دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
دانلود اقدام پژوهی
چگونه توانستم مشکل بی انضباطی و عدم تمرکز علیرضا دانش آموز بیش فعال پایه ... را برطرف نمایم ؟ با فرمت ورد و قابل ویرایش
تعداد صفحات : 30 صفحه
اقدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش می باشد و توسط مدیر سایت طراحی گردیده است. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده می باشد.
چکیده
از آنجا که مسأله اخلاق و تربیت از نظر اجتماعی و آموزشی و از دیدگاه دین مبین اسلام بسیار مورد اهمیت می باشد و اینجانب نیز نسبت به این موضوع حساسیت خاص خصوصاً در زمینه ی دانش آموزان داشته ام . پس از آغاز سال تحصیلی و ورود به کلاس یکی از دانش آموزان را را از نظر نظم و انضباط ضعیف و کم انگیزه دیدم و برخی کارهای غیر هنجار از جمله بیش فعالی ، بی انگیزگی در یادگیری و بی حوصلگی در تحمل کلاس و . . . را در مورد او مشاهده می نمودم. ، بر آن شدم تا منشأ این مشکلات را پیدا کنم. و در این راه از راه های متفاوتی استفاده کردم و اقداماتی انجام دادم گرفتن آزمون هایی در زمان وضع نامطلوب و مطلوب، گرفتن نظر همکلاسی هایش در هر دو شرایط، نظرخواهی از همکاران و مدیریت به طریقه پرسشنامه در رابطه با این موضوع، و کمک گرفتن از والدین این دانش آموز و با توجه به شواهد موجود و وقت اندکی که در این راه در اختیار داشتم شروع به کار کردم برای اعتباریابی این پروژه از وجود همکاران، دانش آموزان، اولیاء بهره بردم.
برای اینکه انسان بتواند در اجتماع زندگی کند باید رفتار اجتماعی را بیاموزد به این معنی که رفتارش باید مورد قبول اجتماع باشد . یکی از راههای اجتماعی شدن و مورد قبول قرار گرفتن رعایت انضباط و مقرراتی است که در اجتماع حکمفرماست . مقررات و قوانینی انضباطی رفتار را تحت کنترل درمی آورد و چون این کنترل اغلب مانع انجام خواسته های کودکان می شود ، گاهی موجب خشم و عصبانیت آنها می گردد . در تعلیم و تربیت کودکان انضباط همیشه مورد توجه بوده ، ولی در اینکه این انضباط چگونه باید باشد و چگونه می توان آن را آموزش داد عقاید متفاوت است . «هدف از انضباط این است که کودک را قادر به سازش با قوانین و مقرراتی که فرهنگ یک گروه پذیرفته است بنماید ، به طوری که رفتار خود را با توقعات و خواستهای گروه اجتماعی که در آن زندگی می کند هماهنگ نماید» (بدری مقدم ، 1379)
اینجانب … مدت … سال است که در نهاد آموزش و پرورش مشغول به خدمت می باشم و هم اکنون نیز در کسوت آموزگار چند پایه … آموزشگاه .. … شهرستان ….خدمت می نمایم.پس از شروع سال تحصیلی زمزمه های از بی انضباطی ، ناهنجاری و انجام رفتار های مخل نظم درباره یکی از دانش آموزان به نام علیرضا می شنیدم. و خود نیز شاهد این قضیه در این دانش آموز بی نظم و بیش فعال بودم. دانش آموزان هم کلاسی اش از رفتار های او به ستوه آمده بودند و به رفتار او اعتراض داشتند. تا اینکه تصمیم گرفتم مشکل اخلاقی و انضباطی او را بر طرف نمایم.
با توجه به شواهدی که داشته ام مسئله مورد نظرم که مشکل اخلاقی و انضباطی است به قرار زیر می باشد:
1- در روزهای آغازین سال تحصیلی متوجه برخی بی انضباطی و بی انگیزگی هایی از جانب یکی از دانش آموزان به نام علیرضا شدم به حدی که این مسئله نوعی گریز و بیزاری از او به من القا کرد. اما بعد از دو سه جلسه متوجه شدم که او کمی آرامتر و متمایل تر به کلاس شده و به این نتیجه رسیدم که می توان از در دوستی با او وارد شد و برای این کار چند بار از خطاهایش چشم پوشی کردم و اگرچه شاید این کار من از نظر وجدانی جالب و صحیح نبود اما مرا در جلب اعتماد و دوستی بیشتر با او یاری و او را آرام تر کرد و متوجه شدم با مصالحت و دوستی می توان تا حدی مسئله را حل کرد ولی چگونه؟
2- طی چند ماه متوجه شدم که از طرف همکاران و عوامل اجرایی و دفتر آموزشگاه هم به شدت از این دانش آموز انتقاد می شود و کارهایی را که علیرضا انجام می دهد خلاف مقررات مدرسه است ولی هیچ کس در صدد اصلاح وضعیت نابهنجار بر نمی آمد.
در این زمینه چندین بار با ایشان برخورد کردم ولی نمی دانستم چه کنم تا جلو این بی نظمی ها را بگیرم و وضع را بهبود بخشم تا اینکه تصمیم گرفتم کاری را در زمینه حل مشکل این دانش آموز انجام دهم و برای این کار ابتدا پرسشنامه ای را به علیرضا ارائه دادم که متأسفانه بی انگیزگی و بی علاقگی در حل این سؤالات حتی در بین او موج می زد. و در زمان انجام این آزمون با بهانه بیماری پرسشنامه خود را روی میز گذاشت و گفت: من امتحان نمی دهم. وقتی چرایی کارش را جویا شدم با بی تفاوتی شانه ها را بالا انداخت و گفت: بیمار بودم (تمارض) اینگونه مسائل مرا بر آن داشت تا در رفع مشکل این کلاس با همکارانم در صدد حل مشکل برآیم. و اینگونه شروع کردم:
برای پی برن به واقعیت مسئله ، مادر ایشان را به آموزشگاه دعوت کردم وقتی برای دومین بار به مدرسه آمد با ناراحتی گفت: من نمی توانم مرتب به مدرسه بیایم هرکاری دارید با نامه اطلاع دهید، به اوگفتم : درمورد رفتارهای نابهنجار علیرضا چه اطلاعاتی می توانید به من بدهید ؟ خیلی ناراحت شد وبا بی تفاوتی گفت: فرزندم هیچ گونه بیماری نداردابتدا سعی کردم اورا آرام کنم وقتی کمی آرام شد به اوگفتم هرگز بلکه اونیاز به کمک دارد . از اوپرسیدم اخلاق او در خانه چطور است ؟ ایشان گفت او خیلی بد اخلاق است به حرف من گوش نمی دهد خلاصه از دست او خسته شده ایم. وقتی تامل نمودم اطلاعات زیرجهت حل مشکل درذهنم به صورت سوال تداعی شد:
1-2- آیا تربیت غلط او، موجب اختلال رفتاری ایشان شده است ؟
2-2- آیا به خاطر روابط غلط با او، ایشان دچار خود پنداری منفی از خود شده است؟
3-2- آیااو دچار کمبود محبت شده است؟
4-2- آیاوی با رفتارهای خویش می خواهد د یگران را به خود متوجه سازد؟
5-2- چه راه حل هایی برای مشکل وجود دارد؟