالهای سال است که از مرگ خداوندگار خرد و آگاهی می گذرد، سالهای سال است که حکیم بزرگ توس رخ در نقاب خاک کشیده است و جان نورانیش را به عالم بالا پرواز داده است، اما همانگونه که خود می گوید «نمیرم از این پس که من زنده ام… »گویی که نمرده است و هنوز هر ایرانی آزاده ای با شنیدن سخن نغزش جانی تازه می گیرد و اندیشة بلند و نیکش را ستایش می کند.

گزیده حاضر نگاهی دارد به ده عنوان کتاب، که طی چند سال اخیر پیرامون فردوسی و شاهنامه انتشار یافته است، ذکر یک نکته اینجا ضروری می نماید و آن اینکه اگر مشت را نمونة خروار بدانیم باید بر افول شاهنامه پژوهی معاصر گریست، چرا که اکثر منابعی که ما به صورت تلخیص ذکر کرده ایم یا مشاهدة دیگر عناوینی که این تحقیق بهانه ای شد تا مطالعه شود و در اینجا نیامده است این سؤال را در ذهن ایجاد می کند که راستی ماچقدر در کنه مطالب شاهنامه غور کرده ایم و به چه میزان «برره رمز معنی برده ایم» و راستی آیا حق شاهنامه و فردوسی این است؟ گاهی تألیفاتی مشاهده می شود که انسان از این که حتی نام فردوسی بر پشت آنها حک شده است شرمسار می شود. به امید روزی که شاهنامه پژوهی بی هیچ غرضی در خدمت تجلی اندیشه والای فردوسی درآید.

در اینجا لازم می نماید از زحمتها و بزرگواریهای استاد فرزانه جناب دکتر رادفر که بنده را همیشه مورد لطف خویش قرار داده اند سپاسگزاری کنم، باشد که ایشان کاستی های بنده و این نوشته را به دیدة اغماض بنگرند.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در کورد تلخیص چند کتاب پیرامون شاهنامه

دانلودمقاله شاهنامه

اختصاصی از فی فوو دانلودمقاله شاهنامه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .


مقدمه

شاهنامه در عین اینکه یک اثر سیاسی – تاریخی است ، جای بالنسبه زیادی به مناسبات زن و مرد ، عروسی ها و عشق بازی ها داده وچندین رمان بزرگ عشقی را نیز در بر گرفته است .منظور از پرداختن به این مسایل چه بوده است ؟ مناسبات زن و مرد رااز چه زاویه ای مطرح کرده است ؟ متاسفانه تا کنون این سؤال ذهن پژوهشگران را به خود مشغول نکرده و داستان های عشقی شاه نامه بیشتر « گریز» های عاشقانه تلقی شده است که چندان هم به اصل کتاب مربوط نیست . درحالی که همه داستان های شاهنامه با اندیشه اصلی راهنمای آن پیوند ارگانیک دارد و در خدمت آن است . شاهنامه گلچینی از حوادث و روایات پراکنده نیست .و اثری است منسجم و هدفمند . و اگر فردوسی داستانی را در آن وارد کرد ه ،میان این داستان ومجموع کتاب رابطه محکمی بر قرار کرده است .حتی داستان « اکوان دیو» که جدا از متن می نماید .به هر صورت به کل کتاب جوش خورده است .
بدون تردید یکی از هدف های فردوسی جمع آوری داستان های باستانی بوده و لذا بسیاری از قصه ها ی نوشته وننوشته را بر مبنای کار خود قرار داده است . ولی فردوسی بسیاری از داستان های باستانی را که همانوقت در دسترس داشته نیاورده و از انواع روایت های موجود روایت معینی را بر گزیده و هر داستان را در متن حوادث جا داده و با مجموعه کتاب یک پارچه کرده است . برای انجام همه این کارها باید معیار و منطقی در کار باشد .
به نظر ما معیار گزینش داستان های عشقی و منطقی که آن ها را با مجموعه شاهنامه پیوند می دهد ، بینش سیاسی فردوسی است . مناسبات زن و مرد در شاهنامه ،جدا از مجموعه حوادث نیست . آیینه ای است که جوانب ناشناخته و یا کم شناخته از سیمای قهرمانان را منعکس کرده و ما را به درک کامل تر آنان هدایت می کنند . در رابطه با زنان ،خصوصیت درونی مردان بهتر نمایانده می شود.
