فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زندگینامه شهید حسن باقری(افشردی) قائم مقام فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

اختصاصی از فی فوو زندگینامه شهید حسن باقری(افشردی) قائم مقام فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

زندگینامه شهید حسن باقری(افشردی) قائم مقام فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی


زندگینامه شهید حسن باقری(افشردی) قائم مقام فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

در باور هیچ کس نمی گنجید یک دانشجوی 25 ساله رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران، با تاسیس واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، واحدی که بعدها نبض دفاع مقدس هشت ساله مردم ایران را به دست گرفت، مسیر جنگ را عوض کند.

راهبرد شهید باقری مبنی بر ورود نیروهای مردمی به صحنه جنگ و ادغام ارتش و این نیروها در اولین عملیات بزرگ ایران معجزه کرد.ارتش عراق که تا آن روز چهار عملیات ایران را دفع کرده بود و غیر قابل شکست نشان می داد، در این عملیات کیلومترها از خاک ایران عقب نشینی کرد.

در عملیات بعدی که طریق القدس نام داشت، ایران با استفاده از این راهبرد،شکست سختی به ارتش عراق وارد کرد.در این عملیات فقط 15000 افسر و سرباز عراقی به اسارت ایران در آمدند.

وقتی در نهم اردیبهشت سال 1361 شمسی فرماندهان جنگ 40 هزار نیروی جنگی را برای بازستانی خرمشهر از عراق آماده رزم کردند، صاحب نظران نظامی دنیا هیچگاه فکر نمی کردند با مدیریت و فرماندهی ایرانی، این عملیات بزرگ با موفقیت به پایان برسد.

راهبرد شهید باقری در این عملیات به اوج خود رسید و ایران با قدرت نمایی خیره کننده در طول یک نبرد 23 روزه، خرمشهر را از عراق بازپس گرفت، 16000 از نیروهای دشمن را کشت و 19000 نفر را اسیر کرد.

و در ادامه مطالبی در باره ی عناوین ذیل در 11 صفحه در یک فایل ورد با حجم 45 کیلو بایت فراهم شده است

تاسیس و راه‌اندازی واحد اطلاعات و عملیات رزمی:

معاونت ستاد عملیات جنوب:

معاونت فرماندهی عملیات طریق‌القدس:

فرماندهی محور دارخوین درعملیات ثامن‌الائمه(ع):

فرماندهی قرارگاه نصر در عملیات

فتح‌المبین:

بیت‌المقدس:

رمضان:

فرماندهی قرارگاه کربلا و جانشین فرماندهی کل در قرارگاههای جنوب:

فرماندهی کل در قرارگاههای جنوب :

ویژگیهای برجسته شهید:

نحوه شهادت:

منبع: پرونده شهید در سازمان بنیاد شهید وامور ایثارگران ،مصاحبه با خانواده،همرزمان ودوستان شهید


دانلود با لینک مستقیم


زندگینامه شهید حسن باقری(افشردی) قائم مقام فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

دانلود مقاله کامل درباره مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم

اختصاصی از فی فوو دانلود مقاله کامل درباره مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم


دانلود مقاله کامل درباره مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :35

 

بخشی از متن مقاله

  • اسلام اصل مساوات را دربارة زن و مرد نیز رعایت کرده است.
  • اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه به حقوق آنها مخالف است.
  • اسلام نظریات تحقیر آمیزی که نسبت به زن وجود داشته منسوخ کرده است.
  • قرآن در داستانهای خود توازن را حفظ کرده، قهرمانان داستانها را منحصر به مردان نکرده است.
  • زن اگر بخواهد از حقوقی مساوی با مرد بهره مند شود باید مشابهت حقوقی با مرد را از میان بردارد.
  • علمای اسلام با تبیین اصل« عدل» پایة فلسفة حقوق را بنا نهادند.
  • شرقی انسانیت را درگذشت و نیکی می بیند و غربی در به دستآوردن حقوق.
  • اعلامیة حقوق بشر فلسفه است نه قانون، باید به تصدیق فیلسوفان برسد نه تصویب نمایندگان.
  • احترام به انسان که اساس اعلامیة حقوق بشر است، از دیر زمان مورد تأیید شرق و اسلام است.
  • دنیای غرب از طرفی تا آخرین حد ممکن مقام انسانی را پایین می آورد و از طرف دیگر به نام حقوق بشر اعلامیة بالا بلند صادر می کند.
  • بیچارگیهای بشر امروز از آن است که «خود» را از یاد برده است.
  • احترام به انسان با فلسفة شرق سازگار است نه با فلسفة غرب.

مقام انسانی زن از نظر قرآن

اسلام زن را چگونه موجودی می داند؟ آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانی او را برابر با مرد می داند و یا او را از جنس پست تر می شمارد؟ این پرسشی است که اکنون می خواهیم به پاسخ آن بپردازیم.

