![مجموعه مقالات معماری منظر دکتر منصوری-دانشگاه تهران](../prod-images/269206.jpg)
مجموعه 15 مقاله مهم معماری منظردکتر منصوری که در سالهای اخیر از آن سوالاتی طرح شده است.
مجموعه مقالات معماری منظر دکتر منصوری-دانشگاه تهران
مجموعه 15 مقاله مهم معماری منظردکتر منصوری که در سالهای اخیر از آن سوالاتی طرح شده است.
پروژه بررسی عقد معلق از منظر فقه جعفری و فقه شاخصی
چکیده
عقد یا قرار داد یکی از مؤثر ترین و شایع ترین اسباب ایجاد آثار حقوقی است که در اثر توافق طرفین و با در نظر داشت شروط قانونی که طرفین ملزم به رعایت آنها هستند، ایجاد تعهد برای آنها می نماید. که از این پدیده حقوقی تعاریف متعدد صورت گرفته ولی آنچه در قانون مدنی پذیرفته شده اکتفاء میکنیم. عقد عبارت از توافق دو اراده است به ایجاد یا تعدیل یا نقل یا ازاله حق در حدود قانون. بنابراین، برای انعقاد عقد و قرار داد هم شرایط در نظرگرفته شده که باید طرفین عقد در وقت انعقاد عقد آن شرایط را در نظر بیگرند.
فهرست مطالب
مقدمه 1
بیان مسئله 2
اهمیت و ضرورت تحقیق 2
اهداف تحقیق 3
سوال های تحقیق: 4
ب- سوال های فرعی: 4
روش شناسی تحقیق: 5
پیشینه موضوع: 5
فصل اول - کلیات 6
مبحث اول- مفهوم عقد، قرار داد و معامله 6
گفتاراول- مفهوم عقد 7
الف- تعریف عقد از جهت تحلیلی 9
ب- تعریف عقد از حیث دایره شمول 10
آثار عقد معلق 11
گفتاردوم - مفهوم قرارداد 19
الف - تعریف قرار داد از جهت تحلیلی 19
ب - تعریف قرار داد از حیث دایره شمول 20
عقد تا زفاف در فقه امام شافعی 20
خواستگاری 20
زمان ازواج 21
مهریه 21
مهمانی عروسی 22
شب زفاف 22
نتیجه گیری 27
منابع 28
مقدمه:
در اعصار اخیر با تکامل جوامع انسانی، تغییراتی در تمامی جنبههای زندگی انسانها ایجاد شده است که انسان چارهای جز اینکه خود را با این تغییرات منطبق کند ندارد.
امروز تفکر انسانها در مورد حمل و نقل و وسائل نقلیه تغییر کرده است. امروزه در اکثر کشورها معضلات آلودگیهای محیط و هوا و از بین رفتن زیباییها و ایجاد سروصدا و نظایر اینها اولین مسائلی هستند که در مورد سیستمهای حمل و نقل جلب توجه میکند و صد البته درصد ایت آثار سوء روز به روز حتی میتوان گفت لحظه به لحظه در حال افزایش است.
در کنار این آثار زیست محیطی، با افزایش تعداد وسائل نقلیه شخصی و یا عمومی و در کنار آن افزایش حجم ترافیک و درنتیجه بوجود آمدن مشکلات کنترل و ساماندهی وسائل نقلیه و کمبودها و نقایص راههای ارتباطی باعث ایجاد ناراحتیها و رنجشهای روانی در افراد میگردد.
قرارگیری این عوامل در کنار هم باعث بوجود آمدن تصادفات با روند صعودی میگردد، که هزینههای گزاف اجتماعی و اقتصادی را بهمراه دارد.
اهمیت این موضوع برای کشورهای در حال توسعه از جمله ایران بیشتر است چرا که آمار تصادفات و درنتیجه خسارات (جانی و مالی) ناشی از آن در این کشورها نسبت به کشورهای توسعه یافته بیشتر است. هرچند که در کشورهای توسعه یافته نیز این آمار کم نیست. جهت بهبود ایمنی راهها باید اقدام به شناخت عوامل بوجود آورنده تصادفات و تصحیح آنها نمود. اما مسلماً رسیدن به این مرحله یعنی تصحیح عوامل بوجود آورنده حوادث کار ساده و آسانی نیست که به سرعت نتیجه دهد و نیازمند تحصیات وسیع و گسترده و همچنین هزینههای اقتصادی و زمانی بالا میباشد.