زن و عشق در شاهنامه از اندیشه اصلی آن – نبرد حق با باطل – جدا نیست . داستان های عشقی شاهنامه به طور کامل در خدمت این اندیشه است ؛ مناسبات بیداد گران با زنان از ریشه با مناسبات دادگران با زنان تفاوت دارد . بیداد گران اینجا نیز بیداد گرند و حماسه ‍آفرینان در عرصه عشق نیز بزرگوار و سرا فرازند .
مناسبات شاهان با زنان در شاهنامه
برای اینکه موضوع دقیقتر روشن شود ابتدا نظری کلّی به مناسبات زن ومرد در شاهنامه می اندازیم . درشاهنامه 36 بار رابطه زن و مرد به مثابه ی چاشنی داستان ها آمده که تنها در چهار مورد عشق ها ی بزرگ آفریده است .
در بیشتر موارد شاهان و شاهزادگان ، در رابطه با زن عشقی در میانه نداشته اند. مناسبات آنان با زنان مناسباتی است خشن ، شهوانی ، تابع حسابگری های کوته نظرانه سیاسی و مالی و در بهترین حالت « سجل احوالی ». آنان عاشق نمی شوند ،از روی غرض و شهوت زنان زیبا را در هر جا سراغ کنند، تصاحب می کنند . دختران شاه مغلوب را از پدر و مادر جدا کرده ،به زور به حرمسرای خود می فرستند. زن برای آنان غرامت جنگی است . و آنگاه که از راه مناسبات عادی و ناسوتی کاسبکارانه ، خواستگار می فرستند ، وزنی را به نکاح خود یا فرزند خویش در می آورند ، هدفشان کسب امتیازات سیاسی وقدرت نمایی است . آنان درعروسی هفت شبانه روز جشن می گیرند و دینار می ریزند . اما قلب بزرگی ک مأمن عشقی پاک باشد ندارند قلدری خود محور بینی و خود کامگی آنان در مناسبات با زنان هم به خوبی آشکار است . زن آیئنه ای است که درآن عمیق ترین خصلت های مرد را می توان دید . برای روشن شدن موضوع نمونه هایی می آوریم .
فریدون که با قیام توده مردم به شاهی رسیده ، از همان زمانی که جای خود را محکم کرده ، خود را تافته حدا بافته ای می داند . وقتی می خواهد برای سه پسرش زن بگیرد ،یکی از دربار یان را به نام جندل ، گرد جهان می گرداند که دخترانی از « نژاد مهان » و سزاوار این سه پسر کاکل زری و خسرو نژادش پیدا کند :
فریدون از آن نامداران خویـش یکی را گرانمایه تر خواند پیش
کجا نام او جنــدل پر هنــــر بهر کــار دلسوز بر شاه بــر
بدو گفت بر گرد گرد جهــــان سه دختر گزین از نژاد مهــان
سه خواهر زیک مادر و یک پدر پری چهره و پاک خسرو گهـر
به خوبی سزای سه فرزند من چنان چون بشاید به پیوند من
خواستگار گری که فریدون انتخاب کرده و به گردجهان فرستاده و در سر تاسر جهان واز جمله ایرانی زنی لایق فرزندانی فریدون پیدا نمی کند ،مگر سه دختر شاه یمین که تازی اند .