فلسفة خاص اسلام دربارة حقوق خانوادگی

اسلام در مورد حقوق خانوادگی زن و مرد فلسفة خاصی دارد که با آنچه در چهارده قرن پیش می گذشته و با آنچه در جهان امروز می گذرد مغایرت دارد. اسلام برای زن و مرد در همة موارد یک نوع حقوق و یک نوع وظیفه و یک نوع مجازات قائل نشده است، پاره ای از حقوق و تکالیف و مجازاتها را برای مرد مناسبتر دانسته و پاره ای از آنها را برای زن، و در نتیجه در مواردی برای زن و مرد وضع مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفت است.

چرا؟ روی چه حسابی؟ آیا بدان جهت است که اسلام نیز مانند بسیاری از مکتبهای دیگر نظریات تحقیر آمیزی نسبت به زن داشته و زن را جنس پست تر می شمرده است و یا علت و فلسفة دیگری دارد؟

مکرر در نطقها و سخنرانیها و نوشته های پیروان سیستمهای غربی شنیده و خوانده اید که مقررات اسلامی را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثال اینها به عنوان تحقیر و توهینی نسبت به جنس زن یاد کرده اند؛ چنین وانمود می کنند که این امور هیچ دلیلی ندارد جز اینکه فقط جانب مرد رعایت شده است. میگویند تمام مقررات و قوانین جهان قبل از قرن بیستم بر این پایه است که مرد جنساً شریفتر از زن است و زن برای استفاده و استمتاع مرد آفریده شده است، حقوق اسلامی نیز بر محور مصالح و منافع مرد دور می زند.

می گویند اسلام دین مردان است و زن را انسان تمام عیار نشناخته و برای او حقوقی که برای یک انسان لازم است وضع نکرده است. اگر اسلام زن را انسان تمام عیار میدانست تعدد زوجات را تجویز نمی کرد، ریاست خانواده را به شوهر نمی داد، ارث زن را مساوی با نصف ارث مرد نمیکرد، برای زن قیمت به نام مهر قائل نمی شد، به زن استقلال اقتصادی و اجتماعی می داد و او را جیره خوار و واجب النفقة مرد قرار نمی داد. اینها می رساند که اسلام نسبت به زن نظریات تحقیر آمیزی داشته است و او را وسیله و مقدمه برای مرد می دانسته است. می گویند اسلام با اینکه دین مساوات است و اصل مساوات را در جاهای دیگر رعایت کرده است، در مورد زن و مرد رعایت نکرده است.

می گویند اسلام برای مردان امتیاز حقوقی و ترجیح حقوقی قائل شده است و اگر امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان قائل نبود مقررات بالا را وضع نمی کرد.

اگر بخواهیم به استدلال این آقایان شکل منطقی ارسطویی بدهیم به این صورت برای او وضع می کرد، لکن حقوق مشابه و مساوی برای او قائل نیست، پس زن را یک انسان واقعی نمی شمارد.

تساوی یا تشابه؟

اصلی که در این استدلال به کار رفته این است که لازمة اشتراک زن و مرد در حیثیت و شرافت انسانی، یکسانی و تشابه آنها در حقوق است. مطلبی هم که از نظر فلسفی باید انگشت روی آن گذاشت این است که لازمة اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی چیست؟ آیا لازمه اش این است که حقوقی مساوی یکدیگر داشته باشند به طوری که ترجیح و امتیاز حقوقی در کار نباشند؟یا لازمه اش این است که حقوق زن  و مرد علاوه بر تساوی و برابری، متشابه و یکنواخت هم بوده باشند و هیچ گونه تقسیم کار و تقسیم وظیفه در کار نباشد؟ شک نیست که لازمة اشتراک زن و مرد در حیثیت انسانی و برابری آنها از لحاظ انسانیت، برابری آنها در حقوق انسانی است اما تشابه آنها در حقوق چطور؟

اگر بنا بشود تقلید و تبعیت کورکورانه از فلسفة غرب ر اکنار بگذاریم و در افکار و آراء فلسفی که از ناحیة آنها می رسد به خود اجازة فکر و اندیشه بدهیم، اول باید ببینیم آیا لازمة تساوی حقوق تشابه حقوق هم هست یا نه؟ تساوی غیر از تشابه است؛ تساوی برابری است و تشابه یکنواختی. ممکن است پدری ثروت خود را به طور متساوی میان فرزندان خود تقسیم کند اما به طور متشابه تقسیم نکند، مثلاً ممکن است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد: هم تجارتخانه داشته باشد و هم ملک مزروعی و هم مستغلات اجاری. ولی نظر به اینکه قبلاً فرزندان خود را استعدادیابی کرده است، در یکی ذوق و سلیقة تجارت دیده است و در دیگری علاقه به کشاورزی و در سومی مستغل داری، هنگامی که می خواهد ثروت خود را در حیات خود میان فرزندان تقسیم کند، با در نظر گرفتن اینکه آنچه به همة فرزندان کار نباشد، به هر کدام از فرزندان خود همان سرمایه را می دهد که قبلاً در آزمایش استعدادیابی آن را مناسب یافته است.

کمیت غیر از کیفیت است، برابری غیر از یکنواختی است. آنچه مسلم است این است که اسلام حقوق یکجور و یکنواختی برای زن و مرد قائل نشده است، ولی اسلام هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست. اسلام اصل مساوات انسانها را دربارة زن و مرد نیز رعایت کرده است. اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه حقوق آنها مخالف است.