با توجه به اهمیت موضوع ایمنی راهها از منظر دارا بودن کمترین میزان تصادفات در این پژوهش عوامل مؤثر در ایجاد تصادفات و تأثیر آنها بر ایمنی راهها و همچنین خلاصهای از روشهای آماری مورد استفاده در شناسایی مکانهای حادثه نیز مورد بررسی قرار گرفته، و ارائه گردیده است؛ همچنین در انتها الگوریتمهای مربوط به یافتن ایمنترین مسیر از جهت دارا بودن کمترین میزان تصادفات با در ظنر گرفتن چند عامل از مجموعه عوامل ایجاد تصادفات ارائه شده تا در جهت انجام نمونه عملی مورد استفاده قرار گیرد.
طرح مسئله:
صورت مسئله: یافتن ایمنترین مسیر بین دو نقطه از نظر نرخ تصادفات
شرح مسئله:
موضوع مطرح شده در این پژوهش که یکی از عمدهترین مسائل طرح در حمل و نقل شهری محسوب میشود به بررسی و شرح عوامل مؤثر در ایجاد تصادفات و نیز راههکارهای ارائه شده در جهت رفع و بهبود این عامل میپردازد.
در این پژوهش منظور از ایمنترین مسیر عبارت است از مسیر بهینهای که در آن نرخ تصادفات نسبت به سایر مسیرها حداقل باشد.
رسیده به هدف مذکور نیازمند داشتن اطلاعات جامعی در زمینهی تصادفات و علل آن و نیز الگوریتمهای مسیریابی میباشد.
در راستای این امر اقدام به جمعآوری اطلاعات مربوط به عوامل مؤثر در تصادفات از قبیل عوامل انسانی، راه، محیط، و وسیلهی نقلیه و نیز مقایسهی آنها همچنین شناسایی عوامل و مکانهای حادثهخیز گردیده است. که به علت گستردگی پارامترهای مؤثر در تصادفات تنها به دو موضوع تقاطعهای چراغدار و نیز اثر انحراف راه در تصادفات توجه شده است. اطلاعات جمعآوری شده در واقع پیشنیاز استفاده از الگوریتمهای مسیریابی برای رسیدن به ایمنترین مسیر از منظر نرخ تصادفات خواهد بود.
که بعد از بررسی چند الگوریتم مرسوم در مسیریابی مناسبترین الگوریتم برای مدل سازی مسیر مورد نظر انتخاب گردید.
اهمیت موضوع:
تعریف تصادفات:
تصادف پدیدهای است نادر، تصادفی، با عوامل و فاکتورهای مختلف که بوسیله موقعیتی که در آن یک یا چند نفر در مقابله با محیط اطراف خود دچار ضرر و زیان میشوند، بیان میشود.
(United kingdom, Accident Investigational Manual 1986)
تصادف به عنوان واژهای برای رخدادی که در آن یک یا چند وسیله نقلیه شرکت دارند و منجر به خسارتهای مالی، زخم یا مرگ میشود مورد قبول میباشد. اصطلاح تصادف برای رخداد اتفاقی (راندم) که هیچ دلیل واضحی ندارد، غیر از اینکه باید اتفاق میافتد، بکار میرود.
در سالهای اخیر اداره ملی ایمنی راه آمریکا (National Highway Traffic Safety Administration) واژه تصادم (Crash) را به عنوان واژه جایگزین برای تصادف پیشنهاد کرده است. به دلیل اینکه تصادم برای برخوردی که میتوان از آن جلوگیری کرد یا با اصلاح رفتار راننده، طراحی وسیله نقلیه، هندسه راه یا محیط اطراف آنرا به حداقل رساند، بکار میرود. البته کلمه تصادم معمولا برای حوادث ترافیکی و راه بکار میرود.
چکیده
ماده 1130 قانون مدنی به زوجه اجازه داده است در مواردی که ادامه زندگی زناشویی، وی را در وضعیت عسروحرج قرار دهد، با مراجعه به حاکم و اثبات حالت عسروحرج، درخواست طلاق نماید. عام بودن این ماده برای زن این امکان را قرار داده که بدون توجه به مبنای ایجادی عسروحرج، با اثبات علت موجد سختی و تنگی، خود را از علقه زوجیت رها سازد. اگر چه عام بودن ماده موضوع مورد بحث از مزایای مهم آن است، اما از سوی دیگر موجب سلیقهای شدن کاربرد آن گردیده است. نگارنده معتقد است ایجاد و توسعه رویه قضایی در زمینه این ماده، تبیین مفهوم عسروحرج و آموزش آن به قضات و همچنین به کارگیری قضات زن به طور الزامی در دادگاههای خانواده، تا حدی موجب رفع مشکلات اجرایی این ماده خواهد شد.
