مشخصات این فایل
عنوان: روانشناسی عشق ورزیدن
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 69
این مقاله درمورد روانشناسی عشق ورزیدن می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله روانشناسی عشق ورزیدن می خوانید :
تاثیر نیازها و ترس های انسان ها درپیدایی و تداوم عشق
نکته ی اساسی و مهمی که در روابط انسان ها و خصوصا در رابطه ی یک زوج باید در نظر گرفته شود، نه تنها احتیاج ها و نیازهایی است که افراد بیان می کنند، بلکه نیازهایی است که ریشه در ناخودآگاه فرد دارد. این نیازها نقش اساسی در در رابطه ها بازی می کنند.
از نظر شوتز، دو فاکتور اساسی در ناخودآگاه تعیین کننده ی نزدیک شدن یا عدم نزدیک شدن دو فرد به هم می باشند: این دو عامل "ترس های اساسی" و" احتیاجات ریشه ای "افراد هستند.
به عقیده ی او اگر احتیاجات ریشه ای فرد ترس های اساسی دیگری را بیدار کند، احتمال اینکه بین این دو نزدیکی عاطفی دوام پیدا کند کم است.
زوجی را در نظر بگیرید که مرد در آن ترس شدیدی از کنترل شدن و محبوس شدن توسط دیگران دارد. ترس از این که دیگران به فضای خصوصی او تجاوز کنند.او نیاز شدیدی به تنها یی و مستقل بودن دارد. تعریفی هم که از زوج دارد نیز بر اساس همین نیاز و ترس است.
در همین زوج، در زن ترس زیادی از اینکه دیگران او را رها کنند و به حال خودش بگذارند، وجود دارد.تنها یی برای او برابر است با از دست دادن محبت دیگران.او احتیاج دارد که دیگران مدام او را احاطه کنند و بدینسان به او احساس امنیت بدهند. به خاطر همین احتیاج دارد که همسرش مدام به او توجه کند و دوستانش را دائم به خانه دعوت کند. اونیاز همسرش به داشتن فضای شخصی را، به دلخور بودن او تعبیر می کند. متقابلا مرد نیاز همسرش به توجه را نشانی از سعی او در کنترل و تسلط بر او تلقی می کند. در اینجا مشاهده می کنیم که در این زوج، نیاز یکی با ترس دیگری تلاقی پیدا کرده است. این تلاقی باعث می شود که احساس نزدیکی این دو از بین برود و با زمان از هم فاصله بگیرند و یا باهم درگیر شوند .
برای اینکه بین دو فرد نزدیکی عاطفی پدید و تداوم یابد، باید بین نیازها و ترس های درونی این دو هماهنگی وجود داشته باشد. منظور این نیست که این نیازها و ترس ها عین هم باشند بلکه به این مفهوم است که به میزانی با هم شباهت داشته باشند و با هم در تناقض قرار نگیرند.
جستجوی ترمیم رابطه های گدشته
وقتی دو نفر با هم در معرض آشنایی قرار می گیرند، دستگاه روانی هیچ کدامشان بکر و دست نخورده نیست. بلکه تمام تجربیات مثبت و منفی که در زندگی داشته اند ساختار روانی آن ها را فرم داده است. سرخورده گی ها، تجربیات دردناک و جراحات ترمیم نیافته، جزوی از این تجربیات هستند. گذشته افراد یکی از عواملی است که در چگونگی انتخاب و برقراری رابطه های عاطفی تاثیر می گذارد. در حقیقت، ما با برقراری رابطه های عاطفی جدید، درمواردی سعی در بازیابی و بازسازی رابطه هایی هستیم که در گذشته به نوعی در ما جراحاتی بر جای گذاشته اند. این جراحت ها گاهی به زمانی دور باز می گردند و چنانکه فروید هم اشاره می کند حتی می توانند به کمبود هایی که در رابطه با والدینمان داشته ایم مربوط باشند. در حقیقت هر رابطه جدید، برای ما به گونه ای تلاشی است برای اینکه بتوانیم دوباره آن رابطه را تجربه و به نوعی ترمیم کنیم. یکی از دلایل این که مشاهده می کنیم بسیاری از اشخاص خود را در رابطه ای شبیه به روابط قبلی شان قرار می دهند، این است که سیستم روانی به این شکل سعی دارد به نوعی با دوباره زندگی کردن آن رابطه جراحت روانی بر جا مانده را ترمیم بخشد وبدین گونه باعث پاک شدن بخش دردناک و جایگزینی آن با "تجربه رضایت روانی" شود.
این جستجوی" تصویری از رابطه های عاطفی گذشته"، تا حدی عادی است ولی زمانی مشکل ایجاد می کند که در فرد اضطراب های شدید که ناشی از "ترس از دست دادن است"بیدار کند.این اضطراب می تواند تاثیر زیادی بر کیفیت رابطه بگذارد و از عمیق شدن آن جلوگیری کند. زیرا ما دیگر فرد مقابل را آنچنان که هست، با تمام ضعف ها و قوت هایش، نمی بینیم. بلکه او برایمان تبدیل به ابزاری می شود که توسط آن، رابطه های گذشته مان را بیدار و زندگی کنیم.