کلمة «تساوی» و «مساوات» چون مفهوم برابری و عدم امتیاز در آنها گنجانیده شده است  جنبة «تقدس» پیدا کرده اند، جاذبه دارند، احترام شنونده را جلب می کنند، خصوصاً اگر با کلمة « حقوق» توأم گردند.

تساوی حقوق! چه ترکیب قشنگ و مقدسی! چه کسی است که وجدانی و فطرت پاکی داشته باشد و در مقابل این دو کلمه خاضع نشود؟!

اما نمی دانم چرا کار ما- که روزی پرچمدار علم و فلسفه و منطق در جهان بوده ایم- باید به آنجا بکشد که دیگران بخواهند نظریات خود را در باب « تشابه حقوق زن و مرد» با نام مقدس « تساوی حقوق» به ما تحمیل کنند؟! این درست مثل این است ک یک نفر لبو فروش بخواهد لبو بفروشد اما به نام گلابی تبلیغ کند.

آنچه مسلم است این است که اسلام در همه جا برای زن و مرد حقوق مشابهی وضع نکرده است،‌ همچنانکه در همة موارد برای آنها تکالیف و مجازاتهای مشابهی نیز وضع نکرده است. اما آیا مجموع حقوقی که برای زن قرار داده ارزش کمتری دارد از آنچه برای مردان قرار داده؟ البته خیر، چنانکه ثابت خواهیم کرد .

در اینجا سؤال دومی پیدا می شود و آن اینکه علت اینکه اسلام حقوق زن و مرد را در بعضی موارد، نامشابه قرار داد چیست؟ چرا آنها را مشابه یکدیگر یا اینکه فقط مساوی باشد و مشابه نباشد. برای بررسی کامل این مطلب لازم است که در سه قسمت بحث کنیم:

1- نظر اسلام دربارة مقام انسانی از نظر خلقت و آفرینش

2- تفاوتهایی که در خلقت زن و مرد هست برای چه هدفهایی است؟ آیا این تفاوتها سبب می شود که زن و مرد از لحاظ حقوق طبیعی و  فطری وضع نامشابهی داشته باشند یا نه؟

3- تفاوتهای که در مقررات اسلامی میان زن و مرد هست که آنها را در بعضی قسمتها در وضع نامشابهی قرار می دهد براساس چه فلسفه ای است؟ آیا آن فلسفه ها هنوز هم به استحکام خود باقی است یا نه؟

مقام زن در جهان بینی اسلامی

اما قسمت اول. قرآن تنها مجموعة قوانین نیست. محتویات قرآن صرفاً یک سلسله مقررات و قوانین خشک بدون تفسیر نیست. در قرآن هم قانون است و هم تاریخ و هم موعظه و هم تفسیر خلقت و هم هزاران مطلب دیگر قرآن همان طوری ک در مواردی به شکل بیان قانون دستورالعمل معین می کند در جای دیگر وجود و هستی را تفسیر می کند، راز خلقت زمین و آسمان و گیاه و حیوان و انسان و راز موتها و حیاتها، عزتها و ذلتها، ترقیها و انحطاطها، ثروتها و فقرها را بیان می کند.

قرآن کتاب فلسفه نیست، اما نظر خود را دربارة جهان و انسان و اجتماع- که سه موضوع اساسی فلسفه است- به طور قاطع بیان کرده است. قرآن به پیروان خود تنها قانون تعلیم نمی دهد و صرفاً به موعظه و پند و اندرز نمی پردازد بلکه با تفسیر خلقت به پیروان خود طرز تفکر و جهان بینی مخصوص می دهد. زیر بنای مقررات اسلامی دربارة امور اجتماعی از قبیل مالکیت، حکومت، حقوق خانوادگی و غیره همانا تفسیری است که از خلقت و اشیاء می کند.

از جمله مسائلی که در قرآن کریم تفسیر شده موضوع خلقت زن و مرد است. قرآن دراین زمینه سکوت نکرده و به یاوه گویان مجال نداده است که از پیش خود برای مقررات مربوط به زن معرفی کنند. اسلام، پیشاپیش نظر خود را دربارة زن بیان کرده است.

اگر بخواهیم ببینیم نظر قرآن دربارة خلقت زن و مرد چیست، لازم است به مسألة سرشت زن و مرد- که در سایر کتب مذهبی نیز مطرح است- توجه کنیم. قرآن نیز در این موضوع سکوت نکرده است. باید ببینیم قرآن زن و مرد را یک سرشتی می داند یا دو سرشتی؛ یعنی آیا زن و مرد دارای یک طینت و سرشت می باشند و یا دارای دو طینت و سرشت؟ قرآن با کمال صراحت در آیات متعددی می فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریده ایم. قرآن دربارة آدم اول می گوید: « همه شما را از یک پدر آفریدم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم» ( سورة نساء آیة 1) دربارة همة آدمیان می گویند: « خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید» ( سورة نساء و سورة نحل و سورة روم).