ماده 1133 قانون مدنی مرد را مختار ساخته است که هرگاه بخواهد، زن خود را طلاق دهد، اما حق درخواست طلاق زن، محدود به موارد خاصی از جمله مواد 1029 (غیبت زوج) و 1129 قانون مدنی (ترک انفاق توسط زوج) شده است. ماده 1130 قانون مدنی نیز یکی از موادی است که به زن حق درخواست طلاق از محکمه را داده است. این ماده بدون تقیید به شرط یا حالت خاص، معیار «عسروحرج» را به عنوان مفری برای رهایی زن از علقه زوجیت قرار داده است. این نوشتار به تبیین مفهوم عسروحرج، جایگاه این ماده و تحول آن در قوانین و مقررات کشور ما، بررسی علل عدم گرایش قضات به استفاده از آن پرداخته، و راهکارهایی در جهت نجات آن از رکود فعلی ارائه میدهد.
تعریف
عسر در مقابل یسر به معنای تنگی و دشواری (سیاح، 1373، ج 2، ص 1049)، تنگدستی، فقر و تهیدستی (معین، 1379، ج 2، ص 2300) و «حرج» نیز در معنایی مشابه عسر یعنی تنگدستی و سختی (سیاح، 1373، ج 1، ص 284)، تنگدل شدن و به کار در ماندن (معین، 1379، ج 1، ص 1347) قرار گرفته است. «نفی عسروحرج» از قواعد فقهی پذیرفته شده است که بر پایه ادله چهار گانه (کتاب، سنت، اجماع و عقل) قرار گرفته است. معنای این قاعده که از عناوین ثانویه است، در تمام ابواب فقه از جمله عبادات، معاملات و سیاسات جاری است. در معنای این قاعده باید گفت هرگاه از اجرای احکام اولیه مشقتی غیر قابل تحمل پدید آید، آن تکلیف برداشته میشود.
مبانی
مستندات قاعده فوق به شرح ذیل است:
1ـ کتاب: شامل آیات 78 سوره حج (جاهدوا فی الله حق جهاده هو اجتبیکم و ما جعل علیکم فی الدین من حرج)، 285 سوره بقره (لایکف الله نفسا الاّ وسعها) و آیات دیگری از جمله 185 سوره بقره (یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر) است. در تمامی آیات فوق الذکر خداوند رحمان میفرماید هیچ حکمی در اسلام نیست که موجب عسروحرج اشخاص باشد و کلیه احکامی که چنین خاصیتی دارند نفی شده است. علامه طباطبایی در تفسیر آیه 285 سوره بقره میفرمایند: «تمام حق خدا بر بنده این است که سمع و طاعت داشته باشد و معلوم است که انسان تنها در پاسخ فرمانی میگوید «طاعه» که اعضا و جوارحش بتوانند آن را انجام دهند (طباطبایی،1363، ج 2، ص 684).
2ـ سنت: روایـات متعددی از پیامبر اکرم(r) و امامان معصوم دلالت بـر نفی احکام حرجی از عهده مسلمین دارد. امام جعفر صادق(u) به نقل از رسول اکرم(r) میفرمایند: «… ان الله تعالی کان اذا بعث نبیا قال له اجتهد فی دینک و لاحرج علیک و ان الله تعالی اعطی امتی ذلک حیث یقول ما جعل علیکم فی الدین من حرج ». حدیث دیگر حدیث رفع است که «ما لا یطیقون» را از عهده امت برداشته است (کلینی، بی تا، ص 204).
3ـ عقل: مباحث تکلیف «ما لا یطاق» در نظر عقل، مبنای نفی حکم عسروحرجی است. قاعده لطف نیز بر نفی حکم مشقت بار دلالت دارد؛ زیرا «سختگیریهای بیهوده واکنشی نامطلوب به وجود آورده، انگیزه مخالفت با قانون و مقاومت در برابر آن را تقویت میکند و اشخاص را به گناه و عصیان وا میدارد. پس وظیفه هدایت قانونگذار ایجاب میکند که نه تنها امری بیرون از توان و تحمل را در زمره احکام نیاورد، به شدت و سختگیری نیز نپردازد» (کاتوزیان، 1371، ص 381).