جندل
یکا یک زایران سر اندر کشید پژوهید و هر گونه گفت و شنید
ز دهقان پر مایه کسی را ندید که پیوسته آفریــدون سزیـــد
در اینجا پسران فریدون هیچ کار ه اند . برای آنها بابا زن می گیرد وتنها شرط عروس ، بزرگ بودن مقام و طبقه ( نژاد) اوست . تمایل انسانی این سه پسر و به طریق اولی تمایل سه دختر کمترین جایی در این مناسبات ندارد. فریدون حتی به فکر پدر دخترها هم نیست که نمی خواهد از نور چشمان خود دور شود . مناسبات ، زور گویانه ی خود کامه است . خواستگار پیام فر یدون و یا بهتر بگوییم فرمان او را به شاه یمن می رساند:
کنون این گرامی دو گونه گهر بباید بر آمیخت با یکدگر
شاه یمن وقتی پیام خوستگاری فریدون را می شنود . به جای خوشحالی می پژمرد :
پیامش چو بشنید شاه یمن بپژمرد چون زاب کنده سمن
بیچاره پیرمرد نمی داند چه خاکی بر سرش بریزد :
اگر گویم آری و دل زان تهی در وغم نه اندر خورد بـا مـــهی
وگر آرزوها سپارم بـــدوی شود دل پر آتش پــر از آب روی
وگر سر بپیچم ز فرمــان او بیک سو گرایــــم زپیــــمان او
کسی کو بود شهریار زمـین نه بازیست با او سگالــید کــین
دختران شاه یمن را به زور از او می گیرند و او مانند هر پدری در چنین موقعی دل آزرده است ونفرین می کند :
زکینه بدل گفت شاه یــــمن که از آفریدون بد آمدبه من
بد از من که هرگز مبادم میان که ماده شد از تخم نر کیان
به اختر کس آن دان که دخترش نیست چو دختر بود روشن اخترش نیست
شاه یمن عاقبت به زور تسلیم می شود و با اشک چشم دخترانش را به پسران فریدون می سپارد ، عروسی به راه می افتد . التبه تشریفات عروسی بسیار پر طمطراق است ، ولی عشقی در میانه نیست .
این نوع ازدواج توام با زور ،بدون عشق وحسابگرانه بارها در شاهنامه تکرار می شود که قهرمان همه آن ها شاهان اند . کاوس می شنود که شاه ها ماوران دختر زیبایی دارد :
که از سرو بالاش زیباتر ست زمشک سیه بر سرش افسرست
ببالا بلند و بگیــسو کـــمند زبانش چو خنجر لبانش چو قند
بهشتی ست آراسته پر نـگار چو خورشید تابان به خرّم بـهار
عشقش می جنبد و خوستگار می فرستد قدرت وتاج و زور خود را به رخ می کشد و تهدید می کند .
که خورشید روشن زتاج منسـت زمین پایه تخت عاج منست
هر آنکس که در سایه ی من پناه نیابد ازو کم شود پایــگاه
بیچاره شاه ها ماوران هم مانند شاه یمن تا پیام کاوس را میشنود ،نمی داند چه کند :
چو بشیند از و شاه ها ماوران دلش گشت پردرد وسر شد گران
همی گفت هر چند کو پادشاست جهاندار و پیروز و فرمان رواست
مرا در جهان این یکی دخترست که از جان شیرین گرامی ترسـت
فرستاده را گر کنم سرد و خوار نـــدارم پـــی و مایـــه کارزار
همان به که این درد را نیز چشم بپوشیم و بر دل بخوابیم خـشم
شاه ها ماوران مجبور می شود و دخترش را به کاوس – که لکشر در دروازه شهر دارد-بدهد اضافه کنیم که از میان ازدواج های زورکی ، در این ازدواج کاوس شراره ای از عشق و یا بهتر بگوییم وفاداری پدید می آید . دختر شاه ها ماوران که نامش سودابه است ، بدش نمی آید که زن کاوس شود و در پاسخ پدرش که نظر او را می پرسد ، می گوید:
بدو گفت سودابه زین چاره نیست از او بهتر امروز غمخوار نیست
کسی کو بود شهریـــار جــــهان بر وبوم خواهد همـــی از مهان
زپیـــوند با او چـــرایــی دژم کسی نشمرد شادمانی به غـــم
سودابه به جاه وجلال شاهی کاوس علاقمند است . زن کاوس می شود و هنگامی که کاوس را با حیله به بند می کشد جامه می درد ، بی تابی می کند و به همراه کاوس در بند می نشیند . همین سودابه است که بعدها عاشق پسر کاوس – سیاوش – می شود و عشقی رسوا پدید می آورد .
مورد سودابه و کاوس که در آن زور و قلدری شاهانه با نوعی و فاداری زنان به هم آمیخته ،تنها موردی است که درآن فردوسی نظر طرف مقابل ازدواج شاهان را می اورد . در باقی موارد زنان برای شاهان مال غارتی اند . نیازی نیست که کسی نظر آنان را
بپرسد .