در قرآن از آنچه در بعضی از کتب مذهبی هست که زن از مایه ای پست تر از مایة مرد آفریده شده و یا اینکه به زن جنبة طفیلی و چپی داده اند و گفته اند که همسر آدم اول از عضوی  از اعضای طرف چپ او آفریده شده، اثر و خبری نیست. علیهذا در اسلام نظریة تحقیر آمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.

یکی دیگر از نظریات تحقیر آمیزی که در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان آثار نامطلوبی بجا گذاشه است این است که زن عصر گناه است،‌ از وجود زن شر و وسوسه بر می خیزد، زن شیطان کوچک است. می گویند که در هر گناه و جنایتی که مردان مرتکب شده اند زنی در آن دخالت داشته است. می گویند مرد در ذات خود از گناه مبراست و این زن است که مرد را به گناه می کشاند. می گویند شیطان مستقیماً در وجود مرد راه نمی یابد و فقط از طریق زن است که مردان را می فریبند؛ شیطان زن را وسوسه می کند و زن مرد را می گویند آدم اول که فریب شیطان را خورد و از بهشت سعادت بیرون رانده شد، از طریق زن بود؟ شیطان حوا را فریفت و حوا آدم را.

قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده ولی هرگز نگفته که شیطان یا مار حوا را فریفت و حوا آدم را. قرآن نه حوا را به عنوان مسؤول اصلی معرفی می کند و نه او را از حساب خارج میکند قرآن می گوید: به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت سکنی گزینید و از میوه های آن بخورید، می گوید « فوسوس لهما الشیطان» شیطان آندو را وسوسه کرد « وفدلیها بغرور» شیطان آندو را فریب راهنمایی کرد « وقاسمهما انی لکما لمن الناصحین» یعنی شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیر آنها را نمی خواهد

به این ترتیب قرآن با یک فکر رایج آن عصر و زمان که هنوز در گوشه و کنار جهان باقایایی دارد، سخت به مبارزه پرداخت و جنس زن را از این اتهام که عنصر وسوسه و گناه و شیطان کوچک است مبرا کرد.

یکی دیگر از نظریات تحقیر آمیزی که نسبت به زن وجود داشته است در ناحیة استعدادهای روحانی و معنوی زن است؛ می گفتند زن به بهشت نمی رود، زن مقامات معنوی و الهی را نمی تواند طی کند، زن نمی تواند به مقام قرب الهی آنطور که مردان می رسند برسد. قرآن در آیان فراوانی تصریح کرده است که پاداش اخروی و قرب الهی به جنسیت مربوط نیست، به ایمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد و یا از طرف مرد قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدیسی از یک زن بزرگ و تجلیل یاد کرده است. اگر همسران نوح و لوط را به عنوان پاکی زنانی ناشایسته برای شوهرانشان ذکر می کند، از زن فرعون به عنوان زن بزرگی که گرفتار مرد پلیدی بوده است غفلت نکرده است. گویی قرآن خواسته است در داستانهای خود توازن را حفظ کند و قهرمانان داستانها را منحصر به مردان ننماید.

قرآن دربارة مادر موسی می گوید: ما به مادر موسی وحی فرستادیم که کودک را شیر بده و هنگامی که برجان او بیمناک شدی او را به دریا بیفکن و نگران نباش که ما او را به وسی تو باز پس خواهیم گردانید.

قرآن دربارة مریم، مادر عیسی، می گوید: کار او به آنجا کشیده شده بود که درمحراب عبادت همواره ملائکه با او سخن می گفتند و گفت و شنود می کردند، از غیب برای او روزی می رسید، کارش از لحاظ مقامات معنوی آنقدر بالا گرفته بود که پیغمبر زمانش را در حیرت فرو برده، او را پشت سرگذاشته بود، زکریا در مقابل مریم مات و مبهوت مانده بود.

در تاریخ خود اسلام زنان قدیسیه و عالیقدر فراوانند. کمتر مردی است به پایة خدیجه برسد، و هیچ مردی جز پیغمبر و علی به پایة حضرت زهرا نمی رسد. حضرت زهرا بر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران غیر از خاتم الانبیاء برتری دارد. اسلام در سیر من الخلق الی الحق یعنی در حرکت و مسافرت به سوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست. تفاوتی که اسلام قائل است در سیر من الحق الی الخلق است، در بازگشت از حق به سوی مردم و تحلم مسؤولیت پیغامبری است ک مرد را برای این کار مناسبتر دانسته است.