4ـ اجماع: اجماع فقهای امامیه که برگرفته از سنت معصومان(u) است، نیز بر نفی احکامی قرار گرفته است که موجب عسروحرج مکلف میشوند (موسوی بجنوردی، 1366، ص 35). بر مبنای نظر دیگر ادعای اجماع بر عدم جواز جعل حکم حرجی مقبول نیست. زیرا دلیل اجماع کنندگان در واقع آیات و روایات مربوط است و از سوی دیگر نظر بر اینکه اکثر علماء به این مسأله اشاره نکردهاند، ادعای استقرار چنین اجماعی مورد تردید است (محقق داماد، 1367، ص 69).
محدوده قاعده عسروحرج
آیا عسروحرج به معنای ضرر است؟ و آیا هر ضرری نفی حکم مینماید؟ بدیهی است بسیاری از تکالیف با مشقت و سختی همراهند. آنچه نفی شده است، سختی است که از حد طبیعی فراتر رود. معیار تشخیص مرز بین سختی معمولی با سختی فراتر از حد معمول، عرف است. مرحوم ملا احمد نراقی در این خصوص میفرمایند: شارع عسروحرج بر بندگانش را نمیخواهد، مگر از جهت تکالیفی که بر حسب طاقت و توان اشخاص معمولی و متعارف در حال عادی ایجاد شده است (نراقی، 1380، ص 22 ـ 23). به عبارت دیگر باید گفت نسبت عسروحرج با ضرر نسبت عموم و خصوص مطلق است، بدین معنا که «هر حرج ضرر است اما هر ضرر، حرج نیست» (جعفری لنگرودی، 1361، ص 1460). از سوی دیگر در دلالت قاعده نفی عسروحرج باید گفت مفاد قاعده دلالت بر نهی دارد نه بر نفی که قهراً معنایش حرمت فعل است (موسوی بجنوردی، 1366، ص 36).
پیشینه کاربرد قاعده نفی عسروحرج در امور خانوادگی در قانون ایران
یکی از مصادیق قاعده موضوع بحث، نفی عسروحرج زوجه از ادامه زندگی زناشویی و تخصیص حدیث نبوی «الطلاق بید من اخذ بالساق» است نکاح از عقود رضایی است و زن و مرد با بیان صریح اراده خویش و با توافق، آن را به وجود میآورند. البته مقنن به منظور حفظ نظم عمومی و سهولت اثبات عقد نکاح که آثار مهمی در جامعه دارد، مقرراتی را در جهت ثبت آن در نظر گرفته و جنبه تشریفاتی به عقد نکاح داده است. بر خلاف انعقاد عقد نکاح که منوط به رضایت و توافق طرفین است، در انحلال آن به زوج اختیارات بیشتری داده شده است و غیر از موارد فسخ که بطور محصور در قانون مدنی و شرع احصاء گردیده است و زن و مرد در این موارد حق فسخ نکاح را دارند، انحلال عقد نکاح با عنوان «طلاق» از حقوق زوج است و باید گفت ایقاعی است یک طرفه از ناحیه زوج. طلاق ایقاع است؛ زیرا صرفاً به اراده مرد یا نماینده او واقع میشود و رضایت زن بر آن بیتأثیر است[2]. مستثنیات اختصاص حق طلاق به زوجه در سه مورد در فقه و به تبع آن در قانون مدنی مطرح گردیده است که عبارتند از مواد 1129 (ترک انفاق)، 1130 (بروز عسروحرج برای زوجه از ادامه زندگی زناشویی) و 1029 (غایب مفقودالاثر).