داراب در جنگ بافیلقوس شاه رومیان پیروز می شود . زن وکودک اسیر می گیرد و می کشد و ....
گریزان بشد فیلقوس وســپاه یکی را نبد ترگ و رومی کـــلاه
زن و کودکان نیز کردند اسیر بکشتند چندی به شمیشیر و تیر
رومیان تقاضای صلح می کنند . شرط داراب این است که دختر فیلقوس را به او ببخشند داراب فرستاده روم را می خواهد ومی گوید :
بدو گفت رو پیش قیصر بگوی اگر جست خواهی همی آب روی
بس پردة تو یکی دختـر است که بر تارک بانوان افسر اســت
نگاری که ناهید خوانـی ورا بر او رنگ زرین نشانـــی ورا
بمن بخش و بفرست با باژروم چوخواهی که بی رنج ماندنت بوم
عین همین است نوشیروان که بر خاقان چین پیروز می شود . دختر خاقان وجه المصالحه است . خاقان نمی خواهد دخترش را بدهد . ولی مجبور است . می خواهد حیله کند ودختر دیگری به جای دختر خودش بدهد :
از آن کار خاقان پر اندیشه گشت بسوی شبستان خاتون گذشت
سخنهای نوشین روان بر گشاد زگنج و ز لشکر بـسی کرد یاد
خاقان با مشورت خاتون چهار دختر در برابر فرستاده نوشیروان می گذارد به امید اینکه فرستاده اشتباه کند و دختر دیگری بردارد . ولی فرستاده خبره است . دختر خاقان را که هنوز « کودک نارسیده ای » است ، بر می گزیند .
اردشیر پس از پیروزی بر اردوان دختر او را تصاحب می کند و خسرو پرویز زمانی که به روم فرار می کند ، مجبور می شود با دختر قیصر ازدواج کرده ،تعهد کند که پسر او را جانشین خود کند .همین خسرو پرویز برای از میان بردن مخالفان خود به گردیه – خواهر بهرا م چوبین –وعده ازدواج می دهد و او را می دارد که شوهر خودش را که مخالف خسرو پرویز است ،بکشد .
قباد پیروز زمانی که بر اثر قیام مردم از کشور فرار می کند تا پیش شاه هیتال برود ، وسط راه عشقش می جنبد . آجودان های همایونی می دوند و دختر صاحبخانه را گیر می آورند .
بر ین گونه سر گشته آن هفت مرد به اهواز رفتند تازان چو گـــرد
رسیدند پویان به پر مایـــــه ده بده در یکی نامـــبردار مـــــه
بدان خان دهقــان فرود آمدنـــد ببودند و یک هفته دم بر زدنــد
یکی دختری داشت دهقان چو ماه ز مشگ سیه بر سـرش کـــلاه
جهانجوی چون روی دختر بدیـد ز مغز جوان شد خرد نا پدیـــد
همانگه بیامد به زر مهر گفــــت که با تو سخن دارم اندر نهفــت
برو راز من پیش دهقان بگــوی مگر جفت من گردد این خوبروی
دختر را به قباد می دهند و او هفته ای با دختر سر می کند و سپس پابه فرار می گذارد .
بدان ده یکی هفته از بهر ماه همی بود وهشتم بیامد براه
طبری داستان این« عشق » را ساده تر گفته است :
« شوق آمیزش در قباد بجنبید و شوق خویش به زر مهر بگفت و خواست تا زنی صاحب نسب ! برای وی بجوید و زر مهر چنان کردو سوی زن صاحبخانه خویش رفت .... و گفت که دختر خود را پیش قباد فرستاد ..... چنان کردند .... قباد همان شب با وی در آمیخت ...بگفت تا جایزه نیکو دهند وعطای شایسته .
حتی در مورد شاهزادگانی که در شاهنامه محترمند ، فردوسی مناسبات آنان را با زنان بیشتر ازنوع مناسبات معمولی و پیش پا افتاده توصیف می کند . وقتی سیاوش محبور می شود از ایران بگذرد و به افراسیاب پناه آورد . پیران ، پهلوان توران ،در حق او پدری می کندو می گوید مثل مسافر زندگی می کنی . خوب نیست . زن بگیری !