یکی دیگر از نظریات تحقیر آمیزی که نسبت به زن وجود داشت است، مربوط است به ریاضت جنسی و تقد تجرد و عزوبت. چنانکه می دانیم در برخی آیینها رابطة جنسی ذاتاً پلید است. به عقیدة پیروان آن آیینها تنها کسانی به مقامات معنوی نایل می گردند که همة عمر مجرد زیست کرده باشند. یکی از پیشوایان معروف مذهبی جهان می گوید: « با تیشة بکارت درخت ازدواج را از بن برکند» همان پیشوایان ازدواج را فقط از جنبة دفع افسد به فاسد اجازه می دهند؛ یعنی مدعی هستند که چون غالب افراد قادر نیستند با تجرد صبر کنند و  اختیار از کفشان ربوده می شود و گرفتار فحشا می شوند و با زنان متعددی تماس پیدا می کنند، پس بهتر است ازدواج کنند تا با بیش از یک زن در تماس نباشند. ریشة افکار ریاضت طلبی و طرفداری از تجرد و عزوبت، بدبینی به جنس زن است؛ محبت زن را جزء مفاسد بزرگ اخلاقی به حساب می آورند.

اسلام با این خرافه سخت نبرد کرد؛ ازدواج را مقدس و تجرد را پلید شمرد. اسلام دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبیا معرفی کرد و گفت « من اخلاق الانبیاء حب النساء» پیغمیر اکرم می فرمود: من به سه چیز علاقه دارم: بوی خوش، زن، نماز، برتراند راسل می گوید: در همة آیینها نوعی بدبینی به علاقة جنسی یافت می شود مرگ در اسلام؛ اسلام ازنظر مصالح اجتماعی حدود و مقرراتی برای این علاقه وضع کرده اما هرگز آن را پلید نشمرده است.

یکی دیگر از نظریات تحقیر آمیزی که دربارة زن وجود داشته این است که می گفته اند زن مقدمة وجود مرد است و برای مرد آفریده شده است.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مقام انسانی زن از نظر قرآن کریم

دانلود تحقیق قائم مقام فراهانی

اختصاصی از فی فوو دانلود تحقیق قائم مقام فراهانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق قائم مقام فراهانی


دانلود تحقیق قائم مقام فراهانی

تبار
میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، معروف به میرزا بزرگ از سادات فرزند سیدالوزراء میرزا عیسی، از مردم هزاوه فراهان از توابع اراک بود.اجداد او صاحب نام بودند و چند نت از آنان به خدمات مهم دولتی اشتغال داشتند. او در سال 1193 هجری قمری به دنیا آمد و زیر نظر پدر دانشمند خود تربیت یافت و در تهران کارهای پدر را انجام داد و در آغاز جوانی علوم متداوله را آموخت.
زندگی سیاسی
میرزا ابوالقاسم سپس به تبریز نزد پدرش، که وزیر آذربایجان بود، رفت. چندی در دفتر عباس میرزا ولیعهد به نویسندگی اشتغال ورزید و در سفر‌های جنگی با او همراه شد و پس از آنکه پدرش انزوا گزید، پیشکاری شاهزاده را به عهده گرفت. نظم و نظامی را که پدرش میرزا بزرگ آغاز کرده بود، تعقیب و با کمک مستشاران فرانسوی و انگلیسی سپاهیان ایران را منظم کرد و در بسیاری از جنگهای ایران و روس شرکت داشت.
در سال ۱۲۳۷ هجری قمری پدرش میرزا بزرگ قائم مقام درگذشت و بین دو پسرش، میرزا ابوالقاسم و میرزا موسی، بر سر جانشینی پدر نزاع افتاد و حاجی میرزا آقاسی به حمایت میرزا موسی برخاست، ولی اقدامات او به نتیجه نرسید و سرانجام میرزا ابوالقاسم به امر فتحعلی شاه به جانشینی پدر با تمام امتیازات او نائل آمد و لقب «سیدالوزراء» و «قائم‌مقام» یافت و به وزارت نایب‌السلطنه ولیعهد ایران رسید و از همین تاریخ بود که اختلاف حاجی میرزا آقاسی و قائم مقام و همچنین اختلاف «بزیمکی (خودی)» و «اوزگه (بیگانه)» به وجود آمد. قائم مقام که ذاتا مردی بینا و مغرور بود با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت می‌کرد، پس از یکسال وزارت در اثر تـفقین بدخواهان به اتهام دوستی با روسها از کار برکنار شد و سه سال در تبریز به بیکاری گذراند.
اما پس از سه سال معزولی و خانه نشینی، در سال ۱۲۴۱ هجری قمری دوباره به پیشکاری آذربایجان و وزارت نایب‌السلطنه منصوب شد. در سال ۱۲۴۲ هجری قمری فتحعلی شاه به آذربایجان رفت و مجلسی از رجال و اعیان و روحانیون و سرداران و سران ایلات و عشایر ترتیب داد، تا درباره صلح یا ادامه جنگ با روسها، به مشورت پردازند. در این مجلس تـقریبا عقیده عموم به ادامه جنگ بود. اما قائم مقام بر خلاف عقیده همه با مقایسه نیروی مالی و نظامی طرفین، اظهار داشت که ناچار باید با روسها از در صلح درآمد. این نظر، که صحت آن بعدها بر همه ثابت شد، در آن روز همهمه‌ای در مجلس انداخت و جمعی بر وی تاختند و او را به داشتن روابط نهانی با روسها متهم کردند.
پس دوباره از کار برکنار و به خراسان اعزام شد. جنگ با روس ادامه یافت و به شکست ایران انجامید؛ تا در ماه ربیع الثانی سال ۱۲۴۳ هجری قمری برابر با نوامبر ۱۸۲۷ میلادی قوای روس به فرماندهی گراف پاسکوویچ تا تبریز راند. شاه قائم مقام را از خراسان خواست و دلجویی کرد و با دستورهای لازم و اختیار نامه عقد صلح به نام ولیعهد، به تبریز روانه نمود.
میرزا ابوالقاسم در کار صلح و عقد معاهده با روس، جدیت فراوان کرد و در ضمن معاهده، تزار را حامی خانواده عباس میرزا ساخت و پادشاهی را با وجود برادران بزرگ و مقـتدر دیگر در فرزندان او مستـقر کرد.
عهدنامه ترکمنچای
عهدنامه ترکمنچای در پنجم شعبان ۱۲۴۳ هجری قمری برابر ۲۱ فوریه ۱۸۲۸ میلادی به خط قائم مقام تـنظیم و امضا شد و قائم مقام، که خود حامل نسخه عهد نامه بود، به تهران آمد، و درباره آن توضیحات لازم داد و شش کرور تومان غرامت را که مطابق عهدنامه بایستی به دولت روس پرداخت شود، گرفت و بار دیگر به پیشکاری آذربایجان و وزارت ولیعهد به تبریز مراجعت کرد.
در اوایل سال ۱۲۴۹ هجری قمری نایب‌السلطنه برای دفع فتـنه یاغیان افغانی عازم هرات شد و قائم مقام را نیز همراه برد. عباس میرزا که بیماری سل داشت، در مشهد بستری شد و فرزند خود، محمد میرزا، را مامور فتح هرات کرد. هرات در محاصره بود که عباس میرزا درگذشت و قائم مقام، که جنگ را صلاح نمی‌دانست، با یارمحمدخان افغانی عهدنامه صلح بست و به تهران بازگشت. محمد میرزا در ماه صفر سال ۱۲۵۰ هجری قمری به تهران وارد شد و در همان ماه جشن ولیعهدی او به جای پدر برپا شد و ولیعهد ایران به فرمانروایی آذربایجان و قائم‌مقام به وزارت او عازم تبریز شدند.