عدم وجود حق توسل به طلاق برای زوجه، استثنایی بودن مواردی که زوجه میتوانست طبق قانون درخواست طلاق نماید، و مشکلات ناشی از آن ایجاب میکرد که مقنن راه حل مناسبی ارائه دهد. قبل از انقلاب اسلامی، قانون حمایت خانواده مصوب 1353 در ماده 8 زوجین (زن یا مرد) را مجاز دانسته بود در صورت احراز موارد احصایی در چهارده بند این ماده با مراجعه به دادگاه مدنی خاص تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش نمایند. این موارد عبارت بودند از: توافق زوجین بر طلاق، امتناع زوج از انفاق به زوجه و عدم امکان الزام وی به تأدیه نفقه، عدم تمکین زن از شوهر، سوء معاشرت هریک از زوجین به حدی که غیر قابل تحمل باشد، ابتلاء به امراض صعب العلاج که زندگی را برای طرف دیگر مخاطره آمیز کند، جنون زوجین به گونهای که موجب فسخ نکاح نباشد، عدم رعایت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال به کار یا حرفهای که منافی با مصالح خانوادگی یا حیثیات شوهر یا زن باشد، محکومیت قطعی هر یک از زوجین به گونهای که منجر به بازداشت پنج سال یا بیشتر وی شود، اعتیاد مضر که موجب اختلال در زندگی زناشویی شود، ازدواج مجدد زوج یا عدم اجرای عدالت درباره همسران، ترک زندگی خانوادگی توسط هر یک از زوجین، محکومیت قطعی هر یک از زوجین در اثر ارتکاب به جرمی که مغایر با حیثیت طرف دیگر باشد، عقیم بودن یکی از زوجین، مفقود الاثر بودن یکی از زوجین وفق مقررات ماده 1029 قانون مدنی.
همچنین مطابق ماده 4 قانون راجع به ازدواج مصوب 1310، طرفین عقد ازدواج میتوانستند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد، در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند، مثل اینکه شرط کنند هرگاه شوهر در مدت معینی غایب شده یا ترک انفاق کند یا بر علیه حیات زن سوء قصد کرده یا سوء رفتاری نماید که زندگانی زناشویی غیر قابل تحمل شود، زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه و صدور حکم قطعی، خود را به طلاق بائن مطلقه سازد. وضع ماده 4 قانون ازدواج در هدایت زوجین به جعل شروط ضمن عقد نکاح دارای مبانی شرعی بود؛ اما با مداقه در ماده 8 قانون حمایت خانواده تزلزل یا بهتر بگوییم فقدان پایه شرعی بر آن، و همچنین تعارض آن با ماده 1133 قانون مدنی بعنوان قانون مادر آشکار بود. ماده 8 بر خلاف ماده 1133، حق طلاق زوج را منوط به موارد احصایی نموده بود، همچنین برای زوجه در سیزده مورد حق طلاق قائل شده بود که این نیز فاقد مبنای صحیح بود. با این وصف باید گفت از آنجا که وفق ماده 1133 قانون مدنی، زوج بدون توجیه و بیان علت، حق طلاق داشت در جهت توسل به این حق، نیازی به اثبات تخلف مندرج در بندهای ماده 8 قانون حمایت خانواده نداشت. از سوی دیگر، نظر بر اینکه مطابق ماده 1119 ق.م طرفین عقد ازدواج میتوانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد، بنمایند، ماده 4 قانون راجع به ازدواج که تکرار ناقص ماده 1119 ق.م بود مطلب جدیدی را در برنداشت. از مقنن تکرار مقررات بدون اخذ نتیجه مطلوب بعید است؛ زیرا صرفاً با افزایش حجم قوانین به تحصیل حاصل دست مییازد. شاید در توجیه عملکرد مقنن قبل از انقلاب اسلامی بتوان گفت او در جهت اعطای حق طلاق به زوجه، مواردی را که میتواند موجب عسروحرج زوجه باشد احصاء کرد. و بر مبنای قاعده نفی عسروحرج موارد سیزدهگانه مندرج در ماده 8 را وضع نموده بود. با رد این نظر، در پاسخ باید گفت موارد احصایی میتواند موجد عسروحرج زوجه باشد، اما از آن جا که عسروحرج با توجه به عرف و شخصیت و وضعیت خاص زوجه قابل سنجش است، لذا چنین نظری مردود است. چه بسا زنی به لحاظ شخصیت و موقعیت خانوادگی خویش از ازدواج مجدد زوج به تنگ آمده و در عسروحرج قرار گیرد و زن دیگر، حتی به ازدواج مجدد زوج بدون هیچ اکراهی رضایت دهد. همچنین سابقه ماده 1130 قانون مدنی قبل از انقلاب اسلامی با بیان سه مورد برای زن حق طلاق قرار داده بود و حکم ماده 1129 قانون مدنی (اجبار زوج تارک انفاق به طلاق زوجه توسط حاکم) را در سه حالت جاری ساخته بود؛ 1ـ در مواردی که شوهر سایر حقوق واجب زن را وفا نکند و اجبار او هم بر ایفاء ممکن نباشد؛ 2ـ سوء معاشرت شوهر به حدی که ادامه زندگانی زن را با او غیر قابل تحمل سازد؛ 3ـ در صورتی که به واسطه امراض مسری صعب العلاج دوام زندگی زناشویی برای زن موجب مخاطره باشد.
