فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی فوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود کتاب نسیم تحول

اختصاصی از فی فوو دانلود کتاب نسیم تحول دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود کتاب نسیم تحول


دانلود کتاب نسیم تحول

1- ماجرای گاو

پیش از آن که اکنکار به زندگی‌ام پای نهد همیشه از خود می‌پرسیدم: تا چه حد باید به خدا توکل کنم و چه هنگام به خود متکی باشم؟
پاسخ این سوال در ماجرای برخورد شترسواری با حکیمی ‌که در واحه‌ی بیابان می‌زیست نهفته است. شترسوار از حکیم پرسید : شب‌ها که در بیابان اطراق می‌کنم نمی‌دانم آیا شترم را ببندم یا به خدا توکل کنم تا فرار نکند. بگو چه کنم؟
حکیم گفت: بگذار امشب این موضوع را به مراقبه بگذارم. صبحگاه بازگرد و پاسخ مقتضا را بشنو
سپیده دم شترسوار بازگشت در برابر حکیم تعظیم کرد و منتظر ماند تا او به بلاتکلیفی‌اش خاتمه دهد. حکیم گفت: پاسخ این است. به خدا توکل کن و شترت را ببند.
شترسوار از شنیدن این کلام خرسند شد و در آرامش به راه خود رفت.

*****

روزی یکی از گاوهای مزرعه‌ی ما خود را شدیدا دچار دردسر کرد. می‌توان گفت خدا به او کمک کرد. این حادثه صبح یکی از روز‌های تابستان رخ داد. طلوع آفتاب در آسمان صاف و مطبوع. نویدبخش روزی دلپذیر و خنک در روستای ما بود. من و پدرم به تازگی کار دوشیدن شیر گاوها را به اتمام رسانده بودیم. سپس در حالی که من سطل شیر را جلوی چند گوساله می‌گذاشتم و برای گوساله‌های ماده جوان و گاو ابلق بزرگمان که از نژاد هولشتاین بود یونجه‌ی دسته شده می‌گذاشتم . پدرم لوله‌های دستگاه شیردوش را با آب داغ آب می‌کشید. آنگاه سه دستگاه شیردوشی را روی ارابه گذاشتم که در اثر وزن دو پاتیل بزرگ شیر جیرجیر می‌کرد و از راهی پوشیده از سنگریزه آن را به سوی محل نگهداری شیر هل دادم.
در این اثنا پدرم گاو‌ها را از طویله به محوطه آورد . لیدی سگ مزرعه زیر دست و پای گاو‌ها پارس می‌کرد و  آن‌ها  را به تعجیل وا می‌داشت. من از پنجره‌ی انبار گاوها را کاملا زیر نظر داشتم . دروازه‌ی شمالی محوطه رو به جنگل باز بود بیشتر گاوها از حوض آبی که درست زیر پنجره‌ی من بود آب می‌نوشیدند و سپس برای چرای روزانه از دروازه شمالی خارج شدند و به جانب‌ حاشیه‌ی جنگل رفتند. یکی از گاوها که از سایرین ماجراجوتر بود در جوار یکی از دروازه‌های بسته ایستاده و از بقیه عقب مانده بود. در آن سوی دروازه محوطه‌ای پوشیده از چمن تازه که حتما برای گاو لذیذ به نظر می‌رسید خودنمایی می‌کرد. ماده گاو مشتاقانه به آن سوی حصار خیره شد. و پهنه‌ی سخاوتمند این سالاد لذیذ را با نگاهی تحسین‌آمیز می‌نگریست. پدرم به این دروازه که به تازگی آن را از چوب بلوط ساخته بود افتخار می‌کرد. مصالح آن الواری تنومند بود که پدرم آن را روی زمین گذاشته و با به‌کارگیری اره و چکش و میخ قطعات مختلف دروازه را عاشقانه به هم متصل کرده بود.هنگامی‌که آخرین میخ را می‌کوبید گفته بود: وای به حال گاوی که از این حصار بالا برود.
وسوسه خوردن علف تازه‌ی آن سوی حصار در گاو هولشتاین هر لحظه شدت می‌گرفت. من به شستن شیر دوش‌ها مشغول شدم و پدرم هم سرگرم غذا دادن به خوک‌ها بود.در این اثنا. گاو برای آزمایش استحکام حصار سینه‌ی ستبر ابلق خود را به آن می‌فشرد. هنگامی‌که دریافت این کار فایده‌ای ندارد شروع به بالا رفتن از دروازه کرد. در اثر شکستن دروازه‌ی تنومند بلوطی زیر وزن سنگین گاو صدای مهیبی برخواست.
پدر که از خوکدانی این صدا را شنید بلافاصله معنی آن را دریافت در ابتدا چندین فریاد دیوانه‌وار سر داد و سپس به سرعت برق به سوی اصطبل دوید. در این حال سگ مزرعه هم هیجان زده به دنبال پدرم دوید.
گاو گرفتار دردسر بزرگی شده بود صدای غرش روشن شدن موتور تراکتور از اعماق اصطبل به گوش می‌رسید. پدر بدون کوچکترین ملاحظه‌ای تراکتور را از اصطبل بیرون آورد و به سوی گاو رفت. لیدی قبل از پدر به گاو رسید و به او حمله‌ور شد. گاو به آهستگی گویی اتفاقی نیافتاده در علف‌های بلند کمی ‌جا به جا شد.گویی علی‌رغم عواقب سهمگین عمل خود هیچ تمایلی به ترک کردن بهشت خود ندارد. تراکتور در گرماگرم تعقیب گاو از گوشه‌ی اصطبل نمودار شد.
پدر واقعا عصبانی بود. فریاد او در فضا طنین می‌انداخت. تراکتور می‌غرید سگ زوزه می‌کشید و گاو نعره می‌زد. این قطار پر سر و صدا به سرعت در امتداد مزرعه‌ی طویل در حال حرکت به سمت شمال بود. جایی که حاشیه‌ی چرآگاه دهان گشوده بود. پدر قصد داشت درس خوبی به گاو بدهد و تا آنجا که امکان دارد او را بدواند.گاو اشکارا خسته شده و گام‌هایش سست شده بود. من از پنجره‌ی انبار مجذوب صحنه‌ی فرار گاو شده بودم. بنظر می‌رسید تنها امید باقی مانده برای او کمکی از جانب خدا باشد. با وجود اینکه گاو دروازه بلوطی پدر را شکسته بود با او همدردی می‌کردم. به نظر من او به اندازه‌ی کافی تنبیه شده بود. درست هنگامی‌که به نظر می‌رسید گاو برای گریز از دست تعقیب‌کنندگان سنگ‌دل به درون گودال عمیق شیرجه خواهد زد او به تندی و با مهارت فراوان مسیر خود را به سمت چپ تغییر داد او درست در حاشیه‌ی گودال سم خود را وارد علف‌های شبنم زده کرد و با زاویه تند نود درجه‌ای به سمت چپ پیچید. پدر از این مانور به شدت دستپاچه شد و سپس در لبه‌ی گودال ناپدید شد. من پست دیدبانی‌ام را ترک کردم و برای برداشتن اتوموبیل به پارکینگ رفتم. مادرم با شتاب از خانه بیرون آمد. در حالی که به سرعت به سوی گودال می‌رفتم فریاد زدم پدر افتاد تو گودال.
خشم توفنده‌ی پدر بارها او را دچار دردسر کرده بود.این بار شاید موجب مرگ او شده بود.
لیدی همچون نگهبانی خاموش ایستاده بود و به منظره‌ی زیر پایش تماشا می‌کرد. گاو در حالی که به سوی طویله یورتمه می‌رفت با تکبر سر خود را بالا گرفته بود. هر چه بود او تراکتور را شکسته بود. در این هنگام سر پدر به آرامی‌ از حاشیه‌ی گودال بالا آمد.
حدس زدن اینکه آیا گاو در آن وضعیت ناگوار از خداوند طلب معجزه کرده بود یا نه دشوار است. اما آنگونه که من متوجه شدم او بدون معطل شدن برای پاسخ دعایش ناگهان مسیر خود را تغییر داد .او نشان داد که به اندازه‌ی آن حکیم واحه نشین در بیابان هوشمند است.