 

 

 

شامل 26 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق قائم مقام فراهانی

تحقیق در مورد زندگی قائم مقام

اختصاصی از فی فوو تحقیق در مورد زندگی قائم مقام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زندگی قائم مقام


تحقیق در مورد زندگی قائم مقام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه45

فهرست مطالب

نقش کشورهای اروپایی در ایران

 

برخورد قائم‌مقام با انگلیس‌ها

[ویرایش] زندگی سیاسی [ویرایش] عهدنامه ترکمنچای

[ویرایش] ادبیات

 

ویرایش] خوشنویسی

 

نگاهی کوتاه به زندگی قائم‌مقام

 

  نامش ابوالقاسم و معروف به قائم‌مقام فراهانی بود. در فراهان به­دنیا آمد. پدرش میرزا عیسی وزیر عباس‌میرزا نائب‌السلطنة بود. به اذعان دوست و دشمن او دارای کمالات بسیار بود. ادیب،‌نویسنده، شاعر، سیاستمدار، پارسا و پاکدامن بود.

 

  در سال 1237ه.ق میرزا بزرگ از دنیا رفت و تمامی القاب و عناوین و پست‌های وی به فرزندش میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام رسید.[1] کسانی که به لیاقت ذاتی او حسادت می‌کردند از سعایت و دشمنی نسبت به او خودداری نکردند، تا آن‌جا که عباس میرزا را تحت تأثیر قرار داند و او ضمن گزارش‌های خود از شاه، درخواست کرد که او را معزول کند و شاه او را در سال 1239ه.ق معزول کرد. دو سال بعد به دنبال نابسامانی اوضاع آذربایجان، شاه مجدداً او را به وزارت نائب‌السلطنة منصوب کرد[2]. هر چند در همین سال، تحت تأثیر پیروزی بر عثمانی و تحریک شاهزادگان و اُمَراء داخلی شاه تصمیم گرفت دوباره به روسیه حمله کند. لذا به آذربایجان سفر کرد. در جلسه مشاوره تنها مخالف جنگ قائم‌مقام بود و به همین جهت دشمنان او را متهم به دوستی با روسیه کردند و شاه او را معزول کرد و به مشهد تبعید نمود.

 

 جنگ بینِ ایران و روس‌ها آغاز شد. این دوره دوم جنگ با روس‌ها بود. جنگی که منجر به معاهده‌ننگین ترکمانچای شد و اگر درایت قائم‌مقام نبود. شاید تبریز هم از ایران جدا می‌شد.