عامل دیگری که در انتخاب های عشقی ما تاثیر میگذارد به " تاریچه ی خانواده ای که در آن بدنیا آمده و بزرگ شده ایم" بر می گردد. در حقیقت " مکانیسم های روابط خانوادگی" به نوعی به ما منتقل می شود و به عنوان عاملی می تواند تعیین کننده اعمال و انتخاب های ما باشد.
ما برای اینکه بتوانیم رابطه ای عاطفی سالم برقرار کنیم، در بعضی موارد لازم است که این مکانیسم های روانی را بشناسیم و به این ترتیب بتوانیم از این دایره های بسته ای که رابطه های گذشته و تاریچه خانوادگی مان به ما تحمیل کرده اند خارج شویم.
تمام نکات دکر شده نباید ما را از در تعریفمان از عشق محدود کند. درست است که تجربه عشقی می تواند تمام فاکتورهای یاد شده را در بر داشته باشد، اما بیش از هر چیز یک تجربه ی فردی است و به همان اندازه که هر فرد متفاوت است این تجربه نیز تجربه ای منحصر به فرد خواهد ماند. تجربه ای که فرد را با تمام وحدانیتش در بر می گیرد. یک قرن پیش مونتاین. خیلی خوب این جنبه ی عشق را بیان می کند:
"اگر مرا مجبور کنید که بگویم چرا او را دوست داشته ام تنها یک پاسخ دارم:زیرا او، او بود و من، من بودم".
این که چرا دو نفر همدیگر را دوست دارند "یک جواب" ندارد. بلکه جواب های مختلفی دارد. یک مجموعه است. در حقیقت رابطه ی عشقی با شکل گرفتنش، شوری در فرد ایجاد می کند . شوری که باعث می شود دیگر نتوانیم آن را تنها به یک احساس نوستالژی و یا بازیابی رابطه گذشته خلاصه کنیم. تجربه ی عشقی تجربه ایست که نه تنها گذشته فرد را در بر می گیرد، بلکه به نوعی بخاطر منحصر فرد بودنش فرد را از خودش و تجربیاتش فراتر می برد و او را وارد یک تجربه ی جدید می کند.
هفت سبک عشق ورزی:
۱) سبک دوستانه یا رابطه از روی علاقه: دراین رابطه فقط عنصر صمیمیت وجود دارد وشما باطرف مقابل تنها براساس درک و فهم متقابل رابطه ی گرم وصمیمی برقرار میکنند درا ین رابطه هوس و تعهد دراز مدت وجود ندارد
۲) سبک شیفتگی یاشیدایی یا خودباختگی: که درواقع باعث یادآوری این ضرب المثل میشود که (( درنگاه اول نه یک دل بلکه صد دل عاشق شده است )) میباشد و به آن عشق در نگاه اول هم گفته میشود در این جا فقط عنصرهوس وجود دارد فرد طرف مقابل را فقط به خاطر احساس خاصی که از لحاظ جذابیت ظاهری دراو اینجاد شده است میخواهد و این رابطه تا زمانی که این رابطه به سرانجام نرسد ادامه پیدا میکند
3) سبک بی احساس یا پوچ: یک رابطه ی بی روح و دراز مدت میباشد که افراد پیوندهای عاطفی خود را ازدست داده اند و براساس عادت درکنار هم باقی مانده اند
۴) سبک رومانتیک: دراین رابطه هم عنصر هوس و هم عنصرصمیمیت وجود دارد نوعی عشق که هم براساس جذابیت های ظاهری و هم براساس درک وفهم متقابل به وجود می آید دراین رابطه وجود عنصر تعهد ضروری نمی باشد
۵) سبک مشارکتی یا رفاقتی: که به آن (( عشق افلاطونی )) هم گفته میشود دوطرف یک رابطه ی آگاهانه ی دوستی باهم برقرار میکنند و صمیمیت هنوز وجود دارد اکثر دوستاهایی که دوام پیدامیکند به این سبک عشق تبدیل میشود البته نقش هوس کم رنگ میشود
۶) سبک احمقانه یا ابلهانه: فرد فقط براساس هوس دست به چنین رابطه ای میزند و فرد اسیر گردباد هوس میشود دراین رابطه عنصر صمیمیت هیچگاه شکل نمیگیرد وطرفین احساس یاس و ناامیدی میکنند
۷) سبک تکامل یافته: افراد برای رسیدن به آن سخت تلاش میکنند به خصوص درروابط عاشقانه ی خودشان وجوددارد دراین رابطه هرسه عنصر هوس و صمیمیت و تعهد همزمان باهم وجوددارد
بخشی از فهرست مطالب مقاله روانشناسی عشق ورزیدن
توهم در عشق
هنر عسق ورزیدن
ماهیت عشق
روانشناسی پیوند عاشقانه و مفاهیم عشق
مفاهیم عشق
مثلث عشق
زبانهای عشق
مفهوم و در ک زبان عشق:
تغییر زندگی مستلزم باورهای ماست:
زندگی پس از طلاق
هشت اصل برای نگه داری کانون ازدواج و خانوادگی
دوستی و تکامل وجود
تجربههای رایج و مشترک در عشق
موار متفاوت تجربه عشق
انواع عشق
خودشیفتگی :
گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی
تاثیر نیازها و ترس های انسان ها درپیدایی و تداوم عشق
هفت سبک عشق ورزی:
دانلود تحقیق روانشناسی عشق ورزیدن