سیاوش یکی روز و پیران بهم نشستند و گفتند هر بیش و کم
بدو گفت پیران کزین بوم و بر چنانی که باشد کسی بر گــذر
....
نبینمت پیوسته خون کســـی کجا داردی مهر بر تو بـــــسی
برادر نداری نه خواهـر نه زن چو شاخ گلی بر کنار چمـــــن
یکی زن نگه کن سزاوار خویش از ایران منه درد و تیمار خویش
پیران دختر خود جریره را پیشنهاد می دهد . سیاوش می پذیرد . عروسی است و دینار و دیبا و یاقوت ... مدتی بعد پیران حساب می کند .که بهتر است سیاوش دختر افراسیاب را هم بگیرد . موقعیتش استوار تر می شود . حسابش را به سیاوش می گوید . و هم سبک سنگین می کند . بد نیست . دختر افراسیاب فرنگیس را هم به سیاوش به زنی می دهندو خود پیران و دخترش جریره که زن سیاوش است .بساط عروسی را به راه می کنند وچه عروسی که نپرس !
یکی روز پیران به به روزگـــار سیاوش راگفـــت کای نامـــــدار
تو دانی که سالار توران ســپاه ز اوج فلــــک بر فرازد کـــــلاه
شب و روز روشن روانش تویی دل وهوش و توش و توانش تویی
چو با او تو پیوستة خون شوی از ین پایه هر دم با فزون شـــوی
.....
سیاوش به پیران نگه کردو گفـت که فرمان یزدان نشاید نهفــــت
اگر آسمانی چنین اســـــت رای مرا با سپهر روان نیست پـــای
سیاوش را دل پـــر آژرم بـــود ز پیران رخانش پر از شرم بـود
چو بشنید پیران سوی خانه رفت دل و جان ببست اندر‌آن کار تفت
زبر جد طبقها و پیروزه جــــام پر از نافه مشک و پر از عود خام
فرنگیس با این دلایل و با چنین طمطراقی به خانه سیاوش می آید .
پس از مرگ سیاوش فرنگیس بی شوی می ماند . فریبرز ،برادر سیاوش می خواهد او را به زنی بگیرد . اطرافیان موافقند . خوب نیست زن جوان بی شوی بماند. حادثه آنچنانی ناسوتی است که گویی هم اکنون در بازارچه آقا شیخ هادی در منزل کاسب محله رخ می دهد .
رستم فرنگیس را تشویق می کند که شوهر کند .
فرنگیس در آغاز موافق نیست . وقت مناسب نمی داند:« وگرنه مرا گاه این کار نیست » مدتی پاسخ نمی دهد :
شه بانوان تـا زمانــــی دراز غمی بود و پاسخ نمی داد باز
همی زد بلب هر زمان سرد باد ز شرم پسر پاسخ او نـــداد
ولی سر انجام موافقت می کند. فریبرز را داماد می کند :
و ز آن پس فریبرز داماد گشت ز کیخسرو و رستم آزاد گشت .
در مناسبات زن و مرد ، داستان بهرام گور جای برجسته ای دارد.
بخش بزرگ این داستان به هوسرانی های بهرام گور اختصاص می یابد . او هر جای دختری سراغ می کند ،دنبالش می دود، همه جا دختران فقیر « عاشق » لباس و پول وتاج زر و اسب و زرق و برق و یال و کوپال او می شوند ، با او می خورند وهمان شب کار تمام است . از فردا دختران به شبستان ( حرمسرا ) روانه می شوند . کار به جایی می رسد که بزرگان ودستوران به تنگ می آیند :
وزیران و بزرگان نگران آنند که شاه با این همه ولخرجی که هر زنی را می بیند ، تاج به سرش می گذارد ،کشور را بر باد می دهد . از همه جا باج می گیرد و در شبستانش خرج می کندو این همه زن بارگی عاقبتی ندارد :
تبه گردد از خفت و خیز زنان بزودی شود سست چون پرنیان
رابطه بهرام گور با زنان عشق نیست ، «خفت وخیز » است . فردوسی بی جهت نیست که این کلمات را در حق بهرام بکار می برد وتکرار می کند . فردوسی کلمات را با دقت تمام می سنجد ، منظور توصیف شخصیت بهرام است .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   45 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله شاهنامه