 

  در سال 1243ه.ق روسیه به تبریز رسید. فتحعلی‌شاه، فرخ‌خان پیش خدمت خود را به مشهد فرستاد و پس از عذرخواهی او را به تهران طلبید و برای عقد صلح با دولت روسیه به تبریز فرستاد[3]. عهدنامه ترکمانچای به خط قائم‌مقام نوشته شد.[4]

 

  در سال 1249ه.ق نائب‌السلطنة عباس‌میرزا در مشهد درگذشت. او قبل از مرگش در کنار حرم امام رضا (علیه‌السّلام) از محمدمیرزا و قائم‌مقام خواست که یکدیگر را یاد می‌کنند از قائم‌مقام خواست که محمدمیرزا را بر تخت پادشاهی بنشاند[5] و یک‌سال بعد که فتحعلی‌شاه از دنیا رفت با کمک قائم‌مقام محمدمیرزا بر تخت پادشاهی نشست و قائم‌مقام صدر اعظم وی شد.

 

  یک‌سال بعد با توطئه و دسیسه انگلیسی‌ها و سعایت شاهزادگان، در 25 صفر 1251ه.ق مطابق با 20 ژوئن 1835م قائم‌مقام به دستور محمدشاه دستگیر شد و در روز آخر ماه صفر او را خفه کردند و روحش به دیار باقی شتافت.[6]

 

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زندگی قائم مقام

دانلود تحقیق نظام دیوانی ساسانیان و صاحب منصبان عالی مقام (از آغاز دورة ساسانیان تا بهرام پنجم)

اختصاصی از فی فوو دانلود تحقیق نظام دیوانی ساسانیان و صاحب منصبان عالی مقام (از آغاز دورة ساسانیان تا بهرام پنجم) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق نظام دیوانی ساسانیان و صاحب منصبان عالی مقام (از آغاز دورة ساسانیان تا بهرام پنجم)


دانلود تحقیق نظام دیوانی ساسانیان و صاحب منصبان عالی مقام (از آغاز دورة ساسانیان تا بهرام پنجم)

چکیده
تحقیق حاضر می کوشد شکل گیری و گسترش نظام حکومتی ایران دوره ای ساسانی را از سال 226تا 420  میلادی روشن سازد.محور این تحقیق توصیفی است پیرامون بخش های قضایی و اداری دیوانسالاری ساسانی. در این میان ، مقام های مربوط به این نظام مورد توجه  قرار گرفته اند .فصل اول تحقیق که حکم مدخل را دارد ،روند قدرت یابی و استقرار حکومت ساسانی را در دوره ای اردشیر بابکان مورد بررسی قرارمی دهد ؛ سال های کوشش او در برقراری پیوندهای نزدیک میان دین و حکومت و به عبارت بهتر ، اتخاذ شکلی یگانه از دین به عنوان دین رسمی ، در جریان این روند مورد بحث قرار گرفته است . فصل دوم ،جزئیات مربوط به طبقات اجتماعی در این دوره گردآوری و تحلیل شده اند ، درفصل سوم تصویری کلی از نظام دیوانی ساسانیان ارائه می کند. فصل چهارم مشاغل دیوانی و درباری دیوانسالاری ساسانی را مورد بررسی قرار می دهد . بالاخره ،در فصل پایانی ،شخصیت های برجسته ای که در دیوانسالاری ساسانی ایفای نقش کردهاند ، مورد شناسای و تحقیق قرار گرفته اند .
روش تحقیق به کار رفته در این بررسی بیش از هر چیز روش کتابخانه ای است .داده های این بررسی از متن های نوشتاری گردآوری شده اند . در ارائه ای این داده ها از شیوه ی توصیفی – تحلیلی استفاده شده است و در مواقع لزوم ،کوشش شده است مباحث متناقض مورد تحلیل نیز قرار گیرند.


فهرست مطالب

                                                                                      