مقنن در این ماده به بیان حالاتی که میتواند موجب عسرت و سختی زوجه شود، پرداخته است؛ اما صریحاً به بروز عسروحرج بعنوان علت طلاق اشاره ننموده است. عدم ایفاء حقوق واجبه زن میتواند موجب عسروحرج زوجه شود اما با توجه به ضرورت اعمال ضابطه شخصی در احراز عسروحرج و همچنین غیر محصور بودن مصادیق عسروحرج، وضع ماده به این شکل چاره ساز نبود. پس از انقلاب اسلامی ایران، اصل چهارم قانون اساسی، کلیه قوانین و مقررات را محدود به موازین شرعی نمود و با توجه به اوامر مورخ 31/5/1361 بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران مبنی بر اینکه به قوانین مخالف شرع نباید عمل شود، حذف قوانین خلاف صریح شرع ضروری به نظر میرسید. همچنین وفق تبصره 2 ماده 3 لایحه قانونی دادگاه مدنی خاص مصوب 1358 موارد طلاق به قانون مدنی و احکام شرع محدود گردید و این ماده به طور ضمنی ماده 8 قانون حمایت خانواده را نسخ نمود. از سوی دیگر مشکلات عدیدهای که از دادن حق یک طرفه طلاق به زوج و عدم آشنایی عامه از حقوق خویش در وضع شروطی در ضمن عقد نکاح که به زوجه اختیار طلاق دهد، ایجاد شد موجب گردید مقنن به فکر چاره افتد. این چاره جویی با دو گام تحقق یافت: اول ـ اصلاح ماده 1130 قانون مدنی در سال 1361 به شرح ذیل: «در مورد زیر زن میتواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق نماید. در صورتی که برای محکمه ثابت شود که دوام زوجیت موجب عسروحرج است، میتواند برای جلوگیری از ضرر و حرج، زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورت میسر نشدن به اذن حاکم شرع طلاق داده میشود»؛ دومـ جعل شروطی در نکاحنامههای رسمی که به موجب آن در موارد دوازدهگانه به زوجه حق طلاق داده شده است. متن نکاحیه با شروط مذکور که به تصویب شورای عالی قضایی رسید، طی شمارههای 34823/1 ـ 19/7/61 و 31824/1 ـ 28/6/62 به سازمان ثبت اسناد و املاک کشور ابلاغ گردید.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
مقدمه:
عارف بزرگ امامیه در سدۀ یازدهم هجری وابو حامد محمد غزالی فیلسوف،متکلم،فقیه و از بزرگترین علمای عرفان مسلک سدۀ پنجم هجری، در آثار خود،به چگونگی عبادت خداوند و سیر و سلوک به سوی حضرت حق پرداخته است. شیخ احمد به دلیل اعتقاد راسخ به طریقت صوفیه و پیروی از طریقۀ صوفیان، روشی خاص در چگونگی مجاهده،ریاضت نفس و عبادت خداوند متعال و به طور کلی در سیر وسلوک ارائه داده است.
در این مقاله به بررسی عرفان شیخ احمد غزالی و مراحل سیر و سلوک از منظر این عارف بزرگ می پردازیم.
شیخ احمد غزالی: ابوالفتح احمد بن محمد بن احمد غزّالی، عارف بزرگ اواخر سده پنجم و اوایل قرن ششم هجری در طابران توس متولد شد و در سال 520 هجری در شهر قزوین وفات یافت. در کودکی پدرش را از دست می دهد و سرپرستی او و برادرش محمد به ابوحامد محمدرادکانی دوست پدرش سپرده م یشود. دوران جوانی اش را به تحصیل علوم مشغول م یگردد و در کنار آن به سیر و سلوک عرفانی نیز می پردازد، احمد غزّالی عارف عاشق پیشه ای است که عشق به ذات حق اندیش ههای عرفانی اش را شکل م یدهد، او که سرشار از عشق ازلی بود در کنار عشق به حق زیبایی را نیز مظهر جمال.....