 

 

فهرست ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.    ماجرای گاو
2.    بهشت حیوانات
3.    مسئله‌ی رستگاری
4.    قوانین شخصی من در نیروی هوایی
5.    مردی که شایعات دلگرم کننده می‌ساخت
6.    پی نوشت مردی که شایعات دلگرم کننده می‌ساخت
7.    هوا یا قضا
8.    سفر روح
9.    ریسمان نقره‌ای
10.    شکارچی گوزن
11.    تا بهار
12.    اک ویدیا
13.    نقشه‌ی کار
14.    دانش باستانی پیشگویی
15.    رویایی درباره‌ی  آینده
16.    چگونه این رویا به حقیقت پیوست
17.    مسافر روح و شبح
18.    شبح در خانه‌ی روستایی
19.    سیمای استاد
20.    چوب خدا
21.    داستان سیب زمینی
22.    نامرئی شدن و جوینده‌ی خدا
23.    معجزه‌ای برای دورتی
24.    ده نفر جذامی‌
25.    دکتر شکنجه گر
26.    نخستین رویای رنگی من
27.    موسیقی اک
28.    هشدار صاحب‌خانه‌ی من
29.    حق الارث روح
30.    آزمون پوستین
31.    قانون عدم مداخله
32.    تخته‌ی احضار روح
33.    درگذشت پال توئیچل
34.    تردید دوهزارساله
35.    آگاهی پنجم
36.    تحولات
37.    دستمال آبی ابریشمی‌
38.    دردهای فزاینده
39.    ماجرای بستنی
40.    گشت و گذاری در دیگر سو
41.    راه دور
42.    ملاقات با استاد
43.    قدیسین و جویندگان
44.    وعده‌های جاپن
45.    گزارشگر
46.    بز پیر و جوشی

 

 

شامل 27 صفحه pdf


دانلود با لینک مستقیم


دانلود کتاب نسیم تحول

شهرداد روحانی – نسیم بهاری

اختصاصی از فی فوو شهرداد روحانی – نسیم بهاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

شهرداد روحانی – نسیم بهاری


شهرداد روحانی – نسیم بهاری آلبوم زیبای نسیم بهاری از استاد گرانمایه و مایه افتخار ایران آقای شهرداد روحانی . آهنگ orza رو از رادیو تلویزیون شنیده ایم و مشهور است . نام این آلبوم به انگلیسی dance of spring هست.

دانلود با لینک مستقیم


شهرداد روحانی – نسیم بهاری