مقدمه                1
فصل اول: تلاش اردشیر در جهت تشکیل حکومت و اتحاد دین و دولت         19
1-1ساسانیان ادامه دهنده را هخامنشیان                                        20                              
2-1   تلاش اردشیر در جهت تشکیل حکومت                                  24                         
3-1  اتحاد دین و دولت در عصر ساسانیان                                    27
 فصل دوم: مروری بر طبقات اجتماعی در عصر ساسانیان                      32
1-2 تعریف طبقه اجتماعی                                                     33
2-2 طبقات 34
3-2 طبقه روحانیون                                                           37
1-3-2 موبد                                                                                                 45                                                       
2-3-2 موبدان موبد                                                          48
3-3-2 هیربد                                                                                                 51
4-3-2 زوت و راسپی                                                                                    53  
5-3-2 دستور                                                                                               54
4-2 طبقه جنگجویان                                                                                       54
1-4-2 وظیفه جنگجویان                                                                                   57
2-4-2 تقسیم طبقات جنگجویان                                                                          57
1-2-4-2 سواره نظام                                                                                       57
2-2-4-2- جایگاه سواره نظام                                                                            58                                                                                                                 
2-2-4-2 پیاده نظام                                                                                           60
5-2 طبقه کشاورزان و صنعتگران                                                                       61
1-5-2- طبقه کشاورزان                                                                                    65
2-5-2-طبقه صنعتگران                                                                                            67
فصل سوم: نظام دیوانی در عصر ساسانیان                                                     68
1-3 شناخت سازمان‌های داخلی دوره ساسانیان                                                       69
2-3- دیوان                                                                                                           73
1-2-3 پیدایش دیوان‌ها                                                                                           75
3-3 دیوان ریاست طبقات جامعه                                                                              77
1-3-3 وزرگ فرمذار یا بزرگ فرمذار                                                                        78
2-3-3وظایف و اختیارات وزیر                                                                                     83
4-3 دیوان سپاه                                                84    
1-4-3  ایران سپاهید                                              86
 2-4-3  ارتشیاران سالار                                          89
3-4-3  ارگبذ                                            90                         
5-3 دیوان دادرسی (داد)                                        93
1-5-3 ارزش داد و دادگستری                                        96
2-5-3 منشاء قوانین در عصر ساسانیان                                98
3-5-3 حوزه قضات                                          99    
4-5-3 ادّله اثبات دعوی                                     100    
   5-5-3 پادشاه در منصب قضاوت                                    102
6-5-3 روحانیون در منصب قضاوت                                                          103
6-3 دیوان رسایل (دیوان دبیران)                                     105
7-3 طبقه‌ی متستخدمین ادارات (دبیران)                                 106
1-7-3 دبیر                                        109
2-7-3 ایران دبیربد(دبیر بد)                                110                                     
3-7-3 اهمیت دبیران و دیدگاه شاهان به دبیران                     111
4-7-3 چگونگی برگزیدن دبیران                             114
5-7-3 وظایف دبیران                                     116
6-7-3 اصناف دبیران                                    119
1-8-3 دین دبیر                                     119
8-2--3 دبیران دیوان خراج                                 120
3-8-3 گذک آمار دبیر                                     121
4-8-3 واسپوهرگان آمازکار                                 121
5-8-3 روانیگان دبیر                                     121
6-8-3 آذربادگان دبیر                                     121
7-8-3 گنج آمار دبیر                                     122
9-3 دیوان سرای شمره یا دیوان استیفا (اداره مالیه)                    122
10-3 دیوان خراج                                     123
1-10-3 خسرو انوشیروان و اصلاح نظام مالیاتی                     125
2-10-3 واستر پوشان سالار                                 126
3-10-3 آمار کار(آمارگر )                                 128
4-10-3 دهقانان                                     129
1-4-10-3 جایگاه دهقانان                                 132
11-3 دیوان درآمدهای کل کشور                             133    
12-3 دیوان خزائن                                     134
13-3 گهبذ و ضرب مسکوکات                                 135
14-3 دیوان آتشکده‌ها                                     136
15-3 دیوان برید                                    137
16-3 دیوان اشراف                                     141
17-3 دیوان ایران دربد                                     142
18-3 دیوان مهرشاهی (دیوان خاتم )                             143
19-3 دیوان احشام                                     144
1-19-3  آخور آمار دبیر – آخورسالار                         145
20-3 دیوان ویژگان                                     146
21-3 دیوان نوروز                                     147
22-3 دیوان کستبزود (دیوان آب)                             148
1-22-3 وظیفه‌ی دیوان آب                                 149
23-3 دیوان جامه خانه                                     150
24- 3  ایران درستبد                                     150
 فصل چهارم :مشاغل دیوانی و درباری                         152
1-4مشاغل دیوانی                                     153
2-4 پادشاه                                         154    
1-2-4شاه                                        155  
1-2-4 وظیفه متقابل شاهان و پادشاهان                         156    
3-4 شهرب                                         157
4-4 مرزبان                                        159
5-4 اسپهبد                                         161
6-4 پادگوسپانان                                     162
7-4 بیدخش                                         164
8-4 اندرزبد                                        165
9-4 آموزگاران اسواران                                 166
10-4 دریوشان جادگ گو و دادور (مدافع درویشان و دادور)                167
11-4 خرم باش                                         167
12-4 پشتیگبان سالار                                     169
13-4 مهماندار                                         170
14-4 خوانسالار                                     171
15-4 پذشخوار                                         172
16-4 مردبذ                                         173
17-4 دیده‌بان سلطنتی                                     174
18-4 بازدار                                        174    
19-4 گنجور                                        175
20-4 دواتدار                                         175
21-4 کاروانسالار                                     176
22-4 تغاربد                                         176
23-4 آیین بد                                         176
24-4 بازاربد                                         177
25-4 کیروگ بد ( هنربد )                                177
فصل پنجم شخصیت‌های برجسته دوره ساسانیان                     179
1-5 تنسر در منابع                                     180    
1-1-5-تنسر                                        182
2-1-5 تنسر شخصیتی تاریخی                                   184    
2-5 ابرسام                                         186
1-2-5  تنسر و ابرسام                                     188
3-5 کرتیر و تقویت روحانیت زرتشتی                             192
1-3-5 کرتیر                                         193
2-3- 5 کرتیر و شاپور یکم و ترقی مقام وی در شاهان بعدی                 195
3-3-5 کریتر و کتیبه‌های وی                                 199
4-5 آذرپاد مهراسپندان                                     206
5-5 مهرنرسی                                         210
 نتیجه                                             215
تصاویر                                            

 

شامل 242 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق نظام دیوانی ساسانیان و صاحب منصبان عالی مقام (از آغاز دورة ساسانیان تا بهرام پنجم)